حیات 59 با جلدهای رنگی منتشر شد
صلوات داشت ها!
حیات، ماهنامه فرهنگی سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام با پنج پرونده متنوع
منتظر مجله ضمیمه جنبش هشت آذر باشید!
منتظر کتاب ضمیمه روایت پیام حج باشید!
فرشتههان! با مسجدیها کار دارند.
پاتوقتون کجاست؟
ستارههای درخشان زمین برای آسمانیها
گزارش ویژه
تو مسجد چه کنیم؟!
زائر خدا شویم! پایهاید؟
بر شما باد مسجدی شدن!
*هشدار داد: نماز همسایه مسجد جز در مسجد پذیرفته نیست...
**یکی پرسید: اى امیر مومنان! همسایه مسجد کیست؟
*فرمود: کسى که...
تجربه کنیم.
امسال توفیق خادمی شهدا در یادمان هویزه میسر نشد؛
انشاءالله به زودی خادمی در آستان امام رضا؛
یا حتی کربلا، کاظمین، نجف، سامرا؛
و چه بسا سوریه و شام بلا؛
و انشاءالله بقیع و مسجد الاقصی.
دیر یا زود، به مانند سه تیر 84 «مردی از جنس مردم» خواهد آمد و کام امت حزب الله شیرین خواهد شد.
دعا کنید با موفقیت زیارت با پای پیاده نصیب همه آرزومندان شود.
حلال کنید!
اگر بطلبند، دوباره عازم عراقم، کافیست عصر شود.
این یادداشت در نشریه خبری تحلیلی پنجره شماره 118، شنبه 19 آذر 1390، منتشر شده است. لینک این مطلب در سایت پنجره (+)
درباره رمان «آسمان شیشهای نیست!» مرتضی انصاری
با هم برویم ته چاه/ حمید درویشی شاهکلائی
این یادداشت، در شماره اول نشریه حیات خلوت، آذر 1390، در صفحه چهار، منتشر شده است.
بای بسمالله
نیاز به یک «حیات خلوت»
حمید درویشی شاهکلائی
1- مقدمه اول: از 14 سال پیش که روزنامهنگاری
را شروع کردم، ضعف بچه مذهبیها را در نوشتن و به تبع آن، رسانههای مکتوب، دیدهام.
همیشه مطبوعات خوب از آن دگراندیشان بود. از مشروطه و روشنفکرانش بگیر تا سالهای اخیر و روزنامه
شرق و هفتهنامه شهروند امروز.
2- مقدمه دوم: دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی دچار شعارزدگی شدهاند. ماهنامه «حیات» هم در تلاش است که شعارزدگی تمام شود اما نیازمند مشارکت بیشتری است. مخاطبان ماهنامه حیات (چه زمانی که هر سال، تنها یک شماره منتشر میشد و چه زمانی که نام وزین هفتقفل بر پیشانیاش خورده بود)، عمدتا در بیرون دانشگاه هستند. گفتمان انقلاب اسلامی، حتی در قالب شعار هم برای آنها «همچنان» تازگی دارد. اما پرداختن به مسائل درون دانشگاهی، هیچ جذابیتی برای آنها ندارد.
3- نتیجه: قرارگاه روزنامهنگاری حیات بسیج دانشجویی1، با توجه به دو مقدمه ذکر شده، افزایش فرصتهای مطبوعاتی و تمرین نوشتن را برای امام صادقیها در دستور کار خود قرار داده است. در این میان پرداختن به موضوعات داخل دانشگاه با نگاه گفتمانی انقلاب اسلامی از اهمیت بیشتری برخوردار است. تولد ویژهنامه «حیات خلوت» در همین راستاست.
4- البته نشریه، تنها راه و حتی بهترین راه نیست. اما راهکار خوبی است. مثلا وبلاگنویسی هم برای دست به کیبورد (قلم سابق) شدن موثر و ضروری است ولی اگر از زاویه تربیت نیرو برای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نگاه کنیم، واجبترین راه، راه حیات است. راه «حیات» را بپیمایید.
5- بنابراین، تفاوت حیات خلوت با «عبور»2 در اختصاص نداشتن آن به کدهای پایین است. (شماره اول با پنج یادداشت از دانشجویان دکتری منتشر شد.) تفاوت آن با عمده نشریات دانشگاه، رویکرد گفتمان انقلاب اسلامی حاکم بر آن است. تفاوت آن با ماهنامه حیات، اختصاص حیات خلوت به داخل دانشگاه امام صادق علیه السلام است. تفاوت آن با «خانه ما»3، در ظاهر، رویکرد و فاصله زمانی انتشار است.
پینوشت:
1. جنب قرارگاه روحالله، روبهروی اتاق تلویزیون، جنب بوفه دانشجویی.
2. «عبور»، تجربه کمی شکست خورده بسیج دانشگاه است در چند سال قبل، که طی آن شش شماره مجله توسط کدهای پایین منتشر شد.
3. «خانه ما»، در
سال گذشته دو شماره منتشر شد. امسال با رویکردها و ظاهر جدیدی به همت بسیج
دانشجویی منتشر خواهد شد.
با توجه به انعکاس رسانهای مطالب این وبلاگ در بعضی سایتها و شبکهها،
«هر گونه ارجاع، نقل قول، بازنشر مطالب این وبلاگ در رسانههای معاندان
نظام و منحرفان و همه آنهایی که منفور ملت ایران هستند ممنوع و حرام است.»
با تشکر
بازنشر عکسها و مطالب این وبلاگ تنها برای امت حزب الله آزاد است.
این یادداشت حذف شد. شرمنده!
سخن نخست ص 1 مشاهده متن [PDF 47KB] | |
معرفی مقالات ص 3 مشاهده متن [PDF 53KB] |
|
نگاهی به مسئله تنوع فرهنگی و نقش رادیو در ایران ظهیر احمدی ص 5 مشاهده متن [PDF 254KB] |
|
خط نسخ، خدمتی بزرگ از ایرانیان در نشر اسلام سعید طاوسی مسرور، مرتضی نجف آبادی ص 35 مشاهده متن [PDF 183KB] |
|
کاربرد مفهوم سرمایه فرهنگی در گستره تحقیقات تجربی با تاکید بر جامعه شناسی آموزش و پرورش محمد محسن حسن پور ص 55 مشاهده متن [PDF 195KB] |
|
مفهوم شناسی قانون جامع رسانه های همگانی در جمهوری اسلامی ایران محمدصادق نصراللهی ص 85 مشاهده متن [PDF 238KB] |
|
تحلیل نظریه دعوت سیدمحمدعلی غمامی ص 111 مشاهده متن [PDF 193KB] |
|
مولفه های هویت دینی علیرضا قصری ص 137 مشاهده متن [PDF 503KB] |
|
تعامل اخلاق و حقوق در خانواده حامد کهوند ص 171 مشاهده متن [PDF 177KB] |
|
نمایه دوفصلنامه نامه فرهنگ و ارتباطات شماره های 1 الی 3 ص 195 مشاهده متن [PDF 100KB] |
بای بسم الله
1. سلام. خدا را شکر در هفتمین سال تحصیلم در دانشگاه امام صادق علیه السلام، توفیق حضور در جمع اهالی ماهنامه حیات را یافتهام.
2. حیات را در بیست و یکمین سال شروع به کار نشریه بسیج دانشجویی با تحولات جدیدی شروع کردیم. حرفهای شدن، کلیدواژهی توصیفکننده این تغییرات است. لوگوی جدید، اندازه جدید، قالبهای شکلی جدید، تغییرات هیات تحریریه و ... از تغییرات ظاهری نشریه است. میخواهیم منظم باشیم و اول ماه به دست شما برسیم. وقتی شما این مطالب را می خوانید، احتمالا شماره آذر را بستهایم. انشاء الله شماره آذر را در ابتدای ماه میخوانید.
3. شعار خیلی خوب است. حتی لازم و ضروری است. اما شعارزدگی بد است. اگر کمی همت کنیم/کنید؛ محتوای علمی و دقیقتری خواهیم داشت. بیشک، وقت آن رسیده است که چارچوبهای تئوریک شعارهایمان را به رخ بکشیم. شعارهای انقلاب، یکی پس از دیگری در عالم واقع، به وقوع می پیوندد و ما هنوز از تبیین آن به زبان علوم انسانی و اجتماعی ناتوان باشیم؟ پیشبینیها و آرزوهای امام روحالله همانگونه که در مورد بلوک شرق صادق بود، در بیداری اسلامی و جنبشهای ضدسرمایهداری هم صادق خواهد بود. نشانههای آن پیداست.
4. «نشریه درآووردن» برای بسیج دانشگاه امام صادق علیه السلام، کار سخت اما آسانی است. آسان است از این جهت که صدها عضو بالقوه هیات تحریریه در دانشگاه هستند. سخت است از این جهت که بعضیها صد در صد بسیجی نیستند. آنجایی که باید حضور داشته باشند و تلاش کنند، کار نمیکنند!
5. طول و عرض بسیج، همان طول و عرض کشور است. بسیج هم صاحبخانه این کشور است. صاحبخانه، نگران خانه است. و ما باید در فکر تاسیس حکومت جهانی اسلام باشیم. جهانی فکر کنیم.
6. بند پنج را ننوشتم که گستره بسیج را از منظر رهبران انقلاب اسلامی توصیف کرده باشم. خواستم رویکرد داخلی و خارجی نشریه را بیان کنم. شما هم اگر مانند صاحبخانه، به فکر خانه خود هستید، خوشحال خواهیم شد پذیرای آثار اندیشهای و هنری (گرافیک و داستان و ...) باشیم.
7. رسالت ما، تبیین و ترویج گفتمان انقلاب اسلامی است. اما بعضا ضعیف و بد عمل می کنیم. تذکر بدهید. ما و مطالبمان را نقد کنید و برایمان بفرستید. تقدیر و تشکر که جای خود دارد! رایانامه ماهنامه (HayatMag.isu@gmail.com) را هر روز میبینیم. پایگاه اطلاعرسانی نشریه حیات (HayatMag.ir) هم به روز میشود. به تدریج مطالب شماره های گذشته (حتی تفکر بسیجی سال 1370) را بر روی اینترنت (پایگاه بایگانی مجلات حیات به نشانی HayatMags.ir) قرار میدهیم. به ما در اینترنت سر بزنید و ما را لینک کنید. طراحی جدیدی از پایگاه بسیج (Basijisu.ir) در دست اقدام است و بخش هیات میثاق با شهدای آن هم مستقل خواهد بود.
8. این دوره از فعالیت ماهنامه حیات، با تجدید بیعت با شهدا و امام شهدا و به طور خاص، با حضور بر سر مزار سید اهل قلم، سید مرتضی آوینی شروع شده است.
9. در تهیه ماهنامه حیات، دوستان زیادی زحمت کشیدند. کمک کردند، مشاوره دادند، امید دادند. از همه آنها تشکر می کنم. بار اصلی تهیه این شمارهها هم بر دوش دبیر تحریریه آقای مجید صادقی است. خدا ایشان را در خدمت به اسلام موفق بدارد.
10. اشتراک نشریه را فراموش نکنید. امسال، سامانه خوبی برای اشتراک تدارک دیدهایم. اشتراک ماهنامه حیات، هدیه خوبی است به رفقای فرهیختهای که دوستشان دارید.
11. انشاء الله بای بسم الله شمارههای آینده را مدیر مسئول، فرمانده بسیج دانشجویی مینویسد.
12. محتاج دعای خیر
سردبیر
حمید درویشی شاهکلائی
یادداشت ذیل، در شماره 58 ماهنامه حیات (+)، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام (+) چاپ شده است.
ادبیات داستانی و علوم انسانی
معرفی کتاب آسمان شیشه ای نیست
به قلم حمید درویشی شاهکلائی
دانشجوی کارشناسی ارشد معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات
hdarvishie@gamil.com
مدتها پیش و قبل از چاپ بود که آن را خواندم، با خطی بد و جوهری کمرنگ و در کاغذ کلاسور. اما آنقدری برایم جاذبه داشت که نگذارمش زمین.
رسم است که در ابتدای معرفی کتاب خلاصه ای از آن گفته شود، خلاصه ای لابد بی هیچ جانبداری و تنها به صورت چکیده ای از داستان. اما به گمانم خیلی وقت ها جانبدارانه ترین قسمت معرفی همین خلاصه است.
شاید یکی بگوید قصه مریم و سارا و عشقی مثلثی است یا شاید آنی که تازه از شهری به شهر دیگر رفته بگوید داستان سردرگمی مهاجران است و دیگری که تحصیلاتی فلسفی دارد بگوید " نه آقا... قصه قصه تفاوت جهان بینی ها و نگرش هاست. شاید یکی هم بگوید داستانی که این قدر مختلف تفسیر شود لابد مغشوش است و عیبی در کار می باشد.
اما به گمان بنده این همه تفسیر پذیری از نکات مثبت کتاب است و اگر قرار باشد که آن چه می خواهد بگوید و به آن چه می خواهد برسد واضح باشند دیگر داستان نمی شد و تبدیل به متنی چارچوب دار و مقاله وار می گردید.
و اما خلاصه جانبدارانه من:
جوانی به نام حامد با اعتقادات مذهبی پای به رشته ای از رشته های علوم انسانی می گذارد. پس از مدتی دچار شک و تردید در اعتقادات خود می شود که ظاهرترین نمود آن در زندگی روزمره، انتخاب بین مریم و سارا می باشد.
باز هم می گویم که این خلاصه ای جانبدارانه است به این دلیل که خود دانشجوی علوم انسانی هستم و به این دلیل که آدمهای این مدلی را زیاد دیده ام. شاید بهترین گواه بر این خلاصه جانبدارانه، کلاس درس حامد و استاد مسن او باشد. آن جا که می گوید: " نحیف بود و استخوانی. ریش سفید کوتاهی داشت و موهای وسط سرش ریخته بود. از یک طرف قبل از انقلاب به خاطر برپایی نماز جماعت در دانشگاه تحت فشار قرار می گرفت و از خاطرات آن می گفت و هنوز هم نماز اول وقتش ترک نمی شد و از طرفی دیگر قصاص را عملی غیر انسانی می دانست."(ص 85)
داستان سعی کرده در لابه لای اختلافات " طرفهای ذهن" و وقایع روزمره تفاوت بینش ها و ریشه آن را نشان دهد. قطعا چنین قصدی با سختی هایی همراه است و این سختی ها موجب ارزش کتاب می شود...
در نقد کتاب باید به دو مطلب اساسی توجه کرد. یکی آن که با داستان طرفیم و داستان الزاماتی دارد که شاید برای کسی که تمام توجه و مطالعات خود را صرفا مصروف کتب علمی صرف کرده خوشایند نباشد. شاید یکی بگوید مثلا فلان چیز خوب جا نیفتاده یا ناقص در باره اش صحبت شده که بنده اکثر آنها را به حساب الزامات داستان می گذارم.
دیگر آن که این برای اولین بار است که یک دانشجوی دانشگاه امام صادق علیه السلام، کتاب رمان چاپ می کند. مرتضی انصاری زاده، دانشجوی دوره سوم کارشناسی ارشد پیوسته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات (کد 84)، اولین امام صادقی است که دشواری های علوم انسانی را وارد ادبیات داستانی می کند.
من این کتاب را از جمله معدود کتابهایی در عرصه ادبیات می بینم که به قصد نقد علوم انسانی نگاشته شده. کاری جدی در دوره ای که متاسفانه برخی شعارها و عنوان ها ممر درآمد عده ای شده است.
در پایان ذکر چند نکته برای استاندارد و کلاسیک نشان دادن این معرفی: زاویه روایت به گمان بنده دانای کل محدود است و می توان اثر را داستانی درونگرا دانست. این کتاب را انتشارات سپیده باوران با قیمت 4400 تومان در دویست صفحه روانه بازار نشر کرده است.
آنچه می خوانید به خواست اداره گزینش دانشگاه امام صادق علیه السلام به منظور معرفی رشته ما برای دانش آموزان پیش دانشگاهی و داوطلبان ورود به دانشگاه نوشته شده است.
تاریخچه، هدف، و زمینه شکل گیری رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات
در زندانهای رژیم شاه، درباره چگونگی دانشگاه اسلامی بحث می شد. دانشگاه امام صادق علیه السلام در سال 1361 با مدیریت آیت الله مهدوی کنی با سه رشته «معارف اسلامی و اقتصاد»، «معارف اسلامی و علوم سیاسی» و «معارف اسلامی و تبلیغ» شروع به کار کرد. پس از مدتی، دانشجویان رشته تبلیغ متوجه شدند که همچنان معارف اسلامی می خوانند و خبری از تبلیغ نیست. در حالی که دانشجویان دو رشته دیگر وارد درسهای تخصصی اقتصاد و سیاسی هم شده بودند. آنان به دنبال رشته ای بودند که به مسائل فرهنگی کشور در سطوح خرد و کلان بپردازد. این دانشجویان پس از آشنایی با پروفسور مولانا، از وجود رشته نوپای فرهنگ و ارتباطات باخبر می شوند و این رشته که متناسب با نیازهای کشور و علایق دانشجویان بود در ایران شکل می گیرد. دوره اول پذیرش دانشجوی دکتری سال 1374 و دوره اول پذیرش دانشجوی کارشناسی ارشد پیوسته سال 1382 بوده است.
واحدهای درسی رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات
بیش از نیمی از واحدهای درسی رشته های دانشگاه امام صادق علیه السلام، واحدهای عمومی، معارف اسلامی، عربی و زبان هستند که به برای همه رشته ها مشترکند. این ایده وجود دارد که این واحدها هم متناسب با رشته های تخصصی، تدریس شوند. مثلا در درس سیره معصومین، دانشجویان رشته سیاسی، سیره سیاسی پیامبر را بخوانند و دانشجویان فرهنگ و ارتباطات، سیره فرهنگی و ارتباطی حضرت رسول را.
درسهای تخصصی رشته فرهنگ و ارتباطات در مقطع لیسانس شامل 61 واحد و در مقطع ارشد شامل 22 واحد است که از این نظر، کم حجم ترین و فشرده ترین رشته دانشگاه است و طول مدت تحصیل بین یک تا سه ترم از دیگر رشته ها کوتاه تر است. این درسها به تشخیص دانش آموختگان دانشگاه برنامه ریزی شده اند؛ بنابراین تقریبا می توان مطمئن بود همه آن چه از معارف اسلامی و یا دروس تخصصی لازم است، تدریس می شود. با وجود این، ترم بندی و عناوین واحدها هر چند سال یکبار بازنگری می شود.
چهار حوزه کلی درسهای تخصصی عبارتند از: مفاهیم (دروس مبانی جامعه شناسی، روان شناسی، ارتباطات انسانی، ارتباطات جمعی، انسان شناسی فرهنگی، تاریخ اجتماعی و ...)، نظریه ها (نظریه جامعه شناسی، فرهنگ، ارتباطات، توسعه و جهانی شدن و...)، روش تحقیق (آمار، کارگاه پژوهش، نشانه شناسی و...) و مسائل (سمینار مسائل منطقه ای و جهانی فرهنگ و ارتباطات، کارگاه سیاستگذاری، سازمانها وسیاستها و...).
در کنار این درسها چند درس مهارتی تکمیلی هم مثل رایانه تخصصی، مهارتهای کاووش در منابع اطلاعاتی (چاپی، اینترنتی و ...)، کارگاه فناوریهای نوین ارتباطی (عکاسی، فیلمبرداری، تدوین، کارگردانی و ...) اضافه شده است.
گرایشهای رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات
رشته دارای دو گرایش مصوب است. مطالعات حقوقی و مطالعات سیاستگذاری. تفاوت دو گرایش در مقطع لیسانس تنها 18 واحد است. گرایش حقوقی تنها یک دوره (ورودی های سال 1382) تشکیل شده و گرایش سیاستگذاری در تمامی دوره ها تشکیل شده است. سیاستگذاری عمومی که موضوع گرایش اصلی رشته است به معنای تصمیم دولت در مقام عمل است. دانشجویان این رشته باید ناظر به مشکل واقعی بیرونی بتوانند در انتخاب سیاست درست راه حل ارائه بدهند. گرایش حقوقی، ناظر به مسائل مشترک حقوق و فرهنگ و ارتباطات است. مالکیت معنوی، جرائم رسانه ای، آزادی بیان، حق دسترسی به اطلاعات و چالشهای مرتبط در این گرایش بحث می شوند. برنامه هایی برای گرایشهای آموزش و پرورش، گردشگری فرهنگی و ... هم طراحی شده است.
سه زمینه شغلی رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات
انتظار این است که عمده دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام، وارد دوره دکتری شوند و به نحوی در آموزش و پژوهش عرصه علوم انسانی اسلامی فعالیت بکنند. جنبش نرم افزاری، نظریه پردازی و تولید علم و تحول در دنیای دانش آموزی، مطالبات جامعه از دانشگاه ماست. اما ممکن است برخی این توانایی ها/علایق را در خود نبینند و به کارهای اجرایی روی بیاورند. مثلا بروند قاضی شوند. پس سطح اول شغلی رشته ما (مثل دیگر رشته ها) متخصص علوم انسانی اسلامی است. سطح دوم مدیریت، مشاوره و برنامه ریزی در سازمانهای فرهنگی ارتباطی (صدا و سیما، ارشاد، آموزش و پروش، شورای عالی انقلاب فرهنگی، جهانگردی و ...) است. سطح سوم، فعالیت مستقیم در عرصه های هنر و تربیت است. برخی از دانشجویان در همان دوران تحصیل به طور حرفه ای وارد برنامه سازی برای تلویزیون و یا خبرنگاری و این قبیل امور شده اند. البته سطح سوم، اولویت دانشکده های صدا و سیما و خبر است و این امور هم بیشتر از سنخ هنر و علاقه هستند تا علم و حرفه.
---
پی نوشت:
۱- از اینجا میتوانید فایل پیدیاف مشخصات کلی، برنامه و جدول دروس و سرفصلهای دوره کارشناسی ارشد پیوسته رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات مصوب وزارت علوم تحقیقات و فناوری را دریافت کنید. توجه کنید در سالهای اخیر تعداد واحدها از ۲۰۷ به ۲۰۳ واحد کاهش یافته است و برخی تغییرات ریز و کوچک اتفاق افتاده است مثلاً اسم برخی واحدها عوض شده است. مثلاً به جای نحو میگویند قواعد عربی.
۲- متأسفانه به خاطر سوءمدیریتهایی که در دانشگاه امام صادق علیهالسلام وجود دارد، صفحهای که به برنامه درسی و معرفی اسامی دروس اختصاص دارد، خالی است.
این یادداشت را درباره کتاب کوچه نقاشها (خاطرات سید ابوالفضل کاظمی) نوشتم و در همشهری خردنامه ویژه نامه پایداری شماره تیر 1390 منتشر شده است. بی شک بازنشر اینترنتی یادداشتهای خودم در مجلات بعد از مدتی که از چاپ آنها می گذرد، اشکال ندارد.
کتاب کوچه نقاشها؛ ادامه روایت های متفاوت از دفاع مقدس
داش مشدی ها در جبهه
حمید درویشی شاهکلایی
در یک نگاه کلی:
عنوان کتاب
کوچه نقاشها: خاطرات سید ابوالفضل کاظمی
مصاحبه و تدوین
راحله صبوری
ناشر
انتشارات سوره مهر، تهران
چاپ اول
1389، قطع رقعی، گالینگور
قمیت
8500 تومان
تعداد صفحات
544
خلاصه کتاب:
کتاب کوچه نقاشها، روایت داستان زندگی از کودکی تا سال 1367 سید ابوالفضل کاظمی از زبان خودش است. کودکی یتیم که اخلاق و گفتار داش مشدی و پهلوانی داشت (لاتی بود برای خودش!) و در نتیجه تحول انقلاب اسلامی، به یکی از رزمندگان، جانبازان و فرماندهان دفاع مقدس تبدیل گشت.
بخشی از کتاب:
" قصه ی جوانی من، قصه ی باباشمل بازی و بزرگ تری بود. فضا مرا می برد و در خودش غرق می کرد. دوره ی حیرت بود و من گم کرده ای داشتم. یا می بایست لات می بودم و گلیم خودم را از آب بیرون می کشیدم و زور نمی شنفتم؛ آن هم با قلدری؛ یا بی بایست نوچه می بودم و گنده لات ها، یکی یکی می آمدند تو سینه ام.
لاتی هم برای خودش رسم و رسومی داشت."
( کوچه نقاش ها، صفحه 61 ، انتشارات سوره مهر)
استخراج گنج جنگ؛ یک ضرورت ملی
ایران امروز، بی شک برای ادامه حیات سیاسی اجتماعی فرهنگی و حتی اقتصادی خود چاره ای جز بازتولید رزمندگان دفاع مقدس در زمینه های متنوع امروزی ندارد. ایران امروز نیاز دارد رزمندگان اقتصادی سیاسی ما، چون رزمندگان دهه 60 بیاندیشند و با همان ویژگی ها به پیروزی دست یابند. مثلا ما در جنگ یاد گرفتیم بازی در زمین دشمن، همیشه برای ما شکست را در پی خواهد داشت. قواعد بازی را ما باید تعریف کنیم. ما باید جز از خدا نهراسیم و به محاسبات معنوی امیدوار باشیم. ما باید در حفظ دستاوردهای انقلابمان در همه زمینه ها پایداری کنیم و همین پایداری ما را به پیروزی رساند و می رساند. موضوع استخراج گنج جنگ، توسط رهبر معظم انقلاب سالهاست که پیگیری می شود و تولید آثار هنری در قالب کتاب و ... از زمینه های مهم این روند است. آری، یک بار از چالش حمله صدام که برای نابودی و یا تضعیف ما طراحی شده بود، فرصتی بی نظیر برای تربیت رزمندگان جان بر کف ساخته شد و امروز نیز از آن فرصت برای بازتولید قدرتمند ایران امروز در عرصه های گوناگون.
انشتار کتابهایی از سنخ کوچه نقاشها که به دفاع مقدس پرداخته اند و تکرار و بازتولید رزمندگان آن را شدنی معرفی می کنند، بسیار ارزشمند است. ما در این کتاب، با رزمندگانی روبرو می شویم که از همین کوچه پس کوچه ها برخاسته اند و احیانا چندان هم اهل رعایت ظاهر دین هم نبوده اند اما نفس قدسی امام و وجود یک مربی خوب، آنها را به شهدای جنگ تحمیلی تبدیل کرد. رزمندگانی که مثل آنها بودن، دشوار نیست.
وجه تسمیه کتاب به کوچه نقاشها
سید ابوالفضل کاظمی متولد کوچه نقاش ها در محله گارد ماشین دودی بین خیابان صفاری و خیابان خراسان است. (ص 15) وی به دلیل علاقه اش به این محله و کوچه نام کتاب را کوچه نقاش ها گذاشته است.
ساختار کتاب
سه ماه مصاحبه راحله صبوری، با پیرمردی که هنوز با گیوه راه می رود و داش مشدی حرف می زند به علاوه تدوین و بازخوانی های کتاب گرچه دشوار بود اما نتیجه شیرینی داشت. یک روز در میان، روزی دو ساعت گفت و گو به علاوه 20 ساعت مصاحبه تلفنی، بعد از پیاده سازی واژه به واژه در سال 1386 و تدوین آن در سال 1387، انتشار کتاب کوچه نقاشها را در سال 1389 نتیجه داد. تدوینگر کوچه نقاشها سعی کرده لحن محاوره ای راوی کتاب را حفظ کند تا جذابیت خاطرات حفظ شود. در نتیجه، کتابی مملو از ادبیات داش مشدی ها روبروی ماست که برای فهم معانی اصطلاحات تخصصی فراوان آنها، بعضا توضیحاتی از سوی راوی در متن می بینیم. گاهی نیز، معانی الفاظ به صورت پاورقی خودنمایی می کند. خانم صبوری پیش از این در تألیف و تدوین کتابهای "بمو" و "دسته یک" با اصغر کاظمی همکاری داشته است.
کتاب از 16 فصل تشکیل شده است که هر فصل به بخشی از زندگی راوی اختصاص یافته است. این فصلها گذر نام یافته اند. چهار گذر اول، مربوط به قبل انقلاب هستند که به ترتیب بیان زندگی شخصی و خانوادگی و دوران کودکی تا شیطنتهای نوجوانی و سربازی و پیروزی انقلاب است. تا اینجا علاوه بر اوضاع فرهنگی اجتماعی تهران قدیم، با فرهنگ پهلوانی، زورخانه ها (سلامتی حاج احمد متوسلیان صلوات!) و تکایا هم به طور جدی آشنا خواهید شد. در گذر چهارم، راوی با شهید بروجردی و شهید رجایی هم رفاقت بسته است. عضو کمیته استقبال از امام خمینی است و متحول شده است. گذر پنجم، سلامی است به کردستان. توصیفهای خوب (چون نقالان تهران قدیم!) از پاوه و اوضاع سیاسی و حتی طبیعی کردستان خواندنی است. همچنین شهید شیرودی، شهید صیاد شیرازی، شهید وصالی، شهید چمران و ... هم در این فصل حضور دارند. دستگیری کاظمی توسط کومله ها اوج جذابیت این فصل است.
گذر ششم، شروع حمله صدام است. از این گذر به بعد این روزشمار جنگ و انقلاب است که ادامه می یابد. سید قصه ما، نخست وزیری را رها می کند و به جنگ می پردازد. دوستانش نیز با کفش قیصری و موتورشان در جبهه حضور می یابند. البته فقط جنگ نیست، پشت جبهه هم هست. فاطمه خانم، همسرش نیز هست. او که همه توی مسجد با دست نشانش می دهند و می گویند: شوهر این زن است که جوانان ما را به جبهه می فرستد و می کشد! چقدر زندگی برای این زن سخت بود. و بعد از جنگ چه زود رفت و شوهرش را تنها گذاشت.
به کارگیری اسناد و تصاویر با ارزش در انتهای کتاب، به همراه نامهای همرزمان پایان بخش کتاب است.
بازتولید تهران قدیم
ترکیب گذر (عنوان فصلها)، کوچه نقاشها (عنوان کتاب)، طرح روی جلد و ...تلاشی است در جهت مستند سازی و باورپذیری کتاب و بازتولید تهران قدیم. عزیز بودن تهران قدیم و زندگی سنتی در این کتاب، یکی به خاطر شخصیت سنتی و پهلوانی راوی آن است و دیگر به خاطر ارزشمند بودن صفات پهلوانی و عیاری و ویژگی های مثبت تهران قدیم. برای خوانندگان امروزی، آشنا شدن با ویژگی های تهران قدیم، زندگی سنتی، فرهنگ، آداب و رسوم، بازی ها، روابط اجتماعی و به ویژه اعتقادات تهران قدیم، قبلا در کتاب «من او» رمان برجسته رضا امیرخانی اتفاق افتاده است؛ اما بازتولید تهران قدیم در این کتاب به قدری زیبا بوده است که یکی از خوانندگان کتاب، در وبلاگش نوشته، آرزو کرده آن جا را ببیند. هم چنین امیرخانی، خود تهران قدیم را ندیده است ولی کاظمی خود از واقعیت تهران سخن می گوید؛ آن هم نه در قالب تخیلات رمان. بازتولید زیبای تهران قدیم در کتاب به فهم قیام 15 خرداد و شهادت یکی پهلوانها توسط رژیم پهلوی کمک شایانی می کند.
راوی
سید ابوالفضل کاظمی، از بچه های جنوب شهر تهران است. داش مشدی است ولی به لطف دوست خوبش، حاج قاسم، از سربازان حضرت روح الله می شود. بعد از انقلاب در معاونت جمع آوری تشریفات زاید (نخست وزیری) حضور می یابد، سر از کردستان در می آورد و از اعضای گروه دستمال سرخ ها می گردد. آرام و قرار ندارد و خوزستان زیر آتش عراق را بر نمی تابد. عمدتا نیروی آزاد است و هر جا بخواهد می رود. کمی بعد رسمی تر می شود و حتی به سمت فرماندهی گردانی در لشکر 27 می رسد. او احتمالا تنها فرمانده گردانی است که پاسدار نبوده و همه نیروهای تحت امرش هم بسیجی هایی از او سنخ اویند: داش مشدی های هیئتی. وی بارها تا مرز شهادت می رود. در کردستان چیزی به اعدام او نمانده بود. یک بار هم جزء شهدا حسابش کرده بودند ولی از سردخانه نجات یافت. علاوه بر جراحتهای معمولی، در عملیات خیبر، شیمیایی هم شده است. در طول مصاحبه هم چند بار راهی بیمارستان ساسان گردید.
اهمیت خاطرات یک فرمانده گردان
یکی از زیبایی های این کتاب برای خوانندگان عادی (که حاوی نکات جالبی برای پژوهشگران نیز خواهد بود) روایت جنگ از سوی یک فرمانده گردان است. فرمانده گردان از یک سو می تواند تحلیل های کلان ارائه دهد. او می تواند از بالا نگاه کند و با دید ترکیبی که از حضور در جلسات توجیه عملیات و نشست و برخاست با فرماندهان عالی رتبه به دست آورده، برداشتهای جامعی از رویدادها ارائه دهد. از سوی دیگر، یک فرمانده گردان، به مثابه یک مدیر عملیاتی در ارتباط با ساده ترین رزمندگان است و آنها را می شناسد. همیشه در کنار بسیجی ها هست و با عینیت رویدادها مواجه است. تحلیل های جزئی او هم مطابق با واقعیت و دقیق است.
عبور از خطوط قرمز در روایت تاریخ دفاع مقدس
سایت های خبری به نقل از کاظمی نوشته اند که بیش از نیمی از متن (یعنی حدود 500 صفحه) سانسور و حذف شده است. البته گویا قرار است در آینده ای که کسی از آن خبر ندارد، منتشر شود. قمستهای حذف شده ظاهرا راجع به اسارت حاج احمد متوسلیان در لبنان است. گرچه قسمتهای حذف شده زیاد است، نکته هایی جدید و متفاوت نیز در کتاب زیاد است. اختلافات فرماندهان و درگیری های سیاسی و نقش پشت جبهه از مواردی است که از تیغ حذف و سانسور در امان مانده است.
نقش برجسته مربی
حاج قاسم در شکل گیری شخصیت سید ابوالفضل و دوستانش، تاثیرگذار بود. به حدی که اگر زندگی پنج رکن داشته باشد، یک رکن آن حاج قاسم بود و سید به او ایمان داشت. (ص 289) بخشی از کتاب در توصیف کارهای فرهنگی حاج قاسم در فضای آلوده قبل انقلاب را بخوانید:
«قاسم آمده بود انقلاب کند! به محله ای آمده بود که بیشتر جوان هایش اهل قمار و میکده بودند؛ اما هیچ وقت دستش را تو جیب کسی نکرد، ببیند طرف قاپ و تاس و ورق توی جیبش دارد یا نه. وقتی درس اخلاق بهمان می داد، تو روی ما نگفت که من آمده ام با قمار جنگ کنم. همه می گفتند این کارها را نکنید؛ بد است. قاسم آمده بود بگوید چه کار کنیم، خوب است. تا آن موقع چنین اتفاقی در محل ما نیفتاده بود.
... آن موقع، من جوان بی کله ای بودم. زمینه هر خطایی را داشتم. یعنی محیط زندگی من مساعد بود که به هر سویی بروم؛ اما قاسم، عشق مرا عوض کرد و مرا برد تا فضای خودسازی و معنویت».
داستان آشنایی با همسر آینده در جریان انقلاب
یک شب بارانی دیگر، با بچه محل ها ریختیم تو خیابان ری و شعار دادیم. به طرف تیر دوقلو می رفتیم که گاردی ها افتادند دنبال مان و ما پا به فرار گذاشتیم. پیچیدیم تو یک کوچه تنگ. گاردی ها که فهمیده بودند من یک عده را هدایت می کنم و بهشان خط می دهم، آمدند به طرف آن کوچه. من می دویدم و جمعیت هم دنبالم می آمد. پیچیدم تو یک بن بست تاریک و از آن جمعیت فقط پنج- شش نفر با من آمدند و هر کس یک گوشه پناه گرفت.
... سرک کشیدم و وقتی از رفتن شان مطمئن شدم. رو به زن گفتم: «حاج خانم، رفتند!»
هر دو از پناه دیوار بیرون آمدیم. تو تاریکی، رخ زن پیدا نبود. فقط چادرش به سفیدی می زد. قدم زنان آمدیم تا وسط کوچه. یک دفعه نگاهم به پاهای زن افتاد و دیدم که کفش ندارد و پابرهنه راه می رود.
گفتم: «ا... خانم، شما چرا پابرهنه ای؟»
گفت: «داشتم می دویدم، از پام کنده شدن. فرصت نشد برگردم و برشون دارم.»
بی معطلی کفش هایم را درآوردم و جفت کردم جلوی پاش...»
سهم شهید رجایی از کتاب
شهدا در کتاب، جایگاه برجسته ای دارند. شهید رجایی نخست وزیر یکی از آنهاست. خاطره زیر، در مورد شهید رجایی از کتاب انتخاب شده است:
«ساعت حدود 10 صبح جمعه به شهر سنندج رسیدیم. قرار بود آقای رجایی، همان روز در نمازجمعه برای مردم سخن رانی کند. وارد شهر که شدیم، دم یک فشاری آب توقف کردیم تا آبی به صورتمان بزنیم و نفسی بگیریم. یکی از اهالی، لیوانی آب کرد و داد دست آقای رجایی. بعد با لهجه کردی رو به آقا گفت: «شما چقدر شبیه آقای رجایی هستید؟»
آقای رجایی خندید و گفت: «من فامیل دور آقای رجایی هستم.»
مرد گفت: «کیه آقای رجایی هستی؟»
گفتم: «پسر عموی باباشه!»
آقای رجایی گفت: «نه آقاجون، من خود رجایی. خادم شما هستم.»
طرف یکهو جا خورد! این پا و آن پا کرد. انگار باورش نشده بود، نیم خنده ای کرد و گفت: «خوب، آقا! سلامت باشید...»
و رفت پی کارش.
گروه موتوری های شکار تانک
ماجرای جلیل و گروه 50 نفره شکار تانک جنگ پارتیزانی در خوزستان کمتر شنیده شده است:
«آن روز، بعد از سلام و احوال پرسی، قضیه شکار تانک را براش توضیح دادم. جلیل را راضی کردم بیاید منطقه. بعد ترک موتورش نشستم و با هم سراغ چند نفر از دوستان جلیل و بچه های مولوی رفتیم. جمع شان کردم و گفتم که فردا صبح ساعت 8 بیایند نخست وزیری. بعد به خانه رفتم تا دیداری تازه کنم.
فردا صبح زود به نخست وزیری رفتم. 50 نفر آمده بودند که همه شان موتور پرشی داشتند. مسئول ستاد اعزام به جنگ نخست وزیری، وقتی قواره بچه ها را دید، نخ آمد که «این قواره ها به درد جنگ نمی خورند. این ها کی هستند جمع کرده ای آورده ای؟ مگر جبهه جای کفش قیصری و سوسول بازی است؟.»
بالاخره سید کار را ردیف می کند و بچه های مولوی با موتورهایشان راهی اهواز می شوند.
«دکتر چمران تا بچه ها را دید، تک تک شان را بغل کرد و با همه شان مدل مشتی ها، سلام علیک کرد. همان سلام علیک و خوش و بش باعث شد دکتر تو دل بچه ها نفوذ کند و بچه ها برای همیشه حرفش را بخرند.
دکتر رو به من گفت: «چه ورق هایی آورده ای، سید! بارک الله، باباجان.»
مرور شخصیتهای بنام تهرانی جنگ
تراکم بالای حضور شخصیتهای رزمنده برجسته در کتاب، از ویژگی های این کتاب است. بعضا داستان های مرتبط با آنها نیز متفاوت نقل شده است. از جمله اذان مشهور ابراهیم هادی:
ابراهیم هادی همیشه عادت داشت سر وقت اذان بگوید. در حینی که ابرام اذان می گفته، قناسه زن عراقی با تیر مستقیم می زند تو گلوی ابرام. ابرام می افتد.
ارتشی ها که در این عملیات شریک بوده اند، اعتراض می کنند که «این ما را لو داده. مگر تو عملیات کسی اذان می گوید؟»
بیست دقیقه بعد، از آن طرف می شنوند: دخیل خمینی، دخیل خمینی...
چند صد عراقی، با پای خودشان آمدند تو دام بچه ها و اسیر شدند. یک نفر که زبان عربی بلد بوده، با عراقی ها صحبت می کند و می پرسد: «شما چرا تسلیم شدید؟»
عراقی می گوید: «ما فکر کردیم شما آتش پرست و مجوس اید؛ ولی الآن که صدای اذان را شنیدیم، فهمیدیم شما هم مثل ما مسلمان اید و تسلیم شدیم.»
داستان فتح خرمشهر در کنار فاتح بازی دراز، محسن وزوایی، هم خواندنی است (وقتی گردان 1100 نفری راه را گم می کنند):
«آن جا تازه فهمیدیم گم شده ایم. همهمه شد بین بچه ها. همه چشم ها به محسن بود. نمی دانستیم این گره کور را چطور باز می کند.
یک دفعه بلند شد و تو تاریکی گم شد. شبح اش را دیدیم که در دل تاریکی قامت بست و نماز خواند.
بچه ها از ستون بیرون آمدند و گفتند: اگر وقت نماز است، بگویید ما هم اقتدا کنیم.
من نمی دانم؛ خدا می داند آن شب به محسن چه گذشت. یک ربع بیست دقیقه بعد، محسن از سر نماز بلند شد و خیلی قرص و محکم آمد طرفمان و گفت: «برادرا، بلند شید و به ستون حرکت کنید.»
بلدچی گفت: «کجا؟ اگر جلوتر برید، راه را بیشتر گم می کنید. سر و ته این دشت معلوم نیست. هوا روشن بشه، از عراقی ها دور می خورید.»
محسن محلش نداد و گفت: «برادرها، حرکت کنید.»
به برکت محاسبات معنوی و نماز عاشقانه محسن، آن ها بالای سر توپخانه عراق هستند و با 94 قبضه توپ غنیمتی، سپاه صاحب توپخانه می گردد.
گردان میثم، محفل لوطی ها و داش مشتی ها
تشکیل دوباره گردان میثم بر عهده سید است. گردانی که او آن را متفاوت از دیگر گردانها تشکیل می دهد. گردانی که شرط تشکیلش این است که لخت شوند تا راحت سینه بزنند! گردان هیئتی ها و بچه های گود زورخانه. گردانی که درس هقتگی اخلاق دارد به استادی سید. سید اسم درس را سیری بر جوانمردان می گذارد و از دوستش پهلوان ابراهیم هادی می گوید. گردانی که ماجرای سینه زنی آنها در حالی که رئیس وقت مجلس (آقای هاشمی رفسنجانی) برای سخنرانی آمده بود، خواندنی است. ماجرای سردار سیگار و چادر دخانیات هم در نوع خودش جالب توجه است.
پایان جنگ در این کتاب هم دردناک است. به ویژه این که بروکراسی اداری و زندگی کارمندی برای چنین انسانی که در نظام هم نظامی نمی زیسته، و همیشه داوطلب آزاد بوده سخت است. عملیات نوید خوبی برای ادامه حیات بود اما باید از دوکوهه خداحافظی کرد.
پیش بینی امام خامنه ای درباره کتاب
در برخی وبلاگها آمده است امام خامنه ای در عیادت از ایشان در بیمارستان، قبل از انتشار کتاب، در گفت و گو با بچه های حوزه هنری پیش بینی کرده اند که این کتاب مانند «دا» جز پرفروشها خواهد بود. پیش بینی ای که به واقعیت پیوسته است. مثلا در مدت 70 روز به چاپ هفتم رسید.
سال گذشته و امسال کتاب « دا » در نمایشگاه کتاب تهران بازار کتاب را آنچنان داغ کرد که داغی آن هنوز هم احساس می شود. این کتاب از آنجا بسیار مورد توجه قرار گرفت که روایتی واقعی و متفاوت از مقاومت مردمی ایرانیان در جنگ تحمیلی بعثی ها علیه ایران ارائه می کند.
مرتبط:
یادداشت کوتاه من درباره همین کتاب در وبلاگ قفسه (+)
یادداشت مفصل من درباره کتاب از معراج برگشتگان حمید داوودآبادی منتشره در همشهری پایداری (+)
متن ذیل را، سال گذشته همین روزها نوشتم و در نشریه دعوت، ویژه نامه استاد ابراهیم فیاض چاپ شد (+). آن روزها حذف تدریجی فیاض (+) (و اساتید بزرگ از دانشگاه) ما را بسیار نگران می کرد. (پرونده ویژه حذف ابراهیم فیاض در وبلاگ دانشگاهه داریم؟!!!) امروز، وقتی نگاهی به اساتید دروسی چون تفسیر و ... می اندازیم، به یاد اساتید درسهای مهارتهای تحصیلی و تدبیر زندگی می افتیم که هر کسی با هر تخصصی به تدریس این دروس اقدام می کند. به امید حاکم شدن دوباره تخصص گرایی.
1- اوایل دهه 80 یک بچه دبیرستانی بودم که کار خبرنگاری می کردم. برادرم دانشجو بود و هر دو هفته که به خانه می آمد همراه ش مجله های مفیدی می آورد. من هم که سرم برای خواندن درد می کرد؛ آنها را می خواندم. پگاه هم از مجلاتی بود که می خواندم. بعد از فهرست و یادداشت سردبیر[1]، همیشه یک یادداشت نویس ثابت بود به نام ابراهیم فیاض. برایم جالب بود که در هر شماره می نویسد. طبیعتا انتظار ندارید که من چیزی از آن یادداشتها می فهمیدم؟ دوران دانشجویی برادرم سال 83 تمام شد و ابراهیم فیاض نیز.
2- جمعه یک مهر 1384، اولین روزی که به مثابه یک دانشجو وارد دانشگاه شدم و چرخی در دانشگاه زدم، اسم «دکتر» ابراهیم فیاض را بر در یکی از اتاقهای دانشکده مان دیدم.
3- همان هفته اول، ما که با حقوقی ها هم طبقه بودیم از استاد جامعه شناسی شان چیزهایی(!) شنیدیم. با افتخار گفتم که استادشان، استاد دانشکده ماست. آن ها می گفتند فیاض همه چیز را بر مبنای جنسیت تحلیل می کند و به هر بهانه ای به هاشمی رفسنجانی فحش می دهد. آن زمان هنوز آیت الله علی اکبر هاشمی از مقدسات جامعه بود؛ گرچه در انتخابات شکست خورده بود.
4- سرگروه اندیشه یک مان درباره استاد جامعه شناسی مان (که به جای استاد فیاض آمده بود) پرسید و وقتی فهمید که ما قرار است سه کتاب را در یک ترم بخوانیم؛ به ما تبریک گفت و آرزوی موفقیت کرد. سرگروه هشتاد و سه ای ما و حتی هشتاد و دویی ها جامعه شناسی را با استاد فیاض گذرانده بودند ولی کتاب درسی نخوانده بودند. ما هم خوشحال بودیم که دانسته های تخصصی ما از هشتاد و سه ای ها بیشتر خواهد بود. (و در پایان ترم هم واقعا بیشتر بود!)
5- اولین بار بود که برای معارفه ورودی های جدید به ابتکار بچه های فرهنگ و ارتباطات، ضیافت افطاری ویژه خانواده کوچک فرهنگ و ارتباطات در طبقه فوقانی مسجد برگزار می شد. نشریه «بشیر»[2] هم به برنامه افطاری رسیده بود و موضوع بحثها بود. فیاض در جلسه حاضر نبود اما بخش کوچکی از نشریه به پایان نامه دکتری او اختصاص داشت.
6- زیاد در مورد فیاض می شنیدم. سه هفته آخر ترم، به جای کلاس ادبیات خودمان به کلاس جامعه شناسی بچه های حقوق رفتم.[3] آنجا بود که تفاوت شیوه های تدریس را درک کردم. هنجار، نقش و کارکرد، مفاهیمی بودند که به زحمت یاد گرفته بودیم ولی اینجا به سادگی مورد استفاده قرار می گرفتند. البته حقوقی ها نمی فهمیدند فیاض چه می گوید و عمدتا فقط فحشها را یاد می گرفتند و مسائل جنسی را.
7- ثبت نام ترم دوم، اواخر ترم یک بود. تب فیاض دوستی بالا گرفته بود. ترم دوم انسان شناسی فرهنگی بچه های 83 با استاد فیاض ارائه می شد که پیش نیاز نداشت و ما می توانستیم بگیریم. البته نتوانستیم بگیریم چون آن ساعت به ما هم درس تخصصی ارائه دادند!
8- فیاض را کم و بیش در برنامه ها و همایشها می دیدم. پیوسته انتقادی تر می شد! سر اسم گروه که اول فرهنگ باشد یا ارتباطات دعوا درست می کرد. وقتی انتقادی می شد، دوست داشتنی تر می شد. در ترم سوم باخبر شدیم ترم چهارم انسان شناسی ارائه نمی شود و از این بعد در ترم پنجم ارائه می شود. در ترم چهارم هم باخبر شدیم همان استاد جامعه شناسی مان، استاد انسان شناسی می شود. خیلی از بچه ها ترسیدند. (تصور آن دورانی که برای مبانی جامعه شناسی آن همه مطالعه کرده بودیم برای بچه ها رنج آور بود!) برخی که بیشتر ترسیده بودند نامه ای نوشتند به رئیس دانشکده که جدیدا عوض شده بود و درخواست کرده بودند که دوباره درس با استاد فیاض ارائه شود. رئیس جدید دانشکده (استاد بشیر) قبول کردند! ما هم شاگردان فیاض می شدیم! البته از آن مهمتر، شیرینی پیروزی توانستن بود.
9- ترم 5، درس استاد فیاض، پژوهشی شروع شد ولی خیلی زود استاد داغ کردند و گفتند که اینها می خواهند شما تحقیق نکنید. هفت هشت نفرمان هم به خواندن کتاب کتاک اکتفا کردیم. بقیه هم که آخرش نفهمیدند انسان شناسی با جامعه شنایسی چه فرقی دارد؟! آن ترم، فیاض خیلی ناراضی بود. تک سوال امتحانی را خودش ننوشت. ما خط آقای اقوامی را می شناسیم. چیزهای زیادی یاد گرفتیم.
10- ترم 7 هم بار دیگر در کمال ناباوری دیدیم استاد نظریه های جامعه شناسی (که آقای جمشیدیها بود) تغییر کرده است و شده است فیاض. اعتراف می کنم این ترم ترجیح می دادیم با فیاض ارائه نمی شد. کلاس با فیاض به این معنی بود که نیمی از کلاس، هیچ چیز از آن درس نفهمد و نخواند. ما این را نمی خواستیم. حلقه چند نفره مطالعاتی نظریه ها با محوریت استاد سید مجید امامی تشکیل شد و کتاب را آنجا می خواندیم و از توضیحات تکمیلی استاد فیاض هم در کلاس استفاده می کردیم. همان ترم یک روزی آمد و گفت: تصویب کردند که دیگر دروس لیسانس نداشته باشم. بنابراین آخرین درسمان با فیاض در دوره لیسانس بود که وسط آن جریانات 14 آبان و دو تجمع مقابل دانشکده پیش آمد.
11- ترم 10، درسی که معمولا به استاد پاکتچی ارائه می شد، به دکتر فیاض داده شد: فلسفه علوم انسانی و اجتماعی. گرچه نظر ما مهم نبود، ترجیح می دادیم مثلا با سید مجید امامی ارائه می شد. این بار به طور جدی در فهم اندیشه های فیاض دچار مشکل شده بودیم و نمی توانستیم سیر منطقی مباحث جلسات را بفهمیم. به جاست از توضیحات میلاد حاجی پروانه در تشریح آن چه در کلاس گذشت، تشکر کنم. بحثهای جانبی فیاض زیبا و قابل فهم بود ولی بحثهای اصلی درس عمدتا درست فهم نمی شد.
12- الان هم ترم 12 است. فیاض در آستانه حذف از دانشگاه، محکم و استوار بر ماندن و اصلاح وضع موجود تاکید خواهد کرد. سه کلاس درس و چندین جلسه سخنرانی علمی، مناظره، یادداشتها و ... آن چیزی است که از دکتر فیاض به من رسیده است. اما حقیت آن است که شوق مطالعه و امید به آینده (در اوج انتقاد و اعتراض به وضع موجود و روند جاری) دو گوهر گرانبهایی است که من از استاد به ارث برده ام.
حمید درویشی شاهکلائی، دانشجوی دوره سوم کارشناسی ارشد پیوسته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام
[1] ابراهیم فیاض بعد از انتشار چند شماره به همکاری به نویسندگی در پگاه پرداخت. آن اوایل هم ابتدا یادداشتی به عنوان یادداشت سردبیر چاپ می شد و دومین یادداشت، نوشته ای از استادنا سلام الله علیه بود که آن روزها تنها ابراهیم فیاض بود. البته همان طور که مستحضرید بعدها یادداشت های ابراهیم فیاض، اولین یادداشت پگاه شد. جالب است که بعد از اخذ درجه دکتری هم با عنوان ابراهیم فیاض نوشته می شوند. (و نه دکتر ابراهیم فیاض.)
[2] منظورم نسخه چاپی ویژه نامه نشریه الکترونیکی بشیر است. انجمن علمی در اواخر سال دوم پذیرش دانشجو در رشته راه اندازی شده بود و بشیر اسمی قرآنی بود که بچه ها برای نشریه انجمن انتخاب کرده بودند. استاد دکتر حسن بشیر هم ابتدای سال سوم به خانواده فرهنگ و ارتباطات اضافه شد؛ در نتیجه بچه ها اسم نشریه را در شماره های بعدی به «دعوت» تغییر دادند. می بینید حضور یک شخص یا عدم حضور آن چقدر در تحولات مهم است.
[3] آن موقع هم چهارشنبه هایمان پر بود و هم این که آن قدرها به ذهنمان نمی رسید که برویم دانشگاه سر کلاسهای استاد بنشینیم!
مطالب مرتبط با استاد ابراهیم فیاض:
سیر مطالعاتی فرهنگ و ارتباطات براساس چهار بخش هر علم
منظور من از نقشه هوایی علم
در مطلب قبلی (+)،
اشاره ای شد که برای موفقیت آسان، شناخت جایگاه هر درس در برنامه درسی
رشته ضروری است. این که این درس با چه درسهایی در ارتباط است و چرا باید
این واحد را بخوانیم؟ این درس، کجای
رشته ماست؟ ما اگر یک نقشه هوایی از رشته مان داشته باشیم، کمکمان می کند
تا بدانیم قرار است این درس چه نیازی از ما را بر طرف کند.
در مطلب
قبلی، بیشتر ناظر به داوطلبان آزمون کنکور سراسری دکتری علوم ارتباطات به
این موضوع پرداختیم و در این مطلب، بیشتر تاکیدمان بر ورودی های جدید و بچه
های کارشناسی فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام است. داشتن
چنین
نگاهی برای ورودی های جدید، لازم و ضروری است. هم چنین به داوطلبان آزمون
دکتری،
کمک می کند تا حوزه های مغفول در رشته خود را تشخیص بدهند. باز هم تاکید می کنم که مطالب این یادداشت، براساس نظر امروز من است!
چهار بخش رشته ارتباطات
رشته ارتباطات (و به طور خاص فرهنگ و ارتباطات) مثل عموم حوزه های دانش، در یک نگاه از 4 بخش مهم الف- مفاهیم (دروس مبانی: جامعه شناسی، روان شناسی، ارتباطات انسانی، ارتباط جمعی و ...)، ب- روش (دروس آمار و روش تحقیق)، ج- نظریه (دروس نظریه جامعه شناسی، نظریه فرهنگ، نظریه ارتباطات و ...) و د- مسائل (دروس سازمانها و سیاستها و سمینار مسائل جهانی و منطقه ای فرهنگ و ارتباطات) تشکیل شده است.
ارتباط این چهار بخش در یک جمله
ما در تحقیقات علوم اجتماعی مان (به طور عام و علوم ارتباطات به طور خاص)، یک مساله را بر مبنای یک نظریه و با یک روش تحقیق مشخص با اصطلاحات و مفاهیم معتبر همان حوزه بررسی می کنیم.
الف- بخش مفاهیم و دروس مبانی
در
این درسها با نگاه رشته به واقعیت های زندگی، سرفصلهای اصلی رشته، ادبیات
تخصصی رشته، (بعضا) محققان برجسته و تحقیقات مهم آشنا می شوید. به عنوان
مثال، دانشجوی علوم اجتماعی باید بتواند با مطالعه مبانی جامعه شناسی،
کاربرد تخصصی اصطلاحاتی چون نقش و کارکرد و ... را تشخیص دهد.
در دروس مبانی قرار نیست که در موضوعی عمیق شوید. همین که با نگاه رشته و علمتان به زندگی و واقعیت ها آشنا شوید، کافیست. مثلا آب در شیمی، یعنی «هاش دو او». اما در فقه، آب یا مطلق است و یا مضاف! پاک است یا نجس. اما لازم نیست هاش دو او باشد! شراب خوردن حرام است اما فکر می کنی آبه، نوش جونتان!
یا مثلا وقتی مبانی انسان شناسی فرهنگی پاس می کنید، باید بتوانید تفاوت دو رویکرد جامعه شناسی و انسان شناسی به یک موضوع (به یک واقعیت زندگی) را تشخیص دهید.
در
برخی دروس مبانی فرعی، بعضا با همه حوزه های چهارگانه علم مواجه می شوید.
مثلا در دو واحد نشانه شناسی، ممکن است هم با مبانی، نظریه ها و روش تحلیل
نشانه شناسی آشنا می شوید. این موضوع به خاطر محدودیت واحدها و ارزش
موضوعات اتفاق می افتد.
یک نکته مربوط به انتخاب واحد دروس مبانی:
در دانشگاه ما، درس انسان شناسی فرهنگی ترم 5 ارائه می شود. احتمالا این دروس مبانی، پیش نیاز خاصی ندارند. اما پیشنهاد ما، لزوما انتخاب واحد زودتر این درسها نیست. اگر این درسها را با کدبالایی ها بردارید، آن استفاده مطلوب از درس (که کدبالایی ها به علت تنفس بیشتر در فضای رشته به دست آورده اند) را نخواهید داشت. کدبالایی ها یک چیزهایی را می فهمند که شما نمی فهمید. بنابراین ابتدا قوی شوید و بعد این دروس (که بعضا مثل انسان شناسی از دروس اصلی رشته هستند) را با کدبالایی ها بردارید. با انتخاب واحد دروس فرعی مثل تدبیر زندگی و جریان شناسی تاریخ معاصر و ... از هم کدی هاتون جلو بیفتید.
ب- دروس نظریه
نظریه ها در علوم اجتماعی پشتیبانی کننده تحقیقات شما و تولید علم هستند. مثلا شما موضوع پایان نامه تان را (مثلا امام جماعت، مثلا تلویزیون، مثلا تعزیه،...) براساس یکی از نظریه های موجود و با ادبیات همان نظریه بررسی می کنید.
دروس
اصلی نظری رشته ما همان نظریه جامعه شناسی (ترم6)، نظریه فرهنگی (ترم7)، و
نظریه ارتباطات (ترم8) و نظریه فرهنگ و ارتباطات (ترم اول ارشد) هستند و
متاسفانه نظریه های ارتباطات انسانی یا نظریه های زبان شناسی ممکن است در
حاشیه ی برخی درسها مطرح گردند. (البته به محدودیت واحدها هم واقف باشید!)
ج- دروس روش تحقیق
تولید
گزاره های علمی در رشته شما چگونه معتبر است؟ کاربرد آمار و روش تحلیلهای
آماری در رشته شما کجاست؟ ابزارهای معتبر گردآوری داده در رشته شما (متناسب
با موضوع تحقیق شما) چیست و چگونه انجام می شود؟
مثال جزیی از ارتباط آمار با روش تحقیق:
در آمار یاد می گیرید که همبستگی را با ضریب اطمینان 90 درصد یا 95 درصد محاسبه کنید. در روش تحقیق با مفاهیمی مثل فرضیه و ... هم سر و کار دارید. ممکن است فرضیه تحقیق شما در حوزه نظریه های تاثیر رسانه ها این باشد که رسانه ها افکار مخاطبان را شکل می دهند. به این منظور، همبستگی متغیرهای مستقل و وابسته را به کمک فرمولهای آماری بررسی می کنید. مثلا متغیر مستقلتان را مطالعه رجانیوز در نظر می گیرید و متغیر وابسته، درجه رادیکال بودن افکار نمونه انتخاب شده از جمعیت آماری دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام. (اینجا نمی خواهم وارد جزییات شوم.) با ضریب همبستگی پیرسون محاسبه می کنید و نهایتا نتیجه می گیرید که با ضریب اطمینان 95 درصد که نه اما با 90 درصد اطمینان می توان گفت رجا نیوز موجب شکل گیری افکار رادیکال می شود. حتی ممکن است دوستتان در کار کلاسی اش بررسی کند و بگوید که آنانی رجانیوز نمی خوانند، افکار رادیکال هم ندارند. کار تحقیقی، یافته های لذت بخشی دارد. اما یک بار دیگر مباحث روش تحقیق وارد می شود و می گوید گرچه محاسبات آماری شما درست است اما شما در تشخیص متغیر مستقل اشتباه کردید و این افکار رادیکال عده ای امام صادقی بوده که رجانیوز شکل گرفته! (از تحلیل علت و معلولی داده های همبسته باید بپرهیزید!)
در یک نگاه عامتر، درسهای کاربرد کامپیوتر برای دانشجو و روش های کاوش در منابع اطلاعاتی، دروس فرعی اما مهم (چون مهارت هستند) از مجموعه دروس روش تحقیق هستند.
درسهای اصول فقه و متون روایی (روش فهم حدیث) و حتی تفسیر نیز در جایگاه دروس اصلی روش تحقیق در منابع اسلامی هستند. در این نگاه، قواعد عربی 1 تا 4 هم دروس فرعی روش تحقیق در منابع اسلامی محسوب می گردند.
د- دروس مسائل
این درسها، ارتباط رشته ما با واقعیت های زندگی
است. خوشبختانه، همه درسهای ما، کاربردی اند و ناظر به واقعیت های زندگی
اجتماعی و فردی انسان. حتی درس دوبار انتزاعی نظریه فرهنگ (یک بار به خاطر
نظریه و یک بار به خاطر فرهنگ) هم با واقعیت های زندگی اجتماعی به ویژه در
ارتباط با قدرت، ایدئولوژی و گفتمان سر و کار دارد. مثلا در بحثهای مرتبط
با صنعت فرهنگ، شما به سهولت می توانید هر یک از متن های فرهنگی (اعم از
پیام بازرگانی و ...) را متناسب با دیدگاه این نظریه تحلیل کنید و بین
دانشتان و واقعیتهای زندگی ارتباط برقرار کنید.
دروس مسائل در رشته ما در ارتباط محکمی با دروس مدیریتی و سیاستگذاری (گرایش رشته) قرار دارند. به طور خاصتر درسایی مثل «سازمانها و سیاستهای فرهنگی» یا «سمینار مسائل جهانی و منطقه ای فرهنگ و ارتباطات» از جمله دروس اصلی مسائل و سیاستگذاری (انتخاب یک سیاست و تصمیم برای حل مساله) اند.
چند نکته برای داوطلبان دکتری و حتی بچه های کارشناسی
ورودی های جدید همیشه سوال «چه بخوانیم؟» را از ما می پرسند.
در سه ماه گذشته به شدت، همین سوال را دانشجویان و دانش آموختگان مقطع کارشناسی ارشد از من می پرسند! (+)
اما من کوچکتر از آنم که به این سوالات پاسخ کامل و درستی بدهم. اینها، سوالهای آسانی اند که جواب دادنشان سخت است. جواب های من تنها بر اساس معرفت ناقص من تا امروز است.
سیر
مطالعاتی فرهنگ و ارتباطات براساس چهار بخش هر علم (نگاهی به نقشه هوایی دانش میان رشته ای علوم ارتباطات)
یک مشکل برای همه ما این است که نقشه
هوایی رشته خود را نمی شناسیم. در مطلب بعدی، کمی در مورد نقشه هوایی رشته خودمان و 4 بخش اصلی آن می نویسم.
اما برای موفقیت آسان
دانشجویان علوم ارتباطات در رشته علوم ارتباطات، به ویژه برای آزمون دکتری، به نظر
من، دو چیز مهم در برنامه مطالعاتی شما احتمالا دیده نشده که همان نقاط ضعف شماست.
یکی فلسفه و دیگری نظریه فرهنگ.
البته در دانشگاه امام صادق علیه السلام، درس نظریه فرهنگ و درس جامعه و
فرهنگ تدریس می شود اما تا وضع مطلوب فاصله داریم. غیر امام صادقی ها
تقریبا از این دو بخش مهم غافلند.
الف- فلسفه
من فکر می کنم دانشجوی علوم اجتماعی (و حتی عام تر علوم انسانی) باید همگام با دروس مبانی و پایه، فلسفه هم بخواند. مبانی فلسفه و سیر تفکر غرب برای دانشجوی علوم انسانی مهم و تعیین کننده است. ریشه بسیاری از دعواهای علوم اجتماعی و ارتباطات در فلسفه است نه در علوم اجتماعی! توجه به مبانی فلسفی (هستی شناسی، معرفت شناسی و ...) و پیش فرضهای متاتئوریک به فهم شما از مباحث علوم اجتماعی و اختلافات دانشمندان کمک می کند. فلسفه هم چنین به شما کمک می کند تا جایگاه هر بحث و نظریه را درست تشخیص دهید.
توجه: هدف فلسفه خوانی برای دانشجوی علوم اجتماعی و دانشجوی فلسفه متفاوت است. ما دانشجوی فلسفه نیستیم. بسیاری از ما به فلسفه علاقه نداریم. پس، همان قدر که نیاز داریم باید فلسفه بخوانیم. اگر علاقه مند شدید، بیشتر بخوانید. اما از دروس اصلی بازنمانید.
پیشنهاد من برای فلسفه خوانی:
مطالعه حداقلهاست. یک دوره آشنایی با تفکر فلسفی و سیر اندیشه بشری نیاز ما در علوم اجتماعی است. پیشنهاد من، مطالعه کتاب رمان دنیای سوفی است. رمان دنیای سوفی، نوشته یوستاین گاآردر است که چندبار به فارسی ترجمه شده است. موضوع کتاب، آموزش تفکر فلسفی و سیر اندیشه بشری در قالب یک رمان جذاب است. این کتاب، در حقیقت آموزش فلسفه به نوجوانان است. نوجوان 14 ساله، همان توانایی های بزرگسال را دارد اما تجربه کمتری دارد. در مطالعه این کتاب، کلیدواژه نویسی اسامی دانشمندان، اندیشه ها و سالها را فراموش نکنید. هر چند وقت یکبار، فیش های این کتاب را مرور کنید.
ب- نظریه فرهنگ:
اگر نظریه جامعه شناسی را خوب بخوانید، کارتان در نظریه فرهنگ راحت می گردد. پس، حداقل، کتاب نظریه جامعه شناسی معاصر جرج ریترز را خوب بخوانید و کلیدواژه نویسی اسامی دانشمندان، اندیشه ها و سالها را فراموش نکنید. مرور کنید تا نکات اصلی را فراموش نکنید.
برای نظریه فرهنگی، سه کتاب را پیشنهاد
می کنم که مکمل هم هستند و بعضا مباحث تکراری دارند. (یعنی اگر اولی را خوب بدانید، دو تای دیگر بیشتر برای تورق کردن هستند.):
اگر هدفتان، موفقیت در آزمون دکتری نیست؛
توجه کنید، رویکرد ما در این جا، مطالعه برای آزمون دکتری است.
در غیر این صورت،
نکته اول، پیشنهاد من مطالعه منابع دسته اول است. مثلا کتاب تمدن و ناخوشایندی های فروید را بخوانید، نه اینکه بازتولید دست دوم آن را در نظریه فرهنگی بخوانید.
نکته دوم، تاکید بر آثار کلاسیک (و ترجیحا زبان اصلی) است. مثلا کتاب خودکشی دورکیم را بخوانید.
نکته سوم، نظریه فرهنگی، عمدتا ناظر به نظریه های جدید است و نه نظریه های کلاسیک (مثل مارکس و دورکیم).
چند نکته دیگر برای آزمون دکتری علوم ارتباطات:
نخوانید!
در ایران معمولا از نظریه های ارتباطات انسانی غفلت می شود و به ارتباطات جمعی و متاسفانه بیشتر مطبوعات (دانشگاه علامه) و تلویزیون (دانشگاه تهران) پرداخته می شود. در حالی که باید بر عکس باشد و سهم ارتباطات انسانی باید بیشتر باشد. بنابراین در ایام نزدیک به کنکورهای مربوطه، نظریه های ارتباطات انسانی نخوانید.
سهم بالای آمار و روش تحقیق
در اولین آزمون دکتری، سهم آمار و روش تحقیق به اندازه نظریه ها بود. بنابراین، یک دور آمار توصیفی و استنباطی را مرور کنید. همه معادلهای فارسی و انگلیسی را خوب یاد بگیرید. تفکر درباره این که این معادلهای فارسی داده شده، ترجمه کدام اصطلاح آماری انگلیسی هستند، خیلی از من وقت برد.
آمار را باید یاد بگیرید. چه با جزوه
استاد و چه با کتاب. پیشنهاد من جزوه اساتید خوب است. اساتیدی که مثالهایشان در
حوزه علوم ارتباطات باشد. (کاربرد آمار در علوم اجتماعی و ارتباطات درس بدهند و نه
آمار و استنباط). کتابها، حجیم هستند و معمولا خشک و تخیلی اند و نمی شود با کتابهای آمار ارتباط برقرار کرد.
روش
تحقیق در علوم اجتماعی، در همه
کتابها اجمالا شامل مباحث مشابهی است.یعنی فرق چندانی نمی کند کتاب آقای
دلاور را بخوانید یا کتاب آقای رفیع پور. ترجیحا یکی را خوب بخوانید و
دیگری را تورق کنید دنبال نکته جدید.
آزمون دکتری، در دوره های بعدی، احتمالا تخصصی تر می گردد. بنابراین، باید بیشتر بخوانید. مثلا کتاب روش تحقیق در رسانه های جمعی دومینیک ترجمه کاووس سید امامی، سروش 1384، را حتما باید بخوانید. چون قرار است تخصصی تر شود. البته امیدوارم آن قدر تخصصی نشود که لازم باشد یک کتاب درباره روش کیو یا دلفی بخوانیم!
خب، دیدید که رویکرد ما به جای ماهی دادن (اسم بردن از حجم بالای کتابها)، ماهیگیری یاد دادن (آشنایی با مبانی چه بخوانیم) بود. مطلب بعدی (نقشه هوایی)، مکمل این مطلب خواهد بود.
ورودی های جدید رشته ما (معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات) در دانشگاه امام صادق علیه السلام لینکهای مرتبط را حتما بخوانند.
لینکهای مرتبط:
متن ذیل، متن کامل یادداشتی است که در همشهری خردنامه، ویژه نامه پایداری، شماره خرداد 1390 چاپ شده است.
ما از دوکوهه آمدیم؛ اینجا غریبیم
کتاب «از معراج برگشتگان» تازه ترین اثر حمید داوود آبادی
حمید درویشی شاهکلائی hdarvishie@gmail.com
حمید داوود آبادی در یک نگاه
متولد: 25 مهر 1344 تهران
متاهل، مدرک تحصیلی سیکل
شهرت: رزمنده (فدائیان اسلام، بسیجی، سرباز، پاسدار)، جانباز، عکاس، خبرنگار، فعال مطبوعاتی، فعال سایبری، محقق و نویسنده دفاع مقدس
پست الکترونیک: davodabadi@gmail.com
آدرس سایت: www.davodabadi.com
آدرس وبلاگ: davodabadi.persianblog.ir
فعالیتهای مطبوعاتی: وی مسئول صفحه "از معراج برگشتگان" در نشریه "فرهنگ آفرینش"، سردبیر مجله تخصصی اسناد "پانزده خرداد" و سردبیر مجله دفاع مقدس "فکه" بوده است و در نشریات گوناگونی یادداشت نوشته / می نویسد: جمهوری اسلامی، کیهان، شلمچه، جبهه، صبح دوکوهه، عاشورا، یاد ماندگار، پلاک هشت، پیک، امتداد و .... یادداشتهای جدید وی در نشریه امتداد با عنوان «آن که فهمید/آن که نفهمید» با استقبال قابل توجهی مواجه شده است و الگوگیری ها از ادبیات و اصطلاحات وی، در حال افزایش است.
فعالیتهای سایبری: گرچه شناسنامه داوود آبادی از تعلق او به نسل گذشته می گوید، خود او جوان مانده است و برای ارتباط با جوانان نیز از فناوری های ارتباطی نوین استفاده می کند. او با ده سال سابقه وبلاگ نویسی، هر ماه چند بار وبلاگهایش[1] را به روز می کند. هم چنین مدیریت دو سایت مهم بر عهده اوست. یکی بزرگترین سایت دفاع مقدس کشور است با عنوان ساجد: WWW.SAJED.IR و دیگری سایت خبری تحلیلی است که آخرین اطلاعات و اخبار مربوط به 4 اسیر ایرانی در چنگال رژیم صهیونیستی (حاج احمد متوسلیان و همراهان) را پوشش می دهد: WWW.4DIPLOMATS.COM.
سایت شخصی او نیز در آستانه شروع به کار است و فعلا تنها عکسی از دوران جوانی (با لباس رزم جبهه) را به شما نشان می دهد: WWW.DAVODABADI.COM
نویسندگی و تحقیق:
از داوود آبادی کتابهای متعددی منتشر شده اند که یکی از آنها، کتاب فاخر «کمین جولای 82»، با عنوان «AMBUSH OF JULY 1982» به زبان انگلیسی هم ترجمه شده است. این کتاب به روزشماری حادثه گروگانگیری دیپلمات های ایرانی در لبنان می پردازد. کتاب «پاره های پولاد» وی به بررسی تاریخ عملیات شهادت طلبانه در لبنان می پردازد که با عنوان « القصة الکاملة للاستشهادیین فی لبنان» به زبان عربی ترجمه شده است. کتاب «تفحص» خاطرات و گزارش از عملیات تفحص یا کشف پیکر شهداست که بسی خواندنی است. دیگر کتابهای او عبارتند از:
- آیا میدانید؟: نکاتی جالب از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
- از معراج برگشتگان: خاطرات کودکی، انقلاب، جنگ
- پرواز پروانهها: زندگینامه سرداران شهید حسین قجهای، رضا چراغی، علیاکبر حاجیپور
- حماسه ذوالفقار: زندگینامه سرداران شهید یوسف کابلی، علیرضا ناهیدی، محسن نورانی
- خاطرات انقلاب اسلامی: مجموعه خاطراتی از انقلاب اسلامی
- خاطرات شکنجه: مجموعه خاطراتی از شکنجه در زندانهای حکومت پهلوی
- دجله در انتظار عباس: زندگینامه سردار شهید عباس کریمی
- دفاع مقدس در اینترنت: نشانی سایت ها و وبلاگ های دفاع مقدس و ضدصهیونیستی
- ستارگان درخشان تاریخ: وصیتنامه شهدای مقاومت اسلامی لبنان
- یاد ایام (2 جلد): خاطرات حضور در جبهه از سال 1360 تا 1367
- یاد یاران: خاطرات حضور در جبهه
حمید داوود آبادی کتابهای جدیدی هم در دست انتشار دارد که شامل موضوعاتی چون خاطرات شاد، خاطرات اشکی، داستان برای کودکان، شهدای نهضت جهانی اسلام (مصطفی مازح) و خاطرات لحظات شهادت است.
از «یاد یاران» تا «از معراج برگشتگان»
اما در این میان کتاب «یاد یاران» از ویژگی خاصی برخوردار است. این کتاب، اولین کتاب خاطره داوود آبادی است در 130 صفحه. این کتاب همان کتابی است که مقام معظم رهبری پس از مطالعه در رمضان 1371 به خط خود بر آن تقریظ نوشته اند. تشویق آقا کافی بود تا داوودآبادی به طور جدی به فعالیتهای فرهنگی اش در ادبیات پایداری روی آورد. تصویر این تقریظ را می بینید. متن تقریظ آقا این بود:
«در این نوشته صفا و صداقت زیادی موج میزند. نویسنده غالباً نقش خود را کمرنگ کرده و یاد یاران شهیدش را برجسته ساخته است. روحیهی بسیجی تقریباً با همهی جوانبش در اینجا منعکس است، و میشود فهمید که چگونه جوانهایی در کورهی گداختهی جبهه به چه جوهرهای درخشندهئی تبدیل میشدهاند. ذکر خصوصیات موقعها و حادثهها و آدمها، تصویر باورنکردنی جنگ هشت ساله را تا حدود زیادی در برابر چشم آیندگان میگذارد. سؤال من از خودم این است که آیا این از معراج برگشتگان چقدر میتوانند آن حال و هوا را پس از سفر من الحق الی الخلق حفظ کنند و حتی درست به یاد بیاورند؟ و برای این مقصود عالی از دست ما چه کاری ساخته است؟ و چه کردهایم؟ البته قصور یا تقصیر من و امثال من، نمیتواند تکلیف تکلیف دشوار آنها را که خدا حجت خود را برایشان تمام کرده، از دوششان بردارد. این کتاب با روح طنز و مزاحی که در همه جای آن گسترده است و به آن شیرینی و جاذبهی ویژهئی بخشیده، از بسیاری کتابهای جبهه جالبتر و گیراتر است. آن را در شب و روزهای منتهی به بیستم ماه رمضان 1412 (5/1/71) خواندم.»
داوود آبادی از عبارت «از معراج برگشتگان» خوشش آمد و آن را عنوان صفحه اش در یکی از نشریات قرار داد. کتابهای جدیدش را هم نوشت و خاطراتش تکمیل کرد. او دیگر یک فعال فرهنگی شده بود که سیستم بوروکراتیک اداری و کارمندی دولت را نمی توانست تحمل کند. شش سال زمان برد تا داوود آبادی بتواند کامل ترین کتاب خاطراتش را منتشر کند که شامل خاطرات تولد و کودکی و روزهای انقلاب هم می شد. او نام این کتاب را «از معراج برگشتگان» گذاشت. مرکز عماد هم از تقریظ موجود نهایت حسن استفاده را برد و آن را در تمجید از کتاب جدید به کار برد!
مصاحبه خبرساز
داوود آبادی که حداقل از دوران حضورش در لبنان در دهه 60 با دغدغه های جهانی انقلاب اسلامی آشناست، بعد از انتشار کتاب جدیدش با یک مصاحبه خبر ساز شد. مصاحبه ای درباره نامگذاری یکی از خیابانهای تهران به نام راشل کوری. وی در این مصاحبه گفت: «من تعجب میکنم که در این کشور خیابانهایی به نام سوسن و سنبل باید باشد ولی مقابل نام گذاری خیابانی به نام راشل کوری مقاومت میشود. فریاد امام همواره این بود که ما باید از تمام آزادی خواهان جهان حمایت کنیم.»
سیری در این کتاب:
کودکی و نوجوانی: 100 صفحه اول به خاطرات کودکی تا دوران پیروزی انقلاب اسلامی داوود آبادی مربوط می شود. حمید، کودک و سپس نوجوان بازیگوش و تپلی است که دارد از محیط پیرامون و وقایع آن چیزهای مختلفی یاد می گیرد. عبرت آموزی های او از بازی روزگار و تفاوت انسانها در دوران قبل انقلاب در تکوین شخصیت او موثر بوده است. این بخش (تا اوایل سال 1358) بر اساس دیده ها و شنیده های داوود آبادی است.
در این کتاب بعد از چند صفحه بیان خاطرات روزهای حضور مدرسه بعد انقلاب، نویسنده بیان خاطرات درگیری های اول انقلاب با منافقین و ... را به زمان دیگری موکول می کند و در ادامه کتاب خاطرات اولین اعزام انفرادی در سال 1360 را بیان می کند و تا پایان جنگ ادامه می دهد. آری، داوود آبادی، نوجوانی 16 ساله بود که به جبهه رفت و جبهه را جور دیگری دید.
روایت جبهه به سبک داوودآبادی
جبهه ای که داوود آبادی توصیف می کند، به نظر خیلی به واقعیت نزدیک است. بسیجی های او، گاهی می ترسند، گاهی خالی می بندند، گاهی یکدیگر را مسخره می کنند، به آزار و اذیت دیگران می پردازند، شوخی می کنند، کم می آورند و ... . این طور نیست که دائم مشغول نماز و دعا و هئیت باشند و یا در حال رزم شجاعانه. او تصمیمات نادرست فرماندهان را هم ذکر می کند و حتی از شبهه اش می گوید که چرا دو کوهه فقط دوبار مورد حمله قرار گرفت آن هم وقتی لشکر 27 آنجا نبود؟! فکر می کنم همین ها باعث شده است تا امام خامنه ای صفا و صداقت را در این نوشته ببینند. خواننده کتاب می تواند نوجوانانی را تصور کند که هنگام فرار از تانکهای دشمن به یکدیگر پشت پا هم می زنند!
روح طنز و مزاح کتاب
شوخ طبعی و طنز نویسی در سراسر کتاب حضور فعالی دارد. نه فقط در خط مقدم، بلکه در پشت جبهه، همه جا رزمندگانی هستند که شوخی می کنند. یکی از این رزمندگان مسعود ده نمکی است که با ساخت فیلم های سینمایی اخراجی ها همه او را می شناسند. ماجرای حضور در رستوران گران قیمت بالای شهر، با ظاهر جبهه، و به همراه دوست جانباز ده نمکی و داود آبادی از خاطرات جالب کتاب است. بی شک نثر طنز داوود آبادی در انعکاس موقعیت های فرح بخش بی تاثیر نیست. برخی از خاطرات این کتاب، پیش تر مایه طنزپردازی نویسندگانی چون داوود امیریان قرار گرفته بود که متاسفانه در برخی موارد با عدم رعایت حقوق مالکیت معنوی مولف، سبب بروز ناراحتی هایی هم گشته است.
روابط انسانی در جنگ: ما از دو کوهه آمدیم اینجا غریبیم
جنگی که داوود آبادی برایمان تعریف می کند، بیش از آن که شامل کشت و کشتار و عملیات ها باشد، مملو از ارتباطات انسانی است. صمیمت رزمندگان با یکدیگرو با خدایشان عاشقانه زیستن ها در جبهه را خوب ترسیم می کند. داوود آبادی با ترسیم معنویت دانشگاه انسان ساز جبهه، به ما می گوید که چرا رزمندگان دوره جنگ، در شهرها دوام نمی آوردند و از تهران گریزان بودند. مردم شهر جور دیگری فکر می کنند و تهران جای ماندن برای رزمنده ها نیست. تحلیل محتوای کمی جبهه هم همین را می گوید. یک بسیجی که مثلا سه ماه زمستان را در جبهه بود، ده روز درگیر جنگ و عملیات بود و هشتاد روز دیگر آن در فضای با صفای جبهه بود و با رزمندگان زندگی می کرد. حالا این نوجوان یا جوانی که هشتاد روز و بلکه هر نود روز، با معنویت زندگی کرده و مرگ را در یک قدمی خود می دیده، نمی تواند در شهری که مرگ را برای پیرها، برای همسایه ها می داند، دوام بیاورد.
روی دیگر سکه
گرچه سهم رزمندگان (به ویژه شهدا، دوستان در معراج مانده وی) در کتاب زیاد است، اما این کتاب به پشت جبهه هم توجه خاصی نشان داده است. چه کمکهای مردمی (و بین المللی) و شور و نشاط نوجوانان و جوانان به جبهه را بیان می کند و چه آن جایی که از مسجدیهای جبهه گریز انتقاد می کند که شهدا وصیت می کردند مبادا آنان زیر جنازه شان را بگیرند و یا برایشان مداحی کنند. داوود آبادی حتی از تهران نشینانی می گوید که زمان و مکان عملیتهای بعدی را دقیق تر از رزمندگان می دانستند! از معراج برگشتگان، نه فقط مردانگی ها و رشادتها، بلکه نامردمیها و خیانتها را هم ماندگار کرده است.
طی مسیر صد ساله در یک شب
آن چه در این میان اهمیت دارد، بیان تحول و سیر انفسی جوانان و نوجوانانی است که در پرتو آموزه های انقلاب اسلامی در جبهه حاصل شده است. آنانی که شاید، مانند نویسنده کتاب، تحصیلاتشان را تنها تا سیکل (سوم راهنمایی) ادامه داده باشند اما ره صد ساله عشق و عرفان را یک شبه طی کرده اند. (به راستی اگر داوود آبادی هم به درس خواندن ادامه می داد، دکتر مهندس داوود آبادی می توانست برایمان از جبهه بنویسد؟ چه خوب شد که بعضی بعد از جبهه ترک تحصیل رسمی کردند و دانشگاهی نشدند.)
سیره خوب/ سیره بد
نویسنده کتاب، تکفیک بین سیره خوب رزمندگان و شهدا و سیره بد آنها را انجام نداده است و آن را به عهده خوانندگان نهاده است. شیطنتهای رزمندگان نوجوان و جوان اقتضای سن آنهاست اما بعضی اشتباهات رفتاری و گفتاری (مثل تمسخر و استفاده از القاب ناشایست)، بد است حتی اگر شهدا انجام داده باشند. به هر حال 932 صفحه زندگی جمعی از رزمندگان، خالی از لغزش و اشتباه نیست. توجه به این نکته هم بد نیست که معمولا خاطرات فرماندهان کتاب می شود و خاطرات رزمندگان عادی کمتر به صورت کتاب منتشر می شود.
932 صفحه با طعم جبهه
از حجم زیاد کتاب نباید ترسید. اطلاعات خوبی به شما می دهد و بر نگرش شما هم تاثیر مثبتی خواهد داشت. حدود هفتاد صفحه از کتاب، آلبوم تصاویر است و ده صفحه هم به تصاویر اسناد اختصاص دارد و بیش از 50 صفحه فهرست اعلام است که به شیوه موضوعی تخصصی (شهدا، افراد، یگانهای رزم و ...) مرتب شده است. داود آبادی راحت می نویسد و دوست ندارد با واژه آرایی های سخت مخاطبش را آزرده کند. ساده نویسی داوود آبادی بر بیشتر خوانده شدن مطالب وبلاگش هم موثر بوده است. طرح روی جلد کتاب هم کار خلاقانه ای است. البته کمی بی تناسب است. کیف پول داودآبادی را می بینیم که کارتی مربوط به دوران جبهه و کارتی مربوط به امروز وی (کارت ملی) در آن نمایان است. با توجه به این که کتاب به داودآبادی امروز نمی پردازد، این طرح، تناسبی با کتاب ندارد. اما با عنوان کتاب (از معراج برگشتگان) مطابقت می کند. در حقیقت متناسبتر بود «از معراج برگشتگان» داستان رزمندگان بعد از جنگ می بود.
این خاطرات با زحمت به دست آمده است
داوود آبادی یک بار در مصاحبه ای گفته است: حقوقش کفایت زندگی اش را نمی کرده و پول خرید دفتر 40 برگ برای نوشتن نداشته است. به همین دلیل پشت برگه های اطلاعیه شهادت دوستانش، ریز ریز می نوشته. (روزنامهی جوان دوشنبه 11 بهمن 1389 صفحهی 11)
اطلاعات کتاب شناسی:
پدیدآور:
حمید داوود آبادی
عنوان کامل:
از معراج برگشتگان: خاطرات جنگ، کودک و انقلاب!
ناشر:
انتشارات یوسف تهران (موسسه فرهنگی عماد)، چاپ اول و دوم، زمستان 1389، 12000 تومان، 932 صفحه. (چاپ سوم همزمان با نمایشگاه 24 کتاب تهران)
تهیه کتاب:
علاقمندان به تهیه این کتاب میتوانند با شماره 02185570 تماس گرفته یا به سایت عماد مراجعه نمایند تا اینترنتی کتاب را خریداری نمایند: www.emad.ir. فروشگاههای مرتبط با دفاع مقدس در تهران و شهرستانها نیز این کتاب را دارند.
درباره ناشر:
مرکز ارتباطات فرهنگی از سال 1385 کار خودش را با مشاوره تخصصی محصولات فرهنگی شروع کرد و هم اکنون نه تنها در معرفی و توزیع محصولات فرهنگی، بلکه در تولید و انتشار کتاب و محصولات فرهنگی شهرت قابل توجهی کسب کرده است. تلفن گویا و طرح ملی اورژانس کتاب، با تاکید بر ضرورت کتابخوانی و فراهم آوردن زمینه های مطالعه از جمله دستاوردها و ابتکارات موسسه عماد است.
بخش هایی از کتاب:
«سرانجام "حسین عزیزی" توانست همراه چند نفر از بچههای محل از جمله "حسین شمس" - پسر حاج آقا شمس امام جماعت مسجد امام حسن (ع) - و "احمد عبدی" به جبهه بروند. طولی نکشید که خبر اسارت آن سه نفر را آوردند. ظاهرا جزو نیروهای "ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران" بودند.
10 سال بعد، مرداد ماه 1369، حسین عزیزی و حسین شمس، سربلند و مفتخر در میان آزادگان سرافراز به خانه بازگشتند، ولی از احمد عبدی یا همانطور که در محل معروف بود "احمد جنبشی" خبری نشد. خانوادهی او هم جلوی منزلشان را چراغانی کرده و انتظار آمدنش را میکشیدند، ولی خبری نشد.
بچههای محل وقتی فهمیدند احمد عبدی چه کرده، چراغهای دم خانهشان را شکستند.
آنهایی که از اسارت آمده بودند، میگفتند:
"از همان اول که اسیر شدیم، وقتی ما را با قطار میبردند بصره، احمد داد و فریاد راه انداخته بود که:
- من رو اشتباه گرفتهاید، من جزو مجاهدین خلق هستم. من اومده بودم تا از جبهه اسلحه برای تهران ببرم.
ما اول فکر میکردیم احمد برای اینکه اذیتش نکنند این حرفها را میزند، ولی بعدا فهمیدیم قضیه چیز دیگری است. کم کم احمد، از طرف منافقین (مجاهدین خلق) شد مسئول اردوگاههای اسرای ایرانی و یکی از وحشیترین شکنجه گرانی که اسرای ایرانی را برای جذب به منافقین، زیر فشار قرار میداد.
یکی از بچههای محل میگفت:
- هنگامی که احمد مرا میزد و شکنجه میداد، بهش میگفتم: "بیمعرفت، ما با هم بچه محل هستیم، حداقل حرمت رفاقتمون از بچگی تا حالا رو نگهدار و ما رو اذیت نکن." که شروع میکرد به فحش دادن و میگفت که چرا شماها نمیآیید به ما بپیوندید؟
پدر یکی از شهدا که خانهشان در همسایگی خانهی پدر عبدی بود، میگفت:
- من از این در عجب بودم که این همه اسیر ایرانی توی عراق بودند، ولی فقط احمد زنگ میزد خونهی ما که پدر یا مادرش را صدا میکردم و راحت با آنها حرف میزد. من همهاش برام سوال بود که چطور اسرای دیگه نمیتونند به خونهشون تلفن بزنند؟
احمد عبدی همچنان در عراق ماند و با جنایاتی که انجام داد، توانست برای منافقین و عراق به یکی از کادرهای اصلی و بازجوی اسرا تبدیل شود.»
کتاب "از معراج برگشتگان" نوشته "حمید داوود آبادی" چاپ "موسسه فرهنگی عماد" صفحات ۱۱۱-۱۱۰
[1] تنظیم این یادداشت بدون مطالعه مستمر وبلاگ شخصی آقای داودآبادی میسر نبود.
این یادداشتی است که برای نشریه حیات (+)، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام نوشته بودم و در شماره جدید این مجله منتشر شده است.
یک سال با کتاب
نمایشگاه کتاب، نیمه اردیبهشت ماه، مکان و زمان تحویل سال کتاب است. خوب است مروری کنیم بر برخی کتابهایی که ممکن است برای خوانندگان حیات جالب باشند. سعی کرده ایم در حیطه عمومی مورد علاقه شما (ادبیات، تاریخ، سیاست، اندیشه و علوم انسانی) کتابهایی را انتخاب کنیم که برای نخستین بار در سال کتابی گذشته به چاپ رسیده اند. به این امید که سال کتابی جاری، سال بهتری باشد. پیشاپیش هم عذرخواهی می کنم از کتابهای مهمی که اسمشان به دلیل ضعف حافظه من، یا محدودیت فضا در این فهرست قرار نگرفت.
ادبیات، شعر و داستان، تاریخ و سیاست!
رحیم مخدومی (+) چنیدن کتاب خاطره و داستان کوتاه درباره فتنه 88 کار کرده است. «خرابکار اجاره ای»، «رئیس جمهور باید باکلاس باشد»، «بعداز ظهر اغتشاش» و «چت مقدس» از جمله کتابهای اوست که توسط انتشارات رسول آفتاب منتشر شده اند. کتاب «جانستان کابلستان» (انتشارات افق) خاطرات سفر امیرخانی (+ و +) در تابستان فتنه به کشور افغانستان است.
«حق السکوت» محمد مهدی سیار (+)، دومین مجموعه شعر اوست که تنها شامل قالب غزل است و توسط انتشارات فصل پنجم چاپ شده است. میلاد عرفانپور (+ و +) هم توانسته «جشن فراموشی ها» (+) مجموعه جدید رباعی هایش را در انتشارات سپیده باوران چاپ کند. «دی اکسید شوکران» (+) هم مجموعه شعر طنزی بود از سعید نوری (+) توسط همین ناشر که کتاب داستان بلند «بچه مثبت مدرسه» را در قطع جیبی منتشر کرده است.
محمدرضا بایرامی (+، +، + و +) رمان جدیدی با نام »آتش به اختیار» توسط نیستان منتشر کرده که درباره روزهای پایانی جنگ است. امید که به جای یک اثر ضد جنگ با یک کار دفاع مقدسی روبرو باشیم. (این گفتم که فکر نکنید همه این کتابها را خوانده ام!)
کتاب «از معراج برگشتگان»(+) نوشته حمید داودآبادی (+) خیلی زود به چاپ سوم رسید. انتشارات یوسف یا همان مرکز فرهنگی عماد ناشر خاطرات کودکی، انقلاب و جنگ آقای داودآبادی است. «کوچه نقاشها» (+) (خاطرات سید ابوالفضل کاظمی)، «شنام» (خاطرات کیانوش گلزار راغب) هم از آثار برجسته دفاع مقدسی هستند که توسط سوره مهر چاپ شده اند. «زمین ناله می کند» خاطرات محمود شیرافکن هم از پرفروش ها خواهد بود. بعد استقبال از خط عاشقی که خاطرات عشق شهدا به امام حسین بود، خط عاشقی جدیدی توسط حسین کاجی (نشر عماد) منتشر شده است که خاطرات عشق شهدا به حضرت زهراست. هم چنین «هنر اهل بیت» یک کار پژوهشی جمع آوری خوب در زمینه باورهای رزمندگان اسلام بود که سید حسین منتظرین انتشار آن را به عماد سپرد. فاتحان (+ و +) هم با انتشار صدف و زنجیر به همراه کتاب «دختری کنار شط» خاطرات شهید مریم فرهانیان را منتشر کرد که در نمایشگاه خوب فروخت.
سقای آب و ادب (+)، اثر برجسته عاشورایی دیگری از سیدمهدی شجاعی (+، +، + و +) (انتشارات نیستان) است که در آن از حضرت عباس می گوید.
علی الفت پور در 269 صفحه «چهل تدبیر» (نشر پرستا) مروری بر مقاطع بحرانی انقلاب داشته اند که در نمایشگاه 24 چاپ سیزدهم آن به فروش می رفت! تلخندک (+)، کاریکاتورهای عباس گودرزی و غیرمجاز مجموعه طرح های گرافیکی میثم محمد حسنی (وبلاگ دوئل) توسط مرکز فرهنگی عماد منتشر شدند. قطعه 26 حسین قدیانی (+ و +) هم توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی (دوجلد، 1400 صفحه، 20 هزار تومان) به چاپ رسید. مرکز فرهنگی عماد، سال گذشته در عرصه رمان، حضوری موفق را با انتشار کتاب «شبیخون به خفاش» پشت سر گذاشت. «معارف انقلاب» هم 400 فراز از دیدگاههای امام خامنه ای درباره انقلاب است که توسط موسسه انقلاب اسلامی منتشر شد و پرفروش ترین کتاب ناشر در نمایشگاه 24 بود. اقلیم خاطرات، خاطرات یکی از بستگان (؟!) امام توسط موسسه نشر آثار امام منتشر و با استقبال روبه رو شد. هم چنین خاطرات جدید آقای هاشمی با عنوان «پایان دفاع، آغاز بازسازی» نیز منتشر شده است.
حوزه های اندیشه، فلسفه و علوم انسانی
استاد ابراهیم فیاض (+)
با انتشار 6 کتاب از پرکارترین های سال گذشته بود: «جامعه شناسی معرفتی ادبیات و ارتباطات»
توسط انتشارات دفتر مطالعات رسانه ها، سه کتاب «مردم شناسی دینی توسعه»، «تعامل دین
فرهنگ و ارتباطات» (+) و «مردمشناسی تاریخی شناختی علم در ایران» توسط نشر بین الملل،
«مهندسی فرهنگ عمومی» توسط انتشارات دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کل کشور و کتاب «تولیـد
علم وعلوم انسانی» توسط انتشارات سپیده باوران. (+، +، +، + و +)
کتاب «علوم انسانی و برنامهریزی توسعه» تألیف استاد رضا داوری اردکانی در 295 صفحه از سوی انتشارات "فردایی دیگر" منتشر شده است.
کتابهای «آینه جادو (جلد اول)»، «فردایی دیگر» و «فتح خون» از آثار شهید سیدمرتضی آوینی توسط ناشر جدید یعنی نشر واهه به چاپ رسیده اند.
کتاب "مطالعات انتقادی استعمار مجازی آمریکا" با عنوان فرعی "قدرت نرم و امپراتوریهای مجازی" تالیف استاد سید سعیدرضا عاملی (+) در 645 صفحه از سوی موسسه انتشارات امیرکبیر منتشر شد. این کتاب به بررسی تفصیلی چند سایت مهم و مشهور اینترنتی می پردازد.
«دغدغه های فرهنگی» شرحی بر یکی از سخنرانی های امام خامنه ای در سال 73 است که با دیگر اندیشه های ایشان ترکیب شده است. موسسه جهادی (تولید کننده نرم افزار صهبا، +)، این کتاب را گردهم آورده است. هم چنین «نهضت تولید علم» اندیشه های امام خامنه ای درباره تولید علم، توسط انتشارات علمی و فرهنگی در 328 صفحه منتشر شده است.
کانون اندیشه جوان در اقدامی جالب، مجموعه کتابهای جوان پسند «مشق آزاد» را (با ویژگی کپسولی: مختصر و مفید) در دو قالب 27 جلدی اندیشه و 10 جلدی دخترانه با طراحی تحسین برانگیزی در نمایشگاه عرضه کرد.
آدرس وبلاگ
نویسنده (مدیر)، متعلق به
وضعیت فعلی
http://farhangsaz.blogfa.com
محمد لسانی، کد 82
به علت تعطیلی، متعلق به شخص دیگری شده است.
دانشجویان کد 82
موجود؛ غیر فعال.
http:// dawah.ir
سید علی غمامی، کد 82، انجمن علمی دانشجویان
عدم تمدید دامین و هاست.
http://javoonepooya.blogfa.com
محمود رئوفی، کد 82
موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.
http://invisiblenotes.persianblog.ir
حامد سعادت پور، کد 81!
موجود؛ غیر فعال.
http://ertebatat.persianblog.ir
صادق افراسیابی، کد 82
به علت تعطیلی، متعلق به شخص دیگری شده است.
http://sobhanr.blogspot.com
سبحان رضایی، کد 82
مسدود.
محمد جواد رمضانی، کد 82
موجود؛ غیر فعال.
مسلم نادعلی زاده، کد 82
موجود؛ غیر فعال.
سید محمد کاظمی، کد 83
موجود؛ غیر فعال، ادامه داده نشد.
سید محمد کاظمی، کد 83
به علت تعطیلی متعلق به شخص دیگری شده است.
http://andisheha.parsiblog.com
حسن قاسم زاده، کد 83
موجود؛ غیرفعال، این وبلاگ به بلاگفا منتقل شد.
http://andisheha.blogfa.com
حسن قاسم زاده، کد 83
به علت تعطیلی، متعلق به شخص دیگری شده است.
http://koolehbedoosh.parsiblog.com
حسن قاسم زاده، کد 83
موجود؛ غیرفعال، به میهن بلاگ منتقل شد.
http://koolehposhti.mihanblog.com
حسن قاسم زاده، کد 83
موجود؛ غیر فعال، به وردپرس منتقل شد. وبلاگ فعال آقای قاسم زاده را اینجا ببینید.
مهدی یوسفی، کد 83
موجود؛ غیر فعال، به اینجا منتقل شد.
http://socialpsycology.blogfa.com
مهدی یوسفی، کد 83، دانشجویان کد 84
موجود؛ غیر فعال، درس روان شناسی اجتماعی دوره ما تمام شد و این وبلاگ نیز.
http:// cc84.mycloob.com
حمید درویشی، کد 84
به بلاگ اسکای منتقل شد.
حمید درویشی، کد 84، دانشجویان کد 84
موجود؛ غیر فعال، گاهی به روز می شود. فقدان نیاز، موجب تعطیلی تدریجی وبلاگ شد.
حمید درویشی، کد 84
موجود؛ غیر فعال، در پاورقی ادامه داده شد.
http://daar20000.persianblog.ir
حمید درویشی، کد 84
موجود؛ غیر فعال، بعد از مدتی به میهن بلاگ منتقل شد.
حمید درویشی، کد 84
موجود؛ غیر فعال، بعد از مدتی، همین اواخر به میهن بلاگ منتقل شد.
حمید درویشی، کد 84، دبیرخانه نقد رسانه ملی بسیج
مسدود شد.
http://pavaraqi.blogfa.com
حمید درویشی، کد 84
مسدود شد. به میهن بلاگ منتقل شد.
http://ojka.blogfa.com
حمید درویشی، کد 84، اردوهای جهادی خاکیان افلاکی
عدم فعالیت و حذف توسط بلاگفا.
مسعود محمدی، کد 84
موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.
سایت رسمی دانشکده
موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.
حسین براتی، کد 84
موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.
وحید صابری، کد 84
موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.
وحید صابری، کد 84
موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.
http://4dey1365.blogfa.com
سید عبدالحمید امامی، کد 84
حذف توسط نویسنده. مدتی با عنوان اتهام ادامه یافت ولی هم اکنون در اینجا ادامه دارد.
http://culture2.blogfa.com
امین اسلامی، کد 84
به علت تعطیلی، متعلق به شخص دیگری شده است.
محمدحسین شاه آبادی، کد 84
موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.
دانشجویان کد 84، کلاس پایان نامه دکتر آشنا
موجود؛ غیر فعال.
http:// dombil.blogfa.com
هادی مسعودی، کد 85
موجود؛ غیر فعال، به سایت شخصی وی منتقل شده و ادامه دارد.
http:// bluenotebook.parsiblog.ir
مجید اسماعیل زاده، کد 86
موجود؛ غیر فعال. به میهن بلاگ منتقل شد، اما ادامه نیافت.
http://culturetheory.parsiblog.com
عبدالحمید بیات، کد 86
موجود؛ تقریبا یک سال است که غیر فعال است.
http://merfan.parsiblog.com
میلاد عرفانپور، کد 86
موجود؛ غیر فعال. به اینجا منتقل شده است.
محمد علی شاکری، کد 87
موجود؛ غیر فعال.
دانشجویان کد 87
موجود؛ غیر فعال.
http://darvazegorbe.blogfa.com
جمعی از بچه ها
موجود؛ غیر فعال. به میهن بلاگ منتقل شد.