امروز خیلی دلم میخواست پس از مدتها یک بار دیگر حضور در فضای دانشجویی را تکرار کنم و در تجمع «مطالبه احقاق حقوق ملی در قضیه هستهای» به مشاهده نشاط شور اسلامی نسلهای جدید انقلاب بنشینم. ناباورانه یک ساعت پیش از برگزاری تجمع خبر لغو مجوز را شنیدم و به ادامه ترجمه مقاله برای کلاس مسائل و سیاستهای فرهنگی و ارتباطی ایران مشغول شدم. به این ترتیب، گفته میشود که بار دیگر دولت برخلاف تصریحات صریح اسلام و قانون اسلامی، از مردمی بودن حکومت خودش جلوگیری کرده است.
در قضیه هستهای ایران چند رویکرد وجود دارد.
برخی آن را چیز باارزشی نمیدانند و ایستادگی مردم و نظام به پای آن را به صلاح نمیبینند.
برخی هرگونه تاخیر در این زمینه را جبرانناپذیر میدانند و از عواقب وحشتناک عقبماندگی علمی و فنی ایران سخن میرانند.
برخی مفید و ضروری بودن آن را میپذیرند، اما در شرایط کنونی حاضرند بر سر آن معامله بکنند، عقب بکشند و امتیاز بدهند.
خب، چه باید کرد؟ یکی از دیدگاهها برگزیده شود یا تلاش شود تا دیدگاهها به هم نزدیک شود؟ هرچند در روز تحلیف، حجت الاسلام حسن روحانی در عباراتی به یادماندنی به خدا پناه برد از این که دهان منتقدان را ببندند، اما برخی معتقدند دولت، هیچ فضایی را برای شنیدن نظر مخالف باقی نگذاشته است. آنچه روشن است، تاکید رهبری است بر همگرا کردن رویکردها:
«همدلی لازم است؛ همدلی را باید بهوجود آورد؛ همدلی را باید رشد داد. این توصیهی من به همه است. الان فرصت خوبی است برای همدلی؛ یک عدّهای مخالفند، یک عدّهای اعتراض دارند؛ خیلی خب، مسئولین ما که مردمان صادقی هستند، مردمان علاقهمند به منافع ملّیاند، بسیار خب، یک جمعی از مخالفین را ــ از آن افرادی را که شاخصند ــ دعوت کنند، حرفهای آنها را بشنوند؛ ای بسا در حرفهای آنها یک نکتهای باشد که این نکته را اگر رعایت کنند، کارشان بهتر پیش برود؛ اگر چنانچه نکتهای هم نبود، آنها را قانع کنند؛ این میشود همدلی؛ این میشود یکسانسازی دلها و احساسها، و به تبع آن عملها. به نظر من بنشینند، بشنوند، بحث کنند. حالا ممکن است بگویند آقا ما سه ماه بیشتر زمان نداریم؛ خب، حالا سه ماه بشود چهار ماه، آسمان که به زمین نمیآید؛ چه اشکالی دارد؟ کمااینکه آنها در یک برههی دیگری هفت ماه زمان را عقب انداختند.»
خب، نظر رهبری چیست؟
1- دولت، چهره های شاخص مخالف را دعوت کند. آیا این کار را کرده است؟
2-دولت نکتههای منتقدان شاخص را بشنود. شنیدن حرفهای منتقدان ممکن است مفید باشد و کار دولت بهتر پیش رود.
3- شنیدن حرفهای منتقدان شاخص حتی ممکن است مفید نباشد، ولی از باب همدلی، دولت وظیفه دارد آنها را قانع کند.
4- یکسانسازی دلها و احساسها مقدم شده است بر یکی شدن عمل.
5- باز هم راهبرد رهبری، نشستن و بحث کردن است؛ هر چند این صحبت کردنها بیش از سه ماه طول بکشد.
رهبری پیشتر، مسئولان را مکلف کردند در محافل دانشجویی حضور یابند و پاسخ دانشجویان را در حوزههای گوناگون بدهند.
یادش بخیر. در دوره کارشناسی ما، مسئولان زیادی به دانشگاه امام صادق علیه السلام آمدند و عمدتا مورد انتقادهای گوناگون دانشجویی قرار گرفتند. وزیر کشور وقت در قضیه تاسوکی واقعا محاکمه شد. اما میگویند (+) متاسفانه مسئولان دولتی حتی در قضیهای به اهمیت هستهای حاضر به پاسخگویی به سوالات دانشجویان، حتی به صورت غیرحضوری و کتبی نشدهاند(+)، نامههای متعدد دانشجویان و سوالات آنان بیجواب مانده است؛ همانگونه که نشستهای شنیدن نکتههای منتقدان شاخص برگزار نشده است. از سال همدلی کمتر از 10 ماه مانده است.
ایده این مطلب از کلاس امروز مسائل و سیاستها گرفته شده است.
۹۹/۰۹/۲۷