واقعا برای یک تجمع کوچک دانشجویی این قشون کشی لازم بود؟
حالا شورای تامین استان لابد خوشحال است که امنیت سفارت انگلیس تامین شده است؛
اما خوشحالی وقتی بود که در کنار تامین امنیت سفارت انگلیس که وظیفه ی ماست،
امنیت دانشجویان هم تامین می شد. اینکه می زنید و می برید، اسمش تامین امنیت نیست؛
ما به آن چیز دیگری می گوییم…
متن بالا بخشی از گزارش وبلاگی خانم کبری آسوپار، نویسنده و خبرنگار است از تجمع دیروز مقابل سفارت انگلستان که با خشونت نیروهای تحت امر شورای تأمین امنیت استان تهران به شدیدترین وجه سرکوب شد. یکی از دوستان هم خبر داده بود که فقط تانک در خیابان نیست. به هر حال، ما میدانیم «در این مملکت همه آزادند الا حزباللهیها.» انگلیس خبیث هم آزاد است. سران فتنه هم آزادند. پسر آن بنده خدا هم آزاد است. اما یقین بدانید آزادی معنوی از این آزادیهای اجتماعی بالاتر است. ای کاش کمی شهید مطهری بخوانید و بدانید شما میتوانید جسم دانشجویان انقلابی را در حبس کنید، با اندیشه شان چه میکنید؟ با آن روحی که این جوانان را در یک روز گرم تابستانی به مقابل سفارت دشمنان این مردم کشانده، چه میکنید؟ در مواجهه با این روح انقلابی، چه تدبیری دارید و به چه چیزی امید بستهاید؟
قضیه اختلاف سیاسی چپ و راست نیست. مردم در سه تیر 84 فریاد زدند که «چپ و راست نابود است؛ اسلام پیروز است.» این رئیسجمهور جدید هم تا چند سال پیش جزو راستها بود، هنوز هم عضو چپها نشده است. همه قضیه، دعوا و دلنگرانی سر اسلام عزیز است؛ اسلامی که به تعبیر امام روح الله در چنگال حکومتهای فاسد و حکمرانان نالایق اسیر است. برخی عزت اسلام را زیر سوال میبرند که بخواهند با کفر و شرک جهانی با سران حزب شیطان رابطه برقرار کنند؛ آن هم رابطه گرگ و گوسفند. اسم دریدن گرگها هم شده گل خوردن! هر چقدر هم ما را بدرند، نتیجه بازی «برد-برد» است.
مسئولان دولتهای اسلامی باید بدانند مدیریت آنها ماندنی نیست؛ دو سال دیگر یا شش سال دیگر، تمام میشود. جواب خدا را چه میخواهند بدهند؟