شهریور دو سال پیش(+)، وقتی مادر شهید رفت، خیلی سخت بود. دلم خوش بود به اینکه از رنج دنیا رها شد.
حالا هم پدر شهید رفت، خیلی سخت است. انشاءالله با پسر شهیدش محشور شود.
پدربزرگ من، کربلایی ابوعلی درویشی شاهکلایی، پدر سردار رشید سپاه اسلام پاسدار شهید برزو درویشی، این دنیای خاکی را به اهلش سپرد و آسمانی شد.
شادی روحش، صلوات.
بزرگ فامیل بود. بزرگ روستا بود. اسمش عزتبخش بود و غرورانگیز. کوچیک که بودم، وقتی به شاهکلاء میرفتم و از من پرسیدند، با افتخار میگفتم: من نوه کبلی (همان کربلایی) هستم. دیگر خاطرات ظلم و ستم از دوران احمدشاهی و رضاخان معلون را چه کسی برای ما میگوید؟ پدر شهید، بیش از هر کسی، مرا به یاد شهید میانداخت.
>>تصویر: پدر و مادر شهید در سفر کربلا (تقریبا 20 سال پیش)