به گزارش شبکه اجتهاد، دکتر نعمتالله فاضلی، رئیس پژوهشکده مطالعات اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در برنامه نکوداشت دکتر محمود مهرمحمدی (استاد بازنشسته گروه علوم تربیتی دانشگاه تربیت مدرس) که ۱۳ بهمنماه در خانۀ اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، سخنان قابل توجهی پیرامون وضعیت علمی و اساتید جوان دانشگاه ارائه داد که با تلخیص و پیاده سازی «پویش ملی دوباره دانشگاه» از منظرتان میگذرد.
اگرچه امروز روز نکوداشت است و روز نق زدن و نقد کردن نیست، اما من میخواهم از خودم و از استادانی که اینجا نشستهاند انتقاد کنم. دکتر باقری گفتند که اوضاع معلمان و استادان دانشگاه خوب نیست. اوضاع بدتر از آنی است که ایشان به آرامی خواستند بگویند. … ایشان به شوخی گفتند که نسل آقای دکتر مهرمحمدی در حال منسوخ شدن است، اما اجازه دهید که بر اساس تحقیقات نشان دهم که این گفته شوخی نیست.
کتابی در مورد استادان منتشر شده است با عنوان «مطالعه دگرگونی فرهنگی در سه نسل دانشگاهی» در این پژوهش، سه نسل از اساتید دانشگاههایی مثل تهران، علامه طباطبایی، شهید بهشتی، تربیت مدرس و مانند آن مطالعه شدهاند. خلاصه این پژوهش این است که هر چقدر به امروز نزدیک میشویم، جنبههای اخلاقی، منشی و اخلاقی استادان از جهات گوناگون بدتر میشود. میزان سرمایههای فرهنگی، اخلاقی و منش استادان روز به روز در حال کاهش است.
خوب دقت بکنید! استادان جدید و جوانتر از لحاظ شناختی وضعشان بهتر است. بیشتر زبان انگلیسی میدانند، بیشتر نرم افزار میشناسند، بیشتر به قوانین و قواعد و فوت و فنهای استاد شدن آشنا هستند. هنوز چهل سالشان نشده است استاد تمام میشوند، روزمههای بزرگ دارند! پر از کتاب و مقاله! آت و آشغالها را ریختهاند در رزومههایشان! به هر کس نگاه میکنید رزومهای دارد به طول پنجاه متر، پانصد مقاله دارد، هفتصد مقاله دارد و هنوز چهل و پنج سالش نشده استاد تمام میشود. خیلی از شاگردان من استاد شدهاند در حالی که من پارسال دانشیار شدم! این فاجعه است این ابتذال است! باید گریه کنیم! صادقانه میگویم باید گریه کنیم!
دیروز گزارش فرهنگی سال از خانم فاطمه جواهری استاد دانشگاه خوارزمی، به نام «سیاست فرهنگی در وزارت علوم» به دستم رسید. اوضاع دانشگاهها بخصوص استادان و دانشجویان بهویژه تحصیلات تکمیلی، به لحاظ منش، قابلیتها و عادتهای تفکر انتقادی، گوش دادن، شنیدن، صحبت کردن، صداقت، و ارزشهای وجودی که انسان دانشگاهی باید داشته باشد بسیار اسفبار است. بسیار اسفبار! امیدوارم این کتاب منتشر شود تا اساتید بدانند در دانشگاهها و آموزش عالی کشور چه اتفاقی افتاده است. مقالهای خودم نوشته ام که به زودی منتشر میشود، در زمینه «سواد آکادمیک». متاسفانه باید بگویم که بیش از ۵۰% از اساتید ما سواد خواندن و نوشتن ندارند. این طبیعی است. وقتی آزمون بینالمللی پرلز نشان میدهد که در «درک مطلب» ما از افغانستان نیز عقب تریم، همینها کرور کرور دکترا میگیرند. از ۵۰ کشور در ۲۰۱۶ ما چهل و پنجمی هستیم.
بروید بخوانید و ببینید این ایین نامه ارتقا و این سیستم پاداش دهی و کنترل کیفیتی که ایجاد کرده ایم چه جور استاد و معلمی را پرورش میدهد. اگر از بسیاری از اساتیدی که کتاب نوشتهاند بخواهیم یک صفحه خلاقانه بنویسند، توانش را ندارند. توان و آمادگی خواندن یک فصل از یک رمان را ندارند. اگر بگوییم یک ساعت بنشین، گوش کن، تمرکز کن، دقت کن، آمادگیاش را ندارد. چرا لقب استاد و دکتر را رایگان به این و آن اهدا میکنیم؟ این ظلم به مقام علم و دانش است که به بسیاری از اساتید دانشگاه میگوییم استاد و دکتر. این بیاحترامی و ظلم است به ناموس علم و اخلاق و بشریت. آنهایی که این القاب را گرفتهاند مقصر نیستند. سیستمی باید پاسخگو باشد که کرور کرور دکتر و استاد تربیت میکند. آیین نامه ارتقاء، سیستم پاداش دهی و نظام کنترل کیفیت باید پاسخگو باشد! سیستم سیاسی و مدیریتی باید پاسخگو باشد!