سوال: همان طور که میدانیم رشته فرهنگ و ارتباطات یک رشته جدید و تازه تاسیس است لطفاً بفرمائید با چه انگیزهای این رشته راه اندازی گردید؟ و شما با راه اندازی این رشته قصد داشتید چه مشکلاتی را حل نمائید؟ دکتر باهنر: خوب، هرکدام از ما با یک انگیزهای وارد رشته تبلیغ شدیم و علی رغم تفاوت انگیزهها ، بعد از چند سال که از دورهی تحصیلیمان گذشت، متوجه شدیم که در یک موضوع با هم اشتراک نظر داریم که آن چه به عنوان محتوای رشته تبلیغ آموزش داده میشود با مقتضیات روز جامعه و نیازهای یک مبلغ در جامعه امروزی تناسب ندارد. بررسی این هم در اثر مطالعات پراکندهای بود که ما داشتیم، هم گفتگوهایی با کارشناسان مختلف داشتیم. که معمولاً ما چون در دوره لیسانس و فوق لیسانسمان در ایام دهه فجر و در کنفرانس وحدت که (یکبار) در سال برگزار میشد به عنوان مترجم همراه مهمانهای خارجی بودیم، گاهی اوقات میهمانانمان ، شخصیتهایی اهل علم بودند با اینها شروع کردیم به صحبت کردن، خیلی جرقهها از آن جا زده شد؛ به خصوص وقتی با آقای مولانا آشنا شدیم و نکاتی که ایشان در مورد رشته ارتباطات میگفتند . بعد ما با اساتید دیگر مانند دکتر محسنیان در این مورد صحبت کردیم و به تدریج متوجه شدیم که حوزه علمی شناخته شدهای در دنیا وجود دارد که میتواند در رشته تبلیغ حرف پایه را بزند. یعنی ما یک رشته علمی پایه داریم که کنار گذاشتیم، بعد آمدیم و داریم مباحث مبهمی را به عنوان رشته تبلیغ به بچهها آموزش میدهیم و هرچقدر هم درسهای مختلف را تزریق میکردند جوابگو نبود. وقتی بعضی از دوستانمان پایان نامههای فوق لیسانس شان را در حوزه ارتباطات نوشتند مثل آقای دکتر الویری و دکتر همایون با اینکه با ارتباطات آشنایی جدی نداشتند ولی به سبب همین علاقه، این موضوعات را به عنوان موضوع پایان نامه انتخاب کردند. بعد کمکم صبغه پژوهشی پیدا کرد و بعضی از دوستانمان کارهای تحقیقاتی انجام دادند. نتیجهاش این شد که دانشجویان دورههای مختلف رشته تبلیغ دور هم جمع شدند و گفتند ما میخواهیم در این رشته تجدید نظر بشود. جلسات متعددی گذاشتیم و خوشبختانه جناب آقای معزی به عنوان رئیس دانشکده الهیات، شخصیت خیلی روشنی بود و به این سمتحرکت کرد که ما بیاییم با پایه ارتباطات رشتهی جدیدی را در دانشگاه تاسیس کنیم که کار پژوهشیاش آغاز شده بود . من هم در اواسط راه به دوستان ملحق شدم . خوب رشته ارتباطات در ایران تاکیدات مختلفی داشت، مثلاً در حوزه روزنامه نگاری، روابط عمومی، خبر و بعضی از آنها صبغه ی تئوریک داشت و بعضی هم صبغه کاربردی. به هر حال اینها آن هدفی نبود که دانشگاه امام صادق (ع) دنبالش بود. به نظرمان میرسید که دانشگاه امام صادق (ع) اولاً صبغههای تئوریک و نظریش در هر رشتهای که تاسیس میکند باید قویتر باشد تا صبغههای کاربردی و مهارتیاش. ثانیاً اینکه بتواند با نگاهی که ما در حوزه معارف اسلامی داریم بتواند تعامل بکند و از مجموع برآیند آنها اتفاقی بیافتد و از درون آن نتیجهای حاصل شود تا کسانی که میخواهند در مقطع زمانی جدیدی که نیاز به تبلیغ دین فوق العاده احساس میشد و رسانهها دست متدینین و حکومت اسلامی قرار گرفته است مفید واقع گردد و به خصوص متخصصانی وجود ندارد که بتوانند در حوزه دین و رسانهها یا دین در حوزههای غیررسانهایش مثل: جهانگردی، فعالیتهای فرهنگی در خارج از کشور ،سازمان تبلیغات، حتی آموزش و پرورش، که نوعی به ارتباطات مربوط میشدند، نظریهپردازی و سیاستگذاری کند. ما فکر میکردیم این نیازهای ارتباطیای که وجود دارد باید در این رشته و در حوزه دینیاش پاسخ داده بشود. من خودم به حوزه آموزش و پرورش و آموزش دین علاقهمند بودم و وقتی رفتم وارد آموزش و پرورش شدم جزء تیم مولف کتابهای دینی بودم و به این نتیجه رسیدم که مولف کتابهای دینی باید مجموعهای از دانش ارتباطی داشته باشد تا بتواند هم کتاب بنویسد، هم با مخاطبش تعامل داشته باشد و هم از تکنولوژی آموزشی رسانهها استفاده کند. برای این کار به تدریج انکیزه دیگری هم پیدا کردم و آن اینکه در اثر مراجعه به کارهای دینی خارج از کشور دیدم کسانی که در گذشته در حوزه دین کار میکردند و عمدتاً به صورت تبلیغ مباشر یا رو در رو بود یا حداکثر در حوزه مطبوعات فعالیت میکردند الان به طور جدی به رادیو و تلویزیون روی آوردند و خیلی برایم جالب بود که آدمهایی که پیشینه ندارند چگونه الان میخواهند با تلویزیون تعامل کنند. وقتی بیشتر مطالعه کردم و حتی مکاتباتی با آنها داشتیم ،دریافتیم که اینها هم با این پدیده جدید دچار مشکل هستند و به این نتیجه رسیده اند که در حوزه ارتباطات و دین باید مطالعات و پژوهشهای زیادی انجام دهند. دوست داشتیم در رشتهای که تاسیس میشود کاری بکنیم و الگویی از یک تلویزیون دینی ارائه دهیم. دیگر دوستان با علاقمندیهای دیگری مانند ارتباطات میان فرهنگی و ارتباطات غیررسانهای، ارتباطات بین الملل به معنای استفاده از دانش ارتباطات و نقش رسانهها یا حوزههای تخصصیتری مانند خبر به این رشته توجه پیدا کردند. سوال: چه سالی بود؟ آیا برنامه ریزی و چیزی تصویب شده بود؟ تقریباً ما کار برنامه ریزی رشته را شروع کرده بودیم و بعد اساتیدی را دعوت کردیم، شخصیتهایی مانند دکتر مولانا از خارج کشور و از داخل اساتیدی مانند دکتر محسنیان راد، دکتر معتمد نژاد، دکتر محسنی و دکتر ساروخانی از دانشگاه تهران و دکتر پهلوان. ما دنبال نام رشته بودیم، بعضی از اساتید که در حوزه مطالعات فرهنگی کار کرده بودند این ایده را مطرح کردند که ما عنوان رشته را با فرهنگ آغاز کنیم، به این علت که ارتباطات به عنوان یک عنصر یا یک خرده نظام فرهنگی در تعامل با خرده نظامهای دیگری در حوزه فرهنگ عمل میکند و در تعامل با اینهاست که باید ارتباطات جایگاه خود را تعریف کند. گرایشهای علوم ارتباطات مانند روزنامه نگاری یا روابط عمومی که در دانشگاههای ایران وجود داشت اگر این نگاه را نداشته باشند که رسانهها دارند در یک شرایط فرهنگی عمل میکنند و در یک تار و پودی خودشان را تعریف کرده اند که نمیتوانند خودشان را از این تار و پود جدا کنند. اگر شما این تار و پود را نشناسید و معادلاتش را ندانید و ندانید که فرهنگ چگونه عمل میکند نمیتوانید از ارتباطات و رسانهها استفاده صحیح نمایید لذا در تعامل مطالعات فرهنگی و علوم ارتباطی است که میتوان رشتهای را پایه ریزی کرد تا پاسخگوی سوالات امروز ما باشد بخصوص اینکه ما میخواستیم روی دین کار بکنیم و دین به عنوان یک بنیاد اصلی فرهنگ در جامعه ماست؛ تار و پود فرهنگ مباحث دینی است. لذا در مطالعات حوزه ما موضوع فرهنگ اهمیت مضاعفی دارد. بعد هم اساتیدی که در خارج از کشور بودند اذعان کردند که در طول سالها و دهههای اخیر، مهمترین و جدیدترین رویکرد به حوزه ارتباطات حوزه فرهنگ و ارتباطات که Culture and Communication عنوانی است معتبر در دنیا و ما با جستجویی که کردیم دیدیم در دانشگاههای جهان فوق لیسانس و دکتری دارد و بسیاری از تحقیقاتی که الان صورت میپذیرد حتماً موضوع فرهنگ در آن قوی و جدی است، لذا عنوان فرهنگ و ارتباطات را انتخاب کردیم. که بعد هم بر این مبنا و مذاکراتی صورت پذیرفت و ما از حوزههای جامعه شناسی،ارتباطات، دین شناسی و مطالعات فرهنگی، اساتیدی را دور هم جمع کردیم. آنها در کمیتههایی کار کردند. در حوزه دین شناسی آقای دکتر حداد و جناب آقای خاتمی حضور داشتند و بعد در کمیسیون تلفیق مجموعهای از واحدهای درسی پیشنهاد شد و نهایتاً دانشگاه یکی از اساتید و عدهای از دوستان ما را موظف کرد که این پیشنهادات و مجموع دروس پیشنهادی را که شاید دوبرابر حد معمول دانشگاه بود براساس یک ایده واحد تنظیم بکنند و به این ترتیب رشته فرهنگ و ارتباطات در مقطع دکتری طراحی شد.
سوال: خوب جنابعالی به قسمت نخست سوال اول که مربوط به انگیزه تاسیس رشته بود پاسخ دادید اما قسمت دوم سوال مبنی بر اینکه در رشته فرهنگ و ارتباطات قرار است چه مشکلاتی حل بشود؟ بی پاسخ ماند. لطفاً به طور مصداقی بفرمائید این مشکلات چیست؟ آیا فرهنگ به معنای اعم آن- حوزه گسترده- یا نه همان گرایشهای موجود در رشته مثل صدا و سیما، آموزش و پرورش و .... دکتر باهنر: این رشته دو ویژگی دارد یکی میان رشتهای بودن آن است، میان رشتهای نه به معنای حضور دو رشته مجزا بلکه به معنای چند رشته که با هم تعامل سازنده دارند که شامل: جامعه شناسی، مطالعات دینی، مطالعات فرهنگی و ارتباطات بود. مزیت این رشته، میان رشتهای بودنش است. مزیت دوم که بعضی شاید نپذیرندگستردگی آن است یعنی ما میتوانستیم بگوئیم ارتباطات و دین ولی گفتیم فرهنگ و ارتباطات چرا؟ برای اینکه احساس کردیم کشور در حوزههای مختلف تبلیغ به آن معنا که عرض کردم نیازمند است ممکن است یک وقت تبلیغ، تبلیغ سیاسی یک وقت دینی باشد، یک وقت رسانهای باشد یک وقت غیر رسانهای باشد به هر حال عنوان ما هر چه کلیتر باشد میتواند علائق مختلف را پوشش دهد و پویایی رشته را بیشتر کند ببینید اینکه الان شما میگوئید صدا و سیما، سازمان تبلیغات، کجا و کجا پاسخ ما اینست که در عین حال که مرزها را مشخص کرده در عین حال میتواند به علائق متنوعی پاسخ بدهد. چون ابزار تقریباً یک ابزار واحد و مشخص است و این علائق است که میتواند بگوید من این ابزار را یعنی دانش را در کدام موضوع میخواهم بکار بگیردم و استفاده بکنم لذا من به نظرم این کلی بودن یک نقطه مزیت است. دیگه ما به دانشجو خودمان را تحمیل نخواهیم کرد. در گذشته به ما میگفتند فرض کنیم رشته الهیات رشته تبلیغ این است مثلاً ما در جلسات پایاننامه که میرویم تا میگوئیم موضوع فلان میگویند این در رشته علوم قرآن و حدیث معنا ندارد و علوم قرآن و حدیث این دانشجو هم گیر و محدود. در گذشته این بحث بود که دانش الان دانش تخصصی و جزئی است ولی الان جدیدترین ایدهها این است که مرزهای دانش را باید برداشت و اینها با همدیگر تعامل کنند هرچی کلی تر باشد لذا این نکتهای که عرض کردم میخواهم بگویم که این نقطه قوت و مزیت این رشته است و در کمتر رشتهها دیگر دانشگاه این مطلب وجود دارد. سوال: این گستردگی از یک جهت خوب است و از یک جهت باعث سردرگمی میشود و مشکل ما اینست که حالا ما در چه حوزهای باید کار بکنیم به نظر شما این مشکل چگونه قابل رفع است؟ دکتر باهنر: من به نظرم 3، 4 سال اول 3، 4 سال آشنایی است نه تعیین تکلیف به خصوص اینکهاین رشته تازه تاسیس است. شما باید 3، 4 سال در این رشته تنفس کنید درسهای مختلف را ببینید، بخوانید، کتابها و مقالات مختلف را ببنید، بخوانید در این سمینارها، جایتان در سمینار رسانه و دین خالی بود، سمینار بین المللی که برگزار شد ببینید رسانه و دین در داخل و خارج کشور چه دغدغه وجود دارد الان IMCR کمیته رسانه، اسلام و ارتباطات در مصر فعال است مقالات آن جا را بگیرید بخوانید، در کنفرانسها شرکت کنید. باید یک خورده گشت و گذار کنید تا با مباحث آشنا شوید و بتوانید تصمیم گیری کنید بعد هم به تدریج قابلیتهای خود را میشناسید. سوال: آیا تا به حال دانشجویان ورودی 82 انتظارات شما را برآورده کرده اند؟ دکتر باهنر: تعداد قابل توجهی از بچههای 82 حداقل توانمندیهای خودشان در این رشته را شناختند و علائق خودشان را تشخیص دادند و رفتند ببینند در این حوزه چگونه میتوانند علائق را دنبال کنند خیلیهاشان هنوز سردرگم هستند ولی به هر حال شاید حداقل 10 نفرشان تقریباً تکلیف خودشان را مشخص کردند. بازهم به نظر من هنوز زود است چون هنوز درسی نخوانده اند اینها شاید سال چهارم، پنجم دیگر کم کم بتوانند حوزه کاری خودشان را روشن و مشخص بکنند یک چیزی که میتواند شما را کمک بکند اینکه ماها را ببینید ما 7، 8 تائی که در این زمینه فعالیت داریم ببینید چه کار داریم میکنیم، در چه حوزههایی داریم تحقیق میکنیم، دست نوشتههایمان را ببینید. کجا دوستان کار میکنند اینها تقریباً یک نمایی از کار به شما میدهد. سوال: پس به نظر شما فعلاً انجمن یک وظیفه جستجویی در مورد رشته دارد؟ یا اولویت کاری دیگری دکتر باهنر: من به نظرم همین ایجاد فضایی برای تنفس. در این کلاسها چیزهای محدودی است. شما باید زمینههای خارج از کلاس هم در دانشگاه فراهم بیاورید. آدمهایی بیایند آثاری دیده بشود، جلساتی برگزار شود. فعالیتهای مشترکی انجام بشود برای اینکه کسانی که در این فضا فعالیت بکنند، تنفس بکنند و جستجوهای خارج از کلاس انجام بدهند. آن چیزهایی که در کلاس مبهم میماند، مغفول میماند و مورد سوال شماست اینها را شما باید توی انجمن فراهم بیاورید، برنامه ریزی کنید. ولواینکه مثلاً در جلسه پروفسور مولانا شما 50% حرفهاشان را هم متوجه نشوید ولی به هر حال یک جرقههایی در ذهن شما بوجود میآید که رشته ما یعنی این، یعنی این دیدگاهها هم در آن است. جلسه دکتر دهقان را باید شرکت میکردید. دکتر کاویانی آمد، سمیناری که در دانشگاه تهران برگزار شد اگر میخواهید سوالتان جواب داده بشود باید خودتان کار کنید. سوال: از دید شما اگر انجمن بخواهد در زمینههایی مربوط به رشته فعالیت کند در چه زمینهای فعالیت کند لطفاً علاقه خود را بیان کنید. دکتر باهنر: موضوع دین و رسانههای جمعی، به ویژه رادیو و تلویزیون مورد علاقه من است اما حوزه هی دیگر مانند ارتباطات میان فرهنگی ، ارتباطات و سیاست، ارتباطات دینی غیر رسانهای یا همان تبلیغ مباشر هم از جمله مواردی است اینها که در اولویتهای کار دانشگاه است. مثلاً موضوع ارتباطات و اقتصاد هم خوب است اما در مراحل بعدی قرار دارد. سوال: چرایی اینها را هم بیان میکنید؟ دکتر باهنر: دلیل /آن را ابتدا توضیح دادم ببینید با آن دید رشته تاسیس شده ولی شما ملزم نیستید آن دید را به طور کامل تعقیب کنید. من برایتان تاریخچه را عرض کردم ممکن است کسی چیزی را راه راه اندازی کند ولی بعدیهاضرورتی ندارد که عیناً آن دید را تعقیب کنند. چون این حوزه وسیعی است و ممکن است موضوعات دیگری به نظرتان برسد و مورد علاقه شما باشد الان در بین دوستان شما کسانی هستند که به موضوع حقوق علاقه مند هستند و جدی هم در گریش مطالعات حقوقی آمدند شرکت کردند. در حالی که در نظر ما هنگام برنامه ریزی دکتری و حتی کارشناسی ارشد، این موضوع مطرح نبود و بعد به تدریج وقتی در اواخر کار برنامه ریزی دکتر محسن اسماعیلی مشارکت کردند و با هم صحبت کردیم نتیجه این شد که گریش مطالعات حقوقی را هم در برنامه ریزی کارشناسی ارشد پیوسته راه اندازی کردیم.
........................................................
|