تابستان امسال، تابستان متفاوتی بود.
شروع تیر ماه، «حیات» را به مسئولان بعدی تحویل دادم.
مصاحبههای دکتری را نرفتم. (البته امسال برخلاف سال گذشته، با توجه به اینکه 7 نفر اول به دانشگاه تهران و 15 نفر اول به دانشگاه علامه دعوت شدند، به این دو دانشگاه برتر دعوت نشدم.)
به طور جدی مشغول پایاننامه شدم. پیشنهادهای کاری متعددی میآمد. پیشنهادهای خوبی هم بود.
اواخر تیر ماه بود. یک دوست، همدانشگاهی سابق، درخواست همکاری داد. شرایط خوبی هم فراهم کرد. همهجوره راه آمد. از پایاننامه زده شده بودم. روزانه بیش از چند ساعت نمیتوانستم برای پایاننامه وقت بگذارم. حجت را بر من تمام کرد. کارمند شدم. توفیق یا فتنه عظیمی است این جور شاغل شدنها در اوان جوانی. انشاءالله تا خوب آماده نشدیم، دنیا به ما رو نکند!
(تابستان گذشته) یک بار استاد مشاور پایاننامه بر سر قرار نیامد. جلسات منظممان به تعطیلی کشید. بعدها هم دیگر فکر کنم فراموشش شد که با هم پایاننامه داریم! همدیگر رو که می دیدیم، از راهپیمایی 22 بهمن تا تسخیر سفارت انگلیس صحبت می کردیم اما بحثی از پایان نامه نمی شد!
استاد راهنما هم چندبار ایمیلهای مرا ندید. یعنی در میان گوگل پلاس دیده نشد. بخشهای نظری رو که نهایی کنم، یک بار باید پرینت بگیرم و حضوری برم.
استادان خوبی دارم. خدا را شکر.
بقیه قضیههای تابستان امسال باشد برای وقتی دیگر!
شروع تیر ماه، «حیات» را به مسئولان بعدی تحویل دادم.
مصاحبههای دکتری را نرفتم. (البته امسال برخلاف سال گذشته، با توجه به اینکه 7 نفر اول به دانشگاه تهران و 15 نفر اول به دانشگاه علامه دعوت شدند، به این دو دانشگاه برتر دعوت نشدم.)
به طور جدی مشغول پایاننامه شدم. پیشنهادهای کاری متعددی میآمد. پیشنهادهای خوبی هم بود.
اواخر تیر ماه بود. یک دوست، همدانشگاهی سابق، درخواست همکاری داد. شرایط خوبی هم فراهم کرد. همهجوره راه آمد. از پایاننامه زده شده بودم. روزانه بیش از چند ساعت نمیتوانستم برای پایاننامه وقت بگذارم. حجت را بر من تمام کرد. کارمند شدم. توفیق یا فتنه عظیمی است این جور شاغل شدنها در اوان جوانی. انشاءالله تا خوب آماده نشدیم، دنیا به ما رو نکند!
(تابستان گذشته) یک بار استاد مشاور پایاننامه بر سر قرار نیامد. جلسات منظممان به تعطیلی کشید. بعدها هم دیگر فکر کنم فراموشش شد که با هم پایاننامه داریم! همدیگر رو که می دیدیم، از راهپیمایی 22 بهمن تا تسخیر سفارت انگلیس صحبت می کردیم اما بحثی از پایان نامه نمی شد!
استاد راهنما هم چندبار ایمیلهای مرا ندید. یعنی در میان گوگل پلاس دیده نشد. بخشهای نظری رو که نهایی کنم، یک بار باید پرینت بگیرم و حضوری برم.
استادان خوبی دارم. خدا را شکر.
بقیه قضیههای تابستان امسال باشد برای وقتی دیگر!
۹۹/۰۹/۲۶