این مطلب رو این روزها تو شبکههای اجتماعی دیدم. حرف، حرف درستی است و جالب توجه.
🌱لطفا هر طور راحتید، ننویسید!
🌱دکتر فردین علیخواه
(جامعه شناس)
چند روز قبل با چند نفر از همکاران درباره سبک نگارش در ورقه های امتحانی صحبت می کردیم. همه اشتراک نظر داشتیم که هر سال وضع نگارش عجیب تر می شود. از معلمان دبیرستان هم این موضوع را شنیده بودم .
زبانِ نوشتن محاوره ای و غلط های املایی هم بسیار زیاد شده است. نکته جالب آنکه یکی از معلمان دبیرستان تعریف می کرد که وقتی به دانش آموز میگویم: «به جای" اصلا" یا " اصلن" ننویس " اسن" »، پاسخ او آن بود که همه جا اینطور می نویسند. وقتی می پرسم منظورت از همه جا کجاست؟ می گوید: تلگرام و دیگر شبکه های اجتماعی.
دوست دیگری تعریف میکرد که چون عمل نوشتن در این روزها فقط به تلگرام محدود شده است چند روز قبل در یک نامه اداری دچار تردید شده بود که بین " لطفا"، " لتفن" و "لودفن " کدام یک درست است؟
واقعیت آن است اگر همینطور پیش برویم در چند سال آینده زبان فارسی نابود خواهد شد. به این کلمات توجه کنید: "عحسن"، "کصافط"، "جک"، "این ب اون در"، "مصلا"، "عمانت" .
می بینید که هیچ قاعده مشخصی در بکارگیری این کلمات وجود ندارد.
مثلا "خواهش" به " خاهش" تبدیل می شود و " جوک" به " جک"! [حال آنکه جوک اساسا خارجی است و باید گفت: لطیفه]
بعضی ها " لطفا" را "لطفن" و بعضی ها هم" لدفن" می نویسند. می توان نوشتن " اینقد" به جای اینقدر یا "فک کنم" به جای فکر کنم را درک کرد، ولی عحسن به جای احسن را نه. [حال آنکه درست آن، «احسنت» است. نویسنده مطلب هم دچار سطحی از بیسوادی سفید است!]
یک مطالعه نشان می دهد که برخی از اعضا شبکه های اجتماعی چون حوصله استفاده از نشانگرهای تصویری(استیکرها) را ندارند سعی می کنند شیطنت، شوخطبعی و طنازی خود را با دست بردن در نحوه نگارش کلمات نشان دهند. کاش بتوانیم دقت کنیم و این کار را نکنیم. مسأله؛ بکار بردن کلمات بیگانه یا غیر بیگانه، نگارش فارسی یا فینگلیش نیست.
مسأله رشته رشته کردن شاهنامه فردوسی و آتش زدن آن و دیگر آثار ادبی و پریدن از روی آنهاست!
🌹🔻بی سوادی دوگونه است:
*بی سوادی سیاه
شکلی از بی سوادی است که در نخستین نگاه، دیده می شود. اینکه چه کسی نمیتواند اسم خود را روی برگهی کاغذ بنویسد یا تابلوی یک خیابان را بخواند. ارزانترین نوع بی سوادی است، که میتوان با آن مبارزه کرد.
📌اما موضوع هراسناک، بی سوادی سفید است؛ کسانی که در ظاهر توانایی خواندن و نوشتن دارند، هر روز در فضای حقیقی و مجازی، مینویسند و حرف میزنند کسانی که انبوهی از مدارک آموزشی و درجات و گواهینامهها را در کیف خود جابجا می کنند. اما، هنوز در سادهترین تعامل ها و ارتباط ها و خوانش و نگارش کلمات دچار چالشهای جدی هستند و چنتهشان از موهومات و شبه علم پر است. این شکل از بیسوادی "بیسوادی سفید" است. چرا که در نگاه اول، دیده نمیشود.
این بیسوادی به سادگی قابل سنجش نیست و در آمارها ثبت نمیشود. این نوع بیسوادی، وقتی با انواع مدارک رنگارنگ دانشگاهی، تایید و تقویت شود، «ندانستن مرکب» را باعث میشود. حالا فرد به ابزارهایی جدید برای "تقویت بیسوادی" خود و دفاع از باورهای نادرست خود مجهز گشته است.
بیسوادی سفید درد امروز جامعهی ما است.