این دو عکس را با هم مقایسه کنید.
فکر میکنم اقتضای طبیعت و پویایی آن باشد که مدیران پیر، جای خود را به مدیران جوان بدهند، نه برعکس.
هیات دولت یازدهم، یکی از پیرترین هیاتهای دولت ممکنی بود که یک رئیسجمهور در چهارمین دهه انقلاب اسلامی میتوانست انتخاب کند. با این حال، این موضوع پیری و ناتوانی مسئولان مورد توجه رسانهها و حتی شخص رئیسجمهور قرار گرفت و بنا شد تا در ردههای بعدی از مدیران جوان استفاده گردد. زهی خیال باطل که گویا این دستور، یک شعار سیاسی بود نه دستور عملیاتی. هم وزیر، هم معاون و هم این مدیری که آقای سلطانیفر باشند، یکی از دیگری پیرتر هستند.
تصویر تودیع و معارفه صورت گرفته مربوط به دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه هاست. یک دفتر آموزشی و پژوهشی در معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد. از دولت آقای دکتر احمدی نژاد، دوره ریاست مدیر جوان و خوش فکر، آقای شمشیری (که تخصص مرتبط با رسانه داشتند) را خوب یادم هست. بعد هم دوره آقای انصاری شد. البته آقای انصاری دانش آموخته علوم ارتباطات نیست و این یک نقطه ضعف محسوب میشود، اما تحولی خوب در وضعیت انتشارات مرکز و سایت حاصل شد. حال، آقای دکتر محمد سلطانی فر، هیات علمی دانشگاه آزاد هستند و ارتباطات خوانده. خب، باید دید این مدیر پیر چه میکند؟ آیا میتوانند همزمان در دو سنگر دانش و اجرا موفق شوند؟
پینوشت:
ضرورت و لزوم جوانگرایی در بدنه مدیریت اجرایی کشور نیاز به بحث ندارد.
شنیدم آقای سلطانیفر، استاد خوشاخلاقی هستند. به ایشان تبریک میگویم و برایشان آرزوی موفقیت میکنم.
از مجموعه فعالیتهای مدیران قبلی این دفتر که روزگاری تنها پناه متخصصان علوم ارتباطات بود، تشکر میکنم.
پسنوشت:
(20 بهمن 1392) فردی ناشناس در قسمت نظرات، آقای انصاری را خلاق ندانسته بود. من شناخت خاصی روی ایشان ندارم. سطح بحث هم روی افراد نیست. توجه کنید سطح بحث کمی بالاتر است. مساله این است پیرگرایی یا جوان گرایی؟ حالا اگر جوانی، ویژگیهای عمومی جوانان را نداشت که استدلالهای موافق جوانگرایی خدشه دار نمیشود.
۹۹/۰۹/۲۷