پاورقی فرهنگ و ارتباطات

وب‌نوشت حمید درویشی شاهکلایی

پاورقی فرهنگ و ارتباطات

وب‌نوشت حمید درویشی شاهکلایی

پاورقی فرهنگ و ارتباطات
*حمید درویشی شاهکلایی، پژوهشگر و ویراستار
*متولد شیرگاه، سوادکوه شمالی مازندران (اصالتا از روستای شاهکلای لفور)

*طلبه و دانش‌آموخته دوره سوم کارشناسی‌ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام و دوره پنجم دکتری فرهنگ و ارتباطات همان دانشگاه (دوره شهید جاوید مرحمتی)
*اولین «رتبه یک» کنکور سراسری دکتری مجموعه علوم ارتباطات (1390).
*موسس قرارگاه نشریات حیات بسیج دانشجویی و سردبیر سابق ماه‌نامه فرهنگی سیاسی حیات، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام، سال بیست و یکم و بیست و دوم.
*معاون سابق آموزش و معاون سابق ارتباطات مرکز آموزش‌های مجازی بسیج مستضعفین
*پژوهش‌گر برتر مرکز مطالعات راهبردی تربیت اسلامی (1394)
*با افتخارتر از همه: برادرزاده سردار سپاه اسلام، پاسدار شهید برزو درویشی شاهکلائی
حدیث‌های مسجد
  • ۹۴/۱۲/۲۴

    فرشته‌هان! با مسجدی‌ها کار دارند.

  • ۹۴/۱۰/۲۴

    ستاره‌های درخشان زمین برای آسمانی‌ها

  • ۹۲/۰۶/۲۲

    *هشدار داد: نماز همسایه مسجد جز در مسجد پذیرفته نیست...

    **یکی پرسید: اى امیر مومنان! همسایه مسجد کیست؟

    *فرمود: کسى که...

مطالب پیامکی
  • ۹۵/۰۱/۰۹
    افق بالاتر

    امسال توفیق خادمی شهدا در یادمان هویزه میسر نشد؛ 

    انشاءالله به زودی خادمی در آستان امام رضا؛ 

    یا حتی کربلا، کاظمین، نجف، سامرا؛ 

    و چه بسا سوریه و شام بلا؛

    و انشاءالله بقیع و مسجد الاقصی.

  • ۹۵/۰۱/۰۶
    دیر یا زود

    دیر یا زود، به مانند سه تیر 84 «مردی از جنس مردم» خواهد آمد و کام امت حزب الله شیرین خواهد شد.

  • ۹۲/۰۹/۲۵
    24

    دعا کنید با موفقیت زیارت با پای پیاده نصیب همه آرزومندان شود.

    حلال کنید!

  • ۹۲/۰۹/۲۵
    23

    اگر بطلبند، دوباره عازم عراقم، کافیست عصر شود.

  • ۹۲/۰۴/۰۷
    22
    فقط چند ساعت دیگه
    این جمع با صفا جمع میشه...
  • ۹۲/۰۴/۰۷
    21
    خدا رو شکر سیاحت ما در زیارت است
  • ۹۲/۰۴/۰۷
    20
    خلاصه اینکه:
    خدایا ما فقط همین خانواده رو داریم
    آخرین بارمون نشه...
  • ۹۲/۰۴/۰۲
    16
    زباله رو تو جاده ول نکن!
    جوان عراقی:.شهرداری جمع میکند!
  • ۹۲/۰۴/۰۱
    15
    جنت ما موکب است، مقصد ما کربلاست
طبقه‌بندی موضوعی مطالب
بایگانی
جدیدترین مطالب
قفسه کتاب‌های من
پاورقی‌های فرهنگ و ارتباطات من
آخرین نظرات

۶۹۸ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۷ ق.ظ

حیات 59 با جلدهای رنگی منتشر شد

مجله حیات شماره 59 با طرح روی جلد سردار قاسمی
صلوات داشت ها!
حیات، ماهنامه فرهنگی سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام با پنج پرونده متنوع
منتظر مجله ضمیمه جنبش هشت آذر باشید!
منتظر کتاب ضمیمه روایت پیام حج باشید!

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۷
حمید درویشی شاهکلائی

این روزها ایمیل‌ها و نظرات زیادی درباره معرفی منابع برای مطالعه و شرکت در آزمون دکتری علوم ارتباطات به دستم می‌رسد.
یک ملاحظه عمومی و یک ملاحظه تخصصی را بخوانید! در پایان هم دو نکته اصلی را نوشتم!

چه کسی باید دکتری بخواند؟چه کسی باید دکتری بخواند؟/ نخواند؟
1- به این دوره های دکتری می گویند پی اپ دی. ph در ابتدای phd یعنی فلسفه. d هم یعنی دکتری. یعنی دانشجویان دکتری، قرار است وارد مطالعات عمیق تری شوند. اگر در دوره لیسانس، دانشجویان ارتباطات، مهارتهای روزنامه نگاری می آموزند؛ در دوره دکتری باید نظریه بخوانند. جدی هم باید بخوانند. روی مبانی فلسفی مکاتب و نظریه ها باید تفکر کنند و نقد کنند. از دانشجوی دکتری، انتظار تولید دانش می رود. دانشجوی دکتری باید پژوهش کند!
2- می گویند دکتری، مصداق علم لاینفع نیست. چون، مدرک است و علم نیست. لاینفع هم نیست؛ بلکه پول توشه.
3- با توجه به گزینه دو، به بسیاری از علاقمندان حق می دهم که شانس خود را برای دکتری امتحان کنند؛ اما باید قبول کرد که بسیاری از انسانها برای دکتری خواندن ساخته نشده اند.

منابع آزمون دکتری علوم ارتباطات سال 91منابع آزمون دکتری علوم ارتباطات در سال 91
4- منابع پارسال، نسبتا مشخص و منطقی بود. دروس نظریه و روش تحقیق و آمار. هیچ کس را یارای آن نیست که همه نظریه ها (جامعه شناسی، فرهنگ، ارتباطات و با همه زیرشاخه های عجیب و غریب آنها) را بخواند و یاد بگیرد. اما آمار و روش تحقیق، حدود مشخصی دارند. مثلا شما آمار توصیفی و استنباطی می خوانی و آمار تمام می شود.
5- امسال، در روندی تامل برانگیز، روزنامه نگاری همه به منابع اضافه شده است! نمی دانم آنهایی که روزنامه نگاری را به منابع اضافه کرده اند، از خود پرسیده اند مهارت روزنامه نگاری چه کمکی به نظریه پردازی و اهداف دوره دکتری می کند؟
6- به هر حال، نظر من این است که روزنامه نگاری و همه مهارتهای آن (خبر، مصاحبه، گرافیک و ...) یک درس انحرافی است. برای موفقیت در ارتباطات، باید نظریه و روش بلد بود. قبولی تان را به خدا بسپارید. اگر صلاح نیست، قبول نمی شوید. اگر صلاح بود، بدون وقت گذاشتن برای روزنامه نگاری هم قبول می شوید. (البته دانشجوی ارتباطات، باید روزنامه نگاری بلد باشد. اما این که روزنامه نگاری، جزء مواد آزمون دکتری باشد، محل اشکال است.)

* نکته اصلی: من یک دانشجوی ساده کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات بیش نیستم. پس، این حرفها را در همین حد جدی بگیرید که یک دانشجوی ساده کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات زده است.
* نکته اصلی دوم: این که چه کتابی را بخوانیم، سوال خوبی نیست. فرض بر این است که این آزمون، سطح دانش شما را می سنجد. بنابراین شما باید مثلا تحلیل محتوا بلد باشید. فرقی نمی کند که آن را کجا آموخته اید.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۷
حمید درویشی شاهکلائی

«سال اول غروب جمعه دلش به هیچ کاری نمی‎رفت. بعد از مدتی غروب که می‎شد، دیگر دلش نمی‎گرفت و از این دل نگرفتن ناراحت می‎شد و نگران. می‎رفت به پارک کوچک کنار خوابگاه و سعی می‎کرد و حتی زور می‎زد که یک جوری همان حس غریب به‎سراغش بیاید. این اواخر هم که دیگر یا اصلا تفاوت روز‎ها را متوجه نمی‎شد و یا آخر شب یک دفعه به ذهنش می‎آمد که یک غروب دیگر هم گذشت... . »

سبک زندگی هر تمدنی جدای از پیش‎فرض‎‎ها و اصول فکری آن تمدن نیست و هر تمدنی هنگام برخود با سایر تمدن‎‎ها مجموعه‎ای را از خود عرضه می‎دارد که شامل همه‎چیز است، از غذایی که پیشنهاد می‎دهد تا شیوه تربیت فرزندان. در این مجموعه، جایگاه علوم، به‎ویژه علوم انسانی برجسته است. علوم انسانی هر تمدنی متأثر از نوع نگاه آن به هستی است و در مرحله بعد خود به نگاه افراد به هستی شکل می‎دهد و چرخه تولید و بازتولید را کامل می‎کند. در این داستان اختلافات ریشه‎ای سبک‎‎های مختلف زندگی دیده می‎شود که ارتباط تنگاتنگی با علوم انسانی دارند.

قصه از آن‎جا آغاز می‎شود که «حامد» در سرگردانی‎‎ها غرق است. هرچند اشاره مستقیمی به عامل این وضعیت نمی‎شود؛ اما با توجه به فضای داستان و زندگی کنونی او می‎توان به نقش پررنگ رشته تحصیلی‎اش رسید. استاد مسن حامد که اتفاقا دارای اعتقادات فردی مذهبی‎ست، به هنگام تدریس و بحث، خدا را کنار می‎گذارد و می‎گوید: «باید این فرض را بپذیریم که انسان موجودی مستقل و خود‎بنیاد است و سرنوشتش به‎دست خودش رقم می‎خورد و نباید چشم به‎جای دیگری بدوزد... این‎که برخی از امور توسط نیرو‎های جدای از انسان صورت می‎گیرد با روح برنامه‎ریزی سازگار نیست. به‎عنوان مثال در جامعه‎ای که اتفاقات را به خدا، جادو یا الهه‎‎ها نسبت می‎دهند؛ امکان برنامه‎ریزی وجود ندارد.» و تقابل این نوع نگاه با نگاه دینی به‎هنگام حضور حامد در مسجد به‎راحتی قابل‎مشاهده است: «... رفت عقب‎تر و تکیه به دیوار مسجد داد. یک صفحه قرآن خواندند و بعد دعا کردند: خدایا به برکت این قرآن موانع ازدواج جوانان را رفع بگردان، توطئه‎‎های دشمنان را به خودشان برگردان، همه مریض‎‎ها را شفا بده. برایش جالب بود که از خدا این همه تأثیر در عالم می‎خواستند. ذهنش شروع به اشکال گرفتن کرده بود...»

همگان اذعان دارند که هر سبک زندگی مجموعه‎ای از باید و نباید‎‎ها را با خود دارد؛ اما نکته مهم آن است که حدود باید و نباید‎‎ها را چه‎چیزی تعیین می‎کند. ملاک درست و غلط چیست؟ خواست خدا یا خواست بشر؟ دستور خدا یا رضایت طرفین؟ نباید به صرف اشتراک ظاهری بعضی رفتار‎ها حکم به نزدیکی سبک‎‎های زندگی داد. اندیشه‎‎های بشر خود‎بنیاد به او یاد داده به‎خاطر خود‎پرستی گاهی به رفتار‎های به ظاهر نیک روی بیاورد. «... با لحنی که انگار دارد تأسف می‎خورد گفت: «می‎شه الان با یه ذره کمک، نذاریم این گدا تبدیل به دزد بشه؛ وگرنه اون موقع چند برابر این کمک بهمون ضربه می‎زنه. حتی می‎شه به مردم فهموند که این کمک براشون یه‎جور سوده و آموزش‎شون داد که به این آدم‎‎ها کمک کنند.» تعجب کرد. بیشتر از تعجبی که تا آن موقع با شنیدن حرف‎‎های سارا و حتی از لبخند‎های خودش تجربه کرده بود...» الگوی هر سبک زندگی به واقع جهت‎دهنده بقیه قسمت‎‎ها است. داستان پایانی باز دارد و سرگردانی حامد وارد مرحله جدیدی می‎شود و به نوعی مخاطب را متوجه انتخاب‎‎های پیش‎رویش در زندگی می‎کند. اما کم نیستند کسانی‎که افق سبک زندگی خود را ناآگاهانه انتخاب کرده‎اند. مانند استاد حامد که حاضر است حتی به ته چاه غرب برود، چون در این کار هم آن‎‎ها تجربه بیشتری از ما دارند: «استاد انگار که حرفی تکراری شنیده باشد، سریع گفت: اگه اونا خودشون رو انداختن تو چاه، من هم خودم رو می‎اندازم. می‎دونین چرا؟ چون اونا 400 سال از ما جلوترن... چون اونا برای همین کارشون هم کلی دلیل و برنامه‎ریزی دارن. اگه اونا الان ته چاهن و ما با این وضعیت‎مون سر چاهیم، من ترجیح می‎دم ته چاه باشم. چند نفری خندیدند.»
آسمان شیشه ای نیست مرتضی انصاری زاده

  • یادداشت مرتبط من در ماه‌نامه فرهنگی سیاسی حیات، شماره 58 (+)
  • مصاحبه نویسنده با خبرگزاری ایکنا (+)
  • مشکل علوم انسانی، رابطه دختر و پسر نیست (+)
  • قصه به بهترین شکل ممکن تموم می شه (+)
  • شکهای همیشگی (یادداشت روزنامه خراسان) (+)

این یادداشت در نشریه خبری تحلیلی پنجره شماره 118، شنبه 19 آذر 1390، منتشر شده است. لینک این مطلب در سایت پنجره (+)

درباره رمان «آسمان شیشه‎ای نیست!» مرتضی انصاری

با هم برویم ته چاه/ حمید درویشی شاهکلائی

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۷
حمید درویشی شاهکلائی

این یادداشت، در شماره اول نشریه حیات خلوت، آذر 1390، در صفحه چهار، منتشر شده است.

بای بسم‌الله

نیاز به یک «حیات خلوت»

حمید درویشی شاه‌کلائی

1-      مقدمه اول: از 14 سال پیش که روزنامه‌نگاری را شروع کردم، ضعف بچه مذهبی‌ها را در نوشتن و به تبع آن، رسانه‌های مکتوب، دیده‌ام. همیشه مطبوعات خوب از آن دگراندیشان بود. از مشروطه و روشنفکرانش بگیر تا سال‌های اخیر و روزنامه شرق و هفته‌نامه شهروند امروز.

2-      مقدمه دوم: دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی دچار شعارزدگی شده‌اند. ماه‌نامه «حیات» هم در تلاش است که شعارزدگی تمام شود اما نیازمند مشارکت بیشتری است. مخاطبان ماه‌نامه حیات (چه زمانی که هر سال، تنها یک شماره منتشر می‌شد و چه زمانی که نام وزین هفت‌قفل بر پیشانی‌اش خورده بود)، عمدتا در بیرون دانشگاه هستند. گفتمان انقلاب اسلامی، حتی در قالب شعار هم برای آن‌ها «هم‌چنان» تازگی دارد.  اما پرداختن به مسائل درون دانشگاهی، هیچ جذابیتی برای آن‌ها ندارد.

3-      نتیجه: قرارگاه روزنامه‌نگاری حیات بسیج دانشجویی1، با توجه به دو مقدمه ذکر شده، افزایش فرصت‌های مطبوعاتی و تمرین نوشتن را برای امام صادقی‌ها در دستور کار خود قرار داده است. در این میان پرداختن به موضوعات داخل دانشگاه با نگاه گفتمانی انقلاب اسلامی از اهمیت بیشتری برخوردار است. تولد ویژه‌نامه «حیات خلوت» در همین راستاست.

4-      البته نشریه، تنها راه و حتی بهترین راه نیست. اما راه‌کار خوبی است. مثلا وبلاگ‌نویسی هم برای دست به کیبورد (قلم سابق) شدن موثر و ضروری است ولی اگر از زاویه تربیت نیرو برای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نگاه کنیم، واجب‌ترین راه، راه حیات است. راه «حیات» را بپیمایید.

5-     بنابراین، تفاوت حیات خلوت با «عبور»2 در اختصاص نداشتن آن به کدهای پایین است. (شماره اول با پنج یادداشت از دانشجویان دکتری منتشر شد.) تفاوت آن با عمده نشریات دانشگاه، رویکرد گفتمان انقلاب اسلامی حاکم بر آن است. تفاوت آن با ماه‌نامه حیات، اختصاص حیات خلوت به داخل دانشگاه امام صادق علیه السلام است. تفاوت آن با «خانه ما»3، در ظاهر، رویکرد و فاصله زمانی انتشار است.

پی‌نوشت:

1.     جنب قرارگاه روح‌الله، روبه‌روی اتاق تلویزیون، جنب بوفه دانشجویی.

2.     «عبور»، تجربه کمی شکست خورده بسیج دانشگاه است در چند سال قبل، که طی آن شش شماره مجله توسط کدهای پایین منتشر شد.

3.     «خانه ما»، در سال گذشته دو شماره منتشر شد. امسال با رویکردها و ظاهر جدیدی به همت بسیج دانشجویی منتشر خواهد شد.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۶
حمید درویشی شاهکلائی

یا:
چهار چیزی که خیلی مخالفان را سوزاند
یکی از ویژگی‌های افرادی که آلت دست دشمنان اسلام می‌شوند، تهمت زدن است. آن‌ها بدون سند و مدرک تنها براساس امیال خود، تهمت می‌زنند، افترا می‌بندند، تحلیل می‌کنند و نتیجه‌گیری می‌کنند. نمونه‌های آن را در کامنت‌های این روزهای وبلاگ (
در قضایای باغ ایرانی قلهک) می‌بینید. به ویژه وقتی استدلالی ندارند، به جای «ما قال» به «من قال» می پردازند و اصل قضیه را فراموش می کنند. عمده این کامنت‌نویسان، کانادانشین هستند و به همین دلیل هم خیلی از فضا دورند. با تحلیل محتوای کامنت‌های آنها به وضوح می‌شود فهمید که از چند چیز خیلی سوخته‌اند:
1- مدیریت امام خامنه‌ای در رهبری نظام
2- ساندیس
3- جوان بودن نسل جدید نیروهای انقلاب
4- دانشجو بودن و تحصیلات عالی این نسل جدید انقلابی

اینها فکر می‌کنند یک بسیجی تنها با سهمیه‌های خاص می‌تواند دانشجو شود. تصور کنید چقدر از فضا دورند.
یکی از تهمت‌هایی که چندبار تکرار شد، شک در رتبه اول دکتری بنده بود که در اینجا تصویر بخشهایی را از کارنامه که در آن در عدم استفاده بنده از سهمیه تصریح شده است، می بینید. تا کور شوند آلت‌های دست استکبار جهانی.
سهمیه ثبت نامی: آزادرتبه اول در سهمیه آزاد

با تشکر از سایت دوست داشتنی تریبون مستضعفین که این مطلب را کار کردند و لینک دادند و خبر دادند.
http://www.teribon.ir/archives/85016

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۶
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۶ ق.ظ

دشمن‌شناسی رسانه‌ای

به مناسبت انعکاس گزینشی و تحریف شده یادداشت باغ ایرانی قلهک در رسانه‌ بهایی بی‌بی‌سی
BBC حتی اگر برای حسین هم گریه کند، باز هم دشمن شماره یک شماست!
اول از همه پرچم انگلیس پایین آمد
رسانه‌های جریان فتنه که هیچ، سایت بالاترین، و امثال آن هم حتی اگر بخواهند دشمن ما حساب نمی‌شوند!
باور کنید.
آن‌ها را خیلی چیز حساب کنیم، می‌شوند آلت دست دشمنان ما.
اما بی‌بی‌سی، اگر مجلس روضه اباعبدالله هم پخش کند، باز هم دشمن درجه یک ما است.
رسانه‌های آمریکایی و انگلیسی و وابسته به رژیم اشغال‌گر قدس، دشمن شماره یک ملت ایران و همه ملل مستضعف و آزادی‌خواه جهان هستند. در دشمنی آنها همین بس که یک نکته مثبت در تاریخشان دیده نمی شود.
ما را به خیر آنها امید نیست، کاش شر رسانند!
اما «شر رسانی»، جزء ذات رسانه‌های شر است!
دعا کنید خوراک که هیچ، بهانه هم به دست رسانه‌های دشمن ندهیم.
دعا کنید، زودتر شهید شویم.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۶
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۶ ق.ظ

انعکاس رسانه‌ای مطالب این وبلاگ

با توجه به انعکاس رسانه‌ای مطالب این وبلاگ در بعضی سایت‌ها و شبکه‌ها،
«هر گونه ارجاع، نقل قول، بازنشر مطالب این وبلاگ در رسانه‌های معاندان نظام و منحرفان و همه آن‌هایی که منفور ملت ایران هستند ممنوع و حرام است.»
با تشکر
بازنشر عکسها و مطالب این وبلاگ تنها برای امت حزب الله آزاد است.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۶
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۶ ق.ظ

این یادداشت حذف شد. شرمنده!

این یادداشت حذف شد. شرمنده!

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۶
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۶ ق.ظ

اینجا، شریعتی، باغ ایرانی قلهک!


۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۶
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۶ ق.ظ

نشریه دانشجویی نامه فرهنگ و ارتباطات

نامه فرهنگ و ارتباطات
برای تشکر از زحمات مجتبی صمدی در تهیه یک نشریه وزین علمی تخصصی خوب
متن کامل مقالات این شماره را می‌توانید در مگیران بخوانید. (+)
سخن نخست ص 1
مشاهده متن    [PDF 47KB]    


 معرفی مقالات ص 3
مشاهده متن    [PDF 53KB]    


 نگاهی به مسئله تنوع فرهنگی و نقش رادیو در ایران
ظهیر احمدی   ص 5
مشاهده متن    [PDF 254KB]    


 خط نسخ، خدمتی بزرگ از ایرانیان در نشر اسلام
سعید طاوسی مسرور، مرتضی نجف آبادی   ص 35
مشاهده متن    [PDF 183KB]    


 کاربرد مفهوم سرمایه فرهنگی در گستره تحقیقات تجربی با تاکید بر جامعه شناسی آموزش و پرورش
محمد محسن حسن پور   ص 55
مشاهده متن    [PDF 195KB]    


 مفهوم شناسی قانون جامع رسانه های همگانی در جمهوری اسلامی ایران
محمدصادق نصراللهی   ص 85
مشاهده متن    [PDF 238KB]    


 تحلیل نظریه دعوت
سیدمحمدعلی غمامی   ص 111
مشاهده متن    [PDF 193KB]    


 مولفه های هویت دینی
علیرضا قصری   ص 137
مشاهده متن    [PDF 503KB]    


 تعامل اخلاق و حقوق در خانواده
حامد کهوند   ص 171
مشاهده متن    [PDF 177KB]    


 نمایه دوفصلنامه نامه فرهنگ و ارتباطات شماره های 1 الی 3 ص 195
مشاهده متن    [PDF 100KB]  


بچه‌های انجمن الهیات دانشگاه هم ظاهرا توانسته‌اند در جشنواره ملی حرکت در تالیف و نشر کتاب حائز رتبه اول شوند. این موفقیت را که حاصل زحمات فراوان بچه‌های سخت‌کوش این رشته به ویژه دست‌اندرکاران انجمن است، به همه آن‌ها و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام تبریک می‌گم.

مشترک پاورقی در گوگل ریدر باشید:
+
فید ما: http://pavaraqi.ir/post/rss

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۶
حمید درویشی شاهکلائی

لوگوی جدید ماه‌نامه حیاتاین متن، در شماره 58 ماه‌نامه حیات، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام، در قسمت یادداشت اول، (یای بسم‌الله) منتشر شده است.
تحولات جدید و بیست سالگی حیات

بای بسم الله

1.     سلام. خدا را شکر در هفتمین سال تحصیلم در دانشگاه امام صادق علیه السلام، توفیق حضور در جمع اهالی ماه‌نامه حیات را یافته‌ام.

2.     حیات را در بیست و یکمین سال شروع به کار نشریه بسیج دانشجویی با تحولات جدیدی شروع کردیم. حرفه‌ای شدن، کلیدواژه‌ی توصیف‌کننده این تغییرات است. لوگوی جدید، اندازه جدید، قالب‌های شکلی جدید، تغییرات هیات تحریریه و ... از تغییرات ظاهری نشریه است. می‌خواهیم منظم باشیم و اول ماه به دست شما برسیم. وقتی شما این مطالب را می خوانید، احتمالا شماره آذر را بسته‌ایم. ان‌شاء الله شماره آذر را در ابتدای ماه می‌خوانید.

3.     شعار خیلی خوب است. حتی لازم و ضروری است. اما شعارزدگی بد است. اگر کمی همت کنیم/کنید؛ محتوای علمی و دقیق‌تری خواهیم داشت. بی‌شک، وقت آن رسیده است که چارچوب‌های تئوریک شعارهایمان را به رخ بکشیم. شعارهای انقلاب، یکی پس از دیگری در عالم واقع، به وقوع می پیوندد و ما هنوز از تبیین آن به زبان علوم انسانی و اجتماعی ناتوان باشیم؟ پیش‌بینی‌ها و آرزوهای امام روح‌الله همان‌گونه که در مورد بلوک شرق صادق بود، در بیداری اسلامی و جنبش‌های ضدسرمایه‌داری هم صادق خواهد بود. نشانه‌های آن پیداست.

4.     «نشریه درآووردن» برای بسیج دانشگاه امام صادق علیه السلام، کار سخت اما آسانی است. آسان است از این جهت که صدها عضو بالقوه هیات تحریریه در دانشگاه هستند. سخت است از این جهت که بعضی‌ها صد در صد بسیجی نیستند. آن‌جایی که باید حضور داشته باشند و تلاش کنند، کار نمی‌کنند!

5.     طول و عرض بسیج، همان طول و عرض کشور است. بسیج هم صاحب‌خانه این کشور است. صاحب‌خانه، نگران خانه است. و ما باید در فکر تاسیس حکومت جهانی اسلام باشیم. جهانی فکر کنیم.

6.     بند پنج را ننوشتم که گستره بسیج را از منظر رهبران انقلاب اسلامی توصیف کرده باشم. خواستم رویکرد داخلی و خارجی نشریه را بیان کنم. شما هم اگر مانند صاحب‌خانه، به فکر خانه خود هستید، خوشحال خواهیم شد پذیرای آثار اندیشه‌ای و هنری (گرافیک و داستان و ...) باشیم.

7.     رسالت ما، تبیین و ترویج گفتمان انقلاب اسلامی است. اما بعضا ضعیف و بد عمل می کنیم. تذکر بدهید. ما و مطالبمان را نقد کنید و برایمان بفرستید. تقدیر و تشکر که جای خود دارد! رایانامه ماهنامه (HayatMag.isu@gmail.com) را هر روز می‌بینیم. پایگاه اطلاع‌رسانی نشریه حیات (HayatMag.ir) هم به روز می‌شود. به تدریج مطالب شماره های گذشته (حتی تفکر بسیجی سال 1370) را بر روی اینترنت (پایگاه بایگانی مجلات حیات به نشانی HayatMags.ir) قرار می‌دهیم. به ما در اینترنت سر بزنید و ما را لینک کنید. طراحی جدیدی از پایگاه بسیج (Basijisu.ir) در دست اقدام است و بخش هیات میثاق با شهدای آن هم مستقل خواهد بود.

8.     این دوره از فعالیت ماهنامه حیات، با تجدید بیعت با شهدا و امام شهدا و به طور خاص، با حضور بر سر مزار سید اهل قلم، سید مرتضی آوینی شروع شده است.

9.     در تهیه ماه‌نامه حیات، دوستان زیادی زحمت کشیدند. کمک کردند، مشاوره دادند، امید دادند. از همه آن‌ها تشکر می کنم. بار اصلی تهیه این شماره‌ها هم بر دوش دبیر تحریریه آقای مجید صادقی است. خدا ایشان را در خدمت به اسلام موفق بدارد.

10.  اشتراک نشریه را فراموش نکنید. امسال، سامانه خوبی برای اشتراک تدارک دیده‌ایم. اشتراک ماه‌نامه حیات، هدیه خوبی است به رفقای فرهیخته‌ای که دوستشان دارید.

11.  ان‌شاء الله بای بسم الله شماره‌های آینده را مدیر مسئول، فرمانده بسیج دانشجویی می‌نویسد.

12.  محتاج دعای خیر

سردبیر

حمید درویشی شاهکلائی

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۶
حمید درویشی شاهکلائی


یادداشت ذیل، در شماره 58 ماهنامه حیات (+)، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام (+) چاپ شده است.

ادبیات داستانی و علوم انسانی

معرفی کتاب آسمان شیشه ای نیست

به قلم حمید درویشی شاهکلائی

دانشجوی کارشناسی ارشد معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات

www.PavaraQi.ir

hdarvishie@gamil.com

کتاب رمان آسمان شیشه ای نیستمدتها پیش و قبل از چاپ بود که آن را خواندم، با خطی بد و جوهری کمرنگ و در کاغذ کلاسور. اما آنقدری برایم جاذبه داشت که نگذارمش زمین.

رسم است که در ابتدای معرفی کتاب خلاصه ای از آن گفته شود، خلاصه ای لابد بی هیچ جانبداری و  تنها به صورت چکیده ای از داستان. اما به گمانم خیلی وقت ها جانبدارانه ترین قسمت معرفی همین خلاصه است.

شاید یکی بگوید قصه مریم و سارا و عشقی مثلثی است یا شاید آنی که تازه از شهری به شهر دیگر رفته بگوید داستان سردرگمی مهاجران است و دیگری که تحصیلاتی فلسفی دارد بگوید " نه آقا... قصه قصه تفاوت جهان بینی ها و نگرش هاست. شاید یکی هم بگوید داستانی که این قدر مختلف تفسیر شود لابد مغشوش است و عیبی در کار می باشد.

اما به گمان بنده این همه تفسیر پذیری از نکات مثبت کتاب است و اگر قرار باشد که آن چه می خواهد بگوید و به آن چه می خواهد برسد واضح باشند دیگر داستان نمی شد و تبدیل به متنی چارچوب دار و مقاله وار می گردید.

 و اما خلاصه جانبدارانه من:

 جوانی به نام حامد با اعتقادات مذهبی پای به رشته ای از رشته های علوم انسانی می گذارد. پس از مدتی دچار شک و تردید در اعتقادات خود می شود که ظاهرترین نمود آن در زندگی روزمره، انتخاب بین مریم و سارا می باشد.

باز هم می گویم که این خلاصه ای جانبدارانه است به این دلیل که خود دانشجوی علوم انسانی هستم و به این دلیل که آدمهای این مدلی را زیاد دیده ام. شاید بهترین گواه بر این خلاصه جانبدارانه، کلاس درس حامد و استاد مسن او باشد. آن جا که می گوید: " نحیف بود و استخوانی. ریش سفید کوتاهی داشت و موهای وسط سرش ریخته بود. از یک طرف قبل از انقلاب به خاطر برپایی نماز جماعت در دانشگاه تحت فشار قرار می گرفت و از خاطرات آن می گفت و هنوز هم نماز اول وقتش ترک نمی شد و از طرفی دیگر قصاص را عملی غیر انسانی می دانست."(ص 85)

داستان سعی کرده در لابه لای اختلافات " طرفهای ذهن" و وقایع روزمره تفاوت بینش ها و ریشه آن را نشان دهد. قطعا چنین قصدی با سختی هایی همراه است و این سختی ها موجب ارزش کتاب می شود...

در نقد کتاب باید به دو مطلب اساسی توجه کرد. یکی آن که با داستان طرفیم و داستان الزاماتی دارد که شاید برای کسی که تمام توجه و مطالعات خود را صرفا مصروف کتب علمی صرف کرده خوشایند نباشد. شاید یکی بگوید مثلا فلان چیز خوب جا نیفتاده یا ناقص در باره اش صحبت شده که بنده اکثر آنها را به حساب الزامات داستان می گذارم.

دیگر آن که این برای اولین بار است که یک دانشجوی دانشگاه امام صادق علیه السلام، کتاب رمان چاپ می کند. مرتضی انصاری زاده، دانشجوی دوره سوم کارشناسی ارشد پیوسته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات (کد 84)، اولین امام صادقی است که دشواری های علوم انسانی را وارد ادبیات داستانی می کند.

من این کتاب را از جمله معدود کتابهایی در عرصه ادبیات می بینم که به قصد نقد علوم انسانی نگاشته شده. کاری جدی در دوره ای که متاسفانه برخی شعارها و عنوان ها ممر درآمد عده ای شده است.

در پایان ذکر چند نکته برای استاندارد و کلاسیک نشان دادن این معرفی: زاویه روایت به گمان بنده دانای کل محدود است و می توان اثر را داستانی درونگرا دانست. این کتاب را انتشارات سپیده باوران با قیمت 4400 تومان در دویست صفحه روانه بازار نشر کرده است.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۶
حمید درویشی شاهکلائی

1- چند روز اردوی جنوب بودم. دسترسی مناسبی به اینترنت نداشتم.
2- شماره 58 ماهنامه حیات در 76 صفحه به قیمت 1500 تومان منتشر شد. نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام در این شماره 7 پرونده دارد. برای مشترکان، تخفیف و هدایای ویژه ای در نظر گرفته شده است. (مشترک شوید.)
پرونده مجموعه اندیشه ورز با یادداشتهایی در حوزه دین، اندیشه و علوم انسانی اولین بخش مجله است. مجموعه اندیشه ورز که برابر پیشنهادی امام خامنه ای (برای اتاق فکر) است شامل یادداشتهایی در حوزه های میان رشته ای علوم انسانی اسلامی (حقوق، علوم سیاسی، فرهنگ و هنر و فلسفه) است.
دومین پرونده، پرونده جهان اسلام است. موضوع پرونده جهان اسلام شماره 58، بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی است و با یادداشتهایی به قلم مهندس جواد مادرشاهی، محمدمهدی دلگرم، وحید کرایلی، داریوش درویشی، محمد سلیمانی و ... همراهی شده است.
پرونده سوم، با عنوان سیاست، شامل یادداشتهای سیاسی روز درباره موضوعاتی چون سیر سخنان رئیس جمهوری در سازمان ملل، انتخابات، تخلف اقتصادی، ساکتان فتنه و ... است. مجید بذرافکن، محمدجبارپور، مهدی انتظاری، محمدحسین سرآبادانی تفرشی و ... در این بخش یادداشت نوشته اند.
پرونده ویژه این ماه، به شاخصهای خط امام اختصاص دارد. چند یادداشت، خاطره، مصاحبه با حجت الاسلام استاد علی جعفری، استاد عطاء الله بیگدلی، متن ادبی از محمد رستم پور و .... از جمله بخشهای پرونده ویژه این ماه اند.
پرونده پنجم، بین الملل نام دارد. پرونده ویژه بین الملل با عنوان سره و ناسره به تقابل ایران و ترکیه، دوپدرخوانده اسلام ناب پرداخته است. چند یادداشت، گزارش از دیدار با سفیر ترکیه در تهران و ... از بخشهای این پرونده ویژه است.
پرونده ششم، پایداری نام دارد و به برکات جنگ پرداخته است. انتشار یادداشت کمتر خوانده از یک دانشجوی شهید امام صادقی، مرور اندیشه امام به همراه چند یادداشت دیگر از دیگر بخشهای سرویس پایداری است.
پرونده آخر، پرونده ادبیات است. پرونده ادبیات این شماره، به آثار ادبی دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام اختصاص یافته است. دو داستان کوتاه، اشعار خوانده شده 4 شاعر دانشجوی دانشگاه در محضر امام خامنه ای (رمضان امسال) و بررسی رمان تازه منتشر شده (پاییز 1390) آقای مرتضی انصاری درباره نقد علوم انسانی در ایران از بخشهای پرونده ادبیات شماره 58 اند.
طرح جلد این شماره به تصویر کتاب «آسمان شیشه ای نیست» اختصاص یافته است. این کتاب، اولین رمانی است که توسط یک دانشجوی دانشگاه امام صادق علیه السلام (در حال حاضر، دانشجوی ارشد فرهنگ و ارتباطات) نوشته شده است.
3-کتاب روایت کتاب روایت، جلد یکم، روایت آزاداندیشی، جستاری در کلام رهبر معظم انقلاب درباره کرسی های آزاداندیشی، اولین محصول تولیدی ماهنامه حیات در قالب کتاب هم منتشر شده است که برای مشترکان حیات به رایگان ارسال می شود. این کتاب فردا، در دانشگاه امام صادق و برخی دانشگاهها به فروش می رسد.
4- جزوه های فرهنگی  شماره یک و دو ماهنامه حیات (نگارش و آموزش روزنامه نگاری فشرده) هم روزهای شنبه و یکشنبه همزمان با فروش ماهنامه حیات، به فروش می رسد.
5- کتاب «سه دقیقه در مقتل گمنامی»، ضمیمه ماهنامه در شماره 59 هم منتشر شده است. این کتاب به دفاع مقدس و روایتگری آن اختصاص دارد.
6- کتاب رمان «آسمان شیشه ای نیست»  شنبه و یکشنبه، همزمان با شماره جدید ماهنامه حیات، با تخفیف ویژه به فروش می رسد. حیات به زودی نقد و بررسی این کتاب را برگزار خواهد کرد و پرونده ویژه ای برای آن خواهد رفت. منتظر یادداشتهای شما، حتی در یک جمله هستیم.
7- گفتنی ها زیاد است. دعا کنید. محتاج دعای خیر.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۵
حمید درویشی شاهکلائی

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

رشته معارف اسلامی فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلامآنچه می خوانید به خواست اداره گزینش دانشگاه امام صادق علیه السلام به منظور معرفی رشته ما برای دانش آموزان پیش دانشگاهی و داوطلبان ورود به دانشگاه نوشته شده است.

تاریخچه، هدف، و زمینه شکل گیری رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات

در زندانهای رژیم شاه، درباره چگونگی دانشگاه اسلامی بحث می شد. دانشگاه امام صادق علیه السلام در سال 1361 با مدیریت آیت الله مهدوی کنی با سه رشته «معارف اسلامی و اقتصاد»، «معارف اسلامی و علوم سیاسی» و «معارف اسلامی و تبلیغ» شروع به کار کرد. پس از مدتی، دانشجویان رشته تبلیغ متوجه شدند که همچنان معارف اسلامی می خوانند و خبری از تبلیغ نیست. در حالی که دانشجویان دو رشته دیگر وارد درسهای تخصصی اقتصاد و سیاسی هم شده بودند. آنان به دنبال رشته ای بودند که به مسائل فرهنگی کشور در سطوح خرد و کلان بپردازد. این دانشجویان پس از آشنایی با پروفسور مولانا، از وجود رشته نوپای فرهنگ و ارتباطات باخبر می شوند و این رشته که متناسب با نیازهای کشور و علایق دانشجویان بود در ایران شکل می گیرد. دوره اول پذیرش دانشجوی دکتری سال 1374 و دوره اول پذیرش دانشجوی کارشناسی ارشد پیوسته سال 1382 بوده است.

واحدهای درسی رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات

بیش از نیمی از واحدهای درسی رشته های دانشگاه امام صادق علیه السلام، واحدهای عمومی، معارف اسلامی، عربی و زبان هستند که به برای همه رشته ها مشترکند. این ایده وجود دارد که این واحدها هم متناسب با رشته های تخصصی، تدریس شوند. مثلا در درس سیره معصومین، دانشجویان رشته سیاسی، سیره سیاسی پیامبر را بخوانند و دانشجویان فرهنگ و ارتباطات، سیره فرهنگی و ارتباطی حضرت رسول را.

درسهای تخصصی رشته فرهنگ و ارتباطات در مقطع لیسانس شامل 61 واحد و در مقطع ارشد شامل 22 واحد است که از این نظر، کم حجم ترین و فشرده ترین رشته دانشگاه است و طول مدت تحصیل بین یک تا سه ترم از دیگر رشته ها کوتاه تر است. این درسها به تشخیص دانش آموختگان دانشگاه برنامه ریزی شده اند؛ بنابراین تقریبا می توان مطمئن بود همه آن چه از معارف اسلامی و یا دروس تخصصی لازم است، تدریس می شود. با وجود این، ترم بندی و عناوین واحدها هر چند سال یکبار بازنگری می شود.

چهار حوزه کلی درسهای تخصصی عبارتند از: مفاهیم (دروس مبانی جامعه شناسی، روان شناسی، ارتباطات انسانی، ارتباطات جمعی، انسان شناسی فرهنگی، تاریخ اجتماعی و ...)، نظریه ها (نظریه جامعه شناسی، فرهنگ، ارتباطات، توسعه و جهانی شدن و...)، روش تحقیق (آمار، کارگاه پژوهش، نشانه شناسی و...) و مسائل (سمینار مسائل منطقه ای و جهانی فرهنگ و ارتباطات، کارگاه سیاستگذاری، سازمانها وسیاستها و...).

در کنار این درسها چند درس مهارتی تکمیلی هم مثل رایانه تخصصی، مهارتهای کاووش در منابع اطلاعاتی (چاپی، اینترنتی و ...)، کارگاه فناوریهای نوین ارتباطی (عکاسی، فیلمبرداری، تدوین، کارگردانی و ...) اضافه شده است.

گرایشهای رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات

رشته دارای دو گرایش مصوب است. مطالعات حقوقی و مطالعات سیاستگذاری. تفاوت دو گرایش در مقطع لیسانس تنها 18 واحد است. گرایش حقوقی تنها یک دوره (ورودی های سال 1382) تشکیل شده و گرایش سیاستگذاری در تمامی دوره ها تشکیل شده است. سیاستگذاری عمومی که موضوع گرایش اصلی رشته است به معنای تصمیم دولت در مقام عمل است. دانشجویان این رشته باید ناظر به مشکل واقعی بیرونی بتوانند در انتخاب سیاست درست راه حل ارائه بدهند. گرایش حقوقی، ناظر به مسائل مشترک حقوق و فرهنگ و ارتباطات است. مالکیت معنوی، جرائم رسانه ای، آزادی بیان، حق دسترسی به اطلاعات و چالشهای مرتبط در این گرایش بحث می شوند. برنامه هایی برای گرایشهای آموزش و پرورش، گردشگری فرهنگی و ... هم طراحی شده است.

سه زمینه شغلی رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات

انتظار این است که عمده دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام، وارد دوره دکتری شوند و به نحوی در آموزش و پژوهش عرصه علوم انسانی اسلامی فعالیت بکنند. جنبش نرم افزاری، نظریه پردازی و تولید علم و تحول در دنیای دانش آموزی، مطالبات جامعه از دانشگاه ماست. اما ممکن است برخی این توانایی ها/علایق را در خود نبینند و به کارهای اجرایی روی بیاورند. مثلا بروند قاضی شوند. پس سطح اول شغلی رشته ما (مثل دیگر رشته ها) متخصص علوم انسانی اسلامی است. سطح دوم مدیریت، مشاوره و برنامه ریزی در سازمانهای فرهنگی ارتباطی (صدا و سیما، ارشاد، آموزش و پروش، شورای عالی انقلاب فرهنگی، جهانگردی و ...) است. سطح سوم، فعالیت مستقیم در عرصه های هنر و تربیت است. برخی از دانشجویان در همان دوران تحصیل به طور حرفه ای وارد برنامه سازی برای تلویزیون و یا خبرنگاری و این قبیل امور شده اند. البته سطح سوم، اولویت دانشکده های صدا و سیما و خبر است و این امور هم بیشتر از سنخ هنر و علاقه هستند تا علم و حرفه.

 

---
پی نوشت:
۱- از اینجا میتوانید فایل پی‌دی‌اف مشخصات کلی، برنامه و جدول دروس و سرفصلهای دوره کارشناسی ارشد پیوسته رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات مصوب وزارت علوم تحقیقات و فناوری را دریافت کنید. توجه کنید در سالهای اخیر تعداد واحدها از ۲۰۷ به ۲۰۳ واحد کاهش یافته است و برخی تغییرات ریز و کوچک اتفاق افتاده است مثلاً اسم برخی واحدها عوض شده است. مثلاً به جای نحو می‌گویند قواعد عربی.
۲- متأسفانه به خاطر سوءمدیریتهایی که در دانشگاه امام صادق علیه‌السلام وجود دارد، صفحه‌ای که به برنامه درسی و معرفی اسامی دروس اختصاص دارد، خالی است.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۵
حمید درویشی شاهکلائی

جشنواره مطبوعات برای ما دانشجویان ارتباطات، جذبه خاصی دارد.
معمولا هم دست پر از این نمایشگاه و جشنواره بین المللی برمی گردیم.
اما امسال، انگیزه مضاعفی برای حضور در نمایشگاه مطبوعات دارم:
به غرفه ما در هجدمین نمایشگاه بین المللی مطبوعات سر بزنید! (+)
9صبح تا 20 شب
طبقه دوم شبستان، سالن نشریات دانشجویی
نمایشگاه بین المللی مطبوعات

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۵
حمید درویشی شاهکلائی

سلام بر شما
1- سردبیری نشریه بسیج دانشجویی دنیایی دارد!
2- مطالب شماره مهر را در کمتر از هفت روز، پانزدهم مهر بستیم. اما هنوز نتوانستیم این 72 صفحه را به چاپخانه برسانیم. مطالب شماره آبان را هم امروز می بندیم انشالله. حدود 70 درصد مطالب سرویس ها رسیده و سی درصدی هم باقی مانده. اگر خدا بخواهد از این به بعد پانزدهم هر ماه، مطالب ماه بعد نهایی می شود.
4- مجموعه جزوات فرهنگی هم برای کادر نشری دید ایم. سه جزو اول آن کاملا آموزشی است(شیوه نامه یادداشت نویسی، روزنام نگاری فشرده، اینفوگرافیک).
4- سایت حیات‌مگ‌دات‌آی‌آر (HayatMag.ir) هم مرتب به روزرسانی می شود. پایگاه اطلاع رسانی ماهنامه حیات، شامل اطلاعیه ها، فراخوانها و خبرهای مرتبط با نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام است. اینجا
5- سایت حیات‌مگزدات‌آی‌آر (HayatMags.ir) را هم ببینید. بایگانی اینترنتی نشریات حیات است. نسخه اسکن نایاب شماره اول تفکر بسیجی (به سردبیری وحید جلیلی) سال 1370 را هم در آن قرار داده ایم. به مرور همه مطالب همه شماره های تفکر بسیجی، میعاد، هفت قفل و حتی نشریات مناسبتی و ویژه نامه ها را در این سایت قرار خواهیم داد. کمکمان کنید.
6- حیات خلوت هم نشریه ای است که متولدش کردیم تا حرفهای خصوصی درون دانشگاهی مان را آنجا بزنیم. در شماره اول حیات خلوت، پنج یادداشت از دانشجویان دکتری داریم و تعدادی هم از بچه های ارشد و لیسانس. حیات خلوت برای مشترکان داخل دانشگاهی حیات، رایگان است. مشترک حیات شوید تا از مزایای آن استفاده کنید.
7- حرف مزایا شد. از مزایای اشتراک حیات، بهره مندی از هدایای فرهنگی است. کتاب روایت آزاداندیشی در 78 صفحه به همت واحد سیاسی بسیج و ویراستاری و مقدمه ما آماده شده است. (البته چاپ و تجدیدنظر در طراحی جلد مانده است.) به زودی این کتاب خوش دست به قیمت 1000 تومان به فروش خواهد رسید. این کتاب برای مشترکان به ضمیمه نشریه فرستاده خواهد شد. (اطلاعیه اشتراک شماره
یک، اطلاعیه اشتراک شماره دو)
8- یک دامنه هم برای حیات خلوت گرفته ایم (
HayatKhalvatMag.ir) که با پیغام عجیبی از سایت سازمان پژوهشگاه داده بنیاد (مرکز رسمی ثبت دامنه) مواجه شدیم. خدا به خیر بگذراند!
9- دعا کنید. ما هنوز اعتقاد داریم دعا کارساز است.
10- برای ما نامه/ مطلب بنویسید. اوج کار این است که این شماره یا شماره های بعد نمی توانیم چاپ کنیم!
ممنون که تا اینجا با من بودید!
---------
اشتراک فید پاورقی، بهترین گزینه برای دریافت آسان جدیدترین مطالب ماست.
لطفا تنها این فید پاورقی را در گوگل ریدر لایک بزنید و همخوان کنید: http://pavaraQi.ir/post/rss
با اشتراک، شما به جمع 546 مشترک فید ما اضافه می شوید.
شاید شما برای 17646 بار، مطالب این وبلاگ را لایک بزنید!

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۵
حمید درویشی شاهکلائی

کتاب کوچه نقاشها خاطرات سید ابوالفضل کاظمیاین یادداشت را درباره کتاب کوچه نقاشها (خاطرات سید ابوالفضل کاظمی) نوشتم و در همشهری خردنامه ویژه نامه پایداری شماره تیر 1390 منتشر شده است. بی شک بازنشر اینترنتی یادداشتهای خودم در مجلات بعد از مدتی که از چاپ آنها می گذرد، اشکال ندارد.

کتاب کوچه نقاشها؛ ادامه روایت های متفاوت از دفاع مقدس

داش مشدی ها در جبهه

حمید درویشی شاهکلایی

در یک نگاه کلی:

عنوان کتاب

کوچه نقاشها: خاطرات سید ابوالفضل کاظمی

مصاحبه و تدوین

راحله صبوری

ناشر

انتشارات سوره مهر، تهران

چاپ اول

1389، قطع رقعی، گالینگور

قمیت

8500 تومان

تعداد صفحات

544

 

خلاصه کتاب:

کتاب کوچه نقاشها، روایت داستان زندگی از کودکی تا سال 1367 سید ابوالفضل کاظمی از زبان خودش است. کودکی یتیم که اخلاق و گفتار داش مشدی و پهلوانی داشت (لاتی بود برای خودش!) و در نتیجه تحول انقلاب اسلامی، به یکی از رزمندگان، جانبازان و فرماندهان دفاع مقدس تبدیل گشت.

بخشی از کتاب:

" قصه ی جوانی من، قصه ی باباشمل بازی و بزرگ تری بود. فضا مرا می برد و در خودش غرق می کرد. دوره ی حیرت بود و من گم کرده ای داشتم. یا می بایست لات می بودم و گلیم خودم را از آب بیرون می کشیدم و زور نمی شنفتم؛ آن هم با قلدری؛ یا بی بایست نوچه می بودم و گنده لات ها، یکی یکی می آمدند تو سینه ام.

لاتی هم برای خودش رسم و رسومی داشت."

( کوچه نقاش ها، صفحه 61 ، انتشارات سوره مهر)

 

استخراج گنج جنگ؛ یک ضرورت ملی

ایران امروز، بی شک برای ادامه حیات سیاسی اجتماعی فرهنگی و حتی اقتصادی خود چاره ای جز بازتولید رزمندگان دفاع مقدس در زمینه های متنوع امروزی ندارد. ایران امروز نیاز دارد رزمندگان اقتصادی سیاسی ما، چون رزمندگان دهه 60 بیاندیشند و با همان ویژگی ها به پیروزی دست یابند. مثلا ما در جنگ یاد گرفتیم بازی در زمین دشمن، همیشه برای ما شکست را در پی خواهد داشت. قواعد بازی را ما باید تعریف کنیم. ما باید جز از خدا نهراسیم و به محاسبات معنوی امیدوار باشیم. ما باید در حفظ دستاوردهای انقلابمان در همه زمینه ها پایداری کنیم و همین پایداری ما را به پیروزی رساند و می رساند. موضوع استخراج گنج جنگ، توسط رهبر معظم انقلاب سالهاست که پیگیری می شود و تولید آثار هنری در قالب کتاب و ... از زمینه های مهم این روند است. آری، یک بار از چالش حمله صدام که برای نابودی و یا تضعیف ما طراحی شده بود، فرصتی بی نظیر برای تربیت رزمندگان جان بر کف ساخته شد و امروز نیز از آن فرصت برای بازتولید قدرتمند ایران امروز در عرصه های گوناگون.

انشتار کتابهایی از سنخ کوچه نقاشها که به دفاع مقدس پرداخته اند و تکرار و بازتولید رزمندگان آن را شدنی معرفی می کنند، بسیار ارزشمند است. ما در این کتاب، با رزمندگانی روبرو می شویم که از همین کوچه پس کوچه ها برخاسته اند و احیانا چندان هم اهل رعایت ظاهر دین هم نبوده اند اما نفس قدسی امام و وجود یک مربی خوب، آنها را به شهدای جنگ تحمیلی تبدیل کرد. رزمندگانی که مثل آنها بودن، دشوار نیست.

وجه تسمیه کتاب به کوچه نقاشها

سید ابوالفضل کاظمی متولد کوچه نقاش ها در محله گارد ماشین دودی بین خیابان صفاری و خیابان خراسان است. (ص 15) وی به دلیل علاقه اش به این محله و کوچه نام کتاب را کوچه نقاش ها گذاشته است.

 

ساختار کتاب

سه ماه مصاحبه راحله صبوری، با پیرمردی که هنوز با گیوه راه می رود و داش مشدی حرف می زند به علاوه تدوین و بازخوانی های کتاب گرچه دشوار بود اما نتیجه شیرینی داشت. یک روز در میان، روزی دو ساعت گفت و گو به علاوه 20 ساعت مصاحبه تلفنی، بعد از پیاده سازی واژه به واژه در سال 1386 و تدوین آن در سال 1387، انتشار کتاب کوچه نقاشها را در سال 1389 نتیجه داد. تدوین‌گر کوچه نقاشها سعی کرده لحن محاوره ای راوی کتاب را حفظ کند تا جذابیت خاطرات حفظ شود. در نتیجه، کتابی مملو از ادبیات داش مشدی ها روبروی ماست که برای فهم معانی اصطلاحات تخصصی فراوان آنها، بعضا توضیحاتی از سوی راوی در متن می بینیم. گاهی نیز، معانی الفاظ به صورت پاورقی خودنمایی می کند. خانم صبوری پیش از این در تألیف و تدوین کتاب‌های "بمو" و "دسته یک" با اصغر کاظمی همکاری داشته است.

کتاب از 16 فصل تشکیل شده است که هر فصل به بخشی از زندگی راوی اختصاص یافته است. این فصلها گذر نام یافته اند. چهار گذر اول، مربوط به قبل انقلاب هستند که به ترتیب بیان زندگی شخصی و خانوادگی و دوران کودکی تا شیطنتهای نوجوانی و سربازی و پیروزی انقلاب است. تا اینجا علاوه بر اوضاع فرهنگی اجتماعی تهران قدیم، با فرهنگ پهلوانی، زورخانه ها (سلامتی حاج احمد متوسلیان صلوات!) و تکایا هم به طور جدی آشنا خواهید شد. در گذر چهارم، راوی با شهید بروجردی و شهید رجایی هم رفاقت بسته است. عضو کمیته استقبال از امام خمینی است و متحول شده است. گذر پنجم، سلامی است به کردستان. توصیفهای خوب (چون نقالان تهران قدیم!) از پاوه و اوضاع سیاسی و حتی طبیعی کردستان خواندنی است. همچنین شهید شیرودی، شهید صیاد شیرازی، شهید وصالی، شهید چمران و ... هم در این فصل حضور دارند. دستگیری کاظمی توسط کومله ها اوج جذابیت این فصل است.

گذر ششم، شروع حمله صدام است. از این گذر به بعد این روزشمار جنگ  و انقلاب است که ادامه می یابد. سید قصه ما، نخست وزیری را رها می کند و به جنگ می پردازد. دوستانش نیز با کفش قیصری و موتورشان در جبهه حضور می یابند. البته فقط جنگ نیست، پشت جبهه هم هست. فاطمه خانم، همسرش نیز هست. او که همه توی مسجد با دست نشانش می دهند و می گویند: شوهر این زن است که جوانان ما را به جبهه می فرستد و می کشد! چقدر زندگی برای این زن سخت بود. و بعد از جنگ چه زود رفت و شوهرش را تنها گذاشت.

به کارگیری اسناد و تصاویر با ارزش در انتهای کتاب، به همراه نامهای همرزمان پایان بخش کتاب است.

بازتولید تهران قدیم

ترکیب گذر (عنوان فصلها)، کوچه نقاشها (عنوان کتاب)، طرح روی جلد و ...تلاشی است در جهت مستند سازی و باورپذیری کتاب و بازتولید تهران قدیم. عزیز بودن تهران قدیم و زندگی سنتی در این کتاب، یکی به خاطر شخصیت سنتی و پهلوانی راوی آن است و دیگر به خاطر ارزشمند بودن صفات پهلوانی و عیاری و ویژگی های مثبت تهران قدیم. برای خوانندگان امروزی، آشنا شدن با ویژگی های تهران قدیم، زندگی سنتی، فرهنگ، آداب و رسوم، بازی ها، روابط اجتماعی و به ویژه اعتقادات تهران قدیم، قبلا در کتاب «من او» رمان برجسته رضا امیرخانی اتفاق افتاده است؛ اما بازتولید تهران قدیم در این کتاب به قدری زیبا بوده است که یکی از خوانندگان کتاب، در وبلاگش نوشته، آرزو کرده آن جا را ببیند. هم چنین امیرخانی، خود تهران قدیم را ندیده است ولی کاظمی خود از واقعیت تهران سخن می گوید؛ آن هم نه در قالب تخیلات رمان. بازتولید زیبای تهران قدیم در کتاب به فهم قیام 15 خرداد و شهادت یکی پهلوانها توسط رژیم پهلوی کمک شایانی می کند.

راوی

سید ابوالفضل کاظمی، از بچه های جنوب شهر تهران است. داش مشدی است ولی به لطف دوست خوبش، حاج قاسم، از سربازان حضرت روح الله می شود. بعد از انقلاب در معاونت جمع آوری تشریفات زاید (نخست وزیری) حضور می یابد، سر از کردستان در می آورد و از اعضای گروه دستمال سرخ ها می گردد. آرام و قرار ندارد و خوزستان زیر آتش عراق را بر نمی تابد. عمدتا نیروی آزاد است و هر جا بخواهد می رود. کمی بعد رسمی تر می شود و حتی به سمت فرماندهی گردانی در لشکر 27 می رسد. او احتمالا تنها فرمانده گردانی است که پاسدار نبوده و همه نیروهای تحت امرش هم بسیجی هایی از او سنخ اویند: داش مشدی های هیئتی. وی بارها تا مرز شهادت می رود. در کردستان چیزی به اعدام او نمانده بود. یک بار هم جزء شهدا حسابش کرده بودند ولی از سردخانه نجات یافت. علاوه بر جراحتهای معمولی، در عملیات خیبر، شیمیایی هم شده است. در طول مصاحبه هم چند بار راهی بیمارستان ساسان گردید.

اهمیت خاطرات یک فرمانده گردان

یکی از زیبایی های این کتاب برای خوانندگان عادی (که حاوی نکات جالبی برای پژوهشگران نیز خواهد بود) روایت جنگ از سوی یک فرمانده گردان است. فرمانده گردان از یک سو می تواند تحلیل های کلان ارائه دهد. او می تواند از بالا نگاه کند و با دید ترکیبی که از حضور در جلسات توجیه عملیات و نشست و برخاست با فرماندهان عالی رتبه به دست آورده، برداشتهای جامعی از رویدادها ارائه دهد. از سوی دیگر، یک فرمانده گردان، به مثابه یک مدیر عملیاتی در ارتباط با ساده ترین رزمندگان است و آنها را می شناسد. همیشه در کنار بسیجی ها هست و با عینیت رویدادها مواجه است. تحلیل های جزئی او هم مطابق با واقعیت و دقیق است.

عبور از خطوط قرمز در روایت تاریخ دفاع مقدس

سایت های خبری به نقل از کاظمی نوشته اند که بیش از نیمی از متن (یعنی حدود 500 صفحه) سانسور و حذف شده است. البته گویا قرار است در آینده ای که کسی از آن خبر ندارد، منتشر شود. قمستهای حذف شده ظاهرا راجع به اسارت حاج احمد متوسلیان در لبنان است. گرچه قسمتهای حذف شده زیاد است، نکته هایی جدید و متفاوت نیز در کتاب زیاد است. اختلافات فرماندهان و درگیری های سیاسی و نقش پشت جبهه از مواردی است که از تیغ حذف و سانسور در امان مانده است.

نقش برجسته مربی

حاج قاسم در شکل گیری شخصیت سید ابوالفضل و دوستانش، تاثیرگذار بود. به حدی که اگر زندگی پنج رکن داشته باشد، یک رکن آن حاج قاسم بود و سید به او ایمان داشت. (ص 289) بخشی از کتاب در توصیف کارهای فرهنگی حاج قاسم در فضای آلوده قبل انقلاب را بخوانید:

«قاسم آمده بود انقلاب کند! به محله ای آمده بود که بیشتر جوان هایش اهل قمار و میکده بودند؛ اما هیچ وقت دستش را تو جیب کسی نکرد، ببیند طرف قاپ و تاس و ورق توی جیبش دارد یا نه. وقتی درس اخلاق بهمان می داد، تو روی ما نگفت که من آمده ام با قمار جنگ کنم. همه می گفتند این کارها را نکنید؛ بد است. قاسم آمده بود بگوید چه کار کنیم، خوب است. تا آن موقع چنین اتفاقی در محل ما نیفتاده بود.

... آن موقع، من جوان بی کله ای بودم. زمینه هر خطایی را داشتم. یعنی محیط زندگی من مساعد بود که به هر سویی بروم؛ اما قاسم، عشق مرا عوض کرد و مرا برد تا فضای خودسازی و معنویت».

 داستان آشنایی با همسر آینده در جریان انقلاب

   یک شب بارانی دیگر، با بچه محل ها ریختیم تو خیابان ری و شعار دادیم. به طرف تیر دوقلو می رفتیم که گاردی ها افتادند دنبال مان و ما پا به فرار گذاشتیم. پیچیدیم تو یک کوچه تنگ. گاردی ها که فهمیده بودند من یک عده را هدایت می کنم و بهشان خط می دهم، آمدند به طرف آن کوچه. من می دویدم و جمعیت هم دنبالم می آمد. پیچیدم تو یک بن بست تاریک و از آن جمعیت فقط پنج- شش نفر با من آمدند و هر کس یک گوشه پناه گرفت.

... سرک کشیدم و وقتی از رفتن شان مطمئن شدم. رو به زن گفتم: «حاج خانم، رفتند!»

    هر دو از پناه دیوار بیرون آمدیم. تو تاریکی، رخ زن پیدا نبود. فقط چادرش به سفیدی می زد. قدم زنان آمدیم تا وسط کوچه. یک دفعه نگاهم به پاهای زن افتاد و دیدم که کفش ندارد و پابرهنه راه می رود.

    گفتم: «ا... خانم، شما چرا پابرهنه ای؟»

    گفت: «داشتم می دویدم، از پام کنده شدن. فرصت نشد برگردم و برشون دارم.»

    بی معطلی کفش هایم را درآوردم و جفت کردم جلوی پاش...»

 

سهم شهید رجایی از کتاب

شهدا در کتاب، جایگاه برجسته ای دارند. شهید رجایی نخست وزیر یکی از آنهاست. خاطره زیر، در مورد شهید رجایی از کتاب انتخاب شده است:

«ساعت حدود 10 صبح جمعه به شهر سنندج رسیدیم. قرار بود آقای رجایی، همان روز در نمازجمعه برای مردم سخن رانی کند. وارد شهر که شدیم، دم یک فشاری آب توقف کردیم تا آبی به صورتمان بزنیم و نفسی بگیریم. یکی از اهالی، لیوانی آب کرد و داد دست آقای رجایی. بعد با لهجه کردی رو به آقا گفت: «شما چقدر شبیه آقای رجایی هستید؟»

    آقای رجایی خندید و گفت: «من فامیل دور آقای رجایی هستم.»

    مرد گفت: «کیه آقای رجایی هستی؟»

    گفتم: «پسر عموی باباشه!»

    آقای رجایی گفت: «نه آقاجون، من خود رجایی. خادم شما هستم.»

    طرف یکهو جا خورد! این پا و آن پا کرد. انگار باورش نشده بود، نیم خنده ای کرد و گفت: «خوب، آقا! سلامت باشید...»

    و رفت پی کارش.

    گروه موتوری های شکار تانک

ماجرای جلیل و گروه 50 نفره شکار تانک جنگ پارتیزانی در خوزستان کمتر شنیده شده است:

«آن روز، بعد از سلام و احوال پرسی، قضیه شکار تانک را براش توضیح دادم. جلیل را راضی کردم بیاید منطقه. بعد ترک موتورش نشستم و با هم سراغ چند نفر از دوستان جلیل و بچه های مولوی رفتیم. جمع شان کردم و گفتم که فردا صبح ساعت 8 بیایند نخست وزیری. بعد به خانه رفتم تا دیداری تازه کنم.

    فردا صبح زود به نخست وزیری رفتم. 50 نفر آمده بودند که همه شان موتور پرشی داشتند. مسئول ستاد اعزام به جنگ نخست وزیری، وقتی قواره بچه ها را دید، نخ آمد که «این قواره ها به درد جنگ نمی خورند. این ها کی هستند جمع کرده ای آورده ای؟ مگر جبهه جای کفش قیصری و سوسول بازی است؟.»

    بالاخره سید کار را ردیف می کند و بچه های مولوی با موتورهایشان راهی اهواز می شوند.

«دکتر چمران تا بچه ها را دید، تک تک شان را بغل کرد و با همه شان مدل مشتی ها، سلام علیک کرد. همان سلام علیک و خوش و بش باعث شد دکتر تو دل بچه ها نفوذ کند و بچه ها برای همیشه حرفش را بخرند.

    دکتر رو به من گفت: «چه ورق هایی آورده ای، سید! بارک الله، باباجان.»

مرور شخصیتهای بنام تهرانی جنگ

تراکم بالای حضور شخصیتهای رزمنده برجسته در کتاب، از ویژگی های این کتاب است. بعضا داستان های مرتبط با آنها نیز متفاوت نقل شده است. از جمله اذان مشهور ابراهیم هادی:

ابراهیم هادی همیشه عادت داشت سر وقت اذان بگوید. در حینی که ابرام اذان می گفته، قناسه زن عراقی با تیر مستقیم می زند تو گلوی ابرام. ابرام می افتد.

    ارتشی ها که در این عملیات شریک بوده اند، اعتراض می کنند که «این ما را لو داده. مگر تو عملیات کسی اذان می گوید؟»

    بیست دقیقه بعد، از آن طرف می شنوند: دخیل خمینی، دخیل خمینی...

    چند صد عراقی، با پای خودشان آمدند تو دام بچه ها و اسیر شدند. یک نفر که زبان عربی بلد بوده، با عراقی ها صحبت می کند و می پرسد: «شما چرا تسلیم شدید؟»

    عراقی می گوید: «ما فکر کردیم شما آتش پرست و مجوس اید؛ ولی الآن که صدای اذان را شنیدیم، فهمیدیم شما هم مثل ما مسلمان اید و تسلیم شدیم.»

داستان فتح خرمشهر در کنار فاتح بازی دراز، محسن وزوایی، هم خواندنی است (وقتی گردان 1100 نفری راه را گم می کنند):

«آن جا تازه فهمیدیم گم شده ایم. همهمه شد بین بچه ها. همه چشم ها به محسن بود. نمی دانستیم این گره کور را چطور باز می کند.

    یک دفعه بلند شد و تو تاریکی گم شد. شبح اش را دیدیم که در دل تاریکی قامت بست و نماز خواند.

    بچه ها از ستون بیرون آمدند و گفتند: اگر وقت نماز است، بگویید ما هم اقتدا کنیم.

    من نمی دانم؛ خدا می داند آن شب به محسن چه گذشت. یک ربع بیست دقیقه بعد، محسن از سر نماز بلند شد و خیلی قرص و محکم آمد طرفمان و گفت: «برادرا، بلند شید و به ستون حرکت کنید.»

    بلدچی گفت: «کجا؟ اگر جلوتر برید، راه را بیشتر گم می کنید. سر و ته این دشت معلوم نیست. هوا روشن بشه، از عراقی ها دور می خورید.»

    محسن محلش نداد و گفت: «برادرها، حرکت کنید.»

به برکت محاسبات معنوی و نماز عاشقانه محسن، آن ها بالای سر توپخانه عراق هستند و با 94 قبضه توپ غنیمتی، سپاه صاحب توپخانه می گردد.   

    گردان میثم، محفل لوطی ها و داش مشتی ها

تشکیل دوباره گردان میثم بر عهده سید است. گردانی که او آن را متفاوت از دیگر گردانها تشکیل می دهد. گردانی که شرط تشکیلش این است که لخت شوند تا راحت سینه بزنند! گردان هیئتی ها و بچه های گود زورخانه. گردانی که درس هقتگی اخلاق دارد به استادی سید. سید اسم درس را سیری بر جوانمردان می گذارد و از دوستش پهلوان ابراهیم هادی می گوید. گردانی که ماجرای سینه زنی آنها در حالی که رئیس وقت مجلس (آقای هاشمی رفسنجانی) برای سخنرانی آمده بود، خواندنی است. ماجرای سردار سیگار و چادر دخانیات هم در نوع خودش جالب توجه است.

 پایان جنگ در این کتاب هم دردناک است. به ویژه این که بروکراسی اداری و زندگی کارمندی برای چنین انسانی که در نظام هم نظامی نمی زیسته، و همیشه داوطلب آزاد بوده سخت است. عملیات نوید خوبی برای ادامه حیات بود اما باید از دوکوهه خداحافظی کرد.

 پیش بینی امام خامنه ای درباره کتاب

در برخی وبلاگها آمده است امام خامنه ای در عیادت از ایشان در بیمارستان، قبل از انتشار کتاب، در گفت و گو با بچه های حوزه هنری پیش بینی کرده اند که این کتاب مانند «دا» جز پرفروشها خواهد بود. پیش بینی ای که به واقعیت پیوسته است. مثلا در مدت 70 روز به چاپ هفتم رسید.

سال گذشته و امسال کتاب « دا » در نمایشگاه کتاب تهران بازار کتاب را آنچنان داغ کرد که داغی آن هنوز هم احساس می شود. این کتاب از آنجا بسیار مورد توجه قرار گرفت که روایتی واقعی و متفاوت از مقاومت مردمی ایرانیان در جنگ تحمیلی بعثی ها علیه ایران ارائه می کند.

مرتبط:

یادداشت کوتاه من درباره همین کتاب در وبلاگ قفسه (+)

یادداشت مفصل من درباره کتاب از معراج برگشتگان حمید داوودآبادی منتشره در همشهری پایداری (+)

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۵
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۵ ق.ظ

یک دهه با استاد ابراهیم فیاض



نشریه دعوت ویژه نامه استاد فیاضمتن ذیل را، سال گذشته همین روزها نوشتم و در نشریه دعوت، ویژه نامه استاد ابراهیم فیاض چاپ شد (+). آن روزها حذف تدریجی فیاض (+) (و اساتید بزرگ از دانشگاه) ما را بسیار نگران می کرد. (پرونده ویژه حذف ابراهیم فیاض در وبلاگ دانشگاهه داریم؟!!!) امروز، وقتی نگاهی به اساتید دروسی چون تفسیر و ... می اندازیم، به یاد اساتید درسهای مهارتهای تحصیلی و تدبیر زندگی می افتیم که هر کسی با هر تخصصی به تدریس این دروس اقدام می کند. به امید حاکم شدن دوباره تخصص گرایی.

12 پاراگراف با استاد

1-      اوایل دهه 80 یک بچه دبیرستانی بودم که کار خبرنگاری می کردم. برادرم دانشجو بود و هر دو هفته که به خانه می آمد همراه ش مجله های مفیدی می آورد. من هم که سرم برای خواندن درد می کرد؛ آنها را می خواندم. پگاه هم از مجلاتی بود که می خواندم. بعد از فهرست و یادداشت سردبیر[1]، همیشه یک یادداشت نویس ثابت بود به نام ابراهیم فیاض. برایم جالب بود که در هر شماره می نویسد. طبیعتا انتظار ندارید که من چیزی از آن یادداشتها می فهمیدم؟ دوران دانشجویی برادرم سال 83 تمام شد و ابراهیم فیاض نیز.

2-      جمعه یک مهر 1384، اولین روزی که به مثابه یک دانشجو وارد دانشگاه شدم و چرخی در دانشگاه زدم، اسم «دکتر» ابراهیم فیاض را بر در یکی از اتاقهای دانشکده مان دیدم.

3-      همان هفته اول، ما که با حقوقی ها هم طبقه بودیم از استاد جامعه شناسی شان چیزهایی(!) شنیدیم. با افتخار گفتم که استادشان، استاد دانشکده ماست. آن ها می گفتند فیاض همه چیز را بر مبنای جنسیت تحلیل می کند و به هر بهانه ای به هاشمی رفسنجانی فحش می دهد. آن زمان هنوز آیت الله علی اکبر هاشمی از مقدسات جامعه بود؛ گرچه در انتخابات شکست خورده بود.

4-      سرگروه اندیشه یک مان درباره استاد جامعه شناسی مان (که به جای استاد فیاض آمده بود) پرسید و وقتی فهمید که ما قرار است سه کتاب را در یک ترم بخوانیم؛ به ما تبریک گفت و آرزوی موفقیت کرد. سرگروه هشتاد و سه ای ما و حتی هشتاد و دویی ها جامعه شناسی را با استاد فیاض گذرانده بودند ولی کتاب درسی نخوانده بودند. ما هم خوشحال بودیم که دانسته های تخصصی ما از هشتاد و سه ای ها بیشتر خواهد بود. (و در پایان ترم هم واقعا بیشتر بود!)

5-      اولین بار بود که برای معارفه ورودی های جدید به ابتکار بچه های فرهنگ و ارتباطات، ضیافت افطاری ویژه خانواده کوچک فرهنگ و ارتباطات در طبقه فوقانی مسجد برگزار می شد. نشریه «بشیر»[2] هم به برنامه افطاری رسیده بود و موضوع بحثها بود. فیاض در جلسه حاضر نبود اما بخش کوچکی از نشریه به پایان نامه دکتری او اختصاص داشت.

6-      زیاد در مورد فیاض می شنیدم. سه هفته آخر ترم، به جای کلاس ادبیات خودمان به کلاس جامعه شناسی بچه های حقوق رفتم.[3] آنجا بود که تفاوت شیوه های تدریس را درک کردم. هنجار، نقش و کارکرد، مفاهیمی بودند که به زحمت یاد گرفته بودیم ولی اینجا به سادگی مورد استفاده قرار می گرفتند. البته حقوقی ها نمی فهمیدند فیاض چه می گوید و عمدتا فقط فحشها را یاد می گرفتند و مسائل جنسی را.

7-      ثبت نام ترم دوم، اواخر ترم یک بود. تب فیاض دوستی بالا گرفته بود. ترم دوم انسان شناسی فرهنگی بچه های 83 با استاد فیاض ارائه می شد که پیش نیاز نداشت و ما می توانستیم بگیریم. البته نتوانستیم بگیریم چون آن ساعت به ما هم درس تخصصی ارائه دادند!

8-      فیاض را کم و بیش در برنامه ها و همایشها می دیدم. پیوسته انتقادی تر می شد! سر اسم گروه که اول فرهنگ باشد یا ارتباطات دعوا درست می کرد. وقتی انتقادی می شد، دوست داشتنی تر می شد. در ترم سوم باخبر شدیم ترم چهارم انسان شناسی ارائه نمی شود و از این بعد در ترم پنجم ارائه می شود. در ترم چهارم هم باخبر شدیم همان استاد جامعه شناسی مان، استاد انسان شناسی می شود. خیلی از بچه ها ترسیدند. (تصور آن دورانی که برای مبانی جامعه شناسی آن همه مطالعه کرده بودیم برای بچه ها رنج آور بود!) برخی که بیشتر ترسیده بودند نامه ای نوشتند به رئیس دانشکده که جدیدا عوض شده بود و درخواست کرده بودند که دوباره درس با استاد فیاض ارائه شود. رئیس جدید دانشکده (استاد بشیر) قبول کردند! ما هم شاگردان فیاض می شدیم! البته از آن مهمتر، شیرینی پیروزی توانستن بود.

9-      ترم 5، درس استاد فیاض، پژوهشی شروع شد ولی خیلی زود استاد داغ کردند و گفتند که اینها می خواهند شما تحقیق نکنید. هفت هشت نفرمان هم به خواندن کتاب کتاک اکتفا کردیم. بقیه هم که آخرش نفهمیدند انسان شناسی با جامعه شنایسی چه فرقی دارد؟! آن ترم، فیاض خیلی ناراضی بود. تک سوال امتحانی را خودش ننوشت. ما خط آقای اقوامی را می شناسیم. چیزهای زیادی یاد گرفتیم.

10-   ترم 7 هم بار دیگر در کمال ناباوری دیدیم استاد نظریه های جامعه شناسی (که آقای جمشیدیها بود) تغییر کرده است و شده است فیاض. اعتراف می کنم این ترم ترجیح می دادیم با فیاض ارائه نمی شد. کلاس با فیاض به این معنی بود که نیمی از کلاس، هیچ چیز از آن درس نفهمد و نخواند. ما این را نمی خواستیم. حلقه چند نفره مطالعاتی نظریه ها با محوریت استاد سید مجید امامی تشکیل شد و کتاب را آنجا می خواندیم و از توضیحات تکمیلی استاد فیاض هم در کلاس استفاده می کردیم. همان ترم یک روزی آمد و گفت: تصویب کردند که دیگر دروس لیسانس نداشته باشم. بنابراین آخرین درسمان با فیاض در دوره لیسانس بود که وسط آن جریانات 14 آبان و دو تجمع مقابل دانشکده پیش آمد.

11-   ترم 10، درسی که معمولا به استاد پاکتچی ارائه می شد، به دکتر فیاض داده شد: فلسفه علوم انسانی و اجتماعی. گرچه نظر ما مهم نبود، ترجیح می دادیم مثلا با سید مجید امامی ارائه می شد. این بار به طور جدی در فهم اندیشه های فیاض دچار مشکل شده بودیم و نمی توانستیم سیر منطقی مباحث جلسات را بفهمیم. به جاست از توضیحات میلاد حاجی پروانه در تشریح آن چه در کلاس گذشت، تشکر کنم. بحثهای جانبی فیاض زیبا و قابل فهم بود ولی بحثهای اصلی درس عمدتا درست فهم نمی شد.

12-   الان هم ترم 12 است. فیاض در آستانه حذف از دانشگاه، محکم و استوار بر ماندن و اصلاح وضع موجود تاکید خواهد کرد. سه کلاس درس و چندین جلسه سخنرانی علمی، مناظره، یادداشتها و ... آن چیزی است که از دکتر فیاض به من رسیده است. اما حقیت آن است که شوق مطالعه و امید به آینده (در اوج انتقاد و اعتراض به وضع موجود و روند جاری) دو گوهر گرانبهایی است که من از استاد به ارث برده ام.

حمید درویشی شاهکلائی، دانشجوی دوره سوم کارشناسی ارشد پیوسته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام

[1] ابراهیم فیاض بعد از انتشار چند شماره به همکاری به نویسندگی در پگاه پرداخت. آن اوایل هم ابتدا یادداشتی به عنوان یادداشت سردبیر چاپ می شد و دومین یادداشت، نوشته ای از استادنا سلام الله علیه بود که آن روزها تنها ابراهیم فیاض بود. البته همان طور که مستحضرید بعدها یادداشت های ابراهیم فیاض، اولین یادداشت پگاه شد. جالب است که بعد از اخذ درجه دکتری هم با عنوان ابراهیم فیاض نوشته می شوند. (و نه دکتر ابراهیم فیاض.)

[2] منظورم نسخه چاپی ویژه نامه نشریه الکترونیکی بشیر است. انجمن علمی در اواخر سال دوم پذیرش دانشجو در رشته راه اندازی شده بود و بشیر اسمی قرآنی بود که بچه ها برای نشریه انجمن انتخاب کرده بودند. استاد دکتر حسن بشیر هم ابتدای سال سوم به خانواده فرهنگ و ارتباطات اضافه شد؛ در نتیجه بچه ها اسم نشریه را در شماره های بعدی به «دعوت» تغییر دادند. می بینید حضور یک شخص یا عدم حضور آن چقدر در تحولات مهم است.

[3] آن موقع هم چهارشنبه هایمان پر بود و هم این که آن قدرها به ذهنمان نمی رسید که برویم دانشگاه سر کلاسهای استاد بنشینیم!

مطالب مرتبط با استاد ابراهیم فیاض:

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۵
حمید درویشی شاهکلائی

عرصه های مهم و تاثیرگذار را خالی نکنیم
1- کمی پس از شروع این ترم تحصیلی، آقای محمد جواد نیک روش، فرمانده
بسیج دانشگاه امر فرمودند که سردبیری نشریه بسیج را بر عهده بگیرم. عدم اطاعت هم بی انصافی است. من که سال اول، نوشتن در نشریه بسیج را (که آن زمان، هفت قفل نامیده می شد.) آرزوی خود می دانستم، به دنبال قحط الرجال به وقوع پیوسته، سردبیری نشریه گفتمان انقلاب اسلامی را پذیرفتم.

به یاد چهارده سال کار مطبوعاتی
2- چهارده سال پیش، نشریه ستایش (توزیع در استان مازندران)، اولین تجربه کار مطبوعات برای من بود. از آن زمان تاکنون، تجربه های زیادی آموخته ام. حضور فعال در خبرگزاری پانا (در دوره دانش آموزی) و فعالیت های سایبری ده سال اخیر، در کنار شش سال تحصیل در رشته ارتباطات، فهم بهتری از فضای علمی و عملی مطبوعات به من داده است.

حیات، میراث با ارزش بسیج دانشگاه امام صادق علیه السلام
3- حیات، میراث دار نشریه «تفکر بسیجی» است که به همت
وحید جلیلی (دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و نشریه راه) است که از سال 1370 در دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر می شد. حیاث میراث دار نشریه هفت قفل و جریان دانشجویی عدالتخواهی  است که فضای مطالبه گری را بر نیمه اول دهه هشتاد دانشگاه (و کشور) حاکم کرد. حیات، 2000 نفر خواننده در سطوح مهم و تاثیر گذار سیاسی و علمی دارد. حیات، رتبه نخست نشریات دانشجویی کشور است. (خبر)
حیات، در اندازه ای جدید و با لوگوی جدید منتشر می شود
حیات و عصر نشریات حرفه ای
4- ما در حیات، حرفه ای شدن و حرفه ای عمل کردن را تجربه خواهیم کرد. حرفه ای شدن در شکل و محتوا از همین شماره مهر به تدریج شروع خواهد شد. شماره مهر، حیات را با لوگو و اندازه ای جدید بخوانید.

شما و حیات
5- حیات، نشریه گفتمان انقلاب اسلامی است. این دوره از حیات، بر اندیشه و تولیدات حوزه علوم انسانی اسلامی تاکید خواهد کرد. حیات، از همه شما دعوت به همکاری می کند. برای حیات بنویسید. درباره حیات و مطالب آن بنویسید و نقد کنید. حیات را به دوستان و دشمنان معرفی کنید. به سایت حیات (
hayatmag.ir) لینک دهید و حیات را از خود بدانید. انقلاب اسلامی و همه دستاوردهای آن به شما تعلق دارد.

مطالب مرتبط:
---------
اشتراک فید پاورقی، بهترین گزینه برای دریافت آسان جدیدترین مطالب ماست.
لطفا تنها این فید پاورقی را در گوگل ریدر لایک بزنید و همخوان کنید: http://pavaraQi.ir/post/rss
با اشتراک، شما به جمع 546 مشترک فید ما اضافه می شوید.
شاید شما برای 17646 بار، مطالب این وبلاگ را لایک بزنید!

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۵
حمید درویشی شاهکلائی


این ترم، کلاس ندارم. (
+) (واحدها رو، سه ترم زودتر پاس کنیم، از این اتفاقات می افتد!)

کلاس «نظریه های فرهنگ» با استاد پاکتچی
تصمیم دارم در کلاس «نظریه های فرهنگ» که برای اولین بار، آقای دکتر احمد پاکتچی (هیات علمی دانشکده الهیات!) ارائه می دهند، شرکت کنم.

درس نظریه های فرهنگ، از مجموعه درسهای اصلی و نظریه ای رشته فرهنگ و ارتباطات است. بخشی از سوالات آزمون دکتری، از مباحث این درس طرح می شود.
(+)

من این درس را چند ترم قبل با استاد حجت الاسلام دکتر سعید مهدوی کنی (
+) (رئیس فعلی دانشکده فرهنگ و ارتباطات) گذرانده بودم. در آن دوره بنا به ضرورتهایی، تاکید درس بر نظریه های کلاسیک بود.

تفاوت را احساس کنید!
تدریس آقای پاکتچی، تفاوتهایی با تدریس دیگر اساتید دارد. مثلا قرار است آقای پاکتچی، چیزهایی را بگوید که در کتابها نیست!

فقدان آشنایی دانشمندان علوم انسانی دنیای انگلیسی زبان و یا برخی مسائل دیگر سبب شده است که در کتابهای زبان انگلیسی، اشاره ای به نظریه های تولید شده توسط دانشمندان بسیاری از کشورها (مثلا آلمان و روسیه) نشود. در نتیجه در کتابهای ترجمه تالیف فارسی هم اثری از این نظریه ها نیست. آشنایی دکتر پاکتچی با زبانهای متعدد، این ضعف را برطرف می سازد. یعنی قرار است ایشان با مراجعه هایی که به منابع اصلی آلمانی و روسی داشته اند، آنها را هم بیان کنند.
هم چنین، تاکید استاد در این ترم، بر نظریه های جدید است که آشنایی کمتری با آنها دارم.

استاد خوب، حق دانشجویان خوب
این درس خوب، علاوه بر استاد از نعمت دانشجویان خوب (بچه های کد 87) هم بهره مند است. اولین کلاسی بود که من در هفت سال گذشته در دانشگاه امام صادق علیه السلام دیدم که صندلی ها از جلو پر شدند! هیچ کس در ردیف  آخر ننشست. آنانی که تاخیر داشتند هم در ردیف یکی مانده به آخر نشستند. دانشجویان هم مشارکت خوبی در بحث داشتند که به نظر من بهتر است، کسی در وسط درس، سوالی نپرسد و سوالها را بگذارند بعد از کلاس. البته آقای پاکتچی بلد است که در پاسخ به سوالات، از بحث منحرف نشود اما همان یکی دو دقیقه هم حیف است.

حسین سرفراز، اولین فارغ التحصیل رشته ما، در ارائه این درس به دکتر پاکتچی کمک می کنند.
(اینجا را بخوانید تا قدر و منزلت استاد پاکتچی در نزد ما آشنا شوید.)

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۵
حمید درویشی شاهکلائی

  1. بهتر است این دروس اصلی با همین ترتیب خوانده شوند. یعنی ابتدا مبانی جامعه شناسی بخوانید و بعد سراغ نظریه جامعه شناسی بروید. ابتدا مبانی ارتبطات بخوانید و بعد نظریه های ارتباطات. خواندن روش تحقیق در علوم اجتماعی در میانه این دو مناسب به نظر می رسد. هم چنین مسائل در نوبت آخر قرار می گیرد. در این نگاه، درسهای اصلی را از دروس فرعی می توانید تفکیک کنید و اهمیت و وزن واقعی هر درس را تشخیص دهید. البته همه درسها مهم اند. اما واضح است درسی چون «شیوه نگارش برای رسانه های جمعی» یک درس فرعی است. مثل درس فرعی «کاربرد رایانه برای دانشجو«.
  2. بهتر است ابتدا و یا همزمان با دروس مبانی جامعه شناسی، روان شناسی، ارتباطات و انسان شناسی فرهنگی، به مباحث شیرین فلسفه بپردازید. فلسفه برای علوم انسانی لازم است. قبل از مطالعه یک دور خواندن تاریخ اندیشه بشری به مطالعه نظریه ها نپردازید. پس، مبانی، فلسفه، و سپس نظریه.
  3. در بین نظریه ها، با نظریه جامعه شناسی شروع کنید، سپس نظریه فرهنگی بخوانید و بعد نظریه ارتباطات. این طوری، فهم نظریه ها برای شما راحت می شود. در پایان هم نظریه های فرهنگ وارتباطات (حوزه تعامل فرهنگ و ارتباطات).

---------
اشتراک فید پاورقی، بهترین گزینه برای دریافت آسان جدیدترین مطالب ماست.
لطفا تنها این فید پاورقی را در گوگل ریدر لایک بزنید و همخوان کنید: http://pavaraQi.ir/post/rss
با اشتراک، شما به جمع 546 مشترک فید ما اضافه می شوید.
شاید شما برای 17646 بار، مطالب این وبلاگ را لایک بزنید!

سیر مطالعاتی فرهنگ و ارتباطات براساس چهار بخش هر علم


منظور من از نقشه هوایی علم

در مطلب قبلی (+)، اشاره ای شد که برای موفقیت آسان، شناخت جایگاه هر درس در برنامه درسی رشته ضروری است. این که این درس با چه درسهایی در ارتباط است و چرا باید این واحد را بخوانیم؟ این درس، کجای رشته ماست؟  ما اگر یک نقشه هوایی از رشته مان داشته باشیم، کمکمان می کند تا بدانیم قرار است این درس چه نیازی از ما را بر طرف کند.
در مطلب قبلی، بیشتر ناظر به داوطلبان آزمون کنکور سراسری دکتری علوم ارتباطات به این موضوع پرداختیم و در این مطلب، بیشتر تاکیدمان بر ورودی های جدید و بچه های کارشناسی فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام است. داشتن چنین نگاهی برای ورودی های جدید، لازم و ضروری است. هم چنین به داوطلبان آزمون دکتری، کمک می کند تا حوزه های مغفول در رشته خود را تشخیص بدهند. باز هم تاکید می کنم که مطالب این یادداشت، براساس نظر امروز من است!

 

چهار بخش رشته ارتباطات

نقشه هوایی رشته علوم ارتباطات (فرهنگ و ارتباطات)

رشته ارتباطات (و به طور خاص فرهنگ و ارتباطات) مثل عموم حوزه های دانش، در یک نگاه از 4 بخش مهم الف- مفاهیم (دروس مبانی: جامعه شناسی، روان شناسی، ارتباطات انسانی، ارتباط جمعی و ...)، ب- روش (دروس آمار و روش تحقیق)، ج- نظریه (دروس نظریه جامعه شناسی، نظریه فرهنگ، نظریه ارتباطات و ...) و د- مسائل (دروس سازمانها و سیاستها و سمینار مسائل جهانی و منطقه ای فرهنگ و ارتباطات) تشکیل شده است.


ارتباط این چهار بخش در یک جمله

ما در تحقیقات علوم اجتماعی مان (به طور عام و علوم ارتباطات به طور خاص)، یک مساله را بر مبنای یک نظریه و با یک روش تحقیق مشخص با اصطلاحات و مفاهیم معتبر همان حوزه بررسی می کنیم.


الف- بخش  مفاهیم و دروس مبانی

در این درسها با نگاه رشته به واقعیت های زندگی، سرفصلهای اصلی رشته، ادبیات تخصصی رشته، (بعضا) محققان برجسته و تحقیقات مهم آشنا می شوید. به عنوان مثال، دانشجوی علوم اجتماعی باید بتواند با مطالعه مبانی جامعه شناسی، کاربرد تخصصی اصطلاحاتی چون نقش و کارکرد و ... را تشخیص دهد.

در دروس مبانی قرار نیست که در موضوعی عمیق شوید. همین که با نگاه رشته و علمتان به زندگی و واقعیت ها آشنا شوید، کافیست. مثلا آب در شیمی، یعنی «هاش دو او». اما در فقه، آب یا مطلق است و یا مضاف! پاک است یا نجس. اما لازم نیست هاش دو او باشد! شراب خوردن حرام است اما فکر می کنی آبه، نوش جونتان!

یا مثلا وقتی مبانی انسان شناسی فرهنگی پاس می کنید، باید بتوانید تفاوت دو رویکرد جامعه شناسی و انسان شناسی به یک موضوع (به یک واقعیت زندگی) را تشخیص دهید. 

در برخی دروس مبانی فرعی، بعضا با همه حوزه های چهارگانه علم مواجه می شوید. مثلا در دو واحد نشانه شناسی، ممکن است هم با مبانی، نظریه ها و روش تحلیل نشانه شناسی آشنا می شوید. این موضوع به خاطر محدودیت واحدها و ارزش موضوعات اتفاق می افتد.


یک نکته مربوط به انتخاب واحد دروس مبانی:

در دانشگاه ما، درس انسان شناسی فرهنگی ترم 5 ارائه می شود. احتمالا این دروس مبانی، پیش نیاز خاصی ندارند. اما پیشنهاد ما، لزوما انتخاب واحد زودتر این درسها نیست. اگر این درسها را با کدبالایی ها بردارید، آن استفاده مطلوب از درس (که کدبالایی ها به علت تنفس بیشتر در فضای رشته به دست آورده اند) را نخواهید داشت. کدبالایی ها یک چیزهایی را می فهمند که شما نمی فهمید. بنابراین ابتدا قوی شوید و بعد این دروس (که بعضا مثل انسان شناسی از دروس اصلی رشته هستند) را با کدبالایی ها بردارید. با انتخاب واحد دروس فرعی مثل تدبیر زندگی و جریان شناسی تاریخ معاصر و ... از هم کدی هاتون جلو بیفتید.


ب- دروس نظریه

نظریه ها در علوم اجتماعی پشتیبانی کننده تحقیقات شما و تولید علم هستند. مثلا شما موضوع پایان نامه تان را (مثلا امام جماعت، مثلا تلویزیون، مثلا تعزیه،...) براساس یکی از نظریه های موجود و با ادبیات همان نظریه بررسی می کنید.

دروس اصلی نظری رشته ما همان نظریه جامعه شناسی (ترم6)، نظریه فرهنگی (ترم7)، و نظریه ارتباطات (ترم8) و نظریه فرهنگ و ارتباطات (ترم اول ارشد) هستند و متاسفانه نظریه های ارتباطات انسانی یا نظریه های زبان شناسی ممکن است در حاشیه ی برخی درسها مطرح گردند. (البته به محدودیت واحدها هم واقف باشید!)


ج- دروس روش تحقیق

تولید گزاره های علمی در رشته شما چگونه معتبر است؟ کاربرد آمار و روش تحلیلهای آماری در رشته شما کجاست؟ ابزارهای معتبر گردآوری داده در رشته شما (متناسب با موضوع تحقیق شما) چیست و چگونه انجام می شود؟

مثال جزیی از ارتباط آمار با روش تحقیق:

در آمار یاد می گیرید که همبستگی را با ضریب اطمینان 90 درصد یا 95 درصد محاسبه کنید. در روش تحقیق با مفاهیمی مثل فرضیه و ... هم سر و کار دارید. ممکن است فرضیه تحقیق شما در حوزه نظریه های تاثیر رسانه ها این باشد که رسانه ها افکار مخاطبان را شکل می دهند. به این منظور، همبستگی متغیرهای مستقل و وابسته را به کمک فرمولهای آماری بررسی می کنید. مثلا متغیر مستقلتان را مطالعه رجانیوز در نظر می گیرید و متغیر وابسته، درجه رادیکال بودن افکار نمونه انتخاب شده از جمعیت آماری دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام. (اینجا نمی خواهم وارد جزییات شوم.) با ضریب همبستگی پیرسون محاسبه می کنید و نهایتا نتیجه می گیرید که با ضریب اطمینان 95 درصد که نه اما با 90 درصد اطمینان می توان گفت رجا نیوز موجب شکل گیری افکار رادیکال می شود. حتی ممکن است دوستتان در کار کلاسی اش بررسی کند و بگوید که آنانی رجانیوز نمی خوانند، افکار رادیکال هم ندارند. کار تحقیقی، یافته های لذت بخشی دارد. اما یک بار دیگر مباحث روش تحقیق وارد می شود و می گوید گرچه محاسبات آماری شما درست است اما شما در تشخیص متغیر مستقل اشتباه کردید و این افکار رادیکال عده ای امام صادقی بوده که رجانیوز شکل گرفته! (از تحلیل علت و معلولی داده های همبسته باید بپرهیزید!)


در یک نگاه عامتر، درسهای کاربرد کامپیوتر برای دانشجو و روش های کاوش در منابع اطلاعاتی، دروس فرعی اما مهم (چون مهارت هستند) از مجموعه دروس روش تحقیق هستند.

درسهای اصول فقه و متون روایی (روش فهم حدیث) و حتی تفسیر نیز در جایگاه دروس اصلی روش تحقیق در منابع اسلامی هستند. در این نگاه، قواعد عربی 1 تا 4 هم دروس فرعی روش تحقیق در منابع اسلامی محسوب می گردند.


د- دروس مسائل

این درسها، ارتباط رشته ما با واقعیت های زندگی است. خوشبختانه، همه درسهای ما، کاربردی اند و ناظر به واقعیت های زندگی اجتماعی و فردی انسان. حتی درس دوبار انتزاعی نظریه فرهنگ (یک بار به خاطر نظریه و یک بار به خاطر فرهنگ) هم با واقعیت های زندگی اجتماعی به ویژه در ارتباط با قدرت، ایدئولوژی و گفتمان سر و کار دارد. مثلا در بحثهای مرتبط با صنعت فرهنگ، شما به سهولت می توانید هر یک از متن های فرهنگی (اعم از پیام بازرگانی و ...) را متناسب با دیدگاه این نظریه تحلیل کنید و بین دانشتان و واقعیتهای زندگی ارتباط برقرار کنید.

دروس مسائل در رشته ما در ارتباط محکمی با دروس مدیریتی و سیاستگذاری (گرایش رشته) قرار دارند. به طور خاصتر درسایی مثل «سازمانها و سیاستهای فرهنگی» یا «سمینار مسائل جهانی و منطقه ای فرهنگ و ارتباطات» از جمله دروس اصلی مسائل و سیاستگذاری (انتخاب یک سیاست و تصمیم برای حل مساله) اند.


چند نکته برای داوطلبان دکتری و حتی بچه های کارشناسی

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۵
حمید درویشی شاهکلائی


  • کتاب در آمدی بر نظریه فرهنگی معاصر، میلنر، ترجمه جمال محمدی، نشر ققنوس، 1385
  • کتاب درآمدی بر نظریه فرهنگی، فیلیپ اسمیت، ترجمه حسن پویان، دفتر پژوهش های فرهنگی با همکاری مرکز بین المللی گفتگوی تمدنها، 1383
  • کتاب مقدمه ای بر نظریه های فرهنگ عامه، استریناتی، ترجمه ثریا پاک نظر، گام نو، 1384

  1. حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-1 ،
  2. حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-2 ،
  3. حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-3 ،
  4. حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-4 ،
  5. حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-5 ،
  6. حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-6 ،
  7. حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-7 ،


ورودی های جدید همیشه سوال «چه بخوانیم؟» را از ما می پرسند.

در سه ماه گذشته به شدت، همین سوال را دانشجویان و دانش آموختگان مقطع کارشناسی ارشد از من می پرسند! (+)

اما من کوچکتر از آنم که به این سوالات پاسخ کامل و درستی بدهم. اینها، سوالهای آسانی اند که جواب دادنشان سخت است. جواب های من تنها بر اساس معرفت ناقص من تا امروز است.

 

سیر مطالعاتی فرهنگ و ارتباطات براساس چهار بخش هر علم (نگاهی به نقشه هوایی دانش میان رشته ای علوم ارتباطات)

 

یک مشکل برای همه ما این است که نقشه هوایی  رشته خود را نمی شناسیم. در مطلب بعدی، کمی در مورد نقشه هوایی رشته خودمان و 4 بخش اصلی آن می نویسم.

 

اما برای موفقیت آسان دانشجویان علوم ارتباطات در رشته علوم ارتباطات، به ویژه برای آزمون دکتری، به نظر من، دو چیز مهم در برنامه مطالعاتی شما احتمالا دیده نشده که همان نقاط ضعف شماست. یکی فلسفه و دیگری نظریه فرهنگ. البته در دانشگاه امام صادق علیه السلام، درس نظریه فرهنگ و درس جامعه و فرهنگ تدریس می شود اما تا وضع مطلوب فاصله داریم. غیر امام صادقی ها تقریبا از این دو بخش مهم غافلند.

 

الف- فلسفه

من فکر می کنم دانشجوی علوم اجتماعی (و حتی عام تر علوم انسانی) باید همگام با دروس مبانی و پایه، فلسفه هم بخواند. مبانی فلسفه و سیر تفکر غرب برای دانشجوی علوم انسانی مهم و تعیین کننده است. ریشه بسیاری از دعواهای علوم اجتماعی و ارتباطات در فلسفه است نه در علوم اجتماعی! توجه به مبانی فلسفی (هستی شناسی، معرفت شناسی و ...) و پیش فرضهای متاتئوریک به فهم شما از مباحث علوم اجتماعی و اختلافات دانشمندان کمک می کند. فلسفه هم چنین به شما کمک می کند تا جایگاه هر بحث و نظریه را درست تشخیص دهید.

 

توجه: هدف فلسفه خوانی برای دانشجوی علوم اجتماعی و دانشجوی فلسفه متفاوت است. ما دانشجوی فلسفه نیستیم. بسیاری از ما به فلسفه علاقه نداریم. پس، همان قدر که نیاز داریم باید فلسفه بخوانیم. اگر علاقه مند شدید، بیشتر بخوانید. اما از دروس اصلی بازنمانید.

 

پیشنهاد من برای فلسفه خوانی:

کتاب آموزش فلسفه به نوجوانان رمان دنیای سوفیمطالعه حداقلهاست. یک دوره آشنایی با تفکر فلسفی و سیر اندیشه بشری نیاز ما در علوم اجتماعی است. پیشنهاد من، مطالعه کتاب رمان دنیای سوفی است. رمان دنیای سوفی، نوشته یوستاین گاآردر است که چندبار به فارسی ترجمه شده است. موضوع کتاب، آموزش تفکر فلسفی و سیر اندیشه بشری در قالب یک رمان جذاب است. این کتاب، در حقیقت آموزش فلسفه به نوجوانان است. نوجوان 14 ساله، همان توانایی های بزرگسال را دارد اما تجربه کمتری دارد. در مطالعه این کتاب، کلیدواژه نویسی اسامی دانشمندان، اندیشه ها و سالها را فراموش نکنید. هر چند وقت یکبار، فیش های این کتاب را مرور کنید.

 

ب- نظریه فرهنگ:

اگر نظریه جامعه شناسی را خوب بخوانید، کارتان در نظریه فرهنگ راحت می گردد. پس، حداقل، کتاب نظریه جامعه شناسی معاصر جرج ریترز را خوب بخوانید و کلیدواژه نویسی اسامی دانشمندان، اندیشه ها و سالها را فراموش نکنید. مرور کنید تا نکات اصلی را فراموش نکنید.

 

نظریه فرهنگ میلنربرای نظریه فرهنگی، سه کتاب را پیشنهاد می کنم که مکمل هم هستند و بعضا مباحث تکراری دارند. (یعنی اگر اولی را خوب بدانید، دو تای دیگر بیشتر برای تورق کردن هستند.):



اگر هدفتان، موفقیت در آزمون دکتری نیست؛

توجه کنید، رویکرد ما در این جا، مطالعه برای آزمون دکتری است.

در غیر این صورت،

نکته اول، پیشنهاد من مطالعه منابع دسته اول است. مثلا کتاب تمدن و ناخوشایندی های فروید را بخوانید، نه اینکه بازتولید دست دوم آن را در نظریه فرهنگی بخوانید.

نکته دوم، تاکید بر آثار کلاسیک (و ترجیحا زبان اصلی) است. مثلا کتاب خودکشی دورکیم را بخوانید.

نکته سوم، نظریه فرهنگی، عمدتا ناظر به نظریه های جدید است و نه نظریه های کلاسیک (مثل مارکس و دورکیم).

 

چند نکته دیگر برای آزمون دکتری علوم ارتباطات:

نخوانید!

در ایران معمولا از نظریه های ارتباطات انسانی غفلت می شود و به ارتباطات جمعی و متاسفانه بیشتر مطبوعات (دانشگاه علامه) و تلویزیون (دانشگاه تهران) پرداخته می شود. در حالی که باید بر عکس باشد و سهم ارتباطات انسانی باید بیشتر باشد. بنابراین در ایام نزدیک به کنکورهای مربوطه، نظریه های ارتباطات انسانی نخوانید.

 

سهم بالای آمار و روش تحقیق

در اولین آزمون دکتری، سهم آمار و روش تحقیق به اندازه نظریه ها بود. بنابراین، یک دور آمار توصیفی و استنباطی را مرور کنید. همه معادلهای فارسی و انگلیسی را خوب یاد بگیرید. تفکر درباره این که این معادلهای فارسی داده شده، ترجمه کدام اصطلاح آماری انگلیسی هستند، خیلی از من وقت برد.


آمار را باید یاد بگیرید. چه با جزوه استاد و چه با کتاب. پیشنهاد من جزوه اساتید خوب است. اساتیدی که مثالهایشان در حوزه علوم ارتباطات باشد. (کاربرد آمار در علوم اجتماعی و ارتباطات درس بدهند و نه آمار و استنباط). کتابها، حجیم هستند و معمولا خشک و تخیلی اند و نمی شود با کتابهای آمار ارتباط برقرار کرد.


روش تحقیق در علوم اجتماعی، در همه کتابها اجمالا شامل مباحث مشابهی است.یعنی فرق چندانی نمی کند کتاب آقای دلاور را بخوانید یا کتاب آقای رفیع پور. ترجیحا یکی را خوب بخوانید و دیگری را تورق کنید دنبال نکته جدید.

 

آزمون دکتری، در دوره های بعدی، احتمالا تخصصی تر می گردد. بنابراین، باید بیشتر بخوانید. مثلا کتاب روش تحقیق در رسانه های جمعی دومینیک ترجمه کاووس سید امامی، سروش 1384، را حتما باید بخوانید. چون قرار است تخصصی تر شود. البته امیدوارم آن قدر تخصصی نشود که لازم باشد یک کتاب درباره روش کیو یا دلفی بخوانیم!


خب، دیدید که رویکرد ما به جای ماهی دادن (اسم بردن از حجم بالای کتابها)، ماهیگیری یاد دادن (آشنایی با مبانی چه بخوانیم) بود. مطلب بعدی (نقشه هوایی)، مکمل این مطلب خواهد بود.


ورودی های جدید رشته ما (معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات) در دانشگاه امام صادق علیه السلام لینکهای مرتبط را حتما بخوانند.


لینکهای مرتبط:

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۴
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۴ ق.ظ

و خدا را شکر به سر آمد زمستان

تابستان عجیبی بود.
شروع تابستان، طوفانی و هیجان انگیز بود.
سه روز اعتکاف (+) با صفا در طبقه فوقانی مسجد دانشگاه امام صادق علیه السلام.
کسب عنوان دلنشین رتبه یک کنکور در اولین آزمون کنکور سراسری دکتری.
پایان همه 200 و اندی واحد دانشگاهی که باید پاس می شدند.
و ...
تابستان زمستانی پاورقی نویس
زمستان در تابستان

اما این فکر که «اگر قبول شوم، کی واحد بره دنبال 28 واحدی که اعلام نتیجه نشده اند؟ چه جوری پایان نامه رو تموم کنم که خودمم راضی باشم؟ و ...» بسیار آزارم می داد! رک بگم، این بلاتکلیفی، تابستانم را زمستان کرد!

به همین دلیل از همون اول، از همه التماس دعای خیر داشتم و نه قبولی. (+)

یک نکته دیگر هم بگم: با انتقاداتی که به کنکور امسال وارد بود و توسط رسانه ها چند برابر هم دیده شد، و توسط سیاستمداران و سیاستگذاران شورای عالی انقلاب فرهنگی (
+) پشت کوه قاف (+) بیشتر هم شد، قبولی در کنکور دکتری امسال را جای افتخار نمی دانستم! (گرچه همه دوستان را خوشحال می کند.)
و خدا را شکر زمستان بالاخره سر آمد و دوباره روز از نو...
مطالب مرتبط:

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۴
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۴ ق.ظ

برای اعلام نتایج آزمون کنکور سراسری دکتری

سازمان سنجش و آموزش کشورگزاره اول:
حدود دو ماه است که اعلام نتایج دکتری را امروز و فردا می کنند.

پیشنهاد:
نکنید!
گزاره دوم:
گرچه نفر اول آزمون کتبی شده ام و به همه سوالات مصاحبه شفاهی هم پاسخ داده ام، احتمال چندانی به قبولی نمی دهم.
پیشنهاد:
مصاحبه شفاهی را هم کتبی کنید!
ادامه این مطلب، را نوشتم و بعد خودم برای جلوگیری از مشکلات احتمالی، سانسورش کردم!

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۴
حمید درویشی شاهکلائی

حجت الاسلام دکتر احمد علی قانعهمزمان با ورود ما به دانشگاه امام صادق علیه السلام در سال 84، مراسم خاطره انگیز معمم شدن آقای قانع برگزار شد.
استاد احمد علی قانع، از جهتی برای ما مهم بود و آن این که رساله دکتری درباره کتب ضاله (کتاب های فقه و پیام گمراهی و محدودیت های پیام رسانی) مرتبط با رشته ما (حوزه دین و ارتباطات به طور کل و فقه ارتباطات به طور خاص) بود.
آقای قانع، از جهت دیگر هم برای ما عزیز بود و آن اینکه بر خلاف نظر هژمونیک گروه فقه، به جای تدریس کتب فقهی چند سال گذشته، کتاب تحریر الوسیله امام خمینی سلام الله علیه را درس می دادند. شجاعت و نواندیشی ایشان برای ما الگو شد.
از باب دوری و دوستی، سفرهای تبلیغی دکتر قانع (دکترای فقه) به خارج از کشور، آن چهره محبوب را برای ما حفظ کرد.
اما شایعه هم اکنون به واقعیت پیوسته انتصاب دکتر قانع به معاونت آموزشی دانشکده، ما را نگران کرد.
نکته اول: جایگاه معاونت آموزشی، یعنی گیرهای (ناحق/محق) آموزش به دانشجویان. خب، احتمالا آن محبوبیت وجهه ایشان آسیب خواهد دید. ضمن اینکه این محوبیت وجهه برای کدهای موجود مرتبط (86 تا 90) هیچ گاه درک نشده است.
نکته دوم: حضور یک «غیر ارتباطات» خوانده در جایگاهی که لازمه آن، به زعم ما، تحصیل دانش ارتباطات است، چه معنایی دارد؟
نکته سوم: آیا استاد قانع، همان استاد قانع چند سال قبل است؟ آیا شاهد همان اقدامات مفید و ساختارشکنانه ایشان خواهیم بود؟

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۴
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۴ ق.ظ

برای تداوم دوره های دعوت؛

دوره های علمی پژوهشی دعوت مدرسه تابستانی فرهنگ و ارتباطاتآقای مهدی یوسفی، دوست خوب و باسوادی است. چند ترم، این افتخار را داشتم که سرگروه درسهای اسلامی مان باشد. نقش او در پرورش علمی و اجرایی دانشجویان کدهای پایین تر رشته فرهنگ و ارتباطات، بیش از هر جای دیگری در دانشکده و دانشگاه است.
تلاشهای او در برپایی و تداوم دوره های علمی دعوت، که امسال نام مدرسه تابستانی summer school را به خود گرفته است، بخشی از خاطرات بدنه دانشجویی کدرشته های 83 تا 88 را تشکیل می دهد. او هم اینک در یک مدرسه تابستانی در لیسبون پرتقال به سر می برد و از همان جا یک یادداشت در وبلاگ شخصی اش (
+)، برای دوره دعوت نوشته است.
مهدی چند نکته را مد نظر قرار داده است که دیگر لازم نیست من درباره آنها بنویسم:
1- تداوم دعوت، موجب خوشحالی برای بدنه دانشجویی است.
2- دعوت، اولین مدرسه تابستانی در حوزه علوم اجتماعی است و به زودی می توانیم از اعتبار جهانی این دوره صحبت کنیم. (نکته ای که دکتر فیاض در سال گذشته، از آن با عنوان کنگره های سالانه یاد کرد.)
3- دعوت، یک دوره دانشجویی است و به بدنه دانشجویی تعلق دارد. وابستگی و تحمیل نظرات خارج از بدنه دانشجویی، بر دوره، جریان انحرافی است. هیچ کس از بیرون دوره، نباید برای دوره تصمیم بگیرد.
4- دعوت، یک سنت است. دعوت، درست شد تا دانشجویان فرهنگ و ارتباطات، هر سال، جایی داشته باشند تا دور هم باشند و به بازپروری خویش بپردازند و رشد کنند.
5- مدیریت دعوت و محتوای آن، در حال گذار به نسل های جدید است. دعوت، مطابق نیازها به روز می شود.
من فقط خواستم  یک سری موارد را صریحتر از مهدی عزیز بیان کنم. فلش تبلیغاتی دوره دعوت را هم ببینید. سایت دوره دعوت هم در زمینه خبرهای دوره خوب کار می کند: www.dawat.ir


      

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۴
حمید درویشی شاهکلائی

سی و یک آگوستمن یک وبلاگ نویس ساده ام که حدود ده سال است وبلاگ می نویسم؛ اما بعد از سالها (از سال 2005)، روز تولد من به عنوان روز جهانی وبلاگ نامگذاری شده است! () البته، در منابع جدی اینترنت و حتی در ویکی پدیای انگلیسی، چنین روزی نداریم! از این روزها هست ولی روز جهانی وبلاگ نداریم!
بگذریم. پارسال در چنین روزی به معرفی پنج وبلاگ فارسی پرداخته بودم. امسال هم چنین خواهم کرد. البته امسال به منظور تشویق وبلاگهای تازه کار، از نسل جوان وبلاگ نویس، پنج وبلاگ متنوع انتخاب کرده ام.
1- چهارچوب: http://charchub.mihanblog.com
یک نوجوان طراح همدانی که قرار است کارهای گرافیکی خود را در این وبلاگ به معرض نمایش و نقد قرار دهد. صادق می خواهد به کمک برادرش، نیروی موفقی در جنگ سایبری باشد. برایش دعا کنید.
2- فرهنگ و ارتباطات: http://theorist.blogfa.com
سید محمد کاظمی، جوانی از فرخشهر استان چهارمحال و بختیاری است. او هم اکنون دانشجوی دوره چهارم دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام است و در این وبلاگ، خاطرات جالب و مفیدی از تحصیلات و آزمونهای دکتری (زبان، اسما، تخصصی ها) نوشته است.
3- بالکن ذهن: http://balkonzehn.mihanblog.com
اصالتا ماهانی است و فارغ التحصیل سمپاد. حامد سجادی دانشجوی فعال و ان شاء الله آینده داری است.
4- یار چهارده: http://yare14.mihanblog.com
محمد مهدی، هم جوان است. یزدی است. انگیزه دارد. فعال است. امسال، مسئول فرهنگی دوره سراسری والعصر هم است.
5- یقین صادق: http://panevesht21.blogfa.com
وبلاگ یک جوان دانشجوی تهرانی که یا حدیث می نویسد و یا یادداشتهایی تحت عنوان پانوشت. پیامکهای خوبی می فرستد. امید که در وبلاگ نویسی هم موفق باشد.

تذکر:
. سی و یک آگوست هر سال، روز جهانی وبلاگ نامگذاری شده است.

.. راستی، سی و یک آگوست، روز تولد رهبر دلاور عربی، سید حسن نصرالله است. طول عمر همه مجاهدان، صلوات.

درباره این روز، در وبلاگ «آموزشهای سایبری» بیشتر بخوانید. (+)

-----------------------
اشتراک فید پاورقی، بهترین گزینه برای دریافت آسان جدیدترین مطالب ماست.
لطفا تنها این فید پاورقی را در گودر لایک بزنید و همخوان کنید: http://pavaraQi.ir/post/rss
با اشتراک، شما به جمع 527 مشترک فید ما اضافه می شوید.
شاید شما برای 17350 بار، مطالب این وبلاگ را لایک بزنید!

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۴
حمید درویشی شاهکلائی



متن ذیل، متن کامل یادداشتی است که در همشهری خردنامه، ویژه نامه پایداری، شماره خرداد 1390 چاپ شده است.

از معراج برگشتگان حمید داوودآبادیما از دوکوهه آمدیم؛ اینجا غریبیم

 کتاب «از معراج برگشتگان» تازه ترین اثر حمید داوود آبادی

حمید درویشی شاهکلائی hdarvishie@gmail.com

 حمید داوود آبادی در یک نگاه

متولد: 25 مهر 1344 تهران

متاهل، مدرک تحصیلی سیکل

شهرت: رزمنده (فدائیان اسلام، بسیجی، سرباز، پاسدار)، جانباز، عکاس، خبرنگار، فعال مطبوعاتی، فعال سایبری، محقق و نویسنده دفاع مقدس

پست الکترونیک: davodabadi@gmail.com

آدرس سایت: www.davodabadi.com

آدرس وبلاگ: davodabadi.persianblog.ir

فعالیتهای مطبوعاتی: وی مسئول صفحه "از معراج برگشتگان" در نشریه "فرهنگ آفرینش"، سردبیر مجله تخصصی اسناد "پانزده خرداد" و سردبیر مجله دفاع مقدس "فکه" بوده است و در نشریات گوناگونی یادداشت نوشته / می نویسد: جمهوری اسلامی، کیهان، شلمچه، جبهه، صبح دوکوهه، عاشورا، یاد ماندگار، پلاک هشت، پیک، امتداد و .... یادداشتهای جدید وی در نشریه امتداد با عنوان «آن که فهمید/آن که نفهمید» با استقبال قابل توجهی مواجه شده است و الگوگیری ها از ادبیات و اصطلاحات وی، در حال افزایش است.

فعالیتهای سایبری: گرچه شناسنامه داوود آبادی از تعلق او به نسل گذشته می گوید، خود او جوان مانده است و برای ارتباط با جوانان نیز از فناوری های ارتباطی نوین استفاده می کند. او  با ده سال سابقه وبلاگ نویسی، هر ماه چند بار وبلاگهایش[1] را به روز می کند. هم چنین مدیریت دو سایت مهم بر عهده اوست. یکی بزرگترین سایت دفاع مقدس کشور است با عنوان ساجد:  WWW.SAJED.IR و دیگری سایت خبری تحلیلی است که آخرین اطلاعات و اخبار مربوط به 4 اسیر ایرانی در چنگال رژیم صهیونیستی (حاج احمد متوسلیان و همراهان) را پوشش می دهد: WWW.4DIPLOMATS.COM.

سایت شخصی او نیز در آستانه شروع به کار است و فعلا تنها عکسی از دوران جوانی (با لباس رزم جبهه) را به شما نشان می دهد: WWW.DAVODABADI.COM

نویسندگی و تحقیق:

از داوود آبادی کتابهای متعددی منتشر شده اند که یکی از آنها، کتاب فاخر «کمین جولای 82»، با عنوان «AMBUSH OF JULY 1982» به زبان انگلیسی هم ترجمه شده است. این کتاب به روزشماری حادثه گروگان‌گیری دیپلمات ‌های ایرانی در لبنان می پردازد. کتاب «پاره های پولاد» وی به بررسی تاریخ عملیات شهادت طلبانه در لبنان می پردازد که با عنوان « القصة الکاملة للاستشهادیین فی لبنان» به زبان عربی ترجمه شده است. کتاب «تفحص»  خاطرات و گزارش از عملیات تفحص یا کشف پیکر شهداست که بسی خواندنی است. دیگر کتابهای او عبارتند از:

- آیا می‌دانید؟: نکاتی جالب از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس

-  از معراج برگشتگان: خاطرات کودکی، انقلاب، جنگ

-  پرواز پروانه‌ها: زندگی‌نامه سرداران شهید حسین قجه‌ای، رضا چراغی، علی‌اکبر حاجی‌پور

-  حماسه ذوالفقار: زندگی‌نامه سرداران شهید یوسف کابلی، علی‌رضا ناهیدی، محسن نورانی

-  خاطرات انقلاب اسلامی: مجموعه خاطراتی از انقلاب اسلامی

-  خاطرات شکنجه: مجموعه خاطراتی از شکنجه در زندان‌های حکومت پهلوی

-  دجله در انتظار عباس: زندگی‌نامه سردار شهید عباس کریمی

-  دفاع مقدس در اینترنت: نشانی سایت ها و وبلاگ های دفاع مقدس و ضدصهیونیستی

-  ستارگان درخشان تاریخ: وصیت‌نامه شهدای مقاومت اسلامی لبنان

-  یاد ایام (2 جلد): خاطرات حضور در جبهه از سال 1360 تا 1367

-  یاد یاران: خاطرات حضور در جبهه

حمید داوود آبادی کتابهای جدیدی هم در دست انتشار دارد که شامل موضوعاتی چون خاطرات شاد، خاطرات اشکی، داستان برای کودکان، شهدای نهضت جهانی اسلام (مصطفی مازح) و خاطرات لحظات شهادت است.

از «یاد یاران» تا «از معراج برگشتگان»

اما در این میان کتاب «یاد یاران» از ویژگی خاصی برخوردار است. این کتاب، اولین کتاب خاطره داوود آبادی است در 130 صفحه. این کتاب همان کتابی است که مقام معظم رهبری پس از مطالعه در رمضان 1371 به خط خود بر آن تقریظ نوشته اند. تشویق آقا کافی بود تا داوودآبادی به طور جدی به فعالیتهای فرهنگی اش در ادبیات پایداری روی آورد. تصویر این تقریظ را می بینید. متن تقریظ آقا این بود:

«در این نوشته صفا و صداقت زیادی موج می‌زند. نویسنده غالباً نقش خود را کمرنگ کرده و یاد یاران شهیدش را برجسته ساخته است. روحیه‌ی بسیجی تقریباً با همه‌ی جوانبش در اینجا منعکس است، و می‌شود فهمید که چگونه جوانهایی در کوره‌ی گداخته‌ی جبهه به چه جوهرهای درخشنده‌ئی تبدیل می‌شده‌اند. ذکر خصوصیات موقع‌ها و حادثه‌ها و آدم‌ها، تصویر باورنکردنی جنگ هشت ساله را تا حدود زیادی در برابر چشم آیندگان می‌گذارد. سؤال من از خودم این است که آیا این از معراج برگشتگان چقدر می‌توانند آن حال و هوا را پس از سفر من ‌الحق الی الخلق حفظ کنند و حتی درست به یاد بیاورند؟ و برای این مقصود عالی از دست ما چه کاری ساخته است؟ و چه کرده‌ایم؟ البته قصور یا تقصیر من و امثال من، نمی‌تواند تکلیف تکلیف دشوار آنها را که خدا حجت خود را برایشان تمام کرده، از دوششان بردارد. این کتاب با روح طنز و مزاحی که در همه جای آن گسترده است و به آن شیرینی و جاذبه‌ی ویژه‌‌ئی بخشیده، از بسیاری کتابهای جبهه جالب‌تر و گیراتر است. آن را در شب و روزهای منتهی به بیستم ماه رمضان 1412 (5/1/71) خواندم.»

داوود آبادی از عبارت «از معراج برگشتگان» خوشش آمد و آن را عنوان صفحه اش در یکی از نشریات قرار داد. کتابهای جدیدش را هم نوشت و خاطراتش تکمیل کرد. او دیگر یک فعال فرهنگی شده بود که سیستم بوروکراتیک اداری و کارمندی دولت را نمی توانست تحمل کند. شش سال زمان برد تا داوود آبادی بتواند کامل ترین کتاب خاطراتش را منتشر کند که شامل خاطرات تولد و کودکی و روزهای انقلاب هم می شد. او نام این کتاب را «از معراج برگشتگان» گذاشت. مرکز عماد هم از تقریظ موجود نهایت حسن استفاده را برد و آن را در تمجید از کتاب جدید به کار برد!

مصاحبه خبرساز

داوود آبادی که حداقل از دوران حضورش در لبنان در دهه 60 با دغدغه های جهانی انقلاب اسلامی آشناست، بعد از انتشار کتاب جدیدش با یک مصاحبه خبر ساز شد. مصاحبه ای درباره نامگذاری یکی از خیابانهای تهران به نام راشل کوری. وی در این مصاحبه گفت: «من تعجب می‌کنم که در این کشور خیابان‌هایی به نام سوسن و سنبل باید باشد ولی مقابل نام گذاری خیابانی به نام راشل کوری مقاومت می‌شود. فریاد امام همواره این بود که ما باید از تمام آزادی خواهان جهان حمایت کنیم.»

سیری در این کتاب:

کودکی و نوجوانی: 100 صفحه اول به خاطرات کودکی تا دوران پیروزی انقلاب اسلامی داوود آبادی مربوط می شود. حمید، کودک و سپس نوجوان بازیگوش و تپلی است که دارد از محیط پیرامون و وقایع آن چیزهای مختلفی یاد می گیرد. عبرت آموزی های او از بازی روزگار و تفاوت انسانها در دوران قبل انقلاب در تکوین شخصیت او موثر بوده است. این بخش (تا اوایل سال 1358) بر اساس دیده ها و شنیده های داوود آبادی است.

در این کتاب بعد از چند صفحه بیان خاطرات روزهای حضور مدرسه بعد انقلاب، نویسنده بیان خاطرات درگیری های اول انقلاب با منافقین و ... را به زمان دیگری موکول می کند و در ادامه کتاب خاطرات اولین اعزام انفرادی در سال 1360 را بیان می کند و تا پایان جنگ ادامه می دهد. آری، داوود آبادی، نوجوانی 16 ساله بود که به جبهه رفت و جبهه را جور دیگری دید.

روایت جبهه به سبک داوودآبادی

جبهه ای که داوود آبادی توصیف می کند، به نظر خیلی به واقعیت نزدیک است. بسیجی های او، گاهی می ترسند، گاهی خالی می بندند، گاهی یکدیگر را مسخره می کنند، به آزار و اذیت دیگران می پردازند، شوخی می کنند، کم می آورند و ... . این طور نیست که دائم مشغول نماز و دعا و هئیت باشند و یا در حال رزم شجاعانه. او تصمیمات نادرست فرماندهان را هم ذکر می کند و حتی از شبهه اش می گوید که چرا دو کوهه فقط دوبار مورد حمله قرار گرفت آن هم وقتی لشکر 27 آنجا نبود؟! فکر می کنم همین ها باعث شده است تا امام خامنه ای صفا و صداقت را در این نوشته ببینند. خواننده کتاب می تواند نوجوانانی را تصور کند که هنگام فرار از تانکهای دشمن به یکدیگر پشت پا هم می زنند!

روح طنز و مزاح کتاب

شوخ طبعی و طنز نویسی در سراسر کتاب حضور فعالی دارد. نه فقط در خط مقدم، بلکه در پشت جبهه، همه جا رزمندگانی هستند که شوخی می کنند. یکی از این رزمندگان مسعود ده نمکی است که با ساخت فیلم های سینمایی اخراجی ها همه او را می شناسند. ماجرای حضور در رستوران گران قیمت بالای شهر، با ظاهر جبهه، و به همراه دوست جانباز ده نمکی و داود آبادی از خاطرات جالب کتاب است. بی شک نثر طنز داوود آبادی در انعکاس موقعیت های فرح بخش بی تاثیر نیست. برخی از خاطرات این کتاب، پیش تر مایه طنزپردازی نویسندگانی چون داوود امیریان قرار گرفته بود که متاسفانه در برخی موارد با عدم رعایت حقوق مالکیت معنوی مولف، سبب بروز ناراحتی هایی هم گشته است.

روابط انسانی در جنگ: ما از دو کوهه آمدیم اینجا غریبیم

جنگی که داوود آبادی برایمان تعریف می کند، بیش از آن که شامل کشت و کشتار و عملیات ها باشد، مملو از ارتباطات انسانی است. صمیمت رزمندگان با یکدیگرو  با خدایشان عاشقانه زیستن ها در جبهه را خوب ترسیم می کند. داوود آبادی با ترسیم معنویت دانشگاه انسان ساز جبهه، به ما می گوید که چرا رزمندگان دوره جنگ، در شهرها دوام نمی آوردند و از تهران گریزان بودند. مردم شهر جور دیگری فکر می کنند و تهران جای ماندن برای رزمنده ها نیست. تحلیل محتوای کمی جبهه هم همین را می گوید. یک بسیجی که مثلا سه ماه زمستان را در جبهه بود، ده روز درگیر جنگ و عملیات بود و هشتاد روز دیگر آن در فضای با صفای جبهه بود و با رزمندگان زندگی می کرد. حالا این نوجوان یا جوانی که هشتاد روز و بلکه هر نود روز، با معنویت زندگی کرده و مرگ را در یک قدمی خود می دیده، نمی تواند در شهری که مرگ را برای پیرها، برای همسایه ها می داند، دوام بیاورد.

روی دیگر سکه

گرچه سهم رزمندگان (به ویژه شهدا، دوستان در معراج مانده وی) در کتاب زیاد است، اما این کتاب به پشت جبهه هم توجه خاصی نشان داده است. چه کمکهای مردمی (و بین المللی) و شور و نشاط نوجوانان و جوانان به جبهه را بیان می کند و چه آن جایی که از مسجدیهای جبهه گریز انتقاد می کند که شهدا وصیت می کردند مبادا آنان زیر جنازه شان را بگیرند و یا برایشان مداحی کنند. داوود آبادی حتی از تهران نشینانی می گوید که زمان و مکان عملیتهای بعدی را دقیق تر از رزمندگان می دانستند! از معراج برگشتگان، نه فقط مردانگی ها و رشادتها، بلکه نامردمیها و خیانتها را هم ماندگار کرده است.

طی مسیر صد ساله در یک شب

آن چه در این میان اهمیت دارد، بیان تحول و سیر انفسی جوانان و نوجوانانی است که در پرتو آموزه های انقلاب اسلامی در جبهه حاصل شده است. آنانی که شاید، مانند نویسنده کتاب، تحصیلاتشان را تنها تا سیکل (سوم راهنمایی) ادامه داده باشند اما ره صد ساله عشق و عرفان را یک شبه طی کرده اند. (به راستی اگر داوود آبادی هم به درس خواندن ادامه می داد، دکتر مهندس داوود آبادی می توانست برایمان از جبهه بنویسد؟ چه خوب شد که بعضی بعد از جبهه ترک تحصیل رسمی کردند و دانشگاهی نشدند.)

سیره خوب/ سیره بد

نویسنده کتاب، تکفیک بین سیره خوب رزمندگان و شهدا و سیره بد آنها را انجام نداده است و آن را به عهده خوانندگان نهاده است. شیطنتهای رزمندگان نوجوان و جوان اقتضای سن آنهاست اما بعضی اشتباهات رفتاری و گفتاری (مثل تمسخر و استفاده از القاب ناشایست)، بد است حتی اگر شهدا انجام داده باشند. به هر حال 932 صفحه زندگی جمعی از رزمندگان، خالی از لغزش و اشتباه نیست. توجه به این نکته هم بد نیست که معمولا خاطرات فرماندهان کتاب می شود و خاطرات رزمندگان عادی کمتر به صورت کتاب منتشر می شود.

932 صفحه با طعم جبهه

از حجم زیاد کتاب نباید ترسید. اطلاعات خوبی به شما می دهد و بر نگرش شما هم تاثیر مثبتی خواهد داشت. حدود هفتاد صفحه از کتاب،‌ آلبوم تصاویر است و ده صفحه هم به تصاویر اسناد اختصاص دارد و بیش از 50 صفحه فهرست اعلام است که به شیوه موضوعی تخصصی (شهدا، افراد، یگانهای رزم و ...) مرتب شده است. داود آبادی راحت می نویسد و دوست ندارد با واژه آرایی های سخت مخاطبش را آزرده کند. ساده نویسی داوود آبادی بر بیشتر خوانده شدن مطالب وبلاگش هم موثر بوده است. طرح روی جلد کتاب هم کار خلاقانه ای است. البته کمی بی تناسب است. کیف پول داودآبادی را می بینیم که کارتی مربوط به دوران جبهه و کارتی مربوط به امروز وی (کارت ملی) در آن نمایان است. با توجه به این که کتاب به داودآبادی امروز نمی پردازد، این طرح، تناسبی با کتاب ندارد. اما با عنوان کتاب (از معراج برگشتگان) مطابقت می کند. در حقیقت متناسبتر بود «از معراج برگشتگان» داستان رزمندگان بعد از جنگ می بود.

این خاطرات با زحمت به دست آمده است

داوود آبادی یک بار در مصاحبه ای گفته است: حقوقش کفایت زندگی اش را نمی کرده و پول خرید دفتر 40 برگ برای نوشتن نداشته است. به همین دلیل پشت برگه های اطلاعیه شهادت دوستانش، ریز ریز می نوشته. (روزنامه‌ی جوان دوشنبه 11 بهمن 1389 صفحه‌ی 11)

اطلاعات کتاب شناسی:

پدیدآور:

 حمید داوود آبادی

عنوان کامل:

 از معراج برگشتگان: خاطرات جنگ، کودک و انقلاب!

ناشر:

 انتشارات یوسف تهران (موسسه فرهنگی عماد)، چاپ اول و دوم، زمستان 1389، 12000 تومان، 932 صفحه. (چاپ سوم همزمان با نمایشگاه 24 کتاب تهران)

تهیه کتاب:

علاقمندان به تهیه این کتاب می‌توانند با شماره 02185570 تماس گرفته یا به سایت عماد مراجعه نمایند تا اینترنتی کتاب را خریداری نمایند: www.emad.ir. فروشگاههای مرتبط با دفاع مقدس در تهران و شهرستانها نیز این کتاب را دارند.


درباره ناشر:

مرکز ارتباطات فرهنگی از سال 1385 کار خودش را با مشاوره تخصصی محصولات فرهنگی شروع کرد و هم اکنون نه تنها در معرفی و توزیع محصولات فرهنگی، بلکه در تولید و انتشار کتاب و محصولات فرهنگی شهرت قابل توجهی کسب کرده است. تلفن گویا و طرح ملی اورژانس کتاب، با تاکید بر ضرورت کتابخوانی و فراهم آوردن زمینه های مطالعه از جمله دستاوردها و ابتکارات موسسه عماد است.

بخش هایی از کتاب:

«سرانجام "حسین عزیزی" توانست همراه چند نفر از بچه‌های محل از جمله "حسین شمس" - پسر حاج آقا شمس امام جماعت مسجد امام حسن (ع) - و "احمد عبدی" به جبهه بروند. طولی نکشید که خبر اسارت آن سه نفر را آوردند. ظاهرا جزو نیروهای "ستاد جنگ‌های نامنظم شهید چمران" بودند.

10 سال بعد، مرداد ماه 1369، حسین عزیزی و حسین شمس، سربلند و مفتخر در میان آزادگان سرافراز به خانه بازگشتند، ولی از احمد عبدی یا همان‌طور که در محل معروف بود "احمد جنبشی" خبری نشد. خانواده‌ی او هم جلوی منزل‌شان را چراغانی کرده و انتظار آمدنش را می‌کشیدند، ولی خبری نشد.

بچه‌‌های محل وقتی فهمیدند احمد عبدی چه کرده، چراغ‌های دم خانه‌شان را شکستند.

آنهایی که از اسارت آمده بودند، می‌گفتند:

"از همان اول که اسیر شدیم، وقتی ما را با قطار می‌بردند بصره، احمد داد و فریاد راه انداخته بود که:

- من رو اشتباه گرفته‌اید، من جزو مجاهدین خلق هستم. من اومده بودم تا از جبهه اسلحه برای تهران ببرم.

ما اول فکر می‌کردیم احمد برای این‌که اذیتش نکنند این حرف‌ها را می‌زند، ولی بعدا فهمیدیم قضیه چیز دیگری است. کم کم احمد، از طرف منافقین (مجاهدین خلق) شد مسئول اردوگاه‌های اسرای ایرانی و یکی از وحشی‌ترین شکنجه گرانی که اسرای ایرانی را برای جذب به منافقین، زیر فشار قرار می‌داد.

یکی از بچه‌های محل می‌گفت:

- هنگامی که احمد مرا می‌زد و شکنجه می‌داد، به‌ش می‌گفتم: "بی‌معرفت، ما با هم بچه‌ محل هستیم، حداقل حرمت رفاقت‌مون از بچگی تا حالا رو نگه‌دار و ما رو اذیت نکن." که شروع می‌کرد به فحش دادن و می‌گفت که چرا شماها نمی‌آیید به ما بپیوندید؟

پدر یکی از شهدا که خانه‌شان در همسایگی خانه‌ی پدر عبدی بود، می‌گفت:

- من از این در عجب بودم که این همه اسیر ایرانی توی عراق بودند، ولی فقط احمد زنگ می‌زد خونه‌ی ما که پدر یا مادرش را صدا می‌کردم و راحت با آنها حرف می‌زد. من همه‌اش برام سوال بود که چطور اسرای دیگه نمی‌تونند به خونه‌شون تلفن بزنند؟

احمد عبدی همچنان در عراق ماند و با جنایاتی که انجام داد، توانست برای منافقین و عراق به یکی از کادرهای اصلی و بازجوی اسرا تبدیل شود.»

کتاب "از معراج برگشتگان" نوشته "حمید داوود آبادی" چاپ "موسسه فرهنگی عماد" صفحات ۱۱۱-۱۱۰

[1] تنظیم این یادداشت بدون مطالعه مستمر وبلاگ شخصی آقای داودآبادی میسر نبود.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۴
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۴ ق.ظ

چند پیشنهاد فرهنگی از کتابهای یک سال اخیر

بازنشر همین مطلب در:

این یادداشتی است که برای نشریه حیات (+)، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام نوشته بودم و در شماره جدید این مجله منتشر شده است.

یک سال با کتاب

نمایشگاه کتاب، نیمه اردیبهشت ماه، مکان و زمان تحویل سال کتاب است. خوب است مروری کنیم بر برخی کتابهایی که ممکن است برای خوانندگان حیات جالب باشند. سعی کرده ایم در حیطه عمومی مورد علاقه شما (ادبیات، تاریخ، سیاست، اندیشه و علوم انسانی) کتابهایی را انتخاب کنیم که برای نخستین بار در سال کتابی گذشته به چاپ رسیده اند. به این امید که سال کتابی جاری، سال بهتری باشد. پیشاپیش هم عذرخواهی می کنم از کتابهای مهمی که اسمشان به دلیل ضعف حافظه من، یا محدودیت فضا در این فهرست قرار نگرفت.

ادبیات، شعر و داستان، تاریخ و سیاست!

رحیم مخدومی (+) چنیدن کتاب خاطره و داستان کوتاه درباره فتنه 88 کار کرده است. «خرابکار اجاره ای»، «رئیس جمهور باید باکلاس باشد»، «بعداز ظهر اغتشاش» و «چت مقدس» از جمله کتابهای اوست که توسط انتشارات رسول آفتاب منتشر شده اند. کتاب «جانستان کابلستان» (انتشارات افق) خاطرات سفر امیرخانی (+ و +) در تابستان فتنه به کشور افغانستان است.

 «حق السکوت» محمد مهدی سیار (+)، دومین مجموعه شعر اوست که تنها شامل قالب غزل است و توسط انتشارات فصل پنجم چاپ شده است. میلاد عرفانپور (+ و +) هم توانسته «جشن فراموشی ها» (+) مجموعه جدید رباعی هایش را در انتشارات سپیده باوران چاپ کند. «دی اکسید شوکران» (+) هم مجموعه شعر طنزی بود از سعید نوری (+) توسط همین ناشر که کتاب داستان بلند «بچه مثبت مدرسه» را در قطع جیبی منتشر کرده است.

محمدرضا بایرامی (+، +، + و +) رمان جدیدی با نام ‌»آتش به اختیار» توسط نیستان منتشر کرده که درباره روزهای پایانی جنگ است. امید که به جای یک اثر ضد جنگ با یک کار دفاع مقدسی روبرو باشیم. (این گفتم که فکر نکنید همه این کتابها را خوانده ام!)

کتاب «از معراج برگشتگان»(+) نوشته حمید داودآبادی (+) خیلی زود به چاپ سوم رسید. انتشارات یوسف یا همان مرکز فرهنگی عماد ناشر خاطرات کودکی، انقلاب و جنگ آقای داودآبادی است. «کوچه نقاشها» (+) (خاطرات سید ابوالفضل کاظمی)، «شنام» (خاطرات کیانوش گلزار راغب) هم از آثار برجسته دفاع مقدسی هستند که توسط سوره مهر چاپ شده اند. «زمین ناله می کند» خاطرات محمود شیرافکن هم از پرفروش ها خواهد بود. بعد استقبال از خط عاشقی که خاطرات عشق شهدا به امام حسین بود، خط عاشقی جدیدی توسط حسین کاجی (نشر عماد) منتشر شده است که خاطرات عشق شهدا به حضرت زهراست. هم چنین «هنر اهل بیت» یک کار پژوهشی جمع آوری خوب در زمینه باورهای رزمندگان اسلام بود که سید حسین منتظرین انتشار آن را به عماد سپرد. فاتحان (+ و +) هم با انتشار صدف و زنجیر به همراه کتاب «دختری کنار شط» خاطرات شهید مریم فرهانیان را منتشر کرد که در نمایشگاه خوب فروخت.

سقای آب و ادب (+)، اثر برجسته عاشورایی دیگری از سیدمهدی شجاعی (+، +، + و +) (انتشارات نیستان) است که در آن از حضرت عباس می گوید.

علی الفت پور در 269 صفحه «چهل تدبیر» (نشر پرستا) مروری بر مقاطع بحرانی انقلاب داشته اند که در نمایشگاه 24 چاپ سیزدهم آن به فروش می رفت! تلخندک (+)، کاریکاتورهای عباس گودرزی و غیرمجاز مجموعه طرح های گرافیکی میثم محمد حسنی (وبلاگ دوئل) توسط مرکز فرهنگی عماد منتشر شدند. قطعه 26 حسین قدیانی (+ و +) هم توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی (دوجلد، 1400 صفحه، 20 هزار تومان) به چاپ رسید. مرکز فرهنگی عماد، سال گذشته در عرصه رمان، حضوری موفق را با انتشار کتاب «شبیخون به خفاش» پشت سر گذاشت. «معارف انقلاب» هم 400 فراز از دیدگاههای امام خامنه ای درباره انقلاب است که توسط موسسه انقلاب اسلامی منتشر شد و پرفروش ترین کتاب ناشر در نمایشگاه 24 بود. اقلیم خاطرات، خاطرات یکی از بستگان (؟!) امام توسط موسسه نشر آثار امام منتشر و با استقبال روبه رو شد. هم چنین خاطرات جدید آقای هاشمی با عنوان «پایان دفاع، آغاز بازسازی» نیز منتشر شده است.

حوزه های اندیشه، فلسفه و علوم انسانی

دکتر فیاضاستاد ابراهیم فیاض (+) با انتشار 6 کتاب از پرکارترین های سال گذشته بود: «جامعه شناسی معرفتی ادبیات و ارتباطات» توسط انتشارات دفتر مطالعات رسانه ها، سه کتاب «مردم شناسی دینی توسعه»، «تعامل دین فرهنگ و ارتباطات» (+) و «مردمشناسی تاریخی شناختی علم در ایران» توسط نشر بین الملل، «مهندسی فرهنگ عمومی» توسط انتشارات دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کل کشور و کتاب «تولیـد علم وعلوم انسانی» توسط انتشارات سپیده باوران. (+، +، +، + و +)

کتاب «علوم انسانی و برنامه‌ریزی توسعه» تألیف استاد رضا داوری اردکانی در 295 صفحه از سوی انتشارات "فردایی دیگر" منتشر شده است.

 کتاب‌های «آینه جادو (جلد اول)»، «فردایی دیگر» و «فتح خون» از آثار شهید سیدمرتضی آوینی توسط ناشر جدید یعنی نشر واهه به چاپ رسیده اند.

 کتاب "مطالعات انتقادی استعمار مجازی آمریکا" با عنوان فرعی "قدرت نرم و امپراتوریهای مجازی" تالیف استاد سید سعید‌رضا عاملی (+) در 645 صفحه از سوی موسسه انتشارات امیرکبیر منتشر شد.  این کتاب به بررسی تفصیلی چند سایت مهم و مشهور اینترنتی می پردازد.

 «دغدغه های فرهنگی» شرحی بر یکی از سخنرانی های امام خامنه ای در سال 73 است که با دیگر اندیشه های ایشان ترکیب شده است. موسسه جهادی (تولید کننده نرم افزار صهبا، +)، این کتاب را گردهم آورده است. هم چنین «نهضت تولید علم» اندیشه های امام خامنه ای درباره تولید علم، توسط انتشارات علمی و فرهنگی در 328 صفحه منتشر شده است.

کانون اندیشه جوان در اقدامی جالب، مجموعه کتابهای جوان پسند «مشق آزاد» را (با ویژگی کپسولی: مختصر و مفید) در دو قالب 27 جلدی اندیشه و 10 جلدی دخترانه با طراحی تحسین برانگیزی در نمایشگاه عرضه کرد.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۴
حمید درویشی شاهکلائی











































آدرس وبلاگ

نویسنده (مدیر)، متعلق به

وضعیت فعلی

http://farhangsaz.blogfa.com

محمد لسانی، کد 82

به علت تعطیلی، متعلق به شخص دیگری شده است.

http://kargah82.blogfa.com

دانشجویان کد 82

موجود؛ غیر فعال.

http:// dawah.ir

سید علی غمامی، کد 82، انجمن علمی دانشجویان

عدم تمدید دامین و هاست.

http://javoonepooya.blogfa.com

محمود رئوفی، کد 82

موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.

http://invisiblenotes.persianblog.ir

حامد سعادت پور، کد 81!

موجود؛ غیر فعال.

http://ertebatat.persianblog.ir

صادق افراسیابی، کد 82

به علت تعطیلی، متعلق به شخص دیگری شده است.

http://sobhanr.blogspot.com

سبحان رضایی، کد 82

مسدود.

http://durkheim.blogfa.com

محمد جواد رمضانی، کد 82

موجود؛ غیر فعال.

http://sadad.parsiblog.com

مسلم نادعلی زاده، کد 82

موجود؛ غیر فعال.

http://mazhabi.parsiblog.com

سید محمد کاظمی، کد 83

موجود؛ غیر فعال، ادامه داده نشد.

http://farhang2.parsiblog.com

سید محمد کاظمی، کد 83

به علت تعطیلی متعلق به شخص دیگری شده است.

http://andisheha.parsiblog.com

حسن قاسم زاده، کد 83

موجود؛ غیرفعال، این وبلاگ به بلاگفا منتقل شد.

http://andisheha.blogfa.com

حسن قاسم زاده، کد 83

به علت تعطیلی، متعلق به شخص دیگری شده است.

http://koolehbedoosh.parsiblog.com

حسن قاسم زاده، کد 83

موجود؛ غیرفعال، به میهن بلاگ منتقل شد.

http://koolehposhti.mihanblog.com

حسن قاسم زاده، کد 83

موجود؛ غیر فعال، به وردپرس منتقل شد. وبلاگ فعال آقای قاسم زاده را اینجا ببینید.

http://ertebat1.parsiblog.com

مهدی یوسفی، کد 83

موجود؛ غیر فعال، به اینجا منتقل شد.

http://socialpsycology.blogfa.com

مهدی یوسفی، کد 83، دانشجویان کد 84

موجود؛ غیر فعال، درس روان شناسی اجتماعی دوره ما تمام شد و این وبلاگ نیز.

http:// cc84.mycloob.com

حمید درویشی، کد 84

به بلاگ اسکای منتقل شد.

http://cc84.blogsky.com

حمید درویشی، کد 84، دانشجویان کد 84

موجود؛ غیر فعال، گاهی به روز می شود. فقدان نیاز، موجب تعطیلی تدریجی وبلاگ شد.

http://studies.parsiblog.com

حمید درویشی، کد 84

موجود؛ غیر فعال، در پاورقی ادامه داده شد.

http://daar20000.persianblog.ir

حمید درویشی، کد 84

موجود؛ غیر فعال، بعد از مدتی به میهن بلاگ منتقل شد.

http:// 1mosafer.blogfa.com

حمید درویشی، کد 84

موجود؛ غیر فعال، بعد از مدتی، همین اواخر به میهن بلاگ منتقل شد.

http://resane.ir

حمید درویشی، کد 84، دبیرخانه نقد رسانه ملی بسیج

مسدود شد.

http://pavaraqi.blogfa.com

حمید درویشی، کد 84

مسدود شد. به میهن بلاگ منتقل شد.

http://ojka.blogfa.com

حمید درویشی، کد 84، اردوهای جهادی خاکیان افلاکی

عدم فعالیت و حذف توسط بلاگفا.

http://ertebion.parsiblog.com

مسعود محمدی، کد 84

موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.

http://iscc.isu.ac.ir

سایت رسمی دانشکده

موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.

http://hfanoos.blogfa.com

حسین براتی، کد 84

موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.

http://margesard.blogfa.com

وحید صابری، کد 84

موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.

http://taammol.blogfa.com

 

وحید صابری، کد 84

موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.

http://4dey1365.blogfa.com

سید عبدالحمید امامی، کد 84

حذف توسط نویسنده. مدتی با عنوان اتهام ادامه یافت ولی هم اکنون در اینجا ادامه دارد.

http://culture2.blogfa.com

امین اسلامی، کد 84

به علت تعطیلی، متعلق به شخص دیگری شده است.

http://arzesh.blogsky.com

محمدحسین شاه آبادی، کد 84

موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.

http://kargah84.mihanblog.com

 

دانشجویان کد 84، کلاس پایان نامه دکتر آشنا

موجود؛ غیر فعال.

http:// dombil.blogfa.com

هادی مسعودی، کد 85

موجود؛ غیر فعال، به سایت شخصی وی منتقل شده و ادامه دارد.

http:// bluenotebook.parsiblog.ir

مجید اسماعیل زاده، کد 86

موجود؛ غیر فعال. به میهن بلاگ منتقل شد، اما ادامه نیافت.

http://culturetheory.parsiblog.com

عبدالحمید بیات، کد 86

موجود؛ تقریبا یک سال است که غیر فعال است.

http://merfan.parsiblog.com

میلاد عرفانپور، کد 86

موجود؛ غیر فعال. به اینجا منتقل شده است.

http://bareqeh.mihanblog.com

محمد علی شاکری، کد 87

موجود؛ غیر فعال.

http://mafa87.mihanblog.com

دانشجویان کد 87

موجود؛ غیر فعال.

http://darvazegorbe.blogfa.com

جمعی از بچه ها

موجود؛ غیر فعال. به میهن بلاگ منتقل شد.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۴
حمید درویشی شاهکلائی