3. دانشگاه امام صادق(ع): كه قرار است در اینجا بر اساس فرهنگ، ارتباطات را نقد كنیم نه بر اساس ارتباطات فرهنگ رانقد كنیم.
- منظور از فرهنگ چیست؟
فرهنگ سنتی و دینمحور . چون ایران و جهانآسیا و خاورمیانه چنین است. به همین دلیل روی جهان اسلام تكیه داشته و داریم . هرچند الآن متأسفانه ضعیفترین عملها را انجام میدهیم . الآن با اینكه پیشنهاد دهندهی همایش دین و رسانه بودم اما متاسفانه در دانشگاه تهران برگزار شد. ما الآن مهمترین كارمان در دانشگاه امام صادق(ع) طبق هویت دانشگاه امام صادق(ع) دین و ارتباطات بوده، اما هنوز گروه دین و ارتباطات نداریم. با اینكه اكثر رسالههای دوستان هم روی همین قصهی دین بوده.
عام. همهنوع ارتباطات. شفاهی، غیرشفاهی، كتبی و سنتی و گذشته و حال و آرشیو و معماری و...همه بود؛ چون خواندیم و زحمت كشیدیم. حتی معماری هم ما داشتیم. فضای مسجد و اتاق یك نوع ارتباطات است كه در آن تولید و مبادلهی معنا داریم، ولی متأسفانه اینجا برعكس عمل كرده. این كار را نكرد. ما نباید در حاشیهی علامه طباطبایی یا حاشیهی دانشگاه تهران باشیم؛ ما باید اینجا یك مكتب درست كنیم .
- سؤال این است ، اگر خود دانشگاه امام صادق(ع) و اعضای هیأت علمیاش این حوزه را در ایران باز كردهاند، چطور میشود كه خودشان مبدع این حوزه باشند اما با شروع و جدی شدن كار و تشكیل دانشكده، با اینكه فعالیتهایش باید بیشتر شود كمتر میشود؟
پیشرفتهترین بحثها را داشتند انجام میدادند اما متأسفانه این حوزه دنبال نشد. ما الان هم گرفتاریم سر عنوان درسهای فرهنگ وارتباطات هستیم. تا یك چارچوب تئوریك و مفهومی درست نشود به جایی نمیرسیم یعنی رشتهی ما عملا تشكیل نشده. ما الان یك رشته داریم و عام است یعنی فرهنگ و ارتباطات و یك رشتهی دیگر هم دارم [به نام] تاریخ تشیع كه آن هم ربط خیلی مستقیمی به رشتهی ما ندارد. ما اگر دین و ارتباطات را حل میكردیم( نه ارتباطات و دین كه الان در دانشگاه تهران است یعنی دین مجازی و اینترنتی) آنگاه رابطه تاریخ تشیع با ارتباطات نیز روشن نمیشود.
- چارچوب تئوریك ندارم یعنی چه؟یعنی متفكر و تئوریسین نداریم؟
بارها تاكید كردم Workshop بگذارید. از سال 81 من این بحث را شروع كردم كه آقا بیایید اینجا یك چارچوب تئوریك درست كنیم و بارها هم گفتهام كه كلاه سر دانشجویان ما میرود یعنی دانشجویان بیچاره ما نمیدانند در آینده چه كار میتوانند بكنند چون وقتی رهیافت مشخص نباشد خود به خود معنا روشن نمیشود.
- تعامل ارتباطاتی كه در دانشگاه امام صادق (ع) مدنظر است (دسته سوم) با تبلیغ چیست؟
تبلیغ معنای انگلیسیاش میشود Effect communication، تبلیغ از بلاغت میآید یعنی پیام رساندن، فارسیاش میشود ارتباط موثر. الان دنیا روی این بحث رفته است. اتفاقا ما از این رو سراغ فرهنگ و ارتباطات رفتیم كه بگوییم چگونه تبلیغ كنیم؟ این رشته از رشتهی معارف اسلامی و تبلیغ دانشكده الهیات آمده است. اما وقتی رفتیم در ارتباطات جایش بیندازیم متاسفانه نتوانستیم. نتوانستیم مكتب دانشگاه امام صادق(ع) را راه بیندازیم. شما پیشرو بودید پیشرو بمانید.
- آیا این به عنوان یك مزیت محسوب میشود؟
بله، این به عنوان یك مزیت برای ما در دنیا بود ما الان اگر زرنگ بودیم دوستان را فرستاده بودیم بروند مثلا روی منبر كار كنند. منبر آقا شیخ حسین انصاریان كه این همه مشتری در ایران دارد چیست. آقای قرائتی چهكار میكند؟ چه ارتباطی بین من و فضای مسجد سنتی- وقتی وارد آن میشوم- رخ میدهد؟ من چه فضایی را احساس میكنم؟

- در واقع قرار بود این بحثها در حوزهی جغرافیایی دانشگاه امام صادق(ع) انجام شود؟
بله متاسفانه به دلیل عدم چارچوب تئوریك منسجمی كه قرار بود درست شود كه نشد. من حتی خودم اقدام كردم.
- آقای دكتر به صراحت بگویم عدم چارچوب تئوریك برای من قابل فهم نیست . من به عنوان دانشجو وقتی میخواهم وارد رشتهای كه دانشكده ای و اعضای هیئت علمی دارد شوم این پیشفرض را دارم كه قطعا چارچوب تئوریك بوده كه اینها میآیند رشتهی 7-6 ساله ایجاد میكنند؟
آن دوستانی كه اینجا بودند این توانایی را در خود میدیدند. مثلا مردمشناس و فرهنگشناسشان من بودم. من در رسالهی دكترایم این را كردم. از دین به فرهنگ و از فرهنگ به ارتباطات رسیدیم. یك چارچوب تئوریك درست كردم. بر اساس تمام مكاتبی كه كه وجود داشت هر چه بود خواندم و بعد تئوری هنجاری را در رابطه با ایران دادم. ولی به دلایلی منتشر نشد
- منظورتان از چارچوب تئوریك چیست؟
دانشگاه امام صادق(ع) الان باید مهمترین رشتهاش دین و ارتباطات باشد. الان گرفتار مسائل روزمره شدیم. الان باید فرهنگ وارتباطات در خاورمیانه و جهان اسلام داشته باشیم.. كارهایی شده ولی بسیار ابتدائی بوده در حد گزارش است نه تحلیل.
- من كه با یكی از مسئولان دانشگاه صحبت میكردم میگفت اگر شما میخواهید بروید به این سمت میفهمید ما هیچ چیزی در این زمینه نداریم. نه كتاب ونه استاد.
نخواستیم.الان یكی از دوستان كه برای بار دوم به افغانستان رفته آمدهبود پیش من گفتم كتابهای افغانستان را دیدی، گفت بله، گفتم چه احساسی كردی، گفت احساس كردم فاصلهی زیاد دارد، گفتم تو باید این فاصله را پر كنی، شروع به جمعآوری اطلاعات میكنی و چاروب تئوریك درست میكنی. بعد ارتباط با افغانستان شناسان دنیا . بلافاصله به سمینارها و مراكز علمی دنیا دعوت میشوی .
رشته بسیار گسترده است و ما می توانیم در درونش رشتههایی بزنیم. من الان به دنبال روششناسی هستم. بهترین و مهمترین ارتباط بین دین و ارتباطات یا علوم اجتماعی به روششناسی برمیگردد.
- منظور از روششناسی چیست؟
یعنی اینكه چه ارتباطی بین دین، علم و ارتباطات و علوم اجتماعی به طور كلی و سیستماتیك میتواند وجود داشته باشد. یعنی اینكه گسترهای باشد. آقای انصاریان، كافی و فلسفی مقوله بودند، روی اینها چه كسی كار كرد. در واقع بررسی اینها وظیفهی دانشگاه امام صادق(ع) است. این یك نمونهی ابتدائی است. ما الان باید درمورد روش شهرسازی بحث كنیم. ما اصلا بلد نیستیم.
- حال كه ارتباطات و دین چنین حوزهی وسیعی دارد دانشجو چگونه میتواند حوزهی مورد نظرش را پیدا كند؟
وقتی حوزههای مفهومی و روششناختی خود راپیدا كرد یك حوزهی پژوهشی را میگیرد و جلو میرود.

مثلا برنامههای مذهبی مارا در تلویزیون نگاه كنید. یا كفزدن است یا سینهزدن. چون برنامههای مذهبی نساختیم. مثلا در مورد طنز مذهبی چه كسی كار كرده است؟
اصلا بعضیها در مورد وجود یا عدم وجودش شك دارند.
در سریال «روزی روزگاری» پر از مفاهیم و محتوا بود و مردم آن را حس كردند. از جمله مفهوم «احتیاط كن التماس نكن» اما تفنگ سرپر آنقدر خرابكاری و پستمدرنبازی درآوردند، نیممیلیارد تومان خرج هم كردند به جایی هم نرسید و هیچ كس هم نگاه نكرد اما آن «روزی روزگاری» در آن بیابان برهوت چندبار پخش شده و هنوز هم بیننده دارد چون هنوز هم مفهوم دارد.
- بر چه اساس این هدف را انتخاب كردند؟
ما میخواستیم در برابر دیگر دانشگاهها كه غربگرا هستند و یا به فرانسه یا آنگلوساكسونها گرایش دارند فرهنگ خود را بازتولید كنیم. ما میتوانستیم از حوزهی آلمانی خوب بهرهمند شویم. پدیدارشناسی كه ریشهاش در عرفان است. اگزیستانسیالیست، جغرافیاشناسی فرهنگی و ....
در حوزهی آلمانی ارتباطات به تفاهم معنی میشود، فهم متقابل، نمیگویند فرستادن پیام.
- برای بازتولید این فرهنگ روی چه حوزههایی باید كار كرد؟
قاعدتا باید از مردمشناسی شروع كرد و بعد از آن مقداری به جامعهشناسی برمیخوریم و نهایتا به ارتباطات میرسیم.
- همان ارتباطات علامه؟
نه، ارتباطاتی كه عام است . ارتباطات آن ها خیلی خاص است، قرار بود ما تئوری ساز داشته باشیم.
وقتی شما در چند سمینار چندتا حرف حرف نو بزنید یقینا صدا و سیما به دنبال شما می آید . هر چه شما بحثهای عمیق تری تولید كنید و دانشجویان ما نخبگان اجتماعی و فرهنگی شوند همه می گویند زنده باد. اما اگر ما ان جا تایپیست بشویم یا مصرف كننده و تقلید كننده دیگران بشویم یا مانند دانشگاه تهران و علامه تكنیسین و كارشناس بشویم. در این صورت به یك معنا عقب رفت كردهایم. الان ما به شدت منفعل شدیم. سالی چندتا سمینار در همین دانشگاه برگزار می شود در موضوع ارتباطات؟ چندتا كارگاه برگزار شده. با اینكه خودم اقدام كردم با این حال دیدم استقبالی نیست وقتی می گویم جواب می دهند كه گرفتاریم. اما من این حرف ها را قبول ندارم بحث ما عمیق تر از این حرفهاست.
- آقای دكتر جایگاه دین در سیری كه از مردم شناسی به ارتباطات تعیین كردید كجاست؟
در همین مقوله ی فرهنگ، دین سنتی كه در فرهنگ باز تولید شده.
- مردم شناسی در كجای آن قرار می گیرد؟
در همه جای آن، مردم شناسی با رویكرد دینی. مردم شناسی یعنی فرهنگ شناسی، فرهنگ شناسی یعنی فرهنگی كه دین در آن معنا سازی می كند. مانند تشیع در ایران. شما نگاه كنید از این محرم تا محرم بعدی چقدر معنا تولید می شود؟ هویت قومی، هویت شهری، هویت روستایی، هویت محلهای و سنتی همه در محرمها تولید میشود.
- در این سیر از مردم شناسی به ارتباطات چه حوزههایی مغفول مانده است؟
دین مهمترین بخشش، الان جنگی شده میان طرفداران ارتباطات و طرفداران فرهنگ. یعنی عدهای رفتند به سمت ارتباطات و فرهنگ را فراموش كردهاند كه این در این دانشكده است. یعنی الان اینطور شد كه فرهنگ، ارتباطات، فقه و دین [جدا از هم] شده. به همین دلیل من از اینجا دارم ناامید میشوم.
- الان در این رابطه چه باید كرد؟
[ باید نزد مسئولان دانشكده بروید و بگویید:] ما الان آمدهایم رشتهی معارفاسلامیوفرهنگوارتباطات، شما چه دارید كه به ما بدهید. در هفت- هشت سال از بهترین سالهای جوانیام به من چه دادهشد؟
من چه چیزی را میخواهم سنتز كنم. چه پایاننامهای را تولید خواهم كرد كه غیر از پایاننامههای دانشگاه تهران است. از سال 82 الان سه سال گذشته است. دهسالش هم میگذرد.
- دانشجویان چه میتوانند انجام دهند؟
- آیا این یك پارادوكس نیست كه ما حوزهی فرهنگوارتباطات را اینقدر عام میگیریم و از سوی دیگر دنبال تخصص هم هستیم. این رویكرد میانرشتهای چیست؟
این همان كار مضاعف است. چارچوب تئوریكی كه گفتهام. الان من در رسالهام تولید معنا را در تمام فلسفهها و عرفانهای غربی و شرقی شروع كردهام. بعد روششناسی. حتی دوباره در مورد مبادلهی معنا همینطور كردهام. روششناسی در كنار چارچوب تئوریك، اینقدر دقیق كردهام. در انتها رسیدم به تئوری هنجاری. ولی نه در دانشگاه امامصادق(ع) نه در در صداوسیما این پایاننامه چاپ نشد. در پایاننامه من كار چارچوب تئوریك كردهام و حاضرم همان افرادی كه نقد دارند بیایند، من كنفرانس بدهم آنها نقد كنند. رسالهی فوقلیسانس كه در مورد ساختار معرفتی صفویه بود. تا حالا كسی در این مورد كاری نكردهاست.
- انجمن علمی به عنوان یك تشكل دانشجویی كه میان دانشجو و دانشكده است چه میتواند انجام بدهد؟
من از شما میخواهم تكلیفتان را با زندگی آیندهتان مشخص كنید چون دارید با زندگی خودتان بازی میكنید این شمایید كه باید آیندهی خود را بسازید. واقعا باید از من بخواهید كه این چرتوپرتهایی كه در كلاس گفتی چه بود؟ من با اینها چهكار میتوانم بكنم؟ اگر برای شما رهیافت بیرون نیاید، یعنی زندگی را باختهاید.
- آیا هدفها سطحبندی نمیشوند. هدف در دانشگاه یا خارج دانشگاه، هدف شخصی یا گروهی. آیا هدف برای دانشجو متفاوت نمیشود؟
نه، چون در سازمانید و در آن بزرگ میشوید. هفت سال جوانی را در اینجا میگذرانید. باید هدف شخصی و جمعی با هم تنظیم شوند. من كه نمیتوانم بگویم كه فوق لیسانس زدهام ولی به من ربطی ندارد. نه كه در فكر كنیم دانشجو میآوریم بدون آنكه در مورد آیندهاش فكر كنیم. ما یك مجموعهی منسجم هستیم یك مجموعه كه میخواهد با هم به جلو برود.
- آیا میشود برای همهی اینها یك هدف مشخص كرد؟
بله، من وقتی خوب شكفته میشوم كه شما خوب شكفته شوید. در یك كلاس قوی دانشجو شكفته نمیشود، استاد هم شكفته نمیشود. حداقل اینكه در كلاس احساس امیدواری میكند.
- استاد به عنوان سوال آخر لطفا بفرمایید خود شما هماكنون به چه فعالیتهایی مشغول هستید؟
در حال گسترش رشتهی مردمشناسی در دانشگاه تهران هستم. هماكنون درس انسانشناسی شناختی را راهاندازی كردیم و هماكنون ما جزو اقلكشورهایی هستیم كه این درس را ارائه میكنیم. روششناسی مردمشناسی كه الان حتی در آلمان هم نیست. درس دیگر انسانشناسی دین در ایران بود، یعنی دین در ایران چه سیری داشت. درس دیگر مردمشناسی ارتباطات.
آقای دكتر از اینكه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید متشكریم.
خواهش میكنم.