24
دعا کنید با موفقیت زیارت با پای پیاده نصیب همه آرزومندان شود.
حلال کنید!
فرشتههان! با مسجدیها کار دارند.
پاتوقتون کجاست؟
ستارههای درخشان زمین برای آسمانیها
گزارش ویژه
تو مسجد چه کنیم؟!
زائر خدا شویم! پایهاید؟
بر شما باد مسجدی شدن!
*هشدار داد: نماز همسایه مسجد جز در مسجد پذیرفته نیست...
**یکی پرسید: اى امیر مومنان! همسایه مسجد کیست؟
*فرمود: کسى که...
تجربه کنیم.
امسال توفیق خادمی شهدا در یادمان هویزه میسر نشد؛
انشاءالله به زودی خادمی در آستان امام رضا؛
یا حتی کربلا، کاظمین، نجف، سامرا؛
و چه بسا سوریه و شام بلا؛
و انشاءالله بقیع و مسجد الاقصی.
دیر یا زود، به مانند سه تیر 84 «مردی از جنس مردم» خواهد آمد و کام امت حزب الله شیرین خواهد شد.
دعا کنید با موفقیت زیارت با پای پیاده نصیب همه آرزومندان شود.
حلال کنید!
اگر بطلبند، دوباره عازم عراقم، کافیست عصر شود.
دعا کنید با موفقیت زیارت با پای پیاده نصیب همه آرزومندان شود.
حلال کنید!
«خارِک» در زبان مازندرانی، تقریبا یعنی خوب دوستداشتنی. اضافه شدن «ک» به انتهای «خار | به معنای خوب» محبوبیت خاصی را به واژهها میافزاید. ترکیب عمو خارک مثل عمو بزرگ، خان عمو، حاجی عمو جان و مانند آن است. بگذارید این طوری بگم که در مازندران جالب نبوده و نیست که نسبتها و اسمها به سادگی برده شوند. به ویژه این تلاش وجود دارد تا کودکان در صدا زدن بزرگترها احترام لازم را رعایت کنند. اضافه کردن وصف به اسمها برای احترام نسبتا رایج است.
یکی از عموهای من و در حقیقت فرزند یکی مانده به آخر خانواده پدری من، برزو نام داشت. عمر فرزند آخر به دنیا نبود. برزو خیلی دوستداشتنی شد. اخلاق و رفتارش هم که نمونه بود. شور و نشاط جسمی و روحیه پهلوانی هم داشت. یک پای مسابقات کشتی لوچو (کشتی سنتی مازندران) بود که همه ساله در امامزاده حسن برگزار میشد. عموی دوستداشتنی من، عموخارک!
مدرسه که خبری نبود. دوره دوساله پیکار با بیسوادی را گذراند. نوجوان بود که به شهر آمد و کارگر نجاری شد. داماد استاد شد. این جوان پهلوان، پاسدار انقلاب شد. طاقت نیاورد دشمن به مردمش هجوم آورند و هیچ نگوید. برای مادربزرگم میگفت: اگر یک اش (خرس) به یه نفر حمله کنه، کمکش نمیکنی؟ با همین استدلال مادر را قانع کرد تا به جبهههای نبرد با خرس بعثی برود. در پشت جبهه هم که بود، نفس ضدانقلاب و منافقان جنگلمکان را میبرید.
20 ساله بود. اوج نشاط و سرزندگی. هماستانیها در جبهه زیاد بودند. لشکر پنج نصر خراسان، نیروی ورزیده میخواست که شنا بلد باشند. داوطلبانه شتافت. جزیره مجنون. سه نفر بودند. کارشان تمام شده بود و داشتند بر میگشتند. کمین خوردند. یکیشان مجروح شد. یکی توانست نجات پیدا کند و عموی دوستداشتنی من شهید شد.
من هیچگاه عمو خارک را ندیدم. اصلا سه سال پس از شهادتش به دنیا آمدم، اما همیشه با احترام میگویم: عمو خارک.
24 آذر سالروز شهادت عموخارک است. برای شادی روح امام و شهدا به ویژه عموی، فاتحهای بخوانید.
مرتبط: برای وقتی که مادر این شهید رفت. (+)
راستی، عمویم وصیت کرده بود نگذارید ضدانقلابها، ارزانفروشی انقلاب را که هیچ، حتی در تشییعجنازهاش شرکت کنند. حالا ضدانقلابها...
میگویم:
کلا دولت خوب است تدبیر داشته باشد؛ نه این که فقط شعار تدبیر سر بدهد. اگر پنج دقیقه تاریخ آمریکا را بخوانید، پی میبرید که این حکومت، قابل اعتماد نیست. با سرخپوستها، سیاهپوستها، سفیدپوستها، زردپوستها و حتی اروپاییها، با همه دنیا نامردی کرده و میکند. خب، آقایان مثلا سیاستمدار که مثلا سر قضیه هستهای مذاکره کردید، سلام بر شما. تا کی ما باید در زیر سایه سیاست خارجی شما تحقیر شویم؟
همین، زیاده عرضی نیست. استقلال ممکلت ما ارزان به دست نیامده. آرمانهای انقلاب، سرمایه اجتماعی انقلاب، هیچ یک اینها ارزان به دست نیامده است که پیشکوستان دولت راستگویان بخواهند آن را ارزان و به ثمن بخس بفروشند. انتخابات تمام شده است و با دروغ و تزویر، ناکارآمد جلوه دادن اقدامات دولتهای احمدینژاد، به نفع این پیشکسوتان راستگو نیست. دیر یا زود مردم همه چیز را میفهمند و روسیاهی به ذغال میماند. سرهنگها و امنیتیها همیشه سرهنگاند و امنیتی. خرداد میشد ادعای حقوقدانی کرد و رای جمع کرد. امروز باید حقوقدانی بلد بود تا بتوان از حقوق مردم دفاع کرد. با کشتی کشتی جابهجا کردن مدیران ردهبالای نظام و جایگزینی آنها با پیشکسوتان بالای 60 سال مشکلات حل نمیشود. مشکلات با سیاست خارجی و ارزانفروشی نفت هم حل نمیشود. راه حلی جز مبارزه و مقاومت نیست. راه حلی جز اتکا به نیروهای درونی مردم نیست. خدا هست و ما پیروزیم. فقط کافیست باور کنید.
نوشتم: به اصطلاح هستهای؛ چون نیک میدانم مذاکره سر آبروی امت اسلام است و لاغیر. توان هستهای ایران بهانه هم نیست. آشکارا از رعایت حقوق اسلامی انسانها در ایران و حمایت از ملل مستضعف جهان ناراحتند و با دستاویزهایی چون حقوق بشر، حمایت از تروریسم و... میخواهند ما را به ذلت بکشانند.
من خیلى نگران زبان فارسىام؛ خیلى نگرانم. سالها پیش ما در این زمینه کار کردیم، اقدام کردیم، جمع کردیم کسانى را دُور هم بنشینند. من میبینم کار درستى در این زمینه انجام نمیگیرد و تهاجم به زبان زیاد است. همینطور دارند اصطلاحات خارجى [بهکار میبرند]. ننگش میکند کسى که فلان تعبیر فرنگى را به کار نبرد و به جایش یک تعبیر فارسى یا عربى به کار ببرد؛ ننگشان میکند. این خیلى چیز بدى است؛ این جزو اجزاء فرهنگ عمومى است که باید با این مبارزه کرد. دوستان! زبان فارسى یک روزى از قسطنطنیّهى آن روز، از استانبولِ آن روز، زبان علمى بوده تا شبه قارّهى هند؛ اینکه عرض میکنم از روى اطّلاع است. در آستانه(۱۶) - مرکز حکومت عثمانى - زبان رسمى در یک برههى طولانىاى از زمان، زبان فارسى بوده. در شبه قارّهى هند برجستهترین شخصیّتها با زبان فارسى حرف میزدند و انگلیسها اوّلى که آمدند شبه قارّهى هند، یکى از کارهایى که کردند این بود که زبان فارسى را متوقّف کنند؛ جلو زبان فارسى را با انواع حیَل و مکرهایى که مخصوص انگلیسها است گرفتند. البتّه هنوز هم زبان فارسى آنجا رواج دارد و عاشق دارد؛ کسانى هستند در هند - که بنده رفتهام دیدهام، بعضىهایشان اینجا آمدند آنها را دیدیم - عاشق زبان فارسىاند؛ امّا ما در کانون زبان فارسى، داریم زبان فارسى را فراموش میکنیم؛ براى تحکیم آن، براى تعمیق آن، براى گسترش آن، براى جلوگیرى از دخیلهاى خارجى هیچ اقدامى نمیکنیم. یواش یواش [در] تعبیرات ما یک حرفهایى میزنند - هر روزى هم که میگذرد یک چیز جدیدى مىآید - ما هم نشنفتهایم. گاهى مىآیند یک کلمهاى میگویند، بنده میگویم معناى آن را نمیفهمم ، میگویم معناى آن چیست؟ معنا [که] میکنند، تازه ما اطّلاع پیدا میکنیم که این کلمه آمده؛ [این] یواش یواش کشانده شده به طبقات و تودهى مردم؛ این خطرناک است. اسم فارسى را با خطّ لاتین مینویسند! خب چرا؟ چه کسى میخواهد از این استفاده کند؟ آن کسى که زبانش فارسى است یا آن کسى که زبانش خارجى است؟ اسم فارسى با حروف لاتین! یا اسمهاى فرنگى روى محصولات تولید شدهى داخل ایران که براى من عکسهایش را و تصویرهایش را فرستادند! خب چه داعى داریم ما این کار را بکنیم؟ بله، یکوقت شما یک محصول صادراتى دارید، آنجا در کنار زبان فارسى - فارسى هم باید باشد البتّه؛ هرگز نبایستى از روى محصولات ما زبان فارسى برداشته بشود - البتّه زبان خارجى هم به آن کشورهایى که خواهد رفت، اگر زبان دیگرى دارند نوشته بشود، امّا محصولى در داخل تولید میشود، در داخل مصرف میشود، چه لزومى دارد؟ روى کیف بچّههاى دبستانى چه لزومى دارد که یک تعبیر فرنگى نوشته بشود؟ روى اسباب بازىها همینجور؛ من واقعاً حیرت میکنم. این جزو چیزهایى است که شما خیلى دربارهاش مسئولیّت دارید. البتّه من مثالهایى در ذهن دارم براى این استعمال زبان فارسى که نمیخواهم دیگر حالا آنها را عرض کنم؛ نام شرکت، نام محصول، نام مغازه! و از این قبیل همینطور مکرّر تعبیرات فرنگى و بخصوص انگلیسى؛ من از این احساس خطر میکنم و لازم است که حضرات و شوراى عالى انقلاب فرهنگى نسبت به این مسئله بجد دنبال کنند و دولت به طور جدّى مواجه بشود با این مسئله. حالا معناى مواجهه این نیست که فوراً فردا مثلاً با یک شیوهى تندى یا شیوهى خشنى برخورد کنند، [مواجه بشوید] امّا حکمتآمیز؛ ببینید چکار میتوانید بکنید که جلو این را بگیرید؛ این هم یک مسئله.
تا که زائر می رسه ازکربلا این گفتگومه حرم آقا , آرزومه
آقا یک عمر که صحبت حرم بغض گلومه حرم آقا , آرزومه
خوش بحال اون پرنده که خونش بین دو بومه حرم آقا , آرزومه
دعوتم کن کربلا که دیگه پای آبرومه حرم آقا , آرزومه
اگه من بمیرمو نبینمت کارم تمومه حرم آقا , آرزومه
نگاه می کنم به هرجا ضریح تو روبرومه حرم آقا , آرزومه
یه نماز تو کربلا دعای بین هر وضومه حرم آقا , آرزومه
حرمایی که میگن آتیش به زائراش حرومه حرم آقا , آرزومه
خلاصه کربلایی که همه میگن آرزومه حرم آقا , آرزومه
فایل این نماهنگ (فرمت avi) را با صدای دلنشین حاج عبدالرضا هلالی دریافت کنید! (+)
اللهم ارزقنا زیارة الحسین فی الدنیا و شفاعة الحسین فی العقبی
دعا کنید!
اربعین با رفقا عازم باشیم.
پیادهروی اربعین و به تبع اون، اداره گذرنامه چند روز قبل اربعین، یکی از محلهای تجمع امت حزب الله و دیدار دوستان سابق است. خدایا! این نعمتها را از ما مگیر. به بقیه هم بده!
از اینجا: http://kaalgraph.ir/post/87
تنهاترین! به ذکر مصیبت چه حاجت است؟
ما را نسیم نام تو دیوانه میکند...
...
دعا کنید اربعین و نیمهشعبان هر سال، زائر پای پیادهاش باشیم.
http://aqahamidegol.ir
اخیرا انجام شده است:
جزوه «آیین درویشی» | کشکولی از حرفها، پیشنهادها و تجربیات برای ورودیهای جدید دانشگاه امام صادقعلیهالسلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات با تاکید بر دو سال اول ((از اینجا دریافت کنید!))