حسین قدیانی با وبلاگ قطعه 26 جهانی شد +
نه ده، عنوان کتابی است که از دلنوشته های او حاصل آمده است. دلنوشته های بسیار خواندنی.
وزارت فرهنگ مثلا انقلابی و ارزشی و مهرورز هم البته لطف کرد که به کتاب اجازه نشر داد ولی تا روز پنجم نمایشگاه علاقمندان را آرزو به دل نگه داشت. ولی کتاب در همان چند روز به چاپ سوم هم رسید. 508 صفحه، 6 هزار تومان. جلد قرمز رنگ: خوش دست و خوش رنگ.
دلنوشته که گفتم، تعارف نبود. این حرفها از عمق دل و احساس نوشته شده بود. سیاسی بود، فرهنگی بود، اجتماعی بود، مذهبی بود، روضه بود، فرهنگ پایداری بود، ولی تماما از سر ارادت و عشق نوشته شده بود. عشق به حضرت ماه. حضرت ماه که در عصر غیبت خورشید، مامور اتصال ظهور صغرای انقلاب اسلامی به ظهور کبرای مهدی موعود است تا مبادا سیاهی ظلمت حزب شیطانی شب غلبه پیدا کند. الیس الصبح بقریب؟ خدا به زودی تصمیم کبرایش را می گیرد. رسالتی دیگر در راه است.
فرق است میان او که اعتقاد دارد و دیگرانی که تنها ده روز با ره بر بوده اند! دیگرانی که پیام تسلیت امام خامنه ای را تسلای خود دانستند اما... راستی چرا همزمان با هشت ماه نبرد سایبری و جهاد اکبرنرم ما، عده ای روزه سکوت گرفته بودند؟ اگر ره بر، ره را از بر است، از چه می ترسیم؟
با وجود مشغله های فراوان پایان نامه و کلاسهای فوق لیسانس، فرصتی دست نداد ولی همه کتاب نه ده حسین قدیانی را عاشقانه از اول تا آخر خواندم. مقدمه ها برادر بسیجی مان حسین صفار هرندی، در کنار مقدمه انقلابی و آتشین سردار حاج سعید قاسمی نوید کتابی جدید را می داد. کتابی برای عرصه های تجربه نشده دهه چهارم انقلاب اسلامی. کتاب را می خواندم و در گودریدز می نوشتم تا اینجا خواندم +
از یک کتاب انقلابی چه می خواهید؟ اینکه حرف شما را صریح و بی پرده، اما به هنرمندی و زیبایی بزند؟ دقیقا چیزی که با آن ساعاتی حال کنید و چند روز تو حس باشید؟ شاید بهترین انتخاب چند سال اخیر همین کتاب باشد. (بی شک، قرآن برای آنانی که کمی عربی بلدند، خیلی با حال تر است. ) دز انقلابی گری کتاب آنقدر بالاست که به قالیباف و سید مهدی شجاعی که هیچ، به رضا امیرخانی هم رحم نکرده است! (دز انقلابی گری خدا در قرآن و حضرت علی در نهج البلاغه خیلی بیشتر است!)
خیلی از یادداشتها واقعا روضه است. اما بسیاری از جاها مثلا هر جا که پای شیخی بی سواد مطرح می شود، یکی باید جلوی خنده شما را بگیرد!
کتاب کاملا حکومتی است و ابایی هم ندارد، بلکه اصلا ما بسیجی ها افتخارمان اینست که حکومتی باشیم. حکومت اسلامی، همان ولایت فقیه است و ولایت همان ولایت رسول الله است. حضرت روح الله می گفت.
حسین قدیانی مستاجر نیست، خانه اش بیت رهبری است. اسم کتابش را هم می خواست «بیت رهبری» بگذارد، نشد ولی روی جلد همه اینها رو نوشته که خانه ام بیت رهبری است و ساندیس و اتوبوس و هوندا 125 و ....
برادرزاده آقای محسن قرائتی (هم دانشگاهیم) ساعت دو نیم صبح بهم گفت: منم نه ده رو خریدم. گذاشتم بخونمش. چه جور کتابیه؟ گفتم: حرفهای ماست که بلد نیستیم قشنگ بزنیم.
قبلا می گفتم چرا بنده خدا -حسین قدیانی- این قدر طولانی می نویسه! آدم حوصله اش سر می ره. وبلاگه. اقتضائاتش یه چیز دیگه ست. الان می گم خوب کتابی در اومده. خوب شده که متنهاش کوتاه نیست!
صفحه 424 کتاب تموم می شه اما دو یادداشت دیگه داره یکی شباهتهای شهید همت و بزرگراه همت و دیگری شباهتهای حاج احمد متوسلیان و جلال آل احمد! این دیگه تهش بود! واقعا مونده بودم که این بحثها چه ارتباطی با کتاب داشت؟ جوابم رو تو صفحه 483 پیدا کردم. البته شما اول این صفحه را نخونید!
حسین قدیانی!
خسته نباشی!
به قول وحید جلیلی عزیز، تراز ادبیات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی رفت بالا.
و شما خواننده عزیز!
حسین قدیانی نه ده 1388 وبلاگ نویسی را شروع کرد. خالصانه بود، هنر هم داشت. خیلی زود خیلی موفق شد. تو چه می کنی؟
مرتبط:
وقتی آیت الله باقری کنی در رستوران دانشگاه امام صادق علیه السلام، کتاب نه ده حسین قدیانی را می خواند +
آقای وزیر، نه ده حسین قدیانی باید همین امروز به نمایشگاه برسد +
زنگ اول: نه ده +
ما همه قطعه 26 می شویم +
حسین قدیانی اینجاست: درست روبروی من +