بسم الله الرحمن الرحیم
اذا
- جاء نصرالله و الفتح
- و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا
- سبح بحمد ربک
- و استغفره
1- قبلا هم گفته بودم (اینجا و جاهای دیگر)، هر هشت نامزد را در دایره گفتمان انقلاب اسلامی می فهمم و مردم هر یک را انتخاب کنند، وظیفه ما حمایت از او و دولتش است. گرچه انتخاب من آقا سعید جلیلی بود، هدایت دلها به نحو شگفت انگیزی در یکی دو شب پایانی به سمت حجت الاسلام حاج آقای شیخ حسن روحانی انجام شد و با کمی بیش از 50 درصد آرا در همان دور اول، کار تمام شد. به عبارتی، تازه دور جدیدی از عشق بازی شروع شد. حاج آقای روحانی! جناب آقای دکتر آشنا! ضمن تبریک این پیروزی خجسته، ما مردم ایران به ویژه جوانان بسیجی دانشگاهها، آماده ایم هر کمکی از دستمان بر می آد، در راستای ایفای رسالت مهم دولت اسلامی در این پیچ بزرگ تاریخی و این شرایط عالی جهانی و داخلی به انجام برسانیم.
پینوشت:
به نظر می رسد آقای دکتر آشنا، استاد برجسته ارتباطات، در این پیروزی نقش بزرگی داشته اند. یک مشاور رسانه ای دانا و توانا.
پینوشت2: همیشه پای یک امام صادقی در میان است!
2- از وظایف سه گانه ما در قبال انتخابات، یک وظیفه هنوز مانده است و آن هم جا انداختن معیارهای انتخاب اصلح است. مردم باید یاد بگیرند چه طور یک رئیس جمهور بهتر رو انتخاب کنن. این آموزش چیزی مثل آموزش انتخاب همسر یا انتخاب شغل است ولی ابعاد و آثار گسترده تری دارد. البته تربیت سیاسی ابعاد دیگری هم دارد. اولی آن انتخاب رئیس جمهور است. دومی آن حول محور تعامل مردم و حکومت اسلامی (دولت اسلامی) می چرخد. وظایف متقابل مردم و حاکمیت.
3- اینکه اصولگرایان (و نه اصولگرایی و نه گفتمان انقلاب اسلامی) در این انتخابات شکست خوردند، برای خودشان لازم بوده است. به تعبیری حتی حقشان بوده است تا کفران نعمت احمدی نژاد را نکنند! وقتی به جای کمک به دولت اسلامی احمدی نژاد، به تخریب او روی آوردند، اشتباه کردند. معتقدم پیروز حقیقی همه آن نامزدهایی هستند که مرتکب گناه نشدند و بی اخلاقی نکردند و آرای پاک به دست آوردند. فراموش نکنیم خود رقابت سیاسی هم موضوعیت دارد و مملکت اسلامی باید همه چیزش اسلامی باشد.
4- تصور میکنم باید انتخابات شورای شهر را جداگانه برگزار کنیم. انتخابات شورای شهر و روستا در جاهای کوچک، سایه سنگینی بر انتخابات ریاست جمهوری گسترد. خب، افرادی که معمولا تنور انتخابات رئیس جمهوری را در شهرستانهای کوچک و روستاها گرم می کردند، یا خودشان نامزد انتخابات بودند و یا حامی جدی یکی از نامزدهای شورا. به معنی دقیق، برخی شهرستانیها اصلا فرصت تامل روی کاندیداهای ریاست جمهوری و در نتیجه مشارکت فعال و جدی در حماسه بزرگ سیاسی نداشتند. (تصور کنید افرادی را که بین آقای جلیلی و روحانی مانده بودند و به خاطر لباس روحانیت به آقای روحانی رای دادند.) جا داشت شناخت بیشتری از نامزدها حاصل شود. در همین راستا خیلی خوب است وزارت کشور، ثبت نام از نامزدها و فرآیندهای مربوط را به یک ماه زودتر آغاز کند تا یک ماه به فرصت تبلیغات انتخاباتی نامزدها (و در نتیجه شناخت مردم) افزوده شود.
این عکس که تعرفه رنگ آن بنفش است، ربطی به این نکته ندارد که چون رنگ تبلیغاتی برنده انتخابات، بنفش بوده، آن را گذاشته باشیم و یا احیانا از چیزی عدول کرده باشیم. نشون به اون نشون که همین عکس رو 15 خرداد هم تو همین وبلاگ گذاشته بودم!