پلاک هشت، نشریه ای است درباره فرهنگ و هنر دفاع مقدس که هر سه ماه یک بار توسط معاونت هنری بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس (متولی حفظ ارزشهای جنگ ده ساله) منتشر می شود. شماره چهارم این فصلنامه فرهنگ و هنر پایداری موضوع این مطلب ماست.
بیش از هر چیز پلاک هشت، به بررسی کارکرد و عملکرد هنر در قبال دفاع مقدس هشت ساله و حتی عامتر فرهنگ پایداری (نگاه فراملی به دفاع مقدس و انقلاب که شامل مقاومتهای حزب الله و فلسطینیها و نیز دشمنی های شیطان بزرگ و اسرائیل هم می شود.) است. مفهوم عام هنر در این نشریه تنها شامل مداحی و آنچه ذاتا اسلامی است مثل تعزیه نبوده، بلکه به جنبه های مختلف هنر، نظیر سینما، هنرهای تجسمی، موسیقی، تئاتر و ... نظر دارد.
این شماره با آثار و گفتاری از حضرت آقا سید علی آقای حسینی خامنه ای، سردار باقرزاده، سردار مهندس سعید قاسمی، مصطفی رحیمی، سید مهدی شجاعی، گل علی بابایی، سهیل کریمی، علی محمد مودب، علیرضا قزوه، محمد رضا آقاسی، محمدرضا درویش، حسین فدایی اصل، محمود بدرفر و ... زینت یافته بود.
نظرات رهبری درباره هنر متعهد و انتظار انقلاب از هنر نکات جالبی داشت. انقلاب از هنر می خواهد که هنر باشد. هنر (هنرمند) زیبایی ها را می بیند و به صورت هنر در می آورد. انقلاب از هنر و هنر مند می خواهد که زیبایی های جنگ و انقلاب، زیبایی های ایثار و فداکاری فرزندان این آب و خاک، مادران این آب و خاک، زیبایی فرهنگ مردم این آب و خاک در دوره انقلاب و دفاع مقدس به دست فراموشی سپرده نشود. بحث جالبی هم درباره اینکه تعهد با هنر منافاتی ندارد هم مفید بود.
بررسی جامعه شناسانه رویکرد شاعران به دفاع مقدس و سطوح مختلف جنگ با عنوان از تقلیل گرایی تا تقلیل سرایی هم مقاله ای بود که نگاه جدیدی به شعر دفاع مقدس داشت.
مصاحبه ها همیشه نقطه قوت این فصلنامه فرهنگ و هنر پایداری بوده اند. مصاحبه با حاج منصور نورایی که مناجاتهای معروفی از او هنوز هم نه فقط برای بچه های جنگ (به زعم مصاحبه کننده) که برای همه خاطره است. باید توجه داشت که بخش مهمی از جنگ ما، همین دعا ها و مناجاتها و جنبه معنوی رزمندگان بود.
گفتگو با آزاده سید حسین هاشمی که فوق لیسانس ارتباطات از کانادا داشت و در اولین روزهای جنگ در گروه تلویزیونی جهاد به همراه مردم قصر شیرین اسیر شد و بعد از آزادی، مدیر گروه جهاد سازندگی بود و مجموعه هایی در مورد آزادگان ساخت و مدتی نیز رایزن فرهنگی ایران در فرانسه و کرواسی بود نیز از این جهت حائز اهمیت بود که شامل نکته هایی جالب از زندگی اسرا بود. خود ایشان زبان عربی را در اردوگاه رمادی و زبان فرانسه را در اردوگاه موصل4 یاد گرفتند! بُعد مهمی از جنگ، تحولات اسرا است که واقعا مبهم است. حاج آقا ابوترابی معلوم نیست واقعا در اردوگاههای عراق چه می کرده است. در جایی از مصاحبه خواندم که 800 نفر از 1200 اسیر اردوگاه در حال یادگیری زبان انگلیسی بودند. حکایت زمستان سعید عاکف هم چیزهای عجیبی می گفت. این قدرتی که عده ای را چنین به یادگیری وا می دارد، این تحولات عجیب واقعا عجیب است.
صحبتهای جانباز شیمیایی عبدالعزیز پورصفایی نیز شامل نکات مهمی از مشکلات جانبازان و ظلم های بنیاد جانبازان بود. در جامعه اسلامی، آن یهودی و مسیحی از کار افتاده باید از رفاه برخوردار باشند، چه برسد به سربازان اسلام که در راه اسلام و حکومت اسلامی متحمل صدمات شدند. حداقل صدمات آنها باید جبران شود، اگر خدمات جبران ناپذیر است.