روزنوشت: غدیر یعنی محرم نزدیک است
سلام بر شما
عید غدیر است. دیشب، بعد از هیات میثاق با شهدا، که از برنامههای فوق العاده این سالها بود، یکی از نودوسهایها یک دو هزارتومانی نو به جمع سهچهارنفره ما عیدی داد. البته خودش هم از یکی دیگه عیدی گرفته بود. باهاش دو بسته شکلات خریدم. هنوز هم از شکلاتها مونده!
خدا را شکر ما از محبان امیر مومنان هستیم. انشاءالله از شیعیان آن حضرت هم باشیم. در فرهنگ، اقتصاد، سیاست و چیزهای دیگر نیز به شیوه حضرت عمل کنیم.
از برنامه فوق العاده دیشب هیات میگفتم: اول زیارت امینالله خوانده شد. (قانون شماره یک زیارت میگوید: همیشه برای یک امینالله وقت هست!) قاری خوبی از دانشگاه شهید بهشتی آمده بود. حاج آقای زندیه هم بحث لطایف قرآنی (این ثقل اکبر) را ارائه میدهند که از بخشهای جذاب هیاته. استفاده از پردهنگار و انداختن متن و تصویر بر روی پرده و استفاده از جلوههای صوتی هم جذابیت لطایف قرآنی را بیشتر کرده است. ترافیک بزرگراه شهید چمران هم مثل همیشه مشکلساز بود. گروه تواشیح در دو مرحله رسید. مرحله اول، سه نفر که زودتر (ولی با تاخیر) آمده بودند، اجرا کردند. اجراهای بعدی هم با استقبال و مشارکت همه حاضران همراه شد. افتتاح تارنمای جدید هیات نیز دیشب بود. یک مهندس جوان هم آمد گزارش و توضیحاتی داد، کلا فضای شادی بود! قرار گذاشتیم، هکش کنیم و هفته بعد، گزارشی از چگونگی کار ارائه بدهیم! حاج آقای معمار منتظرین از علمای اصفهان هم بحث خوبی کردند. جمعیت هم مشارکت خوبی داشت! الحمدلله مردم سر حال بودند. آقای شاکرنژاد هم با قرائتهای بینظیری همگان را به وجد آورد. بالاخره نوبت به برادر دکتر استاد حاجی میثم مطیعی رسید که هنوز دانشجوی دانشگاه است! زیاد نخوند. آقای رئیسیان، مداح جوان ورودی 92 نیز سرود خوبی خوند. صدای خوبی دارد. خدا حفظش کند، اردوی جنوب امسال خیلی با صدای او باصفا شد. حرفهای خودمونی آقا میثم مطیعی در پایان هیات که کمکم به «دأب» ایشان تبدیل شده است، شنیدنی بود. تا تموم نشد، نرفتیم بیرون! هفته بعد هم آیتالله علمالهدی تشریف میآرن هیات.
خب، دیگه از کجا بگم؟!
آخر هفته پیش، میلاد امام هادی، یک ناهار مختصر به اقوام درجه یک و همسایگان دادیم و مراسم عروسی انجام شد! آخر این هفته، جمعه، هم انشاءالله اثاثکشی میکنیم به قصد اقامتگاه متاهلی دانشگاه.
همین که دارید برای خوشبخت شدن ما دعا میکنید، برای آیتالله مهدوی و آینده دانشگاه نیز دعا کنید. آیتالله حاج سیدحسین مصطفوی نیز ظاهرا به رحمت خدا رفتهاند که حق بزرگی بر گردن دانشگاه و دانشجویان دارند. فاتحهای بخوانید.
اخیرا دو کتاب از طرح ملی ایستگاه مطالعه خوندم. خدا خیرشان دهاد. خوب کاری است. انشاءالله فرهنگ مطالعه هزاران مرتبه بیش از پیش در کشور تقویت گردد.
خب، راضی باشید.
محتاج دعای خیر!
آها! میخواستم اینو بگم که فرارسیدن غدیر (و جشن بیعت با ولایت)، یعنی محرم (و سوگواره غربت ولایت) نزدیک است. ادعای ولایتمداری ما به زودی در آزمون کربلا سنجیده خواهد شد. کوفیان که رد شدند؛ ما هم فاصله زیادی تا رد شدن نداریم! مثلا همین کالاهای خارجی که میخریم، همین کتابنخونی، همین چشم و همچشمی و همین چیزا...
کلمهها و ترکیبهای تازه:
دأب: شیوه، روش. آقا میثم معمولا میگویند: ما تو این هیات دأبمون این نیست که...
پردهنگار: محصولی که با نرمافزارهایی چون پاورپوینت تولید میگردد.
برای اینکه پیادهروی اربعین نصیب همه دانشگاهیان شود، دعا کنید. (+) حاج حسین براتی الان کربلاست. خوش به حالش. این روزها نظرات مسجدنما را من میخونم.
غدیر برای امام صادقیها یک معنای خاص هم دارد: دریافت فیلم دیدار غدیر