پاورقی فرهنگ و ارتباطات

وب‌نوشت حمید درویشی شاهکلایی

پاورقی فرهنگ و ارتباطات

وب‌نوشت حمید درویشی شاهکلایی

پاورقی فرهنگ و ارتباطات
*حمید درویشی شاهکلایی، پژوهشگر و ویراستار
*متولد شیرگاه، سوادکوه شمالی مازندران (اصالتا از روستای شاهکلای لفور)

*طلبه و دانش‌آموخته دوره سوم کارشناسی‌ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام و دوره پنجم دکتری فرهنگ و ارتباطات همان دانشگاه (دوره شهید جاوید مرحمتی)
*اولین «رتبه یک» کنکور سراسری دکتری مجموعه علوم ارتباطات (1390).
*موسس قرارگاه نشریات حیات بسیج دانشجویی و سردبیر سابق ماه‌نامه فرهنگی سیاسی حیات، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام، سال بیست و یکم و بیست و دوم.
*معاون سابق آموزش و معاون سابق ارتباطات مرکز آموزش‌های مجازی بسیج مستضعفین
*پژوهش‌گر برتر مرکز مطالعات راهبردی تربیت اسلامی (1394)
*با افتخارتر از همه: برادرزاده سردار سپاه اسلام، پاسدار شهید برزو درویشی شاهکلائی
حدیث‌های مسجد
  • ۹۴/۱۲/۲۴

    فرشته‌هان! با مسجدی‌ها کار دارند.

  • ۹۴/۱۰/۲۴

    ستاره‌های درخشان زمین برای آسمانی‌ها

  • ۹۲/۰۶/۲۲

    *هشدار داد: نماز همسایه مسجد جز در مسجد پذیرفته نیست...

    **یکی پرسید: اى امیر مومنان! همسایه مسجد کیست؟

    *فرمود: کسى که...

مطالب پیامکی
  • ۹۵/۰۱/۰۹
    افق بالاتر

    امسال توفیق خادمی شهدا در یادمان هویزه میسر نشد؛ 

    انشاءالله به زودی خادمی در آستان امام رضا؛ 

    یا حتی کربلا، کاظمین، نجف، سامرا؛ 

    و چه بسا سوریه و شام بلا؛

    و انشاءالله بقیع و مسجد الاقصی.

  • ۹۵/۰۱/۰۶
    دیر یا زود

    دیر یا زود، به مانند سه تیر 84 «مردی از جنس مردم» خواهد آمد و کام امت حزب الله شیرین خواهد شد.

  • ۹۲/۰۹/۲۵
    24

    دعا کنید با موفقیت زیارت با پای پیاده نصیب همه آرزومندان شود.

    حلال کنید!

  • ۹۲/۰۹/۲۵
    23

    اگر بطلبند، دوباره عازم عراقم، کافیست عصر شود.

  • ۹۲/۰۴/۰۷
    22
    فقط چند ساعت دیگه
    این جمع با صفا جمع میشه...
  • ۹۲/۰۴/۰۷
    21
    خدا رو شکر سیاحت ما در زیارت است
  • ۹۲/۰۴/۰۷
    20
    خلاصه اینکه:
    خدایا ما فقط همین خانواده رو داریم
    آخرین بارمون نشه...
  • ۹۲/۰۴/۰۲
    16
    زباله رو تو جاده ول نکن!
    جوان عراقی:.شهرداری جمع میکند!
  • ۹۲/۰۴/۰۱
    15
    جنت ما موکب است، مقصد ما کربلاست
طبقه‌بندی موضوعی مطالب
بایگانی
جدیدترین مطالب
قفسه کتاب‌های من
پاورقی‌های فرهنگ و ارتباطات من
آخرین نظرات

۳۹۰ مطلب با موضوع «معارف‌اسلامی‌وفرهنگ‌وارتباطات» ثبت شده است

الان ساعت 22:30 پنج شنبه است.
فردا 7:30 باید در امیر کلای بابل باشم. دانشگاه امام صادق علیه‌السلام آن‌جا، البته هیچ ارتباط و شباهتی با دانشگاه امام صادق علیه‌السلام ما ندارد!
پارسال همان‌جا امتحان دکتری دادم.

یک پیشنهاد از یک اشتباه!
البته از روی یک اشتباه، پارسال در شهرستان امتحان دادم؛ اما امسال، امتحان دکتری در شهرستان، انتخاب آگاهانه من بود!
چرا باید در شهرستان (استان) خودمان امتحان بدهیم؟
چون شنیدن لهجه مردم استان خودتان، دیدن دوستان سابق و خیلی چیزهای دیگری که در شهرستان هست و در تهران نیست، به شدت در افزایش روحیه شما موثر است.

دعا
من به اثر دعا اعتقاد دارم.
باز هم دعا کنید هر چه خیر است، همان اتفاق بیفتد!

۰ نظر ۲۶ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۴
حمید درویشی شاهکلائی
چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۳ ق.ظ

چاپ دوم جزوه «نقطه سر خط»

یکی از دغدغه‌های مهم من برای مجله حیات (و در سطحی کلان‌تر، روزنامه‌نگاری جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی) آموزش مهارت‌های مرتبط با روزنامه‌نگاری است.
در عید نوروز، طراحی و متن اولین شماره «نقطه سر خط
» را نهایی کردیم و پنج شنبه ظهر توفیق شد تکثیرش کنیم. در همان اولین شب فروشش، تمام شد و تجدیدچاپ شد.
در این جزوه، بیش از هر چیز به یادداشت‌نویسی، آن‌چه یک سردبیر باید بداند، گرافیک مطبوعاتی و ویراستاری پرداختیم. سعی کردیم آن‌چه برای تولید یک نشریه مبتدی اما حرفه‌ای لازم است، فراهم کنیم.
اگر شما این جزوه را خوانده‌اید، ما را از نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود بهره‌مند کنید.
هم‌چنین، دیروز شنبه، جزوه «نقد دینی»، پنج یادداشت دکتر سوزنچی درباره نقد در حکومت اسلامی بازنشر داده شد.
نقطه سر خط

۰ نظر ۲۶ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۳
حمید درویشی شاهکلائی

1. مطالعه کنیم: مطالعه کتابهایی در حوزه تاریخ، فلسفه، ادبیات، انقلاب اسلامی و فرهنگ پایداری از جمله پیشنهادهای من به ورودیهای جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام (به ویژه در رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات) است.
خودم نیز تلاش می کنم تا به آن عمل کنم!

2. بقیه رو هم سهیم کنیم: ایجاد یک وبلاگ ویژه کتابهای خوانده شده، برای تمرین نویسندگی و اختصاص یادداشتهای کوتاه درباره کتابهای خوانده شده هم در کنار این پیشنهاد معمولا عرضه می شود. معرفی کتاب و مجله، مهم ترین و جدی ترین بخش (
+) وبلاگ پاورقی فرهنگ و ارتباطات بود. برای اینکه بقیه یادداشتها هم دیده شوند، معرفی کتاب ها را در وبلاگ مستقلی به نام قفسه شروع کردم. ابتدا qafase.mihanblog.com و حالا با دامنه Qafase.ir. قفسه دات آی آر حالا یک ساله شده است. (+)

3. روزنامه نگاری نوین: ایام نوروز فرصت خوبی برای مطالعه بود. همزمان با نهایی کردن کار طراحی جزوه «آموزش یادداشت نویسی در مطبوعات به همراه آنچه یک سردبیر و طراح مطبوعاتی باید بداند» (برای نشریه حیات (
+) قرارگاه نشریات حیات (+) بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام(+))، کتاب روزنامه نگاری نوین دکتر بدیعی و قندی را پس از سالها دوباره خواندم. خوب کتابی است. البته در قفسه دات آی آر جور دیگری نوشتم! (+) این کتاب هم چنین از منابع احتمالی و پیشنهادی آزمون دکتری علوم ارتباطات و نیز آزمونهای کارشناسی ارشد علوم ارتباطات و روزنامه نگاری است. (+)
روزنامه نگاری نوین

۰ نظر ۲۶ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۳
حمید درویشی شاهکلائی
چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۳ ق.ظ

سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی

یک نان را 35 میلیون نفری می‌خوریم اما زیر بار زور نمی‌رویم


وقتی ترویج هنرمندانه عطش زبان انگلیسی آموزی را در برنامه‌های نوروزی صدا و سیما می‌بینم، می‌خواهم بگویم: من عاشق سینمای هالیوودم!

خوب فیلم می‌سازند،

فیلم خوب می‌سازند،

این‌ها به کنار، در راستای منافع ملی و سیاست خارجی کشورشان فیلم می‌سازند،

به شیر نفت دولت‌شان وصل نیستند،

قانونا مجبور به ممیزی و سانسور نیستند اما فروشگاه‌های‌شان و سینماها نظام درجه‌بندی سنی براساس مسائل جنسی و خشونت و... را رعایت می‌کنند...

شهید رجاییشهید رجایی می‌گفت یک نان را 35 میلیون نفری (جمعیت وقت ایران) می‌خوریم اما زیر بار زور نمی‌رویم. نمی‌دانم جریان روشن‌فکری چه زمانی می‌خواهد از لاک خودباختگی فرهنگی خود خارج شود.

۰ نظر ۲۶ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۳
حمید درویشی شاهکلائی
چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۳ ق.ظ

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

یادداشت ذیل در شماره سوم و چهارم نشریه دانشجویی وقایع اتفاقیه (مدیر مسئول محمدحسین ذوالانوار، سردبیر: بشیر خالقی پور)، ویژه نامه سبک زندگی دانشجوی امام صادقی (بهمن و اسفند 90) منتشر شده است.

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

نکاتی چند درباره سیر آسان به مشکل سبک غیرحرفه‌ای نشریات دانشجویی

حمید درویشی شاهکلائی

www.PavaraQi.ir

1-     در عالم مطبوعات، نشریات دانشجویی برای خود عالمی دارند. اصلا این قدر متفاوت هستند که با صفت «دانشجویی» متمایز می‌شوند. حالا این  که «دانشجویی» فحش است یا نشانه تحبیب، تصغیر یا همه موارد، خدا می‌داند!

2-     نشریاتی که از سوی دانشجویان و اساتید در محیط دانشگاه‌‌ها منتشر می‌شوند، نیازی به کسب مجوز از وزارت ارشاد نداشته و این تنها تفاوت حقوقی قانونی این دسته از نشریات با دیگر نشریات است. دانشگاهیان با کسب مجوز از دانشگاه خود می‌توانند در موضوعات مختلف سیاسی، علمی، فرهنگی و... به انتشار نشریه دست بزنند. اگر آیین‌نامه (کاملا حمایتی) انتشار نشریات دانشجویی را بخوانید، شکی باقی نمی‌ماند که «دانشجویی» صفت تحبیب است! اما چیزهای دیگری هم هست.

3-     علاوه بر سهولت و سرعت اخذ مجوز از دانشگاه، شور دوره جوانی، کارها را آسان جلوه می‌دهد. نشریات دانشجویی، معمولا با علاقه دانشجویان شروع می‌شوند. تنهایی یا سه چهار نفری دور هم، ایده تا تولید و تکثیر یک نشریه شکل می‌گیرد. مثلا نشریه «نیش شتر» در دانشگاه صنعتی شریف به مدت 10 سال از سوی یک دانشجو منتشر می‌شد که تحصیلات دانشگاهی خود را از کارشناسی تا دکتری در این دانشگاه گذرانده بود!

4-     خودجوش بودن صفت همه نشریات دانشجویی نیست. بعضی نشریات دانشجویی، متعلق به نهادها و تشکل‌های هستند. البته این نشریات، در بدو تاسیس، شاید به صورت خودجوش و داوطلبانه شکل گرفته باشند.

5-     فارغ از وابستگی تشکیلاتی یا استقلال، نشریات دانشجویی یک ویژگی مشترک دارند: «حرفه‌ای نبودن»! حرفه‌‌ای نبودن همان مشکلی است که موجب می‌شود نشریات دانشجویی بیش از پنج شماره منتشر نشوند. اصلا نشریات به دو دسته حرفه‌ای و دانشجویی تقسیم می‌شوند! حرفه‌ای نبودن روح کلی نشریات دانشجویی است؛ هر چند ممکن است در برخی اجزا، حرفه‌ای عمل شود. سبک غیرحرفه‌ای نشریات دانشجویی...

6-     گرچه معمولا نام‌های خلاقانه و خوبی برای نشریات دانشجویی انتخاب می‌شوند، لوگوی نشریات دانشجویی دو مشکل دارد: یک، بعضا فونت (=بدون طراحی) است و دو، خوانایی ندارد. اگر بخواهیم مشکل سوم را هم ذکر کنیم، تغییرات نامتعارف آن را هم باید اشاره کنیم.

7-     در حالی که کتاب‌های آموزش روزنامه‌نگاری تاکید می‌کنند امروزه برای انتشار یک بروشور هم نیاز به تخصص و کار گروهی متخصصان وجود دارد، نشریات دانشجویی مهر بطلانی برای این آموزه‌ها و فرضیه‌ها هستند. هنوز هم عمده نشریات دانشجویی، قائم به یکی دو نفر هستند و بعضا یک نفر به تنهایی عمده مقالات را نوشته، مصاحبه‌ها را انجام داده، خود ویراستاری و سردبیری و مدیرمسئولی کرده و بعضا دستی در طراحی هم می‌برد!

8-     علاوه بر فقدان ساختار سازمانی، محتوای نشریات دانشجویی هم معمولا ساختار نشریه‌ای ندارد. مثلا مجلات دانشجویی، فصل‌بندی (رویکرد پرونده‌ای سرویسی، موضوعی، قالبی) مشخصی ندارند. ستون‌بندی نشریه‌ای ندارند. تنوع مطلب (استفاده از قالب‌های متعدد) ندارند.

9-     بعضی نشریات دانشجویی در تامین مطالب خود مشکل جدی دارند. آن‌هایی هم که مشکل ندارند، با مشقت مطالب خود را آماده می‌کنند. فقدان هیات تحریریه در کنار عدم وجود منابع مالی به منظور پرداخت پول به نویسندگان و مصاحبه‌کنندگان، هم‌چنین موجب می‌شود نشریات دانشجویی، به صورت نامنظم منتشر شوند.

10-  درک مشکلات نشریات دانشجویی، تا وقتی خود در دام عشق آن مشکلات نیفتید، میسر نیست.

۰ نظر ۲۶ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۳
حمید درویشی شاهکلائی

کنکور دکتری علوم ارتباطاتآن‌چه می‌خوانید فهرست منابع پیشنهادی یکی از دانشجویان خوب دانشگاه تهران برای آزمون دکتری علوم ارتباطات سال آینده است. من ضمن تشکر از این دوست عزیز -که معرفی این حجم از منابع خود بر توان بالای علمی ایشان دلالت دارد-، تاکید مجدد خود بر نظریه جامعه شناسی و نظریه فرهنگ را تکرار می‌کنم. دانشجوی دکتری باید علاقه‌مندی‌ها و توانایی‌های نظریه‌ای داشته باشد.
در مورد روزنامه نگاری:
  • روزنامه نگاری نوین- بدیعی و قندی
  • خبر- شکرخواه
  • خبرنویسی مدرن- شکرخواه
  • روشهای مصاحبه خبری محسنیان راد (البته اگه بتونید پیدا کنید چون تو کتابفروشی ها چاپش تموم شده)
  • مقاله نویسی- قندی
  • + تاریخ روزنامه نگاری که منبع مشخصی نداره باید از منابع پراکنده یا از کتابهای پردازش که خلاصه کرده مطالعه بفرمائید
فکر می کنم اینا اصلی ترین منابع هست ولی اگر وقت بیشتری دارید می تونید تمام کتابهایی که برای روزنامه نگاری آزمون ارشد معرفی می شه رو بخونید
- نکته مهم درس روزنامه این هست که باید توانایی عملی تشخیص انواع تیتر و لید رو داشته باشید و صرفا نباید مباحث را حفظ کرد
در مورد مطالعات ارتباط جمعی که عنوان بسیار کلی هست و من نمی دونم چقدر با برداشت من می خونه ولی من در مجموع به نظرم می رسه می شه این سرفصل رو به چند عنوان ریزتر تقسیم کرد:
  • تلویزیون
  • رادیو
  • سینما
  • رسانه های جدید و بحث های جامعه اطلاعاتی
  • ارتباطات سیاسی، ارتباطات بین‌الملل و توسعه
برای این سرفصلها می شه از جزوه های کلاسی استفاده کرد یا اینکه کتابهای پراکنده رو خوند. واقعیت این هست من در مورد تلویزیون و رادیو خیلی کتابهای خوبی رو نمی شناسم . در مورد سینما فکر می کنم نظریه های فیلم دادلی اندرو و تاریخ سینمای نایت کتابهای خوبی هستند البته اگر وقت ندارید به جای نایت یک تاریخچه مختصر هم کتاب هنر سینما داره که به نظرم بد نیست. در مورد رسانه های جدید اگر دکتر عاملی طراح سوال باشن پینشنهادم خوندن کتابها و مقالات ایشون هست. به علاوه سه گانه کاستلز و نظریه های جامعه اطلاعاتی وبستر. در مورد ارتباطات سیاسی هم باز فکر می کنم همون کتابهای مولانا یا یکی از شماره های فصلنامه رسانه که در همین زمینه هست یا جزوه های دکتر منتظر قائم (دانشگاه تهران)  مناسب باشه. البته شما ممکنه جزوه های خوبی از اساتید امام صادق داشته باشید مثل خود دکتر مولانا یا دکتر بشیر که از این مواردی که گفتم مناسب تر باشه.
بحث های نشانه شناسی + گفتمان هم به نظرم درمجموع مهمه که خونده بشه که بخشی اش ممکنه در قالب درس نظریه ها بگنجه...برای نشانه شناسی من کتابهای دکتر سجودی رو پیشنهاد می کنم و برای گفتمان کتاب زبان گفتمان قدرت سلطانی و یک کتاب دیگه هم هست که ترجمه هادی جلیلی هست. فکر می کنم اینا مناسبت تر هست...
به نظر من موفقیت در آزمون کتبی واقعا با خوندن همین کتابها + مباحث روش و نظریه امکانپذیر هست اما نکته مهمتر قبولی در مصاحبه است. به هر حال داوطلب باید بتواند هیات مصاحبه کننده را قانع کند که فرد مناسبی برای خواندن دکترا متناسب با همان چارچوب ها و معیارهای مدنظر آنها هست....
براتون آرزوی موفقیت دارم

برخی مطالب مرتبط در وبلاگ پاورقی فرهنگ و ارتباطات:

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۸
حمید درویشی شاهکلائی

این روزها ایمیل‌ها و نظرات زیادی درباره معرفی منابع برای مطالعه و شرکت در آزمون دکتری علوم ارتباطات به دستم می‌رسد.
یک ملاحظه عمومی و یک ملاحظه تخصصی را بخوانید! در پایان هم دو نکته اصلی را نوشتم!

چه کسی باید دکتری بخواند؟چه کسی باید دکتری بخواند؟/ نخواند؟
1- به این دوره های دکتری می گویند پی اپ دی. ph در ابتدای phd یعنی فلسفه. d هم یعنی دکتری. یعنی دانشجویان دکتری، قرار است وارد مطالعات عمیق تری شوند. اگر در دوره لیسانس، دانشجویان ارتباطات، مهارتهای روزنامه نگاری می آموزند؛ در دوره دکتری باید نظریه بخوانند. جدی هم باید بخوانند. روی مبانی فلسفی مکاتب و نظریه ها باید تفکر کنند و نقد کنند. از دانشجوی دکتری، انتظار تولید دانش می رود. دانشجوی دکتری باید پژوهش کند!
2- می گویند دکتری، مصداق علم لاینفع نیست. چون، مدرک است و علم نیست. لاینفع هم نیست؛ بلکه پول توشه.
3- با توجه به گزینه دو، به بسیاری از علاقمندان حق می دهم که شانس خود را برای دکتری امتحان کنند؛ اما باید قبول کرد که بسیاری از انسانها برای دکتری خواندن ساخته نشده اند.

منابع آزمون دکتری علوم ارتباطات سال 91منابع آزمون دکتری علوم ارتباطات در سال 91
4- منابع پارسال، نسبتا مشخص و منطقی بود. دروس نظریه و روش تحقیق و آمار. هیچ کس را یارای آن نیست که همه نظریه ها (جامعه شناسی، فرهنگ، ارتباطات و با همه زیرشاخه های عجیب و غریب آنها) را بخواند و یاد بگیرد. اما آمار و روش تحقیق، حدود مشخصی دارند. مثلا شما آمار توصیفی و استنباطی می خوانی و آمار تمام می شود.
5- امسال، در روندی تامل برانگیز، روزنامه نگاری همه به منابع اضافه شده است! نمی دانم آنهایی که روزنامه نگاری را به منابع اضافه کرده اند، از خود پرسیده اند مهارت روزنامه نگاری چه کمکی به نظریه پردازی و اهداف دوره دکتری می کند؟
6- به هر حال، نظر من این است که روزنامه نگاری و همه مهارتهای آن (خبر، مصاحبه، گرافیک و ...) یک درس انحرافی است. برای موفقیت در ارتباطات، باید نظریه و روش بلد بود. قبولی تان را به خدا بسپارید. اگر صلاح نیست، قبول نمی شوید. اگر صلاح بود، بدون وقت گذاشتن برای روزنامه نگاری هم قبول می شوید. (البته دانشجوی ارتباطات، باید روزنامه نگاری بلد باشد. اما این که روزنامه نگاری، جزء مواد آزمون دکتری باشد، محل اشکال است.)

* نکته اصلی: من یک دانشجوی ساده کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات بیش نیستم. پس، این حرفها را در همین حد جدی بگیرید که یک دانشجوی ساده کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات زده است.
* نکته اصلی دوم: این که چه کتابی را بخوانیم، سوال خوبی نیست. فرض بر این است که این آزمون، سطح دانش شما را می سنجد. بنابراین شما باید مثلا تحلیل محتوا بلد باشید. فرقی نمی کند که آن را کجا آموخته اید.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۷
حمید درویشی شاهکلائی

این یادداشت، در شماره اول نشریه حیات خلوت، آذر 1390، در صفحه چهار، منتشر شده است.

بای بسم‌الله

نیاز به یک «حیات خلوت»

حمید درویشی شاه‌کلائی

1-      مقدمه اول: از 14 سال پیش که روزنامه‌نگاری را شروع کردم، ضعف بچه مذهبی‌ها را در نوشتن و به تبع آن، رسانه‌های مکتوب، دیده‌ام. همیشه مطبوعات خوب از آن دگراندیشان بود. از مشروطه و روشنفکرانش بگیر تا سال‌های اخیر و روزنامه شرق و هفته‌نامه شهروند امروز.

2-      مقدمه دوم: دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی دچار شعارزدگی شده‌اند. ماه‌نامه «حیات» هم در تلاش است که شعارزدگی تمام شود اما نیازمند مشارکت بیشتری است. مخاطبان ماه‌نامه حیات (چه زمانی که هر سال، تنها یک شماره منتشر می‌شد و چه زمانی که نام وزین هفت‌قفل بر پیشانی‌اش خورده بود)، عمدتا در بیرون دانشگاه هستند. گفتمان انقلاب اسلامی، حتی در قالب شعار هم برای آن‌ها «هم‌چنان» تازگی دارد.  اما پرداختن به مسائل درون دانشگاهی، هیچ جذابیتی برای آن‌ها ندارد.

3-      نتیجه: قرارگاه روزنامه‌نگاری حیات بسیج دانشجویی1، با توجه به دو مقدمه ذکر شده، افزایش فرصت‌های مطبوعاتی و تمرین نوشتن را برای امام صادقی‌ها در دستور کار خود قرار داده است. در این میان پرداختن به موضوعات داخل دانشگاه با نگاه گفتمانی انقلاب اسلامی از اهمیت بیشتری برخوردار است. تولد ویژه‌نامه «حیات خلوت» در همین راستاست.

4-      البته نشریه، تنها راه و حتی بهترین راه نیست. اما راه‌کار خوبی است. مثلا وبلاگ‌نویسی هم برای دست به کیبورد (قلم سابق) شدن موثر و ضروری است ولی اگر از زاویه تربیت نیرو برای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نگاه کنیم، واجب‌ترین راه، راه حیات است. راه «حیات» را بپیمایید.

5-     بنابراین، تفاوت حیات خلوت با «عبور»2 در اختصاص نداشتن آن به کدهای پایین است. (شماره اول با پنج یادداشت از دانشجویان دکتری منتشر شد.) تفاوت آن با عمده نشریات دانشگاه، رویکرد گفتمان انقلاب اسلامی حاکم بر آن است. تفاوت آن با ماه‌نامه حیات، اختصاص حیات خلوت به داخل دانشگاه امام صادق علیه السلام است. تفاوت آن با «خانه ما»3، در ظاهر، رویکرد و فاصله زمانی انتشار است.

پی‌نوشت:

1.     جنب قرارگاه روح‌الله، روبه‌روی اتاق تلویزیون، جنب بوفه دانشجویی.

2.     «عبور»، تجربه کمی شکست خورده بسیج دانشگاه است در چند سال قبل، که طی آن شش شماره مجله توسط کدهای پایین منتشر شد.

3.     «خانه ما»، در سال گذشته دو شماره منتشر شد. امسال با رویکردها و ظاهر جدیدی به همت بسیج دانشجویی منتشر خواهد شد.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۶
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۶ ق.ظ

دشمن‌شناسی رسانه‌ای

به مناسبت انعکاس گزینشی و تحریف شده یادداشت باغ ایرانی قلهک در رسانه‌ بهایی بی‌بی‌سی
BBC حتی اگر برای حسین هم گریه کند، باز هم دشمن شماره یک شماست!
اول از همه پرچم انگلیس پایین آمد
رسانه‌های جریان فتنه که هیچ، سایت بالاترین، و امثال آن هم حتی اگر بخواهند دشمن ما حساب نمی‌شوند!
باور کنید.
آن‌ها را خیلی چیز حساب کنیم، می‌شوند آلت دست دشمنان ما.
اما بی‌بی‌سی، اگر مجلس روضه اباعبدالله هم پخش کند، باز هم دشمن درجه یک ما است.
رسانه‌های آمریکایی و انگلیسی و وابسته به رژیم اشغال‌گر قدس، دشمن شماره یک ملت ایران و همه ملل مستضعف و آزادی‌خواه جهان هستند. در دشمنی آنها همین بس که یک نکته مثبت در تاریخشان دیده نمی شود.
ما را به خیر آنها امید نیست، کاش شر رسانند!
اما «شر رسانی»، جزء ذات رسانه‌های شر است!
دعا کنید خوراک که هیچ، بهانه هم به دست رسانه‌های دشمن ندهیم.
دعا کنید، زودتر شهید شویم.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۶
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۶ ق.ظ

نشریه دانشجویی نامه فرهنگ و ارتباطات

نامه فرهنگ و ارتباطات
برای تشکر از زحمات مجتبی صمدی در تهیه یک نشریه وزین علمی تخصصی خوب
متن کامل مقالات این شماره را می‌توانید در مگیران بخوانید. (+)
سخن نخست ص 1
مشاهده متن    [PDF 47KB]    


 معرفی مقالات ص 3
مشاهده متن    [PDF 53KB]    


 نگاهی به مسئله تنوع فرهنگی و نقش رادیو در ایران
ظهیر احمدی   ص 5
مشاهده متن    [PDF 254KB]    


 خط نسخ، خدمتی بزرگ از ایرانیان در نشر اسلام
سعید طاوسی مسرور، مرتضی نجف آبادی   ص 35
مشاهده متن    [PDF 183KB]    


 کاربرد مفهوم سرمایه فرهنگی در گستره تحقیقات تجربی با تاکید بر جامعه شناسی آموزش و پرورش
محمد محسن حسن پور   ص 55
مشاهده متن    [PDF 195KB]    


 مفهوم شناسی قانون جامع رسانه های همگانی در جمهوری اسلامی ایران
محمدصادق نصراللهی   ص 85
مشاهده متن    [PDF 238KB]    


 تحلیل نظریه دعوت
سیدمحمدعلی غمامی   ص 111
مشاهده متن    [PDF 193KB]    


 مولفه های هویت دینی
علیرضا قصری   ص 137
مشاهده متن    [PDF 503KB]    


 تعامل اخلاق و حقوق در خانواده
حامد کهوند   ص 171
مشاهده متن    [PDF 177KB]    


 نمایه دوفصلنامه نامه فرهنگ و ارتباطات شماره های 1 الی 3 ص 195
مشاهده متن    [PDF 100KB]  


بچه‌های انجمن الهیات دانشگاه هم ظاهرا توانسته‌اند در جشنواره ملی حرکت در تالیف و نشر کتاب حائز رتبه اول شوند. این موفقیت را که حاصل زحمات فراوان بچه‌های سخت‌کوش این رشته به ویژه دست‌اندرکاران انجمن است، به همه آن‌ها و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام تبریک می‌گم.

مشترک پاورقی در گوگل ریدر باشید:
+
فید ما: http://pavaraqi.ir/post/rss

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۶
حمید درویشی شاهکلائی

لوگوی جدید ماه‌نامه حیاتاین متن، در شماره 58 ماه‌نامه حیات، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام، در قسمت یادداشت اول، (یای بسم‌الله) منتشر شده است.
تحولات جدید و بیست سالگی حیات

بای بسم الله

1.     سلام. خدا را شکر در هفتمین سال تحصیلم در دانشگاه امام صادق علیه السلام، توفیق حضور در جمع اهالی ماه‌نامه حیات را یافته‌ام.

2.     حیات را در بیست و یکمین سال شروع به کار نشریه بسیج دانشجویی با تحولات جدیدی شروع کردیم. حرفه‌ای شدن، کلیدواژه‌ی توصیف‌کننده این تغییرات است. لوگوی جدید، اندازه جدید، قالب‌های شکلی جدید، تغییرات هیات تحریریه و ... از تغییرات ظاهری نشریه است. می‌خواهیم منظم باشیم و اول ماه به دست شما برسیم. وقتی شما این مطالب را می خوانید، احتمالا شماره آذر را بسته‌ایم. ان‌شاء الله شماره آذر را در ابتدای ماه می‌خوانید.

3.     شعار خیلی خوب است. حتی لازم و ضروری است. اما شعارزدگی بد است. اگر کمی همت کنیم/کنید؛ محتوای علمی و دقیق‌تری خواهیم داشت. بی‌شک، وقت آن رسیده است که چارچوب‌های تئوریک شعارهایمان را به رخ بکشیم. شعارهای انقلاب، یکی پس از دیگری در عالم واقع، به وقوع می پیوندد و ما هنوز از تبیین آن به زبان علوم انسانی و اجتماعی ناتوان باشیم؟ پیش‌بینی‌ها و آرزوهای امام روح‌الله همان‌گونه که در مورد بلوک شرق صادق بود، در بیداری اسلامی و جنبش‌های ضدسرمایه‌داری هم صادق خواهد بود. نشانه‌های آن پیداست.

4.     «نشریه درآووردن» برای بسیج دانشگاه امام صادق علیه السلام، کار سخت اما آسانی است. آسان است از این جهت که صدها عضو بالقوه هیات تحریریه در دانشگاه هستند. سخت است از این جهت که بعضی‌ها صد در صد بسیجی نیستند. آن‌جایی که باید حضور داشته باشند و تلاش کنند، کار نمی‌کنند!

5.     طول و عرض بسیج، همان طول و عرض کشور است. بسیج هم صاحب‌خانه این کشور است. صاحب‌خانه، نگران خانه است. و ما باید در فکر تاسیس حکومت جهانی اسلام باشیم. جهانی فکر کنیم.

6.     بند پنج را ننوشتم که گستره بسیج را از منظر رهبران انقلاب اسلامی توصیف کرده باشم. خواستم رویکرد داخلی و خارجی نشریه را بیان کنم. شما هم اگر مانند صاحب‌خانه، به فکر خانه خود هستید، خوشحال خواهیم شد پذیرای آثار اندیشه‌ای و هنری (گرافیک و داستان و ...) باشیم.

7.     رسالت ما، تبیین و ترویج گفتمان انقلاب اسلامی است. اما بعضا ضعیف و بد عمل می کنیم. تذکر بدهید. ما و مطالبمان را نقد کنید و برایمان بفرستید. تقدیر و تشکر که جای خود دارد! رایانامه ماهنامه (HayatMag.isu@gmail.com) را هر روز می‌بینیم. پایگاه اطلاع‌رسانی نشریه حیات (HayatMag.ir) هم به روز می‌شود. به تدریج مطالب شماره های گذشته (حتی تفکر بسیجی سال 1370) را بر روی اینترنت (پایگاه بایگانی مجلات حیات به نشانی HayatMags.ir) قرار می‌دهیم. به ما در اینترنت سر بزنید و ما را لینک کنید. طراحی جدیدی از پایگاه بسیج (Basijisu.ir) در دست اقدام است و بخش هیات میثاق با شهدای آن هم مستقل خواهد بود.

8.     این دوره از فعالیت ماهنامه حیات، با تجدید بیعت با شهدا و امام شهدا و به طور خاص، با حضور بر سر مزار سید اهل قلم، سید مرتضی آوینی شروع شده است.

9.     در تهیه ماه‌نامه حیات، دوستان زیادی زحمت کشیدند. کمک کردند، مشاوره دادند، امید دادند. از همه آن‌ها تشکر می کنم. بار اصلی تهیه این شماره‌ها هم بر دوش دبیر تحریریه آقای مجید صادقی است. خدا ایشان را در خدمت به اسلام موفق بدارد.

10.  اشتراک نشریه را فراموش نکنید. امسال، سامانه خوبی برای اشتراک تدارک دیده‌ایم. اشتراک ماه‌نامه حیات، هدیه خوبی است به رفقای فرهیخته‌ای که دوستشان دارید.

11.  ان‌شاء الله بای بسم الله شماره‌های آینده را مدیر مسئول، فرمانده بسیج دانشجویی می‌نویسد.

12.  محتاج دعای خیر

سردبیر

حمید درویشی شاهکلائی

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۶
حمید درویشی شاهکلائی


یادداشت ذیل، در شماره 58 ماهنامه حیات (+)، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام (+) چاپ شده است.

ادبیات داستانی و علوم انسانی

معرفی کتاب آسمان شیشه ای نیست

به قلم حمید درویشی شاهکلائی

دانشجوی کارشناسی ارشد معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات

www.PavaraQi.ir

hdarvishie@gamil.com

کتاب رمان آسمان شیشه ای نیستمدتها پیش و قبل از چاپ بود که آن را خواندم، با خطی بد و جوهری کمرنگ و در کاغذ کلاسور. اما آنقدری برایم جاذبه داشت که نگذارمش زمین.

رسم است که در ابتدای معرفی کتاب خلاصه ای از آن گفته شود، خلاصه ای لابد بی هیچ جانبداری و  تنها به صورت چکیده ای از داستان. اما به گمانم خیلی وقت ها جانبدارانه ترین قسمت معرفی همین خلاصه است.

شاید یکی بگوید قصه مریم و سارا و عشقی مثلثی است یا شاید آنی که تازه از شهری به شهر دیگر رفته بگوید داستان سردرگمی مهاجران است و دیگری که تحصیلاتی فلسفی دارد بگوید " نه آقا... قصه قصه تفاوت جهان بینی ها و نگرش هاست. شاید یکی هم بگوید داستانی که این قدر مختلف تفسیر شود لابد مغشوش است و عیبی در کار می باشد.

اما به گمان بنده این همه تفسیر پذیری از نکات مثبت کتاب است و اگر قرار باشد که آن چه می خواهد بگوید و به آن چه می خواهد برسد واضح باشند دیگر داستان نمی شد و تبدیل به متنی چارچوب دار و مقاله وار می گردید.

 و اما خلاصه جانبدارانه من:

 جوانی به نام حامد با اعتقادات مذهبی پای به رشته ای از رشته های علوم انسانی می گذارد. پس از مدتی دچار شک و تردید در اعتقادات خود می شود که ظاهرترین نمود آن در زندگی روزمره، انتخاب بین مریم و سارا می باشد.

باز هم می گویم که این خلاصه ای جانبدارانه است به این دلیل که خود دانشجوی علوم انسانی هستم و به این دلیل که آدمهای این مدلی را زیاد دیده ام. شاید بهترین گواه بر این خلاصه جانبدارانه، کلاس درس حامد و استاد مسن او باشد. آن جا که می گوید: " نحیف بود و استخوانی. ریش سفید کوتاهی داشت و موهای وسط سرش ریخته بود. از یک طرف قبل از انقلاب به خاطر برپایی نماز جماعت در دانشگاه تحت فشار قرار می گرفت و از خاطرات آن می گفت و هنوز هم نماز اول وقتش ترک نمی شد و از طرفی دیگر قصاص را عملی غیر انسانی می دانست."(ص 85)

داستان سعی کرده در لابه لای اختلافات " طرفهای ذهن" و وقایع روزمره تفاوت بینش ها و ریشه آن را نشان دهد. قطعا چنین قصدی با سختی هایی همراه است و این سختی ها موجب ارزش کتاب می شود...

در نقد کتاب باید به دو مطلب اساسی توجه کرد. یکی آن که با داستان طرفیم و داستان الزاماتی دارد که شاید برای کسی که تمام توجه و مطالعات خود را صرفا مصروف کتب علمی صرف کرده خوشایند نباشد. شاید یکی بگوید مثلا فلان چیز خوب جا نیفتاده یا ناقص در باره اش صحبت شده که بنده اکثر آنها را به حساب الزامات داستان می گذارم.

دیگر آن که این برای اولین بار است که یک دانشجوی دانشگاه امام صادق علیه السلام، کتاب رمان چاپ می کند. مرتضی انصاری زاده، دانشجوی دوره سوم کارشناسی ارشد پیوسته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات (کد 84)، اولین امام صادقی است که دشواری های علوم انسانی را وارد ادبیات داستانی می کند.

من این کتاب را از جمله معدود کتابهایی در عرصه ادبیات می بینم که به قصد نقد علوم انسانی نگاشته شده. کاری جدی در دوره ای که متاسفانه برخی شعارها و عنوان ها ممر درآمد عده ای شده است.

در پایان ذکر چند نکته برای استاندارد و کلاسیک نشان دادن این معرفی: زاویه روایت به گمان بنده دانای کل محدود است و می توان اثر را داستانی درونگرا دانست. این کتاب را انتشارات سپیده باوران با قیمت 4400 تومان در دویست صفحه روانه بازار نشر کرده است.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۶
حمید درویشی شاهکلائی

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

رشته معارف اسلامی فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلامآنچه می خوانید به خواست اداره گزینش دانشگاه امام صادق علیه السلام به منظور معرفی رشته ما برای دانش آموزان پیش دانشگاهی و داوطلبان ورود به دانشگاه نوشته شده است.

تاریخچه، هدف، و زمینه شکل گیری رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات

در زندانهای رژیم شاه، درباره چگونگی دانشگاه اسلامی بحث می شد. دانشگاه امام صادق علیه السلام در سال 1361 با مدیریت آیت الله مهدوی کنی با سه رشته «معارف اسلامی و اقتصاد»، «معارف اسلامی و علوم سیاسی» و «معارف اسلامی و تبلیغ» شروع به کار کرد. پس از مدتی، دانشجویان رشته تبلیغ متوجه شدند که همچنان معارف اسلامی می خوانند و خبری از تبلیغ نیست. در حالی که دانشجویان دو رشته دیگر وارد درسهای تخصصی اقتصاد و سیاسی هم شده بودند. آنان به دنبال رشته ای بودند که به مسائل فرهنگی کشور در سطوح خرد و کلان بپردازد. این دانشجویان پس از آشنایی با پروفسور مولانا، از وجود رشته نوپای فرهنگ و ارتباطات باخبر می شوند و این رشته که متناسب با نیازهای کشور و علایق دانشجویان بود در ایران شکل می گیرد. دوره اول پذیرش دانشجوی دکتری سال 1374 و دوره اول پذیرش دانشجوی کارشناسی ارشد پیوسته سال 1382 بوده است.

واحدهای درسی رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات

بیش از نیمی از واحدهای درسی رشته های دانشگاه امام صادق علیه السلام، واحدهای عمومی، معارف اسلامی، عربی و زبان هستند که به برای همه رشته ها مشترکند. این ایده وجود دارد که این واحدها هم متناسب با رشته های تخصصی، تدریس شوند. مثلا در درس سیره معصومین، دانشجویان رشته سیاسی، سیره سیاسی پیامبر را بخوانند و دانشجویان فرهنگ و ارتباطات، سیره فرهنگی و ارتباطی حضرت رسول را.

درسهای تخصصی رشته فرهنگ و ارتباطات در مقطع لیسانس شامل 61 واحد و در مقطع ارشد شامل 22 واحد است که از این نظر، کم حجم ترین و فشرده ترین رشته دانشگاه است و طول مدت تحصیل بین یک تا سه ترم از دیگر رشته ها کوتاه تر است. این درسها به تشخیص دانش آموختگان دانشگاه برنامه ریزی شده اند؛ بنابراین تقریبا می توان مطمئن بود همه آن چه از معارف اسلامی و یا دروس تخصصی لازم است، تدریس می شود. با وجود این، ترم بندی و عناوین واحدها هر چند سال یکبار بازنگری می شود.

چهار حوزه کلی درسهای تخصصی عبارتند از: مفاهیم (دروس مبانی جامعه شناسی، روان شناسی، ارتباطات انسانی، ارتباطات جمعی، انسان شناسی فرهنگی، تاریخ اجتماعی و ...)، نظریه ها (نظریه جامعه شناسی، فرهنگ، ارتباطات، توسعه و جهانی شدن و...)، روش تحقیق (آمار، کارگاه پژوهش، نشانه شناسی و...) و مسائل (سمینار مسائل منطقه ای و جهانی فرهنگ و ارتباطات، کارگاه سیاستگذاری، سازمانها وسیاستها و...).

در کنار این درسها چند درس مهارتی تکمیلی هم مثل رایانه تخصصی، مهارتهای کاووش در منابع اطلاعاتی (چاپی، اینترنتی و ...)، کارگاه فناوریهای نوین ارتباطی (عکاسی، فیلمبرداری، تدوین، کارگردانی و ...) اضافه شده است.

گرایشهای رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات

رشته دارای دو گرایش مصوب است. مطالعات حقوقی و مطالعات سیاستگذاری. تفاوت دو گرایش در مقطع لیسانس تنها 18 واحد است. گرایش حقوقی تنها یک دوره (ورودی های سال 1382) تشکیل شده و گرایش سیاستگذاری در تمامی دوره ها تشکیل شده است. سیاستگذاری عمومی که موضوع گرایش اصلی رشته است به معنای تصمیم دولت در مقام عمل است. دانشجویان این رشته باید ناظر به مشکل واقعی بیرونی بتوانند در انتخاب سیاست درست راه حل ارائه بدهند. گرایش حقوقی، ناظر به مسائل مشترک حقوق و فرهنگ و ارتباطات است. مالکیت معنوی، جرائم رسانه ای، آزادی بیان، حق دسترسی به اطلاعات و چالشهای مرتبط در این گرایش بحث می شوند. برنامه هایی برای گرایشهای آموزش و پرورش، گردشگری فرهنگی و ... هم طراحی شده است.

سه زمینه شغلی رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات

انتظار این است که عمده دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام، وارد دوره دکتری شوند و به نحوی در آموزش و پژوهش عرصه علوم انسانی اسلامی فعالیت بکنند. جنبش نرم افزاری، نظریه پردازی و تولید علم و تحول در دنیای دانش آموزی، مطالبات جامعه از دانشگاه ماست. اما ممکن است برخی این توانایی ها/علایق را در خود نبینند و به کارهای اجرایی روی بیاورند. مثلا بروند قاضی شوند. پس سطح اول شغلی رشته ما (مثل دیگر رشته ها) متخصص علوم انسانی اسلامی است. سطح دوم مدیریت، مشاوره و برنامه ریزی در سازمانهای فرهنگی ارتباطی (صدا و سیما، ارشاد، آموزش و پروش، شورای عالی انقلاب فرهنگی، جهانگردی و ...) است. سطح سوم، فعالیت مستقیم در عرصه های هنر و تربیت است. برخی از دانشجویان در همان دوران تحصیل به طور حرفه ای وارد برنامه سازی برای تلویزیون و یا خبرنگاری و این قبیل امور شده اند. البته سطح سوم، اولویت دانشکده های صدا و سیما و خبر است و این امور هم بیشتر از سنخ هنر و علاقه هستند تا علم و حرفه.

 

---
پی نوشت:
۱- از اینجا میتوانید فایل پی‌دی‌اف مشخصات کلی، برنامه و جدول دروس و سرفصلهای دوره کارشناسی ارشد پیوسته رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات مصوب وزارت علوم تحقیقات و فناوری را دریافت کنید. توجه کنید در سالهای اخیر تعداد واحدها از ۲۰۷ به ۲۰۳ واحد کاهش یافته است و برخی تغییرات ریز و کوچک اتفاق افتاده است مثلاً اسم برخی واحدها عوض شده است. مثلاً به جای نحو می‌گویند قواعد عربی.
۲- متأسفانه به خاطر سوءمدیریتهایی که در دانشگاه امام صادق علیه‌السلام وجود دارد، صفحه‌ای که به برنامه درسی و معرفی اسامی دروس اختصاص دارد، خالی است.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۵
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۵ ق.ظ

یک دهه با استاد ابراهیم فیاض



نشریه دعوت ویژه نامه استاد فیاضمتن ذیل را، سال گذشته همین روزها نوشتم و در نشریه دعوت، ویژه نامه استاد ابراهیم فیاض چاپ شد (+). آن روزها حذف تدریجی فیاض (+) (و اساتید بزرگ از دانشگاه) ما را بسیار نگران می کرد. (پرونده ویژه حذف ابراهیم فیاض در وبلاگ دانشگاهه داریم؟!!!) امروز، وقتی نگاهی به اساتید دروسی چون تفسیر و ... می اندازیم، به یاد اساتید درسهای مهارتهای تحصیلی و تدبیر زندگی می افتیم که هر کسی با هر تخصصی به تدریس این دروس اقدام می کند. به امید حاکم شدن دوباره تخصص گرایی.

12 پاراگراف با استاد

1-      اوایل دهه 80 یک بچه دبیرستانی بودم که کار خبرنگاری می کردم. برادرم دانشجو بود و هر دو هفته که به خانه می آمد همراه ش مجله های مفیدی می آورد. من هم که سرم برای خواندن درد می کرد؛ آنها را می خواندم. پگاه هم از مجلاتی بود که می خواندم. بعد از فهرست و یادداشت سردبیر[1]، همیشه یک یادداشت نویس ثابت بود به نام ابراهیم فیاض. برایم جالب بود که در هر شماره می نویسد. طبیعتا انتظار ندارید که من چیزی از آن یادداشتها می فهمیدم؟ دوران دانشجویی برادرم سال 83 تمام شد و ابراهیم فیاض نیز.

2-      جمعه یک مهر 1384، اولین روزی که به مثابه یک دانشجو وارد دانشگاه شدم و چرخی در دانشگاه زدم، اسم «دکتر» ابراهیم فیاض را بر در یکی از اتاقهای دانشکده مان دیدم.

3-      همان هفته اول، ما که با حقوقی ها هم طبقه بودیم از استاد جامعه شناسی شان چیزهایی(!) شنیدیم. با افتخار گفتم که استادشان، استاد دانشکده ماست. آن ها می گفتند فیاض همه چیز را بر مبنای جنسیت تحلیل می کند و به هر بهانه ای به هاشمی رفسنجانی فحش می دهد. آن زمان هنوز آیت الله علی اکبر هاشمی از مقدسات جامعه بود؛ گرچه در انتخابات شکست خورده بود.

4-      سرگروه اندیشه یک مان درباره استاد جامعه شناسی مان (که به جای استاد فیاض آمده بود) پرسید و وقتی فهمید که ما قرار است سه کتاب را در یک ترم بخوانیم؛ به ما تبریک گفت و آرزوی موفقیت کرد. سرگروه هشتاد و سه ای ما و حتی هشتاد و دویی ها جامعه شناسی را با استاد فیاض گذرانده بودند ولی کتاب درسی نخوانده بودند. ما هم خوشحال بودیم که دانسته های تخصصی ما از هشتاد و سه ای ها بیشتر خواهد بود. (و در پایان ترم هم واقعا بیشتر بود!)

5-      اولین بار بود که برای معارفه ورودی های جدید به ابتکار بچه های فرهنگ و ارتباطات، ضیافت افطاری ویژه خانواده کوچک فرهنگ و ارتباطات در طبقه فوقانی مسجد برگزار می شد. نشریه «بشیر»[2] هم به برنامه افطاری رسیده بود و موضوع بحثها بود. فیاض در جلسه حاضر نبود اما بخش کوچکی از نشریه به پایان نامه دکتری او اختصاص داشت.

6-      زیاد در مورد فیاض می شنیدم. سه هفته آخر ترم، به جای کلاس ادبیات خودمان به کلاس جامعه شناسی بچه های حقوق رفتم.[3] آنجا بود که تفاوت شیوه های تدریس را درک کردم. هنجار، نقش و کارکرد، مفاهیمی بودند که به زحمت یاد گرفته بودیم ولی اینجا به سادگی مورد استفاده قرار می گرفتند. البته حقوقی ها نمی فهمیدند فیاض چه می گوید و عمدتا فقط فحشها را یاد می گرفتند و مسائل جنسی را.

7-      ثبت نام ترم دوم، اواخر ترم یک بود. تب فیاض دوستی بالا گرفته بود. ترم دوم انسان شناسی فرهنگی بچه های 83 با استاد فیاض ارائه می شد که پیش نیاز نداشت و ما می توانستیم بگیریم. البته نتوانستیم بگیریم چون آن ساعت به ما هم درس تخصصی ارائه دادند!

8-      فیاض را کم و بیش در برنامه ها و همایشها می دیدم. پیوسته انتقادی تر می شد! سر اسم گروه که اول فرهنگ باشد یا ارتباطات دعوا درست می کرد. وقتی انتقادی می شد، دوست داشتنی تر می شد. در ترم سوم باخبر شدیم ترم چهارم انسان شناسی ارائه نمی شود و از این بعد در ترم پنجم ارائه می شود. در ترم چهارم هم باخبر شدیم همان استاد جامعه شناسی مان، استاد انسان شناسی می شود. خیلی از بچه ها ترسیدند. (تصور آن دورانی که برای مبانی جامعه شناسی آن همه مطالعه کرده بودیم برای بچه ها رنج آور بود!) برخی که بیشتر ترسیده بودند نامه ای نوشتند به رئیس دانشکده که جدیدا عوض شده بود و درخواست کرده بودند که دوباره درس با استاد فیاض ارائه شود. رئیس جدید دانشکده (استاد بشیر) قبول کردند! ما هم شاگردان فیاض می شدیم! البته از آن مهمتر، شیرینی پیروزی توانستن بود.

9-      ترم 5، درس استاد فیاض، پژوهشی شروع شد ولی خیلی زود استاد داغ کردند و گفتند که اینها می خواهند شما تحقیق نکنید. هفت هشت نفرمان هم به خواندن کتاب کتاک اکتفا کردیم. بقیه هم که آخرش نفهمیدند انسان شناسی با جامعه شنایسی چه فرقی دارد؟! آن ترم، فیاض خیلی ناراضی بود. تک سوال امتحانی را خودش ننوشت. ما خط آقای اقوامی را می شناسیم. چیزهای زیادی یاد گرفتیم.

10-   ترم 7 هم بار دیگر در کمال ناباوری دیدیم استاد نظریه های جامعه شناسی (که آقای جمشیدیها بود) تغییر کرده است و شده است فیاض. اعتراف می کنم این ترم ترجیح می دادیم با فیاض ارائه نمی شد. کلاس با فیاض به این معنی بود که نیمی از کلاس، هیچ چیز از آن درس نفهمد و نخواند. ما این را نمی خواستیم. حلقه چند نفره مطالعاتی نظریه ها با محوریت استاد سید مجید امامی تشکیل شد و کتاب را آنجا می خواندیم و از توضیحات تکمیلی استاد فیاض هم در کلاس استفاده می کردیم. همان ترم یک روزی آمد و گفت: تصویب کردند که دیگر دروس لیسانس نداشته باشم. بنابراین آخرین درسمان با فیاض در دوره لیسانس بود که وسط آن جریانات 14 آبان و دو تجمع مقابل دانشکده پیش آمد.

11-   ترم 10، درسی که معمولا به استاد پاکتچی ارائه می شد، به دکتر فیاض داده شد: فلسفه علوم انسانی و اجتماعی. گرچه نظر ما مهم نبود، ترجیح می دادیم مثلا با سید مجید امامی ارائه می شد. این بار به طور جدی در فهم اندیشه های فیاض دچار مشکل شده بودیم و نمی توانستیم سیر منطقی مباحث جلسات را بفهمیم. به جاست از توضیحات میلاد حاجی پروانه در تشریح آن چه در کلاس گذشت، تشکر کنم. بحثهای جانبی فیاض زیبا و قابل فهم بود ولی بحثهای اصلی درس عمدتا درست فهم نمی شد.

12-   الان هم ترم 12 است. فیاض در آستانه حذف از دانشگاه، محکم و استوار بر ماندن و اصلاح وضع موجود تاکید خواهد کرد. سه کلاس درس و چندین جلسه سخنرانی علمی، مناظره، یادداشتها و ... آن چیزی است که از دکتر فیاض به من رسیده است. اما حقیت آن است که شوق مطالعه و امید به آینده (در اوج انتقاد و اعتراض به وضع موجود و روند جاری) دو گوهر گرانبهایی است که من از استاد به ارث برده ام.

حمید درویشی شاهکلائی، دانشجوی دوره سوم کارشناسی ارشد پیوسته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام

[1] ابراهیم فیاض بعد از انتشار چند شماره به همکاری به نویسندگی در پگاه پرداخت. آن اوایل هم ابتدا یادداشتی به عنوان یادداشت سردبیر چاپ می شد و دومین یادداشت، نوشته ای از استادنا سلام الله علیه بود که آن روزها تنها ابراهیم فیاض بود. البته همان طور که مستحضرید بعدها یادداشت های ابراهیم فیاض، اولین یادداشت پگاه شد. جالب است که بعد از اخذ درجه دکتری هم با عنوان ابراهیم فیاض نوشته می شوند. (و نه دکتر ابراهیم فیاض.)

[2] منظورم نسخه چاپی ویژه نامه نشریه الکترونیکی بشیر است. انجمن علمی در اواخر سال دوم پذیرش دانشجو در رشته راه اندازی شده بود و بشیر اسمی قرآنی بود که بچه ها برای نشریه انجمن انتخاب کرده بودند. استاد دکتر حسن بشیر هم ابتدای سال سوم به خانواده فرهنگ و ارتباطات اضافه شد؛ در نتیجه بچه ها اسم نشریه را در شماره های بعدی به «دعوت» تغییر دادند. می بینید حضور یک شخص یا عدم حضور آن چقدر در تحولات مهم است.

[3] آن موقع هم چهارشنبه هایمان پر بود و هم این که آن قدرها به ذهنمان نمی رسید که برویم دانشگاه سر کلاسهای استاد بنشینیم!

مطالب مرتبط با استاد ابراهیم فیاض:

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۵
حمید درویشی شاهکلائی


این ترم، کلاس ندارم. (
+) (واحدها رو، سه ترم زودتر پاس کنیم، از این اتفاقات می افتد!)

کلاس «نظریه های فرهنگ» با استاد پاکتچی
تصمیم دارم در کلاس «نظریه های فرهنگ» که برای اولین بار، آقای دکتر احمد پاکتچی (هیات علمی دانشکده الهیات!) ارائه می دهند، شرکت کنم.

درس نظریه های فرهنگ، از مجموعه درسهای اصلی و نظریه ای رشته فرهنگ و ارتباطات است. بخشی از سوالات آزمون دکتری، از مباحث این درس طرح می شود.
(+)

من این درس را چند ترم قبل با استاد حجت الاسلام دکتر سعید مهدوی کنی (
+) (رئیس فعلی دانشکده فرهنگ و ارتباطات) گذرانده بودم. در آن دوره بنا به ضرورتهایی، تاکید درس بر نظریه های کلاسیک بود.

تفاوت را احساس کنید!
تدریس آقای پاکتچی، تفاوتهایی با تدریس دیگر اساتید دارد. مثلا قرار است آقای پاکتچی، چیزهایی را بگوید که در کتابها نیست!

فقدان آشنایی دانشمندان علوم انسانی دنیای انگلیسی زبان و یا برخی مسائل دیگر سبب شده است که در کتابهای زبان انگلیسی، اشاره ای به نظریه های تولید شده توسط دانشمندان بسیاری از کشورها (مثلا آلمان و روسیه) نشود. در نتیجه در کتابهای ترجمه تالیف فارسی هم اثری از این نظریه ها نیست. آشنایی دکتر پاکتچی با زبانهای متعدد، این ضعف را برطرف می سازد. یعنی قرار است ایشان با مراجعه هایی که به منابع اصلی آلمانی و روسی داشته اند، آنها را هم بیان کنند.
هم چنین، تاکید استاد در این ترم، بر نظریه های جدید است که آشنایی کمتری با آنها دارم.

استاد خوب، حق دانشجویان خوب
این درس خوب، علاوه بر استاد از نعمت دانشجویان خوب (بچه های کد 87) هم بهره مند است. اولین کلاسی بود که من در هفت سال گذشته در دانشگاه امام صادق علیه السلام دیدم که صندلی ها از جلو پر شدند! هیچ کس در ردیف  آخر ننشست. آنانی که تاخیر داشتند هم در ردیف یکی مانده به آخر نشستند. دانشجویان هم مشارکت خوبی در بحث داشتند که به نظر من بهتر است، کسی در وسط درس، سوالی نپرسد و سوالها را بگذارند بعد از کلاس. البته آقای پاکتچی بلد است که در پاسخ به سوالات، از بحث منحرف نشود اما همان یکی دو دقیقه هم حیف است.

حسین سرفراز، اولین فارغ التحصیل رشته ما، در ارائه این درس به دکتر پاکتچی کمک می کنند.
(اینجا را بخوانید تا قدر و منزلت استاد پاکتچی در نزد ما آشنا شوید.)

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۵
حمید درویشی شاهکلائی


  • کتاب در آمدی بر نظریه فرهنگی معاصر، میلنر، ترجمه جمال محمدی، نشر ققنوس، 1385
  • کتاب درآمدی بر نظریه فرهنگی، فیلیپ اسمیت، ترجمه حسن پویان، دفتر پژوهش های فرهنگی با همکاری مرکز بین المللی گفتگوی تمدنها، 1383
  • کتاب مقدمه ای بر نظریه های فرهنگ عامه، استریناتی، ترجمه ثریا پاک نظر، گام نو، 1384

  1. حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-1 ،
  2. حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-2 ،
  3. حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-3 ،
  4. حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-4 ،
  5. حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-5 ،
  6. حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-6 ،
  7. حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-7 ،


ورودی های جدید همیشه سوال «چه بخوانیم؟» را از ما می پرسند.

در سه ماه گذشته به شدت، همین سوال را دانشجویان و دانش آموختگان مقطع کارشناسی ارشد از من می پرسند! (+)

اما من کوچکتر از آنم که به این سوالات پاسخ کامل و درستی بدهم. اینها، سوالهای آسانی اند که جواب دادنشان سخت است. جواب های من تنها بر اساس معرفت ناقص من تا امروز است.

 

سیر مطالعاتی فرهنگ و ارتباطات براساس چهار بخش هر علم (نگاهی به نقشه هوایی دانش میان رشته ای علوم ارتباطات)

 

یک مشکل برای همه ما این است که نقشه هوایی  رشته خود را نمی شناسیم. در مطلب بعدی، کمی در مورد نقشه هوایی رشته خودمان و 4 بخش اصلی آن می نویسم.

 

اما برای موفقیت آسان دانشجویان علوم ارتباطات در رشته علوم ارتباطات، به ویژه برای آزمون دکتری، به نظر من، دو چیز مهم در برنامه مطالعاتی شما احتمالا دیده نشده که همان نقاط ضعف شماست. یکی فلسفه و دیگری نظریه فرهنگ. البته در دانشگاه امام صادق علیه السلام، درس نظریه فرهنگ و درس جامعه و فرهنگ تدریس می شود اما تا وضع مطلوب فاصله داریم. غیر امام صادقی ها تقریبا از این دو بخش مهم غافلند.

 

الف- فلسفه

من فکر می کنم دانشجوی علوم اجتماعی (و حتی عام تر علوم انسانی) باید همگام با دروس مبانی و پایه، فلسفه هم بخواند. مبانی فلسفه و سیر تفکر غرب برای دانشجوی علوم انسانی مهم و تعیین کننده است. ریشه بسیاری از دعواهای علوم اجتماعی و ارتباطات در فلسفه است نه در علوم اجتماعی! توجه به مبانی فلسفی (هستی شناسی، معرفت شناسی و ...) و پیش فرضهای متاتئوریک به فهم شما از مباحث علوم اجتماعی و اختلافات دانشمندان کمک می کند. فلسفه هم چنین به شما کمک می کند تا جایگاه هر بحث و نظریه را درست تشخیص دهید.

 

توجه: هدف فلسفه خوانی برای دانشجوی علوم اجتماعی و دانشجوی فلسفه متفاوت است. ما دانشجوی فلسفه نیستیم. بسیاری از ما به فلسفه علاقه نداریم. پس، همان قدر که نیاز داریم باید فلسفه بخوانیم. اگر علاقه مند شدید، بیشتر بخوانید. اما از دروس اصلی بازنمانید.

 

پیشنهاد من برای فلسفه خوانی:

کتاب آموزش فلسفه به نوجوانان رمان دنیای سوفیمطالعه حداقلهاست. یک دوره آشنایی با تفکر فلسفی و سیر اندیشه بشری نیاز ما در علوم اجتماعی است. پیشنهاد من، مطالعه کتاب رمان دنیای سوفی است. رمان دنیای سوفی، نوشته یوستاین گاآردر است که چندبار به فارسی ترجمه شده است. موضوع کتاب، آموزش تفکر فلسفی و سیر اندیشه بشری در قالب یک رمان جذاب است. این کتاب، در حقیقت آموزش فلسفه به نوجوانان است. نوجوان 14 ساله، همان توانایی های بزرگسال را دارد اما تجربه کمتری دارد. در مطالعه این کتاب، کلیدواژه نویسی اسامی دانشمندان، اندیشه ها و سالها را فراموش نکنید. هر چند وقت یکبار، فیش های این کتاب را مرور کنید.

 

ب- نظریه فرهنگ:

اگر نظریه جامعه شناسی را خوب بخوانید، کارتان در نظریه فرهنگ راحت می گردد. پس، حداقل، کتاب نظریه جامعه شناسی معاصر جرج ریترز را خوب بخوانید و کلیدواژه نویسی اسامی دانشمندان، اندیشه ها و سالها را فراموش نکنید. مرور کنید تا نکات اصلی را فراموش نکنید.

 

نظریه فرهنگ میلنربرای نظریه فرهنگی، سه کتاب را پیشنهاد می کنم که مکمل هم هستند و بعضا مباحث تکراری دارند. (یعنی اگر اولی را خوب بدانید، دو تای دیگر بیشتر برای تورق کردن هستند.):



اگر هدفتان، موفقیت در آزمون دکتری نیست؛

توجه کنید، رویکرد ما در این جا، مطالعه برای آزمون دکتری است.

در غیر این صورت،

نکته اول، پیشنهاد من مطالعه منابع دسته اول است. مثلا کتاب تمدن و ناخوشایندی های فروید را بخوانید، نه اینکه بازتولید دست دوم آن را در نظریه فرهنگی بخوانید.

نکته دوم، تاکید بر آثار کلاسیک (و ترجیحا زبان اصلی) است. مثلا کتاب خودکشی دورکیم را بخوانید.

نکته سوم، نظریه فرهنگی، عمدتا ناظر به نظریه های جدید است و نه نظریه های کلاسیک (مثل مارکس و دورکیم).

 

چند نکته دیگر برای آزمون دکتری علوم ارتباطات:

نخوانید!

در ایران معمولا از نظریه های ارتباطات انسانی غفلت می شود و به ارتباطات جمعی و متاسفانه بیشتر مطبوعات (دانشگاه علامه) و تلویزیون (دانشگاه تهران) پرداخته می شود. در حالی که باید بر عکس باشد و سهم ارتباطات انسانی باید بیشتر باشد. بنابراین در ایام نزدیک به کنکورهای مربوطه، نظریه های ارتباطات انسانی نخوانید.

 

سهم بالای آمار و روش تحقیق

در اولین آزمون دکتری، سهم آمار و روش تحقیق به اندازه نظریه ها بود. بنابراین، یک دور آمار توصیفی و استنباطی را مرور کنید. همه معادلهای فارسی و انگلیسی را خوب یاد بگیرید. تفکر درباره این که این معادلهای فارسی داده شده، ترجمه کدام اصطلاح آماری انگلیسی هستند، خیلی از من وقت برد.


آمار را باید یاد بگیرید. چه با جزوه استاد و چه با کتاب. پیشنهاد من جزوه اساتید خوب است. اساتیدی که مثالهایشان در حوزه علوم ارتباطات باشد. (کاربرد آمار در علوم اجتماعی و ارتباطات درس بدهند و نه آمار و استنباط). کتابها، حجیم هستند و معمولا خشک و تخیلی اند و نمی شود با کتابهای آمار ارتباط برقرار کرد.


روش تحقیق در علوم اجتماعی، در همه کتابها اجمالا شامل مباحث مشابهی است.یعنی فرق چندانی نمی کند کتاب آقای دلاور را بخوانید یا کتاب آقای رفیع پور. ترجیحا یکی را خوب بخوانید و دیگری را تورق کنید دنبال نکته جدید.

 

آزمون دکتری، در دوره های بعدی، احتمالا تخصصی تر می گردد. بنابراین، باید بیشتر بخوانید. مثلا کتاب روش تحقیق در رسانه های جمعی دومینیک ترجمه کاووس سید امامی، سروش 1384، را حتما باید بخوانید. چون قرار است تخصصی تر شود. البته امیدوارم آن قدر تخصصی نشود که لازم باشد یک کتاب درباره روش کیو یا دلفی بخوانیم!


خب، دیدید که رویکرد ما به جای ماهی دادن (اسم بردن از حجم بالای کتابها)، ماهیگیری یاد دادن (آشنایی با مبانی چه بخوانیم) بود. مطلب بعدی (نقشه هوایی)، مکمل این مطلب خواهد بود.


ورودی های جدید رشته ما (معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات) در دانشگاه امام صادق علیه السلام لینکهای مرتبط را حتما بخوانند.


لینکهای مرتبط:

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۴
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۴ ق.ظ

و خدا را شکر به سر آمد زمستان

تابستان عجیبی بود.
شروع تابستان، طوفانی و هیجان انگیز بود.
سه روز اعتکاف (+) با صفا در طبقه فوقانی مسجد دانشگاه امام صادق علیه السلام.
کسب عنوان دلنشین رتبه یک کنکور در اولین آزمون کنکور سراسری دکتری.
پایان همه 200 و اندی واحد دانشگاهی که باید پاس می شدند.
و ...
تابستان زمستانی پاورقی نویس
زمستان در تابستان

اما این فکر که «اگر قبول شوم، کی واحد بره دنبال 28 واحدی که اعلام نتیجه نشده اند؟ چه جوری پایان نامه رو تموم کنم که خودمم راضی باشم؟ و ...» بسیار آزارم می داد! رک بگم، این بلاتکلیفی، تابستانم را زمستان کرد!

به همین دلیل از همون اول، از همه التماس دعای خیر داشتم و نه قبولی. (+)

یک نکته دیگر هم بگم: با انتقاداتی که به کنکور امسال وارد بود و توسط رسانه ها چند برابر هم دیده شد، و توسط سیاستمداران و سیاستگذاران شورای عالی انقلاب فرهنگی (
+) پشت کوه قاف (+) بیشتر هم شد، قبولی در کنکور دکتری امسال را جای افتخار نمی دانستم! (گرچه همه دوستان را خوشحال می کند.)
و خدا را شکر زمستان بالاخره سر آمد و دوباره روز از نو...
مطالب مرتبط:

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۴
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۴ ق.ظ

برای اعلام نتایج آزمون کنکور سراسری دکتری

سازمان سنجش و آموزش کشورگزاره اول:
حدود دو ماه است که اعلام نتایج دکتری را امروز و فردا می کنند.

پیشنهاد:
نکنید!
گزاره دوم:
گرچه نفر اول آزمون کتبی شده ام و به همه سوالات مصاحبه شفاهی هم پاسخ داده ام، احتمال چندانی به قبولی نمی دهم.
پیشنهاد:
مصاحبه شفاهی را هم کتبی کنید!
ادامه این مطلب، را نوشتم و بعد خودم برای جلوگیری از مشکلات احتمالی، سانسورش کردم!

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۴
حمید درویشی شاهکلائی

حجت الاسلام دکتر احمد علی قانعهمزمان با ورود ما به دانشگاه امام صادق علیه السلام در سال 84، مراسم خاطره انگیز معمم شدن آقای قانع برگزار شد.
استاد احمد علی قانع، از جهتی برای ما مهم بود و آن این که رساله دکتری درباره کتب ضاله (کتاب های فقه و پیام گمراهی و محدودیت های پیام رسانی) مرتبط با رشته ما (حوزه دین و ارتباطات به طور کل و فقه ارتباطات به طور خاص) بود.
آقای قانع، از جهت دیگر هم برای ما عزیز بود و آن اینکه بر خلاف نظر هژمونیک گروه فقه، به جای تدریس کتب فقهی چند سال گذشته، کتاب تحریر الوسیله امام خمینی سلام الله علیه را درس می دادند. شجاعت و نواندیشی ایشان برای ما الگو شد.
از باب دوری و دوستی، سفرهای تبلیغی دکتر قانع (دکترای فقه) به خارج از کشور، آن چهره محبوب را برای ما حفظ کرد.
اما شایعه هم اکنون به واقعیت پیوسته انتصاب دکتر قانع به معاونت آموزشی دانشکده، ما را نگران کرد.
نکته اول: جایگاه معاونت آموزشی، یعنی گیرهای (ناحق/محق) آموزش به دانشجویان. خب، احتمالا آن محبوبیت وجهه ایشان آسیب خواهد دید. ضمن اینکه این محوبیت وجهه برای کدهای موجود مرتبط (86 تا 90) هیچ گاه درک نشده است.
نکته دوم: حضور یک «غیر ارتباطات» خوانده در جایگاهی که لازمه آن، به زعم ما، تحصیل دانش ارتباطات است، چه معنایی دارد؟
نکته سوم: آیا استاد قانع، همان استاد قانع چند سال قبل است؟ آیا شاهد همان اقدامات مفید و ساختارشکنانه ایشان خواهیم بود؟

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۴
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۴ ق.ظ

برای تداوم دوره های دعوت؛

دوره های علمی پژوهشی دعوت مدرسه تابستانی فرهنگ و ارتباطاتآقای مهدی یوسفی، دوست خوب و باسوادی است. چند ترم، این افتخار را داشتم که سرگروه درسهای اسلامی مان باشد. نقش او در پرورش علمی و اجرایی دانشجویان کدهای پایین تر رشته فرهنگ و ارتباطات، بیش از هر جای دیگری در دانشکده و دانشگاه است.
تلاشهای او در برپایی و تداوم دوره های علمی دعوت، که امسال نام مدرسه تابستانی summer school را به خود گرفته است، بخشی از خاطرات بدنه دانشجویی کدرشته های 83 تا 88 را تشکیل می دهد. او هم اینک در یک مدرسه تابستانی در لیسبون پرتقال به سر می برد و از همان جا یک یادداشت در وبلاگ شخصی اش (
+)، برای دوره دعوت نوشته است.
مهدی چند نکته را مد نظر قرار داده است که دیگر لازم نیست من درباره آنها بنویسم:
1- تداوم دعوت، موجب خوشحالی برای بدنه دانشجویی است.
2- دعوت، اولین مدرسه تابستانی در حوزه علوم اجتماعی است و به زودی می توانیم از اعتبار جهانی این دوره صحبت کنیم. (نکته ای که دکتر فیاض در سال گذشته، از آن با عنوان کنگره های سالانه یاد کرد.)
3- دعوت، یک دوره دانشجویی است و به بدنه دانشجویی تعلق دارد. وابستگی و تحمیل نظرات خارج از بدنه دانشجویی، بر دوره، جریان انحرافی است. هیچ کس از بیرون دوره، نباید برای دوره تصمیم بگیرد.
4- دعوت، یک سنت است. دعوت، درست شد تا دانشجویان فرهنگ و ارتباطات، هر سال، جایی داشته باشند تا دور هم باشند و به بازپروری خویش بپردازند و رشد کنند.
5- مدیریت دعوت و محتوای آن، در حال گذار به نسل های جدید است. دعوت، مطابق نیازها به روز می شود.
من فقط خواستم  یک سری موارد را صریحتر از مهدی عزیز بیان کنم. فلش تبلیغاتی دوره دعوت را هم ببینید. سایت دوره دعوت هم در زمینه خبرهای دوره خوب کار می کند: www.dawat.ir


      

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۴
حمید درویشی شاهکلائی











































آدرس وبلاگ

نویسنده (مدیر)، متعلق به

وضعیت فعلی

http://farhangsaz.blogfa.com

محمد لسانی، کد 82

به علت تعطیلی، متعلق به شخص دیگری شده است.

http://kargah82.blogfa.com

دانشجویان کد 82

موجود؛ غیر فعال.

http:// dawah.ir

سید علی غمامی، کد 82، انجمن علمی دانشجویان

عدم تمدید دامین و هاست.

http://javoonepooya.blogfa.com

محمود رئوفی، کد 82

موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.

http://invisiblenotes.persianblog.ir

حامد سعادت پور، کد 81!

موجود؛ غیر فعال.

http://ertebatat.persianblog.ir

صادق افراسیابی، کد 82

به علت تعطیلی، متعلق به شخص دیگری شده است.

http://sobhanr.blogspot.com

سبحان رضایی، کد 82

مسدود.

http://durkheim.blogfa.com

محمد جواد رمضانی، کد 82

موجود؛ غیر فعال.

http://sadad.parsiblog.com

مسلم نادعلی زاده، کد 82

موجود؛ غیر فعال.

http://mazhabi.parsiblog.com

سید محمد کاظمی، کد 83

موجود؛ غیر فعال، ادامه داده نشد.

http://farhang2.parsiblog.com

سید محمد کاظمی، کد 83

به علت تعطیلی متعلق به شخص دیگری شده است.

http://andisheha.parsiblog.com

حسن قاسم زاده، کد 83

موجود؛ غیرفعال، این وبلاگ به بلاگفا منتقل شد.

http://andisheha.blogfa.com

حسن قاسم زاده، کد 83

به علت تعطیلی، متعلق به شخص دیگری شده است.

http://koolehbedoosh.parsiblog.com

حسن قاسم زاده، کد 83

موجود؛ غیرفعال، به میهن بلاگ منتقل شد.

http://koolehposhti.mihanblog.com

حسن قاسم زاده، کد 83

موجود؛ غیر فعال، به وردپرس منتقل شد. وبلاگ فعال آقای قاسم زاده را اینجا ببینید.

http://ertebat1.parsiblog.com

مهدی یوسفی، کد 83

موجود؛ غیر فعال، به اینجا منتقل شد.

http://socialpsycology.blogfa.com

مهدی یوسفی، کد 83، دانشجویان کد 84

موجود؛ غیر فعال، درس روان شناسی اجتماعی دوره ما تمام شد و این وبلاگ نیز.

http:// cc84.mycloob.com

حمید درویشی، کد 84

به بلاگ اسکای منتقل شد.

http://cc84.blogsky.com

حمید درویشی، کد 84، دانشجویان کد 84

موجود؛ غیر فعال، گاهی به روز می شود. فقدان نیاز، موجب تعطیلی تدریجی وبلاگ شد.

http://studies.parsiblog.com

حمید درویشی، کد 84

موجود؛ غیر فعال، در پاورقی ادامه داده شد.

http://daar20000.persianblog.ir

حمید درویشی، کد 84

موجود؛ غیر فعال، بعد از مدتی به میهن بلاگ منتقل شد.

http:// 1mosafer.blogfa.com

حمید درویشی، کد 84

موجود؛ غیر فعال، بعد از مدتی، همین اواخر به میهن بلاگ منتقل شد.

http://resane.ir

حمید درویشی، کد 84، دبیرخانه نقد رسانه ملی بسیج

مسدود شد.

http://pavaraqi.blogfa.com

حمید درویشی، کد 84

مسدود شد. به میهن بلاگ منتقل شد.

http://ojka.blogfa.com

حمید درویشی، کد 84، اردوهای جهادی خاکیان افلاکی

عدم فعالیت و حذف توسط بلاگفا.

http://ertebion.parsiblog.com

مسعود محمدی، کد 84

موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.

http://iscc.isu.ac.ir

سایت رسمی دانشکده

موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.

http://hfanoos.blogfa.com

حسین براتی، کد 84

موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.

http://margesard.blogfa.com

وحید صابری، کد 84

موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.

http://taammol.blogfa.com

 

وحید صابری، کد 84

موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.

http://4dey1365.blogfa.com

سید عبدالحمید امامی، کد 84

حذف توسط نویسنده. مدتی با عنوان اتهام ادامه یافت ولی هم اکنون در اینجا ادامه دارد.

http://culture2.blogfa.com

امین اسلامی، کد 84

به علت تعطیلی، متعلق به شخص دیگری شده است.

http://arzesh.blogsky.com

محمدحسین شاه آبادی، کد 84

موجود؛ غیر فعال. ادامه داده نشد.

http://kargah84.mihanblog.com

 

دانشجویان کد 84، کلاس پایان نامه دکتر آشنا

موجود؛ غیر فعال.

http:// dombil.blogfa.com

هادی مسعودی، کد 85

موجود؛ غیر فعال، به سایت شخصی وی منتقل شده و ادامه دارد.

http:// bluenotebook.parsiblog.ir

مجید اسماعیل زاده، کد 86

موجود؛ غیر فعال. به میهن بلاگ منتقل شد، اما ادامه نیافت.

http://culturetheory.parsiblog.com

عبدالحمید بیات، کد 86

موجود؛ تقریبا یک سال است که غیر فعال است.

http://merfan.parsiblog.com

میلاد عرفانپور، کد 86

موجود؛ غیر فعال. به اینجا منتقل شده است.

http://bareqeh.mihanblog.com

محمد علی شاکری، کد 87

موجود؛ غیر فعال.

http://mafa87.mihanblog.com

دانشجویان کد 87

موجود؛ غیر فعال.

http://darvazegorbe.blogfa.com

جمعی از بچه ها

موجود؛ غیر فعال. به میهن بلاگ منتقل شد.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۴
حمید درویشی شاهکلائی

به بهانه سریالهای ماه مبارک رمضان سازمان صدا و سیمای «جمهوری اسلامی ایران»
تلویزیون و ماه مبارک رمضانتلویزیون جالبی داریم.

برخی صحنه های بعضی سریالهای ماه مبارک رمضان را با بچه ها دیدیم. به ذهنم رسید که از صدا و سیمای انقلاب اسلامی ایران که قرار بود رسانه این انقلاب باشد، بپرسیم:
«چند می گیری حداقل ماه رمضون، فیلم و سریال پخش نکنی؟!»
با این ژانر های ماورایی، مردم را احمق فرض کردند؟
گفتمان انقلاب اسلامی که هیچ، یه چیز درست و حسابی پخش کنید که بشه خانوادگی دید!

خبر خوب:
شنیده شده امشب در برنامه راز، وحید جلیلی، سردبیر نشریه راه، دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی حضور خواهد یافت.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۳
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۳ ق.ظ

قطار دعوت به ایستگاه چهارم رسیده است...

چهار سال پیش، به همت بچه های فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام، با تلاش ویژه آقایان مهدی یوسفی و محسن بدره، دوره های علمی و پژوهشی دعوت شکل گرفت. دوره های یک هفته ای تابستانی برای مباحثی که در برنامه درسی مورد غفلت واقع شده اند یا ...
اولین دوره علمی پژوهشی دعوت
جهاد علمی دعوت برکات زیادی داشت. بعد از برگزاری دوره اول به این نتیجه رسیدیم که صرف دور هم جمع شدن بچه ها در تابستان، حتی اگر کلاس و سخنرانی هم نباشد، و تنها به مباحثه های آزاد و اختیاری بسنده شود، بسیار مفید است. در طول سال، واقعا کلاسهای درس، و بعضا تکالیف آنها، مانع بزرگی در پیشرفت علمی بچه ها محسوب می شود و درست در تابستان، وقتی این مانع برداشته می شود، بچه ها هم بایستی دانشگاه را ترک کنند!

چهارمین دوره دعوت، امسال، سیزدهم تا هجدهم شهریور، با حضور دانشجویان، پژوهشگران و علاقمندان به حوزه فرهنگ و ارتباطات، با موضوع مهندسی فرهنگی با دعوت از اساتید بنام و مسئولان متخصص برگزار می شود. برای ثبت نام تنها چند روزی وقت باقیست. www.dawat.ir

مطالب مرتبط با دوره دعوت در وبلاگ پاورقی فرهنگ و ارتباطات:

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۳
حمید درویشی شاهکلائی

تیتر دوم: آزمون سراسری دکتری علوم ارتباطات همان آش و همان کاسه

امسال، اولین سال آزمون سراسری دکتری است. استقبال از مطلب حاشیه ها و نکته هایی از اولین تجربه ام در آزمون دکتری ارتباطات انگیزه نوشتن نکاتی درباره اولین مصاحبه دکتری ارتباطات به شیوه جدید است که نوزدهم خرداد در دهکده المپیک (دانشگاه علامه طباطبایی) برگزار شد:

توضیح: به نظر می رسد در شیوه جدید هر سال بین 5 تا 10 نفر فرصت تحصیل در مقطع دکتری ارتباطات یکی از 4 دانشگاه (تهران، علامه طباطبایی، امام صادق علیه السلام و باقرالعلوم قم) را پیدا کنند. امسال نوبت دانشگاههای علامه و باقرالعلوم بود که دکتری برگزار کنند. دانشگاه باقرالعلوم ظاهرا بنا دارد صرفا از طلبه ها دانشجوی دکتری بسازد ولی از دانشجوها نه. به این ترتیب برای مرحله دوم آزمون نیمه متمرکز دکتری، یعنی مرحله مصاحبه، دانشگاه علامه طباطبایی برای 5 نفر ظرفیت خود، شاهد رقابت 25 داوطلب بود.

سهم دانشگاه امام صادق در آزمون شفاهی دکتری ارتباطات علامه: تنها دو نفر
امسال تنها سه امام صادقی برای مصاحبه به دانشگاه علامه طباطبایی دعوت شدند. من، محمد رضا برزویی (دانش آموخته کد 82) و یکی دیگر که فکر کنم صلاح نیست اسمش را ببرم. نفر سوم در مصاحبه شرکت نکرد. تعداد کم دانشجویان دانشگاه امام صادق در مقطع لیسانس، تمایل برخی از آنها به شرکت در آزمون رشته های دیگر (علوم تربیتی، علوم اجتماعی)، ضعف در سوالات تستی و ... احتمالا از موارد تاثیرگذار بوده است تا سهم کمی دانشجویان امام صادق کم باشد. در همین جا قبولی هم اتاقی عزیزم، محمد جواد نوروزی اقبالی در رشته علوم تربیتی را تبریک می گم.

این تصویر آقا حمید گل، خوش تیپ ترین پسر دنیاستبا همین ظاهر بری، ردّی!
من معمولا کت نمی پوشم. یکی از اساتیدمان گفت: کت بپوش! با همین ظاهر (ریش، بدون کت و ...) رد خواهی شد. استاد دیگری هم تاکید کرد که حداقل ریشم را کمی کوتاه کنم.

درباره ریش: شما مرا می شناسید. ما هیچ گاه از آرمانهایمان کوتاه نخواهیم آمد انشاء الله. ریش هم جزء آرمانهای ما نیست! اما آدمی به لاغری من اگر ریشش را کوتاه کند، بدجوری لاغر و زشت به نظر می رسد! به خاطر دقت در همین مسائل است که به من می گویند: «خوش تیپ ترین پسر دنیا!» نکته دیگر اینکه: اگر دین ندارید، در دنیاتان آزاده باشید!

در مورد کت: این مساله ریشه در ظاهرگرایی شدید ما ایرانی ها دارد که پدرمان را درآورده است! فرهنگ گاهی مقابل طبیعت می ایستد. اما گاهی این ایستادگی حماقت است. آدم عاقل تو هوای طبیعی گرم خرداد تهران، کت نمی پوشد. این ظاهرگرایی جز حماقت معنی دیگری ندارد. از یک طرف تو اوج گرما کت بپوشیم، از اون طرف هم درجه سردی کولر را بیشتر کنیم و مصرف انرژی را ببریم بالا! شعور برخی اساتید دانشگاهی ما و مسئولین ما در همین قدر است! (گاهی بدجوری دلم می سوزد! طرف تو اتاق خودش نشسته، در هم بسته است ولی کتش را در نمی آورد.)

به هر حال، حفظ ظاهر، به ویژه شیک پوشی برای حضور در مصاحبه دانشگاه های تهران و علامه ظاهرا مهم است. برخی آن را نشانه احترام به استاد تلقی می کنند. گرچه از نظر من، حماقت است یا دو رویی یا ....  احترام به استاد هم این است که کارهای علمی ایشان را ادامه بدهید و تکمیل کنید.


هم اکنون به فکر رزومه خود باشید! فردا دیر است...
با توجه به حذف سهم نمره کتبی در قبولی دکتری، رابطه های شما با اساتید که در رزومه هاتان جلوه گر است، سهم بسزایی در قبولی شما خواهد داشت. رابطه خوب و مقاله های بیشتر مطلوب است.
شما مرا می شناسید! ...
این تصور هم که رقبای شما رزومه قدرتمندی دارند از اساس باطل است.

برای همه فعالیتهای علمی تان، بروید مدرک جور کنید. امضا بگیرید. اگر مدرکش را تحویل ندهید، امتیازی به شما تعلق نمی گیرد. (من تصور می کردم تنها برای مقاله ها باید مدرک نشان داد!)

بشناسید با کی، کجا، چه جور آدمایی طرفید!
قبل از مصاحبه به سایت دانشگاه و دانشکده و گروه مربوطه مراجعه کنید تا هیئت علمی و رزومه آنها را بشناسید. (اگر نمی شناسید.)
اگر مدارک خاصی یا نکته خاصی هم باشد در سایت می نویسند. به ویژه در مورد زمان مصاحبه.

حتما آدرس محل مصاحبه را چک کنید و از چند نفر بپرسید چه جوری می رسید اونجا.  خوشبختانه با اطلاعات درستی که دوستان دادند، راس ساعت هفت و نیم (همان ساعتی که در سایت نوشته بودند.) رسیدم.

سلامت باشید!
شب قبل مصاحبه، به موقع بخوابید! خواب سر شب در موفقیتهای شما موثر است. صبح به موقع بیدار شوید. همه چیز را دوباره چک کنید.

چای از مخدرات است. (انتظار ویتامین و پروتئین از آن نداشته باشید.) آرامش بخش است. متاسفانه امسال خوابگاه ما مشکل آب جوش دارد. نشد چای بخورم و سرم داشت می ترکید!

یک دوست، یک آشنا، یک هم صحبت
آقای برزویی در میان تعدادی از داوطلبان قبل از من رسیده بودند. آقای برزویی سومین سرگروه درس اندیشه اسلامی (طرح مطالعاتی مقرریهای شهید مطهری) من بود. ما هم اعضای گروه خوبی بودیم و دو ترم رابطه سرگروه و گروه ادامه داشت. در آزمون کتبی، نمره تراز آقای برزویی حدود نه هزار بود. نمره خوبی بود ولی دیگر به کار نمی آمد!

کمی سر و گوشتان بجنبد! از اکثریت کورکورانه پیروی نکنید!
از جمع جدا شدیم. گوشه ای نشستیم. در مورد مسائل مختلف صحبت کردیم. آقای برزویی از دانشکده پرسید. (ایشان ترم قبل دفاع کردند.) به امید پیدا کردن بوفه رفتیم دوری در اطراف بزنیم که فهمیدیم یه جایی هست که باید مدارک را تحویل بدیم و منتظر شیم نوبتمون بشه. به این ترتیب من دومین نفری بودم که مدارکم را تحویل دادم و دومین مصاحبه شونده من بودم!

مکالمه دانشگاه تهرانی ها
به مکالمه دو داوطلب حاضر در محل هم توجه کنید:
-: دانشگاه ما که از اینا نمی گیره. اینا هم که از ما نمی گیرن. (ترجمه روان: در مصاحبه شفاهی دکتری ارتباطات دانشگاه تهران، دانشجویان علامه قبول نمی شوند. متقابلا دانشگاه علامه هم دانشگاه تهرانی ها را قبول نمی کند!) حالا امام صادقی ها ممکنه قبول شن ولی ما نه.
-: به هر حال، مصاحبه تجربه خوبیه!

چه کسانی و در چه دانشگاهی قبول می شوند؟
در تکمیل مکالمه آنها: دانشگاه امام صادق علیه السلام تقریبا از هیچ کدام از آنها نمی گیرد! زیرا آنها دانش کافی برای قبولی در آزمون کتبی معارف اسلامی دانشگاه امام صادق علیه السلام را ندارند. هیچ امام صادقی هم در رشته ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی قبول نشده است. دانشگاه تهران هم در سه دوره گذشته دکتری خود، تنها از میان فارغ التحصیلان ارشد خود دانشجوی دکتری پذیرفته است. البته در سال گذشته حسین سرفراز و مهدی یوسفی از دانشگاه امام صادق با حضور موفق در آزمون کتبی که نفرات اول و دوم شدند توانستند وارد دوره دکتری شوند. (آزمون کتبی 50 درصد موثر بود و از 50 درصد شفاهی هم آنها نمره مطلوبی گرفتند.)

از کاربندی تا کارمندی
از اخلاق خوب کارکنان آنجا (از انتظامات دم در تا اون خانمهایی که مدارک را تحویل می گرفتند یا آبدارچی ها و ...) تشکر می کنم. شناسنامه نداشتم، کارت ملی قبول کرد. مدرک لیسانس نداشتم، گیر نداد. (ما ارشد پیوسته هستیم و هیچ گاه مدرک لیسانس به ما نمی دهند.) ریز نمرات نیاورده بودم گفت تا هفته یک آینده بیار.
خوب است کارمند نقش خود را بفهمد. بداند که کارمندی به معنی کاربندی نیست. کارمند نباید کار را بند بیاورد. بلکه باید کمک کند تا کار پیش برود.

مصاحبه کنندگان دکتری ارتباطات علامه
برخی شان حدود نیم ساعت دیر آمدند! من دومین نفر بودم. 4 نفر اون طرف میز بودند. سه تاشون را می شناختم. (آقایان استاد کیا (مدیر گروه)،
رحمان سعیدی (معاون آموزشی) و نقیب السادات.) نفری یکی دو سوال علمی پرسیدند. اونی که نمی شناختم خیلی خوش برخورد بود. (دقیقا معنی این جمله این است که سه تای دیگر گویا با خودشان هم قهر هستند!)

سوال از موضوع پایان نامه
وقتی عنوان پایان نامه ارشدم را گفتم، همه آنها به فکر فرو رفتند. به نظرم کمی فرصت تجزیه و تحلیل لازم داشتند تا بتوانند بفهمند که «آموزش فرهنگ پایداری به نوجوانان: تحلیل محتوای کتب درسی علوم انسانی دبیرستان» یعنی چه تا بر اساس آن سوال بپرسند.

سوالها بیشتر مرتبط با پایان نامه بود. پایان نامه ارشد و تزی که تز دکتری من خواهد بود.

سوالهای آسان علمی
سوالهای علمی خیلی ساده و آسان بود. قبلا هم نوشتم که با سوال آسان می شود تفاوت آنی که درس خوانده و آنی که نخوانده را فهمید اما نمی توان تفاوت آنی که کم و سطحی خوانده با آنی که زیاد و عمقی خوانده را فهمید.

سوالهای علمی درباره نظریه هنجاری رسانه ها و روش تحلیل محتوا بود. یک سوال هم بود که من نفهمیدم از کجا به ذهن طراح آن خطور کرد: تکنولوژی خوبه یا بد؟!

کل فرآیند مصاحبه شاید یک ربع هم طول نکشید! این می تواند معنی دار باشد یا نباشد. (معنی1: ردّی! معنی2: دکتری که می گفتن به همین آسونیه!)

سوال سیاسی هم نپرسیدند. البته هر سوالی بار ارزشی سیاسی دارد. بنابراین جوابهای سیاسی گرفتند!


درباره روش جدید آزمون دکتری در راستای برقراری عدالت آموزشی

با تشکر از زحمات وزارت علوم که سعی در قانونمند کردن پذیرش دانشجو در دکتری دارد:
 در سیستم جدید، نظر نهایی و مهم را دانشگاه برگزار کننده دکتری می دهد. یعنی ممکن است نفر اول مرحله کتبی، در مصاحبه رد شود.

سوالهای آسان یعنی برخورد گزینش سلیقه ای
اگر هدف نیمه متمرکز کردن آزمون دکتری این بود که نقش دانشگاهها کمرنگ شود تا عدالت آموزشی محقق شود، به نظر می رسد باید سهم 50 درصدی آزمون کتبی احیا شود. واگذاری صد در صد پذیرش به مرحله مصاحبه عادلانه نیست. دیدیم که با این سوالهای آسان، ارزیابی علمی محقق نمی شود. بی شک نظر اساتید دانشگاه برگزارکننده دکتری مهم است و باید لحاظ شود اما این که 4 نفر تصمیم بگیرند که چه کسانی دکتری بخوانند، عادلانه نیست. بهتر است 50 درصد سهم آزمون کتبی باشد، 50 درصد هم نظر مصاحبه کنندگان. باید راه را بر گزینش سلیقه ای بست.

دعوت پنج برابر ظرفیت برای دکتری رشته ارتباطات اشتباه محض است
در مورد رشته هایی مثل ارتباطات که یکی دو جا بیشتر نمی گیرند، دعوت از 5 برابر ظرفیت اشتباه است. چون دانشگاه برگزار کننده اولویت را با پذیرش دانشجویان خود می گذارد و غیر آنها را پذیرش نمی کند!
وقتی 25 نفر دعوت می شوند، احتمالا در میان آنها 5 دانش آموخته علامه پیدا می شوند!
وقتی 25 نفر دعوت می شوند، افرادی با نمره کل حدود 7 هزار هم دعوت به مصاحبه می شوند! چرا من باید با کسی که نمره کلش سه هزار تا از من پایین تر است از صفر رقابت کنم؟ تفاوت نمره تراز هفت هزار و ده هزار مشهود است و باید موثر هم باشد. با این سوالات ساده شفاهی که نمی شه تفاوت سطح علمی را نفهمید! باید جلوی برخورد سلیقه ای دانشگاهها را گرفت.

پستهای مرتبط در وبلاگ پاورقی فرهنگ و ارتباطات:

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۲
حمید درویشی شاهکلائی

برای استاد فرهاد اقوامی

پست قبلی را به آقای علی احمدی، کارمند دانشکده اختصاص داده بودم. این پست را نیز تقدیم به یکی دیگر از کارمندان دانشکده می کنم؛ کارمندانی که شأن و منزلتشان بیش از کارمند است و شخصیت علمی شان را می ستاییم:

یادگار هاروارد!

استاد فرهاد اقوامی هم کارشناس آموزش دانشکده ماست. (اشتباه ننوشتم، ایشان قبل از اینکه کارمند سالها استاد دانشگاه بودند.) این استاد بازنشسته، در دوره شاه یکی دانشجویان دانشگاه هاروارد (یعنی همان مرکز مدیریتی که بعد انقلاب به دانشگاه امام صادق تبدیل شد.) بوده است که به خاطر مواضع ضد امپریالیستی درست یک ماه قبل از فارغ التحصیلی در مقطع فوق لیسانس اخراج می شود! او تحصیلات تکمیلی دانشگاهی خود را در مدیریت، زبان انگلیسی و علوم سیاسی ادامه داده است.

درس زندگی و درس تدبیر زندگی
ما هشتاد و چهاری ها توفیق آن را داشته ایم که اولین دوره درس «تدبیر زندگی» را با ایشان در ترم دوم سال 84 بگذرانیم. درسی که برای اولین بار در دانشگاه برگزار می شد. نمایشگاه منابع کتابی و گزارشات تحقیقات که منبع آن درس بود یادم نمی رود. (تصور کنید که حجم منابع مورد استفاده استاد آن قدر زیاد بود که یک نمایشگاه به آن اختصاص یافت.)
مهم تر از درس تدبیر زندگی، استاد عملا به ما درس زندگی می دهند: استاد اقوامی با وجود کهولت سن، از نشاط فراوانی برخوردار است و قهرمان مسابقات پینگ پنگ دانشگاه است. برای ورودی های جدید برنامه های ورزشی ترتیب می دهد و ضمن آن، مقررات آموزشی را بازگو می کند. اخیرا هم به طور فعال، برنامه های بازدید از مراکز فرهنگی و موزه ها را به منظور افزایش نشاط در فضای دانشجویی پیگیری می کند و ...




سلامتی همه آنانی که قلبشان برای اعتلای نسل جوان می تپد، صلواتی هدیه کنید.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۱
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۱ ق.ظ

وبلاگ جغرافیای فرهنگی؛ وبلاگ دکتر علی احمدی

برای علی احمدی عزیز
سال گذشته خبر قبولی علی آقای احمدی در مقطع دکتری رشته جغرافیا، تحسین همگان را برانگیخت. این پژوهشگر برتر دانشگاه امام صادق علیه السلام به جغرافیای فرهنگی علاقه دارد و به جرات می توان ایشان را از صاحب نظران موضوع «جغرافیای فرهنگی» در ایران دانست.
دکتر علی احمدی چندان اهل فضای سایبر نیست. وقت چندانی هم برای این جور کارها ندارد. اما علاقه دارد تا دیگران بتوانند به سهولت مقالات منتشر شده اش را بیابند.
http://CulturalGeography.mihanblog.com

یادداشتی هم تقدیم به استاد فرهاد اقوامی نوشته ام که به زودی به روز می شود.

دانشگاه امام صادق علیه السلام یک پدیده ممتاز است


دانشگاه امام صادق یک پدیده ممتاز است!

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۱
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۱ ق.ظ

قبولی در آزمون کتبی دکتری علوم ارتباطات

آقا حمید گلباسمه تعالی

بدین وسیله قبولی اینجانب را در آزمون کتبی دکتری به جبهه فرهنگی سایبر انقلاب اسلامی، همه دوستان به ویژه اساتید ارجمند دانشگاه امام صادق علیه السلام، تبریک گفته؛ ملتمس دعای خیر همگان هستم.

توضیح: دعای خیر یعنی اینکه: دعا کنید هر چه خیر است همان بشود.
هر چه خدا خواست، همان می شود
نه این، نه آن، فقط همان می شود

آقا حمید گل
خاکم سالار

برای رفع کنجکاوی دوستان: قبولی در آزمون کتبی، یعنی معرفی شدن به دانشگاه برای مصاحبه شفاهی که تصمیم نهایی را دانشگاه برگزار کننده دکتری می گیرد. وزارت علوم تلاش در کمی و منضبط کردن معیارهای مصاحبه شفاهی دارد ولی تاکنون توفیقی نداشته جز برگزاری سراسری آزمون دکتری. امسال دانشگاه باقرالعلوم قم و علامه طباطبایی تهران در رشته ما دوره دکتری برگزار می کنند و من باید در روزهای آینده در آزمون شفاهی دکتری مربوطه شرکت کنم. دعای خیر کنید چون ته دلم این است که دکتری را در دانشگاه خودمان (امام صادق علیه السلام) یا نهایتا دانشگاه تهران بخوانم؛ اما شما دعا کنید هر چه خیر است همان اتفاق بیفتد. ما راضی به تقدیر الهی هستیم.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۱
حمید درویشی شاهکلائی

تهاجم فرهنگی با چیپس
1- اواخر هفته قبل، یعنی هفته سیزدهم آموزشی، اردوی فرهنگی تفریحی اردبیل توسط اداره فرهنگی دانشگاه ما برگزار شد. کاری به این اردو ندارم. چون رشته ام فرهنگ و ارتباطاته، بد نیست کمی درباره فرهنگ و کار فرهنگی حرف بزنم.
چیپس یک محصول فرهنگی است
2- وقتی می گویند فرهنگ، معانی مختلفی ممکن است مراد باشد. مثلا گاهی فرهنگ را مقابل طبیعت قرار می دهند. «نه طبیعت» می شود فرهنگ. مثلا «باران»، طبیعت است اما «چتر» فرهنگ است. چتر، یک محصول فرهنگی است زیرا دخالت انسان در طبیعت است. یک مثال دیگه: لباس یک محصول فرهنگی است که برای غلبه بر طبیعت توسط انسان به شیوه های مختلف به کار گرفته می شود. مثالی دیگر: سیب زمینی طبیعت است اما چیپس فرهنگ است چون بشر آن را دستکاری کرده است. چیپس یک محصول فرهنگی است. با چیپس (محصولات فرهنگی) می توان تهاجم فرهنگی کرد و فرهنگ یک جامعه ای را عوض کرد.  همان طور که با فست فودها، آپارتمان نشینی، ماشین سواری و ... این اتفاق افتاده است. لباس را یادتان هست که یک محصول فرهنگی بود؟ پوشیدن لباس های یک فرهنگ دیگر، نمونه های این تهاجم فرهنگی است.
2.5- (البته بهتر است بگوییم اشاعه یا تبادل فرهنگی. اما گاهی موضوع تهاجم فرهنگی است. بی شک وقتی یک فرهنگی در مقابل نفوذ مظاهر فرهنگ دیگر از خود، دفاع می کند، ما با تهاجم فرهنگی مواجهیم و اشاعه نامیدن آن خود فریبی است.)
3- اجمالا می توان گفت که فرهنگ، یعنی دستاوردهای معنوی بشر. معمولا به وجه مادی دستاوردهای بشری تمدن می گویند. این تعاریف وحی منزل نیستند و برخی از فرهنگ مادی هم سخن می گویند. مثل معماری.
4- در معانی تخصصی تر، این دستاوردها باید بین جمعی مشترک باشند. یعنی تعدادی از انسانها (مثلا یک گروه دوستی) این ویژگی های معنوی را داشته باشند. به تعبیری بین آنها «رسم» باشد. آداب و رسوم یعنی فرهنگ.
5- فرهنگ، آموختنی است. فرهنگ با آموزشهای مستقیم و غیر مستقیم، سینه به سینه یا از طریق وسایل ارتباط جمعی و یا هر شیوه ای که فکرش را بکنید، از فردی به فرد دیگر آموزش داده می شود. فرهنگ، اکتسابی است. آمریکایی ها بر خلاف اروپایی ها به هر کسی که ارزشهای آنها را اکتساب کند (یاد بگیرد) آمریکایی می گویند. چه سرخ باشد و چه سیاه و چه بهتر که سفید باشد.
6- پس منظور ما از فرهنگ، ارزشها، هنجارها، قوانین، باورها و ... هستند که بین جمعی از انسانها مشترکند و می شه اونا را به دیگران آموزش داد.
 شماره های بعدی ان شاء الله ناظر به کار فرهنگی و کار فرهنگی در اردوها خواهد بود که در پستهای بعدی تقدیم خواهد شد.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۱
حمید درویشی شاهکلائی

باز هم در وضع بایسته «صدا» و «سیما»ی «جمهوری» «اسلامی» «ایران»
یکی کامنت نوشته بود که چون جامعه فقط قشر مذهبی نیست، پس موقع عزا، همون روزهای اصلی عزاداری که برنامه طنز پخش نمی شه  همین خوبه دیگه و ...
ایده های مشابهی هم از سوی برخی بچه مذهبی ها به دستم رسید که جای تاسف داشت. البته قربون کم توقعی همشون برم اما...
سازمان صدا و سیما وصل است به شیرهای نفت حکومت جمهوری اسلامی ایران. وصل است به بیت المال مسلمین. اعتبار خودش را از نظام ولایت فقیه می گیرد. بنابراین، اگر در محرم و صفر و فاطمیه برنامه طنز پخش نمی کند، این طور نیست که منت گذاشته باشد. وظیفه اش است. پخش برنامه های مناسبتی هم از سر لطف و فضل صدا و سیما نیست. اصلا موضوع بحث و انتقادات ما از صدا و سیما، سوتی های سطح پایینی چون پخش برنامه طنز در ایام فاطمیه نیست! (+)
ما می گوییم صدا و سیمای انقلاب اسلامی باید رسانه گفتمان انقلاب اسلامی باشد. انقلاب اسلامی هم در اندیشه امام روح الله سلام الله علیه دو مولفه اصلی داشت: یکی این که علیه ظلم بود و دیگری این که علیه تحجر دینی بود. یعنی علیه اسلام آمریکایی و اسلام منحصر به امور فردی. صدا و سیمای این انقلاب باید همسو با این انقلاب و اهداف آن باشد. این صدا و سیما در چند درصد برنامه هایش، رسانه انقلاب اسلامی بوده است؟ انعکاس زیبایی های اندیشه اسلام اجتماعی امام روح الله در کدام یک از برنامه های امام روح الله آمده است؟ عمده برنامه های به اصطلاح دینی صدا و سیما از نظر ما ضد دین است چرا که ترویج اسلام انقلاب اسلامی ما نیست. ترویج اسلام فردی و لیبرال و سکولار است.
صدا و سیما حتی رسانه ملی هم نبوده است. چه برسد به رسانه انقلاب اسلامی! دغدغه چند درصد برنامه های صدا و سیما از فراتر از شمال تهران بوده است؟
نه صدای اسلام و نه سیمای انقلاب
تذکر: ما هیچ مشکل خاصی با شخص آقای ضرغامی نداریم. با سیاستها و تفکر اداره کننده صدا و سیما در بعد انقلاب مشکل داریم که هیچ گاه به درستی ایفای نقش نکرده است.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۱
حمید درویشی شاهکلائی

صدا و سیما در رقابت با شبکه های ماهواره ایدرباره پست قبلی برخی گفته بودند که تلویزیون ما باید با تهاجم فرهنگی ماهواره مبارزه کند، پس باید برنامه های ... پخش کند.
می گویم: تلویزیون ما خودش تهاجم فرهنگی است.
باز هم من می گویم: تلویزیون ما باید صدا و تصویر گفتمان انقلاب اسلامی ما باشد. از قالبهای جذاب هم استفاده کند.  (اسلام با لغو و سرگرمی مخالف است ولی حامی جذابیت است.) اما  صدا و سیمای ما نباید صدا و تصویر امپریالیسم بشود. این برنامه های صرفا سرگرمی و ... اینها که برنامه امپریالیسم برای مسخ ملتها بود. مسج مارکت که کمونیستها مطرح کرده اند تقریبا همین بود. (تجارت با ارتباطات برای مسخ ملتها توسط جهان سرمایه داری). دانشگاه عمومی که به ابتذال نباید روی بیاورد!


اینجا
(+) هم بحث خوبی در همین باره شده است و با ادبیات علمی (نظریه هنجاری رسانه ها) موضوع را تحلیل کرده است.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۱
حمید درویشی شاهکلائی