انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال...
یکی از دوستان که دانشجوی دکتری ادبیات است، در یک گروه تلگرامی که غالباً در آن به بحث میپردازد، با ذکر عبارت بالا جملاتی با این مضمون نوشت که باید به محتوای سخن توجه کرد، نه گوینده. هرچند ظاهر این حرف، بسیار مردمپسند و شیک است اما واقع چیز دیگری است و اسلام چنین نظری ندارد!
قبل از ورود به نظر اسلام و بررسی روایت و منابع دینی، به نظر شما حکم عقل چیست؟ مثلاً انسانی که دین ندارد، آیا به گوینده سخن توجه نمیکند؟
شما در فیلمهای خارجی میبینید که انسانهای بیدین و سکولار هم در هر قضیهای به گوینده سخن توجه میکنند و گاهی هم به صحت خبر گوینده شک میکنند. در آزمایشهای تجربی روانشناسی هم ثابت شده است که منبع خبر واقعاً مهم است مثلاً عروسک زیبا را راستگو میدانیم و عروسک زشت را دروغگو. همچنین است بازی مافیا که بیش از محتوا، خود گوینده مهم است.
یک مثال دیگر: شما مقایسه کنید وضعیتی را که سپاه و ارتش طرح پیشنهاد کاهش بودجه نظامی ایران را بدهند با وضعیتی که سازمان منافقین این پیشنهاد را بدهد. در این زمینه قطعا همه ما میدانیم باید به اهداف و نیتهای پنهان هم توجه کنیم و اگر سپاه و ارتش که همواره نیازمند امکانات نظامیاند چنین پیشنهادی دادند، میگوییم خب، پس حتماً بودجهاش اینقدر لازم نیست و باید کم شود ولی اگر سازمان منافقین که سابقه تهاجم نظامی علیه ایران را دارد چنین پیشنهادی داد، میگوییم میخواهند ما را از نظر دفاعی ضعیف کنند.
در جهان یک استثنا برای این قضیه وجود دارد. یعنی گاهی وقتها انسانهای عاقل عالم به گوینده سخن توجه نمیکنند. کجا؟ آنجایی که مقدار محتمل خیلی بالاست. مثال: فرض کن یک دیوونه بهت بگه خونهت داره میسوزه. سرت رو بر میگردونی نگاه میکنی ببینی داره میسوزه یا نه. بله گاهی قضیه شوخیبردار نیست و یکدرصد احتمال راست گفتن هم ارزش بررسی دارد!
پس منطقیتر آن است که ما مسلمانان هم مثل بقیه مردم به همه زمینههای گفتهها توجه کنیم؛ به ویژه گوینده آن و اینکه کی و کجا و درچه شرایطی گفته شده است؛ مثلا در عصبانیت گفته یا در مستی؟ موارد متعددی در نصوص دینی هم این نکته را تأکید میکنند و میگویند به انسانهای که از آنها علم میآموزید و یا به حرفشان گوش میدهید، توجه کنید. تا جایی که شنیدن کلام هر فرد در حد پرستش او دانسته است!
اما چرا این حدیث (لا تنظروا الی من قال!) میگویند به گوینده توجه نکنید؟ در حالی که مثل روز روشن است باید به همه جوانب قول از جمله قائل (گوینده) آن توجه کرد. همه انسانها قبول دارند باید با توجه به کردن همه جوانب، تصمیم بگیرند و استماع قول تنها گوش کردن به محتوای پیام نیست، بلکه بررسی همه جوانب است که اتباع قول احسن را به دنبال دارد. (فبشر عباد الذین یستعمون القول و یتبعون احسنه)
پاسخ اینجاست:
اول خود حدیث را کامل بخوانیم!
اول خود حدیث را کامل بخوانیم!
«خُذ الحکمَةَ حَیثُ کانَتْ وَ انْظُر اِلی ما قالَ و لا تنظُرْ الی مَنْ قال»،[1] (حکمت را هر جایی است فرا بگیر و نگاه کن به آنچه گفته میشود نه به گوینده سخن.)
نیز در همین رابطه در روایت دیگر آمده است «خُذِ الحکمَةَ ممّنْ اَتاکَ بِها و انظُرْ الی ما قالَ وَ...»؛[2] (حکمت را از هر کسی که نزد تو میآورد فرابگیر و نگاه کن به آنچه گفته میشود نه به گوینده سخن.)
خب، حالا مثل روز روشن شد که حدیث میگوید اگر کسی، حکمت را (و نه همه علوم و دیگر موضوعات را) نزد تو آورد، تو از او بگیر و کاری نداشته باش به اینکه مؤمن است یا منافق و بیدین! مثل آن روایات دیگری که میگویند حکمت گمشده است ولو در نزد منافق باشد بروید از او بگیرید، این روایت هم میخواهد ارزش حکمت را برساند؛ نه چیز دیگر را. (توجه هم کنید که هر سخنی، حکمت نیست. حکمت در این روایات ناظر به بخش خاصی از علم است.)
پس مثل همیشه به گوینده سخن و منبع خبر توجه کنید. به هر بنگاه سخنپراکنی دل ندهید که بدبختتان میکنند؛ چه اینطرفی، چه آن طرفی. حتی صداوسیما را یکجانبه گوش نکنید؛ گاهی باید بروید ببینید خود غربیها، داعشیها، آفریقاییها درباره عملکرد و سنت خود چه نظری دارند و چرا این کار را کردهاند.
[1] . تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1366، ص 58.
[2] . همان، ص 612
۹۹/۰۹/۲۸