وقتی آیت الله باقری در رستوران دانشگاه امام صادق علیه السلام دارد کتاب نه ده حسین قدیانی را می خواند
فرشتههان! با مسجدیها کار دارند.
پاتوقتون کجاست؟
ستارههای درخشان زمین برای آسمانیها
گزارش ویژه
تو مسجد چه کنیم؟!
زائر خدا شویم! پایهاید؟
بر شما باد مسجدی شدن!
*هشدار داد: نماز همسایه مسجد جز در مسجد پذیرفته نیست...
**یکی پرسید: اى امیر مومنان! همسایه مسجد کیست؟
*فرمود: کسى که...
تجربه کنیم.
امسال توفیق خادمی شهدا در یادمان هویزه میسر نشد؛
انشاءالله به زودی خادمی در آستان امام رضا؛
یا حتی کربلا، کاظمین، نجف، سامرا؛
و چه بسا سوریه و شام بلا؛
و انشاءالله بقیع و مسجد الاقصی.
دیر یا زود، به مانند سه تیر 84 «مردی از جنس مردم» خواهد آمد و کام امت حزب الله شیرین خواهد شد.
دعا کنید با موفقیت زیارت با پای پیاده نصیب همه آرزومندان شود.
حلال کنید!
اگر بطلبند، دوباره عازم عراقم، کافیست عصر شود.
امروز روز معلم بود.
«من عَلَّمَنی حرفا فَقَد صَیَّرَنی عَبدا» هر چند سند درستی ندارد ولی حرف درستی است. معلمهای عزیز، اساتید گرانقدر ارادتمندیم.
این تنها رویداد مهم امروز نبود. بذارید خاطره شیرین کلاس امروز دکتر بشیر رو بگم.
دکتر حسن بشیر از سه سال پیش رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات شدند. امروز هم اولین روزی بود که ایشون این سمت رو نداشتند. دکتر بشیر با خوشحالی تو کلاس خبر از پذیرش استعفایشان دادند و لحظاتی بعد هم توزیع شیرینی مربوطه صورت گرفت که هم شیرینی روز معلم شد و هم فراغت ایشان برای کارهای علمی. البته طی دوره ریاست هم مقالات و کتابهای متعددی از دکتر بشیر منتشر می شد.
اولین رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات دکتر غلامعلی حداد عادل بودند که در پی ریاست مجلس شورای اسلامی، این عنوان به دکتر ناصر باهنر (فرزند شهید باهنر) رسید. رئیس فعلی (چهارمین رئیس) دانشکده هم حجت الاسلام دکتر محمد سعید مهدوی کنی (فرزند آیت الله مهدوی کنی) هستند که امروز اولین روز کاری ایشان بود.
در این میان، دکتر باهنر و دکتر مهدوی کنی دانش آموخته دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام هستند.
من برای همه این عزیزان آرزوی توفیق دارم. امید که مجموعه این تغییرات همگی در جهت رشد و ارتقای دانشکده فرهنگ و ارتباطات باشد، دانشکده ای که باید قلب تپنده سیاستگذاری عمومی در حوزه فرهنگ انقلاب اسلامی باشد.
تبریک ویژه به رئیس جدید و خسته نباشید به رئیس قبلی بهانه این پست بود.
سوابق استاد حداد عادل +
سوابق علمی استاد باهنر +
سوابق علمی استاد بشیر +
مصاحبه پنجره با استاد مهدوی کنی +
تعریف فرآیندی اقتصاد، اقتصاد را علم تولید، توزیع و مصرف می داند. تولید کننده تولید می کند ولی مصرف کننده فقط در صورتی مصرف می کند که توزیع خوبی انجام شود! چه بسیار محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی که مصرف کننده حتی نام آنها را نشنیده چه برسد به اینکه در معرض توزیع قرار گرفته باشد.
یکی از کارهای خوبی که بچه های دانشگاه امام صادق علیه السلام می کنند توزیع محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است برای رضای خدا. برای خدا از درس و زندگی شان می زنند، بعد از نماز جلوی مسجد می ایستند و محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را بدون سود (یا کمترین سود ممکن) توزیع می کنند. این فرآیند از اشتراک رسمی نشریه هم ارزانتر تمام می شود.
(مثلا با توزیع خوب دوست عزیزم آقای حسین لطفعلی زاده هر شماره نشریه پنجره سی درصد کمتر از روی جلد و به تناسب اشتراک پستی پیشتاز یا سفارشی 30 تا 65 درصد ارزانتر از اشتراک رسمی پنجره هر هفته به دستم می رسد. اشتراک نشریه پنجره من به این صورت است که حسین آقا هر هفته یک شماره برای من کنار می ذاره، بدون اینکه خودش بابت توزیع سودی بگیره.) اشتراک نشریات مثل راه هم همیشه این طور بوده که زودتر از اینکه اداره پست نشریه را به منزل تحویل دهد تو دانشگاه مجله رو می خوندیم و تموم می شد. بعد خونه زنگ می زنه می گه فلان مجله رسید!
ما باید یاد بگیریم برای فرهنگ پول خرج کنیم. کتاب بخریم. اشتراک نشریات خوب فرهنگی را هدیه بدهیم به دوستانمان. و البته دسترسی به محصولات فرهنگی را آسان تر کنیم. نمایشگاههای کوچک و توزیع محصولات برای رضای خدا که وقت کمی هم می گیرد، یکی از بهترین راهبردهاست.
نحن والله المستضعفون-بحارالانوار ج51 ص 64 باب 5
مستضعفین را کردند آسیب پذیر تا مستکبرین را نجات دهند!
چرا آسیب رسان نداریم؟
(برداشتی آزاد از کتاب:
شهید حقیقت: «مجموعه مقالات» شهید آوینی به روایت بسیج دانشگاه امام صادق علیه السلام)
معرفی کتابهای مطالعه شده در سال جاری: چهارمین کتاب
کتاب نامه ای به پدر آسمانی ام
گویی همین دیروز بود که تو برای ما می نوشتی. وقتی که جبهه بودی را می گویم. امروز من ...
این جمله مبنای این کتاب زیباست که شامل نامه های عمدتا عاطفی و ادبی و در مواردی با تحلیل های خوب اجتماعی و سیاسی فرزندان ایثارگران و شاهد به پدرانشان است. به پدرانی که برای اعتلای نام الله، برای نهضت جهانی اسلام از خود گذشتند.
از فرزندانی که گاهی به خاطر شجاعت پدرشان تحقیر می شدند. فرزندانی که عموما برداشتهای اشتباهی از زندگی آنها داریم. بی تعارف ما آنها را نمی شناسیم. هدیه این کتاب 110 صلوات برای شادی روح شهداست.
اطلاعات کتابشناختی:
نامه ای به پدر آسمانی ام، تهران، حوزه مشاوران جوان بنیاد شهید و امور ایثارگران
با خرید و اشتراک محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی؛
هم چیزی یاد می گیریم،
هم با کلاس (با فرهنگ) جلوه می کنیم،
هم به اقتصاد فرهنگ کمک می کنیم.
شما کجای این جبهه ایستاده ای برادر؟!
مطالب شماره 45 نشریه راه که بیشتر دوست دارم:
همیشه پای یک ظن در میان است
در این جنگ امیدی به مسئولان فرهنگی نداریم
سردار قاسمی: عکس روح الله را می زنید، عکس او عمل می کنید
جای سوزن انداختن نبود
خانم حسینی و کار زینبی
نشریه فرهنگی تحلیلی راه، دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، شماره 45، تهران، www.rahmag.ir
معرفی کتابهای مطالعه شده در سال جاری: سومین کتاب
کتاب ایران آینده به سوی الگویی مردم شناختی برای ابرقدرتی ایران از جهاتی چند برای ما قابل توجه است.
1- دکتر ابراهیم فیاض، دکترای فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام آن را نگاشته است. باشگاه شش نفره ای که یکی از جالب ترین و جنجالی ترین دوره های آموزش عالی ایران بوده است.
2- این اولین کتاب ایشان است. اهمیت این موضوع وقتی بیشتر مشخص می شود که ایشان به داشتن افکار پراکنده متهم می شود. آنچه نیز تا کنون از ایشان دیده شده بود مقالات پراکنده و سخنرانی های متنوع بود.
3- استاد برجسته مردم شناسی دانشگاه تهران، با سابقه تحصیلات عالی حوزوی، به مانند یادداشتها و سخنرانی های میان رشته ای اش، کتابی میان رشته ای منتشر کرده با محوریت مردم شناسی.
4- شباهتهای کتاب با مقالات اینجا تمام نمی شود. این کتاب از 17 بخش (15 فصل، یک مقدمه و یک نتیجه گیری یک بندی) تشکیل شده که طولانی ترین بخش هشت نه صفحه دارد. مختصر نویسی در عین جامعیت و حفظ روند استدلال از ویژگی های نثر دکتر فیاض است.
5- دکتر فیاض با نقد جامعه شناسی و استقبال از مردم شناسی در مقدمه کتاب و تبیین مفاهیم آینده نگری و ابرقدرتی به ارائه الگوهای ابرقدرتی ایران می پردازد.
6- این کتاب بسیار بیشتر از ظاهرش فرضیه های متنوع در زمینه های مختلف را شامل می شود. فرضیه هایی که پذیرش آنها آسان نیست.
7- البته دکتر فیاض در برخی موارد، منابع دیگری را برای پذیرش ادعاهای خویش مثال آورده است. به همین دلیل است که این کتاب هیچ فهرست منابع و مآخذی ندارد و تنها چند مورد منابع پاورقی برای مطالعه بیشتر معرفی شده اند.
کتابشناسی:
کتاب ایران آینده به سوی الگویی مردم شناختی برای ابرقدرتی ایران، دکتر محمد ابراهیم فیاض، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات، 1387
وقتی ذائقه ما را عوض کردند، وقتی زبان ما را عوض کردند
اشاره: رسانه کتاب، مغز نظام رسانه ای، رسانه نخبگان، اولین و پدر رسانه های بشری در دوران پس از تاریخ است. (دکتر محمد ابراهیم فیاض، ایران آینده به سوی الگویی مردم شناختی برای ابرقدرتی ایران، پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات، تهران، 1387، ص 125)
معرفی کتابهای مطالعه شده در سال جاری: دومین کتاب
عنوان کتاب: حصر دل، نوشته عبدالله گیویان
ادبیات دفاع مقدس در دهه 60 شاهد کتابهای خوبی بوده است. کتابهایی که اگر امروز چاپ می شدند، فروش بسیار بالایی داشتند. دهه 60 سوژه های ناب دفاع مقدسی فراوان بودند ولی حیف که ذائقه کتابخوانی هنوز ایجاد نشده بود. ما در ترم اول دانشگاه خواندیم که فرهنگ اکتسابی است و باید آموخته شود. امروز هم می گوییم برادر من! خواهر من! یعنی چی تو خونه تون سی دی همه فیلم ها رو دارید؟ بچه هفت هشت ساله کی گفته این همه فیلم باید ببینه؟! چرا ذائقه بچه را غلط می سازید؟! بچه تون رو کتاب خون تا خودش تصویر وقایع را بسازه. بذارین بچه تون فعال بشه، نه منفعل. فیلم هم خوبه ولی جای خود! و مسلما کمتر از اینها! این فیلم ها ذهن بچه تون را تنبل بار می آره!
(این دل پردرد رو کجا ببرم؟! بریم به معرفی کتاب حصر دل، نوشته عبدالله گیویان)
محصول سال 1369 حوزه هنری. وقتی که کتابهای با عنوان سوره مهر چاپ نمی شدند. از نمونه های نخستین ادبیات داستانی فرهنگ پایداری. داستان کوتاهیه 72 صفحه. تحلیلی هم هست. نکات قشنگی از پشت جبهه هم داره. اطلاعات داخل جبهه اش هم جالبه. مثلا تو صحبتهای رزمنده دهه 60 یه جایی می گفت: «تو به چه دلیل کارت رو ول کردی اومدی جبهه؟ تو برای امت اومدی؟ برای امام اومدی؟» (ص 27) خب، این یعنی چی؟ توجه کردید؟ تازه این نکته از یکی از این کتابهایی بود که تو فضایی نوشته شده اند که هنوز دوران توسعه هاشمی و اصلاحات خاتمی ادبیات و گفتمان جامعه را خراب نکرده بود. امت و امام! نه مردم و رهبر! رزمنده های ما برای مردم و رهبر نجنگیدند برای امت و امام جنگیدند. ترجمه انگلیسی امت، society یا هر آنچه فکر می کنید نیست. امت همان امت می شود. Ummah. جاش نیست تفاوتهای این دو را بگم ولی لعنت به اونایی که زبان ما ( و حتی زبان رزمندگان) را عوض کردند. (چیه! شما که می دونین امروز دل پری دارم!) ذائقه ما را این رسانه های جمعی نابود کردند. فرهنگ ما را نابود کردند. امت و امام را که قدرت ما بود، از ما گرفتند و رهبر و مردم (شهروندان!) دادند. رهبر و شهروندان متقابلا حاضرند دیگری را نابود کنند. (تو فیلمهای هالیوودی فراوون از این توجیهات دیده اید که به مصلحتهای مختلف مردم به یکدیگر و حکومت خیانت می کنند و یا رهبران به مردم خیانت می کنند...) امت از ولایت دست نمی کشد. ولایت هم از امت با تمام وجود دفاع می کند. راستی «مبنا»ی حکومت ما حقوق شهروندی و این حرفها که نیست. مبنای حکومت اسلامی، حق و وظیفه حکومت ولایت فقیه است و تبعیت امت.
اطلاعات کتابشناسی:
کتاب حصر دل، عبدالله گیویان، تهران، انتشارات حوزه هنری، 1369.
امتداد50، اسفند88
نشسته بودندتاکسی نفهمد زخمی هستند و دل رزمنده ای بلرزد یا بخواهدبرشان گرداند.
مین والمری تخریبچی را مانند باران...ص4
باسقوط هواپیما مسخره می کنند:درباغ شهادت بازص5
خاطرات جانباز شیمیایی محمد صادق روشنی ص12-6
حمید داوودآبادی: شهید پیام حاج بابایی در ساختمان گ.سلمان:
کنار نعش ده نمکی
گریه می کنیم ما، الکی (2)
واویلا واویلا واویلا (2)
پیام شکر چای شیرینش را برای اهدا به جبهه ذخیره می کرد ولی حاج رضایی که جبهه نمی رفت و با دلار فروشی پول جمع می کرد، به خاطر بیماری پولهاش رو ... زود مرد و بچه ها پول رو زدن به بدن. (آنکه فهمید و آنکه نفهمید) ص 15و14
مصاحبه با خانمی که در انگلیس خانه اش نمایشگاه محصولات فرهنگی است: اروپا جنگ خود را جهانی معرفی کرد ولی ما چرا درست کار نمی کنیم؟ شکل دهی به افکار با روزنامه مترو و لایت (عصر) ص17
روایت منتشر نشده مرحوم عبدالله ضابط در طلائیه: می خواهیم بجنگیم خمینی تنهاست
بحران در آموزش و پرورش اصفهان بعد شهادت فهمیده.
شهید بهشتی: ما شهدا را از دست نداده ایم، بلکه آنها را به دست آورده ایم. ص25-20
شهادت بابانظر به روایت فرزندش ص26
ده نمکی: پتوها مرا از شیمیایی شدن نجات داد ص31
مصاحبه با محمود عبدالحسینی عکاس (داستان سیستان) و شهید مصطفی علی عسگری در خیبر: کپی رایت عکسها ص 34-32
نماز صیاد: برای دو سربازی که از ساختمان افتادند ولی به رسم مالک برای طلب مغفرت و درس عملی ص35
اسماعیل شفیعی سروستانی: ظهور: قیامت صغرا. تسلط یهود بر رسانه و هالیوود به اعتراف خودص41-40
یهود،شیطان پرستی و کابالیسم ص45-42
ناوشکن جماران ص48-46
سند نداشتن حدیث شلمچه و امام رضاص51-49
علل ایران هراسی: الگوی حرکت مبارزاتی مستضعفان عالم، گرایش جهانی به دین و نفی سرسپردگی ابرقدرتها، تکثیر تفکر انقلاب (مثل لبنان و فلسطین)، زیرسوال رفتن اقتدار ابرقدرتها با پایداری ایران، تاکید مردم بر شعارهای انقلابی، دستاوردهای علمی، غلبه بر توطئه های سنگین رسانه ای و سیاسی، تبدیل شدن به الگوی استقامت و خودباوری.
استراتژی جلوگیری از نفوذ اندیشه: نومیدکردن، بدنمایاندن ایران، اختلاف افکنی، ترویج الگوهای غلط شیعی و اسلامی (طالبان ...)، تقلیل شیعیگری به ناسیونالیزم عربی، تقویت پان عربیسم مدرن ص 54-52
قطار امتداد به ایستگاه پنجاهم رسید
چند روز مانده بود به عید که پستچی شماره جدید امتداد را آورد. نشریه ای دوست داشتنی که باری نوشته بودم اگر امتداد نمی خوانید، وبلاگم رو هم نخوانید.
نشریه چند برگی امتداد، به مجله ای شیک، گلاسه و تمام رنگی و 64 صفحه ای تبدیل شده که طراحی و صفحه آرایی حرفه ای دارد. همیشه مخاطبان زیادی داشته و به عنوان پرمخاطب ترین نشریه فرهنگ پایداری می نازد. نیروهای باسلیقه ای هم دارد. غرفه برتر جشنواره نشریات حق آنهاست.
همه جور مطلبی به خود دیده است و در پی کسب رضایت مخاطبان حتی مفهوم پایداری را فراتر از دفاع مقدس می بیند و درباره جبهه جهانی اسلام می نویسد. ایران هراسی، شیطان پرستی، یهود و ... .
امتداد عامه پسند می نویسد و حضور خوبی(!؟) در مناطق عملیاتی و راهیان نور دارد و همین کلید موفقیت امتداد است. البته سایت امتداد به خوبی نشریه اش نیست ولی امکانات خوبی دارد و ارزش سر زدن دارد: www.emtedad.irنسخه تمام متن نشریات هم هست
مطالبی از این شماره که به نظرم نباید از دست بدهید:
جنگ و طعم تلخ چای به قلم حمید داوودآبادی؛
فقط منولوگیم دیالوگ نداریم، مصاحبه خانمی که در انگلیس خانه اش نمایشگاه محصولات فرهنگی است؛
می خواهم بجنگم خمینی تنهاست، روایت منتشر نشده مرحوم عبدالله ضابط در طلائیه؛
پتوها ماندگارم کرد، چرا مسعود ده نمکی شیمیایی نشد؟ به قلم مسعود ده نمکی؛
و
این دو عکس را داخل قبرم بگذارید، گپ و گفتی با محمود عبدالحسینی عکاس داستان سیستان
نگاهی به چالش های وبلاگ نویسی
به روایت آمار: یک نگاه کمی و دیدگاه کیفی نگر
چند دقیقه از سال جدید نگذشته بود که به پیشنهاد دوستان به میهن بلاگ آمدیم. در آغاز بازدید روزانه ام در میهن بلاگ، 30 تا بود ولی خیلی زود 100 تا و سپس 700 تا و کمی بعد 500 تا رسید و این اواخر هم 1800 تا. رکورد بازدید روزانه، ماهانه و سالانه ام امسال شکست و قطعا اینها همه از برکات فتنه بعد انتخابات بود. روی آوردن قشر مذهبی جامعه به اینترنت. واقعا اگر اسفند گذشته یکی می گفت: اسفند88، وبلاگ تو بیش از 52 هزار بازدید خواهد داشت، باور نمی کردم.
اما برای دیدن همه حقیقت، باید نگاه کیفی نگر داشت. ما با این وبلاگمون، چقدر تاثیر مثبت تو جامعه داشتیم؟
سیاسی یا علمی (تخصصی)
امسال می خواستم فقط مطالب تخصصی (معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات: دین، ارتباطات، جامعه، سیاستگذاری) و حداکثر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی بنویسم. ابتدا هم همین گونه بود. ولی همان اردیبهشت ماه بود که دیدم ظلم است اگر از احمدی نژاد و ولایت پذیری ننویسم.
علمی یا عمومی؟
از طرفی دانشجوی ارشدم و باید علمی بنویسم و از طرف دیگر اقتضائات وبلاگ چیز دیگری است. مهم تر از همه باید مختصر نوشت. (به یاد 140 کاراکتر توییتر) بنابراین نوع جدیدی از علمی نوشتن برای وبلاگ را تجربه کردیم که هم علمی است و عامه پسند بر پایه ساده نویسی و مختصر نویسی.
سال88، سال اصلاح الگوی مصرف یا حرکت به سمت مصرف بیشتر!
سال اصلاح الگوی مصرف بود؛ با استفاده از گوگل ریدر و شبکه های اجتماعی، الگوی مصرف اینترنتمان هم اصلاح شد. وقت کمتر ومفید تری در اینترنت بگذرانیم. دوباره سراغ کلوب رفتم. نتیران، بی شمار، نویسه هم این اواخر اضافه شدند. عضویت مان در فیس بوک و توئیتر به بسته شدن آنها منجر شد. ناگفته نماند مصرف امسال اینترنت ایران مسلما بیشتر شده است! بازدیدهای وبلاگ همه این را می گوید!
کتاب قلب فرهنگ است و مثل فرهنگ مظلوم
کتابخوانی و معرفی کتاب، موضوعی است که شدیدا به آن اعتقاد دارم. امسال برای چهارمین سال پیاپی برخی کتابها و مجلاتی را که خوانده ام در وبلاگم نوشته ام. بسیاری از کتابها از سالهای قبل مانده اند و معرفی نشده اند. حتی امسال کتابهای بسیار کمتری (68 کتاب) فرصت معرفی شدن یافتند.
گفتاری نویسی یا نوشتاری؟
موضوع پیش پا افتاده ای است. تو وبلاگها خیلی ها به ویژه قدیمی ها، کاملا گفتاری می نویسند. اما تمام گفتاری نوشتن باعث می شه که خوندن متن سخت بشه. نوشتاری نوشتن مثل بیانیه رسمی می شه و جالب نیست. پس ما سبک بینابینی انتخاب کردیم! وجعلناکم امة وسطا
سایت یا وبلاگ: دات آی آر؛ دامنه ای برای حفظ کلاس کار
تقریبا همه فکر می کنن وبلاگ بی کلاس است و آنها که می خواهند حضوری جدی داشته باشند و بازدید زیاد داشته باشند باید سایت داشته باشند. البته این تقریبا همه حرف مفت می زنند! دامنه «دات آی آر» یا «دات کام» اصلا ربطی به سایت یا وبلاگ ندارد. اما کلاس اجتماعی دارد. (من هم به همین دلیل دات آی آر گرفتم.) تعداد بازدید هم که کلا مکانیزمش فرق می کنه.می بینید که بازدید وبلاگ من از خیلی سایتها بیشتره.
دیگر موضوعات و سال 1389
وبلاگ نویسی من با موضوع عمره دانشجویی خیلی جدی شد. موضوع کد رشته دوره سوم فرهنگ و ارتباطات هم بود (کد سرفراز). یکی از موضوعات قدیمی تر هم شهر من بود. موضوعات جانبی و موقت هم بودند: خبرگزاری پانا، اردوهای جهادی خاکیان افلاکی و رسانه دات آی آر و ... . وبلاگهای درسی هم باید به این اضافه بشن. (مطالعات دین، روش پژوهش و اخیرا کارگاه پژوهش) برای شهرم شروع دوباره ای داشتم و وبلاگ درس کارگاه پژوهش در فرهنگ و ارتباطات هم فعال و به روز است. بقیه موضوعات کمی در این وبلاگ حل شدند. اسرائیل گرچه حقش است یک وبلاگ جدی باشد ولی هنوز به حق خود نرسیده است. فرهنگ و ارتباطات پایداری هم چند بار در جاهای مختلف شروع شد ولی سرویس دهندگان محترم ارضا نکردند ولی این یکی احتمالا ادامه پیدا کند. برای سال پربار 89 دعا کنید. سال پایان نامه و دکتری، ان شاءالله.
(می بینید که حوصله ندارم داخل متن به این وبلاگها و سایتها که اسم بردم لینک بدم!)
راستی سال نوتون مبارک. با دیدن بهار و نو شدن طبیعت به یاد برانگیخته شدن روز قیامت بیفتید!
متن زیر، دومین یادداشتی است که برای گزارش اردوی راهیان نور دانشجویان بسیجی رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام نوشته ام.
1- نگاه های آزاد اندیشانه، تفکرات خلاقه و دیدگاههای روشن اندیشانه دانشجویان دهه 60 رشته معارف اسلامی و تبلیغ دانشگاه امام صادق علیه السلام، تولد رشته ای به نام فرهنگ و ارتباطات را نتیجه داده است که اکنون به انسجام اولیه خود رسیده است و وقت ثمردهی آن آغاز شده است.
2- دانشگاه امام صادق علیه السلام یک دانشگاه مثل همه دانشگاه ها نیست. دانشگاه امام صادق علیه السلام دانشگاهی برآمده از انقلاب اسلامی ایران است. تولیدات علمی و فرهنگی دانشگاه امام صادق علیه السلام، محصولات و نتایج آن نیز باید در خدمت اهداف متعالی انقلاب اسلامی باشد.
3- دفاع مقدس با انقلاب اسلامی پیوندی عجیب خورده است و منافع انقلاب اسلامی در سطوح مختلف منطقه ای، ملی و جهانی در توجه به دفاع مقدس پیوند خورده است. پس دانشگاه امام صادق علیه السلام و به تبع آن، رشته ها و دانشکده های آن نمی توانند نسبت به دفاع مقدس بی تفاوت باشند.
4- دفاع مقدس پدیده ای است که بعد غالب آن معمولا نگاه نظامی و تاریخ سیاسی است. دستاوردهای عمیلیاتها و فتوحات نظامی و سیر جنگ و تاثیر آن بر تحولات سیاسی در همه جنگها مورد توجه است. پیشرفتهای فنی و مهندسی در جنگ، دستاوردهای پزشکی و مسائلی از این دست در جنگ ما فراوان بوده است. اما بعد مغفول جنگ، مثل مسائل حقوقی، اقتصادی و ... هم حوزه هایی است که باید علوم انسانی به آن توجه نشان دهد.
5- در این میان، مراد از فرهنگ و ارتباطات پایداری، سهم دانش و رشته فرهنگ و ارتباطات از آن دوران است. دورانی که از نظر زمانی و مکانی محدود به آن دوران دهه اول انقلاب و مناطق عملیاتی نیست. از جمله مباحثی که این رشته به آن می تواند/باید بپردازد می توان به مردم شناسی جنگ، تاریخ اجتماعی جنگ، ارتباطات سنتی در جنگ، مطالعات روان شناسی اجتماعی جنگ (شیوه های اقناع و نفوذ و ...) و ... اشاره کرد.
6- با توجه به این مباحث، می توان نتیجه گرفت که موفقیت اردوهای راهیان نور دانشگاه با یک ملاک جدید نیز باید مورد ارزیابی قرار گیرد و آن کمیت و کیفیت مقالات علمی و پایان نامه هایی است که انگیزه، ایده و تولید آن در اردو شکل گرفته باشد. به عبارت بهتر، فعالیتهای دانشجویی دانشگاه در اشکال رسمی و غیررسمی آن باید به این سمت برود که پایان نامه ها و تولیدات علمی دانشگاه متناسب با اهداف متعالی و نیازهای انقلاب اسلامی ایران از آنها حاصل شود.
این متن، یکی از دو یادداشتی است که برای گزارش اردوی جنوب دانشجویان بسیجی رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات نوشته ام:
1- اگر انقلاب اسلامی ایران به رهبری ولی معظم فقیه امام آسید روح الله خمینی می خواست انسان متعالی تربیت کند، این انسانها خیلی زود در میدان جهاد اصغر، جبهه های غرب و جنوب تربیت شدند. آن انسانهایی که انقلاب می خواست پرورش دهد، در دفاع مقدس سخت افزاری ایران اسلامی در جبهه های داخلی مبارزه با منافقین و ضد انقلاب و جبهه های خارجی رژیم بعث عراق رشد و نمو کردند و به خدا رسیدند.
2- اکنون در میدان جهاد اکبر جنگ نرم قرار داریم. انقلاب ما همچنان با قدرت می درخشد. هجمه های دشمنان، رهبری جدید و تازه نفس انقلاب، ولی معظم فقیه امام آسید علی آقای خامنه ای را بر آن داشت تا از الفاظ نظامی برای توصیف و تبیین وضعیت جنگی نرم استفاده کنند تا شاید سربازان خفته و انسانهای بالقوه متعالی امروز خویشتن خویش را دریابند.
3- رابطه بین این دو جهاد اکبر و اصغر چه می تواند باشد؟ چه نسبتی بین این دو برقرار است؟ جهاد اصغر دوران آسید روح الله چه دستاوردهایی و چه تجربیاتی را برای دوران جهاد اکبر زعامت آسید علی آقا دارد؟
4- اردوهای راهیان نور به ویژه اردوهای راهیان نور بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام، فرصتی است برای تفکر و اندیشه برای استفاده از این دستاوردها. اگر خون سرخ یاران حسین تا قیام حضرت قائم حافظ نظام تفکر شیعی است، خون اصحاب حسینی آسید روح الله چه خدمتی به امروز و آینده انقلاب اسلامی می کند؟
5- راهیان نور، فرصتی است که توسط رهبر نخستین انقلاب به خوبی شناخته شد. آنجا که امام آسید روح الله فرمودند:
«همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.»
او خوب می دانست که همین تربت پاک شهیدان، زیارتگاه نسلهای عاشق و عارف و دلسوخته می شود؛ همانگونه که شد.
6- تاکیدات امروز امام آسید علی آقا بر استفاده از ظرفیتهای راهیان نور قابل پوشاندن نیست. تاکیداتی که با حضور مستقیم در یادمان شهیدان شلمچه جنبه عملی به خود گرفت.
7- اکنون مائیم و این ظرفیت که باید استفاده شود و انقلابی که برای تربیت نسل جدید انسانهای متعالی و رسیدن به اهداف والای خویش نیازمند بازتولید آن فرهنگ است. فرهنگ پایداری.
حمید درویشی شاهکلائی
معرفی کتابهای مطالعه شده در سال جاری: شصت و چهارمین کتاب
کتابی است برای کودک وخردسال. البته یک کتاب دفاع مقدسی. این کتاب در قالب چند تصویر و نوشته به تلاشهای مردم در روزهای دفاع مقدس می پردازد. روزهایی که همه آمدند و کمک کردند: بسیجی، سپاهی، ارتشی، قلکهای کودکان، رانندگان اتوبوس، پرستاران و پزشکان، آشپزها(!)، زنان و بسته بندی کمکهای پشت جبهه، معلم ها، روحانی ها، مهندس ها، پیرمردها و ایستگاههای صلواتی و کفاش ها و خیاط ها آرایش گرها! در پایان هم نتیجه می گیرد: پیروزی ما در جنگ، نتیجه تلاش همه مردم بود. برای دفاع از ایران اسلامی همه آمدند، همه آمدند...
سوال من اینجا اینه که آیا ما مجبوریم دروغ بگیم که همه اومدند؟ فقط ده درصد مردم ما با جنگ در ارتباط بودند. بقیه هیچ کمکی نکردند. کشور در وضعیت جنگی بود ولی بسیجی های نوجوان تو جبهه ها بودند. نه اینکه اونا بیکار و عاشق باشند، نه! جبهه ها خالی بود. چرا در همه محورها و همیشه تعداد نیروی های ما از ارتش عراق کمتر بود؟! برید کتاب خاطرات روزهای آخر آقای احمد دهقان، انتشارات سوره مهر رو بخونید تا باور کنید رزمنده ها تو جبهه ها منتظر نیرو بودند. کسی که بیاد بجنگه. یک عده ای کثیری نجنگیدند ولی همون دیروز و همین امروز و شاید هم همین فردا دارن از مزایا استفاده می کنن.
تو جنگ اصناف مختلف بودند ولی اکثریت غایب داشتیم.
پیروزی ما در جنگ، نتیجه تلاش
همه مردم نبود. خدا ما را در جنگ پیروز کرد.
برای دفاع از ایران اسلامی همه
نیامدند، همه نیامدند… عده ای آمدند و مردانه جنگیدند.
امروز هم حضور همان عده اندک برای دوام نظام مقدس جمهوری اسلامی کافی است.
....همانگونه که 313 نفر برای ظهور کافیست....
تعریف داستان جنگ برای نسل جدید، بدون اشاره به نقش امام خمینی، بدون اشاره به نقش خدا مگه میشه؟! خرمشهر را خدا آزاد کرد. مهران را نیز. فکه، چزابه، دهلاویه، سوسنگرد...
کتابشناسی:
کتاب همه آمدند، تلاش مردم در روزهای دفاع مقدس، غلامرضا حیدری ابهری، قم، نشر جمال، 1387
CD
DVD
LCD
LSD
LG
تا کره جنوبی هست
نیازی به نیمکرههای مغزمان نداریم
و میتوانیم با خیال راحت
پربینندهترینهای Google را جستوجو کنیم
...
سرفه کن، برادر شیمیاییام
سرفه کن، طبقه دهم بیمارستان ساسان
سرفه کن
چراکه صدای تو
تنها رسانه ماست!
........................................................................
+
بعد التحریر:
خبر را که شنیدم کلی ذوق کردم. نه از این جهت که سلاحی به مجموعه پر افتخار تسلیحاتی کشورم اضافه شد. خوشحال شدم از این بابت که این قدر به خودمان اطمینان داریم و نیازهایمان را از نا اهلان طلب نمی کنیم.
ساخت ناوشکن «جمهوری اسلامی جماران» و رونمایی از آن توسط رهبر معظم، از آن خبرهایی بود که حاضر بودم برای انتشارش هر کاری بکنم. برای همین یک بازی وبلاگی به همراه رفقا راه انداختیم. بازی که قرار است دوستان وبلاگ نویس در آن، حداقل ۳ ماموریت برای ناوشکن «جمهوری اسلامی جماران» تعیین کنند. همین!
***
اگر جای ناخدای این ناوشکن بودم یا به هر حال پیچش دست من بود؛ برای «جماران» این ۳ ماموریت را تنظیم می کردم.
البته ذکر این نکته ضروری نیست که این عملیات ها بازدارنده تعریف شده اند!
۱. در نخستین گام امنیت حیاط خلوت کشور دوست و برادر، آمریکا(!) را تامین می کنیم! یعنی حضور در آمریکای جنوبی برای برادران مبارز و مجاهدمان در برزیل، ونزوئلا، آرژانتین، شیلی و ...
۲. در دومین گام، به عربستان سری خواهیم زد. کنگره عظیم حج امنیت نمی خواهد؟ پشتیبانی نمی خواهد؟! شاید خواستیم آنجا مرگ بر آمریکا بگوییم.
۳. سومین گام، تونل زیرزمینی و مخفی مان به اسرائیل رو نه اینکه رو کنیم؛ همانجا می ماند. با ناوشکن عزیزمان به آنجا می رویم تا قابلیت های فوق پیشرفته آن را به برادران صهیونیست و تروریست نشان دهیم. به فلسطین اشغالی که رسیدیم، ناوشکن پرواز می کند و نارنجکهای کوچک بر سر تاسیسات نظامی رژیم غاصب، نژاد پرست، اشغالگر، صهیونیست، نامرد، بی وجدان و پول پرست اسرائیل می ریزد. میلیاردها نارنجک کوچک. مثل طیرا ابابیل که سپاه ابرهه را شکست دادند!
*نکته۱: سوتی نظامی بگیرید! البته اگر توانستید!
*نکته۲: همانطور که همه می دانند، دشمن خیلی وقت است با ما در جنگ است. جنگ نرم را فراموش نکنیم!
*نکته۳: کاش رسانه های قوی داشتیم تا شیرینی به آب انداختن این ناوشکن در کام مردم بنشیند.
***
برای امتداد این بازی، از این دوستان برای نوشتن دعوت به عمل می کنم:
تحفه درویش، جواد رمضانی، حسن قاسم زاده،
- دوستان دیگر هم بسته به علاقه شان می توانند بنویسند. دعوت ما ملاک نیست.
- هر کسی می نویسد، حداقل ۵ نفر را دعوت کند برای شرکت در بازی. از نوشتن اش نترسید.
مرتبط ها:
- پادکست “باید قدرتمند باشیم”
- جزییات ناوشکن جماران از زبان فرمانده نداجا
- فیلم حضور مقام معظم رهبری برای رونمایی از جماران
با تشکر از اعترافات هر روزه ی من +
بچه های قلم نوشت:
با تعدادی از دوستان اینترنتی به فکرمان زد که با یک حرکت هماهنگ وبلاگی - وبسایتی به مناسبت سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با آرمانهای امام روح الله(ره) و مقام معظم رهبری و همچنین صدها هزار شهید انقلاب اسلامی تجدید پیمان نموده و همبستگی و ایستادگی و صلابت خود را به دشمنان قسم خورده این آب و خاک، در محیط سایبر نشان دهیم.(1)
دوستان عزیز میتوانند برای شرکت در این موج اینترنتی، به صورت موقت، از این لحظه تا پایان شب 22 بهمن 88 با اضافه نمودن جمله "الله اکبر، خامنهای رهبر" به اول یا آخر نام وبلاگ خود، در این خروش وبلاگی شرکت کنید.
یادتان باشد که رسانه خود شما هستید!
با انتشار این خبر در یک پست وبلاگی در وبلاگتان با تیتر "22 بهمن و خروش وبلاگ نویسان ایرانی" و همچنین با استفاده از این لوگو و لینک دادن به این نوشته در وبلاگ خود، شما نیز سهمی در گسترش این حرکت داشته باشید.
دوستانی که به این حرکت پیوستهاند میتوانند برای قرار گرفتن نام وبلاگشان در لیست حامیان این حرکت، در زیر همین مطلب پیام گذاشته یا از طریق بخش ارتباط با ما اطلاع دهند.
پینوشت:
1- این یک حرکت اظهارگونه شخصی است و ملاکی برای طیف سنجی وبلاگنویسان حزب اللهی و انقلابی نمیباشد.
برخی شرکت کنندگان در این طرح:
.:میوه ممنوعه .:نمک .:تشکل سیرت .:خادمین الرضا(ع) .:
اشاره: اسلام
پرچمدار مطالعه است. مقام معظم رهبری
معرفی کتابهای مطالعه شده در سال جاری: شصت و دومین کتاب
عنوان: کتاب مجموعه داستان همراه با چند نقد و نظر اثر سید مهدی شجاعی
خب، نه داستان کوتاهست که پرداختن به اونا به تفکیک یادداشتو طولانی می کنه. اجمالا:
کتابشناسی:
کتاب مجموعه داستان غیرقابل چاپ همراه با نقد و نظر، سید مهدی شجاعی، ویرایش دوم، تهران، کتاب نیستان، چاپ دوازدهم 1387، تعداد صفحات 104 صفحه +78صفحه نقد
اشاره:
بین رسانه ها -رادیو، تلویزیون، کتاب و ...- کتاب واقعا چیز دیگری است. اونا جلوی فکر و اندیشه را می گیرند ولی کتاب تخیل آدم رو پرورش می ده. باید کتاب خوند. کتاب یار مهربان، دوستی هنرمند، با سود و بی زیان است. پندهای فراوان با آن که بی زبان است.
معرفی کتابهای مطالعه شده در سال جاری: پنجاه و هشتیمن کتاب
عنوان: کتاب رمان اسماعیل نوشته امیرحسین فردی
رضا امیرخانی تو یه محفل دوستانه -انجمن نویسندگان دانشگاه امام صادق علیه السلام- می گفت: ادبیات داستانی پایداری و جنگ داریم؛ چون مردم جنگ رو ندیده بودند و قصه گفتن از اون معنی داشت. ولی مردم خودشون تو انقلاب بودند! خودشون همه داستان انقلاب رو می دونستند! لازم نبود کسی براشون داستان انقلاب رو تعریف کنه! به همین دلیل ادبیات داستانی انقلاب اسلامی تولید نشد.
این جمله ها نقل به مضمون بود. به هر حال ضرورت کار هنری و داستانی برای بازتولید یک واقعه تاریخی آن هم به عظمت انقلاب اسلامی با تاثیر رنسانس گونه اش بر کسی پوشیده نیست.
درد بدی است! ادبیات داستانی کافی برای انقلاب اسلامی، به قدر شور و عظمت کار مردم انقلابی 39 تا 57 تولید نشده است. هنرمندان، نویسندگان و ... نتوانسته اند رسالت تاریخی خود را ایفا کنند.
از معدود کتب ادبیات داستانی تولید شده برای بازگویی داستان انقلاب اسلامی، برخی با نگاه منفی خود همه چیز را زیر سوال برده اند. برخی نیز خیلی خوب و قشنگ بوده اند ولی الگوی انقلاب آنها الگوی انقلاب اسلامی- انقلاب خمینی- نبود. کتاب مرد بهاری داوود امیریان از این نمونه است. خیلی عالی بود. ولی داستان انقلاب آن بیشتر شبیه انقلاب در کشورهای کمونیستی بود که کارگران و مردم فرودست متحد می شوند و سلطه و استکبار ظالم را به زیر می کشانند. ادبیات داستانی انقلاب اسلامی ما باید الگوی انقلاب امام خمینی را داشته باشد. چیزی که رگه های آن را به خوبی در کتاب اسماعیل نوشته امیرحسین فردی می بینیم.
کتابشناسی:
کتاب رمان اسماعیل، اثر امیرحسین فردی، تهران، انتشارات سوره مهر-مرکز آفرینش های ادبی، کارگاه قصه و رمان-، چاپ سوم، 1387، تعداد صفحات: 278..
راستی، این مطلب همزمان با ورود پربرکت آقا روح الله به ایران در بهمن 1357 به روز شد.
اشاره:
فکر می کنیم مطالعه چیز لازم و سودمندی است. مصرف کاغذ در کشورهای ابرقدرت زیاد است. دوره های اوج تمدن اسلامی هم هم. معرفی و بررسی کتاب هم کار خوبی است. این را هم فکر می کنیم! دهه اول محرم امسال تعدادی از کتب عاشورایی که خوانده بودم را معرفی کردم. اربعین کم از دهه اول محرم ندارد.
معرفی کتابهای مطالعه شده در سال جاری: پنجاه و نهمین کتاب
عنوان:
کتاب کاروان آفتاب: گذری بر تاریخ و درس های حماسه عاشورا به همراه مسیر و تقویم زمانی حرکت کاروان
آقای نورالدین زندیه، مولف کتاب فوق، از افتخارات دانشگاه امام صادق علیه السلام است که عمری را در خدمت به محرومین و اهداف تبلیغ دینی در دفتر اعزام مبلغ داشگاه امام صادق علیه السلام گذرانده است. استاد درسهای اندیشه اسلامی (شهید مطهری)، تفسیر و تدبر قرآن کریم و...
جوان خوش صدا و ساده زیست و مردمی. باورش شاید سخت باشد که مولف نه روی جلد کتاب، نه در صفحه اول، دوم، پشت جلد و ... اسم خود را نیاورده است. تنها در قسمت شناسنامه کتاب، اسم ایشان به عنوان مولف آمده است.
کتاب کاروان آفتاب استاد زندیه، کتاب مختصر و مفیدی است که با بیان زمینه های فرهنگی اجتماعی حادثه عاشورا از صدر اسلام و عرب جاهلیت آغاز می کند و تاریخ و درسهایی تحلیلی از حماسه حسینی را برای زندگی امروز ارائه می دهد و در این راه از اندیشه های متفکرین معاصر چون امام روح الله خمینی سلام الله، حضرت آقا سید علی خامنه ای، شهید مرتضی مطهری، علامه محمدتقی جعفری، آیت الله جوادی آملی و ... استفاده می کند. با این حال به وضوح مشخص است که کتابی تبلیغی برای عموم مردم و به بیان و زبان ساده نوشته شده است. البته کتابی مستند به منابع معتبر باقی مانده است.
دو ویژگی ممتاز این کتاب یکی طراحی گرافیکی بسیار خوب آن است که مطالعه را لذت بخش می کند و دیگری معرفی اجمالی کتابهایی در باره قیام امام حسین است. البته باید گستردگی موضوعات مورد بحث در عین اختصار را به آن افزود.
کتابشناسی:
کتاب کاروان آفتاب: گذری بر تاریخ و درس های حماسه عاشورا به همراه مسیر و تقویم زمانی حرکت کاروان، نورالدین زندیه، تهران، انتشارات مشکات مهر، 1387.
اشاره: کتاب، دوست ماست. لکن با کتاب، معامله دوری و دوستی نکنیم.
معرفی کتابهای مطالعه شده: پنجاه و سومین کتاب
عنوان: کتاب خاطرات شفاهی شهید محمد حسن نظرنژاد: بابانظر
شهید محمدحسن نظرنژاد، پهلوان باغیرتی بود. قهرمان ورزشی ملی -در قبل انقلاب- بود. سوابق انقلابیگری قبل انقلاب داشت. در کردستان و گنبد هم بود تا مشتی منافق و مخالف، به مردم زور نگویند. 140 ماه هم سابقه حضور در جبهه دارد! -هشت سال جنگ می شود 96ماه؛ 10 سال هم به تعبیر آقا سعید -سردار قاسمی- می شود 120 ماه؛ بروید کتاب را بخوانید تا بفهمید چطور می شود 140 ماه سابقه داشت!- انواع مختلف جانبازی ها در قسمتهای مختلف بدن؛ چیزی بیشتر از 150 درصد جانبازی. با همه اینها، این سردار با ارزش تاریخی فرهنگی سپاه بی جهت در سال 1375 شهید می شود! به کوه می رود ولی یک تیم پزشکی همراه او نیست، حتی یک کپسول اکسیژن هم می توانست او را برای ما حفظ کند ولی نشد.
بگذریم. کتاب فوق العاده قشنگی است. مدتها بود چنین کتابی نخوانده بودم. دو شب تا صبح بیدار بودم که تمام شد. ما به خاطرات شفاهی خیلی نیاز داریم. لایه های تاریک و پنهانی از تاریخ با تاریخ شفاهی شفاف می شود. بابانظر از کتاب دا هم بهتر است. یعنی جالب تر و جذاب تر است. سرگذشت این مرد که با تاریخ دفاع مقدس خراسان عجین شده، پر از غمها و شادیهایی بود که دو روز اول محرم امسال با آن زندگی کردم.
بابانظر، حقش است که رکورد کتاب دا را بشکند. خریدیم، خواندیم، هدیه می دهیم.
نکته فرعی: در قسمت فهرست نویسی فیپای کتاب موضوع کتاب سرگذشتنامه ورزشکاران معلول ایران عنوان شده!
کتابشناسی:کتاب خاطرات شفاهی شهید محمد حسن نظرنژاد: بابانظر؛ مصاحبه: سید حسین بیضایی، تدوین: مصطفی رحیمی؛ دفتر ادبیات و هنر مقاومت، تهران، سوره مهر، چاپ سوم 1388
اشاره:
مطالعه کار خوب و لازمی است! معرفی کتاب و بررسی کتاب هم وقتی مطالعه شکل بگیره، باید شکل بگیره.
معرفی کتابهای مطالعه شده در سال جاری: پنجاه و ششمین کتاب
عنوان: کتاب رمان چراغها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد
زویا پیرزاد نویسنده ای است که نوشته هایش جایزه گرفته است. انصافا هم نویسنده توانایی است. نکته هایی که برای من در خواندن کتابها مهم است، گاهی لذت بردن از توانایی نویسنده است، گاهی هم خدمتی است که نویسنده به فرهنگ، جامعه، دین، اعتقادات و ملت خود می کند. اتفاقا دومی خیلی مهم است. اصلا هنر مورد قبول ما، هنری است که در خدمت اهداف والای انسانی قرار گیرد. ای کاش نویسندگان ما زیبایی ها را ببینند. زیبایی های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هنوز خیلی جای کار دارد؛ ولی هنرمندان ما -نه همه شان- ... .
ای کاش نویسندگان ما کتابی بنویسند که مثلا سرمایه گذار ایرانی که می خواد بره دبی، کتاب رو بخونه و نره دبی؛ بمونه برای همین آب و خاک سرمایه گذاری کنه. نه فقط اینا که ایرانی های مقیم خارج و خارجی ها هم بیاین تو مملکت ما سرمایه گذاری کنند و ما جایگاه گذشته خودمون را به دست بیاریم.
کتابشناسی:
کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم، زویا پیرزاد، تهران، نشر مرکز، 1387
اشاره:
مشکل ما سه راه حل دارد: خواندن، خواندن و خواندن. البته راه حل چهارمی هم وجود دارد که آن هم خواندن است. مطالعه را به برنامه روزمره زندگی خود وارد کنید. -نقل به مضمون از دکتر حسن رحیم پور ازغدی
معرفی کتابهای مطالعه شده در سال جاری: پنجاه و پنجمین کتاب
عنوان کتاب: کتاب پاییز در قطار اثر محمد کاظم مزینانی
کتاب پاییز در قطار طرح روی جلدی دارد که تداعی رمان کودکان یا رمان نوجوانان می کند. البته کم حجمی کتاب 59 صفحه هم بر این معنا دلالت دارد. اما اصلا برای کودکان و نوجوانان مناسب نیست! واقعا این داستان می خواست چی بگه؟ چی گفت؟ جبهه رفتن پسرک چشم آبی داستان محکوم شد! همین. البته کتاب ویژگیهای مثبتی هم داشت مثل اینکه حسد سگ داستان -خانمی- درمان شد. رشد و تعالی آن سگ هم چیز خوبی بود.
کتابشناسی:
کتاب پاییز در قطار -رمان-، محمد کاظم مزینانی، دفتر آفرینش های ادبی، تهران، انتشارات سوره مهر، 59ص.
اشاره:
مشکل ما سه راه حل دارد: خواندن، خواندن و خواندن. البته راه حل چهارمی هم وجود دارد که آن هم خواندن است. مطالعه را به برنامه روزمره زندگی خود وارد کنید. -نقل به مضمون از دکتر حسن رحیم پور ازغدی
معرفی کتابهای مطالعه شده در سال جاری: پنجاه و پنجمین کتاب
عنوان کتاب:
کتاب جامعه، دولت، شهرنشینی: تفکر جامعه شناختی ابن خلدون
این کتاب نوشته فواد بعلی و ترجمه استاد عزیزمان، دکتر غلامرضا جمشیدیهاست که دو ترم قبل درس "مطالعات اجتماعی در فرهنگ اسلامی" را با ایشان گذراندم. این کتاب یکی از منابع امتحانی این درس بود که به بررسی اندیشه جامعه شناختی ابن خلدون، این جامعه شناس مسلمان می پرداخت. خاطرات خوشی از آن کلاس با دانشجویان کد 83 فرهنگ و ارتباطات برایم باقی مانده است. کاری که استاد برای مجاهدان غزه انجام داد، یادداشتی از من که مورد تقدیر استاد و بچه ها قرار گرفت، نمره 7 از 6 در امتحان میان ترم، حضور موفق و پررنگ ما هشتاد و چهاری ها -من، وحید صابری و مرتضی انصاری زاده-در کلاس هشتادوسه ای هاو ...
ابن خلدون در مقدمه کتاب تاریخ خود -العبر-، علم جدیدی که امروزه جامعه شناسی نامیده می شود -علم عمران- را بنیان نهاد. البته این یکی از دیدگاههای موجود است. نکته دیگری که درباره ابن خلدون نباید فراموش کرد اینست که گرچه او مسلمان بود، لزوما نظریاتش اسلامی نیست! بین جامعه شناس مسلمان و اسلامی تفاوت هست. مثلا دکتر شریعتی یک جامعه شناس مسلمان بود ولی جامعه شناسی اسلامی درس نمی داد -نداریم که درس بدهد.- آنچه که به عنوان جامعه شناسی اسلامی عرضه می شود هم تنها نقدهای معرفت شناسانه و روش شناسانه به جامعه شناسی غربی است که مشابه آن از سوی خود غربی ها هم انجام می شود.
اگر کسی اهل کار علمی است، این یکی از نقطه های آغاز است: به سوی جامعه شناسی اسلامی.
از خود کتاب:
این کتاب یک مشکل بزرگ داشت و این که تلاش می کرد که بگوید که ابن خلدون خیلی شبیه پیشگامان جامعه شناسی است! در حالی که باید برعکس می بود!
نکات جالبی هم استاد جمشیدیها -استاد ما و رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران- در مقدمه شان بر این کتاب نوشتند که حتما باید مورد توجه خوانندگان کتاب قرار گیرد.
کتابشناسی:
فواد بعلی، جامعه دولت شهرنشینی تفکر جامعه شناختی ابن خلدون، ترجمه غلامرضا جمشیدیها، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1382.