پاورقی فرهنگ و ارتباطات

وب‌نوشت حمید درویشی شاهکلایی

پاورقی فرهنگ و ارتباطات

وب‌نوشت حمید درویشی شاهکلایی

پاورقی فرهنگ و ارتباطات
*حمید درویشی شاهکلایی، پژوهشگر و ویراستار
*متولد شیرگاه، سوادکوه شمالی مازندران (اصالتا از روستای شاهکلای لفور)

*طلبه و دانش‌آموخته دوره سوم کارشناسی‌ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام و دوره پنجم دکتری فرهنگ و ارتباطات همان دانشگاه (دوره شهید جاوید مرحمتی)
*اولین «رتبه یک» کنکور سراسری دکتری مجموعه علوم ارتباطات (1390).
*موسس قرارگاه نشریات حیات بسیج دانشجویی و سردبیر سابق ماه‌نامه فرهنگی سیاسی حیات، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام، سال بیست و یکم و بیست و دوم.
*معاون سابق آموزش و معاون سابق ارتباطات مرکز آموزش‌های مجازی بسیج مستضعفین
*پژوهش‌گر برتر مرکز مطالعات راهبردی تربیت اسلامی (1394)
*با افتخارتر از همه: برادرزاده سردار سپاه اسلام، پاسدار شهید برزو درویشی شاهکلائی
حدیث‌های مسجد
  • ۹۴/۱۲/۲۴

    فرشته‌هان! با مسجدی‌ها کار دارند.

  • ۹۴/۱۰/۲۴

    ستاره‌های درخشان زمین برای آسمانی‌ها

  • ۹۲/۰۶/۲۲

    *هشدار داد: نماز همسایه مسجد جز در مسجد پذیرفته نیست...

    **یکی پرسید: اى امیر مومنان! همسایه مسجد کیست؟

    *فرمود: کسى که...

مطالب پیامکی
  • ۹۵/۰۱/۰۹
    افق بالاتر

    امسال توفیق خادمی شهدا در یادمان هویزه میسر نشد؛ 

    انشاءالله به زودی خادمی در آستان امام رضا؛ 

    یا حتی کربلا، کاظمین، نجف، سامرا؛ 

    و چه بسا سوریه و شام بلا؛

    و انشاءالله بقیع و مسجد الاقصی.

  • ۹۵/۰۱/۰۶
    دیر یا زود

    دیر یا زود، به مانند سه تیر 84 «مردی از جنس مردم» خواهد آمد و کام امت حزب الله شیرین خواهد شد.

  • ۹۲/۰۹/۲۵
    24

    دعا کنید با موفقیت زیارت با پای پیاده نصیب همه آرزومندان شود.

    حلال کنید!

  • ۹۲/۰۹/۲۵
    23

    اگر بطلبند، دوباره عازم عراقم، کافیست عصر شود.

  • ۹۲/۰۴/۰۷
    22
    فقط چند ساعت دیگه
    این جمع با صفا جمع میشه...
  • ۹۲/۰۴/۰۷
    21
    خدا رو شکر سیاحت ما در زیارت است
  • ۹۲/۰۴/۰۷
    20
    خلاصه اینکه:
    خدایا ما فقط همین خانواده رو داریم
    آخرین بارمون نشه...
  • ۹۲/۰۴/۰۲
    16
    زباله رو تو جاده ول نکن!
    جوان عراقی:.شهرداری جمع میکند!
  • ۹۲/۰۴/۰۱
    15
    جنت ما موکب است، مقصد ما کربلاست
طبقه‌بندی موضوعی مطالب
بایگانی
جدیدترین مطالب
قفسه کتاب‌های من
پاورقی‌های فرهنگ و ارتباطات من
آخرین نظرات

۶۹۸ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

  کتاب فصل درو کردن خرمن رمانی است که ظاهرا برای نوجوانان نوشته شده است. البته این به نظر من یعنی سن حداقلی! به این معنا که حداقل باید نوجوان باشید! جوان و میانسال و پیر هم می توانند استفاده کنن، به طور اولی!

محمد رضا بایرامی نویسنده این کتاب، کتابهای زیادی نوشته و بیشتر اونا هم در حوزه نوجوانان است. کتابهاش هم معمولا جوایز داخلی و خارجی هم برده.

داستان کتاب فصل درو کردن خرمن بایرامی تو سال 57، سال انقلاب می گذره. یه داستان انقلابی. راوی اول شخص داستان یک نوجوون پسره که موقع ثبت نام مدرسه شه. (آخر تابستونه و فصل درو کردن خرمن) داستان رو لو نمی دم، خودتون برید بخونین! همذات پنداری با نوجوان قصه حتما لذت بیشتری را نصیبتان می کند. بخوانید و لذت ببرید!

اولین چاپ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی سوره مهر از این کتاب، به صورت تک جلد، به قیمت 2900 تومان (1387) منتشر شده است.

چاپ های قبلی این کتاب با عنوان بادهای خزان در دو جلد منتشر شده.

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۴
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۴ ب.ظ

کتاب تغذیه در طب ایرانی، اسلامی

اگه اسم این کتاب طب سنتی بود، بهتر بود. گرچه در تالیف این دسته کتب از منابع اسلامی استفاده می شه ولی چون مولف محترم این کتابها، روش استنباط نخوندن، برداشتهای اشتباهی می کنن! مثلا یه جایی که نباید اطلاق گیری می کنن و حالا بیا درست کن! عسل میشه درمان تمام دردها! فیه شفاء للناس!

طب سنتی بر مبنای تغذیه عمل می کنه و بر مبنای مزاجهای چهارگانه. تو این کتاب هم چنین با فهرستی از میوه ها و غذاهای متنوعی مواجه می شویم همراه با کاربرد و خاصیت آنها.

از برکات تعطیلی عید نوروز همینه که آدم حسابی فرصت مطالعاتی بدست می آره!

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۴
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۴ ب.ظ

کتاب داستان سیستان رضا امیرخانی

 

رضا امیرخانی اگر معروفترین نویسنده ایرانی نباشد، از معروفترین هاست. ارمیا، ناصر ارمنی، من او، نشت نشا، از به، داستان سیستان و اخیرا هم بی وتن. نویسنده ای متعلق به جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی ایران.

عید امسال توفیقی شد تا داستان سیستانش رو بخونم. یادداشت های شخصی رضا امیرخانی از یک سفر.داستان سیستان رضا امیرخانی

داستان سیستان مربوط به سفر مقام معظم رهبری به سیستان و بلوچستانه. ده روز با رهبر. (یا به سبک جدانویسی امیرخانی «ره بر») این سفر تو اوج خطر حمله آمریکا اتفاق می افته. امیرخانی تو این کتاب خیلی حرفها را می زنه. خیلی چیزها از آقا رو می کنه. خیلی چیزها از رفتار مسئولین رو تابلو می کنه. جلوه های جالبی هم از رفتار اقشار مختلف مردم نشون می ده.

انتشارات قدیانی این کتاب رو در 304 صفحه چاپ کرده. نسخه ای که من از این کتاب خودندم چاپ شونزدهمش بود!

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۴
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۴ ب.ظ

کتاب پرواز تا بی نهایت، شهید عباس بابایی

 

عباس بابایی، از جمله شهدایی است که زندگی بسیار آموزنده و پرافتخاری دارد. هر چه در وصف این شهید بگوییم کم است. نقش خدا در زندگی در برخی زندگی ها مثل زندگی این شهید (و شهید صیاد شیرازی) بسیار پررنگه. عجیب اونایی که خودشان رو برای خدا خالص کردند، جلوه های عظمت و قدرت خدا را درک کردند. صیاد خیلی زود فرمانده ارتش شد. شهید بابایی هم خیلی زود معاونت عملیات نیروی هوایی.

کتاب پرواز تا بی نهایت، شهید عباس بابایی


کتاب پرواز تا بی نهایت گرچه تلاشی بوده تا جلوه هایی از زندگی این شهید رو بیان کنه، نثر چندان دلچسبی ندارد ولی محتوای خاطراتی که نقل شده هر خواننده ای را جذب می کند. خاطرات کتاب بر اساس ترتیب زمانی مرتب شده اند و سیر پر فراز و نشیب زندگی شهید بابایی به خواننده این لذت رو می ده که باز هم دنبال کنه.
نشر آجای تهران (نیروی هوایی ارتش) این کتاب را در 269 صفحه چاپ کرده است. کتاب پرواز تا بی نهایت اون نسخه ای که من خوندم چاپ نهم (1383) بود. احتمالا تا به امروز به دفعات بیشتری چاپ شده است.

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۴
حمید درویشی شاهکلائی

 مشق سرخ، فصلنامه تخصصی دفاع، آموزش و مبارزه فرهنگی؛ توسط جمعی از جوانان و نوجوانان بسیجی حوزه 2 شهید امرالله قربانی قم منتشر می شود. سید محمد ابراهیم جنابان (دانشجوی سال اول رشته ما، معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام) که مدیر روابط عمومی این مجموعه است، این نشریه رو به من معرفی کرد.

طراحی قشنگ و حرفه ای داره. مطالب جالب و خوندنی هم همین طور. رتبه دوم جشنواره نشریه نگاری بسیج هم شده. خیلی خوب می شه اگه همه نوجوونها و جوونهای همه حوزه های بسیج سراسر ایران بیان و تلاش کنن نشریه تولید کنن. بی شک جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به این سنخ کارها خیلی نیازمنده.

مشق سرخ

بعضی مطالب قشنگ این شماره (شماره 5):

 این مرد اصلا با ترس رفیق نیست! (نگاهی کوتاه به بازتاب شجاعت دکتر احمدی نژاد در عرصه بین المللی)

اعلامیه، ابزار مدیریت امام

مصاحبه با سید احمد خاتمی

اخبار ساعات آغازین جنگ ایران و اسرائیل (که هنوز رخ نداده است!)

شعرهایی از میلاد عرفان پور

داستان کمیک استریپ یک رئیس جمهور (احمدی نژاد)

و ...

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۴
حمید درویشی شاهکلائی

 

داشتیم برای نماز مغرب می رفتیم که اطلاعیه ای دیدیم: قدردانی از علیرضا جهانشاهی، طلبه سیرجانی، 21:30 مسجد. کمی بعد فهمیدیم خود طلبه سیرجانی هم در جلسه خواهند بود! خوشحال شدیم! باور کنید! آدم مشهور خیلی دیدیم. ولی بعضی ها واقعا یه چیز دیگه اند.

جلسه تا یک و نیم ادامه داشت. البته برای ما مشکلی نبود! این آقای جهانشاهی بودند که هنوز شام نخورده بودند و باید تازه کارشون رو برای ما توجیه می کردند که چرا اعتراض کردند! باور کنید! جلسه ای که قرار بود تشکر باشه، با این موضوع شروع شد که کار شما جوسازی بوده! شما اصلا از فرصتها استفاده نکردید و هدفتان اصلاح نبوده و ...

با این که فن بیان ضعیفی داشت، جوابهای قانع کننده ای داد. خاطرات خنده داری هم گفت. جو جلسه کاملا به نفعش برگشت. (البته از اول هم به نفعش بود!)

نکته های فراوونی تو این جلسه که هر کدومش می تونه چند تا مطلب باشه.

مسجد دانشگاه امام صادق علیه السلام، شب پرشوری داشت. به خبر اول سایت بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام توجه کنید:

طلبه سیرجانی در دانشگاه امام صادق علیه السلام:

رئیس اداره ا.... سیرجان اولین زمین خواری است که باید در دادگاه محاکمه شود

حجت الاسلام علیرضا جهانشاهی که هم اکنون در مرخصی از زندان به سر می برد، با حضور در دانشگاه امام صادق علیه السلام ضمن بیان فلسفه راهپیمایی نمادین خویش، به سوالات و شبهات مطرح شده پاسخ داد.

وی در این دیدار صمیمانه که به دعوت جمعی از دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام صورت گرفت، در پاسخ به یکی از سوالات مطرح شده، فیلم ثبت نام زمین را توطئه یکی از نهادهای امنیتی سیرجان دانست.

جهانشاهی هم چنین از سکوت مدعیان عدالتخواهی که تنها به نوشتن سوگنامه بسنده کردند، انتقاد کرد و از ادامه حرکت اعتراضی خود از 20 تیر (سالروز دستگیری اش در سال گذشته) خبر داد.

علیرضا جهانشاهی که در رسانه ها به نام طلبه سیرجانی شناخته می شود، در اعتراض به زمین خواری های سیرجان، تا کنون دوبار به زندان محکوم شده و از دوره دوم محکومیت ایشان، 14 ماه باقی مانده است.

 

از عدالتخواهان هم کمی شاکی بود که چرا سکوت؟ مگر چند نفر را می تونن زندانی کنن؟ قضیه دانشگاه آزاد و سلیمی نمین که تنها در برابر جاسبی (البته جریان فلان حامی جاسبی) قیام کرده، هم بحث شد که نباید سلیمی نمین را تنها گذاشت. اگه تنهاش نذاریم، کسی زندانی نمی شه. آقا هم موافق این حرکتهاست. مگه جایی که بی عرضه گی نشون بدیم و زندونی بشیم! گفت که معلوم نیست که واقعا به دستور رهبری آزاد شده باشه. اصلا آزاد که نیست! مرخصیه! باید خودش رو هم چند وقت یهه بار معرفی کنه. از تجربیات تجمع کردن و ... نکات آموزشی خوبی گفت! سوال مهمش این بود که جرمش چیه! خیلی ناراحت بود که کسی ازش نپرسیده: سند شما برای قضیه زمین خواری چیه؟! راستی اونو به خاطر نشر اکاذیب نگرفتن، به خاطر تشویش اذهان گرفتن! گفت: ای کاش روزنامه ها اینو تیتر می کردند که اداره اطلاعات سیرجان، زمین خوار بزرگ سیرجانی است که باید تو دادگاه محاکمه بشه. بعدش هم گفت که رئیس اداره اطلاعات سیرجان... . مسجد پر از تکبیر شد!

فضای دانشجویی جلسه وارد خود انتقادی شد و از بسیج به خاطر محافظه کاری ها و سستی ها و ... انتقاد داشت و خبر از تشکیل نهاد جدیدی داد. (البته همه هنوز افتخار می کنن که تحت عنوان به اقدامات بسیجی گونه خود ادامه بدهند.) قرار هم شد برای دهم اردیبهشت از آقای زاکانی نماینده مجلس دعوت کنن تا دوباره پرچم مبارزه با فساد در کشور بلند بشه. چه بهتر که این عنوان برای بسیج باشه، ولی اگه نخواستن نهاد جدیدی که اسمی مثل کانون مطالبه عدالت، یا بسیج مستضعفین دانشگاه امام صادق علیه السلام یا ... خواهد داشت، این پرچم را بلند خواهد کرد. زاکانی چند وقت پیش هم دعوت شده بود که با مخالفت شخص ریاست دانشگاه مبنی بر ورود ایشون، موج بزرگی در انتقاد از دانشگاه امام صادق و مطالبات دانشجویی تو دانشگاه شکل گرفت ولی متاسفانه با بی تدبیری مسولین بسیج خوابید! البته آتیش زیر خاکستر! البته ما اینو خوب می دونیم دانشگاه ما از پاک ترین نهادی کشوره و انتقادات ما بیشتر به مسائل و رویکردهای علمی و آموزشی و پژوهشی است و وقت و انرژی مطالبه گری باید صرف مسائل بزرگتر بشه و باید با کله گنده ها و شکم گنده های این طیف که دارن انقلاب رو نابود می کنن، مقابله کرد تا این انقلاب رو ارزون از دست ندهیم. 

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۴
حمید درویشی شاهکلائی

!Put your life on it

یعنی: همه زندگی ات رو اینجا بذار!
فکر می کنید این جمله کجا نوشته شده بود؟
 به راستی کجا می تونه اینقدر امنیت داشته باشه؟

این حرفها رو کمی ولش کنید! این جمله رو جعبه هارد اکسترنال (پورتابل) که اخیرا خریدم، نوشته شده بود. روی یه هارد 500 گیگی.
انگار نه انگار که همین چند روز پیش بود که گفتم نمی شه به این دنیای دیجیتال اطمینان کرد و باید نسبت خودمون رو با این دنیا بازتعریف کنیم! چرا باید به این دنیا اعتماد کنیم و «همه زندگی مان» رو بذاریم تو یه جعبه کوچک هارد اکسترنال!
«تو راه حلب بودیم که راهزنان به قافله زدند و همه چیز رو به غارت بردند. رئیس راهزنان هم کتابهایم رو برداشت! گفتم این همه علم من است. همه زندگی من است! گفت: علم این جوری فایده ندارد!»
واقعیتیش این است که اطلاعات دنیای دیجیتال، علم این جوری است که فایده ندارد! 

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۳
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۳ ب.ظ

یادداشتی بر اخراجی های مسعود ده نمکی

1.همه کارهای مسعود ده نمکی، از مستند «فقر و فحشا» گرفته، تا مستند «کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟» مخاطبان فراونی یافته بودند. اخراجی های یک نشون داد که فیلم بلند از ده نمکی هم می تونه فروش خوبی کنه و حتی رکورد فروش بلیط تو گیشه رو بشکنه. اخراجی های 2 ده نمکی هم دست کمی از یک نداشته و به راحتی نه تنها داره رکورد به یاد ماندنی می زنه، حتی ممکنه از مرز 6 میلیارد هم عبور کنه و واقعه فرهنگی سال بشه!
2. روی آوردن ده نمکی به فیلم سازی، در حقیقت روی آوردن یک تفکر به فیلم سازی و استفاده از رسانه و ظرفیتهای نوین فرهنگیه. تفکری که به شدت مظلومه و تنها تو همین فیلمه که تونسته حرفهاش رو به مردم برسونه. تو فیلم هم خیلی چیزها، نه به طور نمادین، بلکه مستقیم، مشخصه. طیف تفکر ده نمکی ها حقیقت رو از نگاه خودشون تو فیلم خوب بیان کردن. مثلا همه متوجه شدند که همه شهیدها فرشته نبودند! این طیف هم  چنین انتقام سختی از حاجی گرینوف ها گرفت! این طیف با این فیلم، حال خیلی ها رو گرفت!
3. اخراجی های یک در مورد رزمنده ها بود. اخراجی های دو در مورد اسراء. ظاهرا سه هم در مورد جانبازهاست. با این حساب، باید گفت که روند انتقام گیری ده نمکی هم چنان ادامه خواهد داشت. البته این انتقام گیری ها لازم است و هم برای سینما و هم برای مردم لذت بخش است. این فیلم، به نحوی حرف دل بر و بچ اسلام انقلاب ایرانه.
4. اخراجی های دو، از لحاظ فنی و هنری خیلی از اخراجی های یک بهتر است. طنز فیلم هم خیلی خوب درآمده است. دیدن فیلم در سینما هم چیز دیگری است. هم می شود خانوادگی دید، هم مجردی، هم با دوستان. هم بسیجی ها می بینند، هم غیرحزب اللهی ها. اخراجی ها رو از دست ندهید! فیلمی که همه جا نقل مجالس است. 

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۳
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۳ ب.ظ

فیلم و سریال در حکومت اسلامی

فیلم و سریال خوب چه فیلم و سریالی است؟
فیلم و سریال اسلامی، چه فیلم و سریالی است؟
انقلاب اسلامی که قرار بود از رسانه ها برای مقابله با تهاجم دشمن استفاده کند، چگونه فیلم و سریالی باید بسازد؟
فیلم و سریال متناسب با اهداف تبلغی، آرمانی و ... انقلاب اسلامی ایران، چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟ تعریف فیلم و سریال انقلابی (ایرانی و اسلامی) چیست؟
محتوای فیلم و سریال مورد پسند انقلاب چیست؟
حق مخاطب (مردم) از فیلم و سریالی که در یک جامعه اسلامی تولید می شود، چیست؟
جایگاه پسند مخاطب کجاست؟
آیا صدا و سیما می تواند پسند مخاطب را نشانه ای دال بر موفقیت خویش (تحقق بخشی از اهداف آن سازمان به مثابه رسانه انقلاب اسلامی) قلمداد کند؟
مسئولیت اجتماعی در فیلم و سریال سازی چگونه باید باشد؟
تکنیک ها و فنون کارگردانی و بازیگری، در فیلم و سریال تا کجا مهم هستند و باید رعایت شوند؟

سوالاتی از این دست، حداقل برای ما فرهنگ و ارتباطاتی های دانشگاه امام صادق علیه السلام که برای خودمان رسالت تبیین تئوری های اسلامی برای حکومت اسلامی می بینیم، مطرح می شود. البته با وجود سریالی چون «یوسف پیامبر» و فیلمی چون «اخراجی ها» این سوالها ممکن است برای همه پیش آید!
  ارائه پاسخ علمی به این سوالها، یقینا محتاج کار پژوهشی و به کارگیری روش علمی است ولی ما می توانیم دیدگاه خودمان را تو وبلاگمان بنویسیم و به روش علمی هم پای بند نباشیم! اصلا مثل همین دیدگاههای کارشناس که تو رادیو و تلویزیون و مجلات می بینیم!
قبل این که از شرایط «فیلم و سریالی که در/برای جمهوری اسلامی ایران تولید می شود» چیزی بگوییم، بهتر است همین جا همین رو بگویم که: اگر فیلم و سریال برای مخاطب ساخته می شود (که می شود!) همین که مورد پسند مخاطب و بیننده قرار گرفت، برای موفقیت فیلم کافیست. به این معنا که همین که «یوسف پیامبر» فرج الله سلحشور، یا «اخراجی ها»ی مسعود ده نمکی با استقبال گسترده ااخراجی های مسعود ده نمکیی مواجه می شوند، آنها باید موفق نامیده شوند، نه فاجعه. اگر این فیلم و سریالها رضایت منتقدان را به دست نمی آورند، یا به اصول حرفه ای گری پایبند نیستند و صرفا از دورهم قرار گرفتن چند فریم پدید آمده باشند(!)؛ وقتی رضایت مخاطبان را به دست آوردند، اینجا (شاید) باید تئوری های نقد فیلم و اصول حرفه ای گری را دور انداخت، نه این که به فیلم ایراد گرفت! هیچ کس نمی تواند تضمین کند که اگر اخراجی ها را یک کارگردان (آشنا با اصول و ظرائف) می ساخت، این همه فروش می کرد. کما این که هیچ فیلمی تا کنون چنین فروشی نداشته است. شاید هم رعایت قواعد کارگردانی در فیلم و سریال به افزایش استقبال از آن منجر شود، ولی نبود آن مشکل مهمی نیست.
نکته مهمی که فیلم و سریالهای انقلاب اسلامی ایران باید داشته باشند، این است که «گل به خودی» نباشند! (به تعبیر آقای سید مجید امامی، ما در جشنواره فیلم فجر، با این فیلم ها به خودمان گل می زنیم.) فیلم ها و سریالهایی که خواسته یا ناخواسته، حمله به ارزشهای انقلاب، اسلام و ایران هستند. فیلم و سریال در/برای جامعه اسلامی ایران باید به نحوی در خدمت جامعه باشد. خوبی کارهای خوب و بدی کارهای بد رو ترسیم کنه، جامعه رو یک گام به جلو ببره. مثلا اگر فیلم و سریالی به مخاطبش القا کرد که اعتیاد بده، اسراف بده، این فیلم در خدمت جامعه است.
البته این ها انتظارات حداقلی و در حد واجبات است که متاسفانه نه صدا و سیما و نه سینمای ما هیچ کدام به آن پای بند نیستند! به نظر می رسد، که فیلم و سریال انقلابی آن است که الگوی اسلام انقلابی، اسلام همه جانبه، اسلام پابرهنه ها، اسلام امام روح الله، اسلام انقلاب ایران، رو به جهانیان نشون بده. (اون قبلی ها صرافا مسئولیت اجتماعی رسانه است که خوبی و بدی رو ترسیم کنه.)
خب، با این بیان، موضع خودمون رو در قبال خیلی چیزها، ولو مختصر، بیان کردیم:
1. فیلم و سریال باید در خدمت جامعه باشه، (و چه بهتر که در راستای تبیین اسلام انقلاب ایران باشه.)
2. استقبال مخاطب خیلی خوبه ولی وقتی در راستای خدمت به جامعه نیست، (آقای صدا و سیما!) نه تنها هیچ ارزشی ندارد، مضر هم هست! (چرخه تنزل ارزشها)
3. به قول شاعر، «عشق ما سینمای ده نمکی است». حرفهای اسلام انقلاب ایران  که با استقبال هم مواجه می شود. به یاد سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی که به کارگردانان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، کارگردانان اسلام انقلاب ایران، گفت: «براداران، خسته نباشید!» (آینه جادو، جلد دوم) ما هم به مسعود ده نمکی، فرج الله سلحشور و ... می گوییم: برادران خسته نباشید! دمتان گرم!

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۳
حمید درویشی شاهکلائی

وبلاگ پاورقی (وقتی تو بلاگفا بود) اولین یافته گوگل برای سرچ "پاورقی" بود. در حالی که سایتها و وبلاگهای زیادی با این اسم وجود دارند.

از چند روز قبل که گوگل همین وبلاگ جدیدمان رو (پاورقی تو میهن بلاگ) پیدا کرده و برای عبارات مختلف ما را به عنوان یافته های اول به مخاطبانش معرفی می کنه، بازدید خیلی خوب شده و آمار رفته بالا! واقعا گوگل نعمتی است برای ما وبلاگ نویسان که وبلاگمان را تبلیغات نمی کنیم! فعلا که با گذشت کمتر از 20 روز واقعی، آن هم این روزها که دسترسی کمی به اینترنت داشتیم، بازدیدمان بالای 1000 رفته و همین دیروز به تنهایی از 250 هم بالاتر رفته. به هر حال، موتورهای جستجو گرچه انسان نیستند، خیلی زحمت می کشند! خدایا شکرت!

و اما چند نکته برای جایگاه بهتر در گوگل:
خوب بنویسید. کامنت بنویسید. تبادل لینک با هم فکرها. استفاده درست از کلمات کلیدی و اصلی. (نسبت تکرار کلمات اصلی وبلاگ شما مهم است.) تغییری کوچکی در کدهای html قالب وبلاگتون: به قسمت keywords موضوعات وبلاگتان را به فارسی اضافه کنید. حضور هر چه بیشتر در فضای مجازی در افزایش موثر است مثلا حضور در فاروم ها، چتروم ها، جامعه های مجازی و ... ولی وقت ما با ارزش تر از این هاست که برای افزایش تعداد بازدید روزانه وبلاگمان،پاورقی، این وبگردی کنیم!

وبلاگ پاورقی بلاگفام رتبه اول جستجوی گوگل بود...

 

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۳
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۳ ب.ظ

بازتعریف نسبت خود با دنیای دیجیتال

ما که خود را حرفه ای می دانستیم و چند سری بک آپ از اطلاعاتمان داشتیم، حال که هاردمان فرمت شده و اطلاعاتمان پر! به همه شما توصیه می کنیم: همین امروز به فکر باشید! اعتماد به دنیای دیجیتال تا کجا؟!

دوستی پایان نامه اش تو لپ تاپش بود و لپش پر، پایان نامه پر!

عبرت بگیرید!

ما هم در این میان برخی اطلاعات ارزشمند رو از دست دادیم که بک آپ از آنها داشتیم ولی آن بک آپ هم پر! از دردناکترین آنها مطالبی برای وبلاگها و خلاصه مبانی نشانه شناسی چندلر بود که برای درس نقد و تحلیل برنامه های رادیو و تلویزیون بود. آن همه روزها و شبهای عید نوروز که مستقیما تایپش کردم! همه آنها بر باد رفت!

ای کاش زمان برگردد! ولی شما همین امروز به فکر باشید! نسبت خود با دنیای دیجیتال را بازتعریف کنید!

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۳
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۳ ب.ظ

طلبه سیرجانی آزاد شد...

طلبه سیرجانی حجت الاسلام و المسلمین علیرضا جهانشاهی عصر چهارشنبه ۲۸ اسفند ۸۷ با دستور رهبر انقلاب از زندان اوین آزاد شد. جهانشاهی که در رسانه‌ها با عنوان طلبه سیرجانی شناخته می شود چند ماه قبل با حکم دادگاه ویژه روحانیت به اتهام تشویش اذهان عمومی در ارتباط با اعتراض به زمینخواری های سیرجان  به زندان رفت.
تو ادامه مطلب می تونید آخرین یافته های گوگل از «طلبه سیرجانی» رو ببینید. (متن و فیلم)

این نتیجه جستجوی ما در گوگل برای "طلبه سیرجانی": (هم متن و هم فیلم)

Search Results

  1. طلبه سیرجانی آزاد شد

    طلبه سیرجانی که پس از اعتراض به پرونده زمینخواری در سیرجان و با وجود حمایت مردم این شهر در دادگاه کرمان محکوم شده بود، پس از مدتی و به دنبال اعتراض ...
    www.rajanews.com/detail.asp?id=25940 - 11k - Cached - Similar pages
  2. طلبه سیرجانی آزاد شد

    طلبه سیرجانی که پس از اعتراض به پرونده زمینخواری در سیرجان و با وجود حمایت مردم این شهر در دادگاه کرمان محکوم شده بود، پس از مدتی و به دنبال اعتراض ...
    www.asriran.com/fa/pages/?cid=67826 - 25k - Cached - Similar pages
  3. راهپیمایی انقلابی طلبه سیرجانی در اعتراض به عدم رسیدگی به پرونده ...

    آخرین اخبار از راهپیمایی اعتراضی انقلابی طلبه عدالتخواه سیرجانی ... حرکت انقلابی طلبه عدالتخواه سیرجانی در این گفتگو آقای جهانشاهی با اعلام اینکه هم اکنون ...
    www.edalatkhahi.ir/002736.shtml - 39k - Cached - Similar pages
  4. پاسخگویی سران سه قوه >> طلبه سیرجانی

    اینک با اعتراض به برخورد دوگانه و به دور از عدالت دستگاه قضایی با طلبه سیرجانی به بهانه عدم رعایت شأن روحانیت اینگونه عملکردها را به نقد افکار عمومی گذاشته ...
    pasokhgooee.persianblog.ir/tag/طلبه+سیرجانی - 23k - Cached - Similar pages
  5. آفتاب - پیگیری اعتراضات طلبه سیرجانی در کمیسیون اصل 90 مجلس

    حسنپور وعده داد که موضوع زمینخواران سیرجان را با جدیت در کمیسیون اصل 90 و سایر مراجع ذیربط پیگیری خواهد کرد و از آقای جهانشاهی خواست تا به این راهپیمایی ...
    www.aftabnews.ir/vdcfmjde.w6dvvagiiw.html - 27k - Cached - Similar pages
  6. شکنجه جانباز و بازداشت طلبه سیرجانی به دلیل اعتراض به زمین خواری ...

    یکی از دانشجویان عضو جنبش عدالتخواه دانشجویی در گفتگو با ما ضمن اعلام این خبر گفت: علیرضا جهانشاهی طلبه سیرجانی که در اعتراض به برخی زمینخواریهای صورت گرفته ...
    7tir.biz/news/index.php/1095/ - 141k - Cached - Similar pages
  7. طلبه سیرجانی آزاد شد - سایت خبری بوشهر نیوز

    سایت خبری بوشهر نیوز،اطلاع رسانی،سیاسی،اجتماعی،وضعیت قرمز،استان بوشهر.
    www.bushehrnews.ir/farsi/index.php?option=com_content&task=view&id=6528&Itemid=12 - 14k - Cached - Similar pages
  8. طلبه سیرجانی بازداشت شد

    12 جولای 2008 ... طلبه سیرجانی در مسیر پیادهوری به سمت تهران در اعتراض به آنچه زمینخواریهای این شهر ... طلبه سیرجانی راهپیمایی اعتراضی خود را از سر گرفت ...
    www.aftab.ir/news/2008/jul/12/c1c1215846694_politics_iran_alireza_jahanshahi.php - 120k - Cached - Similar pages
  9. ..:: Motalebe.ir ::.. --سرزنش نامه ای برای طلبه سیرجانی

    ۳-با کمال تاسف مسموع شده مشتی دانشجو نمای خالی از علم و دیانت که اعمال و رفتارشان چپهای لامذهب دهۀ ۵۰ را به یاد می آورد قصد ادامه مسیر طلبه سیرجانی به شکل ...
    www.motalebe.ir/index.php?action=show_news&news_id=4817 - 39k - Cached - Similar pages
  10. نامه ای از طلبه سیرجانی در زندان اوین - فلک را سقف بشکافیم

    نامه ای از طلبه سیرجانی در زندان اوین. پنجشنبه 10 بهمن 1387 ساعت 4:20 صبح. باسمه تعالی قال مولانا امیرالمومنین علیه السلام: ...
    membar.parsiblog.com/820389.htm - 54k - Cached - Similar pages

و  تصاویر:
Results 1 - 4 of about 4 for طلبه سیرجانی (0.09 s)

In order to show you the most relevant results, we have omitted some entries that seemed similar to the displayed results.
If you like, you can repeat the search with all results included.
|
|
|
|
|
|
Get the latest videos on طلبه سیرجانی with Google Alerts.

 Results 1 - 10 of about 16,900 for

طلبه سیرجانی.‎ (0.29 seconds) 

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۳
حمید درویشی شاهکلائی

نشریه فرهنگی تحلیلی راه، در شماره 9+30 خودش، یعنی شماره اسفند 87، مطلبی با عنوان بیست و شش استاندارد خشن برای فیلم سازی به قلم آقای رضا زاده محمدی نوشته و اونو مانیفست نجات سینمای ایران نامیده است.

قسمت اول، توصیف بدبینانه (و شاید هم واقع بینانه ای) از سینمای ایران داره و در قسمت دوم اعلام می کنه که «ما به استاندارد و خط کش و متر نیاز داریم.» تا ابنجا ها تقریبا با هم مشکل نداریم. سینمای ما نیاز به معیارهایی برای نقد و بررسی داره تا هر چیزی به اسم فیلم، تو سینما پخش نشه. تهیه چنین استانداردی مسلما کاری درخور توجه و تقدیر است. شجاعت نویسنده در تهیه چنین استانداردهایی رو می ستایم. در  ادامه که روح مطلبه، 26 استاندارد (ساختی و محتوایی) ذکر شده که به زعم من (منی که شاید نهایتا 2 واحد درباره فیلمسازی و امور جانبی خونده باشم!) حداقل باید کمی اصلاح بشن. این استانداردها قراره سینمای ما رو نجات بده ولی احتمالا با وجود این معیارها هیچ فیلمی ساخته نمی شه!

بعضی از این استانداردها رو با هم یه نگاهی کنیم:

1.                                «هر پلان حداکثر چهل ثانیه باشد.»

طول هر پلان باید متناسب با محتوای اون پلان و فضای کل فیلم تعیین بشه. قبول که عمدتا پلانهای سینمای ما طولانی تر از حد معقولند و فیلم ها بی جهت کش اومدند ولی مثلا فیلم سوزن بان که به تعبیر استادمان (دکتر نجفی) توسط یه آدم ملحد (و البته ایرانی!) ساخته شد و واتیکان هم بهش جایزه داد. این فیلم داستان سوزن بانی رو نشون می داد که به خاطر جدایی از معنویت(=دین)، زندگی براش طولانی و خسته کننده می گذشت. خب، کارگردان برای نشون دادن این حالت، باید پلانهای طولانی و حتی تکراری بگیره تا نفرت مخاطب از یک همچو زندگی برانگیخته بشه. اگه پلانهای این فیلم 40 ثانیه ای بود که فیلم تاثیر خودش رو نمی ذاشت!

2.                                «نریشن و ... نداشته باشد!»

قبول که داستان فیلم، پیام فیلم و کلا خود فیلم باید با تصاویر به مخاطب منتقل بشه ولی یک نریشن خوب و متناسب معجزه می کنه. این درسته که هر فیلمی نریشن لازم نداره و به عبارتی این ناتوانی سینمای ماست که توش اینقدر نریشن داریم ولی حذف نریشن، آن هم به این سادگی، چندان منطقی نیست. (برای نریشن خوب که لازم نیست مثال بزنم!)

3.                                «توهم، تخیل و خواب دیدن نداشته باشد.»

شاید ربطی نداشته باشد، احسن القصص قرآن، یوسف، همه اش با خواب همراه است! چرا تو سینما کسی خواب نبیند؟ به نظر می رسد، هر چیزی اگر به طور متناسب و متعادل استفاده شود، خوب است، نه اینکه صفر و یکی نگاه کنیم. هر 14یک از استاندارد اول این نقص رو دارن و از واقعیت به دور افتاده اند.

4.                                با استاندارد 15، آخرین استاندارد، کاملا موافقم: تناسب لوکیشن با وضعیت مالی.

5.                                استانداردهای محتوایی با این استاندارد (16م) شروع شده که کارگردان نمی تونه پشت سر هم مبدع سه فیلم باشه مگر با سه سال فاصله. سوال اینه که این عددها از کجا اومدن؟ چه کسی ادعا کرده خلاقیت کارگردان با دو تا فیلم تموم می شه و برای سومی باید صبر کرد تا سه سال بگذره، دوباره خلاقیتش رشد کنه؟

6.                                استاندارد17: چرا نباید درباره سینما و بازیگری فیلم ساخت؟ چرا شخصیتهای فیلم نباید نویسنده، موسیقی دان، نقاش یا خطاط باشند؟ چگونه تبیین می کنید که اینها عامل شکست سینمای ما بوده اند؟ به راستی نمی شود در یک سینمای خوب، فیلمی درباره فیلم ساخت؟ چرا؟

7.                                در استانداردهای 18 تا 20 بعضی موضوعات دیگر ممنوع شده اند: عشق، ازدواج (حتی در فیلم خانوادگی)، زن دوم(!)، معجزه، کرامت، شفا یافتن و .... فکر می کنم ما باید فیلم بسازیم که این موضوعات رو درست جا بیندازیم. اگر تاکنون نتوانسته ایم، یعنی دیگر سراغش هم نرویم؟

8.                                استاندارد 21 کمی قابل قبول تر است: پایان فیلم از دید بیننده عادی، مبهم نباشد. گفتم «کمی» چون چه اشکالی دارد برخی مسائل مبهم تمام شود و مخاطب هر گونه که خواست، تمام کند. چه اشکالی دارد، ادامه اش تو شماره2!

9.                                استاندارد 22 ساخت فیلم فلسفی رو تنها حق کارگردانی می دونه که دو فیلم عادی ساخته باشه که هزینه فروشش بیشتر از هزینه تولیدش باشه. ایده خوبی برای جلوگیری از ساخت بی رویه فیلم فلسفی است. ولی چگونه تبیین می کنید که یک کارگردان فیلم اولی نمی تواند فیلم فلسفی خوب بسازد؟

10.                             برای استانداردهای 23 تا 26 هم توجیه خوبی به ذهنم نمی رسد. چرا باید از توی آرشیو مجلات یا آرشیو نیروی انتظامی فیلم ساخت؟ چرا باید زمان و مکان در فیلم ها مشخص باشد؟ چرا باید امرار معاش شخصیت ها بیان گردد؟ مگر نمی توان فیلم پلیسی خوب ساخت و از آرشیو نیروی انتظامی استفاده نکرد؟ مگر همه فلیم های خوب خانوادگی رو بر اساس مجلات نوشته اند؟ مگر نمی شود فیلم خوبی ساخت و وضع امرار معاش شخصیت هایش مبهم باشد؟ به نظر می رسد، باید جوابهای قانع کننده ای به این سوالات داد.

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۳
حمید درویشی شاهکلائی

مجله فرهنگی تحلیلی «راه»، که تقریبا همان تحریریه چهارم مجله «سوره» بود، حدود یکسال قبل با 192 صفحه سیاه سفید متولد شد. البته کمی قبلش ویژه نامه ای در رثای قیصر امین پور هم به عنوان پیش شماره بیرون داده بود. تا چند شماره، شکل ظاهری و بصری مجله افتضاح بود ولی محتوای خوبی داشت. تمام سرمایه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی

به بهانه پرونده ویژه سال 87

 در قالب یک نشریه بیرون می اومد که فقط به خاطر محتوای انقلابی اش و به عبارتی نگاه انقلابی به مسائل حکومت اسلامی خونده می شد. (اون هم احتمالا توسط ما قشر نو روشنفکران مذهبی تو دانشگاهها.) به مرور ظاهرش هم کمی بهتر شد. پیش بینی می شد بعد چند شماره کاملا کم بیاره و حرفی برای گفتن نداشته باشه. اما «راه» به راهش ادامه داد، گاهی دیر می اومد ولی خوب می اومد. «راه» نشون داد حرفهای بیشتری برای گفتن هست. موضوعات متعددی هست که می شه بهش پرداخت. «راه» عوض همه ما در جبهه فرهنگی جنگید. هنوز در مقایسه با نشریاتی چون شهروند امروز یه تفاوتی داشت و اونم تو این دو شماره آخر بر طرف شد: نشریه تمام رنگی گلاسه «راه». با رنگی شدن «راه»، جذبه های مطالعه «راه» بیشتر شد؛ ولی «راه» نباید یادش بره که کسی «راه» رو برای ظاهرش نمی خونه! مزیت «راه»، هم چنان باید محتوای انقلابی نگر «راه» باشه. نکته ای که «راه» تو این مسیر طی کرد و داشت جا می موند، اعتدال «راه» بود که سبب دوام «راه» شد. خوب به یاد داریم که نشریاتی چون «همت» هسته های مقاومت تاکتیکی بودند که فقط به خاطر افراط از دست رفتند.

ناگفته نماند گامهایی دیگه هم هست که «راه» باید برداره تا شبیه بقیه مجله ها بشه! «راه» باید علاوه بر این سیستم توزیع پارتیزانی، از روال عادی توزیع تو دکه های روزنامه فروشی ها هم استفاده کنه. چراش نیاز به توضیح داره؟

یه نکته هم راجع به ویژه نامه سال «راه»: بیش از 20 درصد صفحات به نقد فیلمهای جشنواره فجر اختصاص یافته بود. اونم تو شماره ای که قرار بود کل سال رو پوشش بده. سوال اینجاست که وقتی ما اینقدر تو جشنواره و فیلم سازی با آرمانهای انقلاب فاصله داریم و فیلم و سینما، رسانه انقلاب نبوده و نیست، چرا اینقدر باید سینما رو بزرگ کنیم؟ فیلم نقطه ضعف جبهه فرهنگی انقلابه. تولید فیلم خوب (فیلم انقلابی، انتظاری که انقلاب از فیلم دارد و کارکردی که سینما برای انقلاب باید داشته باشد.) فعلا ظاهرا مقدور نیست؛ با اغماض شاید به تعداد انگشتان فیلم قابل قبول داریم. چرا باید با بزرگ کردن واقعه چند روزه فیلم فجر به تعبیر آقای سید مجید امامی، به خودمان گل بزنیم؟ باید ذهنیت جامعه را به سمت دیگری برد، رسانه های انقلابی (تر!): کتاب، هنرهای تجسمی، اردوهای راهیان نور و ... [البته شما تقریبا بی تقصیرید که بزرگترین رویداد عرصه فرهنگ کشور، یه جشنواره فیلم (در بهترین حالت: غیر انقلابی) است.]

با آرزوی دوام راه «راه».

اللهم عجل لولیک الفرج...

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۳
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۳ ب.ظ

اتوبیوگرافی (خودزندگینامه نوشت) من

بسم الله الرحمن الرحیم

سیری در زندگی من یا اتوبیوگرافی یک جوان!

به بهانه مصاحبه ی چند روز قبل

1- از من پرسیده شد از سوابق و فعالیتهایت بگو! لحظه ای موندم که چه بگم.

2- همیشه از خواندن خود زندگینامه نوشتها لذت می بردم و چیزهای قشنگی یاد می گرفتم.

*بگذریم. 84 که کنکور دادیم، انتخاب اول من حقوق مازندران بود که اگه امام صادقی نشدیم، برم اونجا. گرچه انتخابهای بعدیم (حقوق دانشگاههای تهران و ...) هم قبول شده بودم. خبری نشد و ما رفتیم بابلسر، دانشگاه مازندران ثبت نام و انتخاب کردیم (همه کارهای اداری کمتر از یک نیم روز انجام شد!) و دو روز بعد رفتیم یک خونه (یک یا دو اتاق کوچک) را با مبلغی کلان اجاره کردیم! البته من و پسردایی ام که هم دانشگاهی من بود، یه روز تموم، خیابونهای بابلسر و کوچه های زیادی رو گشتیم و چند تا خونه دیدیم و کلی خسته شدیم. شب که برگشتیم خونه مون-شیرگاه- تلفن زنگ زد و گفت دو ساعت دیگه بیا اردوگاه آبعلی؛ اردوی پیش دانشگاهی دانشگاه امام صادق! من که چند شب مخفیانه گریه کرده بودم که چرا دانشگاه امام صادق قبول نشدم، نمی دونستم چه کار باید بکنم. پرونده ام دیرتر رسیده بود. فردا 4 صبح من و پدرم رفتیم آبعلی و من هم یه امام صادقی شدم. دانشجوی رشته معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات! کارهای گذشته متوقف می شه و سال اول، حضور کمرنگی در خبرگزاری پانا دارم و آخرین خبرم (پرسش از وزیر کشور در دانشگاه) خرداد 85 روی سایتirpana.ir  می ره. اردوهای جهادی، انجمن علمی، مرکز مهدویت، بسیج دانشگاه تجمع مقابل سفارتها و... یه زندگی جدید برام تعریف می کنه. راستش ظاهرا دوران دانشجویی اتفاق مهمی نیفتاده! درس و وبلاگ و باز هم درون دانشگاه. البته پیشنهادهای کار در جاها و خبرگزاری های مختلف همیشه بوده ولی ما به حرف اساتیدمان گوش می کردیم و فقط درس می خواندیم.

من حمید درویشی شاهکلایی هستم. در نهم شهریور 1366 در شهر شیرگاه (شهرستان سوادکوه، استان مازندران) چشمانم دنیا را دیدند. خانواده ای مذهبی و معتقد و متعلق به ارزشهای انقلاب. خانواده ام از روستای شاهکلاء لفور که امامزاده شاه سید علی کیا سلطانش معروف است، چند ماه قبل تولد من به این شهر آمده بودند. از بچگی فارسی رو با لهجه غلیظ تهرانی صحبت می کردم و بچه مظلومی بودم!

*دوران ابتدایی رو در مدرسه هفده شهریور با آن ناظم سختگیرش گذراندم. نظم نظامی فرا پادگانی! در زنگهای تفریح نمی توانستیم از کناره دیوار فاصله بگیریم. شنیدن صدای سوت، مساوی بی حرکت بودن بود. تبعیض ها، از جلو نظام همراه با کوبیدن پا و فریاد الله، صف بستن و طی مسیر تا خانه در صف و نظارت همیشگی آن ناظم از یاد و خاطرم نمی رود. در مدرسه ما بچه ها حتی وقتی سال پنجمی هم بودند، فلک می شدند! البته زندگی روی مثبتی هم داشت. آن هم وقتی که جایزه ای می گرفتم! مسابقات جلوه های دانش، شکوفه های دانش، آینده سازان و ... .

برادرم مجید کمکم کرد تا به عضویت کتابخانه عمومی شهر در آیم. جایی که سه روز در هفته می رفتم و هر نوبت دو کتاب امانت می گرفتم و خوب یادم است که دفتری داشتم که مشخصات کتاب شناسی و خلاصه ای از کتاب یا نکات جالبش را می نوشتم. (البته آن زمانها حتی لفظ کتابشناسی را نشنیده بودم! ولی نوشتن مشخصات کتاب برایم مثل یک بازی بود! بازی این بود: از چه کسی و چه انتشاراتی بیشتر کتاب می خوانم! مقایسه می کردم که در ایام تابستان و مدرسه و امتحانات چقدر کتاب می خوانم.)  خوب یادم است که اولین کتابی که امانت گرفتم، کروزوس (ترجمه قاسم صنعوی) نام داشت، یک رمان تاریخی درباره پادشاه لیدی که مقهور تدبیر کوروش خردمند می شود.

کلاسهای مجامع قرآنی که سه سال به طول انجامید، و معمولا با فوتبال تمام می شد، بخش مهمی از این دوران بود. دورانی که جز سی ام قرآن را حفظ می کردم.

*مدرسه راهنمایی رازی. جایی که به مدت سه سال شهر، با همه زیبایی هایش در پیش نگاه ما بود. مدرسه بر تپه ای زیبا در میانه جنگل انبوه قرار داشت. عمدتا از راه جنگل به خانه می رفتیم. از سخت گیری ابتدایی خبری نبود. نوع جایزه هامان هم کمی فرق کرد: جایزه هایی برای پژوهش و تحقیق: همه چیز درباره کوهها، سیری در زندگی و اشعار اقبال لاهوری، ... .

همین جا بود که نخستین آشنایی من با کامپیوتر پدید آمد. تابستانهایی که DOS یاد می گرفتیم. خلاقیت من در طراحی prompt های زیبا و عجیب. ویندوز سه ممیز یک که تحت داس اجرا می شد. یادم است که مین روب رو دوست نداشتم ولی در بازی race.exe رکورد سرعت 208 کیلوکتر از آن من بود. نرم افزار EDIT و کمی بعد NC یا همان نورتون کامندر با آن محیط آبی رنگ دوست داشتنی. یاد فلاپی های پنج ویک دومی بخیر! کامپیوترهایی با هارد چند مگی!

و گروه های سرود. یادم هست گروه سرود ما برای جشن تکلیف مدارس راهنمایی شهر، قرار بود برنامه اجرا کند که با وجود تمرینهای متعدد، در حین اجرا سوتی دادیم: تک خوان کمی خواند و بعد گفت: یادم رفت! ما جلوی اون همه آدم ...

دوره کمکهای اولیه هلال احمر، همکاری با کانون دانش آموزی در نشریه ستایش، نشریه دیواری برتر و دیگر شادیهای این دوره... .

راهنمایی بودیم که حسینیه مون (جوادالائمه) ساخته شد و هیئت زنجیر زنان درست شد. یادش بخیر! روزهای اولی که زنجیر می زدیم. چه صفایی داشت...

*و اما دبیرستان شهید ابراهیمی، کلاس اول B. یاد همه معلم ها، ناظم ها (البته تو دبیرستان می گفتیم معاون) و مدیرها بخیر. دعاهای (نیایش های صبحگاه) سر صف، دکلمه ها و مقاله ها که با صدای خاص خودم می خوندم. شورای دانش آموزی مدرسه و بقیه شوراها! این سالها دوره اوج بسیج محله مون هم بود. دوره های متعدد آموزشی و جلسات ماهانه، گشت شبانه، اردوها و تیراندازی. بیسیم، کلاش و عشق لباس فرم خاکی بسیج. لباسی که باهاش مدرسه می رفتم.

سال دوم که رفتم ادبیات و علوم انسانی بخونم، همه از تعجب شاخ در آورده بودن! دوم انسانی تو شیفت مخالف (یعنی دبیرستان آیت الله طالقانی) تشکیل شد. هشت نفر بودیم و همه ردیف آخر کلاس، با صفا و صمیمیت می نشستیم. البته بخاری کلاس هم ردیف آخر بود! همه چیز خوب بود! حتی زنگ ورزش که معمولا از بیرون بازیکن کمکی می اومد. به جز دورانی که دروازه بان هندبال بودم، هیچ وقت بازیکن مطمئنی نبودم. یادمه که چه موقعیتهایی را خراب می کردم! مثلا یه بار از دروازه بان رد شدم، دروازه خالی بود، استوپ کردم و زدم ولی اوت شد! البته عکسش هم بود. روزهایی که عجیب رو شانس بودم. یه بار 14 تا گل زدم که فکر می کنم بی سابقه باشه. سال سوم دوباره ما رو پاس دادند دبیرستان قبلی! این بار ده نفرشدیم. کماکان کوچکترین کلاس دبیرستان برای ما بود! سال بعد هم پیش دانشگاهی شهید بهشتی بودیم که با اضافه شدن بچه های شهید باهنر بورخیل، حدود 15 نفری شدیم.

همیشه سازمان دانش آموزی پلاس بودیم. پینگ پونگ و شطرنج رو دیوانه وار بازی می کردیم. اردوهای مختلف می رفتیم و تمام وقت پر شده بود. تشکیلات پیشاهنگی و همایش ملی رامسر. یادش بخیر سفرنامه ای که از اردوی مشهد رفتم و سفرنامه گیلماز (از اردوی رامسر). اردوگاه بادله ساری که همه مراسمها –اکثرشان- آنجا بود: پانا، پیشاهنگی، دانش آموزان نخبه و ... .

جشنواره نشریات دانش آموزی و کسب عنوان غرفه برتر و مقاله برتر که غرفه برتربیشتر به دلمان نشست. غرفه خیلی قشنگی بود. افشین –دوستم که الان خبرنگاره- خیلی زحمت کشید. حس جالبی بود که نوشته هایم در نشریات کشوری هم جالب می شود.

چون تو کار نشریات فعال بودم، عضو موسس خبرگزاری پانا (اولین و تنها خبرگزاری دانش آموزی در جهان) هم شدم. یادش بخیر! دفعه اولی که کاور (جلیقه) خبرگزاری پانا را پوشیدیم و با دوستم نادر رفتیم باشگاه کشتی تا با یکی از کشتی گیران که از مسابقات جهانی جوانان در ترکیه مصاحبه بگیریم و بر اثر یک اشتباه، تقریبا چیزی ضبط نشد! مصاحبه با بخشدار وقت هم جالب بود. یادش بخیر! چه نشریات جالبی در می آوردیم: نقطه سر خط! و ... یادمه که دخترا رو کم کنی پسرا خواستن نشریه بدن بیرون. البته تلاش اولشان بد نبود! خبرنگار برتر، مسئول روابط عمومی و ... . وبلاگ پانای شیرگاه. یادمه روزی که برای حل مشکلات شهرمون، در قالب یک گروه منتخب دانش آموزی به ادارات مختلف شهر می رفتیم و برای توسعه و تجهیز سازمان دانش آموزی تامین اعتبار مالی می کردیم. یادش بخیر! یه شماره که خودم سردبیر بودم، یه روز از صبح تا ظهر حدود 20 صفحه نشریه رو تایپ و طراحی کردیم که یهو برق رفت و تمام زحمات ما بر باد!

یادش بخیر دوره نشاط جوونی! بادله ساری که مجمع هم اندیشی اول شدیم. باز هم یادش بخیر، پادگان گهرباران ساری، آموزش ویژه گردان عاشورا، که یه شبش همین آقای محسن محسنی، فارغ التحصیل جانباز دانشگاه امام صادق علیه السلام اومد برامون حرف زد. خشم شب و بیچارگی اون شب و اون شبی که من نگهبان بودم!

یادش بخیر وقتی که به دیگران در مورد لید و هرم وارونه توضیح می دادم. نرم افزارهای مختلف رو یاد می دادم. عربی و زبان و ادبیات یاد می دادم. بچه ها کنکور داشتند! چیزی که براش درس نخوندم! البته متد برنامه ریزی رو بهم یاد داد!

یه چند ترمی هم کلاس مکالمه زبان رفتم تا از دنیا عقب نمونم. هنوز هم هر چه زبان دارم، از همون موقع است. کلاسهای کامپیوتر پیشرفته مثل word (البته اون موقع سطح پیشرفته یعنی همون!) رو تو تنها موسسه آموزش کامپیوتر شهر که خصوصی بود، رفتم و کلاس فیلمبرداری (و به عبارتی بهتر تصویر برداری) را تو بسیج. دوربین های پاناسونیک ام سه هزار و 500. قرار بود سال بعد، آموزش بازیگری و کارگردانی هم ببینیم که اومدیم دانشگاه و نشد!

اما وبلاگ نویسی که از همون ابتدای ورود پرشین بلاگ تو سال 81 شروع کردم و از موقع تا حالا کلی وبلاگ، تو سرویس دهنده های مختلف ساخته ام! تجربه اینترنت، تجربه جالبی بود. تازه من –به لطف پدرم- چند سال مشترک روزنامه جام جم بودم و هر هفته صفحات کامپیوتر ویژه نامه کاشف و بعدها ویژه نامه کلیک رو می خوردم! مجله های کامپیوتر جوان، رایانه خبر و ... می خوندم و اطلاعاتم خوب بود.

نماینده اصولگرای مجلس هفتم منطقه مان نیز ما را به سمت مشاور فرهنگی اجتماعی خویش منصوب کرد و چندین جلسه (تا تابستان 1384) با هم داشتیم.

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۳
حمید درویشی شاهکلائی

به بهانه آخرین روز کلاسهای درس هشتادو دوییها، یکم بهمن 87. در ادامه، متنی از محمد لسانی عزیز، به همین مناسبت می آید.

تموم شد!

دیگه تموم شد!

امروز آخرین روز کلاس هشتاد و دویی ها بود!

کلاس فرهنگ و ارتباطات در اسلام به استادی دکتر ناصر باهنر آخرین کلاس اولین کد رشته دانشکده ما، دانشکده معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات بود. دانشکده ای که 5 و نیم ترم پیش، پاییز82، با ورود همین بچه ها وارد مرحله جدیدی شده بود.

بگذریم، من که نمی خوام تاریخ بگم! اصلا به من چه؟ اصلا حسبک من الکذب ان تحدث بکل ما سمعت! تاریخ ما فقط شنیده هاست!

فقط می خواستم تبریک بگم. به همه! به ویژه هشتاد و دویی ها. به دانشکده. به استادا. به هیئت علمی و مسئولین دانشکده: به آقای آشنا، الویری، باهنر، بشیر، جبلی، رضی، فیاض، عودی، مهدوی و همایون. به همه اونایی که سهمی تو این رشته داشتند و دارند.

تقریبا با نود درصد هشتاد و دویی ها دوست صمیمی هستم و واقعا تصور اینکه اونا درسشون تموم شده و دیگه همدیگه رو –کمتر؟- می بینیم، خیلی اذیتم می کنه. روزای خوبی داشتیم. تو مرکز مهدویت، گروه مباحثه، سر میز رستوران، تو اتاقاشون، تو اتاقمون، با میسدکالهای شبانه... . یادش بخیر! نمی دونم آقای غمامی یادشه اون شب دعوتش کردیم اتاق و کلی راجع به مدل منبع معنی و کتاب ارتباط شناسی آقای محسنیان صحبت کردیم. نمی دونم آقای فروزان یادشه اون روزای اولی که از من راجع به فعالیتهای فرهنگی ام می پرسید و من از خبرگزاری پانا و نشریات دوره دانش آموزی و ... گفتم. نمی دونم آقای لسانی یادشه اولین باری که (هنوز همون 84) اومد اتاق ما چند مدل بیسکویت براشون آورده بودیم؟ (جواب: 9 مدل!) اصلا همه شون! اولین باری که بهم معرفی شدیم رو یادشون هست؟ یادش بخیر اون شبی که با بعضی از هشتاد و دویی ها رفتیم رستوران طلاییه! من و امین اسلامی و مجتبی صمدی و جواد رمضانی و مرتضی آخوندی و محمد برزویی. یه بار هم رفتیم تئاتر شهر! ساندویچ هایدا تو اون پارکه! یاد اون شب تو پارک پردیسان! اون چیپسی که اون موقع 1500 تومان بود! یادش بخیر! چه زود گذشت! تو سر بالایی ماشین آقای برزویی موند! یه بار یه خانمه ای تو میدون انقلاب، جلوی سینما مرکزی فکر کرد مرتضی آخوندی مسافرکش است. مجلس عروسی آقای برزویی که همین تابستون بود! جواد رمضانی هم یه بار دعوت کرده بود که یه اتفاقی افتاد. یاد وبلاگ مشترک حسین سرفراز و محمد لسانی هم بخیر! یاد همه شون بخیر! جواد نظری مقدم، محمود رئوفی، مصطفی پور محمدی، این سه تا، البته فکر می کنم هنوز هم باشند! آقای سبحان رضایی هم که پارسال رفیق شدیم! مثل آقای سعادت پور. آقای مسلم نادعلی زاده، آقای شکرایی، صفرزاده و ... . این اواخر هم با آقای روحانی رفیق شده بودیم. البته با بعضی ها هم نشد رفیق بشیم مثل آقای نصراللهی و آقای تهرانی مقدم. به اجمال، یه روزی هم نوبت ما می شود! باور نمی کنم!

ان شاء الله این دوستان را در دولت امام زمان، خادم عرصه فرهنگ و ارتباطات ببینیم.

 

متنی از محمد لسانی

متنی که در ذیل می آید، نوشته یکی از دوستان 82 رشته معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات است که قرار بود کامنتی باشد برای مطلب قبلی (یادی از کد 82!). با تشکر از این دوست عزیزمان که زحمت نوشتن این مطلب را کشیدند ولی به علت محدودیت بلاگفا در کامنت شدن متن بیش از 2000 کلمه، کامنت نشد.

آنچه در ذیل می آید دلنوشته است و با رویکرد وبلاگنویسی و نوع وبلاگ آقای درویشی نیز همخوان. لذا عیب نکنید که مثبت نگرانه یا احساسیه و نقد دانشکده و مسائلش در اون لحاظ نشده. این مسئله مجال مفصل و خرد جمعی می خواد که اتفاقا حتما با ایجاد چنین فضایی موافق و خودم هم پیشقدمم.

من به دوستانم سلام می گم. خوشحالم که شما این مسئله اینقدر براتون مهم هست که راجع بهش صحبت می کنید یا مطلب می نویسید. خوشحالم که آقای درویشی یاد قدیم می کنه . خوشحالم که آقای صمدی به صورت خودجوش وسط کلاس آقای باهنر درب رو می زنه و زمانی که همه چیز می خواد خیلی سرد تموم بشه با دوربین انجمن یک خاطره طلایی رو ثبت می کنه. خوشحالم که آقای باهنر هم نمی ذاره همه چیز به خنکی هر چه تمام تر تموم بشه و وقتی همه بچه ها در انتهای کلاس بلند می شند که برند یهو انگار خیلی چیز مهمی شده می گه بشینید بچه ها بشینید می خوام یک کلام بگم. و خوشحالم که موعظه می کنه و به موعظه و تنبه اعتقاد داره و چه جاویدان کلامش در ذهنم نقش می بنده. باهنر گفت خیلی خوشحالم که با کلاس اخلاق آیه الله مهدوی دورتون رو شروع کردید و با کلاس فرهنگ و ارتباطات در اسلام کلاستون رو تموم می کنید.خوشحالم که اخلاق اسلامی و سیره و سنت معصومین آغازگر و پایان راه شماست. یه مسئله خیلی مهمی هم گفت که باید بهش توجه کنیم. گفت بچه ها بخواهید یا نخواهید موفقیت شما در ارتباط فرهنگ و ارتباطات با حوزه مطالعات اسلامی است و باید این مسئله رو جدی بگیرید و این یک فرض و واجب برای شماست. رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا. چه زیبا می گفت و روح رو نوازش می داد .  راستش خیلی می خواستم به یاد همه ی خاطرات تلخ و شیرینی که داشتم دل شکسته ی خودم رو با قطرات اشک آروم کنم. خیلی می خواستم سید غمامی و دوستانم رو درآغوش بگیرم و باهاشون نجوا کنم. اما نه من نه بچه های دیگه که نگاهشون می کردم نتونستند قالب ظاهر رو بشکنند. کلاس ما کلاس تنبه بود و باهنر هنرمندانه رسالت فراموش شده در غبار زمان رو در وجدان ما بیدار و ابلاغ کرد. همه چیز زیبا نبود بعضی ها هم به سه شانزدهم که باید پر می شد نگاه کردند و کلاس آخر براشون بی معنی بود. بعضی هم عجله داشتند و نتیجه گیری دوره در این کلاس به حضورشون در مناصب لطمه می زد. اما واقعا جدی همه چیز تموم شد؟ خاطرات اردوی پیش دانشگاهی و درخواست من از آقای مهدوی برای ورود به رشته ارتباطات. خاطرات حضور حداد عادل که وقتی می خواستیم عکس یادگاری بگیریم به شوخی می گفت دگمه رو آروم فشار بدید که فشار دادن کار حساسیه! خاطره ی اولین حضور مولانا در جمع هشتاد و دویی ها و صحبتش راجع به تلگراف. یا آشنا که در اولین تجمع دانشجویان هشتاد و دو برای اعتراض به استاد مدعو در جلوی دانشکده گفت پنج دقیقه وقت دارید که برگردید برید سر کلاس. نحو لاجوردی یا اندیشه ی سعید آقا فراموش شدنیه؟ یک دانشگاه خاطره و یک دانشگاه دوستان به شهود رسیده رو می شه فراموش کرد؟ اون از دیوار پشت دانشگاه بیرون پریدن ها یا اردوی اصفهان برای بازدید از صدا و سیمای اونجا رو می شه به یاد نداشت؟ نه من فکر می کنم همه چیز ثبت شده و یک روز شما دوستان سایر کدها هم در چنین شرایطی قرار می گیرید. بچه ها از آقای باهنر تشکر کنیم که مسئولیت دانشکده رو پذیرفت و گرچه چرخ دنده های سیستم اداری بی لطمه نذاشتش اما کار کرد. از سعید آقا تشکر کنیم که حمایتهای از دانشکده رو تا حدی جلو برد که همه به ارتباطاتی ها به یه چشم دیگه نگاه می کردند. از آقای بشیر تشکر کنیم که زمانی که کسی نبود این مسئولیت رو به دوش کشید و از آقای آشنا تشکر کنیم که سعی کرد در ترم آخر فوت و فن ها رو بگه و مربی مخصوص هشتاد و دویی ها باشه و ایستاد و ایستادنش به چشم میومد. من از دکتر محسنیان دکتر همایون دکتر فیاض دکتر جبلی و آقای رضی ممنونم که ما رو پروراندند. و به انتها رسید اما یک دوره ی جدید شروع شد. تا الان باید شهد می نوشیدیم و از این به بعد باید به عسل برسیم. امام صادق می فرمایند المومن کالنحل مومن مانند زنبور عسل است. پایان نامه حاصل گوش دادن ها و مطالعه کردن هاست. امیددارم شهد نیکویی از آب در بیاد!

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۳
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۲ ب.ظ

اعتراضات دانشجویی، این بار برای غزه

بخشی از دوران دانشجویی به ویژه در دانشگاه امام صادق علیه السلام، به اعتراضات و تظاهرات می گذرد. کمتر امام صادقی باشد که خاطره ای از این دست نداشته باشد. تجمعی، تحصنی، زد و خوردی چیزی(!) خاطره ای از این دوران. سفارت دانمارک، انگلیس، دفتر سازمان ملل، قوه قضائیه و اخیرا هم فرودگاه! برای ما جاهای خاطره انگیزی اند. دو سه سال پیش هم خاطره قفل زدن به در دانشگاه امیر کبیر درپی توهین نشریات .... گاهی هم نمک این حضور، درگیری با نیروی انتظامی است؛ به ویژه زمانی که سینه زنی هایمان رنگ و بوی حسینی تر داشته است مثل اتفاقات امسال برای غزه. دوشنبه 9 دی 87.

دفاع از غزه، درگیری با نیروی انتظامی، بایکوت رسانه ای

رفته بودیم سازمان ملل تا شکایت خود را از سکوت سازمانهای بین المللی اعلام کنیم. به هر حال، خلخال پای زن یهودی کجا و این همه مسلمان کشی کجا! بی غیرتی هم حدی دارد! البته ما از سازمان ملل خیلی وقت است که ناامید شده ایم و انتظاری نداریم، به همین دلیل هم گفتیم که باید می رفتیم جلوی سپاه و نیروهای نظامی کشور. به هر حال با پیام آقا و  محکومیت شدید شیوخ سازشکار عرب، شیوخ خیانت پیشه، سران عربی ...، رفتیم جلوی دفتر حفاظت منافع مصر. با پاهای پیاده طول خیابان شریعتی رو رفتیم تا رسیدیم به مصر. درگیری با نیروی انتظامی همیشه تو این جور برنامه ها طبیعی است. به هر حال آنها وظیفه دفاع از سفارتخونه ها رو دارند و ما هم دین خودمون رو برای تسخیر اونجاها! وظیفه مون رو انجام می دیم مگه این که نذارن! بگذریم. ولی این دفعه نیروهای یگان ویژه وحشیانه حمله کردند. اونا دفاع نمی کردند، حمله می کردند. به زور باتوم هزار دانشجو رو از کوچه انداختند بیرون و مرحله مرحله حتی تو خیابان هم رحم نمی کردند. فرمانده محترم نیروی انتظامی به نیروهاش اجازه داد که سبعیت خودشون رو کنند. البته فقط چند نفر وحشیانه حمله می کردند. امروز بیش از هر روز دیگری گفتیم: نیروی انتظامی، خجالت، خجالت! واقعا خنده داره! به جای اینکه جوونای مسلمون مملکت رو (یگان ویژه ای ها و سربازان و ... رو) بفرستند غزه، با دشمن شماره یکمون بجنگه، اونا می فرستن سراغ ما جوونای دانشجوی انقلابی که می خوایم وظیفه مشترکمون رو انجام بدیم! آخه تو خیابون، جلوی چشم این همه آدم می افتین دنبال دانشجوهای انقلابی و با باتوم اونا رو به بیمارستان می فرستید که چی؟ تعداد دقیق رو نمی دونم ولی اکثریت باتوم خوردند و خیلی ها هم مجروح شدند. آخه قبلا دفاع می کردید، قبول! حق داشتید! ولی چرا وقتی ما رو از دفتر حفاظت منافع دور کردید، باز هم بی جهت می زدید و دور تر می روندید؟ چرا آناتومی بدن خانواده را با رکیک ترین الفاظ به زبان می آوردید؟ خدا شاهد است و شما هم مثل همان سران عرب در پیشگاه آقا حضرت رسول الله باید جواب بدهید!

یک مورد دیگه: جلوی سازمان ملل، پر خبرنگار بود ولی جلوی دفتر حافظ منافع مصر، شاید چون خبرنگاری نبود، اینگونه وحشیانه به جان یک عده دانشجوی بی گناه افتادند. از صدا و سیما انتظار پوشش خبری نیست! ولی بقیه خبرگزاری ها کجا بودند؟ رسالت حرفه ای تان کجاست؟عکسی از تجمع مقابل سازمان ملل

این عکسی که می بینید، درگیری مختصر و طبیعی جلوی سازمان ملل است و از حمله وحشیانه نیروهای انتظامی تا حالا عکس مناسبی پیدا نکردیم.


.......................

 خمینی شاهد باش، ما اعتراض کردیم...

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۲
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۲ ب.ظ

خلاصه کتاب پلی به سوی داستان نویسی

خلاصه کتاب، موضوعی بودکه قراربود تو وبلاگم زیاد باشه ولی نشد!

خلاصه ای از نکات مهم مطروحه در کتاب «پلی به سوی داستان نویسی/ داریوش عابدی/ انتشارات مدرسه» که دوستم امین اسلامی زحمت نوشتن آن را برعهده گرفت همانگونه که آن را به من معرفی کرد.

مراحل نوشتن داستان:

1.     موضوع یابی:

·         برای نوشتن داستان نخست باید موضوع آن روشن شود. (مثلا «فرار از خانه» )

·         موضوع داستان در پی اثبات یا رد عقیده و یا نظری نیست. (مثلا از موضوع «فرار از خانه» نمی فهمیم که نویسنده در پی نقد آن است یا تمجید از آن.)

·         با توجه به محیط اطراف و خاطراتمان می توانیم به موضوعهای خوبی دست یابیم.

·         از هر موضوعی باید در حد خودش انتظار رشد داشت. (آب هم نبندیم.)

·         موضوع واحد دلیل نمی شود که داستانها شبیه به هم و مشابه شوند. (همانگونه که نقاشی های با موضوع نماز جمعه یکسان نیستند. هر کس بعدی از آن را می بیند.)

 

2.     پیام

·         هر نویسنده ای با نوشتن داستان به دنبال هدف و منظوری است.

·         هدف و منظوری که نویسنده از نوشتن داستان دنبال می کند باعث به وجود آمدن پیام در داستان می شود.

·         پس از انتخاب موضوع باید نظرمان را درباره ی آن روشن کنیم تا پیام کاملا برایمان روشن شود.

·         تمام اجزا و عناصر داستان باید در خدمت پیام آن باشد.

·         پیام داستان باید در تمام اجزا و عناصر آن حل شود و نویسنده نباید آن را به طور مستقیم در داستانش بیان کند.

·         با دقت در حادثه ی اصلی، نحوه ی تغییر روحی و درونی شخصیت اصلی و یا گفتگو های داستان می توان به پیام آن پی برد.

 

3.     طرح در داستان

·         قبل از نوشتن داستان نویسنده باید طرح آن را آماده کند.

·         طرح اسکلت و چارچوب داستان است.

·         در طرح باید هر عملی و حادثه ای علتی کاملا روشن و منطقی داشته باشد.

·         هر طرح باید شخصیت اصلی، حادثه اصلی، زمان و مکان داشته باشد.

·         طرح داستان باید در خدمت پیام آن باشد و در این صورت داستان، شخصیتها و حوادث زاید و اضافی نخواهد داشت.

 

4.     اسم داستان

·         اسم داستان باید جدید و جاذبه بر انگیز و خوش آهنگ باشد.

·         اسم داستان نباید طرح داستان را لو دهد.

·         اسم داستان باید در ارتباط منطقی با فضای داستان باشد.

 

5.     پرداخت در داستان

·         هیچ داستانی نمی تواند بدون شخصیت به وجود آید.

·         شخصیت پردازی باید شامل پرداخت خصوصیات ظاهری و خصوصیات اخلاقی شخصیتهای داستان باشد.

·         شخصیت پردازی از طریق پرداخت مستقیم و پرداخت غیر مستقیم خصوصیات ظاهری و خصوصیات اخلاقی صورت می گیرد.

·         پرداخت مستقیم از طریق یکی از شخصیتهای داستان و یا از زبان خود نویسنده به طور صریح صورت می گیرد.

·         پرداخت غیر مستقیم توسط "جدال" و "گفتگو" در داستان انجام می شود.

·         جدال در داستان شامل جدال با خود، جدال با طبیعت و جدال با دیگران می شود.

·         گفتگو در داستان ضمن آن که به پرداخت شخصیت کمک می کند باید پیش برنده ی طرح داستان هم باشد.

 

زمان در داستان:

در هنگام نوشتن داستان نویسنده نباید تمام لحظاتی را که بر شخصیتهایش می گذرد روی کاغذ بیاورد. اگر چنین کند داستان بسیار خسته کننده و کسالت آور میشود. تنها لحظاتی باید در داستان آورده شود که حادثه ای در داستان اتفاق می افتد.

 

چگونه داستان را تعریف کنیم؟

1.     تعریف داستان از زبان اول شخص: شخصیت اصلی داستان باید چیز هایی را که می بیند و حس می کند را بیان کند. در این شیوه احساس صمیمیت بسیار سریع بین شخصیت داستان و خواننده منتقل می شود و این نوع داستان ها تاثیر عاطفی زیادی روی خواننده می گذارد.

2.     تعریف داستان از زبان سوم شخص: در این شیوه نویسنده در حالی که غایب است به روایت داستان می پردازد به همین دلیل نویسنده می تواند درباره ی تک تک شخصیت های داستان با خواننده صحبت کند. در این داستانها حوادث نقش عمده ای در پیشبرد طرح داستان دارند.

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۲
حمید درویشی شاهکلائی

معرفی وبلاگها و سایتهای دیگه (به ویژه دوست و آشنا!) یکی از کارهایی بود که بود! یه نمونه از اون (معرفی دروازه گربه، وبلاگی که آتیش به پا کرد، رو می بینید!) با سرچ دروازه گربه در گوگل، تا متعددی این مطلب اولی و سپس دومین یافته پیشنهادی گوگل بود.

 

وبلاگ دروازه گربه؛ گامی در نهادی شدن فرهنگ نقد و انتقاد در دانشگاه امام صادق (ع)

در پستهای قبلی از زیاد شدن شب نامه های بی نام و نشان بر در و دیوار مسجد و جاهای مختلف دانشگاه انتقاد کرده بودم. این بار وبلاگی طراحی شده تا این انتقادها سامان یابند!

۱. عقیده من بر این است که اساتید باید با چاقوی نقد، به جان یکدیگر بیفتند!

۲. هیچ دانشجویی نباید بی تفاوت باشد. (از فریضه امر به معروف بگیر تا جمله آقا که لب انتظار ما از دانشجو مطالبه است؛ نتیجه می گیریم که نقد واجب است!)

دانشجوجماعت، لب انتظاری که از او می شود، مطالبه است. نقد هم در فرآیند مطالبه جای می گیرد!

۳. شاید مشکل از سیستم کثیف نباشد ولی بیشتر دانشجویان امام صادق جرات ندارند بگویند که این نقد را ما نوشتیم. (در سال گذشته تنها یک شب نامه با اسم دیدم!)

۴. خیلی ها بلد نیستند نقد کنند! (در حالی که وظیفه دارند یاد بگیرند!؟)

۵. خیلی ها بلد نیستند به نقدها جواب درستی دهند! (حتی اساتید و مسئولین!)

۶. یاد نگرفتیم نقدپذیر باشیم.

۷. فرهنگ نقد (چگونه نقد کنیم و چگونه به نقدها جواب دهیم و نقد پذیر باشیم) باید جا بیفتند.

8. نه امام صادقی ها در وضع مطلوب هستند و نه وضعیت تولید علم در دانشگاه. حتی اگر در سطح مطلوب باشند؛ باز هم بی نیاز از نقد نیستیم و آن روشن است!

 

http://darvazegorbe.blogfa.com

وبلاگ دروازه گربه، برای نقد درونی دانشگاه امام صادق (ع) و امام صادقی ها (سیستم دانشگاه، مسئولین و اساتید، دانشجویان، فارغ التحصیلان و نهادهای دانشگاهی و دانشجویی) راه افتاده و از شما که ربطی به این دانشگاه دارید، در خواست کمک کرده تا همدیگر و خود را نقد کرده تا به سوی وضع مطلوب (تولید علوم اسلامی و ...) برسیم. همه می توانند با نام کاربری و کلمه عبور omomi در بخش وبلاگهای گروهی blogfa.com مطلب بنویسند و نقد کنند و دفاع کنند. البته کامنت(نظر) هم که جای خود دارد.

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۲
حمید درویشی شاهکلائی

در دو پست قبلی، هفت مطلب ازسری مطالب معرفی کتب تقدیم شد و اینک سه قسمت باقی مانده:

 مطلب هشتم:

مدتی کار معرفی خواندنی جات به تعویق افتاد. الان هم از باب اولویت مستحبات بر واجبات -که خودم اختراع کردم!- شروع به نوشتن کردم.

1.                             تخته های سفید/ علی بهادری با مقدمه رضا امیرخانی؛ مجموعه دانشجویی ولی نعمتان دفتر اعزام مبلغ دانشگاه امام صادق(ع). خاطرات اردوی جهادی. چقدر از اردوهای جهادی می دانید؟ کتاب «ماه عسل مجردها»(ازهمین مجموعه) و کتاب «سفر به جزیره ناشناخته» درباره اردوهای جهادی است. نوع جالبی از اردوهای دانشجویی، سفر به مناطق محروم و عملگی و کار فرهنگی و ... . زندگی شیرین جهادی در عصر جدید!

2.                             مجله امتداد. نشریه راهیان نور، فرهنگ، هنر و ادبیات مقاومت و پایداری. شماره های مختلفی چون 26 و 27 و 29 و 30 و 31 و 32 همه در همین بازه زمانی خوانده شدند. ویژه نامه ای هم در این بین برای جبهه های همیشه مظلوم غرب هم زده بودند. سایت امتداد و پیامک امتداد چیز جالبی شده. البته در سایت امتداد، (بخش مجلات= http://www.emtedadmags.com) آرشیو کامل امتداد موجود است. حتی شماره 33 که هنوز به دستم نرسیده. برخی از مطالب  این شماره ها:
خروس بامحل، کاک جلال به آرزوی دومش رسید، حالا من می‌گویم کومله و دموکرات یعنی چه؟، تاریخِ کدام سو؟ کدام سوی تاریخ؟ / افطار در نیمروز خونین / بچه ها را دیدم که به آسمان می رفتند/ پیکرم را به خاک ایران ببرید / زنده‌باد زاپاتا؛ زنده‌باد تندگویان / دخیل بر ضریح شهیدان / نزنید، بچه‌های خودمان هستند! / احیاگر جان جهان / انتقام پُردردسر /

3.                             خاکهاى نرم کوشک، سعیدعاکف، انتشارات ملک اعظم. پر تیراژترین کتاب دفاع مقدس. خلاصه اش هم اومده بیرون. خیلی قشنگ بود. نمی دونم چه بگم که حق مطلب ادا بشه. بازم وقتی کم میآریم، از آقا مایه می ذاریم.  آقا، سید علی خامنه ای، در حد تیم ملی از این کتاب تعریف کرده. منم وقتی کتاب تموم شد با یک پیامک از نویسنده اش تشکر کردم!

4.                             تمثیلات، حاج آقا محسن قرائتى، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن. چه می کنه این تمثیل. صد سوال همراه با جوابهایی از سنخ تمثیل و مثال. فوق العاده قشنگ در اومده. در اندازه ای مناسب و جالب برای جوانان و نوجوانان و مبلغان و معلمهای معارف اسلامی و آنانی که دغدغه تبلیغ دین برای نسل های جدید دارند.

5.                             پلاک هشت شماره دوم:نشریه تخصصى فرهنگ و هنر بایدارى؛ با آثار وگفتارى از: شهید چمران، مرتضی آوینى، سعید جانبزرگى(عکاس شهید؛جانباز شیمیایى)، یوسفعلى میرشکاک، مهندس سردار حاج سعید قاسمى، حسن رحیم پور ازغدى، حسین فخرى، حمید داودآبادى، امیدمهدى نژاد،شهید علی صیاد شیرازی، کاوه گلستان. (اسم ها معرف حضور هستند؟!)

6.                             امام شناسى علامه تهرانى، انتشارات سوره مهر. 18 جلده که البته در یک جلد تلخیص موضوعی شده. یادمه استاد دکتر حسین سوزنچی ترم یک به ما معرفی کرده بودش ولی نشد بخونیمش تا امروز. سه سال در لیست انتظار بود! فوق العاده کتاب خوبیه. امام شناسی ایشون با عصمت شروع می شه و عمده بحث هم بر سر همین عصمته.

7.                             اهداف سخنرانى دینى، استاد علیرضا پناهیان. این یک کتاب نیست. یک جزوه کم حجمه!

8.                             آثاری که در دوره دعوت (که در تابستان امسال برای تعمیق مبانی و چهارچوب تئوریک فرهنگ و ارتباطات به همت خودمون (به ویژه آقایان محسن بدره و مهدی یوسفی) و کمک همه جانبه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع) در جهت تولید علم-مقوله مغفول در سیستم دانشگاهی کشور- برگزار شد.) خوندم:
١. ارتباطات، دین، فلسفه/چکیده سخنرانى پروفسور سید حمید مولانا درباره ارتباطات در آثار مطهرى
٢. درآمدى بر فلسفه ارتباطات/ مهدى یوسفى
٣.طرحى جدید براى فلسفه رسانه؛ آسیب شناسى مباحث موجود فلسفه رسانه/مهدى یوسفى
٤.گزارشى از نوشتارها پیرامون موضوع فلسفه ارتباطات/مهدى یوسفى: چارجوب فلسفه ارتباطات به عنوان فلسفه مضاف؛ مدل فلسفی ـ منطقى وضع و تحلیل تعاریف؛ درآمدى بر تعریف ارتباط از منظر فلسفه صدرایى براساس مدل فلسفی ـ منطقى تحلیل تعاریف؛ ارتباط با خدا از منظر فلسفه صدرایى؛ فلسفه ارتباطات از منظر جان دیویى
٥.در بى مایگى فلسفه رسانه (فلسفه رسانه در گفتگو با پروفسور مولانا)
٦.درباره پروفسور سید حمید مولانا
٧.ارتباط شناسى فلسفى: فلسفه ارتباطات/محسن بدره
٨. مولوى و ارتباطات متعالى/پروفسور مولانا
٩. فقه الارتباطات/ دکتر محمد سعید مهدوى کنى
١0. کتاب درآمدى بر تکنولوژى اطلاعات/دکتر مددپور
١١. برنامه ریزى و سیاست فرهنگى/ دکتر نعمت الله فاضلى
١٢. مکاتب فرهنگ و ارتباطات؛ تاملى در ناگفته ها/ پروفسور سید حمید مولانا
١٣. نقد مفصل رشته معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات به همراه مصاحبه دکتر فیاض در نشریه الکترونیکى دعوت
١٤. تاثیر چگونگى تعریف فرهنگ بر برنامه ریزى و سیاستگذارى فرهنگ
١٥. کتابشناسى چهار چوب مند براى مطالعه در فرهنگ و ارتباطات/ مجید اسماعیل زاده و محسن بدره
١٦. روش شناسى مطالعات بین رشته اى در فرهنگ و ارتباطات/ دکتر پاکتچى
١٧. ارتباطات به عنوان یک رشته درسطح جهانى/ ربرت تى کریک/ مهدى یوسفى

9.                             پیشواى دانش و بینش؛ نگاهى به زندگى و شخصیت امام محمدباقر (ع)/جواد محدثى/ کتاب همشهرى

10.                         صبح امید، ویژه نامه نیمه شعبان مرداد٨٧، مهد قرآن حضرت قائم وشهردارى منطقه٢

11.                         عبور از فردا/ تاملى در باب تمدن، فرهنگ و هویت ایران امروز/دکتر محمدصادق کوشکى؛ ویرایش سید مجیدامامى وسید ابراهیم رئوف موسوى؛دوره غرب شناسى پاییز٨٢

12.                         بیوتن/رضا امیرخانى/نشر علم. یکی از پر فروش ترین رمان های امسال. جدید ترین اثر رضا امیرخانی. آثار قبلی مشهور او: من او، از به، نشت نشا (درباره فرار مغزها)، ناصر ارمنی و ارمیا.

13.                         ایران در چهارکهکشان ارتباطی ج١/ دکتر مهدی محسنیان راد/ انتشارات سروش. ایشان معتقدند ایران علاوه بر سه کهکشان شفاهی، گوتنبرگ و مارکنی، از کهکشان دیگری که نام دارمانی(داریوش+مانی) را بر آن می نهند، عبور کرده. کتابی قطور در باب تاریخ تحولات ارتباطی در ایران در سه مجلد.

14.                         صفیر سعادت٢٣؛ سلسله مباحث اخلاقى هفتگى استاد سید محمد ضیاءآبادى؛بنیاد خیریه الزهرا تهران

15.                         صفیر هدایت١٣؛ سلسله مباحث تفسیرى استاد سید محمد ضیاءآبادى؛ بنیاد خیریه الزهرا تهران

16.                         آشنایى با حضرت زهرا(س)، گروه کتاب نشر گلستان کوثر/چاپ٩ ،١٣٨٧/میلاد، فضائل، ازدواج و …در قطعی کوچک مناسب برای هدیه های مجالس روز میلاد. تمامی داستانها ترجمه روانی از احادیث است.

17.                         هابیل، دو ماهنامه فرهنگی سیاسی پیرامون تاریخ و فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس. مطالب جالب شماره های مرداد و شهریور87: (اجازه بدهید کمی بیشتر از این مجله بنویسم!)
دخیل بر ضریح عوام: محسن حسام مظاهری: نقدی بر رویکردهای عوام زده و عوام گرا به دفاع مقدس:
دین در مقام تعریف (دین علما) با دین در مقام تحقق (دینداری، دین عوام و شاهان) متفاوت است.
زبان برخورد با عوام تعقلی و مستند نیست. بلکه احساس است.
انقلاب که راهبردش بررویکرد عالمانه به دین بود(نه عوامانه) چطور می شود برای تبیین و تبلیغ یکی از ثمراتش (جنگ و دفاع مقدس) دست به دامان رویکرد عوامانه می شود؟ ضریح سازی در مناطق جنگی و برپایی روضه و …
در غیاب قیاس؛ در غفلت از تفاوت/ سید علی کشفی
امپراتوری احساس و تمدن آفتابگردانهای دو پا/ مرتضی کربلایی لو
جنگ به روایت همه مردم/ تاریخ شفاهی/ دکتر علی اصغر سعیدی، علوم اجتماعی دانشگاه تهران
خاطره شناخت، دانش در راه؛ علی رضا کمری
سفر به خطه آدم های دیگر / سعید کیایی.
مروری بر کتاب "با سرود خوان جنگ در خطه نام وننگ" اثر نادر ابراهیمی. سفرنامه ای به جبهه با حضور علی کلیج، ابراهیم حاتمی کیا، کمال تبریزی در فروردین 65. چاپ اول انتشارات اطلاعات 1366
4 نوع جنگ: تجاوزکارانه، تدافعی، داخلی و نوع چهارم:جنگ ایران و عراق: آزادی خواهانه، داوطلبانه و معنوی و بر سر اعتقاد
داستان کوتاه جیرجیرک، مجید قیصری با نقدی از مهدی قزلی
در معنای پاطوق (توغ)
پاطوق ویژه راهیان نور
گذر از فرصت به بحران
شکل گیری طبقه تابعین درروایتگری، بیم و امید ها در روایت
پاردوکس مقبول، بررسی زمینه های اجتماعی و فرهنگی اردوهای راهیان نور/ زهیر توکلی
.
متصدیان جدید مناطق.
راهیان نور، دهه فجر، دهه محرم
تباکی در قتلگاه، پیرامون ترکیب کربلای جبهه ها.
وجدان یا گفتمان/سید علی کشفی
کمربندهایی که شل می شوند.
موزه یا یادمان مسئله این نیست!
زایر در زیارت شهید یا شهید در نظارت زایر

18.                         آینه جادو جلد دوم. نشر ساقی /شهید سید مرتضی آوینی. مقالات سینمایی. کولاک کرده این نظریه پرداز مسلمان.

19.                         روش شناسی مطالعات دینی/ دانشگاه علوم رضوی/ احد فرامرز قراملکی. آدم باسوادی به نظر می رسد. ای کاش در دانشگاه ما بود و از او استفاده می شد.

20.                         کتاب باید هلو باشد/کتاب دانشجویی/ محسن حدادی: نظرات رهبری درباره کتاب و کتابخوانی/ چاپ سیزدهم. یادم باشد یک پست حداقل به فهرستی از نکات مطروحه در این کتاب بپردازم.

21.                         بیوت الهی/ویژه هفته جهانی مساجد/شهرداری منطقه 2 تهران:

سخنانی از آقا، آیات و احادیث درباره مسجد، مروری  بر علل کاهش حضور مردم در مساجد، موانع و راهکارهای جذب جوانان و نوجوانان به مساجد، دخالت دولت در مسجد؟، مروری بر برخی احکام مسجد

22.                         هنر باید متعالی باشد، توصیه هایی برای اهالی هنر، از سری کتابهای راهبرد جوان، هنر و هنرمند در بیان رهبر معظم انقلاب؛ موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی.

23.                         عرفان های نوظهور، کانون سپهر اندیشه، شرکت چاپ و نشر بین الملل. به صورت مکالمه بین دو نفر اطلاعاتی در مورد پدیده داغ موسوم به عرفانهای نوظهور (هندی ها، سرخپوستی، آمریکایی، پاپلو کوئیلو و ...)

24.                         احکام موسیقی، به ضمیمه رقص و قمار و دست زدن؛ سید مجتبی حسینی؛ پرسشها و پاسخهای دانشجویی دفتر 22؛ دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها. مطابق با نظرات 10 تن از مراجع: حضرات آیات بهجت، تبریزی، خامنه ای، سیستانی، صافی، فاضل، نوری، مکارم، وحید و امام خمینی ره). (یادم باشد روزی از فقه رسانه، فقه فرهنگ و ارتباطات هم بنویسم!)

25.                         درس نور، شامل 21 حدیث با هدف حفظ ویژه کودکان؛ انتشارات فرهنگ منهاج؛ محمد حسین جعفری تبار. احادیث دو یا چند کلمه ای همراه با فعالیتهای جالبی چون نقاشی و ... . هر حدیث در یک درس و با طی فرآیندی جذاب آموخته می شود.

26.                         حکایت آیه ها جلد سوم؛ مریم جمشیدی؛ انتشارات مدرسه. هفت داستان قرآنی از تاریخ صدر اسلام.

27.                         بوی باران؛ سید علی بنی لوحی؛ انتشارات راه بهشت؛ چاپ یازدهم. کتابی در مورد حجت الاسلام شهید مصطفی ردانی پور، فرمانده سپاه سوم. آدم فوق العاده جالبی بود و کتاب هم کتاب جالبی شده. (به تعداد دفعات چاپش توجه کنید.)

28.                         جز لبخند چیزی نگفت؛ سید علی بنی لوحی؛ انتشارات راه بهشت؛ چاپ شانزدهم. کتاب سردار شهید حاج حسین خرازی. من چیزی نگم بهتر است. عظمت و واقعیت بعضی شهدا دیوانه کننده است. یک زندگی جالب. نرم افزار این کتاب هم تا کنون بیش از 250 هزار نسخه تکثیر شده است.

29.                         مرد بهاری، داود امیریان، انتشارات مدرسه. رمانی برای نوجوانان و جوانان. برای خودم نخریده بودم ولی چون یکی از هم اتاقی هایم (مرتضی انصاری زاده) اونو خوند و خیلی تعریف کرد، من هم خوندمش و بیشتر تعریف می کنم. عالی بود. در مورد مردم یک روستای آذری زبان که مشکلات طبیعت سرد و ظلم آدم بدهای اونجا بیچاره شون کرده که یه دفعه یه مرد...

30.                         پلی به سوی داستان نویسی/ داریوش عابدی/ انتشارات مدرسه. اینم رو یکی از بچه ها (امین اسلامی) پیشنهاد کرد که بخونم و منم خوندم و ازش تعریف می کنم. قشنگ بود. مثالهای خوبی داشت. برای نوجوانان و جوانان و  بالاتر جالبه.

31.                         من و کتاب، سید علی خامنه ای، انتشارات سوره مهر. دیدگاههای رهبر انقلاب درباره کتاب و کتابخوانی در کشور به همراه تقریظات ایشان به برخی از کتابها.

32.                         سفر به جزیره ناشناخته، خاطرات یک اردوی جهادی؛ به همت علیرضا عالمی، کتاب دانشجویی؛ انتشارات سروش ملل.

33.                         شماره های جدید تر مجله راه، نشریه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی.

34.                         انس با کتاب، برگزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری درباره کتاب و کتابخوانی؛ کتاب همشهری.

 مطلب نهم:

19 آبان تا 1آذر

کتابهای این چند روزه: (شروع امتحانات میان ترم، فرصت خوبی برای مطالعه بود! چند کتاب فقط تو همین فاصله دو روزه مطالعه شد. ای کاش همیشه ایام امتحانات بود!)

1.                             نقطه امگا، مشق آزاد؛ کانون سپهر اندیشه، شرکت چاپ و نشر بین الملل. درباره علم و دین و فلسفه و متافیزیک به صورت داستان. در قطع جیبی و مختصر.

2.                             کنار رود خین، یادداشتهای روزانه یک مادر؛ اشرف السادات مساوات (سیستانی)؛ دفتر ادبیات و هنر مقاومت؛ انتشارات سوره مهر. خاطرات مادر یک شهید 17 ساله از گردان بلال لشکر 27 محمد رسول الله. بر من یکی که واقعا تاثیر گذار بود. اصلا کتابهای این حوزه (پشت جبهه دفاع مقدس) را باید بدهند مادران شهدا بنویسند. اطلاعاتی درباره سردار شهید علی اصغر پولادی، فرمانده گردان امام حسن (ع) لشکر 25 کربلا مازندران. رفتار مادران شهدا، پشت جبهه، رحلت امام و ... . این کتاب در سال 70 نوشته شده بود. راستی چرا همه این کتابهای حوزه دفاع مقدس و جنگ ایران و عراق قدیمی اند و فقط چاپ جدید شده اند و طرح روی جلد عوض کرده اند؟

3.                             کتاب سوم، نیازمندیهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ... ؛ مجموعه طنز، دکتر برزو بیطرف (امید مهدی نژاد)؛ نشر فراندیش. از مجموعه کتاب دانشجویی. ساعاتی بخندید!

4.                             پشت دیوار شهر؛ سید سعید موسوی؛ انتشارات سوره مهر. خاطرات هفده سالگی یک خرمشهری که مصادف با شروع جنگ است. زندگی جنگ زدگان که بعدها مهاجرین خوانده شدند. دوستانی که از یکدیگر جدا شدند. شهرهای مختلف؛ مشهد، شیراز، بروجرد ... . دوستانی که جانباز، شهید و ... شدند. داستان بازگشت به شهری که شهرشان بود ولی برایشان آشنا نبود...

5.                             امواج بیداری، بایدها و نبایدهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در کلام رهبری، به همت محمدرضا حدادی؛ نشر فراندیش. آقا در مورد صدا و سیما کولاک کرده، آن وقت... . چه کنیم با این صدا و سیما؟

6.                             روش برداشت از قرآن، علی صفایی حائری (عین، صاد)؛ انتشارات لیله القدر. هم کتاب قشنگی است و هم بیان قشنگی دارد و هم مثالهای قشنگ. برخلاف عمده کتب آقای حائری، طرح روی جلد قشنگی هم دارد. آدم می ماند با این همه زیبایی. اضافه کنید زیبایی خود بحث از کاربرد قرآن. (هم زیبایی قرآن و هم زیبایی کاربرد)

7.                             اقلیت؛ مجموعه شعر فاضل نظری؛ هزاره ققنوس. فاضل دانشجوی سابق و استاد فعلی دانشگاه امام صادق است. شاعری جوان با شعرهایی با حال. نگاه قشنگ شاعرانه. دو کتاب دیگر وی: گریه های امپراطور (مجموعه غزل)، بزرگ راه (مجموعه نثر)

8.                             خاطرات احمد احمد؛ به کوشش محسن کاظمی؛ انتشارات سوره مهر. احمد احمد یکی از مبارزین قبل انقلاب بود که در گروههای مبارزاتی متعددی همچون هیئتهای موتلفه، انجمن حجیته، حزب الله، سازمان مجاهدین خلق، حزب ملل اسلامی و ... مبارزه مسلحانه و غیر مسلحانه داشته. واقعا کتاب مفیدی بود. این انقلاب ارزان به دست نیامده. اینو با خوندن این کتاب فهمیدم. برای آشنایی با مبارزین قبل انقلاب (از کلیه گروهها)، شیوه ها و چگونگی مبارزه قبل انقلاب، ساواکی ها و شکنجه گرها، گروهها، جریانات و سازمانهای مبارز.

 مطلب دهم:

به خاطر غزه و فلسطین و پاره ای مسائل، نشد جریان عادی وبلاگ را آپ کنم. چندین کتاب دیگه هم تو این فاصله مطالعه شد و چند برابر حجم مطالعه شده هم کتاب خریدم که بخونم که سر فرصت معرفی می شوند! نظرات، انتقادات و پیشنهادات معمولا مورد استفاده است. به هر حال، نهمین سری معرفی کتاب...

1.                             ارمیا، رضا امیر خانی، سوره مهر. اولین اثر امیرخانی نویسنده بی وتن، من او، از به، ناصر ارمنی و ... .برنده جایزه کتاب سال دفاع مقدس. رمانی جذاب درباره جوان شمال شهری به نام ارمیا که در جبهه ... و بعد از آن ... دنیایی خواندنی دارد. وقتی کتابو می خونین برین تو فضا تا حال کنین، بذارین متن رمان، مجلس عزا براتون بسازه و تو جاهایی هم از ته دل بخندین.

2.                             حکایت زمستان، سعید عاکف، ملک اعظم. این اثر عاکف هیچ از اثر مشهور دیگر ایشان (خاکهای نرم کوشک، شهید برونسی) کم ندارد. این کتاب درباره یک آزاده (عباس حسین مردی) است. البته قبل انقلاب، انقلاب، جنگ و بیشتر و جالبتر از همه دوران اسارتش. قدرت توسل به ائمه را با خواندن این کتاب باور کنید. پشت جلد کتاب نوشته شده اگر خواندید و مطالب آن برایتان گیرایی و جذابیت فوق العاده نداشت، می توانید با اطمینان خاطر کتاب را بدهید برای خمیر شدن، و هزینه آن را از ما پس بگیرید!

3.                             چهل جرعه نور، نگرشی دیگر به مفاهیمی از زندگی؛ جمعی از محققین حوزوی، اداره امور فرهنگی آستان قدس رضوی؛ نشر قدس رضوی. این کتاب مشتمل بر 40 حدیث 2کلمه ای آسان برای حفظ و یادگیری، همراه با ترجمه تفسیری و توضیح کلمات بوده است.  احادیث این کتاب در 4 محور ارتباط با ماوراء، ارتباط با خود، ارتباط با دنیا و ارتباط با همنوع موضوع بندی شده و با طراحی جذاب چاپ شده است. تقسیم بندی موضوعی احادیث در نوع خود جالب است.

4.                             معلم فراری، بر اساس زندگی شهید محمد ابراهیم همت، نوشته رحیم مخدومی،سوره مهر و نشر شاهد. این کتاب که جلد دوم مجموعه قصه فرماندهان است به بیان خلاصه ای از زندگی و داستانهایی از زندگی آن سردار شهید رشید اسلام پرداخته است. نثر کتاب متناسب برای کودکان و نوجوانان و اغماضا جوانان است.

5.                             میزان حکمت، مرکز فعالیتهای دینی شهرداری تهران. زندگینامه علامه محمدحسین طباطبایی از زبان خودشان و دیگران، تالیفات و نکاتی درباره تفسیر المیزان، مکارم اخلاقی علامه، شاگردان، عرفان عملی علامه، علامه و اهل بیت، علامه و قرآن، تذکرات اخلاقی علامه، مذاکرات علامه با هانری کربن، و ... از مباحثی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است.

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۲
حمید درویشی شاهکلائی

در پست قبلی چهار مطلب از مطالب بحث معرفی کتاب رو گذاشته بودم و اینک سه قسمت پنجم تا هفتم. 

مطلب پنجم: چیزهای زیادی باعث شد که مدتی قضیه معرفی کتاب و چیزایی که خوندیم رو نتونم آپ کنم. قضیه رو فراموش نکرده ام و همیشه مشخصات کتابا تو همراهم به صورت jotter note ذخیره می کنم. از کتابهایی هم که خوندید و معرفی کردید ممنون. فقط دنبال یه راهم که چطوری اونا رو معرفی کنم. باز هم کتاب معرفی کنید. (ترجیحا مکتوب و مثل من!)

یکی از کارهایی که گفته بودم می خوام تو این وبلاگ انجام بدم، یه جریان معرفی کتاب بود. شروع کردم و کتابهایی رو که تو سه ماهه زمستون پارسال (دی، بهمن، اسفند) خونده بودم، معرفی کردم. گفته بودم خوشحال می‌شم شما هم کتاب معرفی کنید. کامنتهایی که نوشتید و یا شفاهی گفتید رو هم بررسی کردم. نظرات شما همیشه سودمنده! تو ادامه روند معرفی کتاب، کتابهایی که فروردین 87 مطالعه کردم رو معرفی می کنم:

سال نو رو با کتابی از حاج آقا انجوی نژاد که این روزها اسمشون بر سر زبونا افتاده شروع کردم.

1.                                                     حماسه یاسین/ به قلم حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد/ انتشارات سوره مهر. در قالب چند خاطره ناب از دفاع مقدس که خودش هم حضور داشته. اصلا مشخصه با بقیه کتابا فرق داره. این آقای انجوی نژاد خوب وارد این عرصه شد.

2.                                                     شازده کوچولو/ آنتوان دو سنت اگزو پری/ ترجمه احمد شاملو/ نسخه جاوا (روی موبایل) نشر کتیبه، پارس آسان افزار. رمان معروفیه. ولی معمولا کسی اونو نخونده! نگاهتون رو می تونه عوض کنه. فکر کنم کار خوبی باشه اینکه ایده هایی که به ذهنتون می رسه رو یادداشت کنین و بعدا روش فکر کنین.

3.                                                     در کمین گل سرخ/ محسن مومنی/ سوره مهر:372صفحه. داستان یک زندگی واقعی از یک مرد واقعی. علی صیاد شیرازی. از قبل تولد تا بعد شهادت. جمله هایی که مستقیما از صیاد نقل شده، خیلی قشنگه. (این جمله ها) ارزش دوبار خوندن یا فکر کردن داره. البته کتاب خیلی مفصل در اومده.

4.                                                     روزهای آخر/ احمد دهقان/ سوره مهر:200صفحه. خاطراتی از نویسنده که اواخر جنگ فرمانده دسته و  معاون گروهان می شه و ... . تحلیل هایی که تو کتابهای دفاع مقدسی به کار رفته از این نظر که مستقیما توسط افرادی انجام شده که خودشون تو بطن کار بودند، جالبه. در ضمن باید اعتراف کنم که هیچ از تاریخ و تحلیل دفاع مقدس نمی دانیم! (مسئولین عرصه تعلیم و تربیت و دانش بی خیالند، خودتون یه کاری بکنین.)

5.                                                     نشریه حیات/ بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع). قبلا "هفت قبل" محصول بارز بسیج دانشجویی بود که چند وقتیه که حیات جایگزین اون شده. به نظر من اصلا تو اندازه های هفت قفل نیست. (هم اندازه فیزیکی! و هم محتوایی) شماره های 5 و 6 حیات رو تو عید خوندم. از انتخابات نوشته بود و سلمان رشدی. از داستانش در مورد "چرا رای می دهیم" خوشم اومد.

6.                                                     تفسیر سوره فرقان/ محسن قرائتی/ مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن:81ص. از مقرری های همین روزهای ما سوره فرقان از المیزان بود. تصادفا تفسیر آقای قرائتی رو دیدم و وسوسه شدم بخونم تا با نکات مورد استفاده آشنا بشم. تفسیر آقای قرائتی برای بالای منبر یا یه چیزی تو مایه های کار تبلیغی مناسب به نظر می رسه. درحالی که المیزان علامه طباطبایی به درد مباحثه کردن! می خوره.

7.                                                     صمیمانه با  جوانان وطنم/سید مهدی شجاعی/ نشر نیستان: 72 ص. نثر ادبی و جالبی داره. کم حجم هم که هست، خواستید خودتون بخونین ببینین درباره چیه؟! خوشتون میاد یا نه؟! نخواستید زور که نیست! آقای مهدی شجاعی شما رو مخاطب قرار داده، می خوای گوش نکنی، نشنو! (نخون!)

8.                                                     طرح والعصر/ متن آموزشی سطح 1 غربشناسی/ بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) با موضوعات: ضرورت مطالعات تاریخی، تفکر،‌فرهنگ و تمدن، ادوار تاریخی بشر، فلسفه تاریخ و انقلاب اسلامی‌و‌غرب.


مطلب ششم:

اما اردیبهشت 87:

1-      مجله حیات شماره 7و 8+20: نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع). این شماره ویژه آسیب شناسی جریان حزب الله در کشور بود. ظاهرا از همه دانشگاهها و تشکلها مطلب خواسته بودند. نوشته های زیادی حتی در قالب داستان به دستشون رسیده بود. (20+ یعنی بیست شماره با عنوان دیگری (هفت قفل) منتشر می شد. من.)

2-      مجله راه شماره 2+30: نشریه فرهنگی تحلیلی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی که هنوز به نام "سوره سابق" معروفه. این شماره متوجه شدیم که با مجوز هفته نامه، ماهنامه منتشر می کنند. اینم بگم این شماره، دوماه نامه شده بود! ویژه نظارت دولتی. البته پرونده ای برای حاج آقا جهانشاهی (آمر به معروف در قضیه زمین خواری سیرجان)، سرمقاله ای خواندنی درباره عملکرد انتقادآور مدیریت فرهنگی در جمهوری اسلامی، مصاحبه ای جنجالی از استاد پیمان جبلی درباره العالم و ....، جملاتی از دکتر ابراهیم فیاض، پرونده ای برای روستا و... هم از مطالب جالب توجه این شماره راه هستند. 

3-      پا به پای باران/ دو گزارش از خرمشهر در سیاق دفاع مقدس/انتشارات سوره مهر. نوشته هدایت الله بهبودی و مرتضی سرهنگی. تو نمایشگاه کتاب خریدم. گرچه کتابها رو هم مثل مجله ها از روی جلد تا اطلاعات پشت جلد به طور کامل می خونم و چیز یاد می گیرم ولی کتابها یه چیز دیگه ای هستند. اگه اونا رو با پول خودتون خریده باشین یه مزه شیرین دیگه ای می دهند. می تونین امتحان کنین.

4-      متن از نگاه متن/ بحثی درباره گرایشهای گوناگون درباره دور هرمنوتیکی (شلایر ماخر، گادامر، ریکور)به زبانی ساده و قابل فهم/ علیرضا قائمی نیا/ انجمن معارف اسلامی.

5-      تو را می خوانم یا اصول حرفه ای تبلیغ/برداشتی آزاد از اندیشه های استاد شهید مرتضی مطهری. دوست عزیزم میثم فرخی (از آباده!) این کتاب رو به زبانی خودمونی نوشته. (میثم فرخی شاگرد اول کد 83 رشته معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) است.) فرهنگسرای رسانه این کتاب رو منتشر کرده.

6-      مدال و مرخصی/ 11 یادداشت از یک اسیر عراقی/ به کوشش هدایت الله بهبودی/ انتشارات سوره مهر. یکی دو تاش خیلی قشنگ بودند. هم اتاقیم (بلال فریدی وثوق) هم که خونده بود از این کتاب خوشش اومده بود. راستی کتابهای سوره مهر رو می تونین اینترنتی بخرین؛ چند روز بعد کتاب بهتون می رسه. شما هم نامردی نکنین؛ به حساب اعتماد اونا در اولین برین بانک پولشو واریز کنین! با اشتراک سوره مهر تو نمایشگاه کتاب با تخفیف 30 درصدی حال کردم.

7-      طریق عرفان/ترجمه و شرح رسالة الولایة علامه طباطبایی توسط صادق حسن زاده/ نشر بکاء/قم. نمی دونم این کتاب رو چقدر می شناسین. وقتی دکتر فیاض اونو از شاهکارهای دوران جوونی علامه معرفی کرد که خیلی از المیزان برتره؛ ترغیب شدم که بخونمش. دو مقدمه از علامه حسن زاده آملی و آیت الله جوادی در مدح این اثر علامه در کتاب درج شده بود که برای عظمت کتاب همین بس که این بزرگواران این کتاب رو بهترین اثر علامه دونستن و چه چیزهایی هم که نگفتن. واقعا المیزان با همه اون عظمتش در برابر این کتاب کم حجم حرفی برای گفتن نداره. شاید علامه تو المیزان دچار خودسانسوری شده!

8-      خم پاره/ اولین و تنها نشریه طنز هنر و ادب پایداری/ کاری از مرکز علمی و فرهنگی شهید آوینی/ شماره اول، فروردین 87. برای تهیه این نشریه جیبی می تونین به آدرس وبلاگ نشریه www.Khom-Pareh.blogfa.com  مراجعه کنید.

9-      نونی صفر/ حسن شکری/ انتشارات سوره مهر. از خرید های نمایشگاه. نونی که می دونین چیه؟ از همون کانالهایی که تو شلمچه ساخته اند. بگذریم که یکی از رزمنده ها می گفت تا حالا نونی به این عرض ندیده بودم! حسن شکری (نویسنده) از فرماندهان میانی دفاع مقدس خاطراتش از رزم در فاو، ام القصر، مهران و کانال پرورش ماهی (داستان نونی صفر)، عملیاتهای والفجر8، کربلای 1و 5و... تو این کتاب بازگو کرده. من مشکلی با لشکر 27 محمد رسول الله تهران ندارم ولی تو معمول کتابهای دفاع مقدس یا از سایر لشکرها خبری نیست یا نمایی کلی، ضعیف و بد و گاهی هم فقط تمسخر و انتقاد از عملکرد آنها (ترس، کم کاری و عدم انجام وظیفه به طور کامل و تمام کردن ماموریتهای محوله) ... . امید که عملکرد بسیجی ها و سپاهی های شهرستانها و ارتشی ها هم جایگاه حقیقی خودشو پیدا کنه. این یه تحریف آشکار تاریخه.

10-  این جبهه نیرو ندارد/ سید ابراهیم رئوف موسوی/ بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع)/ درباره این که جنگ امروز کجاست؟ این فرمانده سابق بسیج دانشگاه، ایده های جالب و حرفهای قشنگی تو این کتاب نوشته. "شما کارتون رو برای خدا می کنید" یا "برای خدا کار می کنین؟" اگه از این کتاب که نایاب هم شده و ارزش هدیه دادن هم داره (گرچه ارزش مادی اون کمه) به تفاوت همین دو جمله پی ببرید، می تونه زندگی شما رو در جهت دیگری تغییر بده.

 مطلب هفتم:

قرار بود تو این وبلاگ کتابها، مجلات و ... رو که خودم خوندم معرفی کنم. شما هم همینطور. نظرتون هم درباره کلیت کار، محتوای کتابها (اگه شما هم اونا رو خوندید.)، و ... برامون با ارزشه. اما قسمت ششم معرفی کتاب:

۱- زنده باد کمیل/محسن مطلق/سوره مهر؛ کتابی که اسمش هم کمی معروف شده. یادمه آقا (سید علی حسینی خامنه ای) هم این کتاب رو خونده و در ستایش کتاب مطلبی بیان کرده بودند. شاید به اون خاطر معروف شده باشه ولی روح زیبا و حماسی کتاب که حاکی از رشادتهای سربازان حضرت ولی عصره (البته نه سربازان گمنام امام زمان!) برای جذابیت کتاب و تجدید چاپ چندباره اون کافیه. کتابهای سوره مهر رو هم خبر دارید که با اشتراک اینترنتی از سایتش می تونید با پست دریافت کنید؟ و در نمایشگاهها (معمولا) با تخفیف؟

۲- مجله راه/ سوره سابق/مجله فرهنگی تحلیلی انقلاب اسلامی شماره سوم/ جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی؛ پرونده ویژه این شماره: مجلس سایه بود. خیلی دلم می خواد نقدی بر راه "راه" بنویسم؛ وقت نمی شه.

۳-"پاییز بهاریست که عاشق شده است" ؛ این عنوان یه کتابه! یه کتاب شعر دیگه از دوست عزیزم میلاد عرفانپور. "از شرم برادرم " اسم اون یکی کتابشه. این اثر مجموعه ای از رباعیات میلاده. (می گم میلاد چون هم رشته ای و هم دانشگاهی و دوستمه! ) انتشارات ملک اعظم (سعید عاکف) با مقدمه ای محمدرضا سنگری چاپ کرده است. دکتر حسن بشیر (ریاست دانشکده معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات؛ دانشکده ای که من و میلاد توش درس می خونیم) یه مطلب در همین باره نوشته.

۴-مجله حیات شماره ۹/ واحد فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع). پرونده ماه این شماره به شصت سالگی رژیم نامشروع اسرائیل اشاره داره. از اثبات دروغ بودن این موضوع که یهودیا زمین فلسطینی ها رو خریدند بگیرید تا انواع عدم مشروعیت های حقوقی و سیاسی اسرائیل. همون اسرائیل که مردم ندارد که ما با آنها دوست باشیم. همان اسرائیل که به تعبیر امام همه ساکنین آن سربازان رژیمی غاصب و اشغالگرند. هر چند رحیم مشایی با غضنفربازی هایش بخواهد با آنها دوستی کند. در ادبیات امام دوستی گرگ و گوسفند غیر ممکن بود ولی در ادبیات ایشان ... . گویا "اشداء علی الکفار" را نمی فهمند! مهرورزی فقط با خودی هاست. (رحماء بینهم)

۵-نشون به اون نشونی/سیده زهرا علمدار/ نشر آصف. درباره شهید حسین انتظاری از زبان خانواده و نزدیکان و دوستان و همرزمان. سردار انتظاری از شهدای یزد.

۶- مجله امتداد شماره ۲۸. مجله هنر و ادبیات پایداری. مجله راهیان نور. یادش بخیر اون اوایل دوازده صفحه نوشته بودند، عاشقونه! الان هم کارهای جالبی داره. به سایت امتداد سر بزنید. www.emtedad.ir 

7- نظری بر منطق هرمنوتیک هیدگر (هایدگر) و زندآگاهی حکمت انسی اسلامی/ جلد 15 از سری مطالعات کاربردی هنر/ نوشته قلم توانای استاد ارجمند محمد مددپور/پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی؛ سوره مهر. کتاب کوچکی است ولی برای فهم آن نیاز به مطالعات مقدماتی بیشتری دارید!

8- دفتر سرخ/ ابوالفضل سپهر/ با مقدمه رحیم چهرخند/ انتشارات آرام دل/ مرکز فرهنگی یا زهرا. فرق دفتر سرخ شهید سپهر با دفتر آبی اینه که دفتر سرخ جدید تر و کاملتره. سپهر رو که می شناسید؟ شاعر اتل متل! اتل متل یه بابا، دلیر و زار و بیمار...

9- دشت شقایقها/ محمدرضا بایرامی/چاپ چهارم/ انتشارات سوره مهر. اونایی که عادت به خوندن کتابهای دفاع مقدسی دارند عمدتا کتابهایی درباره سرداران می خونن. چون بیشتر کتابها درباره سرادرانه. ولی این کتاب درباره خاطرات یه سربازه. اونم یه سرباز ارتش. در این موضوع کتاب خیلی کم داریم. همون طور که قبلا هم نوشتم بیشتر کتابها درباره بسیجی ها و پاسدارهای تهران (به طور خاص لشگر 27 محمد رسول الله) است. گویی که فقط آنها جنگیدند!

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۲
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۲ ب.ظ

مطالعه و معرفی کتاب

از مطالبی که یه سال اخیر تو وبلاگ شروع کردم، بحث کتابخوانی و مطالعه بود. رویکردم هم تنها معرفی کوتاه و اجمالی کتب و احیانا مجلاتی بود که مطالعه کردم.

مطلب اول:سه راه حل مشکل ما

آقا بارها تو صحبت هاشون از وضعیت افتضاح مطالعه و کم مطالعه کردن ما ایرانی ها انزجار خودشون رو اعلام کردند. آدم واقعا متاثر می شود. ما امام صادقی ها و یه جور دیگه تر، ما دانشجوها خیلی کم مطالعه می کنیم. با این که کارمون مطالعه است. یاد حرفهای استاد ابراهیم فیاض افتادم. سر کلاس انسان شناسی (با کد 84معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق) بارها گفته بود: امق! (همان احمق با لهجه شیرازی دکتر فیاض!) برو بخون! حلیة المتقین، باب نکاح. همیشه حتی از استادهای بزرگ ایراد می گرفت که مطالعه نمی کنند. یه مشت امق دور هم نشسته اند...  کلی کتاب به ما معرفی کرد که بخونیم! یاد حرف امام صادق (ع) افتادم که ترم اول تو طرح شهید مقرری (ببخشید! شهید مطهری! یادم بندازیم بعدا توضیح بدم!) خوندیم: العالم بزمانه لایهجم علیه اللوابس. قصه اش همینه. عالم بزمان نیستیم. مطالعه نداریم. نتیجه اش همین می شود که نمی دانیم از کجا آمدیم و به کجا می رویم. بازی می خوریم. از ماهواره و اینترنت می ترسیم. این همه دانشگاه و دانشجو داریم، هیچ غلطی نمی کنند! ولی قدیم یه مدرسه نظامیه... بگذریم. استاد حسن رحیم پور ازغدی که به لطف پخش هفتگی سخنرانی هاش از شبکه اول، شهرت بیشتری دارد میگه: مشکل ما سه راه حل دارد: خواندن، خواندن و خواندن. البته از راه حل چهارمی می توان سخن گفت که آن هم خواندن است. مطالعه را به عنوان یک فریضه قطعی دربرنامه خود وارد کنید. من هم تصحیح می کنم: دربرنامه زندگی روزانه خود باید وارد کنید! تو جلد اول صحیفه امام میگه: اکنون مشغول تحصیل باشیم که از همه عبادات بزرگتر است ان کان القلب مخلصا. شوخی نیست! برای حسن ختام مقدمه هم بگم که آقا گفته: اسلام پرچمدارکتابخوانی است. تو مسلمونی؟ چقدر مطالعه داری؟ از خودت بپرس!

بعضی ها می گن چی بخونیم؟ عجب سوالی! هرچی رشتته! هرچی دوست داری! ولی طبیعیه که منابع مطمئن رو باید خوند. کتابهایی که ارزش خوندن رو داشته باشه. اگه بخوام یه سری کتاب عمومی معرفی کنم برای قشر اهل مطالعه، این کتاب ها رو پیشنهاد می دم که معمولا ارزش هدیه دادن هم دارند. البته هرکی با توجه به سطح خود مطالعه کنه!

کتابهای استاد مطهری، رضا امیرخانی، سید مهدی شجاعی، شهید بهشتی، محمدرضا حکیمی، عین صاد، آوینی، رحیم پور ازغدی، دفتر جریان شناسی معاصر، و. . .

می بینین که گستره جالبی از ادبیات تا فلسفه و تاریخ رو شامل می شه! در پستهای بعدی در جواب همه به ویژه اون امام صادقی هایی که فشار ساعات کلاسها رو مانع مطالعه کردن می دونن، کتابهایی که این اواخر مطالعه کردم، رو می نویسم، تا اونا معرفی شده باشند!

یه نکته مهم اینه که مهم ترین خوندنی که باید خونده شده، قرآنه! قرآن یعنی خوندنی! منابع اصلی برای هر کاری می تونه قرآن و نهج البلاغه باشه که در اوج مظلومیت و مهجوریتند! حتی ما امام صادقی ها قرآن و نهج البلاغه رو مهجور گذاشته ایم! پیشنهاد می کنم هر روز هر قدر که راحتید (ماتیسر) قرآن و نهج البلاغه بخونید و کلمات سخت قرآن را با روشهای فیش نویسی و حفظ لغت حفظ کنید. قرآن به شرح ابولفضل بهرامپور معنی کلمات سخت را هم داره و برای شروع مناسبه! (ماتیسر: آنقدر که آسان است؛ مقداری که هر مسلمان بایددر روز قرآن بخواند؛ حداقل آن در احادیث 10 آیه در شبانه روز است!)

 

مطلب دوم:
گفته بودم که می خوام هم کتاب معرفی کنیم و هم به امام صادقی ها بگم که فرصت مطالعه هست. البته فرض من اینه که آدم معتدل المطالعه ای هستم! خیلی ها هستند که خوره کتابند و چند برابر من کتاب می خونن. حتی در ایام میان ترم هم حجم قابل توجهی مطالعه جانبی می کنند.

چند نکته: 1- معرفی این نکته دلیل بر بی عیب بودن این کتابها و تایید همه مطالب آنها نیست. 2-خیلی از این کتابها رو زودتر باید می خوندم. 3- خودتون با فنون مطالعه آشنا بشین! 4- نگاه انتقادی رو فراموش نکین. شما قرار نیست هرچی نویسنده می گه رو بپذیرین. شاید اشتباه کنه! 5- منتظر نظر و انتقادها و پیشنهاد ها هستم. 6- شما (فرق نمی کنه که هستی: استاد، دانشجو، نویسنده، اهل مطالعه، یا بیکار بیعار فلان! فرق نمی کنه منو میشناسی یا نه!) جای چه جور کتابی رو خالی می بینی؟ به من یا خواننده ها کتاب معرفی کنین. منتظر کتابهای معرفی شده هستم. یه جریان معرفی کتاب؟ کتابهای معرفی شما رو تو متن وبلاگ می ذارم، ان شاءالله. ترجیحا عنوان کتاب، نویسنده،و انتشارات رو هم بنویسین!

و اما کتابهایی که دی 86 خواندم:

1-                 غربزدگی، کتاب معروف جلال آل احمد. جلالی که عوض شده. کتابهای جلال تو کد 84 معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) از محبوبیت خاصی برخورداره. سر کلاسها معمولا مطالعه می شه. البته من این کار رو نمی کنم!

2-                 نشت نشا از رضا امیر خانی. درباره پدیده موسوم به فرار مغزها یا مهاجرت نخبگان که نویسنده با شاهدهای خوبی، موضوع را به بحث می ذاره و به چالش می کشونه. بخونیدش! کمه و زود تموم می شه. رضا امیر خانی که معرف حضور هست؟ صاحب رمان پر فروش «من او»، «از به» و ... .

3-                 یاد ایام1، خاطرات یک رزمنده به نام حمید دولت آبادی از دفاع مقدس و عملیاتها. البته آفت کتابهای دفاع مقدس همون طوری که مقام معظم رهبری اشاره کرده اند اینه که فقط از لشکر 27 محمد رسول الله می نویسن و اسمی از بقیه نیست یا فقط مسخره می شن! در صورتی که مطمئنا رشادتهای بقیه لشکرها و حتی ارتش حداقل ارزش کتاب شدن رو داره.

4-                 حجامت: دکتر محمد عزیزخانی. کم حجمه و زود تموم می شه. اگه به طب اسلامی علاقه مندید، می تونین بخونین!

5-                 تغذیه اسلامی: دکتر محمد عزیز خانی. کوتاه و خواندنی. البته نمی دونم تا حد به مطالب چنین کتابهایی می شه اعتماد کرد و واقعا اونا رو اسلامی دونست! آخه نویسنده اش مگه چقدر حدیث شناسی بلده؟

6-                 همیشه آفتاب. کتابچه ای خلاصه درباره امام زمان.

7-                 جایگاه هنر اسلامی در جامعه نوین: علیرضا نوروزی طلب/ انتشارات سوره مهر

8-                 آسیب شناسی نقد هنری: دکتر مرتضی گودرزی دیباج/ انتشارات سوره مهر

9-                 افلاکیان زمین5، محمد علی رجایی: محمد حسین عباسی ولدی/ نشر شاهد. همیشه مطالعه سرگذشت بزرگان شیرین و درس آموز است.

10-             هنر دینی، یک سوال و دغدغه های ناپیدا: مرتضی گودرزی دیباج/ انتشارات سوره مهر

11-             ندای آسمانی غدیر: محمد باقر انصاری/ انتشارات تک.

12-            از رنجی که می بریم: جلال آل احمد/ انشتارات معین. مجموعه چند داستان از تاریکی ها و رنجی که می بریم، مربوط به دوران ستم شاهی.

13-             البراهین الاثنا عشر علی وجود الامام الثانی عشر جلد اول: آیت الله سید طیب موسوی جزائری/ انتشارات دارالکتاب قم. 367 ص. به زبان عربی به اقامه 12 دلیل عقلی و نقلی بر وجود امام زمان می پردازد. نویسنده زمانی امام جمعه لاهور بوده و در قم موسسه پژوهشی علوم آل محمد را تاسیس کرده. ترجمه، خلاصه و نقد این کتاب وظیفه ای بود که استاد سید مجتبی عزیزی، استاد درس مهدویت بر عهده ام گذاشته بودند.

14-            گنج کویر، دکتر شهید محمد رضا باهنر: ستاد یادواره سرداران و 7000 شهید کرمان. کوتاه و خلاصه در 43 ص. هر صفحه یک عکس!

15-             5 جلد از کتابچه های نی نوا که هر کتاب به یک روز از دهه اول محرم اختصاص داشت. کاری از فرهنگی هنری شهرداری تهران.

و شانزدهمی: انسان شناسی: فیلیپ کنراد کتاک؛ ترجمه محسن ثلاثی/ انتشارات علمی. حدود 900 ص که مطالعه اش سه ماه طول کشید! روزی چند صفحه با خط کشیدن زیر جاهای مهم و جالب! کتاب جالبیه. فکر می کنم همه هم رشته ای هام، و رشته های مشابه باید بخونن. بچه های رشته های بی ربط هم از این کتاب خوشش اومد! (اونو تو اتاق مطالعه خوابگاه (بلوک) گذاشته بودم و کتابهای اونجا رو همه مطالعه می کنند! )

 

مطلب سوم:

هدف روشنه؟ : 1- چند تا کتاب معرفی بشن. 2- علیرغم همه مشکلات می شه مطالعه کرد.

نکته: شما هم کتاب معرفی کنین!

1-                 آخرین شب در خرمشهر، خاطرات سرهنگ عراقی کامل جابر: ترجمه فاتن سبز پوش/ انتشارات سوره مهر: 79 ص. ادبیات دفاع مقدس همیشه آموزنده و سرگرم کننده است. زنده نگهداشتن یاد شهدا هم کمتر از شهادت نیست. همه رو همیشه به مطالعه ادب پایداری توصیه می کنم. من کی باشم؟ آقا توصیه کردند! (چه راحت می شه از آقا خرج کرد! به اینا می گن مظلومیت!) امدادهای الهی همیشه تو جبهه ها بوده یا نبوده؟! از نگاه دشمن چه طور؟ می گن اونا امام زمان رو میون رزمنده های ما می دیدن. خودتون مطالعه کنین تا ببینین حقیقت چی بوده!

2-                 مجله امتداد/ش 24. ویژه راهیان نور، فرهنگ، هنر و ادبیات مقاومت. کاری از بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، ستاد مرکزی راهیان نور.  از معدود مجلاتی که مشترکم و هر ماه می خونم. امتداد سنگر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است. اگه مشترک نیستید، مشترک بشین و اشتراکش رو هدیه هم بدین. برای عموم مناسبه. اگه عیدی می خواید بدید بس نیست از این کارا بکنین. تاثیر بیشتری داره. اشتراک یکساله 3600 تومان. به دوستای دانشگاهی یا قدیمی مدرسه ای و محله ای... . فکر کنم چون از طرف دوستشه حتما بخونه! هر شماره 48 ص. شعر، داستان، مقاله و مصاحبه و... . چند ساعت از هر ماه رو تو جبهه ها و با شهدا بگذرونیم.

3-                 گردان 4 نفره. رمانی از احمد دهقان برای نوجوانان/ انتشارات سوره مهر: 92 ص. احمد دهقان که اواخر جنگ فرمانده ی دسته و معاون گروهانی در لشکر 27 محمد رسول الله می شود. همو که داستان من قاتل پسرتان هستم را نوشت و فیلم مزخرف پاداش سکوت (با بازی پرویز پرستویی درباره دفاع مقدس) بر اساس آن ساخته شد. نویسنده معروف دفاع مقدس. احمد دهقان صاحب کتاب روزهای آخر. کتاب معروفتر؟ سفر به گرای 270 درجه که به انگلیسی هم ترجمه شده. رمان طعم زندگی؟ اگه هنوز هم اسمش براتون نا آشناست، کمی متاسفم! گفتم رمان! باز هم از آقا خرج کنیم که تو صحبتهاشون تاکید خاصی بر رمان نویسی داشتن!

4-                  نشریه شمیم یار! نشریه داخلی جلسه اباصالح المهدی شهرضا! فعلا احتیاط کنین!

5-                 حکایتهایی از زندگی امام موسی کاظم: حسین حاجیلو. از سری کتابهای همشهری که پنج شنبه ها همراه روزنامه همشهری توزیع می شه. خوندن داستانهایی درباره ائمه به امام شناسی و ولایت شناسی می تونه کمک کنه. به نظر من آخرش می فهمین که چقدر ولایت مظلومه! اگه نفهمیدید، هر کسی به اندازه سطح خودش بر داشت می کنه! کتاب همشهری کوتاه است و خلاصه. حجم قابل توجهی از اطلاعات رو به شما می ده. البته شاید فرصت فکر و تحلیل کافی بهتون نده.

6-                 توحید مفضل یا شگفتی های آفرینش از زبان امام صادق (ع)، ترجمه نجفعلی میرزایی، فرهنگ نویس معاصر/ انتشارات هجرت قم:171 ص. آنچه امام به شاگردش مفضل تعلیم داده تا ... . علم نزد امام است. می گید، نه این کتاب رو بخونین. لحظه به لحظه شگفت زده می شین! امام شما را همیشه به تامل فرا می خونن. یه کم به طبیعت و اطراف خودتون دقت و توجه کنین! با خوندن هر جمله از اون کتاب هم کمی مکث و تامل کنین تا حال کنین!

7-                 نه آبی نه خاکی: علی موذنی/انتشارات سوره مهر:203 ص. دفتر خاطرات یه رزمنده نویسنده که آخرش شهید می شه. خوندنش نگاه منو به شهات و آرزوی شهید شدن تغییر داد. شما هم اگه از این آرزوها دارین این کتاب و بخونین! اگه ندارین هم بخونین! شاید. . .

8-                 درآمدی بر معنی شناسی: کوروش صفوی. دیگه بحث تخصصی زبان شناسی و از این جور حرفاست! به درد عامه نمی خوره! ولی فکر کنم بهترین کتابیه که به زبان فارسی در این حوزه نوشته شده.

 

مطلب چهارم:

1-                 استاد سخن، محمد تقی فلسفی: نوشته دکتر غلامعلی حداد عادل. دکتر حداد زمانی یعنی قبل ریاست مجلس، رئیس دانشکده ما بودند! (دانشکده معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات) استاد فلسفی را زبان گویای اسلام نام نهاده اند! می شناسید دیگه؟ واعظ معروف قبل انقلاب؟

2-                  نبرد درالوک: خاطرات سردار جعفر جهروتی زاده: مصاحبه: محمود جوانبخت/  انتشارات سوره مهر:251 ص. خاطرات این سردار جانباز بازنشسته در کنج عزلت نشسته جالب و خوندنیه. به ویژه عملیاتهای خارج از مرز، وقتی ترکیه بودند. شمال عراق و ... .

3-                 مهر خوبان: ناصر نادری/ کتاب همشهری درباره علامه طباطبایی. خاطرات کوتاه و گزیده.

4-                 زندگی محمد حسین طباطبایی: به قلم شیرین حبیبه جعفریان/انتشارات روایت فتح.

5-                 دولت نهم در بیانات مقام معظم رهبری: یادم نیست که گردآوری و چاپش رو انجام داد! این قدر به دکتر احمدی نژاد ظلم نکینم!

6-                 چشمه خورشید:ناصر نادری/ کتاب همشهری درباره امام خمینی (ره). قبلا هم از کتاب همشهری گفتم و هم از فایده مطالعه شخصیتها. مطمئنا شما بیشتر از من درباره اونا می دونین!

7-                  صحیفه آفتاب، گزیده جلد اول صحیفه امام: بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع). تو این روزگار که فرصت مطالعه اصل آثار نیست و گاهی اصل آثار خیلی تکرار و مطالب اضافی داره، خوندن خلاصه آثار خیلی کار خوبیه! کتب شهید مطهری و 21 جلد صحیفه امام تو دانشگاه امام صادق خلاصه شده. برای تهیه خلاصه صحیفه و منشورات بسیج دانشجویی با دفتر بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق تماس بگیرین. خلاصه آثار رو فکر کنم فقط یه امام صادقی بتونه براتون تهیه کنه! ظاهرا صدرا با این خلاصه ها مشکل داره!

8-                 آرامش پس از طوفان. گزارش عملکرد مجلس هفتم به تفکیک روز! کاری از بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع). قبلا هم گزارش عملکرد مجلس ششم رو منتشر کرده بودند.

9-                 خلاصه جلد چهارم صحیفه. مورد 7 رو یه بار دیگه بخونین. این خلاصه جلد 4 آن است!

10-            از شرم بردارم: میلاد عرفانپور/ انتشارات صریر. اولین اثر این شاعر جوون کشورمون، این مجموعه رباعیه که با موضوع دفاع مقدس گره خورده. همین اخیرا اسمش رو تو تحریریه مجله راه (وحید جلیلی، ادامه سوره، جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی) دیدم. یادمه دوسه ماه قبل می خواستم تو جریان معرفی وبلاگهای هشتاد و ششی ها که کد جدید دانشگاه امام صادق (ع) بودند، وبلاگش رو معرفی کنم که نشد! آره! میلاد نه فقط هم دانشگاهی، بلکه هم رشته ای من هم هست. یادمه اون اولا که حقوق بود و می خواست بیاد فرهنگ و ارتباطات! الآن جزو بچه های ممتاز کد رشته 86 معارف اسلامی فرهنگ و ارتباطاته. تو دانشگاه شاعر زیاد داریم! اما میلاد یه چیز دیگه است! پاییز بهاری ست که عاشق شده است، اخیرا خیلی معروف شده. کتاب سال دفاع مقدس! تو دانشگاه یه گربه زرد رنگی بود به اسم تیمور! (آخه یه روز می لنگید!) گرفتنش! اون روزا که معروف شده بود (تیمور رو می گم!) میلاد گفت: شاعر نشدی، وگرنه می دانستی* تیمور پلنگی ست که عاشق شده است! تک بیت جالبی هم درباره بخش عربی داشت!

11-            مردم شناسی دینی هنر و پرسش های هنرمندان: غلامرضا جلالی/ انتشارات سوره مهر

12-            ویژه نامه های نوروز همشهری و جام جم امسال خیلی مفصل بودند. تورقی کردیم. شما هم از این کارا بکنین! یک سال رو می تونین در چند برگ کاغذ ببینین!

13-            درباره واقعه کربلا بیشتر بدانیم/ انتشارات ملردی پلسفید:71 ص. سوال و جوابهایی دراین باره.

14-             مجله امتداد/ش 25و 26. قبلا شرحش رفت! که من فقط چند تا مجله رو مشترکم و امتداد از بهترین اوناست که می شه اونو حتی به عنوان عیدی، یا کادوی تولد هدیه داد. (البته اشتراک یک یا چندساله رو، نه چند خود مجله!)

15-             سیب سرخی که به من دادی: مجید ملا محمدی/ نشر هویزه:88ص. قصه های زندگی دانشجو و مبارز شهید حسین علم الهدی، سردار حماسه هویزه. حتما زندگی ایشون رو بخونین و با خودتون مقایسه کنین. یا نامه ایشون به خواهرشون.

16-            فرمانده من، جلد اول: رحیم مخدومی و دیگران/ انتشارات سوره مهر: 85 ص. یادم نیست آقا درباره این کتاب چی گفتن. برین یکی از شماره های امتداد رو بخونین یا تو سایت آقا جستجو کنین! (باز هم از آقا خرج کردیم!) ولی کتاب جالبی بود. چند نویسنده رزمنده خاطراتشون رو از فرمانده هاشون نوشته بودند. چند تا از فرمانده ها مازندرانی بودند و من خیلی خوشحال شدم!

17-             شطرنج با ماشین قیامت: حبیب احمدزاده/ سوره مهر:312ص. از رمانهای پر فروش. در موضوع دفاع مقدس. زندگی چند روز عده ای از رزمنده ها و چند تن از اهالی یک شهر در حال جنگ به زبان یه دیده بان که قراره ... واقعا رمان خوب یه چیز دیگه ست.

۱۸-  مجله راه: ماهنامه فرهنگی تحلیلی. جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی. به سردبیری وحید جلیلی. از معدود مجلاتی که مشترکم مجله راه ست. البته بر خلاف مجله امتداد، چندان برای عوام مناسب نیست. (و شاید هم باشد!) داستان جالبی دارد. حتما به دوستان فرهیخته تان اشتراک یکساله یا شش ماهه "راه" را هدیه دهید. راه، امتداد سوره سابق است. تحریریه چهارم مجله سوره به سردبیری وحید جلیلی گرد هم آمده اند تا امیدی باشند برای دلهای آنانی که دوست ندارند انقلاب آسان از دست برود. یه مطلب خاص راه خواهم نوشت.

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۲
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۲ ب.ظ

یک سوال از دانشکده

25 آذر 86، از همان ابتدا وبلاگ ما مشهور بود که فضای بازی داره. این روزها شاید اوج صمیمیت ما با دانشکده هم بود. (البته الان هم خوبه ولی شور و صفا و لطف گشته نیست. انگار همه پلها پشت سر آدم بوده که خراب شده!)

متن زیر عین متن یکی از ایمیلهای منه که کمی دیر دیدمش! مقدمه اولش گویای همه چیزه. یه معذرت خواهی هم بدهکارم چون تا یه مدتی جای اسم اساتید رو سه نقطه نگذاشته بودم! یعنی یادم نبود!

 

سلام

می خوام یه مطلب برای وبلاگت بنویسم

یه خاطره یا درد دل یا هرچی که اسمش رو می خوای بگذاری

بی اسم باشه و با نام یادداشتهای یک هشتاد و دویی

اشاره کن که معلوم نیست شماره دویی داشته باشه

و در گذاشتن یا نگذاشتنش صاحب اختیاری

اگر به دردت و به هدف وبلاگت خورد بگذار و گرنه بهتره که پیش خودت بمونه

 

و شروع شد

در اردوی پیش دانشگاهی آمدیم

دو بار اساتید با ما صحبت کردند

آبعلی رفته بودیم

یک بار در جمعی صمیمی و در هوای باز که حدود پانزده نفری می شدیم

و دفعه بعد در سالن شهید علم الهدی که زیاد استقبال شد

در صحبت اول آقایان ...، ...، ... ، ... و نهایتا آقای ...

در جلسه بعدی دکتر ... هم اضافه شد

مهمترین محورهای صحبت اول اینها بود:

آقای ... از خواب خود صحبت کردند. حضرت زهرا را به خواب دیده بودند که خوشحال از تأسیس رشته بود.البته بماند که آقای ... بسیار از این دست خواب ها می بیند و در جمع های مختلف به شرح خوابهای خویش می پردازد. یکبار هم خوابی را تعریف کرد که تمام دانشگاه امام صادق را آب برداشته بوده و ایشان به کرانه ساحل می رسند.

آقای ... گفتند همانطور که یک کتاب به اسم رسانه ها، دین و فرهنگ انتشار یافته رشته ما هم این سه حلقه را کامل می کند. بماند که کتابی که ایشان گفته بودند بسیار بد ترجمه و نامفهوم بود .این مسئله تصویرسازی از میان رشته ای بودن رشته در بین همه اساتید رواج یافت. تا انتهای سال اول هم سایر اساتید حلقه در حلقه انداختند و فرضیات خود را از رشته بیان کردند

برگردیم سر موضوع اول ، آقای ... هم گرم و پر روحیه شروع کرد اما از محتوایش چیزی به یاد ندارم

آقای ... هم در میان صحبت بقیه قلم خودنویس خود را بیرون می آورد و چیزهایی برای این یکی و آن یکی می نوشت

ایشان بسیار خوش خط بودند و با شکسته نستعلیق می نوشتند

هر چه که اساتید سعی می کردند محفل آکادمیک و سنگین باشد ... این آب یخ را به روی صحبت ها می ریخت

او وعده تدوین کتابی را داد که در آن نوشته های پشت کامیون و اتوبوس ها را جمع آوری کند

و این مسئله را از وظایف اصلی رشته فرهنگ و ارتباطات می دانست

در آن جلسه آقای ... جلوه خاصی داشت چرا که هم از نظر مذهبی نظر بچه ها را جلب کرده بود و هم اینکه جزو

کسانی بود که اخیرا پایان نامه خود را در زمینه گردشگری دفاع کرده بود و از این جهت اهمیت داشت

اما هیچ بحث تخصصی و نظام یافته در ادامه در این موضوع خاص از ایشان ندیدیم

و این ادامه فقط به آن جلسه و جلسات دیگر ختم نشد که به 5 سال حضور ما در این رشته ختم شد

البته ندیدن دلیل بر نبودن نیست

آقای ... هم از همان ابتدا متواضع و ساکت بود

یادم می آید یکی از بچه ها سوال سختی کرد که اساتید در جواب مانده بودند

شما چه شدید که ما هم مثل شما شویم؟

بازار کار؟

ما هویتا چه موجودی هستیم؟

آقای دکتر ... گفت این همان سوالهاییه که در ابتدای راه ما هم داشتیم

ولی الان دیگه به مسیری که رفتیم شک نمی کنیم

چرا که بسیار پیشنهاد از سازمانهای مختلف داریم

... می گفت من به طور رسمی در هیچ سازمانی کارمند نیستم

هم در صدا و سیما هستم هم ارشاد و هم جاهای دیگه

بقیه هم این جواب را کامل کردند

راستش رشته و اساتید هیچ هویتی نداشتند

و همه در ابتدای یک راه بودند

راهی که دانشجویانی مثل ما قرار بود اعتباربخش اون باشند

 

و این داستان ادامه دارد . . .

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۲
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۲ ب.ظ

رفتن دکتر باهنر، آمدن دکتر بشیر

اول اردیبهشت 86 این متن رو نوشتم. متن پایینی هم مرتبط با همین متنه!

طی حکمی از سوی حضرت آیت‌ا... مهدوی کنی، دکتر حسن بشیر به عنوان رییس دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات منصوب شد.


در این حکم ضمن تشکر از دکتر باهنر، رییس سابق این دانشکده، توجه به رسالت تبلیغی این دانشکده، ارتقاء وضعیت علمی و پژوهشی، نگاه میان رشته‌ای، تولید علم و مرجعیت علمی و ارتباط با سایر مراکز و اشخاص برای جلوگیری از محدود شدن فضای علمی دانشکده به عنوان رؤوس دیدگاههای ریاست دانشگاه ابلاغ شده است.

 

من به عنوان یکی از دانشجویان کد سرفراز هشتاد و چهار معارف اسلامی فرهنگ و ارتباطات نیز، انتصاب دکتر را به عنوان ریاست دانشکده معارف اسلامی فرهنگ و ارتباطات تبریک می گویم و از زحمات خستگی ناپذیر استاد ارجمندمان دکتر ناصر باهنر تقدیر و تشکر صمیمانه می نمایم.

 

یادش بخیر، 24 اردیبهشت 86، سالن ولایت تالار امام خمینی (ره)، یه جمع با صفای دانشجویی، شعر طنز حسین همازاده و ...

امروز خانواده نه چندان بزرگ فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) که به زحمت دور هم جمع می شه، یه بار دیگه دور هم جمع شد. اونم با حضور حداکثری بچه ها.

این بار برای بزرگداشت فردی که - بهتر بگم: مردی که - نه تنها تو آبیاری و کاشت و داشت و برداشت رشته سهیم بود؛ بلکه از قبل کاشت و تاسیس رشته به فکر رشته بود.


دکتر ناصر باهنر!  دکتر ناصر باهنر: رئیس سابق دانشکده معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع). مردی که چند روزی است که جای خود را به مردی دیگر از خانواده فرهنگ و ارتباطات، یعنی دکتر حسن بشیر داده اند.

دکتر ناصر باهنر، فرزند شهید بزرگوار باهنر؛ دومین ریاست دانشکده  دکتر ناصر باهنر: رئیس سابق دانشکده معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات. (تکراری دارم می نویسم؟ خودم هم فهمیدم! ولی چی کار می شه کرد!) گرفتار عشق تحقیق شده است. پژوهش و تحقیق. واژگانی که با حیات دانشمندان پیوند خورده.

امروز باهنر، تو سالن ولایت اداره کل فرهنگی دانشگاه امام صادق(ع) مهمان بچه هایش بود. البته آقای اقوامی (استاد تدبیر زندگی ما در سال گذشته و از پیش کسوتان زحمت کش دانشکده) هم این فرصت را مغتنم شمردند و از دکتر باهنر با بسته ای بزرگ تقدیر کردند.

آقا ناصر (یه دفعه خیلی صمیمی شدیم؟ خب رفیقمونه دیگه! ارتباط انسانی را با هم گذروندیم!) به خواست بچه ها تو این برنامه کتابش (رسانه ها و دین) را برای بچه ها یه جور معرفی کرد که احتمالا همه جذب شن برن بخونن.

یه کلیپ از دکتر باهنر و یه قطعه طنز خیلی قشنگ به سبک نوشته تذکره الاولیای عطار - آن گاه که از شیخ منصور حلاج می نویسد- از نکات جالب این مراسم بود.

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۲
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۱ ب.ظ

نوآوری دو سال پیش

این مطلب چند روز قبل از تحویل سال 86 (سال نوآوری!) نوشته شد. ببینید! سرشار از تحول و نوآوری بودیم و پیام رهبری هم کاملا در راستا! در ادامه هم بخشی از متن مربوط به اعمال عید نوروز در مفاتیح الجنان که مربوط به همون روزها می شه رو می آرم!

 

قراره وبلاگ رو متحول بکنم! قالبش رو عوض کنم. مثلا با دعای عهد شروع بشه. شمارنده دربالای صفحه، چند تا مارکیو!، پرچم ایران، حدیث و ... داشته باشه.

اولش می خواستم دعای فرج رو بذارم. بعد گفتم اونو همه بلدن، نوآوری کنیم، دعای عهد را گذاشتم.

مارکیوی (نوار سبز با متن متحرک) بالای عنوان پاورقی دعای عهد خواهد بود که اینجا هم متنش رو می ذارم.

بسم الله الرحمن الرحیم"  اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاىَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها حَیِّهِمْ وَمَیِّتِهِمْ وَعَنْ والِدَىَّ وَوَُلَْدى وَعَنّى مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِیَّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَمِدادَ کَلِماتِهِ وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ کِتابُهُ وَاَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ اَللّهُمَّ اِنّى اُجَدِّدُ لَهُ فى هذَا الْیَوْمِ وَفى کُلِّ یَوْمٍ عَهْداً وَعَقْداً وَبَیْعَةً فى رَقَبَتى اَللّهُمَّ کَما شَرَّفْتَنى بِهذَا التَّشْریفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضیلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ فَصَلِّ عَلى مَوْلاىَ وَسَیِّدى صاحِبِ الزَّمانِ وَاجْعَلْنى مِنْ اَنْصارِهِ وَاَشْیاعِهِ وَالذّآبّینَ عَنْهُ وَاجْعَلْنى مِنَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ طائِعاً غَیْرَ مُکْرَهٍ فِى الصَّفِّ الَّذى نَعَتَّ اَهْلَهُ فى کِتابِکَ فَقُلْتَ صَفّاً کَاَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصوُصٌ عَلى طاعَتِکَ وَطاعَةِ رَسوُلِکَ وَآلِهِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ اَللّهُمَّ هذِهِ بَیْعَةٌ لَهُ فى عُنُقى اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِاَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ وَرَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْأِنْجیلِ وَالزَّبُورِ وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ وَرَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ وَالْأَنْبِیآءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ وَبِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ وَمُلْکِکَ الْقَدیمِ یا حَىُّ یا قَیُّومُ اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى اَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ وَبِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْأخِرُونَ یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ وَیا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ وَیا حَیّاً حینَ لا حَىَّ یا مُحْیِىَ الْمَوْتى وَمُمیتَ الْأَحْیآءِ یا حَىُّ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقآئِمَ بِاَمْرِکَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ و عَلى ابآئِهِ الطَّاهِرینَ عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها وَعَنّى وَعَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَمِدادَ کَلِماتِهِ وَما اَحْصاهُ عِلْمُهُ وَاَحاطَ بِهِ کِتابُهُ اَللّهُمَّ اِنّى اُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا

 وَما عِشْتُ مِنْ اَیَّامى عَهْداً وَعَقْداً وَبَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى لا اَحُولُ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ اَنْصارِهِ وَاَعْوانِهِ وَالذَّابّینَ عَنْهُ وَالْمُسارِعینَ اِلَیْهِ فى قَضآءِ حَوآئِجِهِ وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ وَالْمُحامینَ عَنْهُ وَالسَّابِقینَ اِلى اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اَللّهُمَّ اِنْ حالَ بَیْنى وَبَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَاَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى شاهِراً سَیْفى مُجَرِّداً قَناتى مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى اَللّهُمَّ اَرِنىِ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ وَاکْحَلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ منِّى اِلَیْهِ وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَاَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ وَاشْدُدْ اَزْرَهُ وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ وَاَحْىِ بِهِ عِبادَکَ فَاِنَّکَ قُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ اَیْدِى النَّاسِ فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْ‏ءٍ مِنَ الْباطِلِ اِلاَّ مَزَّقَهُ وَیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُحَقِّقَهُ وَاجْعَلْهُ اَللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْکامِ کِتابِکَ وَمُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دینِکَ وَسُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَاجْعَلْهُ  اَللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَاْسِ الْمُعْتَدینَ اَللّهُمَّ وَسُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ بِرُؤْیَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ اَللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ اِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَنَریهُ قَریباً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ یا مَوْلاىَ یا صاحِبَ الزَّمانِ

 

نوروز در مفاتیح الجنان

"اما اعمال عید نوروز پس چنان است که حضرت صادق‏علیه السلام به مُعَلَّى بن خنیس تعلیم فرموده که چون روز نوروز شود غسل کن و پاکیزه‏ترین جامه‏هاى خود را بپوش و به بهترین بوهاى خوش خود را خوشبو گردان و در آن روز روزه بدار پس چون از نماز پیشین و پسین و نافله‏هاى آن فارغ شوى چهار رکعت نماز بگذار یعنى هر دو رکعت به یک سلام و در رکعت اوّل بعد از حمد ده مرتبه سوره اِنَّا اَنْزَلْناهُ بخوان و در رکعت دوّم بعد از حمد ده مرتبه سوره قُلْ یا اَیُّها الْکافِروُنَ و در رکعت سیّم بعد از حمد ده مرتبه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ و در رکعت چهارم بعد از حمد ده مرتبه قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ بخوان و بعد از نماز به سجده شکر برو و این دعا را بخوان: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِیآءِ الْمَرْضِیِّینَ وَعَلى جَمِیعِ اَنْبِیآئِکَ وَرُسُلِکَ بِاَفْضَلِ صَلَواتِکَ وَبارِکْ عَلَیْهِمْ بِاَفْضَلِ بَرَکاتِکَ وَصَلِّ عَلى اَرْواحِهِمْ وَاَجْسادِهِمْ اَللّهُمَّ  بارِکْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَبارِکْ لَنا فى یَوْمِنا هذَا الَّذى فَضَّلْتَهُ وَکَرَّمْتَهُ وَشَرَّفْتَهُ وَعَظَّمْتَ خَطَرَهُ اَللّهُمَّ بارِکْ لى فیما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ حَتَّى لا اَشْکُرَ اَحَداً غَیْرَکَ وَوَسِّعْ عَلَىَّ فى رِزْقِى یا ذَا الْجَلال وَالْأِکْرامِ اَللّهُمَّ ما غابَ عَنّى فَلا یَغیبَنَّ عَنّى عَوْنُکَ وَحِفْظُکَ وَما فَقَدْتُ مِنْ شَىْ‏ءٍ فَلا تُفْقِدْنِى عَوْنَکَ عَلَیْهِ حَتَّى لا اَتَکَلَّفَ ما لا اَحْتاجُ اِلَیْهِ یا ذَا الْجَلالِ وَالْأِکْرامِ چون چنین کنى گناهان پنجاه ساله تو آمرزیده شود و بسیار بگو یا ذَا الْجَلالِ والْإِکْرام." از مفاتیح الجنان

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۱
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۱ ب.ظ

مطالب آموزشی و تجربیات وبلاگی

نمونه هایی از مطالب روز آموزشی و تجربیات وبلاگی که تو سری قدیم پاورقی داشتیم:

یه قابلیت جدید تو وبلاگها: پیش نمایش لینکها تنها با سراندن ماوس!
یه مدتی می شه که کمتر مطلب آموزشی می نویسم. شاید سوژه کمه! این دفعه می خوام یه قابلیت جالب برای وبلاگدارها و وبلاگنویس ها معرفی کنم که خودم کمتر تو وبلاگها دیدم: دیدن پیش نمایش لینکهای سایتها و وبلاگهای دیگه تو وبلاگ شما.

 شما از این به بعد می تونین، پیش نمایش سایتها و وبلاگهایی که به اونا لینک دادم رو ببینین، اونم تنها با یه سراندن ماوس روی اونا. وقتی نشانگر ماوس روی لینکی(یه لینک به بیرون از این وبلاگ) برده می شه، یه پنجره کوچیک باز می شه که صفحه ای که به اون لینک داده شده رو نمایش می ده. تا اگه نخواستین به اون سایت یا وبلاگ نرین! یا تشویق بشین که برین!

اگه این قابلیت رو فعال ندیدین، روی گزینه Turn On Previews تو این پنجره    که پایین قسمت پیوندهای یه مسافر این وبلاگ (سمت چپ، ششمین قسمت) کلیک کنین و بعدش یه F5یا Refreshکنین. کمی صبر کنین تا صفحه کاملا بالا بیاد. البته برای بار دوم زیاد طول نمی کشه.حالا دیگه حتما باید فعال شده باشه.

اگه شما هم خواستین تو وبلاگتون از این قابلیت رایگان استفاده کنین، روی یه لینک برین، بعد گزینه get free previews رو تو پنجره پیش نمایش کلیک کنید. مراحل کار خیلی ساده است. روی get started nowکلیک کنین. تو صفحه ای که می آد انتخاب رنگ که اختیاری است. ولی در پایین صفحه سه تا انتخاب دارین در مورد چگونگی نمایش این قابلیت که مثلا آیکون این قابلیت نمایش داده بشه یا نه. روی continue کلیک کنید. تیک I agreeرا بزنین. آدرس وبلاگ و ایمیلتون رو هم تو کادرهای خودش وارد کنین. و enter.  تو مرحله بعدی (سوم) کد مربوطه رو ویرایش قالب وبلاگتون کپی کنین بین دو تا .اگه نشد، خبرم کنین.

 

شما از این غلطها نکنید!

ما یه غلطی (=اشتباهی) کردیم و اونم به قیمت از دست رفتن قالب وبلاگم که برای طراحی اش کلی فسفر سوزونده بودم تموم شد. (خودنیم غلط و اشتباه از نظر معنی که با هم فرقی ندارند! پس بذارین یه جور حرف بزنیم که احیانا خنده ای هم بر لب بیاد!)

شما این غلط رو نکنین که در آن واحد ۲ صفحه مدیریت وبلاگ مثلا تو بلاگفا باز کرده باشین و به ایجاد تغییرات تو وبلاگها بپردازین. چون بلاگفا قاتی می کنه و همون بلایی که سر من یعنی (پاک شدن قالب یکی) اتفاق می افته. یعنی شما  دو وبلاگ خواهید داشت ولی قالب و تنظیمات یکی متعلق به دیگری است! همیشه از مدیریت یکی خارج بشین و بعد به مدیریت دیگری بپردازید. با یه دست دو هندوانه برندارین! من سالها برمی داشتم ولی آخرش یه بار اینطوری شد و ...

 

راههای بالابردن بازدید روزانه وبلاگ

وبلاگ یا وب سایت بدون بازدید کننده وجود ندارد. وبلاگ شما باید بازدید کننده داشته باشد تا به رسمیت  برسد و برای این کار باید آن را بازاریابی کنید. این راهها تو سایت گرداب گسترده گیتی پیدا کردم. خواندنش شاید برای شما هم جالب و مفید باشد.

1- برای وبلاگ یا سایتتان محتوایی منحصربفرد تهیه کنید. یعنی افراد نتوانند آن متن یا مطلب را جای دیگری روی وب بیابند. اگر لینکی به سایتی می‌دهید، نظرات شخصی و تحلیلی خودتان را اضافه کنید. تا آنجا که امکان داشته باشد، تحقیق کنید و نظرات دیگران را بپرسید و بعد با توجه به اطلاعاتی که به دست آورده‌اید مطلب خود را بنویسید و بر روی وبلاگ یا سایتتان منعکس کنید.

 

2- برای وبلاگ یا وب سایتتان، همیشه به یاد داشته باشید که شما نقش یک روزنامه‌نگار را دارید. فکر کنید که این کار، کار حرفه‌ای شماست، هیچ روزنامه‌نگار حرفه‌ای به دنبال جلب نظر و جلب توجه مخاطبین و خواننده‌هایش نیست، او یافته‌ها، اخبار و رویدادها و دیدگاه‌های خودش را می‌نویسد و می‌رود به دنبال تکمیل‌تر کردن پیامش. من این را در وبلاگهای بسیاری دیده‌ام که وبلاگ‌نویس به خواهش و تمنا افتاده است برای اینکه بازدید کننده‌ها نظراتشان را بنویسند (کامنت بگذارند) - اینجور برخوردها، خواننده‌ها را زده می‌کند و فراری می‌دهد.

 

3- دنیای وبلاگ و وب سایت شما، دنیایی مجازی است، در این دنیای مجازی باید حضور الکترونیکی خودتان را و آدرس وبلاگ خودتان را به آگاهی مردم (آنان که برخط هستند) برسانید، اما از دنیای واقعی غافل نشوید، در دنیای Offline افراد بسیاری هستند که شاید به دنبال شما می‌گردند، کارت ویزیت داشته باشید و آدرس سایت یا وبلاگ خودتان را به آنها بدهید.

 

4- ارتباطات خودتان را با مخاطبین‌تان افزایش دهید، بالا بردن ارتباطات یعنی تبلیغات. روزی دو نفر جدید به دایره‌ی نفوذ خود اضافه کنید، و این دایره را گسترش دهید، چه بهتر که دایره نفوذتان از شما دور باشد، اگر دور است، نزدیک‌اش کنید و اگر نزدیک است از خودتان دورش کنید یعنی آن را گسترش دهید.

 

5- در انتهای همه پیام‌های الکترونیکی‌تان در پاراگرافی جداگانه و کوچک بیوگرافی مختصری از خود بدهید - چنین پاراگرافی در انتهای مقالات‌تان را می‌گویند Resource Box و در انتهای نامه امضا یا signature؛ آدرس وبلاگ یا وب سایت‌تان را در این پاراگراف قرار دهید.

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۱
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۱ ب.ظ

انقلاب در برابر بخش عربی

اول ترم4 (بهمن1385)، خیلی شور انقلاب داشتیم. با بخش عربی در افتاده بودیم. انقلاب بزرگی بود که دیگران به اندازه کافی باخبر نشده بودند. بخش خیلی ترسیده بود، تهدید شده بودیم و کسی (از دانشکده یا ...) حمایتمان نکرد. اولین تجربه جدی انقلابی گری... . نوع نگاه و حرف زدمون هم جالب بود!

سعی می کنم که وبلاگ رو هر آخر هفته به روز کنم. البته این روزها ممکنه زودتر هم این کار رو بکنم!

این هفته ترم جدید دانشگاه امام صادق (ع) شروع شد. بذار یه جور دیگه بگم: دوباره مصیبتها آغاز شد! البته ما دیگه  از درسها و حجم وحشتناک اونا نمی ترسیم. الان ترم چهارم ماست. فقط یه چیز ناراحتمون می کنه و  اون برابر نبودن ساعت درسها با واحدهاست. 

یه عنوان مثال کاری که الان بخش عربی کرده اینه که به ازای یه سه واحد قواعد عربی (که یه درس کاملا نظریه)  سه تا یک و نیم ساعته کلاس گذاشته! البته باید در نظر گرفت که وقتی کلاس قواعد عربی (مثلا) ساعت سه شروع میشه، تا چهار و ربع یا چهار و نیم ادامه پیدا می کنه و شما نمی تونین از وقتتون استفاده بهینه کنید چون باید تا کلاس بعدی 45 دقیقه صبر کنید.درس دیگه ای هم برای این ۴۵ دقیقه نمی تونین بگیرین! مثل این که یه درس دو ساعته است! آره! به خاطر همین نیم ساعت تلاقی (و بعبارتی دقیق تر یه ربع و شاید هم کمتر برای اساتید دودر!)خیلی از درسها رو این ترم نمی شه گرفت. همش هم این آقای لاجوردی(رئیس بخش عربی دانشگاه امام صادق(ع)) می گن که می گه طبق مصوبه وزارت علوم حداقل باید سه ساعت بیاین! ما خواستیم تا حداکثر بیاین. میخوای این درس رو نگیر! برو حذف کن. از  جدیدترین افاضات این آقا (بعد از شنیدن نیم ساعت استدلال منطقی دانشجویان و تمسخر ایشان) این بود: آره! اصلا بی منطقیه! همینه که هست!  این درستون هم حذف شده (تلقی کنین) خدا حافظ.(و با عصبانیت از کلاس خارج شد!)

برای ما بچه های کد 84 فرهنگ و ارتباطات(ارتبی ها) این جور حرف زور شنیدنها عادتمون شده. خدایی اش اونقدرها هم ناراضی نیستیم.  اگه این درسها مفید باشند(که ان شاءالله هستند!) افزایش ساعت اونا به نفع ماست!!!!(خودم هم تعجب کردم!) مشکل این ترم ما با بخش عربی اینه که ساعت درس قواعد عربی با درس اندیشه اسلامی 4(آخرین کلاس طرح مطالعاتی آثار شهید مطهری) تلاقی داره. اونم فقط یه ربع! به خاطر همین یه ربع ما نمی تونیم این درس رو برداریم.(البته یه تعداد خیلی محدودی مثل من می تونن با تحمل بدترین شرایط و بدترین برنامه عمرشون این درس رو بر دارن، ولی به خاطر حفظ وحدت و اتحاد(وحدت کلمه رمز پیروزی ماست:از امام راحل.(درسی که انقلاب به ما داد))،منافع کد را مد نظر قرار می دیم و تا حالا نگرفتیم). استاد درس قواعد عربی آقای اسودی (جوانی که کارشناس ارشد ادبیات عرب داره و برای اولین بار قرار بود قواعد عربی وحشتناک دانشگاه امام صادق (ع) رو به ما درس بده!) راضیه که ساعت کمی (در حد همون یه ربع) جابجا بشه. ما هم راضی هستیم. ولی این وسط قاضی(!) آقای لاجوردی رضایت نمی ده! نمی دونم که به ایشون چه ربطی داره ولی نمی شه! به خاطر یه ربع از سه ربعی که یه دفعه اضافه کردن، سه واحد ما در حال پریدنه. البته یه واحد دیگه هم به همین خاطر پریده!(چون فکر کرده ما عناد داریم و دشمنی داریم یه واحدمون رو حذف کرده!) ما بی خیال نبودیم. کلی تلاش، کلی مذاکره کردیم. جواب نداد. از  قدرتمندترین شخصیتهای دانشگاه خواستیم باهش صحبت کنن، راضی نشد. بی منطقیه دیگه! تازه یه درس دیگه مون که مربوط به بخش عربی بود(قرائت و  ترجمه قرآن کریم1) رو همیشه تهدید به حذف می کرد(حتی سر امتحانات پایان ترم گذشته وسط امتحان! تو سالن جلوی اون همه آدم!) آخرین جمله هایی که ازش شنیدم این بود: این درس حذف شده! برای سلامتی آقای لاجوردی دعا کنین. سیده! به گردن بعضی ها (شاید) حق داشته باشه. من این ترمم با 16 واحد داره شروع می شه! دعا کنین.(نگین آقا بیاد انتقام ما رو بگیره!  چون سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون. اینو آقای لاجوردی خوب می دونه.)البته تا سه شنبه خیلی مونده و من امیدوارم که قضیه حل بشه. این چهارشنبه هم براش بطور کامل حسن نیت و بی گناهی خودمون رو ثابت کردیم. آقای لاجوردی هم بر عکس اعترافی که کرده به نظر نمی آد، اونقدرها عناد داشته باشه و بی منطق باشه! احتمالا آقای لاجوردی از جای دیگه ای عصبانی است. چیزی حرفی از کسی شنیده که ...

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۱
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۱ ب.ظ

آشنایی با دانشگاه امام صادق (ع)

یکی از متن های اولیه معرفی دانشگاه از نظر من. در ادامه اش هم چند تا متن مشابه که بعدا نوشته شده اند (بنا به اقتضائات) رو می آرم. (البته طبیعتا برخی مطالب و محتویات کمی ممکنه تغییر کرده باشه. مثل این نکته که گزینش الان منحصر در تابستون نیست و از روی معدل حتی در طول سال (قبل شرکت در کنکور) داوطلب برای مصاحبه دعوت می شه.)

 

طبق فلسفه اولیه این وبلاگ یکی از کاربردهای این وبلاگ(پاورقی) یادداشت نویسی و ایجاد یک دائره المعارف آزاد بود. این تقریبا دومی مطلب از این دست است. این اولی اش بود.

دانشگاه امام صادق(ع) اوایل انقلاب سال 61 تاسیس شد. تهران، بزرگراه چمران، پل مدیریت. از در که می ری تو انگار اومده تو بهشت. السجن الاخضر. زندان سبز. لقبی که بچه ها به دانشگاه دادن. شش تا رشته داره که همه با معارف اسلامی شروع می شن بجز رشته الهیات، معارف اسلامی و ارشاد! بقیه رشته ها که همگی کارشناسی ارشد پیوسته و معمولا هفت ساله هستند:معارف اسلامی و مدیریت، معارف اسلامی و حقوق، معارف اسلامی و علوم سیاسی، معارف اسلامی و اقتصاد و معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات. این آخری نتیجه بیست سال فعالیت دانشگاه است. چند تا از فارغ التحصیلان کدهای اول دانشگاه فکراشون رو گذاشتند رو هم و دیدند که لازمه چنین رشته ای تاسیس بشه و شد! همین جوریه. می بینن یه درس لازمه، به برنامه درسی اضافه می شه! مهارتهای تحصیلی همین جوری اضافه شد. تدبیر زندگی هم. طرح شهید مطهری(هشت واحد اندیشه اسلامی و مطالعه آثار شهید مطهری)هم. دانشگاه رشته های کارشناسی ارشد ناپیوسته هم داره:اندیشه سیاسی اسلام و تاریخ تشیع... همین طور دکترا: مثل فرهنگ و ارتباطات...

بزرگترین شخصیتهای آن روز ایران دانشگاه ما رو بوجود آوردن. امام سید علی خامنه ای  (رئیس جمهور وقت)، آیت الله منتظری (قائم مقام رهبری)، آیت الله مشکینی و آیت الله  محمد رضا مهدوی کنی(رئیس جامعه روحانیت مبارز: از بزرگترین احزاب ایران تا سال 76).  رئیس دانشگاه از بدو تاسیس حاج اقا مهدوی بودند که انصافا خوب دانشگاه رو هدایت  کردند. به ویژه در بحران هشت ساله گذشته. بچه ها برای طول عمر ایشان دعا می کنن.  می ترسند جانشین ایشان(هر که باشد) دانشگاه رو پولی کند و یا مقررات رو وحشتناک کنه!

دانشگاه امام صادق(ع) بالاترین آمار شهدای دفاع مقدس به نسبت جمعیت رو داره.

چند تا کلیدواژه مرتبط با هم می نویسم تا بعدها در موردشون چیزی بنویسم: بخش عربی و آقای لاجوردی، بخش زبان و آقای محقق، بخش عمومی و معارف، مسجد دانشگاه، مقبره الشهداء، سایت و اطلاع رسانی، استخر، تربیت بدنی و آقای لک، دکتر سعید مهدوی کنی، حضرت آیت الله مهدوی کنی، حاج آقا مباشری، دکتر همایون، سید صالح هاشمی گلپایگانی،گزینش وحشتناک دانشگاه امام صادق(ع)، مرکز مهدویت و قرارگاه انتظار، بسیج، اعزام مبلغ، اردوهای جهادی، دانشکده فرهنگ و ارتباطات، بقیه دانشکده ها!،انجمن وبلاگ نویسان:بیسو، طرح شهید مطهری، طرح تدبر و تفسیر قرآن کریم، غرب شناسی، تالار و کتابخونه،حضرت آیت الله باقری کنی، اداره کل فرهنگی و دانشجویی، ایام امتحانات، انتخاب واحد و ترم تحصیلی، انتظامات،فعالیتهای فوق برنامه،وبلاگها و سایتهای بچه ها ... و هر چی که به دانشگاه امام صادق(ع) مربوطه.

 شما بگین از چی بنویسیم!

 از همه تون هم دعوت می کنم که معرفی خودتون از هر کدوم از اینها رو بنویسین. به نام خودتون می زنم تو وبلاگ. فرقی نمی کنه دانشجوی ما باشید یا یه روز تو دانشگاه بوده باشین یا فقط با امام صادقی ها گشته و اونا رو دوست دارین. منتظرم. خاطراتتون یا شنیده هاتون از دانشگاه رو هم می زنیم. دیگه چی می خوای؟

 

متن دوم:

16 دی 86، بنا به در خواستهای متعدد ایمیلی و کامنت، این متن رو نوشتیم.

یه بنده خدایی اطلاعاتی راجع دانشگاه امام صادق (ع) می خواست. رشته اش ریاضی بود و احتمالا از هشتاد و هفتی ها دانشگاه امام صادق (ع) خواهد بود. نمی شناسمش، برام کامنت گذاشته و گفته که وبلاگ نداره.

دانشگاه امام صادق (ع) خیلی خوبه، اما.... گل و خار همیشه کنار همند. سیستمِ کثیفیه. می دونم! همه خوبی ها با هم یه جا جمع شدنش خیلی سخته. خوبی های زیادی تو دانشگاه امام صادق هست که جای دیگه نیست. اما کنار این خوبی ها، دانشگاه امام صادق (ع) اسیر یه سری بدی ها هم هست. البته این بدی ها این قدر نبوده که بخواهیم از دانشگاه امام صادق (ع) بریم یا فکر کنیم جایی بهتر از اینجا هم هست. (تو ایران) این که می بینین ما امام صادقی ها حتی بچه مثبتهامون تو وبلاگهامون این قدر به دانشگاه امام صادق (ع) فحش می دیم و انتقاد می کنیم ان شاءالله برای بهتر شدن اموره. برای اینه امید داریم ممکنه یکی که اینو رو می خونه بتونه کاری برای دانشگاه امام صادق (ع)، این داشنگاهی که قراره یه کاریهایی بکنه، بکنه.

شایعات زیادی پشت سر دانشگاه امام صادق (ع) هست. توجه نکنین. البته بعضی ها شون شایعه نیست. شما نمی تونین تو خوابگاه امام صادق (ع) تلویزیون داشته باشین. این یه واقعیته که به هر دلیلی وجود داره. گرچه معمولا من از این قوانین دفاع می کردم ولی الان دلیلی نمی بینم که دفاع کنم. قبلا می گفتم چون تلویزیون مانع درس خوندنتون می شه، اونم مثل شطرنج نباید تو خوابگاهها باشه. سالن تلویزیون دانشگاه امام صادق (ع) کافیه. ولی الان تقریبا مطمئن شدم این حرفا شاید بهونه باشه. این که امام صادقی ها تا هفت سال نمی تونن ازدواج کنن، دروغه. حاج آقا مباشری، روز عید غدیر وقتی اومد مسجد دانشگاه امام صادق (ع) و رفت جایگاه پیش نماز، قبل شروع نماز دعا کرد همه زودتر ازدواج کنن. البته این نکته رو به صراحت می گم که خیلی ها با ازدواج دانشجویی میونه خوبی ندارن و در نتیجه به نظر من این سنت رسول الله رو ... .

نمی خواستم اصلا درباره دانشگاه امام صادق (ع)بنویسم. یهویی درباره دانشگاه امام صادق (ع)نوشتم. می خواستن درباره درس ها و استادهای این ترم خودم تو داتشگاه امام صادق (ع) بنویسم.

دانشگاه امام صادق (ع)، خیلی خوبه ولی باید خیلی بهتر از این ها باشه. از سایت دانشگاه امام صادق (ع) گزارش سفر دکتر خندان به لبنان رو بخونین تا بفهمید چی می گم .

 

متن سوم: فرآیند پذیرش در دانشگاه امام صادق(ع) از ثبت نام تا قبولی

2مرداد87، بازنویسی مجددی داشتیم

بسم الله الرحمن الرحیم

دوباره داره ایام گزینش شروع می شه. وبگذر هم نشون می داد که تعداد زیادی با سرچ "گزینش دانشگاه امام صادق(ع)" یا مشابه اون وارد وبلاگ من شده اند. لازم می بینم که مطلبی درباره روند پذیرش دانشجو در دانشگاه امام صادق (ع) اعم از ثبت نام، مصاحبه و گزینش و تحقیقات محلی بنویسم.

شرط اول اینه که تو امتحان کنکور جز 1000 تای اول انسانی و تجربی و 2000 تای اول ریاضی باشی. (تو منطقه نه تو کشور بدون سهمیه!) البته به ترتیب از بقیه و پایین ترها هم به اسم ذخیره اول، دوم و ... دعوت می کنند که مصاحبه بشن.

شرط دوم اینه که فرم ثبت نام دانشگاه امام صادق (ع) را از توی دفترچه شماره راهنمای کنکور پر کرده باشی و فرستاده باشی. (اگه فرستاده باشی، احتمالا مجله معرفی دانشگاه(پیام صادق) بهت رسیده. اگه نرسیده بدون طبیعیه و سالهای گذشته هم به بعضی ها نمی رسید! ولی شما حتما تلفن بزنین بگین چی شد؟ چه خبر؟! این یه شماره از دانشگاهست. بگین وصل کنن گزینش! یا شماره مستقیم گزینش رو بهتون بدن!02188094001 کلا تریپ دانشگاه از بروبچ فعال و مردمی و با روحیه خوشش می آد.

شرط سوم همین روزا اسمتون تو پیک سنجش یا سایت دانشگاه isu.ac.ir در بیاد! اگه در نیومد شاید بعنوان ذخیره بهتون تلفن کنن. اگه تلفن نکردن شما تلفن بزنین بگین چی شد؟ چه خبر؟! شاید اشتباهی شده که شما رو اعلام نکردن!

توجه: لازم نیست تو برگه صدتایی انتخاب رشته اسمی از دانشگاه امام صادق بیارین. سیستم گزینش همین از سیستم کنکور جدا می شه.

شرط چهارم: شما در روز مقرر (تلفنی یا روی سایت و پیک سنجش خبر می دن؛ اگه ندادن خودتون تلفن بزنین بگین چی شد؟ چه خبر؟!) تو دانشگاه (تهران- بزرگراه چمران- پل مدیریت. از هر جا که اومدی کافیه خودتو به میدان انقلاب یا آزادی یا جایی برسونی و تجریش سوار شی، پل مدیریت پیاده شی) حاضر بشی. اولش شاید کمی دم در خودت و خانوادت معطل بشی (کمی یعنی ممنکنه به چند ساعت هم برسه! البته معمولا این معطلی به خاطر زود یا دیر رسیدن خودتونه!) ولی بعد که رفتی تو تازه شروع معطلی هاست. یه چند صفحه فرم باید پر کنی، مشخصات فردی، مهارتها، وضعیت پزشکی، دوست و آشنا و ... . کروکی خونه دوست و آشنا یادت نره. اگه نمی دونی کروکی چیه برو یاد بگیر! همیشه گزینش چی ها به شماها که به جای کروکی، نقشه داخل خونه و... می کشین می خندن! شماره تلفنها و آدرسها رو هم یادداشت کن. موبایل با شارژر چیز خوبیه. ممکنه به کارت بیاد.

 شروع معطلی ها بعد پر کردن فرمهاست. دو مصاحبه شفاهی دارید. (امیدوارم وارد اسرار گزینش نشم.) برای سوالات عقیدتی، سیاسی و هوش آماده باشید. گفتند سوالات آزمون ورودی دانشگاه امام صادق(ع) رو لو ندین تا حق کشی نشه البته تو این چند روزه کاری نمی شه کرد. مصاحبه اول سه نفر از شما می پرسند تو مصاحبه دوم یک نفر. البته شما هم وقت خواهید داشت سوال بپرسید! برگه نظر سنجی هم هست! بسته به عوامل مختلف ممکنه کل کارهاتون تو روز مصاحبه یه ساعته تموم بشه یا چندین ساعت یا اینکه شب رو هم مهمون دانشگاه بشین! البته هیچ خبری نیست! خانواده تون شاید تو رستوران دانشگاه (که امسال87 در دست تعمیر و بسته است!) 1000 تومان بدن چیزی خورن ولی شما ... . نمی دونم چی می شه ولی 86 اینطوری بود که موقع ناهار به همه داوطلبهایی که تو سالنهای گزینش بودند ناهار دادند. (نه به اونایی که هنوز نوبتشون نشده و دم در هستند.) همین طور پذیرایی های عصرانه و ... . چند سالیه با ابتکار دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات جریان راهنمایی انتخاب رشته دانشگاه راه افتاده. پارسال دانشجویان رشته های فرهنگ و ارتباطات، سیاسی، اقتصاد و الهیات برای داوطلبان مشاوره های خوبی دادند. منم جزء مشاوره دهنده ها بودم و به همین خاطر با همه اونایی که می اومدند مصاحبه بگوبخند راه می انداختیم!

راستی! موضوع مهم انتخاب اولویتها(رشته ها به ترتیب اولویتی که شما تعیین می کنین. مثلا مال من اینطوری بود: 1- فرهنگ وارتباطات 2- حقوق 3- علوم سیاسی 4- الهیات) تواین روز صورت می گیره و تا وقتی که دانشگاه هستین می تونین اولویتها رو عوض کنین. یه معرفی از فرهنگ و ارتباطات تو وبلاگ  کد سرفراز نوشتم. حتما بخونید! اصلا غلط می کنین (یعنی کار غلطی می کنین!) بدون آگاهی انتخاب رشته می کنین! علاقه تون که از روی آگاهی نیست (تقریبا100درصد داوطلبان چیزی از رشته ها و اهداف اونا، ویژگی هایی که یه دانشجوی اون رشته باید داشته باشه و ... هیچ نمی دونن. اگه بدونن در مورد هدف رشته تو دانشگاه چیزی نمی دونن! ) علاقه خودتون نیست! علاقه ایه که جامعه بهتون تزریق کرده و شما در حقیقت جو گیر شدید! کی گفته رتبه بالا باید بره برق شریف؟ بعدِ دو ترم بیاد بیرون! آگاهی، علاقه ناشی از آگاهی و صحبت با دانشجویان امام صادقی، توجه به اهداف خودتون در جهان خلقت، توجه به نیاز روز کشور (فرهنگ؟ اقتصاد؟ سیاست؟ و...) و سرانجام انتخاب آگاهانه. مثلا من پارسال حتی به بچه های المپیادی و رتبه های دو رقمی ریاضی که می دیدم بعد صحبتهام به رشته فرهنگ و ارتباطات علاقه پیدا کرده اند، این نکته رو متذکر می شدم که یه دانشجوی فرهنگ و ارتباطات باید پر نشاط، با انرژی، فعال و... باشه! ولی فرضا رشته الهیات شاید داشتن روحیه ای آرام تر متناسب تر باشه.

شرط پنجم. بعد حضور موفق در روز مصاحبه یکی دو تا دانشجو می آن محل سکونتتون از اونایی که معرفی کردین درباره شما سوال می پرسن. موفقیت در این مرحله (تحقیقات محلی) آخرین گام است.

شرط ششم. با توجه به نمره علمی (کنکور و معدل و نمره های درسهای مرتبط دبیرستان)، نمره مصاحبه ها و تحقیقات محلی معمولا هرسال 200 نفر اول به اردوی بصیرت (اردوی پیش دانشگاهی؛ آشنایی بیشتر با دانشگاه و رشته قبولی) دعوت می شوند. تا سه هفته اول شاید هم تا پایان ترم اول فرصت انتخاب خواهید داشت که می خواهید در دانشگاه امام صادق (ع) بمانید یا بروید همان دانشگاهی که جزء 100 انتخاب شما بوده یا دانشگاه آزاد یا...

اردوی بصیرت اخرین فرصت تغییر اولویتها( رشته ها)ست. که البته ممکنه نتونید موفق به این کار بشید و هر رشته ای که بهتون گفتن قبول شدید... . ولی اگر جدی بخواهید در هر مرحله ای تا ترم پنجم تغییر رشته دهید، تجربه نشان داده است، با جدیت و پررو بازی و سمج بازی و از این جور بازیها میشه! ان شاءالله بتونید رشته ای درس بخونین که نه فقط به درد دنیاتون بلکه آخرت هم به اون افتخار کنین!

یک نکته مهم: ممکن است بعضی از دانشجوهای امام صادق در صحبت با شما تمام تلاش خود را بکنند که به این دانشگاه نیایید. ممکنه تک تک جملات اونا درست باشه. مثل حرفهای وبلاگ من. ولی مطمئن باشین تجربه واقعیت دانشگاه با برداشتی که شما از حرفهای اونا می کنین متفاوته. اگه دانشگاه شما رو قبول کرد، شما هم حداقل اون چند روزی که فرصت دارین به دانشگاه بیاید. گفتنی ها زیاده و وقت کم. شاید باز هم نوشتم.

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۱
حمید درویشی شاهکلائی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۵:۵۵ ب.ظ

کارکرد اطلاع رسانی پاورقی

یه مدت کارکرد اطلاع رسانی اخبار دانشگاه رو هم برای خودمون قائل بودیم!

*-* پنج شنبه: شحات انور در دانشگاه امام صادق

دارالقرآن الکریم دانشگاه امام صادق علیه السلام با همکاری دارالقرآن بسیج دانشجویی کشور در روز پنجشنبه 27 مهرماه برابر با 25 رمضان برنامه انس با قرآن را با حضور قراء بین‌المللی اجرا خواهد نمود.

اسماعیل‌پور، مسؤول دارالقرآن دانشگاه امام صادق علیه‌السلام با اعلام این خبر افزود: برنامه با حضور محمد شحات انور قاری مصری و برخی دیگر از قراء بین‌المللی ایرانی و غیرایرانی از ساعت 16 تا 18 روز پنجشنبه در مسجد دانشگاه اجرا خواهد شد.

شایان ذکر است ورود عموم مردم قرآن دوست به این محفل نورانی آزاد است.

*-* افطاری وبلاگ نویسان دانشگاه امام صادق (ع)

به همراه معرفی برترین وبلاگ های دانشجویی

و معرفی وبلاگ نویسان ورودی ۸۵

شنبه ۲۹ مهرماه  بعد از نماز مغرب و عشاء      تالار امام خمینی (ره)

 *-*دوباره امتحان

 برنامه امتحانات میان نیمسال و پایان نیمسال دانشگاه تو سالن یک کلاسها زده شده. به برنامه توجه کنید.

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۱۷:۵۵
حمید درویشی شاهکلائی

شبهاتی پیرامون دانشگاهمون بود که لازم بود برای برطرف کردن لیستی از وبلاگها را جمع آوری کنیم. راستی ما اولین انجمن وبلاگ نویسی دانشجویی بودیم! متاسفانه تو به روز آمد کردن لیست کوتاهی کردیم!

حضور امام صادقی ها در فضای مجازی اینترنت

محمود سیفی*تاملات:مجید بذر افکن*تردید*پاسخگویی سران سه قوه *جهاد مجازی *۷کلید*اسلام ناب*دین در جهان امروز*اسلام و غرب*فرهنگ وارتباطات نگاه...**حقوق ایران و فرانسه*مقالات حقوقی**شهدای هویزه*شب نامه ها*کوهپیمایی در ایران*ای تو تنها خوب دنیا*طلبه-دانشجو ـاز ۸۵ تعطیل شده!*Mohammad Reporter *شیعه*شیدایی*امام خامنه ای*حل المسائل*یادنامه*پلخمون*دورگه*پدر خوانده *خاکریز*چشم انداز*پیامبر اعظم*سربازی*

 

امام صادقی ها هم تو کار وبلاگ و اینترنت هستند!+لیست ولینک وبلاگها

خیلی دانشگاه ما مظلومه. حرفهایی راجع به دانشگاه می شنوم که اصلا واقعیت نداره. آدم شاخ در می آره! مثل ممنوعیت ازدواج، تلویزیون، خروج بدون اجازه از دانشگاه و ... . اصلا این خبرها نیست. یکی از داغترین موضوعات دانشگاه که در حضور سرزده احمدی نژاد هم مطرح شد، همین بحث خوابگاه متاهلین بود. سالن تلویزیون به ویژه موقع افطار ماه رمضون یا پخش برنامه ای مهم مثل بعضی فیلم های دفتر سینمایی یا فوتبال شبکه ۳ از شلوغ ترین جاهای دانشگاهست. بله! کاستی هایی هست ولی نسبت به خیلی جاهای دیگه وضع بهتره. من از سرعت اینترنت و کلا امکانات اتصال به شبکه جهانی وب تو دانشگاه ناراضی ام ولی با همین وضع هم ما وبلاگ داریم. یکی از حرفهایی که پشت سر ماست و خیلی ها باور ندارن اینه که امام صادقی ها اینترنت نمی رن و ... . خیلی ها تو وبلاگهای ما کامنت گذاشتن که فکرش رو نمی کردن امام صادقی ها وبلاگ داشته باشن! امروز می خوام بهتون بگم که بچه های دانشگاه امام صادق نه فقط تو اینترنت خیلی فعالند بلکه اولین و شاید تنها انجمن وبلاگ نویسی دانشجویی کشور را دارند!

 از سال ۸۳ به همت بچه ها این انجمن که اسمش شده بیسو (bisu=bloggers of imam sadiq univetsity) تشکیل شده، جلسه می ذاره، جشنواره می ذاره، همایش برگزاره، وبلاگ نویسی یاد می ده و ... . اینم آدرس وبلاگشه: http://www.isu.blogfa.com  اینم یه مطلب کوتاهیه درباره این که چرا این انجمن به وجود آمد. (البته با کمی دقت متوجه می شید که اول انجمن به وجود بعد این مطلب نوشته شد)

 

چرا؟

 

کارى کنید که دانشگاه امام صادق، مرجع تحقیقات مراکز علمى و دانشگاه‏هاى دنیا بشود... انسان‏هایی که به دنبال حقیقت‏اند ،در هر نقطه‏ى دنیا - در کشورهاى اروپایى، آسیایى، امریکا و جاهاى دیگر - وقتى دارند دنبال یک مطلبى مى‏گردند، باید بتوانند اثر علمى شما را در این پایگاه رایانه‏اى پیدا کنند...این را ما از دانشگاه امام صادق (ع)مى‏خواهیم.

بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) عید غدیر ۸۴ 

این هم اهداف انجمنه:(هر دو مطلب از خود وبلاگ انجمن گرفته شده)

 

 

اهداف انجمن وبلاگ‌نویسان دانشگاه امام صادق (ع)

 

• ایجاد و انسجام ارتباط میان وبلاگ نویسان متعهد و انقلابی حول محور ارزشهای اسلام ناب محمدی (ص)

• رویارویی فکری در مقابل استکبار و اسلام ستیزان در فضای اینترنت

• تولید محتوا در مسیر جنبش نرم‌افزاری و تولید علم دینی

• فراهم سازی بستر برای تحقق اینترنت اسلامی با تکیه بر جهاد در عرصه اندیشه

• تضارب آراء و نظرات در راستای آزاداندیشی دینی برای نیل به آرمان‌های انقلاب‌اسلامی

 

Bloggers of Imam Sadiq (a.s) University

در پایان هم می خوام لیست وبلاگهای دانشجویان دانشگاه رو بیارم: حتما سر می زنین؟! اگه نگاه کنین می بینین درباره موضوعات مختلف سیاسی گرفته تا ادبی، علمی، شخصی، خبری و نیز عمومی و تخصصی، درباره همه چی وبلاگ هست. این لیست مسلما کامل نیست و نواقصی دارد. ولی کاملترین لیست موجود در اینترنت همینه! این لیست رو سعی می کنیم به روز نگهداریم! در همین راستا چندین وبلاگ که بیش از یکسال از عدم فعالیتشان می گذشت از لیست حذف شدند و تعدادی وبلاگ جدید اضافه شدند!

وبلاگها به تفکیک کد:

وبلاگهای هشتاد و ششی ها:

* شعرکده-میلاد عرفانپور:معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات

* دفترچه آبی - مجید اسماعیل زاده:معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات

* نظرات فرهنگی یک دانشجوی فرهنگ و ارتباطات- عبدالحمید بیات: معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات

* دو کلمه حرف حساب - محمد حسن حقیقی فرد- معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات

*دوره نوزده دبیرستان شهید مطهری- سید احمد موسوی صمدی-معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات

وبلاگهای هشتاد و پنجی ها:

دوره چهارده دبیرستان امام صادقَ

موج

وبلاگهای هشتادوچهاری ها:

مطالعات- حمید درویشی و... 84: http://www.studies.parsiblog.com/

مطالعات دین- محمد جواد نوروزی84: http://www.religionstudies.blogsky.com/

مطالعات دین- امین اسلامی و...84: http://www.dinstudy.parsiblog.com/

درآمدی بر مطالعات دین-صمدی و...84: http://www.din1387.blogfa.com/

مطالعات ادیان- علی دهقان منشادی84: http://www.dma.parsiblog.ir/

جامعه شناسی دین- سهیل سرو و...84: http://www.nader1383.blogfa.com/

مطالعات دین- ایمان مقرب84: http://imanmoqarrab.blogfa.com

درآمدی بر مطالعات دین-محمد نوریان و ...84: http://deeen.blogfa.com/

بین مردم- مرتضی انصاری زاده84: http://beinemardom.parsiblog.com/

* پارازیت-مسعود محمدی 

پاورقی حمید درویشی شاهکلائی،  معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات

*تحریم شیطان (اسرائیل)، احسان کریمی، معارف اسلامی و مدیریت

ارتباطات ایرانی- مجتبی صمدی، معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات

یه مسافر:عمره دانشجویی

ارتبی ها: فرهنگ و ارتباطات ۸۴

کد سرفراز:کد۸۴ دانشجویان معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق

خواهیم گفت: کد ۸۴ معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق

شهر پل ها...(شیرگاه)، خودم

حقوق کاربردی- سید محسن روحانی، معارف اسلامی و حقوق

نگاه من- علیرضا آزاد- معارف اسلامی و علوم سیاسی

کانون قرآنی-فرهنگی ولیعصر(عج)- محمدجواد نوروزی اقبالی؛ معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات۸۴

سرو- محمد سهیل سرو، معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات۸۴

 

وبلاگهای هشتاد و سه ای ها:

سیاستگذاری فرهنگی-مهدی یوسفی، ارتباطات۸۳

وبلاگ به دوش-قاسم زاده، ارتباطات۸۳

مطالعات ادیان83: http://religionstudy.parsiblog.com/

مطالعات ادیان-فرخی و... 83: http://religionstudies.parsiblog.com/

مردم نگاری دینی- مجید طاهری 83: http://www.abdolmajidtaheri.blogfa.com/

فرقه زندیه- باقریه یزدی 83: http://www.yazdy.blogfa.com/

خدا در ادیان- محسن بدره، http://deeeen.blogfa.com/

وبلاگهای هشتاد و دویی ها:

فصل جوونی- محمود رئوفی: فرهنگ و ارتباطات۸۲

culture & communication studies- حسین سرفراز،فرهنگ و ارتباطات۸۲

اسرائیل و سازمان یهود- جواد رمضانی،فرهنگ و ارتباطات۸۲

عصر ارتباطات، صادق افراسیابی، فرهنگ و ارتباطات۸۲

مکتب مطالعات فرهنگی، فرهنگ و ارتباطات ۸۲

ارتباطات میان فرهنگی، حامد فروزان ۸۲ و مجید طاهری ۸۳

نقدی بر فرهنگ مدرنیته، محمودیان۸۲

سایر کدها:

سیاسی  ۷۸: http://78siyasi.blogfa.com/

وبلاگهای درسی:

وبلاگهای درس درآمدی بر مطالعات دین (دکتر گیویان): رشته فرهنگ و ارتبا طات:

مطالعات- حمید درویشی و... 84: http://www.studies.parsiblog.com/

مطالعات دین- محمد جواد نوروزی84: http://www.religionstudies.blogsky.com/

مطالعات دین- امین اسلامی و...84: http://www.dinstudy.parsiblog.com/

درآمدی بر مطالعات دین-صمدی و...84: http://www.din1387.blogfa.com/

مطالعات ادیان- علی دهقان منشادی84: http://www.dma.parsiblog.ir/

جامعه شناسی دین- سهیل سرو و...84: http://www.nader1383.blogfa.com/

مطالعات دین- ایمان مقرب84: http://imanmoqarrab.blogfa.com

درآمدی بر مطالعات دین-محمد نوریان و ...84: http://deeen.blogfa.com/

بین مردم- مرتضی انصاری زاده84: http://beinemardom.parsiblog.com/

مطالعات ادیان83: http://religionstudy.parsiblog.com/

مطالعات ادیان-فرخی و... 83: http://religionstudies.parsiblog.com/

مردم نگاری دینی- مجید طاهری 83: http://www.abdolmajidtaheri.blogfa.com/

فرقه زندیه- باقریه یزدی 83: http://www.yazdy.blogfa.com/

خدا در ادیان- محسن بدره۸۳: http://deeeen.blogfa.com/

وبلاگ درس روان شناسی اجتماعی (رشته فرهنگ و ارتباطات):روانشناسی اجتماعی

وبلاگهای نشریات دانشجویی:

نشریه  الکترونیکی دعوت-سایت نخستین نشریه الکترونیکی دانشجویی کشور-فرهنگ و ارتباطات

نشریه دانشجویی گواه- معارف اسلامی و حقوق

وبلاگهای اساتید:

فرهنگ و ارتباطات -دکتر آشنا-دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات

وب نما- دکتر حسن بشیر-دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات

سایت دکتر حسن بشیر-دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات

دکتر ابراهیم فیاض- استاد دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات

توتال تایمز- سعید رجحان- استاد فقه و اصول

سایر وبلاگها:

دروازه گربه؛ انتقادی درباره دانشگاه امام صادق 

خاکیان افلاکی؛ اردوهای جهادی سوسنگرد (دشت آزادگان)

خانه عشق:هیئت میثاق با شهدای بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع)

وبلاگهای دسته بندی نشده:

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۱۷:۵۵
حمید درویشی شاهکلائی