پس از تذکر رهبری مبنی بر جلوگیری از تحریف اندیشه و سیره امام خمینی، موج جدیدی (از بازنشر مطالب) راه افتاده است که ته حرفش این است که این جملات مشهور که همه تان آن را شنیده اید، از امام نیست.
1- سست کردن پایه های دینی مردم کار بدی است!
باید دید هدف کسانی که در مسلمات و مشهورات شک میکنند، چیست؟ اگر به هدف و نیتشان هم کار نداشته باشیم، باید به نتیجه آن توجه کنیم؛ سست شدن پایههای اعتقادی مردم. اگر به مردم بگوییم این چند جملهای که منسوب به امام خمینی عصر حاضر است، همه دروغ است، چطور انتظار دارید مردم به قرآن و حدیث اعتقاد داشته باشند؟ نکنیم این کار را. با اعتقادات مردم بازی نکنید. این کارها ظرافت لازم دارد.
2-تحریف در اندیشه و سیره امام را بیان کنید، نه یکی دو موردی که تناقضی با خط امام ندارد
اگر واقعا مسالهای آنقدر مهم است که جدا از خط فکری و گفتمانی امام است و تحریف امام است، همان را بیان کنید. این کارها خیانت به گفتمان است که حالا بیایید تاکید کنید که امام نگفته انقلاب ما انفجار بود. خب، این جمله یاسرعرفات به خاطر همراهی با تصویر امام، به تدریج به امام منتسب شد. حالا این برجسته شود که چه؟
3-دروغ از ابزارهای جنگ نرم است
از اینها که بگذریم، از برخی شیطنتها نمیتوان گذشت. مثلا دروغ میگویند. مثلا برخی موارد هست که در دیگر کتابهای امام هست و یا در مجالس درس گفتهاند و در صحیفه نیامده است. اینها را هم میگویند که دروغ است و امام نگفته. حتی بعضا مواردی هست که در صحیفه هم هست و اینها میگویند نیست. مثلا میگویند اوجب واجبات بودن حفظ نظام از امام نیست. کدام فقیه شیعه را پیدا میکنید که به اوجب واجبات بودن حفظ نظام اعتقاد نداشته باشد؟ منتشر کنندگان این مطالب با چی دارند مبارزه میکنند؟ در نگاه شیعی امام، حفظ نظام از حفظ جان امام زمان هم بالاتر است. بالاترین از این که چیزی نداریم!
4-تقویت مخاطب را جدی بگیریم!
از اینها که بگذریم، برادر ارزشی من، لطفا قبل از بازنشر مطالب، کمی بیندیش و کمی جستجو کن و بعد که به اطمینان نسبی رسیدی، مطلب رسیده را برای دیگران بفرست. مخاطب فعال باش! مثلا در همین مطلب، شما اگر واژه بسیج را در نرم افزار صحیفه جستجو کنید، ج 21، ص 195 می بینید که نوشته «بسیج، مدرسه عشق». برای تمرین عصر ظهور، باید یاد بگیریم بتوانیم مستقل از رسانه ها فکر کنیم. استقلال فکری خودتان را از رسانه ها و پیام ها به دست آورید! من دیگر حرفی ندارم!
من نمی فهمم چرا وقتی یک جمله اشتباه منسوب به امام شده است نباید اشتباه بودن آن را بگوییم؟ گفته اید که عقیده مخاطب به قرآن و ... سست می شود، اثبات عدم تحریف در قرآن یک سلسله مباحث علمی است که علماء اثبات می کنند که قرآن از تحریف به دور بوده است یا اینکه صحت حدیث را از طریق علم رجال می توانند اثبات کنند و این رو مخاطب چطور می خواهد مقایسه بکند با جملات منسوب به امام که عقایدش سست شود؟
اتفاقاً مخاطب باید یاد بگیرد که هرچیز مشهوری را به آن اعتماد نکند و کمی هم تحقیق و جستجو بکند. این چیزی هست که من از بصیرت می فهمم.