فرشتههان! با مسجدیها کار دارند.
پاتوقتون کجاست؟
ستارههای درخشان زمین برای آسمانیها
گزارش ویژه
تو مسجد چه کنیم؟!
زائر خدا شویم! پایهاید؟
بر شما باد مسجدی شدن!
*هشدار داد: نماز همسایه مسجد جز در مسجد پذیرفته نیست...
**یکی پرسید: اى امیر مومنان! همسایه مسجد کیست؟
*فرمود: کسى که...
تجربه کنیم.
امسال توفیق خادمی شهدا در یادمان هویزه میسر نشد؛
انشاءالله به زودی خادمی در آستان امام رضا؛
یا حتی کربلا، کاظمین، نجف، سامرا؛
و چه بسا سوریه و شام بلا؛
و انشاءالله بقیع و مسجد الاقصی.
دیر یا زود، به مانند سه تیر 84 «مردی از جنس مردم» خواهد آمد و کام امت حزب الله شیرین خواهد شد.
دعا کنید با موفقیت زیارت با پای پیاده نصیب همه آرزومندان شود.
حلال کنید!
اگر بطلبند، دوباره عازم عراقم، کافیست عصر شود.
یادداشت ذیل در شماره سوم و چهارم نشریه دانشجویی وقایع اتفاقیه (مدیر مسئول محمدحسین ذوالانوار، سردبیر: بشیر خالقی پور)، ویژه نامه سبک زندگی دانشجوی امام صادقی (بهمن و اسفند 90) منتشر شده است.
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
نکاتی چند درباره سیر آسان به مشکل سبک غیرحرفهای نشریات دانشجویی
حمید درویشی شاهکلائی
www.PavaraQi.ir
1- در عالم مطبوعات، نشریات دانشجویی برای خود عالمی دارند. اصلا این قدر متفاوت هستند که با صفت «دانشجویی» متمایز میشوند. حالا این که «دانشجویی» فحش است یا نشانه تحبیب، تصغیر یا همه موارد، خدا میداند!
2- نشریاتی که از سوی دانشجویان و اساتید در محیط دانشگاهها منتشر میشوند، نیازی به کسب مجوز از وزارت ارشاد نداشته و این تنها تفاوت حقوقی قانونی این دسته از نشریات با دیگر نشریات است. دانشگاهیان با کسب مجوز از دانشگاه خود میتوانند در موضوعات مختلف سیاسی، علمی، فرهنگی و... به انتشار نشریه دست بزنند. اگر آییننامه (کاملا حمایتی) انتشار نشریات دانشجویی را بخوانید، شکی باقی نمیماند که «دانشجویی» صفت تحبیب است! اما چیزهای دیگری هم هست.
3- علاوه بر سهولت و سرعت اخذ مجوز از دانشگاه، شور دوره جوانی، کارها را آسان جلوه میدهد. نشریات دانشجویی، معمولا با علاقه دانشجویان شروع میشوند. تنهایی یا سه چهار نفری دور هم، ایده تا تولید و تکثیر یک نشریه شکل میگیرد. مثلا نشریه «نیش شتر» در دانشگاه صنعتی شریف به مدت 10 سال از سوی یک دانشجو منتشر میشد که تحصیلات دانشگاهی خود را از کارشناسی تا دکتری در این دانشگاه گذرانده بود!
4- خودجوش بودن صفت همه نشریات دانشجویی نیست. بعضی نشریات دانشجویی، متعلق به نهادها و تشکلهای هستند. البته این نشریات، در بدو تاسیس، شاید به صورت خودجوش و داوطلبانه شکل گرفته باشند.
5- فارغ از وابستگی تشکیلاتی یا استقلال، نشریات دانشجویی یک ویژگی مشترک دارند: «حرفهای نبودن»! حرفهای نبودن همان مشکلی است که موجب میشود نشریات دانشجویی بیش از پنج شماره منتشر نشوند. اصلا نشریات به دو دسته حرفهای و دانشجویی تقسیم میشوند! حرفهای نبودن روح کلی نشریات دانشجویی است؛ هر چند ممکن است در برخی اجزا، حرفهای عمل شود. سبک غیرحرفهای نشریات دانشجویی...
6- گرچه معمولا نامهای خلاقانه و خوبی برای نشریات دانشجویی انتخاب میشوند، لوگوی نشریات دانشجویی دو مشکل دارد: یک، بعضا فونت (=بدون طراحی) است و دو، خوانایی ندارد. اگر بخواهیم مشکل سوم را هم ذکر کنیم، تغییرات نامتعارف آن را هم باید اشاره کنیم.
7- در حالی که کتابهای آموزش روزنامهنگاری تاکید میکنند امروزه برای انتشار یک بروشور هم نیاز به تخصص و کار گروهی متخصصان وجود دارد، نشریات دانشجویی مهر بطلانی برای این آموزهها و فرضیهها هستند. هنوز هم عمده نشریات دانشجویی، قائم به یکی دو نفر هستند و بعضا یک نفر به تنهایی عمده مقالات را نوشته، مصاحبهها را انجام داده، خود ویراستاری و سردبیری و مدیرمسئولی کرده و بعضا دستی در طراحی هم میبرد!
8- علاوه بر فقدان ساختار سازمانی، محتوای نشریات دانشجویی هم معمولا ساختار نشریهای ندارد. مثلا مجلات دانشجویی، فصلبندی (رویکرد پروندهای سرویسی، موضوعی، قالبی) مشخصی ندارند. ستونبندی نشریهای ندارند. تنوع مطلب (استفاده از قالبهای متعدد) ندارند.
9- بعضی نشریات دانشجویی در تامین مطالب خود مشکل جدی دارند. آنهایی هم که مشکل ندارند، با مشقت مطالب خود را آماده میکنند. فقدان هیات تحریریه در کنار عدم وجود منابع مالی به منظور پرداخت پول به نویسندگان و مصاحبهکنندگان، همچنین موجب میشود نشریات دانشجویی، به صورت نامنظم منتشر شوند.
10- درک مشکلات نشریات دانشجویی، تا وقتی خود در دام عشق آن مشکلات نیفتید، میسر نیست.
یکی از پستهایی که خیلی مشتاق به نوشتن آن هستم، پیشنهادهای سهگانه
فرهنگی برای نوروز است. خواستم پست پارسال را لینک کنم، می بینم که میهن
بلاگ دوباره خراب شده. سه هفته گذشته، میهن بلاگ به شدت خراب بوده. به ویژه
در زمینه دامنه.
آنچه میخوانید یادداشت سردبیری (تای تمت) شماره 61 ماهنامه فرهنگی سیاسی حیات، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام است. تصویر روی جلد این شماره به شهدای راه علم اختصاص دارد.
تای تمت
از لاف عشق تا انتخابات
1- سلام بر شما!
2- مطالب این شماره را سیزدهم آذر ماه بستیم. البته به دلیل همین فاصلهای که به وجود میآید، تغییراتی در پروندهها و مطالب صورت گرفت. مثلا پرونده سنگر سایبر متناسب با شهادت دانشمند هستهای جوان کشورمان، کاملا متحول شد.
3- ماهنامه فرهنگی سیاسی حیات، 14 سرویس دارد. در هر شماره، تنها مهمان تعدادی از سرویسها خواهیم بود. سرویس پرونده ویژه این شماره به نقد بسیج دانشجویی اختصاص داشت. سرویس بسیج دانشجویی هم به اولین بسیج دانشجویی کشور در ابتدای سال تحصیلی پرداخت. به همین دلیل ضمیمه این شماره، متناسب با فضای کلی مجله به نقد سبک زندگی امت حزبالله میپردازد. خواندن کتاب ضمیمه «لاف عشق» نوشته محمد جبارپور، فرمانده سابق بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام را از دست ندهید.
4- سومین شماره مجله سینمایی «دیدبان»، ضمیمه سینمایی ماهنامه حیات، ویژه سیامین جشنواره فیلم فجر، تنها نشریه تخصصی سینمای آرمانی انقلاب اسلامی به زودی منتشر خواهد شد. منتظر مصاحبهها و یادداشتها و نقد فیلمهای خوب بچههای بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام باشید. امسال برای دومین سال پیاپی، بهترین فیلم از نگاه منتقدان دیدبان از منظر سینمای آرمانی انقلاب اسلامی معرفی و با اعطای سیمرغ نمادین بهترین فیلم از فیلمساز برگزیده جشنواره از منظر تفکر بسیجی تجلیل خواهد شد.
5- «امروز هر چه از هنرمند مسلمان تجلیل شود و هر چه هنرمند مسلمان مورد تشویق قرار گیرد، جا دارد. این یک وظیفه بزرگ است. کمتر کاری به این اهمیت میشود در این کشور نشان داد.» در راستای اجرای این بخش از سخنان ولی معظم فقیه شما چه کردهاید؟ پیشنهاد میکنم هر چند وقت یکبار (فصلی یا سالانه) به همت بچههای مسجد محل، دانشگاه یا پایگاه بسیجتان، شما کار مشابهی انجام دهید و از فیلمساز ارزشی محبوبتان و بازیگران آن تقدیر کنید. با بچهها و خانوادهها با اتوبوس بروید سینما تا سینمادار هم دلش گرم شود. نباید بچه مذهبیهایی که در سینما، در این هنر برتر فعالیت میکنند، احساس غربت داشته باشند.
6- این روزها قضیه شهدای راه علم دوباره جدی شده است. در باغ شهادت، باز باز است. بخشی از تاریخ پرافتخار شیعه مرتبط با همین شهدای راه علم (به ویژه در عرصه علوم انسانی) است. امام رضا علیهالسلام پس از غلبه بر حربه مامون عباسی در مناظرات علمی به شهادت رسید. عالمان بزرگی چون شهید اول و شهید ثانی و... برای مردم ما ناشناختهاند اما علامه شهید مرتضی مطهری نامآشناتر است. شهدای راه علم امروز از حوزه فناوری هستند اما نوبت به شهدای علوم انسانی اسلامی هم خواهد رسید؛ انشاءالله.
7- این شهادتها نشانه جهشهایی است که انقلاب داشتهاست. خون ثبیتکننده جهشهاست. این خونها تلاشهای قبلی را بیمه میکند. مگر خون مظلومانه سیدالشهداء علیهالسلام اسلام را بیمه نکرد؟ دیروز در تثبیت انقلاب سیاسی 57 خونهای فراوانی ریخته شد. امروز در دوره انقلاب علمی هم خون ریخته میشود. به امید فردایی که در انقلاب فرهنگی (از مجرای علوم انسانی اسلامی)، بیمه انقلاب اسلامی از قویترین پشتوانهها بهرهمند شود.
8- در انتخابات مجلس قبلی 54 درصد شرکت کرده بودند. اگر تلاش شود تا یک درصد هم بیشتر شرکت کنند، نظام پیروز انتخابات خواهد بود.
9- در درس «اقتصاد فرهنگ و ارتباطات» گفته میشود که از منابع مهم مالی امور فرهنگی در غرب امروز، چیزی است که در فرهنگ اسلامی به آن «خیرات و مبرات» میگویند. شما ماهانه مبلغی را به منظور خرید کالاهای فرهنگی و مصرف آن هزینه میکنید. اما ماهانه چقدر برای تولید، توزیع و مصرف محصول فرهنگی ارزشی، خیرات و مبرات میکنید؟ سهم فرهنگ اسلامی و انقلابی در صدقات و آنچه که در راه خدا میدهید چقدر است؟
10- یا علی مددی!
سردبیر ماهنامه حیات
الاحقر حمید درویشی شاهکلائی
hdarvishie@gmail.com
آنچه میخوانید در شماره 60 ماهنامه فرهنگی سیاسی حیات (نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام) در بخش تای تمت (یادداشت بعدالتحریر سردبیر) منتشر شده است.
یک سری به سینما بزنید!
تاملی در بازشناسی جبهه فرهنگی امروز
حمید درویشی شاهکلائی
1- سلام بر شما.
2- مطالب این شماره، 13 آبان بسته شد. امید داشتیم، اول آذر به دست شما برسد.
3- یادداشت «تای تمت»، در روز آخر طراحی نوشته میشود. الان ساعت 4:32 صبح نوزدهم دی ماه 1390 است! شرمندهایم که باز هم نتوانستیم به موقع به دست شما برسیم.
4- مجموعه خوب و اهل تلاشی در قرارگاه نشریات حیات گرد هم آمدهاند. تقریبا 60 نفر هستیم. نشریات دانشجویی معمولا این همه تشکیلات ندارند! در یک بازه 75 روزه، پنج شماره ماهنامه حیات آماده شد. از این جهت، یک رکورد تاریخی به ثبت رسید؛ اما مشکلات مربوط به طراحی، چاپ و تامین هزینهها کمرمان را شکسته است. حمایتهای لازم مادی هم از ما صورت نمیگیرد. یعنی اگر توانستید یک برگ سند پیدا کنید که سازمانی از ما حمایت کرده باشد. حتی یک ریال!
5- کتاب «روایت آزاداندیشی»، جلد اول مجموعه کتابهای روایت، ضمیمه شماره اول ماهنامه برای همه مشترکان شماره 58 (مهر) فرستاده شد. جلد دوم آن هم با عنوان «روایت پیام حج» ضمیمه شماره 59 (آبان) شد. ویژهنامه جنبش هشت آذر که یک هفته بعد از تسخیر غرورانگیز سفارت تهیه شد، به دلیل فقدان حمایت مالی، از چاپ بازمانده است. اما خبر خوش آن که ضمیمه چند شماره بعد را پیشاپیش چاپ کردهایم. کتاب هشتاد صفحهای «سه دقیقه در مقتل گمنامی» ویژه راهیان نور و کتاب «لاف عشق» (آسیبشناسی امت حزبالله، نوشته محمد جبارپور، فرمانده سابق بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام) ضمیمه شمارههای آتی خواهندبود. برای تهیه این کتابها با ما تماس بگیرید.
6- نتایج نظرسنجی شماره 58 هم مشخص شد. (به وبلاگ مجله، HayatMag.ir مراجعه کنید.)
7- در این مدت، هفت جزوه فرهنگی تهیه شده است که خبرهای مرتبط با آن را نیز میتوانید در وبلاگ مجله بخوانید.
8- غرفه حیات در دهه اول محرم هیات میثاق با شهدا توفیق ارتباط مجدد با مخاطبانش را داشت. بعد از تجربه نمایشگاه بینالمللی مطبوعات، این دومین تجربه جدی 10 روزه نمایشگاهی حیات در فصل پاییز بود.
9- قرارگاه نشریات حیات، پاتوق فعالیتهای روزنامهنگاری شده است. دانشجویان مراجعه میکنند، آموزشهای روزنامهنگاری میبینند و در شهرستان خود نشریهای منتشر میکنند. انشاءالله بتوانیم خدمات خود را فراتر از دانشجویان دانشگاه، توسعه دهیم.
10- ویژهنامه داخلی «حیاتخلوت» هم برای خودش به سر و سامانی رسیده است. با تلاشهای آقای فرزاد رنجبر و همراهانش، دوهفتهنامه خوب پیش میرود. امید است که تربیت نیروی خوبی برای جبهه فرهنگی انقلاب صورت پذیرد. وبلاگ حیاتخلوت هم با اخبار و مطالب (قابل انتشار برای عموم) مجله، به نشانی HayatKhalvatMag.Mihanblog.com در دسترس شماست.
11- سایت حیات، همین روزها با طراحی شکیل و امکانات مناسب، به نشانی Hayat.BasijIsu.ir در خدمت شما خواهد بود.
12- حیات، تعرفه خوبی برای آگهی فراهم کرده است. این فرصت را از دست ندهید.
13- ان شاء الله امسال در اردوهای راهیان نور، یادمان شهدای هویزه، در کنار شهید حسین علمالهدی با شما خواهیم بود.
14- جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، مشکل محتوا و فکر و ایده ندارد. عمده مشکلات، ظاهری است و در شکل. فیلم خوب ساخته میشود اما اطلاعرسانی ضعیف است. تولید محتوای 5 شماره در یک بازه کوتاه در کنار سایر تولیدات ما، نشان میدهد، ظرفیتهای جبهه زیاد است. باید اقدامی برای اشتراک و توزیع برداریم. خیلی بد و ضعیف عمل میکنیم. ما واقعا در جنگ فرهنگی هستیم. باور کنیم!
15- امت حزبالله کمتر برای جبهه فرهنگی، پول خرج میکند؛ مگر برای جبهه سنتی فرهنگی. در حالی که «خط مقدم«ها عوض شده است. جبهه امروز را درست بشناسیم. آش نذری هم خوب است اما حاج آقا! پولت را بده این جوونها، انیمیشن درست کنن، سایت بزنن، کتابخونه بزنن! پذیرایی هیات، پول سخنران و مداح، باید پرداخت شود اما یک پولی هم کنار بگذارید، تا این جوونهای هیات، نشریه بزنن. صدقه و خیرات و مبرات برای جبهه علمی و فرهنگی امروزی هم خیلی کار لازم و خوبی است. زیارت مشهد و حج و کربلا هر چه بروید، کم است؛ اما یک سر هم به سینما بزنید و موجبات دلگرمی بچه مذهبیهایی را که فیلم ارزشی ساختند، فراهم کنید.
16- تشکر از دوستانی که زحمت توزیع و فروش نشریه را در شهرستانها و دانشگاهها میکشند، پایانبخش «تای تمت» باشد.
یا علی مددی
الاحقر حمید درویشی شاهکلائی
سردبیر ماهنامه حیات
صفحه اطلاع رسانی ماهنامه حیات در سایت بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام (+)، وبلاگ مجله فرهنگی سیاسی حیات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام (+)، وبلاگ قرارگاه روزنامهنگاری حیات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام (+)، وبلاگ مجله حیات خلوت بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام (+)
کاربرگ درخواست نمایندگی و همکاری در توزیع ماهنامه حیات (+)
خبر انتشار این شماره و تهیه این شماره (+)
چرا یک دانشمند علوم انسانی شهید نمیشود؟
در انتظار شهدای تنگه احد انقلاب اسلامی
پاورقینویس فرهنگ و ارتباطات
کارشناسیارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات
www.PavaraQi.ir
اشاره:
بعد از ترورهای اول انقلاب (چه ترور شخصیتهای دینی و انقلابی و چه ترورهای کور)، موج جدید ترورها متوجه دانشمندان شده است. تحلیل گفتمانی اختصاص ترورها به بعضی حوزههای علم، ما را به یک سوال جدی میرساند: «چرا کسی از اهالی علوم انسانی ترور نمیشود؟»
تنگه احد، یعنی نقطه ضعف ما
معنای لغوی تنگه احد، اشاره به یک رویداد تاریخی دارد که در ادامه خواهید خواند. اما این روزها معنای اصطلاحی آن خیلی به کار میرود. نقاط ضعف هر مجموعه را، تنگه احد آن مجموعه مینامند. اما واقعا چرا به نقاط ضعف هر مجموعه، تنگه احد میگن؟ مروری بر زمینه فرهنگی و ریشه تاریخی میتواند کمک بزرگی باشد تا به جواب این سوال برسیم.
داستان تنگه احد چه بود؟
داستان به صدر اسلام بر میگردد. پس از پیروزی غرورانگیز بدر، مشرکان مکه، جنگ احد را راه انداختند. پیروزی در احد هم از آن سپاه اسلام بود اگر...
فرمانده سپاه اسلام، حضرت رسول اعظم، عدهای را مامور به حضور در تنگه احد کرده بود که فکر عبور از تنگه و دور زدن مسلمانان، به سر سپاه شرک و کفر نیفتند. ماموریت آسانی بود. کافی بود صرفا مثل چوبهای خشک در تنگه میایستادند. اما همین ماموریت ساده را انجام ندادند تا یکی از بزرگترین ضربهها به سپاه اسلام در تاریخ وارد شد. جمعآوری غنایم به حضور در پست نگهبانی تنگه احد ترجیح داده شد و شد آنچه نباید میشد.
پس، تنگه احد، نقطه ضعف ما نیست!
همانطور که دیدیدم، تنگه احد نقطه ضعف ما نیست؛ بلکه نقطه آسیبپذیر ماست. بهتر بگوییم: نقطهای که به سبب پارهای غفلتها و خیانتها آسیبپذیر شده است. وگرنه ما که حواسمون هست، دشمن احتمالا از اون نقطه به ما ضربه میزنه و مراقبت از اون هم کاری نداره! نقطهای که نیاز داریم بهش توجه کنیم. اگر خوب کار نکنیم، میشه نقطه ضعف و تنگه احد.
علوم انسانی در مقایسه با علوم پزشکی، فنی و مهندسی
قبل انقلاب، تصور همگان چنین بود که ما در زمینههای پزشکی، فنی و مهندسی خیلی از دنیا عقبیم و باید نیم قرن کار کنیم تا عقبماندگیها را جبران کنیم. اما همه باور داشتند که در زمینه علوم انسانی، حرف حق خودمان را در حوزههای مختلف حقوق، اقتصاد و... به راحتی میتوانیم صادر کنیم و درستی اندیشههای اسلامی را به جهانیان بقبولانیم. اما بعد از گذشت سه دهه، کاملا وضع بر عکس شده است. هستهای، نانو، لیزر و چیزهایی که اسمشان را بلد نیستیم، به راحتی تولید انبوه و صنعتی میرسند اما جدیدترین خبر حوزه دانشگاهی علوم انسانی، همچنان تاکید بر بازنگری سرفصلهای کتابهای درسی متناسب با بوم ایرانی اسلامی است! (یعنی خارجیها که هیچ، یه کاری کنیم جوونهای خودمون از دست نرن!)
علوم انسانی، تنگه احد انقلاب اسلامی
آیتالله حائری شیرازی نماینده مجلس خبرگان رهبری، این تشبیه تنگه احد انقلاب اسلامی را برای علوم انسانی به کار بردهاند که مورد استقبال اهالی علوم انسانی هم قرار گرفته است!
تنگه احد انقلاب اسلامی، تعبیر قشنگی است. علوم انسانی نقطه نیاز، ضعف و آسیبپذیری ماست. البته من جرات نمیگم به اهالی علوم انسانی تهمت غفلت یا خیانت بزنم. انشاءالله همه مشکلات و عقبماندگیها مربوط به دشواریهای علوم انسانی است و اهالی تنگه، آن را رها نکردهاند و به دنبال غنیمت نرفتهاند.
قرار بود بمب اتم باشیم
اما باز هم یک سوال، بیپاسخ میماند. چرا کسی از دانشمندان علوم انسانی، ترور و شهید نمیشود؟
در شماره 60 مجله حیات، پروند ویژه انتخابات مجلس خواندم که چون نمایندگان مجلس، خطری برای دشمنان ندارند، دیگر نمایندگان مجلس ترور نمیشوند و تنها دانشمندان ترور میشوند.
بیشک این علوم انسانی فعلی، خطری برای دشمن ندارد. ما با قواعدی که دشمن تعریف کرده است، در زمینی که دشمن تعریف کرده است بازی میکنیم. اما قرار بود ما یک بمب اتم باشیم. هر جوان علوم انسانیخوانده باید به مراتب خطرناکتر از بمب اتم باشد. بمب اتم قادر است یک شهر را به هم بریزد، اما علوم انسانی قادر است جهانی را به هم بریزد. مگر مارکس، جهان را به هم نریخت؟ مگر تئوری ولایت فقیه امام، جهان را به هم نریخت؟
به امید آن روز که دانشمندان علوم انسانی، این اهالی تنگه احد انقلاب اسلامی هم شهید شوند!
بازنشر در: انصار نیوز (بدون ذکر منبع)
حیات، تلاش دلانگیز ودوست داشتنیای است.
مجموعهای 60 هفتاد نفرهای دور هم جمع شدهایم و برای جبهه فرهنگی انقلاب و شاید هم برای دل خودمان مجله در میآوریم. حیات خیلی لذتبخش است. من حیات را خیلی دوست دارم.
تای تمت
فعالیت در تشکل بسیجیها
1- سلام بر شما. خدا را شکر. شماره 58 بعد از 24 روز از طراح گرفته شد و به چاپخانه رفت. شاید 24 روز طول کشیدن طراحی زیاد باشد، اما فراموش نکنیم، اصالت در مجموعه بسیج، کارکرد آموزشی و تربیت نیرو است. دوست داشتیم قبل از اردوی راهیان نور بچههای دانشگاه (یعنی چند روز قبل از دعای عرفه) توزیع میشد که نشد.
2- همانقدر که ظرفیتهای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی خیلی زیاد است، مدیریت این ظرفیت سرشار و استفاده بهینه از آن دشوار است. ایدهها و سوژههای فراوانی داریم که کار کنیم. همه شان هم اولویت دارند و پروندههای قشنگی درمیآد. شما هم ایده و سوژه بدهید. نقدمان کنید و بنویسید و بفرستید. نامهها، فکسها، ایمیلها و هر آنچه که از شما برسد برای ما باارزش است و خیلی به ما روحیه میدهد.
3- ماهنامه حیات، تنها نشریه دانشجویی بود که در هجدهمین نمایشگاه بینالمللی مطبوعات غرفه مستقلی داشت. همه اینها اعتباری است که به مدد تلاشهای دوستان در 21 سال گذشته نصیب حیات شده است. بعضی شمارههای منحصر به فرد مثل اولین شماره تفکر بسیجی و شماره دستنویس این مجله نوستالژیک و دوست داشتنی، ویژهنامههای محاصره (مذاکرات هستهای) و شمارههای قدیمی هفتقفل و حیات را به نمایش گذاشته بودیم. بعضی مشترکان و خوانندگان قدیمی را دیدیم. مشترکان جدیدی به ما اضافه شد. تجربه قشنگی بود.
4- مطالب شماره آبان را اواخر مهر بستیم. مشکل طراحی داریم. شمارههای گذشته را همکلاسی هنرمندم، حسین براتی طراحی میکرد. همه مطالب را می خوند و خودش عکس انتخاب می کرد و تصویرسازیهای قشنگی انجام میداد. تصویر مکمل متن بود و باعث خوانده شدن و فهمیده شدن متن بود. طراحی در خدمت محتوا بود. اما حسین آقا به سفر حج واجب رفته است. حسین آقا برگرد! ما کوفی نیستیم.
5- از شماره آذر، مطالب هر ماه، اول ماه قبل نهایی میشود. برایمان مطلب بفرستید. آثار اندیشهای/هنری شما در حوزه گفتمانی انقلاب اسلامی مورد نیاز ماست. فراخوان مطالب پرونده ویژهها را در HayatMag.ir قرار میدهیم. به زودی Hayat.BasijISU.ir، پایگاه مجازی مجله حیات شروع به کار میکند.
6- شمارگان چند هزار نسخهای ماهنامه حیات، به مثابه یک نشریه دانشجویی خوب است. اما ولی معظم فقیه در دیدار تاریخی غدیر 1384 از ما امام صادقیها خواستهاند که خودمان را با دیگر دانشگاهها مقایسه نکنیم. بنابراین شمارگان ما پایین است. مشترک ما شوید و اشتراکمان را هدیه دهید. حیات نمایندگی می پذیرد. با پذیرش نمایندگی حیات، به تولید و توزیع محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کمک کنید.
7- حیات به منظور حفظ استقلال فکری و اندیشهای خود، نیازمند منابع مالی است. تبلیغات و آگهی فرهنگی میپذیریم.
8- تشکل بسیجیها تشکل جالبی است. بچهها همینکه برای بسیج کار میکنند، فکر میکنند هر چقدر زحمت بکشند لطف کردهاند. صد البته لطف کردهاند. اما شاید بهتر بود پول کامل میگرفتند و کار خود را به موقع و کامل انجام میدادند. عمده مشکل ما این است که متاسفانه بسیجیها، فعالیتشان را در بسیج، به مثابه وظیفه نمیبینند و لطف میدانند. این بند طرح بحثی برای پرونده نقد بسیج دانشجویی در شمارههای بعدی. شما هم بنویسید.
9- منتظریم. یا علی مدد!
10- زین پس یادداشتهای سردبیری به یاد پیشکسوت سردبیری حیات، آقای صفاریان، با عنوان «الاحقر» امضا خواهد شد.
الاحقر حمید درویشی شاهکلائی
سردبیر ماهنامه حیات
این یادداشت در نشریه خبری تحلیلی پنجره شماره 118، شنبه 19 آذر 1390، منتشر شده است. لینک این مطلب در سایت پنجره (+)
درباره رمان «آسمان شیشهای نیست!» مرتضی انصاری
با هم برویم ته چاه/ حمید درویشی شاهکلائی
این یادداشت، در شماره اول نشریه حیات خلوت، آذر 1390، در صفحه چهار، منتشر شده است.
بای بسمالله
نیاز به یک «حیات خلوت»
حمید درویشی شاهکلائی
1- مقدمه اول: از 14 سال پیش که روزنامهنگاری
را شروع کردم، ضعف بچه مذهبیها را در نوشتن و به تبع آن، رسانههای مکتوب، دیدهام.
همیشه مطبوعات خوب از آن دگراندیشان بود. از مشروطه و روشنفکرانش بگیر تا سالهای اخیر و روزنامه
شرق و هفتهنامه شهروند امروز.
2- مقدمه دوم: دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی دچار شعارزدگی شدهاند. ماهنامه «حیات» هم در تلاش است که شعارزدگی تمام شود اما نیازمند مشارکت بیشتری است. مخاطبان ماهنامه حیات (چه زمانی که هر سال، تنها یک شماره منتشر میشد و چه زمانی که نام وزین هفتقفل بر پیشانیاش خورده بود)، عمدتا در بیرون دانشگاه هستند. گفتمان انقلاب اسلامی، حتی در قالب شعار هم برای آنها «همچنان» تازگی دارد. اما پرداختن به مسائل درون دانشگاهی، هیچ جذابیتی برای آنها ندارد.
3- نتیجه: قرارگاه روزنامهنگاری حیات بسیج دانشجویی1، با توجه به دو مقدمه ذکر شده، افزایش فرصتهای مطبوعاتی و تمرین نوشتن را برای امام صادقیها در دستور کار خود قرار داده است. در این میان پرداختن به موضوعات داخل دانشگاه با نگاه گفتمانی انقلاب اسلامی از اهمیت بیشتری برخوردار است. تولد ویژهنامه «حیات خلوت» در همین راستاست.
4- البته نشریه، تنها راه و حتی بهترین راه نیست. اما راهکار خوبی است. مثلا وبلاگنویسی هم برای دست به کیبورد (قلم سابق) شدن موثر و ضروری است ولی اگر از زاویه تربیت نیرو برای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نگاه کنیم، واجبترین راه، راه حیات است. راه «حیات» را بپیمایید.
5- بنابراین، تفاوت حیات خلوت با «عبور»2 در اختصاص نداشتن آن به کدهای پایین است. (شماره اول با پنج یادداشت از دانشجویان دکتری منتشر شد.) تفاوت آن با عمده نشریات دانشگاه، رویکرد گفتمان انقلاب اسلامی حاکم بر آن است. تفاوت آن با ماهنامه حیات، اختصاص حیات خلوت به داخل دانشگاه امام صادق علیه السلام است. تفاوت آن با «خانه ما»3، در ظاهر، رویکرد و فاصله زمانی انتشار است.
پینوشت:
1. جنب قرارگاه روحالله، روبهروی اتاق تلویزیون، جنب بوفه دانشجویی.
2. «عبور»، تجربه کمی شکست خورده بسیج دانشگاه است در چند سال قبل، که طی آن شش شماره مجله توسط کدهای پایین منتشر شد.
3. «خانه ما»، در
سال گذشته دو شماره منتشر شد. امسال با رویکردها و ظاهر جدیدی به همت بسیج
دانشجویی منتشر خواهد شد.
بای بسم الله
1. سلام. خدا را شکر در هفتمین سال تحصیلم در دانشگاه امام صادق علیه السلام، توفیق حضور در جمع اهالی ماهنامه حیات را یافتهام.
2. حیات را در بیست و یکمین سال شروع به کار نشریه بسیج دانشجویی با تحولات جدیدی شروع کردیم. حرفهای شدن، کلیدواژهی توصیفکننده این تغییرات است. لوگوی جدید، اندازه جدید، قالبهای شکلی جدید، تغییرات هیات تحریریه و ... از تغییرات ظاهری نشریه است. میخواهیم منظم باشیم و اول ماه به دست شما برسیم. وقتی شما این مطالب را می خوانید، احتمالا شماره آذر را بستهایم. انشاء الله شماره آذر را در ابتدای ماه میخوانید.
3. شعار خیلی خوب است. حتی لازم و ضروری است. اما شعارزدگی بد است. اگر کمی همت کنیم/کنید؛ محتوای علمی و دقیقتری خواهیم داشت. بیشک، وقت آن رسیده است که چارچوبهای تئوریک شعارهایمان را به رخ بکشیم. شعارهای انقلاب، یکی پس از دیگری در عالم واقع، به وقوع می پیوندد و ما هنوز از تبیین آن به زبان علوم انسانی و اجتماعی ناتوان باشیم؟ پیشبینیها و آرزوهای امام روحالله همانگونه که در مورد بلوک شرق صادق بود، در بیداری اسلامی و جنبشهای ضدسرمایهداری هم صادق خواهد بود. نشانههای آن پیداست.
4. «نشریه درآووردن» برای بسیج دانشگاه امام صادق علیه السلام، کار سخت اما آسانی است. آسان است از این جهت که صدها عضو بالقوه هیات تحریریه در دانشگاه هستند. سخت است از این جهت که بعضیها صد در صد بسیجی نیستند. آنجایی که باید حضور داشته باشند و تلاش کنند، کار نمیکنند!
5. طول و عرض بسیج، همان طول و عرض کشور است. بسیج هم صاحبخانه این کشور است. صاحبخانه، نگران خانه است. و ما باید در فکر تاسیس حکومت جهانی اسلام باشیم. جهانی فکر کنیم.
6. بند پنج را ننوشتم که گستره بسیج را از منظر رهبران انقلاب اسلامی توصیف کرده باشم. خواستم رویکرد داخلی و خارجی نشریه را بیان کنم. شما هم اگر مانند صاحبخانه، به فکر خانه خود هستید، خوشحال خواهیم شد پذیرای آثار اندیشهای و هنری (گرافیک و داستان و ...) باشیم.
7. رسالت ما، تبیین و ترویج گفتمان انقلاب اسلامی است. اما بعضا ضعیف و بد عمل می کنیم. تذکر بدهید. ما و مطالبمان را نقد کنید و برایمان بفرستید. تقدیر و تشکر که جای خود دارد! رایانامه ماهنامه (HayatMag.isu@gmail.com) را هر روز میبینیم. پایگاه اطلاعرسانی نشریه حیات (HayatMag.ir) هم به روز میشود. به تدریج مطالب شماره های گذشته (حتی تفکر بسیجی سال 1370) را بر روی اینترنت (پایگاه بایگانی مجلات حیات به نشانی HayatMags.ir) قرار میدهیم. به ما در اینترنت سر بزنید و ما را لینک کنید. طراحی جدیدی از پایگاه بسیج (Basijisu.ir) در دست اقدام است و بخش هیات میثاق با شهدای آن هم مستقل خواهد بود.
8. این دوره از فعالیت ماهنامه حیات، با تجدید بیعت با شهدا و امام شهدا و به طور خاص، با حضور بر سر مزار سید اهل قلم، سید مرتضی آوینی شروع شده است.
9. در تهیه ماهنامه حیات، دوستان زیادی زحمت کشیدند. کمک کردند، مشاوره دادند، امید دادند. از همه آنها تشکر می کنم. بار اصلی تهیه این شمارهها هم بر دوش دبیر تحریریه آقای مجید صادقی است. خدا ایشان را در خدمت به اسلام موفق بدارد.
10. اشتراک نشریه را فراموش نکنید. امسال، سامانه خوبی برای اشتراک تدارک دیدهایم. اشتراک ماهنامه حیات، هدیه خوبی است به رفقای فرهیختهای که دوستشان دارید.
11. انشاء الله بای بسم الله شمارههای آینده را مدیر مسئول، فرمانده بسیج دانشجویی مینویسد.
12. محتاج دعای خیر
سردبیر
حمید درویشی شاهکلائی
یادداشت ذیل، در شماره 58 ماهنامه حیات (+)، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام (+) چاپ شده است.
ادبیات داستانی و علوم انسانی
معرفی کتاب آسمان شیشه ای نیست
به قلم حمید درویشی شاهکلائی
دانشجوی کارشناسی ارشد معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات
hdarvishie@gamil.com
مدتها پیش و قبل از چاپ بود که آن را خواندم، با خطی بد و جوهری کمرنگ و در کاغذ کلاسور. اما آنقدری برایم جاذبه داشت که نگذارمش زمین.
رسم است که در ابتدای معرفی کتاب خلاصه ای از آن گفته شود، خلاصه ای لابد بی هیچ جانبداری و تنها به صورت چکیده ای از داستان. اما به گمانم خیلی وقت ها جانبدارانه ترین قسمت معرفی همین خلاصه است.
شاید یکی بگوید قصه مریم و سارا و عشقی مثلثی است یا شاید آنی که تازه از شهری به شهر دیگر رفته بگوید داستان سردرگمی مهاجران است و دیگری که تحصیلاتی فلسفی دارد بگوید " نه آقا... قصه قصه تفاوت جهان بینی ها و نگرش هاست. شاید یکی هم بگوید داستانی که این قدر مختلف تفسیر شود لابد مغشوش است و عیبی در کار می باشد.
اما به گمان بنده این همه تفسیر پذیری از نکات مثبت کتاب است و اگر قرار باشد که آن چه می خواهد بگوید و به آن چه می خواهد برسد واضح باشند دیگر داستان نمی شد و تبدیل به متنی چارچوب دار و مقاله وار می گردید.
و اما خلاصه جانبدارانه من:
جوانی به نام حامد با اعتقادات مذهبی پای به رشته ای از رشته های علوم انسانی می گذارد. پس از مدتی دچار شک و تردید در اعتقادات خود می شود که ظاهرترین نمود آن در زندگی روزمره، انتخاب بین مریم و سارا می باشد.
باز هم می گویم که این خلاصه ای جانبدارانه است به این دلیل که خود دانشجوی علوم انسانی هستم و به این دلیل که آدمهای این مدلی را زیاد دیده ام. شاید بهترین گواه بر این خلاصه جانبدارانه، کلاس درس حامد و استاد مسن او باشد. آن جا که می گوید: " نحیف بود و استخوانی. ریش سفید کوتاهی داشت و موهای وسط سرش ریخته بود. از یک طرف قبل از انقلاب به خاطر برپایی نماز جماعت در دانشگاه تحت فشار قرار می گرفت و از خاطرات آن می گفت و هنوز هم نماز اول وقتش ترک نمی شد و از طرفی دیگر قصاص را عملی غیر انسانی می دانست."(ص 85)
داستان سعی کرده در لابه لای اختلافات " طرفهای ذهن" و وقایع روزمره تفاوت بینش ها و ریشه آن را نشان دهد. قطعا چنین قصدی با سختی هایی همراه است و این سختی ها موجب ارزش کتاب می شود...
در نقد کتاب باید به دو مطلب اساسی توجه کرد. یکی آن که با داستان طرفیم و داستان الزاماتی دارد که شاید برای کسی که تمام توجه و مطالعات خود را صرفا مصروف کتب علمی صرف کرده خوشایند نباشد. شاید یکی بگوید مثلا فلان چیز خوب جا نیفتاده یا ناقص در باره اش صحبت شده که بنده اکثر آنها را به حساب الزامات داستان می گذارم.
دیگر آن که این برای اولین بار است که یک دانشجوی دانشگاه امام صادق علیه السلام، کتاب رمان چاپ می کند. مرتضی انصاری زاده، دانشجوی دوره سوم کارشناسی ارشد پیوسته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات (کد 84)، اولین امام صادقی است که دشواری های علوم انسانی را وارد ادبیات داستانی می کند.
من این کتاب را از جمله معدود کتابهایی در عرصه ادبیات می بینم که به قصد نقد علوم انسانی نگاشته شده. کاری جدی در دوره ای که متاسفانه برخی شعارها و عنوان ها ممر درآمد عده ای شده است.
در پایان ذکر چند نکته برای استاندارد و کلاسیک نشان دادن این معرفی: زاویه روایت به گمان بنده دانای کل محدود است و می توان اثر را داستانی درونگرا دانست. این کتاب را انتشارات سپیده باوران با قیمت 4400 تومان در دویست صفحه روانه بازار نشر کرده است.
متن ذیل، متن کامل یادداشتی است که در همشهری خردنامه، ویژه نامه پایداری، شماره خرداد 1390 چاپ شده است.
ما از دوکوهه آمدیم؛ اینجا غریبیم
کتاب «از معراج برگشتگان» تازه ترین اثر حمید داوود آبادی
حمید درویشی شاهکلائی hdarvishie@gmail.com
حمید داوود آبادی در یک نگاه
متولد: 25 مهر 1344 تهران
متاهل، مدرک تحصیلی سیکل
شهرت: رزمنده (فدائیان اسلام، بسیجی، سرباز، پاسدار)، جانباز، عکاس، خبرنگار، فعال مطبوعاتی، فعال سایبری، محقق و نویسنده دفاع مقدس
پست الکترونیک: davodabadi@gmail.com
آدرس سایت: www.davodabadi.com
آدرس وبلاگ: davodabadi.persianblog.ir
فعالیتهای مطبوعاتی: وی مسئول صفحه "از معراج برگشتگان" در نشریه "فرهنگ آفرینش"، سردبیر مجله تخصصی اسناد "پانزده خرداد" و سردبیر مجله دفاع مقدس "فکه" بوده است و در نشریات گوناگونی یادداشت نوشته / می نویسد: جمهوری اسلامی، کیهان، شلمچه، جبهه، صبح دوکوهه، عاشورا، یاد ماندگار، پلاک هشت، پیک، امتداد و .... یادداشتهای جدید وی در نشریه امتداد با عنوان «آن که فهمید/آن که نفهمید» با استقبال قابل توجهی مواجه شده است و الگوگیری ها از ادبیات و اصطلاحات وی، در حال افزایش است.
فعالیتهای سایبری: گرچه شناسنامه داوود آبادی از تعلق او به نسل گذشته می گوید، خود او جوان مانده است و برای ارتباط با جوانان نیز از فناوری های ارتباطی نوین استفاده می کند. او با ده سال سابقه وبلاگ نویسی، هر ماه چند بار وبلاگهایش[1] را به روز می کند. هم چنین مدیریت دو سایت مهم بر عهده اوست. یکی بزرگترین سایت دفاع مقدس کشور است با عنوان ساجد: WWW.SAJED.IR و دیگری سایت خبری تحلیلی است که آخرین اطلاعات و اخبار مربوط به 4 اسیر ایرانی در چنگال رژیم صهیونیستی (حاج احمد متوسلیان و همراهان) را پوشش می دهد: WWW.4DIPLOMATS.COM.
سایت شخصی او نیز در آستانه شروع به کار است و فعلا تنها عکسی از دوران جوانی (با لباس رزم جبهه) را به شما نشان می دهد: WWW.DAVODABADI.COM
نویسندگی و تحقیق:
از داوود آبادی کتابهای متعددی منتشر شده اند که یکی از آنها، کتاب فاخر «کمین جولای 82»، با عنوان «AMBUSH OF JULY 1982» به زبان انگلیسی هم ترجمه شده است. این کتاب به روزشماری حادثه گروگانگیری دیپلمات های ایرانی در لبنان می پردازد. کتاب «پاره های پولاد» وی به بررسی تاریخ عملیات شهادت طلبانه در لبنان می پردازد که با عنوان « القصة الکاملة للاستشهادیین فی لبنان» به زبان عربی ترجمه شده است. کتاب «تفحص» خاطرات و گزارش از عملیات تفحص یا کشف پیکر شهداست که بسی خواندنی است. دیگر کتابهای او عبارتند از:
- آیا میدانید؟: نکاتی جالب از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
- از معراج برگشتگان: خاطرات کودکی، انقلاب، جنگ
- پرواز پروانهها: زندگینامه سرداران شهید حسین قجهای، رضا چراغی، علیاکبر حاجیپور
- حماسه ذوالفقار: زندگینامه سرداران شهید یوسف کابلی، علیرضا ناهیدی، محسن نورانی
- خاطرات انقلاب اسلامی: مجموعه خاطراتی از انقلاب اسلامی
- خاطرات شکنجه: مجموعه خاطراتی از شکنجه در زندانهای حکومت پهلوی
- دجله در انتظار عباس: زندگینامه سردار شهید عباس کریمی
- دفاع مقدس در اینترنت: نشانی سایت ها و وبلاگ های دفاع مقدس و ضدصهیونیستی
- ستارگان درخشان تاریخ: وصیتنامه شهدای مقاومت اسلامی لبنان
- یاد ایام (2 جلد): خاطرات حضور در جبهه از سال 1360 تا 1367
- یاد یاران: خاطرات حضور در جبهه
حمید داوود آبادی کتابهای جدیدی هم در دست انتشار دارد که شامل موضوعاتی چون خاطرات شاد، خاطرات اشکی، داستان برای کودکان، شهدای نهضت جهانی اسلام (مصطفی مازح) و خاطرات لحظات شهادت است.
از «یاد یاران» تا «از معراج برگشتگان»
اما در این میان کتاب «یاد یاران» از ویژگی خاصی برخوردار است. این کتاب، اولین کتاب خاطره داوود آبادی است در 130 صفحه. این کتاب همان کتابی است که مقام معظم رهبری پس از مطالعه در رمضان 1371 به خط خود بر آن تقریظ نوشته اند. تشویق آقا کافی بود تا داوودآبادی به طور جدی به فعالیتهای فرهنگی اش در ادبیات پایداری روی آورد. تصویر این تقریظ را می بینید. متن تقریظ آقا این بود:
«در این نوشته صفا و صداقت زیادی موج میزند. نویسنده غالباً نقش خود را کمرنگ کرده و یاد یاران شهیدش را برجسته ساخته است. روحیهی بسیجی تقریباً با همهی جوانبش در اینجا منعکس است، و میشود فهمید که چگونه جوانهایی در کورهی گداختهی جبهه به چه جوهرهای درخشندهئی تبدیل میشدهاند. ذکر خصوصیات موقعها و حادثهها و آدمها، تصویر باورنکردنی جنگ هشت ساله را تا حدود زیادی در برابر چشم آیندگان میگذارد. سؤال من از خودم این است که آیا این از معراج برگشتگان چقدر میتوانند آن حال و هوا را پس از سفر من الحق الی الخلق حفظ کنند و حتی درست به یاد بیاورند؟ و برای این مقصود عالی از دست ما چه کاری ساخته است؟ و چه کردهایم؟ البته قصور یا تقصیر من و امثال من، نمیتواند تکلیف تکلیف دشوار آنها را که خدا حجت خود را برایشان تمام کرده، از دوششان بردارد. این کتاب با روح طنز و مزاحی که در همه جای آن گسترده است و به آن شیرینی و جاذبهی ویژهئی بخشیده، از بسیاری کتابهای جبهه جالبتر و گیراتر است. آن را در شب و روزهای منتهی به بیستم ماه رمضان 1412 (5/1/71) خواندم.»
داوود آبادی از عبارت «از معراج برگشتگان» خوشش آمد و آن را عنوان صفحه اش در یکی از نشریات قرار داد. کتابهای جدیدش را هم نوشت و خاطراتش تکمیل کرد. او دیگر یک فعال فرهنگی شده بود که سیستم بوروکراتیک اداری و کارمندی دولت را نمی توانست تحمل کند. شش سال زمان برد تا داوود آبادی بتواند کامل ترین کتاب خاطراتش را منتشر کند که شامل خاطرات تولد و کودکی و روزهای انقلاب هم می شد. او نام این کتاب را «از معراج برگشتگان» گذاشت. مرکز عماد هم از تقریظ موجود نهایت حسن استفاده را برد و آن را در تمجید از کتاب جدید به کار برد!
مصاحبه خبرساز
داوود آبادی که حداقل از دوران حضورش در لبنان در دهه 60 با دغدغه های جهانی انقلاب اسلامی آشناست، بعد از انتشار کتاب جدیدش با یک مصاحبه خبر ساز شد. مصاحبه ای درباره نامگذاری یکی از خیابانهای تهران به نام راشل کوری. وی در این مصاحبه گفت: «من تعجب میکنم که در این کشور خیابانهایی به نام سوسن و سنبل باید باشد ولی مقابل نام گذاری خیابانی به نام راشل کوری مقاومت میشود. فریاد امام همواره این بود که ما باید از تمام آزادی خواهان جهان حمایت کنیم.»
سیری در این کتاب:
کودکی و نوجوانی: 100 صفحه اول به خاطرات کودکی تا دوران پیروزی انقلاب اسلامی داوود آبادی مربوط می شود. حمید، کودک و سپس نوجوان بازیگوش و تپلی است که دارد از محیط پیرامون و وقایع آن چیزهای مختلفی یاد می گیرد. عبرت آموزی های او از بازی روزگار و تفاوت انسانها در دوران قبل انقلاب در تکوین شخصیت او موثر بوده است. این بخش (تا اوایل سال 1358) بر اساس دیده ها و شنیده های داوود آبادی است.
در این کتاب بعد از چند صفحه بیان خاطرات روزهای حضور مدرسه بعد انقلاب، نویسنده بیان خاطرات درگیری های اول انقلاب با منافقین و ... را به زمان دیگری موکول می کند و در ادامه کتاب خاطرات اولین اعزام انفرادی در سال 1360 را بیان می کند و تا پایان جنگ ادامه می دهد. آری، داوود آبادی، نوجوانی 16 ساله بود که به جبهه رفت و جبهه را جور دیگری دید.
روایت جبهه به سبک داوودآبادی
جبهه ای که داوود آبادی توصیف می کند، به نظر خیلی به واقعیت نزدیک است. بسیجی های او، گاهی می ترسند، گاهی خالی می بندند، گاهی یکدیگر را مسخره می کنند، به آزار و اذیت دیگران می پردازند، شوخی می کنند، کم می آورند و ... . این طور نیست که دائم مشغول نماز و دعا و هئیت باشند و یا در حال رزم شجاعانه. او تصمیمات نادرست فرماندهان را هم ذکر می کند و حتی از شبهه اش می گوید که چرا دو کوهه فقط دوبار مورد حمله قرار گرفت آن هم وقتی لشکر 27 آنجا نبود؟! فکر می کنم همین ها باعث شده است تا امام خامنه ای صفا و صداقت را در این نوشته ببینند. خواننده کتاب می تواند نوجوانانی را تصور کند که هنگام فرار از تانکهای دشمن به یکدیگر پشت پا هم می زنند!
روح طنز و مزاح کتاب
شوخ طبعی و طنز نویسی در سراسر کتاب حضور فعالی دارد. نه فقط در خط مقدم، بلکه در پشت جبهه، همه جا رزمندگانی هستند که شوخی می کنند. یکی از این رزمندگان مسعود ده نمکی است که با ساخت فیلم های سینمایی اخراجی ها همه او را می شناسند. ماجرای حضور در رستوران گران قیمت بالای شهر، با ظاهر جبهه، و به همراه دوست جانباز ده نمکی و داود آبادی از خاطرات جالب کتاب است. بی شک نثر طنز داوود آبادی در انعکاس موقعیت های فرح بخش بی تاثیر نیست. برخی از خاطرات این کتاب، پیش تر مایه طنزپردازی نویسندگانی چون داوود امیریان قرار گرفته بود که متاسفانه در برخی موارد با عدم رعایت حقوق مالکیت معنوی مولف، سبب بروز ناراحتی هایی هم گشته است.
روابط انسانی در جنگ: ما از دو کوهه آمدیم اینجا غریبیم
جنگی که داوود آبادی برایمان تعریف می کند، بیش از آن که شامل کشت و کشتار و عملیات ها باشد، مملو از ارتباطات انسانی است. صمیمت رزمندگان با یکدیگرو با خدایشان عاشقانه زیستن ها در جبهه را خوب ترسیم می کند. داوود آبادی با ترسیم معنویت دانشگاه انسان ساز جبهه، به ما می گوید که چرا رزمندگان دوره جنگ، در شهرها دوام نمی آوردند و از تهران گریزان بودند. مردم شهر جور دیگری فکر می کنند و تهران جای ماندن برای رزمنده ها نیست. تحلیل محتوای کمی جبهه هم همین را می گوید. یک بسیجی که مثلا سه ماه زمستان را در جبهه بود، ده روز درگیر جنگ و عملیات بود و هشتاد روز دیگر آن در فضای با صفای جبهه بود و با رزمندگان زندگی می کرد. حالا این نوجوان یا جوانی که هشتاد روز و بلکه هر نود روز، با معنویت زندگی کرده و مرگ را در یک قدمی خود می دیده، نمی تواند در شهری که مرگ را برای پیرها، برای همسایه ها می داند، دوام بیاورد.
روی دیگر سکه
گرچه سهم رزمندگان (به ویژه شهدا، دوستان در معراج مانده وی) در کتاب زیاد است، اما این کتاب به پشت جبهه هم توجه خاصی نشان داده است. چه کمکهای مردمی (و بین المللی) و شور و نشاط نوجوانان و جوانان به جبهه را بیان می کند و چه آن جایی که از مسجدیهای جبهه گریز انتقاد می کند که شهدا وصیت می کردند مبادا آنان زیر جنازه شان را بگیرند و یا برایشان مداحی کنند. داوود آبادی حتی از تهران نشینانی می گوید که زمان و مکان عملیتهای بعدی را دقیق تر از رزمندگان می دانستند! از معراج برگشتگان، نه فقط مردانگی ها و رشادتها، بلکه نامردمیها و خیانتها را هم ماندگار کرده است.
طی مسیر صد ساله در یک شب
آن چه در این میان اهمیت دارد، بیان تحول و سیر انفسی جوانان و نوجوانانی است که در پرتو آموزه های انقلاب اسلامی در جبهه حاصل شده است. آنانی که شاید، مانند نویسنده کتاب، تحصیلاتشان را تنها تا سیکل (سوم راهنمایی) ادامه داده باشند اما ره صد ساله عشق و عرفان را یک شبه طی کرده اند. (به راستی اگر داوود آبادی هم به درس خواندن ادامه می داد، دکتر مهندس داوود آبادی می توانست برایمان از جبهه بنویسد؟ چه خوب شد که بعضی بعد از جبهه ترک تحصیل رسمی کردند و دانشگاهی نشدند.)
سیره خوب/ سیره بد
نویسنده کتاب، تکفیک بین سیره خوب رزمندگان و شهدا و سیره بد آنها را انجام نداده است و آن را به عهده خوانندگان نهاده است. شیطنتهای رزمندگان نوجوان و جوان اقتضای سن آنهاست اما بعضی اشتباهات رفتاری و گفتاری (مثل تمسخر و استفاده از القاب ناشایست)، بد است حتی اگر شهدا انجام داده باشند. به هر حال 932 صفحه زندگی جمعی از رزمندگان، خالی از لغزش و اشتباه نیست. توجه به این نکته هم بد نیست که معمولا خاطرات فرماندهان کتاب می شود و خاطرات رزمندگان عادی کمتر به صورت کتاب منتشر می شود.
932 صفحه با طعم جبهه
از حجم زیاد کتاب نباید ترسید. اطلاعات خوبی به شما می دهد و بر نگرش شما هم تاثیر مثبتی خواهد داشت. حدود هفتاد صفحه از کتاب، آلبوم تصاویر است و ده صفحه هم به تصاویر اسناد اختصاص دارد و بیش از 50 صفحه فهرست اعلام است که به شیوه موضوعی تخصصی (شهدا، افراد، یگانهای رزم و ...) مرتب شده است. داود آبادی راحت می نویسد و دوست ندارد با واژه آرایی های سخت مخاطبش را آزرده کند. ساده نویسی داوود آبادی بر بیشتر خوانده شدن مطالب وبلاگش هم موثر بوده است. طرح روی جلد کتاب هم کار خلاقانه ای است. البته کمی بی تناسب است. کیف پول داودآبادی را می بینیم که کارتی مربوط به دوران جبهه و کارتی مربوط به امروز وی (کارت ملی) در آن نمایان است. با توجه به این که کتاب به داودآبادی امروز نمی پردازد، این طرح، تناسبی با کتاب ندارد. اما با عنوان کتاب (از معراج برگشتگان) مطابقت می کند. در حقیقت متناسبتر بود «از معراج برگشتگان» داستان رزمندگان بعد از جنگ می بود.
این خاطرات با زحمت به دست آمده است
داوود آبادی یک بار در مصاحبه ای گفته است: حقوقش کفایت زندگی اش را نمی کرده و پول خرید دفتر 40 برگ برای نوشتن نداشته است. به همین دلیل پشت برگه های اطلاعیه شهادت دوستانش، ریز ریز می نوشته. (روزنامهی جوان دوشنبه 11 بهمن 1389 صفحهی 11)
اطلاعات کتاب شناسی:
پدیدآور:
حمید داوود آبادی
عنوان کامل:
از معراج برگشتگان: خاطرات جنگ، کودک و انقلاب!
ناشر:
انتشارات یوسف تهران (موسسه فرهنگی عماد)، چاپ اول و دوم، زمستان 1389، 12000 تومان، 932 صفحه. (چاپ سوم همزمان با نمایشگاه 24 کتاب تهران)
تهیه کتاب:
علاقمندان به تهیه این کتاب میتوانند با شماره 02185570 تماس گرفته یا به سایت عماد مراجعه نمایند تا اینترنتی کتاب را خریداری نمایند: www.emad.ir. فروشگاههای مرتبط با دفاع مقدس در تهران و شهرستانها نیز این کتاب را دارند.
درباره ناشر:
مرکز ارتباطات فرهنگی از سال 1385 کار خودش را با مشاوره تخصصی محصولات فرهنگی شروع کرد و هم اکنون نه تنها در معرفی و توزیع محصولات فرهنگی، بلکه در تولید و انتشار کتاب و محصولات فرهنگی شهرت قابل توجهی کسب کرده است. تلفن گویا و طرح ملی اورژانس کتاب، با تاکید بر ضرورت کتابخوانی و فراهم آوردن زمینه های مطالعه از جمله دستاوردها و ابتکارات موسسه عماد است.
بخش هایی از کتاب:
«سرانجام "حسین عزیزی" توانست همراه چند نفر از بچههای محل از جمله "حسین شمس" - پسر حاج آقا شمس امام جماعت مسجد امام حسن (ع) - و "احمد عبدی" به جبهه بروند. طولی نکشید که خبر اسارت آن سه نفر را آوردند. ظاهرا جزو نیروهای "ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران" بودند.
10 سال بعد، مرداد ماه 1369، حسین عزیزی و حسین شمس، سربلند و مفتخر در میان آزادگان سرافراز به خانه بازگشتند، ولی از احمد عبدی یا همانطور که در محل معروف بود "احمد جنبشی" خبری نشد. خانوادهی او هم جلوی منزلشان را چراغانی کرده و انتظار آمدنش را میکشیدند، ولی خبری نشد.
بچههای محل وقتی فهمیدند احمد عبدی چه کرده، چراغهای دم خانهشان را شکستند.
آنهایی که از اسارت آمده بودند، میگفتند:
"از همان اول که اسیر شدیم، وقتی ما را با قطار میبردند بصره، احمد داد و فریاد راه انداخته بود که:
- من رو اشتباه گرفتهاید، من جزو مجاهدین خلق هستم. من اومده بودم تا از جبهه اسلحه برای تهران ببرم.
ما اول فکر میکردیم احمد برای اینکه اذیتش نکنند این حرفها را میزند، ولی بعدا فهمیدیم قضیه چیز دیگری است. کم کم احمد، از طرف منافقین (مجاهدین خلق) شد مسئول اردوگاههای اسرای ایرانی و یکی از وحشیترین شکنجه گرانی که اسرای ایرانی را برای جذب به منافقین، زیر فشار قرار میداد.
یکی از بچههای محل میگفت:
- هنگامی که احمد مرا میزد و شکنجه میداد، بهش میگفتم: "بیمعرفت، ما با هم بچه محل هستیم، حداقل حرمت رفاقتمون از بچگی تا حالا رو نگهدار و ما رو اذیت نکن." که شروع میکرد به فحش دادن و میگفت که چرا شماها نمیآیید به ما بپیوندید؟
پدر یکی از شهدا که خانهشان در همسایگی خانهی پدر عبدی بود، میگفت:
- من از این در عجب بودم که این همه اسیر ایرانی توی عراق بودند، ولی فقط احمد زنگ میزد خونهی ما که پدر یا مادرش را صدا میکردم و راحت با آنها حرف میزد. من همهاش برام سوال بود که چطور اسرای دیگه نمیتونند به خونهشون تلفن بزنند؟
احمد عبدی همچنان در عراق ماند و با جنایاتی که انجام داد، توانست برای منافقین و عراق به یکی از کادرهای اصلی و بازجوی اسرا تبدیل شود.»
کتاب "از معراج برگشتگان" نوشته "حمید داوود آبادی" چاپ "موسسه فرهنگی عماد" صفحات ۱۱۱-۱۱۰
[1] تنظیم این یادداشت بدون مطالعه مستمر وبلاگ شخصی آقای داودآبادی میسر نبود.
این یادداشتی است که برای نشریه حیات (+)، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام نوشته بودم و در شماره جدید این مجله منتشر شده است.
یک سال با کتاب
نمایشگاه کتاب، نیمه اردیبهشت ماه، مکان و زمان تحویل سال کتاب است. خوب است مروری کنیم بر برخی کتابهایی که ممکن است برای خوانندگان حیات جالب باشند. سعی کرده ایم در حیطه عمومی مورد علاقه شما (ادبیات، تاریخ، سیاست، اندیشه و علوم انسانی) کتابهایی را انتخاب کنیم که برای نخستین بار در سال کتابی گذشته به چاپ رسیده اند. به این امید که سال کتابی جاری، سال بهتری باشد. پیشاپیش هم عذرخواهی می کنم از کتابهای مهمی که اسمشان به دلیل ضعف حافظه من، یا محدودیت فضا در این فهرست قرار نگرفت.
ادبیات، شعر و داستان، تاریخ و سیاست!
رحیم مخدومی (+) چنیدن کتاب خاطره و داستان کوتاه درباره فتنه 88 کار کرده است. «خرابکار اجاره ای»، «رئیس جمهور باید باکلاس باشد»، «بعداز ظهر اغتشاش» و «چت مقدس» از جمله کتابهای اوست که توسط انتشارات رسول آفتاب منتشر شده اند. کتاب «جانستان کابلستان» (انتشارات افق) خاطرات سفر امیرخانی (+ و +) در تابستان فتنه به کشور افغانستان است.
«حق السکوت» محمد مهدی سیار (+)، دومین مجموعه شعر اوست که تنها شامل قالب غزل است و توسط انتشارات فصل پنجم چاپ شده است. میلاد عرفانپور (+ و +) هم توانسته «جشن فراموشی ها» (+) مجموعه جدید رباعی هایش را در انتشارات سپیده باوران چاپ کند. «دی اکسید شوکران» (+) هم مجموعه شعر طنزی بود از سعید نوری (+) توسط همین ناشر که کتاب داستان بلند «بچه مثبت مدرسه» را در قطع جیبی منتشر کرده است.
محمدرضا بایرامی (+، +، + و +) رمان جدیدی با نام »آتش به اختیار» توسط نیستان منتشر کرده که درباره روزهای پایانی جنگ است. امید که به جای یک اثر ضد جنگ با یک کار دفاع مقدسی روبرو باشیم. (این گفتم که فکر نکنید همه این کتابها را خوانده ام!)
کتاب «از معراج برگشتگان»(+) نوشته حمید داودآبادی (+) خیلی زود به چاپ سوم رسید. انتشارات یوسف یا همان مرکز فرهنگی عماد ناشر خاطرات کودکی، انقلاب و جنگ آقای داودآبادی است. «کوچه نقاشها» (+) (خاطرات سید ابوالفضل کاظمی)، «شنام» (خاطرات کیانوش گلزار راغب) هم از آثار برجسته دفاع مقدسی هستند که توسط سوره مهر چاپ شده اند. «زمین ناله می کند» خاطرات محمود شیرافکن هم از پرفروش ها خواهد بود. بعد استقبال از خط عاشقی که خاطرات عشق شهدا به امام حسین بود، خط عاشقی جدیدی توسط حسین کاجی (نشر عماد) منتشر شده است که خاطرات عشق شهدا به حضرت زهراست. هم چنین «هنر اهل بیت» یک کار پژوهشی جمع آوری خوب در زمینه باورهای رزمندگان اسلام بود که سید حسین منتظرین انتشار آن را به عماد سپرد. فاتحان (+ و +) هم با انتشار صدف و زنجیر به همراه کتاب «دختری کنار شط» خاطرات شهید مریم فرهانیان را منتشر کرد که در نمایشگاه خوب فروخت.
سقای آب و ادب (+)، اثر برجسته عاشورایی دیگری از سیدمهدی شجاعی (+، +، + و +) (انتشارات نیستان) است که در آن از حضرت عباس می گوید.
علی الفت پور در 269 صفحه «چهل تدبیر» (نشر پرستا) مروری بر مقاطع بحرانی انقلاب داشته اند که در نمایشگاه 24 چاپ سیزدهم آن به فروش می رفت! تلخندک (+)، کاریکاتورهای عباس گودرزی و غیرمجاز مجموعه طرح های گرافیکی میثم محمد حسنی (وبلاگ دوئل) توسط مرکز فرهنگی عماد منتشر شدند. قطعه 26 حسین قدیانی (+ و +) هم توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی (دوجلد، 1400 صفحه، 20 هزار تومان) به چاپ رسید. مرکز فرهنگی عماد، سال گذشته در عرصه رمان، حضوری موفق را با انتشار کتاب «شبیخون به خفاش» پشت سر گذاشت. «معارف انقلاب» هم 400 فراز از دیدگاههای امام خامنه ای درباره انقلاب است که توسط موسسه انقلاب اسلامی منتشر شد و پرفروش ترین کتاب ناشر در نمایشگاه 24 بود. اقلیم خاطرات، خاطرات یکی از بستگان (؟!) امام توسط موسسه نشر آثار امام منتشر و با استقبال روبه رو شد. هم چنین خاطرات جدید آقای هاشمی با عنوان «پایان دفاع، آغاز بازسازی» نیز منتشر شده است.
حوزه های اندیشه، فلسفه و علوم انسانی
استاد ابراهیم فیاض (+)
با انتشار 6 کتاب از پرکارترین های سال گذشته بود: «جامعه شناسی معرفتی ادبیات و ارتباطات»
توسط انتشارات دفتر مطالعات رسانه ها، سه کتاب «مردم شناسی دینی توسعه»، «تعامل دین
فرهنگ و ارتباطات» (+) و «مردمشناسی تاریخی شناختی علم در ایران» توسط نشر بین الملل،
«مهندسی فرهنگ عمومی» توسط انتشارات دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کل کشور و کتاب «تولیـد
علم وعلوم انسانی» توسط انتشارات سپیده باوران. (+، +، +، + و +)
کتاب «علوم انسانی و برنامهریزی توسعه» تألیف استاد رضا داوری اردکانی در 295 صفحه از سوی انتشارات "فردایی دیگر" منتشر شده است.
کتابهای «آینه جادو (جلد اول)»، «فردایی دیگر» و «فتح خون» از آثار شهید سیدمرتضی آوینی توسط ناشر جدید یعنی نشر واهه به چاپ رسیده اند.
کتاب "مطالعات انتقادی استعمار مجازی آمریکا" با عنوان فرعی "قدرت نرم و امپراتوریهای مجازی" تالیف استاد سید سعیدرضا عاملی (+) در 645 صفحه از سوی موسسه انتشارات امیرکبیر منتشر شد. این کتاب به بررسی تفصیلی چند سایت مهم و مشهور اینترنتی می پردازد.
«دغدغه های فرهنگی» شرحی بر یکی از سخنرانی های امام خامنه ای در سال 73 است که با دیگر اندیشه های ایشان ترکیب شده است. موسسه جهادی (تولید کننده نرم افزار صهبا، +)، این کتاب را گردهم آورده است. هم چنین «نهضت تولید علم» اندیشه های امام خامنه ای درباره تولید علم، توسط انتشارات علمی و فرهنگی در 328 صفحه منتشر شده است.
کانون اندیشه جوان در اقدامی جالب، مجموعه کتابهای جوان پسند «مشق آزاد» را (با ویژگی کپسولی: مختصر و مفید) در دو قالب 27 جلدی اندیشه و 10 جلدی دخترانه با طراحی تحسین برانگیزی در نمایشگاه عرضه کرد.
به بهانه سریالهای ماه مبارک رمضان سازمان صدا و سیمای «جمهوری اسلامی ایران»
تلویزیون جالبی داریم.