روز شهادت یک مرد بزرگ
امروز، روز شهادت این مرد بزرگ است.
شادی روحش صلوات!
بسته هفته 35 مسجدنما:
http://masjednama.ir/post/pack35
فرشتههان! با مسجدیها کار دارند.
پاتوقتون کجاست؟
ستارههای درخشان زمین برای آسمانیها
گزارش ویژه
تو مسجد چه کنیم؟!
زائر خدا شویم! پایهاید؟
بر شما باد مسجدی شدن!
*هشدار داد: نماز همسایه مسجد جز در مسجد پذیرفته نیست...
**یکی پرسید: اى امیر مومنان! همسایه مسجد کیست؟
*فرمود: کسى که...
تجربه کنیم.
امسال توفیق خادمی شهدا در یادمان هویزه میسر نشد؛
انشاءالله به زودی خادمی در آستان امام رضا؛
یا حتی کربلا، کاظمین، نجف، سامرا؛
و چه بسا سوریه و شام بلا؛
و انشاءالله بقیع و مسجد الاقصی.
دیر یا زود، به مانند سه تیر 84 «مردی از جنس مردم» خواهد آمد و کام امت حزب الله شیرین خواهد شد.
دعا کنید با موفقیت زیارت با پای پیاده نصیب همه آرزومندان شود.
حلال کنید!
اگر بطلبند، دوباره عازم عراقم، کافیست عصر شود.
امروز، روز شهادت این مرد بزرگ است.
شادی روحش صلوات!
بسته هفته 35 مسجدنما:
http://masjednama.ir/post/pack35
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
لرزانده غربت تو دل روزگار را
برده است داغت از دل عالم قرار را
شکر خدا به روز جزا دست ما پُر است
پر کرده ایم از غم تو کوله بار را
.........................
مراسم هفتگی هیأت میثاق با شهدا
بیان لطائف قرآنی : حجت الاسلام زندیه
سخنران: حجت الاسلام والمسلمین میرلوحی
با مداحی : برادران میثم مطیعی و ابوذر بیوکافی
زمان: یکشنبه 18 آبان ، از ساعت 19
مکان: مسجد دانشگاه امام صادق علیه السلام
--
مصطفی باباهادی نوشت:
برنامه ویژه هیات میثاق با شهدای بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام
وداع با حضرت آیت الله مهدوی کنی و استقبال از ماه محرم
امشب (چهارشنبه): ساعت 19 مسجد دانشگاه امام صادق علیه السلام (بزرگراه شهید چمران- پل مدیریت)
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان
قرائت ملکوتی قرآن: حاج کریم منصوری
با نوای گرم مداحی برادر حاج میثم مطیعی
از عموم امت حزب الله (برادران و خواهران) جهت شرکت در این مراسم دعوت به عمل میآید
آها! میخواستم اینو بگم که فرارسیدن غدیر (و جشن بیعت با ولایت)، یعنی محرم (و سوگواره غربت ولایت) نزدیک است. ادعای ولایتمداری ما به زودی در آزمون کربلا سنجیده خواهد شد. کوفیان که رد شدند؛ ما هم فاصله زیادی تا رد شدن نداریم! مثلا همین کالاهای خارجی که میخریم، همین کتابنخونی، همین چشم و همچشمی و همین چیزا...
کلمهها و ترکیبهای تازه:
دأب: شیوه، روش. آقا میثم معمولا میگویند: ما تو این هیات دأبمون این نیست که...
پردهنگار: محصولی که با نرمافزارهایی چون پاورپوینت تولید میگردد.
برای اینکه پیادهروی اربعین نصیب همه دانشگاهیان شود، دعا کنید. (+) حاج حسین براتی الان کربلاست. خوش به حالش. این روزها نظرات مسجدنما را من میخونم.
غدیر برای امام صادقیها یک معنای خاص هم دارد: دریافت فیلم دیدار غدیر
مرتبط:
یادم هست جمعی بود که یکی از دوستان حزباللهی دستاوردهای هستهای در هشت ساله احمدینژاد را به طور کامل نفی میکرد و میگفت که رادیو دارو و امثال اینها که چیز مهمی نیستند، تحقیقات متوقف شده است و رکود حاکم است. با تسلطی که بر مباحث از خود در آن جمع نبستا نخبگانی نشان داده بود، همه داشتند میپذیرفتند که واقعا دستاورد هستهای، یک شعار سیاسی است و واقعیت خارجی ندارد. همانجا به ذهنم رسید و گفتم: «پس چرا دانشمندان هستهای ترور میشوند؟» آنجا بود که فضا برگشت و غبارها خوابید و حقیقت دیده شد. گاهی باید حقیقت صیقل داده شود تا دیده شود.
آرمیتا خیلی حرف برای گفتن دارد. آرمیتا میداند ما به چیزهایی رسیدهایم که دشمن دلش نمیخواست، پس بابایش را از او گرفتند. آرمیتا برای اتوبوس سفرهای علمی مسئولان و استادان دانشگاههای ما بهترین راننده است. (اینجا درباره این سفر نوشتم.) او راهبلد است و دستاوردها را شهود کرده. حاج حسین براتی این (کالگراف) بار هم خوب طراحی کرده است: http://kaalgraph.ir/post/118
1- پویانمایی سفرهای علمی را یادتان هست؟! سریال علمی بینظیری برای کودکان دبستانی که سرگرمی و آموزش را در کنار ابعاد فرعی دیگری چون کار گروهی و... در آمیخته بود.
2- رهبری در دیدار اخیر با استادان دانشگاهها، نکته جالبی را تذکر دادهاند و آن اینکه: اگر چیزی را نمیدانید، انکار نکنید؛ مثلا خوب است برایتان گردشهای علمی ترتیب داده شود تا از دستاوردهای علمی ممکلت خودتان آگاه شوید! (متن کامل)
.:. برخی استادان دانشگاهها، از تحقیقات و تالیفات دیگر استادان در رشته خودشان هم باخبر نیستند؛ چه برسد به پیشرفت علمی کشور. این یک ضعف است و باید برطرف شود؛ نه این که پوشیده شود!
این سفرها میتواند ویژه دانشگاهیان باشد و نه فقط استادان.
این نامه را امضا کردم. شما هم اگر دانشجو هستید و نسبت به مسائل هستهای نگران هستید، با نام خود امضا کنید. کافی است در قسمت نظرات، نام و نام خانوادگی، اسم رشته و دانشگاه خود را وارد کنید.
قضیه از این قرار است که جمعی از دانشجویان به مناسبت بیستم فروردین، روز ملی فناوری هستهای که هر سال با یک خبر خوش هستهای همراه بود، نگرانیها و سوالات خود را پیرامون مسائل جدید هستهای کشورمان از رئیسجمهور میپرسند. امید است که رئیسجمهور با استفاده از فرصت به وجود آمده از سوی جامعه دانشگاهی، به تبیین مواضع دولت یازدهم و دفاع از عملکرد خود پرداخته و افق روشنی را از آینده هستهای کشورمان به طور خاص و دهه عدالت و پیشرفت به طور عام نشان دهند.
تصویر: دوران عقبنشینی گام به گام ایران از حقوق مسلم هستهای در دوران حجتالاسلام سیدمحمدخاتمی با حضور حجتالاسلام حسن روحانی. دورانی که ما امتیاز میدادیم و آنها امتیاز میگرفتند.
متن نامه به این شرح است:
حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر حسن روحانی (زیدعزّه)
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم
20 فروردین ماه، روز ملی شدن فناوری هسته ای را به شما و هیئت محترم دولت، بویژه تمامی دست اندرکاران فناوری هسته ای و تیم مذاکره کننده کشورمان تبریک عرض می نماییم.
همانگونه که مستحضر می باشید، حدود 8 ماه از استقرار دولت جدید و روی کار آمدن حضرتعالی و هیئت دولت می گذرد . در ایام انتخابات وعده هایی نیز از طرف جنابعالی مطرح گشت که حتماً در این مدت، تلاش خود را در جهت پیاده نمودن این وعده ها، به کار برده اید. در زمینه موضوع هسته ای در دولت جدید، روش متفاوتی برای پیگیری حقوق هسته ای اتخاذ گردیده است که اولین نتیجه ملموس این سیاست «توافق نامه ژنو» یا به تعبیر مکتوب، «برنامه مشترک اقدام» (که به اشتباه از سوی وزارت خارجه «برنامه اقدام مشترک» ترجمه شد) می باشد؛ توافقی که به عنوان موفقیتی بزرگ مطرح شد و از طرف جنابعالی به عنوان گشایشی در وضعیت هسته ای ایران معرفی گشت که می تواند در ساختار تحریم ها، ترک های جدی ایجاد نماید. در همین راستا جنابعالی در سفر استانی خود به خوزستان فرمودید که" توافق ژنو یعنی تسلیم شدن قدرت های بزرگ در برابر ملت بزرگ ایران".هر چند برخی مقامات آمریکایی این سخنان را صرفاً جهت مصرف داخلی معرفی نمودند، ولیکن باور ابتدایی مادانشگاهیان کشور این است که این سخنان حتماً، از طرف شما صادقانه و حداقل بیانگر نوع نگاه شما به این توافق بوده است. آنچه که در این زمینه ذهن ما دانشگاهیان را مشوّش و پریشان کرده است، وجود برخی از اشکالات و ابهامات اساسی در متن توافق صورت گرفته است، که در صورت صحت آنها می تواند هزینه های سنگینی را برای کشورمان به همراه داشته باشد. سوالات و نگرانی هایی که نه تنها از طرف تیم مذاکره کننده برطرف نشده است بلکه اظهارات بعدی آنها در مورد این سوالات، ما را نگران این مورد کرده است که مبادا سیاست دولت در قبال پرونده هسته ای همانند خاطرات مربوط به مذاکرات ناموفق هسته ای 10 سال پیش، که خودتان مسئول آن بودید و منجر به حدود دو سال تعلیق بی نتیجه گردید، مجدداً تکرار شود. لذا بهتر دیدیم تا این نگرانی ها را با شما در میان بگذاریم،نگرانی هایی که از همان ابتدا باطرح مساله ی چرخش چرخ سانتریفوژها به شرط چرخش چرخ کارخانه ها از سوی شما ایجاد شدوصدالبته در این مجال نیازی به توضیح نسبت مستقیم چرخیدن چرخ سانتریفیوژها با چرخش چرخ توسعه ی کشور ورفاه مردم با توجه به کاربردهای عظیم وبیشمار صنعت هسته ای نمی بینیم.
- همانگونه که مستحضرید متن توافق نامه ژنو دارای چند گام می باشد. گام اول آن مدت زمانی 6 ماهه دارد که بر اساس قید renewable امکان تمدیدهای پیاپی را دارد. بر اساس گام میانی ایران باید به قطعنامه های شورای امنیت بپردازد؛ البته با این هدف شورای امنیت پایان رضایت بخش آن را اعلام نماید. گام سوم یا نهایی هم زمانی بلند مدت دارد و بناست بر اساس آن در مقابل امتیازات بسیاری که ایران می دهد همه تحریم های هسته ای ایران برداشته شود.
جنابعالی در نامه تبریکی که خطاب به مقام معظم رهبری مرقوم داشتیدچنین اشاره کرده اید که "حقوق هسته ای و حق غنی سازی ملت ایران مورد اذعان قدرت های جهانی- که سال ها سعی بر انکار آن داشتند- قرار گرفته است". علی رغم این اظهار نظر جنابعالی و مطابق نظر بسیاری از حقوق دانان و اهل فن، این توافق نه تنها حقوق هسته ای و حق غنی سازی ملت ایران را به رسمیت نشناخته، بلکه این حق را ، با قیود متعدد فنی، محدودکرده و حقی را که تا پیش از این بر اساس ماده 4 NPT برای جمهوری اسلامی ایران از نظر حقوق بین الملل ثابت بود و امکان استفاده صلح آمیز نامحدود داشتیم، منوط به رضایت آمریکا و سایر طرف های توافق کرده ایم.(متن توافق ژنو، تعهدات ایران در بخش راه حل جامع). عدم به رسمیت شناخته شدن حق هسته ای ایران در توافق ژنو، نه تنها از طرف کارشناسان منتقد دولت، بلکه از طرف تیم دیپلماسی و همراهان دولت نیز مطرح شده است. برای مثال دکترعراقچی معاون وزیر امورخارجه و عضو تیم مذاکره کننده در مدرسه معصومیه قم، به اشتباه بودن ادعای جنابعالی در نامه رهبری اشاره می کنند. حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی نیز در سخنان خود در مراسم معارفه رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام قبول می کنند که در توافق ژنو حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته نشده است. با توجه به این توضیحات، به نظر می رسد که هدف اول و اصلی ایران از مذاکرات بر خلاف نظر جنابعالی، با این توافق حاصل نشده است.
- بر اساس صحبت های جنابعالی و سایرِ همکارانتان در ایام انتخابات و پس از آن، هدف مهم دیگر از مذاکرات، رفع تمامی تحریم هایی بود که در این مدت اخیر به کشورمان تحمیل شده است. اما متن توافق نامه نشان می دهد با وجود این که ایران در گام اول امتیازات بسیار مهم و سنگینی را -مانند نابود کردن تمامی ذخایر اورانیوم 20% خود، تعطیلی راکتور آب سنگین اراک و ...- متعهد شده است، لیکن طرف مقابل به هیچ وجه درتحریم های اساسی، یعنی تحریم نفتی و تحریم بانکی تغییری اساسی ایجاد نکرده است.گفتنی است که تحریم های نفتی در پایان گام اول توافق همچنان به حال خود باقی خواهد بود و تحریم های بانکی نیز جز تعهد به بازگرداندن مبلغ 2/4 میلیارد دلار – از 100 میلیارد دلار پول بلوکه شده ایران در خارج کشور- تغییر خاصی نکرده است و این به معنای چشم پوشی های بزرگ ما از حقوق خودمان برای دستیابی به بخش بسیار اندکی از حقوق محروم شده خودمان درگام اول است وفی الجمله این یعنی تأمین نشدن هدف دوم ایران از مذاکرات هسته ای.
- نگرانی بزرگ دیگر این است که مسئولین مربوط به مذاکرات بارها اعلام نموده اند که در صورت عدم پایبندی طرف مقابل به تعهدات خود، ایران می تواند بلافاصله روند قبلی هسته ای خود را از سر بگیرد و لذا چیزی از دست داده نخواهد شد. این در حالی است که طبق متن توافق، ایران مقادیر ارزشمند مواد 20% خود را نابود کرده است. موادی که برای به دست آوردن آن ها هزینه های بسیاری پرداخته شده است. همچنین ایران راکتور آب سنگین اراک را تعطیل نموده است. راکتوری که ایران با توجه به نزدیک شدن به اتمام عمر مفید راکتور تحقیقاتی تهران برای مصارف پزشکی و... نیاز مبرم به آن دارد. همچنین ایران تعهد کرده که در سه ماهه اول اجرای توافق، مهمترین اسرار هسته ای خود، از ریزترین موارد تا کلان ترین آنها را در اختیار ناظران قرار دهد. افشای محرمانه ترین اسرار هسته ای ایران چیزی نیست که در صورت شکست مذاکرات قابل بازگشت باشد، در حالی که تحریم های طرف مقابل به راحتی قابل بازگشت خواهد بود، ضمن اینکه با افشا شدن این اطلاعات، طرف مقابل می تواند تحریم های هدفمندتری را به کشورمان در آینده، اعمال نماید و این نکته مهمی است که گویا از دید طرف ایرانی مخفی مانده است.
البته سوالات اساسی دیگری نیز وجود دارد. از جمله این موارد می توان به نوع انطباق عملکرد دولت نسبت به منویات مقام معظم رهبری و همچنین نوع عکس العمل دولت در مقابل توهین ها و تهدیدات طرف غربی، به ویژه آمریکا اشاره نمود، که متاسفانه از سوی مقامات مسئول، جواب های مناسبی در این زمینه نیز داده نشده است. جنابعالی در جمع اساتید دانشگاه، از وضعیت نامناسب اظهارات مخالفین در مورد توافق ژنو انتقاد نمودید و از موافقین تقاضا کردیدکه وارد صحنه شوند و از این توافق دفاع نمایند،لیکن با این وجود، تغییر محسوسی در مسیر اظهارات صورت گرفته در مورد این توافق صورت نگرفته است که این می تواند خود نشانه ای از یک مشکل بزرگ باشد.
در حالی که جنابعالی این توافق را "عامل تسلیم قدرت ها در برابر ملت ایران" می شناسید، بسیاری از افراد به این توافق نقد جدی دارند و از آینده آن نگران هستند و حتی عضو تیم مذاکره کننده هسته ای، ادعای شما در مرقومه خطاب به رهبری را، اشتباه می خواند. . شاید بتوان گفت علت چنین تفاوت بزرگی در اظهارنظرها، به علت عدم پاسخ گویی مناسب جنابعالی و همچنین عدم ایجاد فضای آزاد در مورد سوال های جدی مطرح شده در این زمینه باشد.
برای رفع نگرانی شما از فضای ناامیدی از توافق ژنو، حضور جنابعالی در رسانه ملی به منظور پاسخ گویی در مورد سوالات مطرح شده و همچنین امکان وجود فضای آزاد نقد و بررسی در رسانه ملی با حضور کارشناسان، می تواند تا حد زیادی این دغدغه شما را برطرف نماید و در فضایی کاملاً آزاد، نگرانی های موجود در مورد توافق ژنو را برطرف کند و چنانچه واقعاً عده ای به دنبال بدنام نمودن دولت جنابعالی باشند، با این کار نزد مردم رسوا خواهند شد. ادامه فضای بسته موجود در نقد توافق ژنو نه تنها کمکی به تیم مذاکره کننده نمی نماید، بلکه می تواند در آینده به روند مذاکراتی این تیم نیز آسیب برساند و این شما هستید که می توانید با تدبیری مناسب، گره گشای فضای موجود در کشور باشید. لذا از شما تقاضا می شود این درخواست جامعه نخبگانی کشور را بی پاسخ نگذارید که ما نیز مانند شما، دلسوز این کشور و خواهان عزت و سرافرازی آن هستیم.
در فرهنگ مازندرانی، یکی از احوالپرسیهای معمول هنگام دیدوبازدید سال نو، آرزوی متاهل شدن جوانان مجرد است که چنین بیان میگردد: «شه عاروسه جا عید بیری» یعنی «با عروس خودت، عید بگیری!» پیوند ازدواج و اولین نوروز از این جهت، بسیار جالب و درخور توجه است.
این نوروز، اولین نوروزی بود که من متاهل بودم.
اما اگر فکر کردید، این نوروز، از این جهت، بهترین نوروز من بود، اشتباه کردید؛ البته درست هم فکر کردید!
بهترین نوروز من بودن امسال از این جهت حاصل شد که توفیق خادمی شهدای هویزه در یادمان شهدای دانشجو نصیبم شد؛ آن هم به صورت متاهلی. من و بانو امسال نوروزی متفاوت از هر سال را در جوار صد شهید محبوب گذراندیم. شهدایی که روزانه هزاران نفر از جاهای دور و نزدیک به دیدار آنها میآمدند. چند روزی اسممان خادمالشهداء بود.
خدا را شکر. انشاءالله هر سال، دورههای تربیتی دانشگاه هویزه نصیبمان [و همه آرزومندان] شود. گسترش روزافزون تعداد داوطلبان حرکتهای خادمی و جهادی را در کنار شرکتکنندگان اعتکاف و اینها بگذارید، نتایج جالبی به دست میآید.
پیوند مطلب قبلیام درباره خادمی شهدای هویزه
پیوند پایگاه خادمین شهدای هویزه (بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام)
هزار سنگر مسلح به الله اکبر/ هفت تپه منتشر شد
مجمع شهید راستگو با همکاری بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام، ویژه نامه تجلیل از پایداری مردم مازندران را منتشر کرد.
نشریه هفت تپه به مدیر مسئولی سید مرتضی احمدزاده و سردبیری حمید درویشی شاهکلایی در 40 صفحه به تجلیل از نقش مردم مازندران در پایداری و حفظ ارزشهای اسلامی پرداخته است.
هفت تپه در اولین شماره خود از چند بخش و پرونده تشکیل شده است.
پرونده اول هفت تپه با عنوان «دیار علویان» با نگاهی به تاریخ و گذشته مازندران به نقش مردم این خطه در تمدن اسلامی و شکل گیری اولین حکومت شیعی در جهان و جلوه های ارادت تاریخی مردم استان به اهل بیت می پردازد.
پرونده دوم که «روحانیت انقلابی» نام گرفته، کارنامه مبارزات انقلاب اسلامی روحانیت مازندران را مورد توجه قرار داده است. این پرونده ضمن مرور خاطرات و روند پیروزی انقلاب اسلامی در استان، توجه ویژه ای از علمایی چون آیت الله صالحی مازندرانی، آیت الله هادی روحانی، آیت الله شهید قاسمی و حجج اسلام شیخ فاضل استرآبادی و عبدالحمید عبدالاحد داشته است.
پرونده ویژه این شماره به بهانه نامگذاری سال جاری به شهید شاخص طاهره هاشمی از مازندران و شهادت او در جریان مبارزه با منافقین در شهر هزار سنگر آمل، به تجلیل پایداری مازندران در مبارزه با نفاق در سال 60 از آمل تا شیرگاه اختصاص یافته است و در قالب 9 مطلب متنوع از زوایای مختلف به مرور تاریخ و تحلیل این رویداد و تجلیل از شهید هاشمی پرداخته است.
هفت تپه پس از مرور مقاطع مهم تاریخی تمدن اسلامی، دوران پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سه پرونده اول خود، در پرونده بعدی خود به مرور برخی ابعاد کارنامه مازندران در دفاع مقدس می پردازد و به امروز می رسد.
بخش پایانی این شماره به معرفی مجمع شهید راستگو، مجمع دانشجویان مازندرانی دانشگاه امام صادق علیه السلام می پردازد و تلاش دانشجویان بسیجی این استان در برداشتن باری از دوش انقلاب میگوید. معرفی شهید راستگو، دانشجوی شهید مازندرانی این دانشگاه و مرور وصیت نامه او و تجدید میثاق امروزی با مداح شهید سیدمجتبی علمدار بخش پایانی این نشریه است.
گفتنی است نشریه هفت تپه به مثابه ویژه نامه استانی ماهنامه فرهنگی سیاسی حیات منتشر شده است.
برای دانلود نشریه روی عکس کلیک کنید
برگرفته از وبنوشت مجمع دانشجویی شهید راستگو: http://shahidrastgo.mihanblog.com/post/12
یکی از اتفاقات مبارکی که به مناسبت کنگره سرداران و ده هزار [و 400] شهید استان مازندران افتاد، راهاندازی یک تارنمای خوش آب و رنگ با عنوان «جنگ و درنگ: سامانه جامع شهدای استان مازندران» بود.
سری به این سامانه بزنید: http://jangoderang.ir کمی صبور باشید، بالا میآد!
جستجوی سادهای انجام دادم تا ببینم از عموی شهید من (مرتبط و مرتبط) چه چیزهایی نوشته است. روی تصویر تقه بزنید! (همان کلیک کنید سابق)
از طراحی زیبای مربوط به شهید که بگذریم، اطلاعات کم اما جالبی داشت.
دو بخش دوستداشتنی از وصیتنامه را انتخاب کرده بودند.
در قسمت توضیحات هم به فرماندهی یگان دریایی (احتمالا در لشکر پنج نصر خراسان) اشاره کردند که «فرماندهی» برایم تازگی داشت.
پیشتر میدانستم که وقتی لشکر 5 نصر خراسان احتیاج به نیرو داشت، رزمندگان فراوانی از لشکر 25 کربلای مازندران (که همیشه بیش از نیاز یک لشکر نیرو داشت) به یاری آن لشکر شتافتند که عموی من هم جزو آنان بود. درباره نحوه شهادتش هم میدانستم که قایق گروه سه نفره پس از انجام ماموریت در بازگشت از آبهای جزیره مجنون به مقر نیروهای خودی، با کمین دشمن مواجه میشود؛ یکی از همرزمان اسیر و دیگری مجروح میشود. اصابت گلولههای دشمن بعثی به سینه و پهلوی عموی دوستداشتنی من، روزیآور شهادتش است. الحمدلله.
در قسمت مسئولیت هم نوشته بودند: سردار! عنوانی که بعید میدانم در دوران دفاع مقدس، رایج بوده باشد! وقتی «حاجی» هست...
خدایا! میدانم شهادت در راه تو، لیاقت میخواهد. توفیق میخواهد. اما آرزو بر جوانان عیب نیست. ما را به آرزویمان برسان!
نسبتا غیرمرتبط: نامه یک کمسواد به رئیس جمهور
در صفحه پلاس آقا سیدکمیل باقرزاده دیدم، حیفم آمد بازنشرش نکنم برای مخاطبان عزیز اینجا که به پلاس دسترسی ندارند:
توصیه های یک دیپلمات به عباس بن علی(ع)
آقا جان سلام! راستش خیلی وقت بود که می خواستم چند کلمه خودمانی با شما درد دل کنم. نمی دانم! شاید هر کس دیگر غیر از شما بود، از کلمه درد دل استفاده نمی کردم. شاید صراحتا می گفتم می خواهم چند خط انتقاد کنم، گله کنم یا یک چیزی توی همین مایه ها! اما خب چه کنم که احترام شما خیلی واجب است و الان هم که دارم این حرف ها را می زنم، دست و پایم می لرزد و قلبم دارد از جا کنده می شود.
قبلش البته باید این نکته را بگویم که بنده خودم از ارادتمندان شما هستم و همین مراسم عزاداری دهه ی اول محرم، که همه ساله توی وزارت خانه برگزار می شود به همت من بوده و خودتان هم که حتما شاهد بوده اید که چقدر تلاش می کنم تا این مراسم با مشارکت هرچه بیشتر کارکنان وزارت برگزار شود.
منظور اینکه یک وقت خدایی نکرده از حرف هایی که می خواهم بزنم سوءتفاهم پیش نیاید!!
می دانید آقا جان؟! چند وقت است دارم به این فکر می کنم که آیا نمی شد جوری عمل کرد که در عاشورای سال 61 هجری آن فاجعه ی بزرگ پیش نیاید؟! واقعا نمی شد؟!
با کمال معذرت و با همه ی احترامی که برای شما قائلم باید بگویم که در این ماجرا دو طرف افراط کردند!! به نظر من اگر کمی تدبیر و عقلانیت به خرج داده می شد، این فاجعه پیش نمی آمد! به نظر من، ما مصالح جبهه ی قلیل و ضعیف حسینی را نادیده گرفتیم و با دست خودمان بهترین نیروهای ایمانی و ارزشیِ زمانه را به مسلخ بردیم!
ما امروز در حرفه ی خودمان اصطلاحی داریم با عنوان «رایزنی دیپلماتیک»!من هرچه فکر می کنم می بینم با رایزنی های دیپلماتیک می شد جلو این فاجعه را گرفت! شوخی که نیست! سر پسر پیغمبر خدا و بهترین اعوان و انصارش بر نیزه ی جفا رفت و اهل بیت مظلوم و زن و بچه ی معصومش، چهل روز آواره ی سفر اسارت شدند آن هم با آن اوصافی که می دانید و می دانیم! آیا این هزینه ی کمی بود؟! آیا ارزش نداشت برای جلوگیری از این هزینه ی گزاف، با طرف مقابل راه می آمدیم و اینقدر روی موضع خودمان پافشاری نمی کردیم؟!
فدایتان شوم؛ لطفا احساسی برخورد نکنید! بیایید کمی منطقی باشیم!!
یک طرف یک لشگر سی هزار نفری با پیشرفته ترین تجهیزات نظامی و با ثروت انبوه و امکانات مادی فراوان و یک طرف دیگر هفتاد و دو نفر. فقط هفتاد و دو نفر. عقل چه حکم می کند؟! نه! واقعا عقل چه حکم می کند غیر از رایزنی و تعامل؟!
بالاخره آدم هر قدر هم که پلید باشد دیگر از شیطان که بدتر نیست! هست؟! شمر و عمر سعد خیلی که بد بودند، نهایتاً شیطان بودند! خب؛ ما الان در کشور خودمان داریم این مسیر را تجربه می کنیم. داریم با شیطان مذاکره می کنیم. آن هم شیطان بزرگ! البته حواسمان خیلی جمع است که یک وقت کلاه سرمان نرود! گفته ایم مذاکره باید برد-برد باشد. یعنی هم ما که در جبهه ی حق هستیم سود کنیم و هم شیطان!!
خب آیا بهتر نبود همین مدل در کربلا هم پیاده می شد و ما نیروهای ارزشمند و بی نظیر جبهه ی حسینی را به این راحتی از دست نمی دادیم و به موازات آن، مخفیانه به کادرسازی و یارگیری و تربیت نیروی مضاعف می پرداختیم تا احیانااگر خدایی نکرده یک روز ضرورت اقدام نظامی هم پیش آمد، با عده و عُده ی کافی و از موضع قدرت وارد عرصه ی نبرد می شدیم؟!
مثلا خود شما آقا جان! من شنیده ام شب عاشورا برایتان امان نامه آورده اند. خب این یعنی یک فرصت بسیار عالی! در دیپلماسی، ما به این جور اقدامات از طرفل دشمن، اصطلاحا می گوییم «چراغ سبز»! شاید می شد به بهانه ی این اقدام جلسه ای ترتیب داده شود، چانه زنی شود، بده بستانی انجام شود! ولی شما به راحتی این فرصت را از دست دادید و با یک ادبیات تند، امان نامه را رد کردید!
ببینید آقا جان! من نمی گویم که شما باید امان دشمن را می پذیرفتید و حسین را رها می کردید. زبانم لال... خاک بر دهانم...
حرف من این است که آوردن این امان نامه می توانست یک فرصت باشد برای رایزنی و مذاکره حداقل برای رفع تحریم آب! بگذریم اصلا...
حرف در این باره زیاد است.
راستی آقا جان باز هم بگویم این حرف ها همه اش از سر دلسوزی بود هاا! و گرنه من شما را بی نهایت دوست دارم!
مخلص شما: دیپلمات
------------
منبع: بیرق (انتشارات سوره تماشا)
متن قشنگی بود، گفتم شاید ندیده باشید..
آنچه در ادامه مییابد سرمقاله نخستین شماره عمومی (پس از انتشار موفق پنج پیششماره) نشریه دوهفتهنامه «سنگر محله» است که به همت جمعی از دوستان خوبم برای مساجد تهیه میشود. البته تکثیر و توزیع آن به شکل خودجوش انجام میشود. یعنی شما میتوانید با مراجعه به تارنمای نشریه به نشانی http://sangaremahalle.ir آخرین نسخه نشریه را تهیه و برای مسجد محله/دانشگاه/اداره خود منتشر کنید. همچنین میتوانید با تغییر ساده یک یا چند بخش (به مطالب مرتبط با مسجد خود)، آن را برای مسجد محله خود به طور بومی منتشر کنید!
راستی! شما که امر امامتان را انجام میدهید؟ «مساجد سنگرند، سنگرها را پر کنید!»
اگر بلندگویی جلوی هر کداممان بگذارند، میتوانیم ساعتها از اشکالات خانواده و محله و شهر و کشور و دنیایمان بگوییم و نالهها بکنیم. حتی بعضیهایمان خیلی خوب راهحل میدهیم. مثلا فلانی باید این کار را بکند تا اقتصاد حل شود و دیگری فلان کار را نکند تا بحران فرهنگی ایجاد نشود.
اما یکی نیست بگوید چرا از خودمان شروع نمیکنیم؟ گویند روی سنگ قبر کشیشی نوشته بود: در کودکی خواستم دنیا را تغییر دهم، نشد؛ در نوجوانی خواستم کشورم را تغییر دهم، نشد؛ در جوانی خواستم شهرم را تغییر دهم، نشد؛ در بزرگسالی خواستم محلهام را تغییر دهم، نشد؛ در پیری خواستم خانوادهام را تغییر دهم، نشد... دم مرگ فهمیدم اگر از همان اول خودم را تغییر داده بودم، خانواده و محله و شهر و کشور و دنیا را میتوانستم تغییر دهم...
حالا نوبت من و توست. ما میخواهیم از خودمان شروع کنیم؛ از خود، خانواده و محله خودمان!
پیششمارههای سنگر محله نشان داد که «ما میتوانیم» آستینها را بالا بزنیم و اصلاح را از محله خودمان آغاز کنیم. چون میخواهیم بگوییم میشود همه مشکلات را حل کرد، اگر همه بخواهند... اگر همه بخواهند، نه گرانفروشی خواهیم داشت نه بدحجابی و بدلباسی؛ نه آلودگی دود و ترافیک خواهیم داشت نه آلودگی موش و زبالهدانی؛ نه معضل کسب و اقتصاد خواهیم داشت، نه معضل فرهنگ و ماهواره... البته اگر همه بخواهند!
حالا- انشاءالله- از این شماره یک آغاز مقدس خواهیم داشت. آغازی که همه سنگرها را فعال کند و همه را در خوبنوشتن و خوبپخش کردن و خوبخواندهشدن سنگر محله تشویق نماید. اصلا کار باید به جایی برسد که هر شماره از سنگر محله را یک گروه از محلیها بنویسند تا معلوم شود که همه ما میخواهیم در ساختن محله خودمان کاری کنیم. پس هر کس که میخواهد در این جهاد کاری کند، عکسی بیندازد، یا متنی بنویسد، یا حرفی بزند... بسمالله!
برگرفته شده از نشریه تربیتی- مسجدی سنگر محله (sangaremahalle.ir)
«خارِک» در زبان مازندرانی، تقریبا یعنی خوب دوستداشتنی. اضافه شدن «ک» به انتهای «خار | به معنای خوب» محبوبیت خاصی را به واژهها میافزاید. ترکیب عمو خارک مثل عمو بزرگ، خان عمو، حاجی عمو جان و مانند آن است. بگذارید این طوری بگم که در مازندران جالب نبوده و نیست که نسبتها و اسمها به سادگی برده شوند. به ویژه این تلاش وجود دارد تا کودکان در صدا زدن بزرگترها احترام لازم را رعایت کنند. اضافه کردن وصف به اسمها برای احترام نسبتا رایج است.
یکی از عموهای من و در حقیقت فرزند یکی مانده به آخر خانواده پدری من، برزو نام داشت. عمر فرزند آخر به دنیا نبود. برزو خیلی دوستداشتنی شد. اخلاق و رفتارش هم که نمونه بود. شور و نشاط جسمی و روحیه پهلوانی هم داشت. یک پای مسابقات کشتی لوچو (کشتی سنتی مازندران) بود که همه ساله در امامزاده حسن برگزار میشد. عموی دوستداشتنی من، عموخارک!
مدرسه که خبری نبود. دوره دوساله پیکار با بیسوادی را گذراند. نوجوان بود که به شهر آمد و کارگر نجاری شد. داماد استاد شد. این جوان پهلوان، پاسدار انقلاب شد. طاقت نیاورد دشمن به مردمش هجوم آورند و هیچ نگوید. برای مادربزرگم میگفت: اگر یک اش (خرس) به یه نفر حمله کنه، کمکش نمیکنی؟ با همین استدلال مادر را قانع کرد تا به جبهههای نبرد با خرس بعثی برود. در پشت جبهه هم که بود، نفس ضدانقلاب و منافقان جنگلمکان را میبرید.
20 ساله بود. اوج نشاط و سرزندگی. هماستانیها در جبهه زیاد بودند. لشکر پنج نصر خراسان، نیروی ورزیده میخواست که شنا بلد باشند. داوطلبانه شتافت. جزیره مجنون. سه نفر بودند. کارشان تمام شده بود و داشتند بر میگشتند. کمین خوردند. یکیشان مجروح شد. یکی توانست نجات پیدا کند و عموی دوستداشتنی من شهید شد.
من هیچگاه عمو خارک را ندیدم. اصلا سه سال پس از شهادتش به دنیا آمدم، اما همیشه با احترام میگویم: عمو خارک.
24 آذر سالروز شهادت عموخارک است. برای شادی روح امام و شهدا به ویژه عموی، فاتحهای بخوانید.
مرتبط: برای وقتی که مادر این شهید رفت. (+)
راستی، عمویم وصیت کرده بود نگذارید ضدانقلابها، ارزانفروشی انقلاب را که هیچ، حتی در تشییعجنازهاش شرکت کنند. حالا ضدانقلابها...
از اینجا: http://kaalgraph.ir/post/87
تنهاترین! به ذکر مصیبت چه حاجت است؟
ما را نسیم نام تو دیوانه میکند...
...
دعا کنید اربعین و نیمهشعبان هر سال، زائر پای پیادهاش باشیم.