چهارشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۱۵ ب.ظ
مهمتر از اینکه آیا کسی به آقای جلیلی رای میدهد یا نه؟، این است که چرا به او رای میدهد یا نه؟ / در ضرورت و دشواری جا انداختن معیارهای انتخاب اصلح
در فضای گفتمان انقلاب اسلامی عمل کنیم/ انتخابات، فرصتی برای شناساندن انقلاب اسلامی
وظیفه شناخت، تبیین و ترویج گفتمان انقلاب اسلامی در سطوح مختلف و تقسیماتش وظیفه همیشگی ماست و خیلی خوب است در قضیه انتخابات هم این موضوع مورد توجه قرار گیرد.
پیچ تاریخی و انتخابات اخیر
در این انتخابات که همزمان با پیچ تاریخی بزرگ شده است، شرایط از جهتی حساس است و از جهتی حساس نیست.
حساس است از این جهت که غرب به شدت ضعیف شده است در ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... وضعیت اجتماعی عجیبی دارد. (مثال: اگر رشد اقتصادی ما صفر شود، عجیب نیست. همه دنیای استکبار و آلتهای دست او در منطقه علیه ماست. اما میبینید که رشد اقتصادی فرانسه هم صفر میشود! آنها دیگر چرا به بحران میرسند!) این جبهه کفر و استکبار برای مقابله با جبهه حق به حضور نظامی در سوریه، خط مقدم مقاومت دست زده است. تهاجم فرهنگی و تحریم اقتصادی و سیاسی و همه چیزها را همزمان تشدید کرده اند. گویا آخرین تیرهای ترکش خود را به کار می برند.
خب، اگر ما در این سو، در این انتخابات به پیروزی نرسیم و حماسه سیاسی محقق نشود، پیروزی با جبهه کفر است و در پیچ بزرگ سقوط خواهیم کرد. سوریه، حزب الله، شیعیان عراق همه سقوط خواهند کرد و قرنها طول خواهد کشید تا اسلام ناب بتواند سر بلند کند.
وضع خیلی خوب است!
از طرفی حساس نیست. من هر هشت کاندیدا را در فضای گفتمان انقلاب میفهمم. شاید بدترین آنها آقایعارف باشد که مدیر مومن و توانایی است که گرایشات شدید حزبی به اصلاح طلبان دارد. البته یک اصلاح طلب واقعی نه فقط یک فعال سیاسی که به خاطر منافع زودگذر، اصلاح طلب شده باشد. با توجه رشد سیاسی مردم و مسئولان و خیلی چیزهای دیگر (از جمله محدودیت عمل طبق قوانین بالادستی)، با رئیس جمهوری او (در صورت تحقق حماسه سیاسی) هیچ خطر بزرگی نظام را تهدید نمیکند. توجه کنید رهبری از دوم خرداد به عنوان «حماسه بزرگ» یاد کردند. حماسه ای که شاید مانع جنگ ما با طالبان یا ... شد. حماسه ها کشور ما را بیمه میکند.
سه موضوع اصلی در قضیه انتخابات
در کنار فرصت کم و عملیاتی شناساندن نامزد اصلح، باید به سه موضوع پرداخت:
1- کاری که هر یک از ما ایرانی های عزیز برای تحقق حماسه سیاسی انجام داده ایم./ باید بدهیم.
2- کاری که هر یک از ما ایرانی های عزیز برای انتخاب اصلح انجام داده ایم./ باید بدهیم.
3- جا انداختن معیارهای انتخاب اصلح
اولی و دومی حتی با کم کاری ما محقق خواهد شد. مدیریت عواطف و قلوب با خداست. از طرفی هم مگر نظام با مردم چه کار کرده است که یه حماسه ساده با انگشت (درست مثل کلیک کردن!) انجام ندهند؟! مردم حضور خواهند یافت و نامزد اصلح، رئیس جمهور می شود.
اما وظیفه سوم: تصورم این است که در بیشتر موارد (یا همه آنها) انتخاب اصلح بر اساس هیجان و عاطفه و علاقه به فرد یا گفتمان خاصی بوده است تا درک مبانی و معیارهای انتخاب اصلح. بگذارید مثال نزنم اما باید معیارها (که در هر دوره کمی تغییر و تعالی هم می یابند) را شناخت و تعاریف عملیاتی خوبی از آنها انجام داد. یعنی مثلا مصداقهای سادهزیستی، سیاهنمایی و چیزهای دیگر. به تعاریف عملیاتی و مصداقی نیاز داریم تا نامزد گفتمان سازش و عقب ماندگی، خود را به جای نامزد گفتمان مقاومت و پیشروی جا نزند.
انشالله کمی در معیارها تامل کنیم. خوب آنها را بشناسیم. وزن هر یک را خوب بشناسیم. حداقلهایی را که همه باید داشته باشند خوب بشناسیم و سپس یک تلاشی بکنیم که این معیارها برای انتخاب کنندگان جا بیفتند.
این کار سوم، کار سخت، بلندمدت و بابرکتی است و با اهداف تربیتی نظام در جهت زمینه سازی ظهور هم مناسبتر است. این وظیفه چندان عمومی نیست، اما هست.
از نظرات و تجربیات دوستان استفاده میکنم.
یک تذکر- انتخابات شوراها خیلی مورد غفلت واقع شده است. گرچه مردم تهران به لیست ها (مثلا آبادگران) رای میدهند اما اصلاح طلبان ظاهرا برنامه خوبی برای آن چیده اند.
۱۵ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۱۵