- آیا ما درصدد بررسی حوزههای مختلف فرهنگ و ارتباطات با رویکرد اسلامی هستیم یا اینکه برای استفاده از علوم غربی است؟ در واقع آیا حالت منفعلانه دارد یا فعالانه؟ اگر فعالانه است به دنبال چه چیزی است؟ متاسفانه اهتمام کافی در این زمینه وجود نداشته است. الان غرب عالمانه منفعل شده است. میداند که امروز جهان در حال باز شدن است. مردم شناسان غرب از جمله «مارگارت مید» نشان داده اند که اقوام مختلف هم حرف دارند. «هانری کربن» وقتی به ایران آمد به اوروپایی ها گفت شما خیلی چیزها از ایران و تشیع نمیدانید و گفت وقتی فلسفه اسلامی را دیدم از فلسفهی هایدگری آلمان بینیاز شدم.
- یعنی ما بالقوه میتوانیم فعال باشیم؟ این مسلم است اما ما نتوانستسم به خوبی فرهنگ را باز تولید کنیم و تنها از آنها تقلید میکنیم. این بزرگترین مشکل ماست. در این دانشکده و دانشگاه نیز همین مشکل را داریم.
- یعنی چه؟ یعنی فقط حمل میکنیم.کاش که فقط از غرب میگرفتیم. چون تا میگویی میگیرم یعنی درک و فهم که ما آن را نداریم. من چندین بار در جلسات اعلام کردم که حاضرم کنفراس بدهم هنوز هم اعلام میکنم به شما هم اعلام می کنم. به گروه چندین بار گفتهام حتی اقدام کردهام اما به آن اهتمام نشد.
- چه بحثی؟ این بحث که رشته ما فرهنگ و ارتباطات است یعنی چه؟ما حتی در روش تدریس نیز نقص میبینیم. در دانشگاه باید بر اساس حوزههای تحقیقاتی درس بدهند.الان حوزهی من بیشتر فرهنگ است. از فرهنگ وارد ارتباطات می شوم. آن کسی که از ارتباطات میآید باید از ارتباطات وارد فرهنگ شود نه این که بگوید من هم در فرهنگ هستم هم در ارتباطات هستم.گاهی درسها کاملاً ضد رهیافت آن درس تدریس میشود . مثلاً ارتباطات میانفرهنگی را با رهیافت جهانی شدن . ارتباطات میانفرهنگی آمده که بگوید جهانیشدن غلط است و چنین چیزی محقق نمیشود.
- فکر میکنید هدف ایدهآلی که در این دانشکده باید آن را پی بگیریم چیست؟ فرهنگ و ارتباطات نه ارتباطات و فرهنگ. اینها دو مقوله است . ما الآن سه حوزهی جغرافیایی در ایران داریم که در حال کارند. 1. دانشگاه علامه طباطبایی:نگاهشان در این حوزه مانند فرانسه است. فرانسه کلاً از نگاه چپ و سوسیالیسم که از کلیسا در میآید به ارتباطات نگاه میکند و فرانسه کاتولیسم است و از درونش سوسیالیسم درآمد و این سوسیالیسم همیشه چپ است مخصوصاً نسبت به دین. روشنفکری یعنی فرانسه. آلمان روشنفکر ندارد مگر تابع فرانسه باشد. انگلیس و آمریکا روشنفکر ندارند مگر اینکه بخواهند فرانسوی فکر کنند. در رسانه روی روزنامه مستقر می شوند یعنی ارتباطات فرانسه یعنی روزنامهنگاری. در حوزههای دیگر خیلی کم کار میکنند چون ارتباطاتشان روشنفکری است به همین دلیل ژورنالیسم وجه حاکم بر ارتباطات علامه است که تحلیل محتوا و تحلیل گفتمان از آنجاست. پشت قصهی مطبوعات و ژورنالیسم در ایران ، روشنفکری است. الآن روزنامهی خیلی حرفهای غیر چپ غالباً نداریم. به همین دلیل وقتی دومخردادیها که چپ میزنند سر کار میآیند رسانهی ژورنال ها به میدان میآید. تلویزیون و صدا و سیما را میکوبند چون مظهر ضد روشنفکری است. در فرانسه هم همین است؛تلویزیون فرهنگ عامیانه است. 2. دانشگاه تهران: که وجه قالبش مکتب بیرمنگام و فرانکفورت میباشند . علتش هم این است که همهی تحصیلکردههای آنجا بلااستثنا جامعهشناساند . از جامعهشناسی وارد ارتباطات شدهاند، به همین دلیل چپ میزنند اما چپ روشنفکری آنگلوساکسونی . بیرمنگام و فرانکفورت تغذیهی فکری میشود . اینها روی ارتباطات و فرهنگ بحث میکنند یعنی تأثیر ارتباطات روی فرهنگ . عمدتاً محور آنها تلویزیون و اینترنت است ، به همین دلیل به شدت ارتباطی و ارتباطزده هستند . به شدت تابع رسانههای جدید تلویزیون ، ماهواره و اینترنت (بصری) هستند. دیدگاه نقدی شان یا بیرمنگامی هستند ویا فرانکفورتی.
3. دانشگاه امام صادق(ع): که قرار است در اینجا بر اساس فرهنگ، ارتباطات را نقد کنیم نه بر اساس ارتباطات فرهنگ رانقد کنیم.
- منظور از فرهنگ چیست؟ فرهنگ سنتی و دینمحور . چون ایران و جهانآسیا و خاورمیانه چنین است. به همین دلیل روی جهان اسلام تکیه داشته و داریم . هرچند الآن متأسفانه ضعیفترین عملها را انجام میدهیم . الآن با اینکه پیشنهاد دهندهی همایش دین و رسانه بودم اما متاسفانه در دانشگاه تهران برگزار شد. ما الآن مهمترین کارمان در دانشگاه امام صادق(ع) طبق هویت دانشگاه امام صادق(ع) دین و ارتباطات بوده، اما هنوز گروه دین و ارتباطات نداریم. با اینکه اکثر رسالههای دوستان هم روی همین قصهی دین بوده. - منظور از ارتباطات چیست؟ عام. همهنوع ارتباطات. شفاهی، غیرشفاهی، کتبی و سنتی و گذشته و حال و آرشیو و معماری و...همه بود؛ چون خواندیم و زحمت کشیدیم. حتی معماری هم ما داشتیم. فضای مسجد و اتاق یک نوع ارتباطات است که در آن تولید و مبادلهی معنا داریم، ولی متأسفانه اینجا برعکس عمل کرده. این کار را نکرد. ما نباید در حاشیهی علامه طباطبایی یا حاشیهی دانشگاه تهران باشیم؛ ما باید اینجا یک مکتب درست کنیم .
- سؤال این است ، اگر خود دانشگاه امام صادق(ع) و اعضای هیأت علمیاش این حوزه را در ایران باز کردهاند، چطور میشود که خودشان مبدع این حوزه باشند اما با شروع و جدی شدن کار و تشکیل دانشکده، با اینکه فعالیتهایش باید بیشتر شود کمتر میشود؟ پیشرفتهترین بحثها را داشتند انجام میدادند اما متأسفانه این حوزه دنبال نشد. ما الان هم گرفتاریم سر عنوان درسهای فرهنگ وارتباطات هستیم. تا یک چارچوب تئوریک و مفهومی درست نشود به جایی نمیرسیم یعنی رشتهی ما عملا تشکیل نشده. ما الان یک رشته داریم و عام است یعنی فرهنگ و ارتباطات و یک رشتهی دیگر هم دارم [به نام] تاریخ تشیع که آن هم ربط خیلی مستقیمی به رشتهی ما ندارد. ما اگر دین و ارتباطات را حل میکردیم( نه ارتباطات و دین که الان در دانشگاه تهران است یعنی دین مجازی و اینترنتی) آنگاه رابطه تاریخ تشیع با ارتباطات نیز روشن نمیشود. ما در این دانشگاه یک یک چارچوب تئوریک قوی نداریم. من هم دو سه با کَلکَل کردم.
- چارچوب تئوریک ندارم یعنی چه؟یعنی متفکر و تئوریسین نداریم؟ بارها تاکید کردم Workshop بگذارید. از سال 81 من این بحث را شروع کردم که آقا بیایید اینجا یک چارچوب تئوریک درست کنیم و بارها هم گفتهام که کلاه سر دانشجویان ما میرود یعنی دانشجویان بیچاره ما نمیدانند در آینده چه کار میتوانند بکنند چون وقتی رهیافت مشخص نباشد خود به خود معنا روشن نمیشود.
- تعامل ارتباطاتی که در دانشگاه امام صادق (ع) مدنظر است (دسته سوم) با تبلیغ چیست؟ تبلیغ معنای انگلیسیاش میشود Effect communication، تبلیغ از بلاغت میآید یعنی پیام رساندن، فارسیاش میشود ارتباط موثر. الان دنیا روی این بحث رفته است. اتفاقا ما از این رو سراغ فرهنگ و ارتباطات رفتیم که بگوییم چگونه تبلیغ کنیم؟ این رشته از رشتهی معارف اسلامی و تبلیغ دانشکده الهیات آمده است. اما وقتی رفتیم در ارتباطات جایش بیندازیم متاسفانه نتوانستیم. نتوانستیم مکتب دانشگاه امام صادق(ع) را راه بیندازیم. شما پیشرو بودید پیشرو بمانید. میدانید که ما همهی رسانهها را در نظر میگیریم حتی رسانههای سنتی مثل منبر
- آیا این به عنوان یک مزیت محسوب میشود؟ بله، این به عنوان یک مزیت برای ما در دنیا بود ما الان اگر زرنگ بودیم دوستان را فرستاده بودیم بروند مثلا روی منبر کار کنند. منبر آقا شیخ حسین انصاریان که این همه مشتری در ایران دارد چیست. آقای قرائتی چهکار میکند؟ چه ارتباطی بین من و فضای مسجد سنتی- وقتی وارد آن میشوم- رخ میدهد؟ من چه فضایی را احساس میکنم؟
- در واقع قرار بود این بحثها در حوزهی جغرافیایی دانشگاه امام صادق(ع) انجام شود؟ بله متاسفانه به دلیل عدم چارچوب تئوریک منسجمی که قرار بود درست شود که نشد. من حتی خودم اقدام کردم.
- آقای دکتر به صراحت بگویم عدم چارچوب تئوریک برای من قابل فهم نیست . من به عنوان دانشجو وقتی میخواهم وارد رشتهای که دانشکده ای و اعضای هیئت علمی دارد شوم این پیشفرض را دارم که قطعا چارچوب تئوریک بوده که اینها میآیند رشتهی 7-6 ساله ایجاد میکنند؟ آن دوستانی که اینجا بودند این توانایی را در خود میدیدند. مثلا مردمشناس و فرهنگشناسشان من بودم. من در رسالهی دکترایم این را کردم. از دین به فرهنگ و از فرهنگ به ارتباطات رسیدیم. یک چارچوب تئوریک درست کردم. بر اساس تمام مکاتبی که که وجود داشت هر چه بود خواندم و بعد تئوری هنجاری را در رابطه با ایران دادم. ولی به دلایلی منتشر نشد
- منظورتان از چارچوب تئوریک چیست؟ چارچوب تئوریک که ما میگوییم یعنی روش حرکت ما. دانشگاه امام صادق(ع) الان باید مهمترین رشتهاش دین و ارتباطات باشد. الان گرفتار مسائل روزمره شدیم. الان باید فرهنگ وارتباطات در خاورمیانه و جهان اسلام داشته باشیم.. کارهایی شده ولی بسیار ابتدائی بوده در حد گزارش است نه تحلیل.
- من که با یکی از مسئولان دانشگاه صحبت میکردم میگفت اگر شما میخواهید بروید به این سمت میفهمید ما هیچ چیزی در این زمینه نداریم. نه کتاب ونه استاد. نخواستیم.الان یکی از دوستان که برای بار دوم به افغانستان رفته آمدهبود پیش من گفتم کتابهای افغانستان را دیدی، گفت بله، گفتم چه احساسی کردی، گفت احساس کردم فاصلهی زیاد دارد، گفتم تو باید این فاصله را پر کنی، شروع به جمعآوری اطلاعات میکنی و چاروب تئوریک درست میکنی. بعد ارتباط با افغانستان شناسان دنیا . بلافاصله به سمینارها و مراکز علمی دنیا دعوت میشوی . رشته بسیار گسترده است و ما می توانیم در درونش رشتههایی بزنیم. من الان به دنبال روششناسی هستم. بهترین و مهمترین ارتباط بین دین و ارتباطات یا علوم اجتماعی به روششناسی برمیگردد.
- منظور از روششناسی چیست؟ یعنی اینکه چه ارتباطی بین دین، علم و ارتباطات و علوم اجتماعی به طور کلی و سیستماتیک میتواند وجود داشته باشد. یعنی اینکه گسترهای باشد. آقای انصاریان، کافی و فلسفی مقوله بودند، روی اینها چه کسی کار کرد. در واقع بررسی اینها وظیفهی دانشگاه امام صادق(ع) است. این یک نمونهی ابتدائی است. ما الان باید درمورد روش شهرسازی بحث کنیم. ما اصلا بلد نیستیم.
- حال که ارتباطات و دین چنین حوزهی وسیعی دارد دانشجو چگونه میتواند حوزهی مورد نظرش را پیدا کند؟ وقتی حوزههای مفهومی و روششناختی خود راپیدا کرد یک حوزهی پژوهشی را میگیرد و جلو میرود. مثلا برنامههای مذهبی مارا در تلویزیون نگاه کنید. یا کفزدن است یا سینهزدن. چون برنامههای مذهبی نساختیم. مثلا در مورد طنز مذهبی چه کسی کار کرده است؟ اصلا بعضیها در مورد وجود یا عدم وجودش شک دارند. در سریال «روزی روزگاری» پر از مفاهیم و محتوا بود و مردم آن را حس کردند. از جمله مفهوم «احتیاط کن التماس نکن» اما تفنگ سرپر آنقدر خرابکاری و پستمدرنبازی درآوردند، نیممیلیارد تومان خرج هم کردند به جایی هم نرسید و هیچ کس هم نگاه نکرد اما آن «روزی روزگاری» در آن بیابان برهوت چندبار پخش شده و هنوز هم بیننده دارد چون هنوز هم مفهوم دارد.
- مشخص شد که هستهی اصلی رشتهی فرهنگوارتباطات دین بودهاست حال سوال این است هدفش چهبودهاست؟ اینکه چگونه فرهنگ سنتی را در ارتباطات بازتولید کنیم که نه تنها هویت ملی- فرهنگی ما بماند بلکه ما صادرات فرهنگی به دنیا داشته باشیم. زیرا میخواهیم با دنیا تعامل داشتهباشیم. برای همین روی سیاستگذاری فرهنگی و ارتباطی رفتیم.
- بر چه اساس این هدف را انتخاب کردند؟ ما میخواستیم در برابر دیگر دانشگاهها که غربگرا هستند و یا به فرانسه یا آنگلوساکسونها گرایش دارند فرهنگ خود را بازتولید کنیم. ما میتوانستیم از حوزهی آلمانی خوب بهرهمند شویم. پدیدارشناسی که ریشهاش در عرفان است. اگزیستانسیالیست، جغرافیاشناسی فرهنگی و .... در حوزهی آلمانی ارتباطات به تفاهم معنی میشود، فهم متقابل، نمیگویند فرستادن پیام.
- برای بازتولید این فرهنگ روی چه حوزههایی باید کار کرد؟ قائدتا باید از مردمشناسی شروع کرد و بعد از آن مقداری به جامعهشناسی برمیخوریم و نهایتا به ارتباطات میرسیم.
- همان ارتباطات علامه؟ نه، ارتباطاتی که عام است . ارتباطات آن ها خیلی خاص است، قرار بود ما تئوری ساز داشته باشیم. وقتی شما در چند سمینار چندتا حرف حرف نو بزنید یقینا صدا و سیما به دنبال شما می آید . هر چه شما بحثهای عمیق تری تولید کنید و دانشجویان ما نخبگان اجتماعی و فرهنگی شوند همه می گویند زنده باد. اما اگر ما ان جا تایپیست بشویم یا مصرف کننده و تقلید کننده دیگران بشویم یا مانند دانشگاه تهران و علامه تکنیسین و کارشناس بشویم. در این صورت به یک معنا عقب رفت کردهایم. الان ما به شدت منفعل شدیم. سالی چندتا سمینار در همین دانشگاه برگزار می شود در موضوع ارتباطات؟ چندتا کارگاه برگزار شده. با اینکه خودم اقدام کردم با این حال دیدم استقبالی نیست وقتی می گویم جواب می دهند که گرفتاریم. اما من این حرف ها را قبول ندارم بحث ما عمیق تر از این حرفهاست.
- آقای دکتر جایگاه دین در سیری که از مردم شناسی به ارتباطات تعیین کردید کجاست؟ در همین مقوله ی فرهنگ، دین سنتی که در فرهنگ باز تولید شده.
- مردم شناسی در کجای آن قرار می گیرد؟ در همه جای آن، مردم شناسی با رویکرد دینی. مردم شناسی یعنی فرهنگ شناسی، فرهنگ شناسی یعنی فرهنگی که دین در آن معنا سازی می کند. مانند تشیع در ایران. شما نگاه کنید از این محرم تا محرم بعدی چقدر معنا تولید می شود؟ هویت قومی، هویت شهری، هویت روستایی، هویت محلهای و سنتی همه در محرمها تولید میشود.
- در این سیر از مردم شناسی به ارتباطات چه حوزههایی مغفول مانده است؟ دین مهمترین بخشش، الان جنگی شده میان طرفداران ارتباطات و طرفداران فرهنگ. یعنی عدهای رفتند به سمت ارتباطات و فرهنگ را فراموش کردهاند که این در این دانشکده است. یعنی الان اینطور شد که فرهنگ، ارتباطات، فقه و دین [جدا از هم] شده. به همین دلیل من از اینجا دارم ناامید میشوم.
- الان در این رابطه چه باید کرد؟ [ باید نزد مسئولان دانشکده بروید و بگویید:] ما الان آمدهایم رشتهی معارفاسلامیوفرهنگوارتباطات، شما چه دارید که به ما بدهید. در هفت- هشت سال از بهترین سالهای جوانیام به من چه دادهشد؟ من چه چیزی را میخواهم سنتز کنم. چه پایاننامهای را تولید خواهم کرد که غیر از پایاننامههای دانشگاه تهران است. از سال 82 الان سه سال گذشته است. دهسالش هم میگذرد.
- دانشجویان چه میتوانند انجام دهند؟ با گروه صحبت کنند. چه چیزی به ما میدهید. این درسهای پراکنده چیست که من میخوانیم. اینجا ما رشتهی فرهنگوارتباطاتیم، ژورنالیسم هستیم، تکلیف ما چیست؟
- آیا این یک پارادوکس نیست که ما حوزهی فرهنگوارتباطات را اینقدر عام میگیریم و از سوی دیگر دنبال تخصص هم هستیم. این رویکرد میانرشتهای چیست؟ این همان کار مضاعف است. چارچوب تئوریکی که گفتهام. الان من در رسالهام تولید معنا را در تمام فلسفهها و عرفانهای غربی و شرقی شروع کردهام. بعد روششناسی. حتی دوباره در مورد مبادلهی معنا همینطور کردهام. روششناسی در کنار چارچوب تئوریک، اینقدر دقیق کردهام. در انتها رسیدم به تئوری هنجاری. ولی نه در دانشگاه امامصادق(ع) نه در در صداوسیما این پایاننامه چاپ نشد. در پایاننامه من کار چارچوب تئوریک کردهام و حاضرم همان افرادی که نقد دارند بیایند، من کنفرانس بدهم آنها نقد کنند. رسالهی فوقلیسانس که در مورد ساختار معرفتی صفویه بود. تا حالا کسی در این مورد کاری نکردهاست.
- انجمن علمی به عنوان یک تشکل دانشجویی که میان دانشجو و دانشکده است چه میتواند انجام بدهد؟ من از شما میخواهم تکلیفتان را با زندگی آیندهتان مشخص کنید چون دارید با زندگی خودتان بازی میکنید این شمایید که باید آیندهی خود را بسازید. واقعا باید از من بخواهید که این چرتوپرتهایی که در کلاس گفتی چه بود؟ من با اینها چهکار میتوانم بکنم؟ اگر برای شما رهیافت بیرون نیاید، یعنی زندگی را باختهاید.
- آیا هدفها سطحبندی نمیشوند. هدف در دانشگاه یا خارج دانشگاه، هدف شخصی یا گروهی. آیا هدف برای دانشجو متفاوت نمیشود؟ نه، چون در سازمانید و در آن بزرگ میشوید. هفت سال جوانی را در اینجا میگذرانید. باید هدف شخصی و جمعی با هم تنظیم شوند. من که نمیتوانم بگویم که فوق لیسانس زدهام ولی به من ربطی ندارد. نه که در فکر کنیم دانشجو میآوریم بدون آنکه در مورد آیندهاش فکر کنیم. ما یک مجموعهی منسجم هستیم یک مجموعه که میخواهد با هم به جلو برود.
- آیا میشود برای همهی اینها یک هدف مشخص کرد؟ بله، من وقتی خوب شکفته میشوم که شما خوب شکفته شوید. در یک کلاس قوی دانشجو شکفته نمیشود، استاد هم شکفته نمیشود. حداقل اینکه در کلاس احساس امیدواری میکند.
- استاد به عنوان سوال آخر لطفا بفرمایید خود شما هماکنون به چه فعالیتهایی مشغول هستید؟ در حال گسترش رشتهی مردمشناسی در دانشگاه تهران هستم. هماکنون درس انسانشناسی شناختی را راهاندازی کردیم و هماکنون ما جزو اقلکشورهایی هستیم که این درس را ارائه میکنیم. روششناسی مردمشناسی که الان حتی در آلمان هم نیست. درس دیگر انسانشناسی دین در ایران بود، یعنی دین در ایران چه سیری داشت. درس دیگر مردمشناسی ارتباطات. آقای دکتر از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید متشکریم. خواهش میکنم.
|