حرفهای زده نشده در حوزه معارف اسلامی، دین، حکومت (سیاستگذاری عمومی)، جامعه اسلامی، فرهنگ و ارتباطات
چرا یک دانشمند علوم انسانی شهید نمیشود؟
در انتظار شهدای تنگه احد انقلاب اسلامی
پاورقینویس فرهنگ و ارتباطات
کارشناسیارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات
www.PavaraQi.ir
اشاره:
بعد از ترورهای اول انقلاب (چه ترور شخصیتهای دینی و انقلابی و چه ترورهای کور)، موج جدید ترورها متوجه دانشمندان شده است. تحلیل گفتمانی اختصاص ترورها به بعضی حوزههای علم، ما را به یک سوال جدی میرساند: «چرا کسی از اهالی علوم انسانی ترور نمیشود؟»
تنگه احد، یعنی نقطه ضعف ما
معنای لغوی تنگه احد، اشاره به یک رویداد تاریخی دارد که در ادامه خواهید خواند. اما این روزها معنای اصطلاحی آن خیلی به کار میرود. نقاط ضعف هر مجموعه را، تنگه احد آن مجموعه مینامند. اما واقعا چرا به نقاط ضعف هر مجموعه، تنگه احد میگن؟ مروری بر زمینه فرهنگی و ریشه تاریخی میتواند کمک بزرگی باشد تا به جواب این سوال برسیم.
داستان تنگه احد چه بود؟
داستان به صدر اسلام بر میگردد. پس از پیروزی غرورانگیز بدر، مشرکان مکه، جنگ احد را راه انداختند. پیروزی در احد هم از آن سپاه اسلام بود اگر...
فرمانده سپاه اسلام، حضرت رسول اعظم، عدهای را مامور به حضور در تنگه احد کرده بود که فکر عبور از تنگه و دور زدن مسلمانان، به سر سپاه شرک و کفر نیفتند. ماموریت آسانی بود. کافی بود صرفا مثل چوبهای خشک در تنگه میایستادند. اما همین ماموریت ساده را انجام ندادند تا یکی از بزرگترین ضربهها به سپاه اسلام در تاریخ وارد شد. جمعآوری غنایم به حضور در پست نگهبانی تنگه احد ترجیح داده شد و شد آنچه نباید میشد.
پس، تنگه احد، نقطه ضعف ما نیست!
همانطور که دیدیدم، تنگه احد نقطه ضعف ما نیست؛ بلکه نقطه آسیبپذیر ماست. بهتر بگوییم: نقطهای که به سبب پارهای غفلتها و خیانتها آسیبپذیر شده است. وگرنه ما که حواسمون هست، دشمن احتمالا از اون نقطه به ما ضربه میزنه و مراقبت از اون هم کاری نداره! نقطهای که نیاز داریم بهش توجه کنیم. اگر خوب کار نکنیم، میشه نقطه ضعف و تنگه احد.
علوم انسانی در مقایسه با علوم پزشکی، فنی و مهندسی
قبل انقلاب، تصور همگان چنین بود که ما در زمینههای پزشکی، فنی و مهندسی خیلی از دنیا عقبیم و باید نیم قرن کار کنیم تا عقبماندگیها را جبران کنیم. اما همه باور داشتند که در زمینه علوم انسانی، حرف حق خودمان را در حوزههای مختلف حقوق، اقتصاد و... به راحتی میتوانیم صادر کنیم و درستی اندیشههای اسلامی را به جهانیان بقبولانیم. اما بعد از گذشت سه دهه، کاملا وضع بر عکس شده است. هستهای، نانو، لیزر و چیزهایی که اسمشان را بلد نیستیم، به راحتی تولید انبوه و صنعتی میرسند اما جدیدترین خبر حوزه دانشگاهی علوم انسانی، همچنان تاکید بر بازنگری سرفصلهای کتابهای درسی متناسب با بوم ایرانی اسلامی است! (یعنی خارجیها که هیچ، یه کاری کنیم جوونهای خودمون از دست نرن!)
علوم انسانی، تنگه احد انقلاب اسلامی
آیتالله حائری شیرازی نماینده مجلس خبرگان رهبری، این تشبیه تنگه احد انقلاب اسلامی را برای علوم انسانی به کار بردهاند که مورد استقبال اهالی علوم انسانی هم قرار گرفته است!
تنگه احد انقلاب اسلامی، تعبیر قشنگی است. علوم انسانی نقطه نیاز، ضعف و آسیبپذیری ماست. البته من جرات نمیگم به اهالی علوم انسانی تهمت غفلت یا خیانت بزنم. انشاءالله همه مشکلات و عقبماندگیها مربوط به دشواریهای علوم انسانی است و اهالی تنگه، آن را رها نکردهاند و به دنبال غنیمت نرفتهاند.
قرار بود بمب اتم باشیم
اما باز هم یک سوال، بیپاسخ میماند. چرا کسی از دانشمندان علوم انسانی، ترور و شهید نمیشود؟
در شماره 60 مجله حیات، پروند ویژه انتخابات مجلس خواندم که چون نمایندگان مجلس، خطری برای دشمنان ندارند، دیگر نمایندگان مجلس ترور نمیشوند و تنها دانشمندان ترور میشوند.
بیشک این علوم انسانی فعلی، خطری برای دشمن ندارد. ما با قواعدی که دشمن تعریف کرده است، در زمینی که دشمن تعریف کرده است بازی میکنیم. اما قرار بود ما یک بمب اتم باشیم. هر جوان علوم انسانیخوانده باید به مراتب خطرناکتر از بمب اتم باشد. بمب اتم قادر است یک شهر را به هم بریزد، اما علوم انسانی قادر است جهانی را به هم بریزد. مگر مارکس، جهان را به هم نریخت؟ مگر تئوری ولایت فقیه امام، جهان را به هم نریخت؟
به امید آن روز که دانشمندان علوم انسانی، این اهالی تنگه احد انقلاب اسلامی هم شهید شوند!
بازنشر در: انصار نیوز (بدون ذکر منبع)
تحصیل در اینجا دو معنای مهم دارد: آموزش و پژوهش. در آموزش شما یادگیرنده هستید و در پژوهش شما تولید کننده. تولید علم و جنبش نرم افزاری، تولید علوم انسانی اسلامی و همه آنچه که باید یک دانشجوی امام صادقی را بر دیگران برتری ببخشد، اینجاست. اجمالا نکات ذیل را بدانید:
دوره لیسانس دوره آموزشی است (خیلی چیزها هست که باید 4، 5 ساله یاد بگیرید) و دوره دکتری، پژوهشی باید باشد. البته امید است که در دوره فوق لیسانس یا حتی زودتر به تولید علم و پژوهش برسید. برخی اساتید بحثهای تولید علم را برای سالهای پایین خیلی آرمانگرایانه می بینند و می گویند باید عملگی کنید و فیش نویسی و کارهای (اصطلاحا سطح پایین) انجام بدهید تا به مراحل بالاتری مثل نظریه پردازی برسید. درست هم می گویند. بهتر است چند سال در فضای رشته تنفس کنید، موضوعات و مسائل و مشکلات را بشناسید و بعد... . عجله نکنید. فرصت برای نجات جهان هست.
پس، پژوهش رفت برای سالهای بعد؟ نه. یکی از بخش های مهم رشته ما (که در چندین درس تجلی یافته) پژوهش است: کاوش در منابع اطلاعاتی (اعم از چاپی و اینترنتی و دیجیتال)، تحقیق در علوم اجتماعی، دو تا آمار کاربردی، روش پژوهش و کارگاه تحقیق در فرهنگ و ارتباطات که از ترم 3 شروع و در خود فوق لیسانس و حتی دکتری ادامه دارند، نمونه هایی از این درسها که شما وادار به کار پژوهشی می شوید. البته این نکته مهم را فراموش نکنید که همه درسها ممکن است دودر شوند. (فرآیند ماستمالیزیشن که از طرف دانشگاه، استاد، یا دانشجو رخ می دهد.) و نتیجه مطلوب حاصل نشود. درسهای دیگری هم هستند که اساتیدشان از شما تحقیق خواهند خواست (و شما ممکن ماستمالی کنید و یه جورایی انجام ندهید).
اما اکنون چه کنید؟ پیشنهاد من، این است که با دقت بیشتری (تفاوتها را) ببینید و تدبر کنید.
دو نکته در همین باره:
با دقت ببینید و برای خودتان تحلیل کنید. رنگ، نوع و تنوع لباس بچه ها و اساتید. مقدار نشستن اساتید پشت میز، حرکتها و جابجایی ها، نکات قوت و ضعفشان. خوابگاه، مسجد، رستوران، کلاسها و بیرون (سینما، زیارتگاه، سیاحتگاه، ورزشگاه و ...)؛ همه می توانند محل تحقیق شما (مشاهده) باشند و بچه ها و اساتید و کارگران و کارمندان و همه (=مردم) می توانند سوژه های مطالعاتی شما باشند.
کار های دیگری که (برای 4 ترم اول) پیشنهاد می کنم:
1- نوشتن خلاصه نظریاتی است که از همین ترم اول به مرور در درسهای تخصصی تان می خوانید، به صورت فیشهای متحدالشکل با آرشیو جداگانه از سایر فیشهاست. (یا اینکه فیشها را دیجیتال، تایپ شده کنید.) بعدها برای آزمون دکتری یا موارد مختلف به کارتان می آید احتمالا.
2- تهیه فهرستی از کتابهای تخصصی (و حتی عمومی و غیردرسی) که باید/شاید بخوانید و اینکه توصیه چه کسی است یا خودتان آن را یافته اید. امید است کمی بعد با اولویت بندی، مهم ترین کتابهایی را که باید بخوانید را از دست ندهید.
3- تهیه فهرستی از نشریات تخصصی یا عمومی مرتبط و آشنایی اجمالی با آنها به ویژه علمی و پژوهشی ها.
4- تهیه فهرستی از سایتها، وبلاگها و سایر منابع مرتبط تخصصی یا علمی که به درد می خورد مثل سایت noormags
5- قدم زدن و نگاه به قفسه های کتابخانه تا خوب جای کتابهای رشته ما را یاد بگیرید و موضوعاتی که کتاب نوشته شده و کتابهایی که نوشته شده و افرادی که کتاب نوشته اند را ببینید و آشناییکی به دست آورید.
6- تهیه فهرستی از عناوین مقالاتی که علاقه مند به نوشتن آنها شده اید به همراه توضیحات بیشتری که ایده تان را به طور کامل یادتان بیاورد
کلا، نوشتن را به عنوان بخش مهمی از زندگی از دست ندهید. ایده ها، سوالها، نکته ها را بنویسید تا فراموش نکنید. قیدوا العلم بالکتابة
خب، بحث آموزش باشد برای وقتی دیگر. فعلا فقط همین نکته را تاکید کنم که انتقادی و چند جانبه مطالعه کردن را فراموش نکنید.
ادامه دارد... هر روز ساعت 15 تا یک هفته
قرار بود به مناسبت روز جهانی ارتباطات، انجمن دانشجویی علمی معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات یه مجموعه ای برنامه هایی اجرا کند. یکی اش برنامه یه روزه (شنبه) چند سخنرانی با عنوان کلی (ارتباطات و اسلام؛ در راستای کاری که وظیفه دانشکده ماست)؛ دومی سخنرانی صبح یک شنبه آقای دکتر معتمدنژاد با عنوان روز جهانی ارتباطات (به هر حال لقب پدری علم ارتباطات ایران، چه شایسته آن باشند، چه نباشند) ؛ سومی هم دو پنل ویژه مرجعیت علمی دانشکده فرهنگ و ارتباطات و راهکار تحقق آن: یکی ویژهم اندیشی اساتید (که به پیشنهاد استاد ارجمند سعید مهدوی کنی به برنامه ها اضافه شد) و پنل دوم: پنل دانشجویی مرجعیت علمی که به بیان پیشنهادات و تقابل نظرات دانشجویی دانشجویان می گذشت و در پی پیشنهاد جناب دکتر مهدوی کنی به برنامه ها اضافه شد. البته برنامه های انجمن دانشجویی فرهنگ و ارتباطات چون زیر مجموعه معاونت پژوهشی رفته که حمایت مالی و اجرایی پیدا کنه، تو تبلیغاتش می خوره با همکاری معاونت پژوهشی دانشکده فرهنگ و ارتباطات.
آنچه اتفاق افتاد، عدم اتفاق برنامه های فوق بود! عدم اتفاق هم نوعی اتفاق است. تنها، برنامه روز جهانی ارتباطات، به صورت یک برنامه نیم ساعته بزرگداشت روز جهانی ارتباطات بدون حضور سخنران اصلی، بدون حضور رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات، با حضور 3 استاد (دکتر آشنا، باهنر و محسنیان) و 3 دانشجو برگزار شد. البته باید به آن 20 دانشجوی کلاس تعطیل شده آقای دکتر مهدی محسنیان راد که به برنامه اضافه شدند را هم حساب کنیم.
حال به بیان شنیده ها بپردازیم. البته خرده نگیرید که چرا شنیده ها را نقل می کنی! گرچه گفته اند: حسبک من الکذب ان تحدث بکل ما سمعت. به هر حال به نظر می رسد این حدیث مشکل سندی داشته باشد، (و البته ما هنوز سند حدیث را ندیدیم) یا با توجه به قرینه ها و نهایتا تشکیل خانواده حدیثی، نهایتا کاربرد اخلاقی داشته باشد، کما این که ظاهرا حکمی فقهی بر مبنای آن صادر نشده و ما هم فقط در برگه های اخلاق دکتر خندان این حدیث را دیدیم.
دانشکده فرهنگ و ارتباطات ابتدا با برنامه موافق بوده و بعد از اضافه شدن پیشنهاد دکتر مهدوی کنی مبنی بر اضافه شدن پنل، دانشکده مخالفت کرده. البته ظاهرا این تغییر جزیی بهانه ای بیش نبوده است.
دانشکده فرهنگ و ارتباطات ظاهرا گفته نه تنها همکاری نمی کنیم، سنگ هم جلوی پایتان می اندازیم!
دانشکده فرهنگ و ارتباطات: هزینه ها را نمی دهیم!
دانشکده فرهنگ و ارتباطات: سالن هماهنگ شده تان رو لغو می کنیم!
دانشکده فرهنگ و ارتباطات: سخنرانانتان را دم در راه نمی دهیم!
دانشکده فرهنگ و ارتباطات: چرا در اطلاعیه جلسه اسم آقای مولانا بالاتر از اسم آقای معتمدنژاد است؟
دانشکده فرهنگ و ارتباطات: مرجعیت علمی....
یکی از دوستان می گفت تنها علت موفقیت دوره علمی پژوهشی دانشجویی هفته دعوت (با حضور اساتید گرانقدری چون مولانا، فیاض، محسنیان راد، مهدوی کنی و ...) عدم حضور دانشکده فرهنگ و ارتباطات بوده. کتاب هفته دعوت (تابستان گذشته) تقریبا آماده است. دعوت دوره ای بود که به کمک بچه های بسیج وهمکاری نسبی معاونت پژوهشی دانشگاه امام صادق علیه السلام برگزار شد. این دو روز هم قرار بود اتفاق مشابهی بیفتد ولی نیفتاد. (تا حالا که حرف رادیکالی نزده ایم؟) بالاخره یکی باید حرف رو زمین مانده مقام معظم رهبری، تنها انتظار ایشان از دانشگاه ما را جدی بگیرد یا نه؟! البته بعضی دانشکده ها کارهایی کرده اند.
لازم نیست که بگوییم اگر دانشکده فرهنگ و ارتباطات به ما (دانشجویان) سالن ندهد، نهادهای متعددی هستند که سالن می دهند؟ اگر دانشگاه امام صادق علیه السلام هم ندهد، بیرون دانشگاه پر است از نهادهای علمی پژوهشی که منتظر این حرفها هستند. اصلا آنها هم نباشند، این حرفها نیاز به منابع مالی و سالن ندارد! تو همین مسجد قدس دور هم جمع می شویم. مطمئنا پروفسور مولانا، دکتر سوزنچی، دکتر فیاض و ... خواهند آمد. بچه ها تو گرمای تابستون اومدند، باز هم می آن. انشالله.
واقعا می خواستید به انتظامات بسپارید پروفسور مولانا، مشاور رئیس جمهور، یک چهره شناخته شده بین المللی را برای حضور در یک نشست علمی که سخنران آن هستند، اجازه ورود ندهند؟ واقعا فکر می کنید اسم آقای معتمدنژاد بالاتر از اسم آقای مولانا باید نوشته شود؟ اصلا آقای معتمدنژاد برای اسلام، انقلاب و مرجعیت علمی چه کرده اند؟ واقعا دانشکده فرهنگ و ارتباطات مرجعیت علمی را شوخی گرفته؟
عمدا ما از عبارت کامل دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات در این نوشته استفاده نکردیم و همه جا (نه به اختصار) نوشتیم دانشکده فرهنگ و ارتباطات. یکیش وقتی معارف اسلامی به حقوق یا اقتصاد اضافه می شه، معنی داره. ولی اضافه شدن معارف اسلامی به ما چیزی اضافه نمی کنه. ما به خاطر ذات میان رشته ای رشته مون باید معارف اسلامی بخونیم. دلیل مهم تر: دروس اسلامی رشته مون و در واقع اکثریت واحدها رو دانشکده فرهنگ و ارتباطات ارائه نمی ده. از حدود 180 واحد لیسانس، فقط 60 واحد را دانشکده فرهنگ و ارتباطات ارائه می ده. وقتی یک واحد معارف اسلامی ارائه نمی ده، در مورد محتوای و عناوین واحدهای معارف اسلامی هم قدرتی نداره، پس ما معارف اسلامی مون را از دانشکده فرهنگ و ارتباطات نمی گیریم. لازم نیست بگم که نهایتا تولید علوم انسانی اسلامی هم به همین سادگی محقق نمی شه!
*وبنوشت حمید درویشی شاهکلائی،
*متولد شیرگاه (سوادکوه شمالی) مازندران،
*دانشآموخته دوره سوم کارشناسی ارشد پیوسته رشته «معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات» دانشگاه امام صادق علیه السلام.
*دانشجوی پنجمین دوره دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیهالسلام.
*اولین «رتبه یک» کنکور سراسری دکتری علوم ارتباطات (1390).
*مؤسس قرارگاه نشریات حیات و سردبیر سابق ماهنامه فرهنگی سیاسی حیات، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام، سال بیست و یکم و بیست و دوم.
*معاون سابق آموزش و معاون سابق ارتباطات مرکز آموزشهای مجازی بسیج مستضعفین
*پژوهشگر برتر مرکز مطالعات راهبردی تربیت اسلامی (1394)
*با افتخارتر از همه: برادرزاده سردار سپاه اسلام، پاسدار شهید برزو درویشی.
* وبلاگ پاورقی فرهنگ و ارتباطات به متنها و حاشیههای فرهنگ و ارتباطات با اولویت انقلاب اسلامی و علاقه نویسنده میپردازد.