حاج حامد سجادی، داش حامد گل، دانشجوی دوره ششم رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیهالسلام است. اگر قدر خودش را بداند و به حاشیهها نپردازد، با کمی تلاش، آینده درخشانی خواهد داشت. حامد در وبلاگش، مطلبی (+) نوشته است که تصور خیلی از دانشجویان و نیز دوستان فضای سایبر نیز هست. اگر مطلبش (+) را خواندید، ملاحظهای را که برایش نوشتهام بخوانید. بهتر است از برخی چیزها زودتر رفع ابهام کنم.
سلام بر شما
نکته اول- در مورد آزمون دکتری
فکر کنم بهتر باشد از بین دو عبارت «نه چندان منصفانه» و «توسط اساتید آن دانشکده» یکی را حذف کنی. چون این طور القا میکند که آن چهار استاد محترم بیانصافی کردند. جز سطح پایین سوالاتی که پرسیدند-که آن هم قابل توجیه است-، من قرینهای برای بیانصافی آنها ندارم.
واقعیت آن است که تحصیل در دکتری برای من هدف نبوده است. اگر جای خوبی -در روال عادی پذیرش- قبول بشوم، میروم (البته تنها گزینه دکتری که هدف من بود، دانشگاه ما بود که همیشه ضد حال میزند!). بارها در تابستان گذشته و حتی هنوز به من اصرار میشود که بیا بریم با آقای ... صحبت کنیم تا دانشجوی دکتری شوی. (البته شاید جا داشت اقدامی از سوی یکی از اساتید دانشکده ما صورت میگرفت! البته دانشکده تماشاچی خوبی هم نبود، به طوری که برخی اساتید تا مدتها فکر میکردند من دانشجوی علامه شده ام و میآیم دانشگاه به دوستان سر بزنم!)
بگذریم!
نکته دوم- دوباره در مورد آزمون دکتری
طبیعی است وقتی دانشگاه ما کسی از دانشگاه دیگر را راه نمیدهد، قبولی ما هم در جای دیگر، سخت یا غیرممکن باشد. دعا کنید فرصتهای شرکت در آزمون دکتری دانشگاهمان به اندازه کافی فراهم شود.
نکته سوم- باز هم درباره آزمون دکتری
عرفتُ الله بفسخ العزائم. روزگار بازیهای بسیار دارد. شما درستان را بخوانید. از ایفای تجربههای اجرایی و نیز وظایف اجتماعی سیاسی دوران دانشجویی هم غافل نباشید. دنبال پول نباشید تا پول به دنبال شما بیاید!
نکته چهارم- زندگی با «حیات»
آنچه در حیات (+) اتفاق افتاد، نتیجه اعتماد فرماندهی هوشمندانه، مدبرانه و دقیق بسیج دانشجویی دانشگاه بود. فرصتی که یک مدیر باسابقه (او پیش از این، انجمن علمی الهیات را به بهترین انجمن دانشگاه تبدیل کرده بود) و توانمند در اختیار یک جوان منتقد نسبتا مدعی قرار داد. بیشک در موفقیتها، سهم خدا و اهل بیت و شهدا بسیار بیشتر از تلاش من بوده است. شاهد مثال آن هم جاهایی که (به اتقاف مجموعه) وقت گذاشتم و نتیجه نگرفتم. در ضمن، همکاری صمیمانه بیش از 100 نفر از دانشجویان (و تعداد بسیار کمی از استادان) دانشگاه، واضحتر از آن است که بخواهم آن را نادیده بگیرم. به زودی، فهرست افرادی را که به خاطر حیات باید از آنها تشکر کنم، منتشر میکنم.
سلام بر شما
نکته اول- در مورد آزمون دکتری
فکر کنم بهتر باشد از بین دو عبارت «نه چندان منصفانه» و «توسط اساتید آن دانشکده» یکی را حذف کنی. چون این طور القا میکند که آن چهار استاد محترم بیانصافی کردند. جز سطح پایین سوالاتی که پرسیدند-که آن هم قابل توجیه است-، من قرینهای برای بیانصافی آنها ندارم.
واقعیت آن است که تحصیل در دکتری برای من هدف نبوده است. اگر جای خوبی -در روال عادی پذیرش- قبول بشوم، میروم (البته تنها گزینه دکتری که هدف من بود، دانشگاه ما بود که همیشه ضد حال میزند!). بارها در تابستان گذشته و حتی هنوز به من اصرار میشود که بیا بریم با آقای ... صحبت کنیم تا دانشجوی دکتری شوی. (البته شاید جا داشت اقدامی از سوی یکی از اساتید دانشکده ما صورت میگرفت! البته دانشکده تماشاچی خوبی هم نبود، به طوری که برخی اساتید تا مدتها فکر میکردند من دانشجوی علامه شده ام و میآیم دانشگاه به دوستان سر بزنم!)
بگذریم!
نکته دوم- دوباره در مورد آزمون دکتری
طبیعی است وقتی دانشگاه ما کسی از دانشگاه دیگر را راه نمیدهد، قبولی ما هم در جای دیگر، سخت یا غیرممکن باشد. دعا کنید فرصتهای شرکت در آزمون دکتری دانشگاهمان به اندازه کافی فراهم شود.
نکته سوم- باز هم درباره آزمون دکتری
عرفتُ الله بفسخ العزائم. روزگار بازیهای بسیار دارد. شما درستان را بخوانید. از ایفای تجربههای اجرایی و نیز وظایف اجتماعی سیاسی دوران دانشجویی هم غافل نباشید. دنبال پول نباشید تا پول به دنبال شما بیاید!
نکته چهارم- زندگی با «حیات»
آنچه در حیات (+) اتفاق افتاد، نتیجه اعتماد فرماندهی هوشمندانه، مدبرانه و دقیق بسیج دانشجویی دانشگاه بود. فرصتی که یک مدیر باسابقه (او پیش از این، انجمن علمی الهیات را به بهترین انجمن دانشگاه تبدیل کرده بود) و توانمند در اختیار یک جوان منتقد نسبتا مدعی قرار داد. بیشک در موفقیتها، سهم خدا و اهل بیت و شهدا بسیار بیشتر از تلاش من بوده است. شاهد مثال آن هم جاهایی که (به اتقاف مجموعه) وقت گذاشتم و نتیجه نگرفتم. در ضمن، همکاری صمیمانه بیش از 100 نفر از دانشجویان (و تعداد بسیار کمی از استادان) دانشگاه، واضحتر از آن است که بخواهم آن را نادیده بگیرم. به زودی، فهرست افرادی را که به خاطر حیات باید از آنها تشکر کنم، منتشر میکنم.
۹۹/۰۹/۲۶