پشت جلد نشریه پنجره این هفته، تبلیغات این کتاب بود. سایتها و وبلاگها هم خبر از انتشار این کتاب داده بودند و ما هم خبرش را لینک کردیم و به اشتراک گذاشتیم چرا که با خواندن «یاد ایام» داوود آبادی دانستیم داوودآبادی سالار است.
ماه رمضان امسال هم حمید داوودآبادی در برنامه راز آقای نادر طالب زاده گل کاشت.
اینجا را بخوانید تا کمی بیشتر داوودآبادی را بشناسید.
دیروز، همه کتابفروشی های بنام تهران را در پی خرید نسخه ای از این کتاب گشتیم. از عمده کتابفروشی ها انتظاری نبود اما از کتابفروشی های «نشر صریر»، «انتشارات کیهان»، «نشر شاهد» و به ویژه «نشر معارف» (این آخری دور تر از بقیه بود: پل کالج) انتظار می رفت این کتاب را داشته باشند. نهایتا هم برادرم اینترنتی کتاب را از شهرستان سفارش داد!
اگر معنی انتشار کتب این است که هیچ کتابفروشی آن را نداشته باشد، مرا هم در زمره بهترین ناشرین قرار دهید!
مرکز فرهنگی عماد (ناشر) هم بهتر است فکری برای تلفن گویایش یا سامانه طرح ملی اورژانس کتابش بکند. تلفن گویا باید کار آدم را راه بیندازد نه این که آدم را بپیچاند!
3- حمید داوودآبادی، نویسنده کتاب در ذیل این مطلب، کامنتی نوشته اند که ضمن تشکر از ایشان، توجه شما را به آن جلب می کنم:
«بنام حضرت دوست
همه آن عشق و عظمتی که در تک تک خاطره آفرینان و حماسه سازان از معراج برگشتگان می خوانی و می بینی، امروز در نگاه با عظمت و گامهای استوار تک تک بچه بسیجیانی است که خالصانه برای دفاع از دین و ولایت مولا و کشور در برابر فتنه گران از جان و مال و آبرو گذشته و سینه سپر کرده اند.
من یکی در برابر ایمانشان سر بر خاک می سایم و پایشان می بوسم که این روزها مولا را تنها نگذاشتن، همچون دفاع از ولایت در کوچه بنی هاشم است.
آن روزها جهاد اصغر بود و این روزها جهاد اکبر است. »
پسانوشتار:
1- برادرم که اینترنتی کتاب را سفارش داده، کامنت نوشته است که این کتاب دو بار برایش ارسال شده است!