بخشی از دوران دانشجویی به ویژه در دانشگاه امام صادق علیه السلام، به اعتراضات و تظاهرات می گذرد. کمتر امام صادقی باشد که خاطره ای از این دست نداشته باشد. تجمعی، تحصنی، زد و خوردی چیزی(!) خاطره ای از این دوران. سفارت دانمارک، انگلیس، دفتر سازمان ملل، قوه قضائیه و اخیرا هم فرودگاه! برای ما جاهای خاطره انگیزی اند. دو سه سال پیش هم خاطره قفل زدن به در دانشگاه امیر کبیر درپی توهین نشریات .... گاهی هم نمک این حضور، درگیری با نیروی انتظامی است؛ به ویژه زمانی که سینه زنی هایمان رنگ و بوی حسینی تر داشته است مثل اتفاقات امسال برای غزه. دوشنبه 9 دی 87.
دفاع از غزه، درگیری با نیروی انتظامی، بایکوت رسانه ای
رفته بودیم سازمان ملل تا شکایت خود را از سکوت سازمانهای بین المللی اعلام کنیم. به هر حال، خلخال پای زن یهودی کجا و این همه مسلمان کشی کجا! بی غیرتی هم حدی دارد! البته ما از سازمان ملل خیلی وقت است که ناامید شده ایم و انتظاری نداریم، به همین دلیل هم گفتیم که باید می رفتیم جلوی سپاه و نیروهای نظامی کشور. به هر حال با پیام آقا و محکومیت شدید شیوخ سازشکار عرب، شیوخ خیانت پیشه، سران عربی ...، رفتیم جلوی دفتر حفاظت منافع مصر. با پاهای پیاده طول خیابان شریعتی رو رفتیم تا رسیدیم به مصر. درگیری با نیروی انتظامی همیشه تو این جور برنامه ها طبیعی است. به هر حال آنها وظیفه دفاع از سفارتخونه ها رو دارند و ما هم دین خودمون رو برای تسخیر اونجاها! وظیفه مون رو انجام می دیم مگه این که نذارن! بگذریم. ولی این دفعه نیروهای یگان ویژه وحشیانه حمله کردند. اونا دفاع نمی کردند، حمله می کردند. به زور باتوم هزار دانشجو رو از کوچه انداختند بیرون و مرحله مرحله حتی تو خیابان هم رحم نمی کردند. فرمانده محترم نیروی انتظامی به نیروهاش اجازه داد که سبعیت خودشون رو کنند. البته فقط چند نفر وحشیانه حمله می کردند. امروز بیش از هر روز دیگری گفتیم: نیروی انتظامی، خجالت، خجالت! واقعا خنده داره! به جای اینکه جوونای مسلمون مملکت رو (یگان ویژه ای ها و سربازان و ... رو) بفرستند غزه، با دشمن شماره یکمون بجنگه، اونا می فرستن سراغ ما جوونای دانشجوی انقلابی که می خوایم وظیفه مشترکمون رو انجام بدیم! آخه تو خیابون، جلوی چشم این همه آدم می افتین دنبال دانشجوهای انقلابی و با باتوم اونا رو به بیمارستان می فرستید که چی؟ تعداد دقیق رو نمی دونم ولی اکثریت باتوم خوردند و خیلی ها هم مجروح شدند. آخه قبلا دفاع می کردید، قبول! حق داشتید! ولی چرا وقتی ما رو از دفتر حفاظت منافع دور کردید، باز هم بی جهت می زدید و دور تر می روندید؟ چرا آناتومی بدن خانواده را با رکیک ترین الفاظ به زبان می آوردید؟ خدا شاهد است و شما هم مثل همان سران عرب در پیشگاه آقا حضرت رسول الله باید جواب بدهید!
یک مورد دیگه: جلوی سازمان ملل، پر خبرنگار بود ولی جلوی دفتر حافظ منافع مصر، شاید چون خبرنگاری نبود، اینگونه وحشیانه به جان یک عده دانشجوی بی گناه افتادند. از صدا و سیما انتظار پوشش خبری نیست! ولی بقیه خبرگزاری ها کجا بودند؟ رسالت حرفه ای تان کجاست؟
این عکسی که می بینید، درگیری مختصر و طبیعی جلوی سازمان ملل است و از حمله وحشیانه نیروهای انتظامی تا حالا عکس مناسبی پیدا نکردیم.
.......................
خمینی شاهد باش، ما اعتراض کردیم...