تابستان خود را چگونه گذرانده اید؟! سیری در وبلاگهای تابستان 1389 من!
فرشتههان! با مسجدیها کار دارند.
پاتوقتون کجاست؟
ستارههای درخشان زمین برای آسمانیها
گزارش ویژه
تو مسجد چه کنیم؟!
زائر خدا شویم! پایهاید؟
بر شما باد مسجدی شدن!
*هشدار داد: نماز همسایه مسجد جز در مسجد پذیرفته نیست...
**یکی پرسید: اى امیر مومنان! همسایه مسجد کیست؟
*فرمود: کسى که...
تجربه کنیم.
امسال توفیق خادمی شهدا در یادمان هویزه میسر نشد؛
انشاءالله به زودی خادمی در آستان امام رضا؛
یا حتی کربلا، کاظمین، نجف، سامرا؛
و چه بسا سوریه و شام بلا؛
و انشاءالله بقیع و مسجد الاقصی.
دیر یا زود، به مانند سه تیر 84 «مردی از جنس مردم» خواهد آمد و کام امت حزب الله شیرین خواهد شد.
دعا کنید با موفقیت زیارت با پای پیاده نصیب همه آرزومندان شود.
حلال کنید!
اگر بطلبند، دوباره عازم عراقم، کافیست عصر شود.
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از خود شهادت نیست. (امام خامنه ای)
بستههای بیسیمچی امتداد |
بسته سعادت
آیات قرآن کریم (منور)؛ روایت ائمه اطهار (فانوس)؛ کلام بزرگان (روحانی گردان)؛ اهدای ختم قرآن و صلوات با توجه به مناسبت (ایستگاه صلواتی).
بسته ولایت
اشعار و قطعههای ادبی درباره امام عصر (موعود) و سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی در صحیفه (روحالله)؛ رهنمودهای رهبر معظم انقلاب (علمدار).
بسته شهادت
وصیتنامه و کلام شهدا (شهید)؛ اشعار فرهنگ جهاد و پایداری (معراج)؛ قطعههای ادبی با موضوع فرهنگ جهاد و پایداری (کولهپشتی).
بسته روایت
روایات و خاطرات (راوی)؛ خاطرات طنز (ترکش)؛ اخبار فرهنگ و جهاد پایداری (دیدهبان)؛ روزشمار پایداری (پیک).
بسته رفاقت (برای ارتباط و آشنایی شما با همسنگران جبهه دیروز و امروز)
معرفی کتاب، سایت، نرمافزار و... (انبار مهمات)؛ قطعههای منتخب از ماهنامه (امتداد)؛ برگزاری مسابقات (میدان موانع)؛ اعلام موضوع و نظرسنجی (عملیات)؛ پیامک برگزیده دریافتی از مخاطبان (بیسیمچی افتخاری).
• با اشتراک 4 بسته از 5 بسته موجود، بسته پنجم را رایگان دریافت نمایید.
• با اشتراک یکسالة 4 بسته، علاوه بر دریافت رایگان بسته پنجم، ششماه مشترک رایگان نشریه امتداد شوید.
• با معرفی و اشتراک 5 نفر از دوستان به بیسیمچی، یک بسته را به انتخاب خود، هدیه بگیرید.
اشتراک 3 ماهه (هر بسته): 15.000 ریال
اشتراک 6 ماهه (هر بسته): 27.500 ریال
اشتراک یکساله (هر بسته): 50.000 ریال
با انتخاب یک یا چند بسته پیامک، هزینه آن را به شماره حساب 1375208445 بانک ملت به نام امتداد، واریز کرده و کد زیر را به 30001357 ارسال کنید: (اشتراک: شماره فیش واریزی / نام و نام خانوادگی)
بهطور مثال: اشتراک: 123456 / جعفر محمدی
وضع لایک خور وبلاگتون چگونه است؟
سایتهایی مثل گودر (reader.google.com) این امکان را به شما می دهند تا آخرین مطالب وبلاگها و سایتها را از طریق فید آر اس اس (RSS) یا اتم (Atom) آنها پیگیری کنید. فید یا خوراک همان آدرس آر اس اس یا اتم است که شما آن فید را مشترک (subscribe) می شوید تا بتوانید آخرین مطالب وبلاگ را به طور خودکار دریافت کنید.
تعداد مشترکین فید یکی از راه های ارزیابی تعداد مخاطبین یک وبلاگ است. (در کنار تعداد بازدید و تعداد نظرات و حتی تعداد لایکها)
بر اساس محاسبات من یک وبلاگ میهن بلاگ که دامنه آی آر (.IR) هم داشته باشد چیزی حدود 32 فید خواهد داشت! (مثلا وجود یا نبود علامت / در انتهای آدرس و یا وجود www در ابتدای آدرس هر یک تعداد فیدهای ممکن را دوبرابر می کند.) یعنی برای به دست آوردن تعداد کسانی که این وبلاگ را دنبال می کنند و مشترک آن هستند باید مجموع مشترکین 32 فید را حساب کنیم!
برای مثال به تعداد مشترکین من در برخی از فیدهای زیر (به نقل از سایت لایک خور در صبح هشتم مرداد89. آمار واقعی معمولا کمی بیشتر است.) توجه کنید:
ادرس فید
تعداد مشترکین
http://www.pavaraqi.mihanblog.com/post/rss/
48
http://pavaraqi.mihanblog.com/post/rss/
30
http://pavaraqi.mihanblog.com/post/atom/
87
http://pavaraqi.ir/post/rss
15
http://www.pavaraqi.ir/post/rss/
13
http://www.pavaraqi.mihanblog.com/post/atom/
4
جمع این 6 فید پرخواننده تر
197
شما اگر مشترک وبلاگ من در گودر هستید، با کلیک روی عنوان وبلاگ من در قسمت subscirbes و سپس کلیک بر روی show details در قسمت بالا راست می توانید ببینید که کدام یکی از فیدها را مشترک شده اید و چند نفر دیگر مانند شما این فید را مشترک هستند.
پیشنهاد من این است که شما فید اصلی وبلاگ من یعنی http://pavaraqi.ir/post/rss را مشترک شوید. با این کار می توانید دقیقتر ببینید چه افراد دیگری از کدام مطلب من خوششان آمده (like) و یا آن را برای دیگران فرستاده اند (share). این سوال حدود 10 ماه برایم مطرح بود که چطور برخی مطالبی که خودم آن را لایک زده ام در گودر دوستم، لایک نخورده است! یا تعداد و افراد شیر کننده آن متفاوت است! اگر همه یک فید را مشترک شوند، خود به خود این مشکل حل می شود.
خدمات سایت لایک خور:
پرطرفدار ترین (محبوبترین) کاربران فارسی گودر و نیز پرطرفداران وبلاگها و سایتهای فارسی را نشان می دهد. (من را در صفحه پرطرفدارترین کاربران در لایک خور، در رتبه بیست و یکم می بینید. البته آمار گودر برای فالو کنندگان من در گودر حدود 400 نفری بیشتر از آماری است که آنجا درج شده! به عکس توجه کنید.) در سایدبار وبلاگ پاورقی، بعد از آمار سایت می توانید تعداد لایکهای فیدهای برتر (ونه همه فیدها) وبلاگ من به همراه تعداد مشترکین (طبق آمار لایک خور) را ببینید. تعداد مشترکین 6 فید برتر من 193 (رتبه 475 در میان پرخواننده ترین سایتها و وبلاگهای فارسی) و تعداد لایکهای این 6 فید 7453 (رتبه 69 در میان محبوبترین سایتها و وبلاگهای فارسی) است. فیدهایی از وبلاگ من که کمتر از 100 لایک داشته باشند اصلا محاسبه نمی شوند. (این بخش آمار مربوط به روز شش مرداد است که طبیعتا تغییر می کند.)
وبلاگ من تاکنون 254 مطلب دارد. بنابر یک محاسبه ساده تعداد لایک برای هر مطلب وبلاگ من برابر است با 29/3 لایک. نترس بگو سی لایک! (البته لایکخور در این محاسبه ساده دچار اشتباهی شده است که توضیح می دهم.) خب، با وضع فعلی که فیدها پراکنده اند، مجموع لایکهای یک مطلب از یک فید به سختی به 30 تا می رسد! با این حال، رتبه میانگین لایک در مطلب من در لایک خور رتبه 357 است که رتبه کلی من در سایت لایک خور 167 است.
(البته باید توجه داشت وبلاگ من حدود 10 ماه قبل به گودر اضافه شد و آن هنگام حجم عظیمی از مطالب نوشته شده بودند که از فرصت شیر شدن در گودر بی نصیب ماندند.)
سایت لایک خور، سایت خوبی است اما یک مشکل دارد و آن این که تعداد مطالب وبلاگ را درست نمی تواند محاسبه کند. با توجه به این که مطالب میهن بلاگ در گودر تقریبا سه یا 5 بار به روز می شوند، لایک خور هم مطالب را چند برابر محاسبه می کند؛ که این موضوع در میانگین لایکهای هر مطلب اثر منفی می گذارد. (ما هر مطلب را نهایتا یک بار share می کنیم.)
پیشنهاد می کنم شما هم فیدهای مختلفتان را در لایکخور ثبت کنید (+) تا اطلاعات کاملتری از تعداد مخاطبین وبلاگتون داشته باشید. (البته شاید قبل شما، دوست خوبتون این کار رو انجام داده باشه!)
یک گلایه یا سوال یا ابهام:
در گودر، باید کمترshare کنید (مثلا روزی 10 تا)؛ اما لایک زدن که محدودیتی ندارد! هر چه که خوشتان آمد، احساس کردید حرف شماست، از جبهه شماست، لایک بزنید! واقعا تعجب می کنم با وجود حدود 200 مشترک گودری وبلاگم، متوسط واقعی لایک به هر مطلب من حدود 30 لایک باشد! به نظر شما متوسط170 نفر دیگر چرا لایک نمی زنند؟ (البته این گلایه، خاص من نیست. تعداد کم لایکها نسبت به مشترکین در همه وبلاگها (چه این طرفی چه آن طرفی، چه بدون طرف) تقریبا این گونه است.)
ادامه قسمت قبل
راهنمای بیشتر! برخی از موارد ذیل عمومی اند و برخی ویژه کتابداران
بخشهایی از این قسمت همان چیزی است که شما به آن ترجمه تلخیص می گویید. ما به ترجمه پارسی گردانی هم می گوییم. البته اینجا ایرانی گردانی هم داشته ام.
اعضای کتابدار Goodreads میتوانند اطلاعات کتابها و نویسندگان را ویرایش کنند، تصویر جلد کتابbook covers اضافه کنند و نسخه های مختلف کتابها را با هم ترکیب کنند. هر کتاب و هر نویسنده در سایت تنها یک مدخل منحصربفرد دارد. کتابدارها کمک می کنند تا مسائل کتابها حل شود. درصورتی که اطلاعات قید شده دربارهی کتابها نادرست باشد و نیز موقعی که اطلاعاتی از آنها ناقص است (مانند شرح کتاب و یا URL آن) وارد عمل می شوند.
الف- برای ویرایش اطلاعات نویسندگان یا کتابها یا ایجاد کتاب جدید: گزینه edit data در سمت راست صفحه هر کتاب یا نویسنده. (با کلیک روی عنوان کتاب، یا نام نویسنده، به صفحه کتاب یا نویسنده خواهید رفت.)
Title عنوان نویسی استاندارد: عنوان رسمی و کامل کتاب بنویسید. اگر به یک مجموعه سری (فروست) تعلق دارد، آن را داخل پرانتز ذکر کنید. مثلا :
داماد فرمانده لشکر (ترکشهای ولگرد، # 5)
چنین عنوانی به این معناست که جلد پنجم مجموعه ترکشهای ولگرد، داماد فرمانده لشکر نام دارد.
اگر به چند مجموعه تعلق داشت، تعداد پرانتزها بیشتر می شود. مثلا:
روش فهم حدیث (الهیات،#12) (علوم انسانی، # 67)
دو باکس برای عنوان کتاب وجود دارد که ناظر به کتابهای زبان انگلیسی است و در فارسی چنین مشکلی نداریم. شما هر چه در اولی نوشتید، ctrl+A و سپس ctrl+C و سپس دکمه tabصفحه کلید، در باکس دوم: ctrl+V.
اگر کتاب دارای زیرعنوان بود با دو نقطه نشان دهید. مثلا:
انسان شناسی فرهنگی: کشف تفاوتهای انسانی (علوم انسانی،#24)
توجه کنید اگر زیرعنوان همان اسم مجموعه یا فروست بود، آن را داخل پرانتز بیاورید.
اگر چند جلد با هم در یک جلد چاپ شده بودند:
مجموعه روزهای شیرین (سالهای سخت، #1-3)
اسم نویسنده author
بهتر است اول چک کنید ببینید تا حالا کتابی از نویسنده وارد شده است یا نه. اگر وارد شده است همان اسم را کپی کنید. اگر نشده، کاملترین اسم را بنویسید. مثلا بنویسید: امام سیدروح الله مصطفوی خمینی. خیلی ها امام خمینی جستجو می کنند. یا مثلا علامه دکتر سیدجعفر شهیدی. البته اگر واقعا چنین چیزهایی رایج است و احتمال قوی می دهید که ایشان را به این نام ها جستجو می کنند، این گونه بنویسید. اگر هم نویسنده مهمی بود از اسلش یعنی این علامت / استفاده کنید و بعد از اسلش، نام انگلیسی را وارد کنید. اول نام و سپس نام خانوادگی بدون ویرگول. البته گودریدز می گوید از القابی مثل دکتر و مهندس و اینها استفاده نکنید مگر به ضرورت ایجاد تمایز. نظر من و برخی کاربران دیگر این است که به همان نام شهرت به طور کامل بنویسیم. حتی مثلا ابوالفضل سپهر (بهزاد)
نام های انگلیسی ریزه کاریهای زیادی دارند که به خودشان وامی گذاریم!
اگر کتاب نویسنده نداشت، اسم ویراستار یا تدوینگر یا به اهتمام را وارد کنید و با کلیک رویadd role بنویسید: ویراستار یا ....
برای کارهای ترجمه ای، اسم نویسنده اصلی فراموش نشود. (ترجیحا به همان حروف لاتین)
با استفاده از گزینه add new author می توانیم اسم سایر نویسندگان کتاب، سایر عوامل، مترجم یا موارد مشابه را وارد کنیم. گزینه add role هم فراموش نشود.
اگر کتاب درباره فردی یا اندیشه های اوست، نام او را به نویسندگان اضافه نکنید. مثلا به کتاب فرضی تعلیم و تربیت کودک از نگاه امام خمینی، علاوه بر اسم نویسندگان، اسم امام خمینی را هم اضافه نکنید. در قسمتهای پایینی جایی برای وارد کردن اسم شخصیتهای مهم داستانی و خیالی وجود دارد به نام characters که پیشنهاد می کنم آنجا حتما وارد کنید.
برای چند نویسنده ها، بهتر است به همان ترتیب روی جلد کتاب اسمشان را بنویسید و اگر ترتیبی نداشت، به ترتیب الفبا مرتب کنید.
اسم طراح جلد و نظایر آنها را در قسمت نویسندگان وارد نکنید. اگر خواستید در قسمت توضیحات description وارد کنید.
اگر چند تا نویسنده مثلا با اسم مهدی محمدی داشتیم: اولی رو بی خیال، برای مهدی محمدی دوم، دو فاصله بیشتر بین اسم و فامیلی می گذاریم. برای سوم، سه تا و همین طور. این فاصله ها نشان داده نخواهند شد ولی تمایز بین نویسندگان را ایجاد خواهند کرد. البته باید مطمئن بود که آنها چند نفرند.
isbn - isbn13
شابک کتاب که یا 10 رقمی اند یا 13 و در پشت جلد یا شناسنامه کتاب دیده می شوند. اگر شماره شما قبلا ثبت شده، بروید ببینید این همان کتاب شماست؟ اگر بود، یعنی نیازی به ثبت کتاب جدید نیست و تنها یک edition جدید شاید کافی باشد. اگر نبود، بی خیال! صدایش رو در نیاورید. شابک را وارد نکنید!
در publisher عنوان فارسی ناشر را می نویسید و در قسمت published سال انتشار را به میلادی وارد کنید. در number of pages تعداد صفحات واقعی کتاب رو وارد کنید. در format هم معمولا paperback را انتخاب می کنید مگر اینکه گالینگور باشد که hardcover را انتخاب خواهید کرد. شاید هم کتابتان ebook باشد. نهایتا هم گزینه other را انتخاب می کنید. در قسمتedition می نویسید: چاپ سوم، ویرایش دوم، چاپ ویژه رنگی مصور. البته این قسمت زیاد مهم نیست.
از بخش های دیگر که مهم نیستند عبور کنیم تا برسیم به بخش primary language که آنجا زبان کتابی که شما می خوانید را بنویسید. مثلا اگر ترجمه فارسی یک کتاب انگلیسی را می خوانید، اینجا Persian را انتخاب کنید نه زبان اصلی و اولیه را.
literary awards جوایزی که کتاب برنده شده را با کاما جدا کنید.
Setting مکانی است که اتفاقات کتاب در آن روی می دهند. این بخشها مثل بخش کاراکتر جذابیتهای پژوهشی خوبی دارند.
upload photo در سمت راست و بالا قرار دارد که معمولا دیده نمی شود! در اینجا تصویر جلد کتابتان را که ممکن است با موبایلت گرفته باشید، از روی هارد کامپیوترتان آپلود کنید.
upload ebook with format برای آپلود نسخه الکترونیک کتاب توجه داشتید که مشکل قانونی نداشته باشد.
ب- ترکیب نسخه ها / جدا کردن نسخه ها
در قسمت combine editions از قسمت کتابهای یک نویسنده در صفحه پروفایلش می توانید کتابها (نسخه های متفاوت) را با هم ترکیب کنید و بگویید که این چند تا همه یک کار هستند.
این کتابها (نسخه ها) را با هم ترکیب کنید:
ناشران متفاوت یک کتاب
فرمت های مختلف یک کتاب (paperback, hardcover…)
ترجمه های مختلف یک کتاب به زبانهای مختلف
این ها را ترکیب نکنید:
کتابهای دو جلد در یکی (2-in-1) یا مجموعههایی که شامل کتاب مورد نظر میباشند.
کتابهای راهنما یا جزوات (cliff notes) یا سایر آثار مرتبط با کتاب مورد نظر
ترکیب نسخه ها combine editions کمی با ادغام merge متفاوت است. در ادغام، شما می گویید که این نسخه دوبار وارد شده است. در نتیجه یک نسخه باید حذف شود. مثلا چاپ اول نه ده حسین قدیانی، دوبار وارد شده است. اینجا merge می کنیم ولی چاپ اول و چاپ سوم نه ده را combine editions می کنیم. فرض کنیم اگر ترجمه فرانسوی بشود، آن ترجمه را همcombine editions می کنیم.
توجه به این نکته ضروری است که تنها کتابها در گودریدز ثبت شوند.
برای ثبت یک کتاب هم تنها نام و نویسنده کتاب کفایت می کند ولی بهتر است همه بخشها را پر کنید.
رویکرد آموزش رسانه ای به سایت گودریدز (شبکه اجتماعی کتابخوانان، کتابخانه ای با بیش از 100 میلیون کتاب)
ای کاش یک نسخه ایرانی و فارسی از این سایت گودریدز بود تا اهل کتاب با اطمینان و آرامش بیشتری از جذابیتهای چنین سایتی استفاده می کردند. با این امید و آرزو و التماس از دوستان عزیز فرهنگی که ان شاء الله به زودی چنین سایتی را راه اندازی بکنند، به آموزش گودریدز می پردازم.
تصور کن...
کتابخانه بزرگ گودریدز را تصور کنید با کتابهایی به زبانهای مختلف و نویسندگان آنها و اعضای محترم کتابخانه و کلی کتابدار داوطلب. اعضای محترم کتابخانه گودریدز چند قفسه اختصاصی دارند و نظراتشان را درباره کتابها می نویسند. نظرات همدیگر را می خوانند و بر نظرات یکدیگر هم نظر می دهند و بحث می کنند. کانون های هواداران و گروههای مختلف دوستی و کتابخوانی تشکیل می دهند و به یکدیگر خواندن کتابهای مختلف را توصیه می کنند. برخی نویسندگان هم با خوانندگان خود ارتباط فعالی دارند و به بحث می نشینند. اعضا، آمار کتابهایی که خوانده اند و یا دارند می خوانند یا می خواهند در آینده بخواهند را به گودریدز سپرده اند و در قفسه های اختصاصی (به تفکیک خوانده شده، در حال خواندن، بعدا می خوانم) چیده اند. با یک کلیک هم می توانند فهرست کتابهایی که در جهان خارجی دارند را مشاهده کنند...
شروع کار در گودریدز
بعد از بسم الله الرحمن الرحیم، با تایپ آدرس سایت: www.goodreads.com در نوار آدرس شروع می کنیم.
ثبت نام ساده است. (sign up now) اسم، آدرس ایمیل (جیمیل بهتر است)، و گذرواژه را وارد کنید. خوش آمدید. با اکانت جیمیل، فیس بوک و توییتر هم می تواند به سهولت ساین این کنید و وارد سایت شوید.
هر عضو یک صفحه پروفایل دارد. (مثلا این صفحه نمایه یا پروفایل من است: +)حداقل سه قفسه (read: کتابهایی که خوانده ام؛ currently reading: در حال مطالعه ام و to read: بعدا می خوانم) برای هر عضو وجود دارد. شما می توانید خودتان قفسه های دیگری هم بسازید. قفسه هایی که کتابهایش با هم تداخل هم داشته باشد. مثلا قفسه های دیگر شما می تواند اینها باشد: ادبیات، کودک و نوجوان، شعر، داستان، دین، فرهنگ پایداری، انقلاب اسلامی، تاریخ، زبان، سیاست، علوم انسانی، پزشکی و سلامت، حقوق، رشته تخصصی، برای دوباره خوانی، آشغالها، سایر موارد. Create به معنی ایجاد است و shelf به معنی قفسه است که در حالت جمع به shelves تبدیل می شود. در منوی سمت چپ، شما می توانید قفسه هایتان را ببینید و ویرایش editکنید. شجاع باشید و امتحان کنید.
کتابهای شما
نوبت به فعالیت اصلی شما در این سایت می رسد. جمع آوری کتابهایی که خوانده اید، در حال خواندنید و می خواهید بخوانید. سه راه برای اضافه کردن کتاب وجود دارد. یکی جستجوی آنهاست search دیگری مشاهده کتاب در قفسه دوستان یا جاهای دیگر است و سومی اضافه کردن addبه صورت دستی manual.
جستجو: باکس جستجو معمولا در بالا سمت راست هست. می توانید آنجا نام کتاب، نویسنده یا ناشر یا شابک (شماره انتشار بین المللی کتاب) را جستجو کنید. مثلا جستجو کنید: رضا امیرخانی. (دقت کنید که صفحه کلیدتان در مقام عمل هم فارسی باشد. به عنوان مثال در مورد حرف ی اگر فارسی نباشد، زیر آن دو نقطه خواهد بود. در این صورت شما احتمالا نمی توانید صفحه اصلی آقای امیرخانی و کتابهایشان را پیدا کنید! متاسفانه برخی اعضا در وارد کردن اطلاعات هم دقت نکرده اند و ممکن است چند تا امیرخانی با ی زیر دو نقطه دار هم پیدا کنید!)
راه دیگر جستجو، استفاده از تب (زبانه) find book است. با کلیک بر این زبانه می توانید به صورت دستی کتاب اضافه کنید. (البته قبل آن حتما چک کنید که کسی کتاب را وارد نکرده باشد و شما دوباره کاری نکنید. بعدها اگر دوباره کاری ها رو دیدید، اگر به کتابداری librarian ارتقا پیدا کرده بودید، این نسخه های مختلف edition های یک کتاب را ترکیب combine کنید.)
ریتینگ ستاره ای برای هر کتاب وجود دارد. اگر روی ریتینگ ستاره ای، امتیازی به کتاب بدهید، آن کتاب (حال در قفسه دوستانتان باشد یا در فهرست یافته های جستجوی شما) به قفسه کتب خوانده شده منتقل می شود.
با پیدا کردن دوستانتان می توانید، آنها با آنها دوست شوید، آخرین فعالیتهای آنها را تعقیب follow کنید (آپدیت فعالیت های اخیر آنان در زبانه home شما نشان داده می شوید.) هم چنین می توانید کتابهایتان را مقایسه compare کنید. یکی از ساده ترین راهکارهای اضافه کردن کتابهای مطالعه شده، استفاده از فهرست کتابهای دوستانتان است که معمولا علایق مشابهی هم دارید. صفحه به صفحه قفسه های دوستانتان را مرور کنید و با ریتینگ ستاره ای شما هم امتیاز وارد کنید.
در اولین فرصت هم می توانید نقد و نظر نوشتاری خودتان review را به کتابها اضافه کنید. گزینه edit یا add my review برای هر کتاب وجود دارد.
با کلیک روی عنوان کتاب، صفحه خاص آن کتاب باز می شود. با کلیک روی نویسنده، پروفایل (صفحه) آن نویسنده نشان داده می شود.
گزینه add to my books هم برای اضافه کردن کتاب به یکی از قفسه های سه گانه اصلی می تواند مورد استفاده گیرد. (اگر کتاب را خوانده اید پیشنهاد می کنم از ریتینگ ستاره ای استفاده کنید و اگر نخوانده اید با این گزینه به قفسه to read اضافه کنید. هم چنین می توانید برای هر کتاب، تاریخ شماره مطالعه، پایان آن و جزئیاتی دیگر را تنظیم کنید. پیشنهاد من این است که دو تاریخ + نقد (هر چند یک خط) + ریتینگ را برای همه کتابهایی که خوانده اید انجام دهید. راستی اولین کتابی که اضافه کنید چه کتابی است؟
در زبانه my books می توانید نحوه نمایش کتابهایتان را به دلخواه مرتب sort کنید. مثلا بر اساس نام نویسنده، نام کتاب، تاریخ یا ...
از برخی کتابها چند نسخه edition وجود دارد. کافیست ریتینگ و review خودتان را به یکی از آنها اضافه کنید. بعدها (با اضافه کردن 50 کتاب + درخواست کتابدار شدن apply) وقتی کتابدار شدید می توانید نسخه های مختلف را ترکیب کنید تا نقد شما به همه آنها افزوده شود. هم چنین می تواند از یکی از کتابداران بخواهید که این نسخه های مختلف را ترکیب کند. (نسخه های مختلف ممکن است مربوط به چاپهای مختلف در سالهای مختلف یا شکل جلد کاغذی یا گالینگور باشد یا ترجمه های مختلف) شما نظرتان را در مورد همان نسخه ای که خوانده اید اضافه کنید یا نزدیکترین نسخه به آن.
پروفایل (نمایه) یا صفحه اختصاصی شما نشانه شخصیت شماست! بعد از اضافه کردن عکستان و نوشتن مختصری از خودتان، می توانید جمله های مورد علاقه تان، بخشی از نوشته هایتان، رویدادهای مرتبط آینده تان را هم وارد کنید.
تشکیل گروه و یا حضور در گروه هم وقت چندانی از شما نمی گیرد. برای حفظ دوستی ها هم گزینه خوبی است. ضمن اینکه برای بحثهای تخصصی و یا خصوصی تر هم گزینه مناسبی است. گروه دانشگاه امام صادق علیه السلام در گودریدز را مشاهده کنید: + (البته صرفا برای تبلیغات خودمون را مثال زدم. هنوز شروع به فعالیت نکردیم!)
Widgets هم در منوی سمت چپ وجود دارد. با آن می توانید کد html دلخواه خود را بسازید و نقدها و کتابهایتان را در وبلاگتان به صورت خودکار به نمایش بگذارید. در گودریدز کتاب اضافه کنید و در وبلاگتان نمایش داده شود. جدیدا این امکان وجود دارد که نقدهایتان به صورت پست مستقل به وبلاگ وردپرس شما بروند و وبلاگتان به روز شود.
می توانید آر اس اس قفسه های مختلف یا لینک آنها را به وبلاگتان اضافه کنید یا در شبکه هایی چون گوگل ریدر، آر اس اس کتابهای خوانده تان را وارد کنید تا دیگرانی که در این سایت عضو نیستند از آخرین نظرات شما و کتابهایی که خواند اید با خبر شوند.
گودریدز برای Facebook, MySpace , Bebo نرم افزاری ویژه دارد.
فکر می کنم برای شروع کافی باشد. البته لذت کار با یک سایت، این است که خودتان چیزهای مختلف را کشف کنید. اگر هم زبانتان خوب است، توضیحات راهنما هم وجود دارد. اگر آنجا هم جواب رو نیافتید، مسئولان سایت یا کاربران سایت، انسانهای محترمی هستند و راهنمایی تان می کنند! ادامه رو هم بد نیست، بخونید. به ویژه برای وارد کردن یا تغییر چیزی تو سایت.
ادامه دارد...
آنچه وجود متغیر آدمی را در برابر حوادث تغییرات جسمی و بالاخره تحولات روزگار یکسان و یگانه نگه می دارد، روح آدمی است. میان اجتماع انسانی نیز عاملی که شخصیت یک ملت را در طول تحولات مختلف نمایندگی می کند، روح جامعه، عنصر رهبری است.
خدا را شکر رهبرمان از تبار بسیجیان است.
سلامتی امام خامنه ای صلوات.
علیرضا کمیلی، روح روزگار، نشریه امتداد، شماره 52، ضمیمه امتداد+، صفحه 4
گرافیک: وبلاگ دوست عزیزم، فانسقه که به زودی دات آی آر می شود: www.fanosqe.ir
یارکجاست؟ سفرنامه حج رحیم مخدومی
1- حامد مصلحی را شاید بشناسید. رتبه دوی کنکور 88 بود که سرانجام دانشجوی دوره هفتم رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام شد. قبلا از او اینجا نوشته بودم. این روزها به همان مناسبت رفته است به سفر پرخیر و برکت عمره. باید بگوییم حَجی! (حامد اصفهانی است.)
2- او رفته است حج. ما هم دلمان هوای مکه و مدینه را کرد. یاد روزهای خوشی که وبلاگ یه مسافر را به روز می کردم. (+) آن روزها که حتی در بلاگفا می نوشتیم!
3- ازقضا امام خامنه ای، مولا و مقتدایمان هم ایام حج این طور است. «یکی از دلخوشی های من در فصل حج، خواندن سفرنامه حج است.» (ص6).
4- اینطور شد که رفتم سراغ کتاب یار کجاست؟. سفرنامه حج رحیم مخدومی، نویسنده برجسته جبهه فرهنگ پایداری. آثار دفاع مقدسی او را خوانده ایم. شاید خاطره انگیزترین آن همان معلم فراری باشد که از همت نوشت. البته ما عدالتخواهها با جنگ پابرهنه بیشتر حال می کنیم.
5- امام خامنه ای تقریظها و یادداشتهایی بر برخی کتب نوشته اند. این کتاب رو هم در زمان انتشار (1372) خوانده اند و یادداشت نوشته اند. بعدا هم سال77، در جمعی یادی از این کتاب کرده اند. (راستی به خاطر کتاب خوان بودن رهبرمان شکر کرده اید؟) امام خامنه ای، رحیم مخدومی را جزو بهترین قلم های خاطره نویس دانسته اند. برای این اثر هم نوشته اند: «...بی شک این یکی از بهترین سفرنامه های حج است که من خوانده ام.» (ص6). «خلاصه»...،این «دود کباب به قدر ضرورت»... «دو سه روزی مرا در هنگام بیداری های پش از خواب، مست و دلاویز خود ساخت.» (پشت جلد)
6- سعید عاکف رو می شناسید. نویسنده خاکهای نرم کوشک (چاپ 115 رو تو نمایشگاه کتاب دیدم) و حکایت زمستان و ... . آقا سعید در پی نارضایتی از مسئولین فرهنگی، خودش وارد کار اقتصاد فرهنگ می شه و ثابت می کنه کار فرهنگی تو زمینه دفاع مقدس پرفروش ترین و اقتصادی ترین کار است. الان هم پیشنهادهای غیرمنتظره ای برای نویسندگان متعهد داره. فکر می کنم چاپ مجدد این کتاب توسط انتشارات ملک اعظم (ناشر اختصاصی آثار سعید عاکف یعنی خود سعید عاکف) یکی از همین پیشنهادهای خوب باشه. به هر حال اینکه کتابهای خاک خورده خوب، دوباره چاپ بشن و به دست مخاطبان تشنه برسن، اقدام مبارکی است.
کتابشناسی:
رحیم مخدومی، یار کجاست؟ سفرنامه حج، مشهد، انتشارات ملک اعظم، 1388. 184صفحه
صفحه رحیم مخدومی در سایت گودریدز +
صفحه کتاب یارکجاست؟ سفرنامه حج رحیم مخدومی در سایت گودریدز +
بعد نوشت:
این مطلبو نوشتم و ارسال کردم که پیامکی اومد: تا ساعاتی دیگر مهمان رسول الله خواهم بود انشاء اللله.
یکی دیگر از دوستان هم رفت به این سفر زیبا!
با این ستاره های می شود راه را پیدا کرد. (امام خامنه ای)
«حساب کردم سنجیدم که من برای آنکه عاطل و باطل نباشم باید چه بدانم و چه بکنم و چون (بایستها) را آمار گرفتم و زمان مخصوصی را که برای اجرای آنها لازم داشتم حساب نمودم به این نتیجه رسیدم در زندگی من ... دیگر فرصتی برای مستحب و مباح باقی نمی ماند تا چه رسد به مکروه و نعوذبالله حرام. این بود که برای یادگیری و انجام بایستها برنامه ریزی و زمان بندی نمودم و حاصل آن شد که تکالیف من برای آنکه از تعطیل و بطالت رهایی یابم، بیش از وقت و فرصتی است که دارم. دیگر کمترین غفلت و کوچکترین تسامح را روا نداشته؛ آنچه را طبق برنامه انجام می دادم ضروری و واجب می دانستم...» (ص 45).
او آیت الله شهید عبدالوهاب قاسمی سوادکوهی بود که هفت تیر شصت در دفتر حزب جمهوری اسلامی به سوی معبود شتافت.
کتابشناسی:
محمدرضا صادقی سوادکوهی، منادی ولایت، ساری، ترنم بهار، 1388.
صفحه آیت الله شهید عبدالوهاب قاسمی در گودریدز
صفحه کتاب منادی ولایت در سایت گودریدز
«منادی ولایت: یادنامه شهید عالیقدر، مبارز نستوه آیت الله حاج شیخ عبدالوهاب قاسمی سوادکوهی» عنوان کامل آخرین کتابی است که خوانده ام.
این کتاب توسط محمدرضا صادقی سوادکوهی نوشته شده است و همانگونه از اسم آن برمی آید شبه یادنامه است که در آن خاطرات، نوشته ها و پیام هایی از حضرت امام خامنه ای، مرحوم آیت الله العظمی صالحی مازندرانی (مرجع تقلید)، آیت الله عباسعلی سلیمانی (نماینده خبرگان رهبری، امام جمعه زاهدان و نماینده امام خامنه ای در سیستان و بلوچستان)، سردار باقرزاده (مسئول بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس)، آیت الله طبرسی، آیت الله منصور معلمی، آیت الله علی معلمی و دیگر چهره های علمی و مذهبی و سیاسی کشور از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی درباره این شهید والامقام نوشته شده است.
بخش ابتدایی کتاب به معرفی جنبه های مختلف حیات علمی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی شهید و بخش های انتهایی به بیان گزیده اندیشه ها و تصاویر و اسناد می پردازد.
برای مختصر آشنایی با این شهید اینجا را بخوانید.
جهت اطلاع: این شهید مثل شهید مظلوم بهشتی، مظلوم زیست و مظلومانه شهید شد و بعد شهادت هم مظلوم ماند! می دانید چرا؟ شاید چون او هم یکی از هفتاد و دو یار بهشتی در قضیه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی بود که مظلومانه رفتند.
یکی از جنبه های مظلومیت این شهید، این است که گرچه قدرت بیان او در جذب مخاطبین و مستمعین از شهید مطهری هم بهتر بوده(ص 108)، هیچ اثری از او، هیچ یک از دست نوشته ها و سخنرانی ها، هنوز چاپ نشده است. جالب تر اینکه مجلس شورای اسلامی (که ایشان نماینده دور اول آن بوده) برخی از آثار اهدایی توسط خانواده آن شهید را نه تنها چاپ نکرده، بلکه مفقود کرده است! (ص50)
این صفحه را برای او و این صفحه را برای کتابش در سایت گودریدز ایجاد کرده ام.
با این ستاره های می شود راه را پیدا کرد. (امام خامنه ای)
کتابشناسی:
محمدرضا صادقی سوادکوهی، منادی ولایت، ساری، ترنم بهار، 1388.
کتاب سلام بر ابراهیم از این دست کتابها بود. ابراهیم هادی. یه آدم معمولی بود ولی سعی کرد به آنچه که می داند درست است عمل کند. ای کاش من هم این طور شوم و به آنچه که می دانم عمل کنم.
ابراهیم هادی آدم جالبی بوده. یه الگوی دست یافتنی خوبی برای ما می تونه باشه. فقط باید کمی تلاش کنیم و به آنچه می دانیم عمل کنیم.
امام خامنه ای (حدیث ولایت، جلد7، ص 238) از گنج جنگ گفته اند. دفاع مقدس ما، انسانهای فوق العاده ای به خودش دید. یکی از گنج های این جنگ. ابراهیم هادی در میان این انسانهای فوق العاده، گنج با ارزش دیگری بود.
من از دوست عزیزی که این کتاب رو تهیه کرد و اسم خودش رو هم نیاورد تشکر می کنم. جالب بود که همون سال اول انتشار، بدون تبلیغات خاص، به چاپ چهارم رسید. راستی چرا برای نسخه های چاپ نشده هری پاتر اون همه تبلیغات می شد ولی برای کتابهای این چنینی که مطمئنا در فضای جامعه تاثیر مثبتی دارند، (الگوهای کارآمد امروزی هستند) این تبلیغات انجام نمی شه؟
ضعف از ما بچه مذهبی هاست. چی کار به دولت دارین؟ این که دیگه تماما به اجانب صهیونیست بر نمی گرده. کم کاری ماهاست.
کتابشناسی:
سلام بر ابراهیم، گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، تهران، انتشارات پیام آزادی، چاپ چهارم، 1388. 240 صفحه.
پیوندهای مفید:
صفحه گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در سایت گودریدز +
صفحه کتاب سلام بر ابراهیم در سایت گودریدز +
دکتر ابراهیم فیاض این هفته روی جلد همشهری آیه بود.
1- سه سال پیش بود. احساس و دغدغه تحول و انقلاب در علم در وجودمان طوفانی به پا می کرد. با زحمت دوستان، دوره علمی دعوت متولد شد.
2- تفاوت و امتیاز دانشجویان فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام با دیگر دانشجویان (رشته) در تفکر و فرهنگ عدالتخواهی آنان که از شدت و غلظت بیشتری برخوردار است و اهل عمل بودن آنهاست. رگه های این دو امتیاز مثبت در قضیه مطالبات دانشجویی و طلبه سیرجانی و دیگر مسائل قابل مشاهده است. دوره علمی دعوت، نماد بارزی از این تفاوتهاست. دوره های علمی برای ایجاد تحول در دانش فرهنگ و ارتباطات. ما از کجا آمدیم، آمدنمان بهر چه بود، به کجا می رویم؟ به کجا باید برویم؟ اینها سوالهای بنیادین دوره دعوت هستند.
3- وقت آن رسیده که دانشجویان دیگر رشته های دانشگاه امام صادق علیه السلام و نیز دیگر دانشجویان بسیجی و انقلابی دانشگاهها با نگاهی نقادانه به بررسی حرکت علم در رشته خود بپردازند. این جریان برای دانشجویان امام صادق که مسئولیت پدیده ممتاز را بردوش می کشند، بسی بیشتر است. فراموش نکنیم ما باید در دنیای دانش آموزی و تولید علم، تحول و نشاط ایجاد کنیم. اکتفا به دوره های سطحی و تکراری والعصر که در بهترین حالت، یک دوره عمومی مباحث جالب توجه است، در شأن دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (اسمی با این همه توانش زیاد و کنشی کم) نیست.
4- دوره دعوت سال گذشته در سطح علمی بالایی برگزار شد. منظورم اساتید و بحثهای جدیدشان بود. (پروفسور مولانا، آیت الله مصباح یزدی، آیت الله حائری شیرازی، دکتر آشتیانی، دکتر افخمی(مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه)، دکتر دهقان (مدیرگروه دانشگاه تهران) و ...) پیام خوبی هم داشت که گفتمانی بود از مکتب ما صادر می شد: علم ارتباطات باید از حصار تنگ فعلی خود (بویژه مباحث حداقلی در دانشگاه تهران و علامه که گاهی به هنر روزنامه نگاری تقلیل می یابد) نجات یابد. یک راه برون رفت هم دعوت از اساتید دیگر حوزه های علمی که نگاههای جدید تزریق کنند. علوم ارتباطات استراتژِیک از حسن عباسی، بحثهای اخلاق و ارتباطات (آیت الله مصباح) و بحثهای فسلفه ارتباطات از دکتر آشتیانی و ... . حضور دانشجویان و پژوهشگرانی از بیرون دانشگاه (دانشگاه علامه، تهران، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی قم و ...) هم به نشاط علمی دوره افزوده بود.
5- دعوت 3 در راه است: فرهنگ در علوم اجتماعی. با یک صلوات به استقبال دوره جدید برویم: 9 تا 15 مرداد 1389. (اطلاعات بیشتر در سایت دوره به نشانی www.dawat.ir )
اگر راست می گی و دنبال احترام به حقوق دیگرانی..چرا بلاگ هایی رو که به مقامات مملکتی از رهبر بگیر بیا تا شهدا..چرا بره اونا نامه تهدید نمی فرستی؟
این رو بدون آقای شیرازی ما هجرت رو از صدر اسلام یادگرفتیم...کافیه دست از پا خطا کنی و نامه تهدید و از این جوز چیزا بفرستی ...بلاگفا تو با صفر و یک روی سرت خراب می کنیم
تقدیم به برادران زخمیه خودم...فرزندان ماه
آقای شیرازی منتظرم که بلاگ من رو هم تخته کنید...
یا علی مددی
در فقه ارتباطات خواندیم که نمی شود خبری که را مطمئن نیستیم، پخش کنیم.
با این مبنا، من برای همه آنانی که عباس کارگر جاوید را قاتل ندا آقاسلطان معرفی کردند، متاسفم.
ما همه عباس کارگر جاویدیم:
تکه ای از فیلم (مستند تقاطع درباره ندا آقاسلطان) اما تکان دهنده بود.
عباس رو به استاد موسیقی و دیگر شاهد قتل می گوید: شما هم مثل من متهم به قتل ندا بودید، اما کدامتان زندگی اش را رها کرد؟ من الان توی اتاق 6 متری زندگی می کنم. شماره تلفن و آدرس من در سراسر دنیا پخش شد. بیشترین آزار و اذیت را من متحمل شدم، چرا؟
چرایش را من می گویم. چون عباس یک بسیجی بود.
دیشب غمی در صدا و سیمای عباس دیدم که اضطرار در آن موج می زد. عباس به جای من آنجا بود. به جای تو. به جای تک تک ما.
حالا همین جا اعلام می کنم و از همه دوستان وبلاگ نویس می خواهم تا اعلام کنند و به این جمع بپیوندند: ما همه عباس کارگر جاویدیم.
اندیشه شهید مطهری را نجات دهیم
علی مطهری این روزها در فضای سیاست خیلی خراب کرده است. به طوری که چند وقتی است امت حزب الله در فضای سایبر از نام علی فریمانی برایش استفاده می کنند، چرا که قول و فعل او هیچ ارتباطی با شهید مطهری ندارد. همانگونه که دیگری را سیدحسن مصطفوی نام نهادند چرا که سید حسن کجا و اندیشه های امام خمینی کجا؟!
ما را با لجنزار سیاست کاری نیست. اما چه کنیم که سیاسیون در گسترش لجنزار خویش به مراتع خوش آب و هوای «فرهنگ و اندیشه» لجن پراکنی می کنند.
با خبر شدیم، در جنایت و خیانتی بزرگ، قرار است انحصار قانونی 30 ساله چاپ و نشر اندیشه های شهید مطهری برای همیشه برای انتشارات صدرا و علی فریمانی (مطهری سابق) باقی بماند. وای بر مجلس ما اگر این قوانین ضد اندیشه را تصویب کند.
مجموعه آثار شریعتی یکی دو سال بعد مرگش، در بهترین چاپ و با مناسبترین توزیع در اختیار همگان قرار گرفت ولی هنوز اندیشه های فراوانی از شهید مطهری چاپ نشده باقی مانده. سوال این است که انتشارات صدرا چه ... می کند؟
از اساتیدمان شنیده بودیم که اینها نه کار اقتصادی بلدند و نه قدرت بازتولید اندیشه های شهید مطهری را دارند. اینها یعنی همین علی فریمانی.
اساتیدمان راست می گویند. خوب یادم است که خلاصه آثار فوق العاده ای که دانشجویان بسیجی دانشگاه امام صادق علیه السلام برای طرح مطالعاتی آثار شهید مطهری تهیه کرده بودند، سالیان سال ممنوع الچاپ ماند و جامعه علمی کشور را بی نصیب گذاشته بود.
پرواضح است که وقتی اینها نه کار اقتصادی بلدند و نه توانایی بازتولید اندیشه آن شهید عزیز را دارند، و نه خلاقیتی (مثل آنچه امام صادقی ها با عنوان دوره های مطالعاتی آثار شهید مطهری از آسان به مشکل در دهه 70 راه انداختند و امروز همه گیرتر شده) چرا باید این انحصار برایشان تمدید شود؟ اینها هنوز نتوانسته اند تمام آثار شهید مطهری را به چاپ برسانند. شکی نیست، اینها که این 30 سال با این همه حمایت دولتی و رسانه ای نتوانستند هیچ غ... بکنند، بازهم نخواهند توانست.
تا حالا چه کرده اند که بعد از این بکنند؟
دو نکته دیگر:
1- دکتر ابراهیم فیاض، از نوه شهید مطهری برایمان گفتند که به تازگی دانشجو شده است. به او امیدواریم که بتواند گامی برای بازتولید اندیشه های شهید مطهری بردارد.
2- جلوی این بدعت باید گرفته شود. فردا ممکن است همه آقازادگان همه علما و دانشمندان این بازی ها را در آورند. همین امسال که آثار شهید آوینی در نمایشگاه کتاب نبود، برای هفت پشتمان بس است. خانم شهید آوینی! تو هم مثل علی فریمانی! اگر عرضه چاپ و توزیع آثار را ندارید، بروید دنبال کار خودتان! این اندیشه ها متعلق به همه مردم است.
به این لینکها هم سری بزنید.
لایحه ای علیه اندیشه: یادداشت دکتر حسین سوزنچی در همین باره + (در این یادداشت تبیین شده است که چگونه علی فریمانی در برابر دستور امام خامنه ای ایستاد)
انحصار چاپ آثار شهید مطهری خیانت علمی است: مصاحبه مسئول دوره های سیر مطالعات آثار شهید مطهری در دانشگاه امام صادق علیه السلام +
مصاحبه عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در همین باره +
چهارشنبه 12 خرداد 1389 12:05:32 شماره خبر :590570
وقتی شناخت صحیحی از دین وجود نداشته باشد، وبلاگنویسی دینی درست هم پدید نمیآید. راه حل هم این است که شناخت دین باید در جامعه حداکثری شود و باید این کار باید در کتابها صورت بگیرد. |
گروه فضای مجازی: به باور یک وبلاگنویس و فعال عرصه مجازی، اگر وبلاگ دینی را وبلاگی بدانیم که نگاه نویسنده آن، دینی باشد نه موضوع آن، میتوان گفت اکثر وبلاگهایی که برچسب دینی دارند، دینی نیستند.
حمید درویشی، وبلاگنویس و فعال عرصه مجازی در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) درباره آسیبشناسی وبلاگنویسی دینی، گفت: اگر وبلاگ دینی را وبلاگی بدانیم که نگاه نویسنده آن، دینی باشد نه موضوع آن، میتوان گفت اکثر وبلاگهایی که برچسب دینی دارند، دینی نیستند، چون وبلاگنویس سواد دینی کافی ندارد و فکر میکند نظر دین همانی است که او فهمیده.
درویشی در تشریح آسیبهای موجود در فضای وبلاگنویسی دینی بیان کرد: یک مشکل این است که افرادی که باید بنویسند و میتوانند بنویسند، در این فضا وارد نمیشوند. ممکن است دلیل آن، ترس از تکنولوژی باشد، ولی به نظر میرسد مشکل اصلی عدم اراده و نداشتن اراده کار است.
وی تأکید کرد: در فضای داخل وبلاگنویسان هم هنوز شبکهای که میان وبلاگنویسها وحدت به وجود بیاورد، وجود ندارد. هر کسی کاری را انجام میدهد که فکر میکند درست است. این، واقعیتی است که وجود دارد. شاید اگر یک مدیریت هیئتی در این حوزه وجود داشته باشد، وبلاگنویسان یکدیگر را بهتر بشناسند و با هم بیشتر آشنا شوند. اگرچه شبکههای مجازی مثل «نت ایران» و «نویسه» به این امر کمک کرده ولی ضعف باز هم این است که وبلاگنویسان از فعالیتهای یکدیگر بیخبر هستند.
این فعال عرصه مجازی، مشکل دیگر را ضعف محتوایی دانست و افزود: مشکل محتوایی این است که اسلام برای وبلاگنویسان معرفی نشده است و به تبع آن، انقلاب اسلامی. در حالی که هر کسی که بخواهد در مورد موضوعی صحبت کند، تا زمانی که از آن موضوع شناخت کافی نداشته باشد، نمیتواند به خوبی از آن دفاع کند.
حمید درویشی ادامه داد: در عین حال وبلاگنویسها با روحیهای جهادی و غیرتی و بدون هیچ چشمداشتی، در حال فعالیت هستند؛ آدمهایی که انگیزه دارند و بدون هیچ کمک دولتی دارند کار میکنند یا از نظر اطلاعات به جایی وصل نیستند، ولی خودشان دارند شبانهروزی وقت میگذارند و مینویسند. از طرف دیگر نهادهای مسئولی هم هستند که وقتی به سایت آنها سری بزنید، ناامید میشوید.
این وبلاگنویس راهحل اصلی را تمرکز روی سواد رسانهای عنوان کرد و گفت: باید سواد رسانهای در کتب درسی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان مورد تأکید قرار گیرد تا از همان ابتدا، مخاطب و عموم افراد جامعه، رسانهها را بشناسند و بتوانند برنامهها را نقد و ارزیابی کنند و توانایی انتخاب داشته باشند. اگر مخاطب، مخاطب هوشمندی باشد، خیلی از مشکلات حل میشود.
وی افزود: نکته دیگر این است که باید درس آموزشی رسانهای را هدفمند کرد. هر کس متناسب با سن خود باید آموزشهای رسانهای بگیرد. این طور نباشد که یک دانشجو نتواند در اینترنت کار کند، ولی یک دانشآموز ابتدایی، که ممکن است اینترنت برای او محیط مناسبی نباشد، در این فضا فعال باشد.
درویشی، در پایان، مشکل اصلی را عدم شناخت دین عنوان کرد و اضافه کرد: وقتی شناخت صحیحی از دین وجود نداشته باشد، وبلاگنویسی دینی درست هم پدید نمیآید. راه حل هم این است که شناخت دین باید در جامعه حداکثری شود و باید این کار در کتابها صورت بگیرد. کتب درسی مطمئناً میتواند بسیار نقش داشته باشد.
دوست عزیزم، مجتبی صمدی، مدیر اجرایی دوفصلنامه علمی نامه فرهنگ و ارتباطات که به لطف خدا مجوز علمی و پژوهشی هم خواهد گرفت، خبر ذیل رو فرستاده تا در وبلاگ کار کنم. کامنتی داشتم که آینده روشنی در کاربرد علوم انسانی برای اهداف عالی انقلاب اسلامی نمی دید. من به قرینه وجود جوانان انقلابی با انگیزه، نسل نوین انقلاب فرهنگی اسلامی، آنانی که می توانند تفکرات اسلامی امام روح الله و امام خامنه ای را بازتولید نمایند، به قطع و یقین می گویم: می شود، می توانیم. فقط کافیست، به این نسل اعتماد کرد. مدیران دانشکده ها، کافیست به نسلی جدید اعتماد کنند، همانگونه روزگاری به آنها اعتماد شد. توجه به این نکته ضروریست هیئت تحریریه دانشجویی نشریه، دانشجویان دکتری و در مواردی هم دانشجویان ارشدی هستند که هنوز از پایان نامه دفاع نکرده اند.
انتشار نخستین شماره از دوفصلنامه علمی «نامه فرهنگ و ارتباطات»
گروه دین، فرهنگ و ارتباطات مرکز تحقیقات میان رشته ای علوم انسانی و اسلامی دانشگاه امام صادق علیه السلام در راستای رسالت خود، اقدام به انتشار نخستین شماره از دوفصلنامه نامه فرهنگ و ارتباطات در خرداد 1389 نمود.
این دوفصلنامه با انگیزه هایی چون تقویت هویت و رسالت مطالعات دینی در سیاستگذاری فرهنگ و ارتباطات، جبران خلاء نشریات تخصصی جهت انتشار آثار دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته های علوم اجتماعی و فرهنگ و ارتباطات، ایجاد فضای تضارب آراء و تقریب پژوهشگران و داشجویان ایرانی این حوزه در داخل و خارج از کشور و نیز اثبات توانمندی های علمی و روشی نشریات تخصصی- دانشجویی، آغاز به کار کرده است.
این نشریه ضمن برخورداری از هیئت تحریریه دانشجویی و منحصر به فرد خود در گستره وسیعی از دانشگاه های کشور و دانشجویان ایرانی در سطح جهانی، سعی دارد تا در حوزه و حیطه مربوطه شامل: «دین و فرهنگ»، «ارتباطات میان فرهنگی»، «تاریخ، هویت و فرهنگ»، «سیاستگذاری فرهنگ و ارتباطات»، «دین و رسانه»، «فرهنگ و جامعه» و «حقوق فرهنگ و ارتباطات» و «فقه فرهنگ و ارتباطات» در جهت حرکت به سوی مرجعیت علمی گام بردارد.
شماره نخست این نشریه به مدیر مسئولی سید مجید امامی، سردبیری محمدرضا روحانی و مدیر داخلی مجتبی صمدی، مقالاتی با عناوین زیر را در بردارد:
سیاستگذاری تبلیغات تجاری در جمهوری اسلامی ایران
نگاهی دیگر به تاثیر آثار علمی مسلمین بر تمدن غرب؛ ارتباطی میان فرهنگی
ارتباط شناسی پیامبر(ص) با نگاهی به ابزارها و روش های تبلیغی در عهد مدنی
درامدی بر رابطه دین، اقتصاد و فرهنگ
تبلیغ اسلامی در عصر رسانه های نوین
استوارت هال و مهار بحران(خوانشی بر کتاب مهار بحران)
منبع شناسی فلسفه ارتباطات
خیلی ها بعد لیسانسشون می آن علوم انسانی می خونن. مثل صادق زیباکلام. شما چی؟ نمی خواید از همون اول هدایت بشید؟
چرا باید برای تحصیلات دانشگاهی علوم انسانی را انتخاب کنیم؟
1- تو آمریکا مغزها می آیند علوم انسانی می خوانند. آنانی که علوم انسانی نمی توانند بکشند (بفهمند) می روند فنی مهندسی. فنی مهندسی با موجود پیچیده و غیرقابل پیش بینی انسان سرو کار ندارد.
2- در کشور ما مشکل از آموزش و پرورش و رسانه هاست که اینطور جا افتاده که آنانی که ریاضی یا تجربی نمی توانند بخوانند، بروند انسانی. در حالی که اینها در انسانی اصلا موفق نخواهند بود.
3- علوم انسانی در کشور ما به شدت عقب افتاده است. البته به علت ماهیت نظری اش، خیلی زود می شود عقب افتادگی را جبران کرد. سرعت علم تصاعدی است.
4- دبیرستان، علوم انسانی بی کلاس جلوه می کند ولی در دانشگاه، این دانشجویان علوم انسانی هستند که با کلاس هستند و می توانند حرفهای با کلاس بزنند و موضوعات را خوب تحلیل کنند. (البته ما داریم در مورد دانشجویانی حرف می زنیم که سرشان به تنشان می ارزد؛ نه آنانی که ضعیف بودند و هنوز هم ضعیف هستند و چون ضعیفند آمدند علوم انسانی.)
5- سیاست، اقتصاد، مدیریت، تبلیغات، رسانه ها، سیاستگذاری و قانونگذاری، وکالت و قضاوت، هر چه مهم است در حوزه علوم انسانی است. علوم انسانی علوم سیاستگذاری کلان کشور است. دکتر مهندس ها نمی توانند کشور را اداره کنند چون اساسا سیاست، اقتصاد، مدیریت، ارتباطات و ... را بلد نیستند. اداره کشور با علوم انسانی است. حتی برای اداره وزراتخانه های صنعتی و فنی مهندسی و پزشکی، علم یا هنر مدیریت (علوم انسانی) نیاز است.
6- کشور ما به اندازه کافی متخصص در حوزه های ریاضی، فنی مهندسی و پزشکی دارد. آن که ما کم داریم، انسانهایی است که علوم انسانی را بفهمند. دانش آموزانی که ضریب هوشی خوبی داشته باشند، بتوانند علوم انسانی را بفهمند و برای کشورمان بومی سازی کنند. مشکل بزرگ علوم انسانی این است که عمده اساتید علوم انسانی نمی فهمند قضیه چیست!
7- واقعیت این است که در کشور ما، همه می توانند کارشان را درست انجام دهند. خودروساز، بنا، نجار، نیروی انتظامی، حتی کارگران شهرداری هم خیلی خوب خیابانها را جارو می کنند و نانوا هم نانهای خوبی می تواند بپزد ولی علوم انسانی یک قدم نتوانسته به نفع کشور بردارد. به اعتراف دوست و دشمن شدیدا عقبیم. تنگه احد انقلاب اسلامی است که عده ای بی خیال آن شده اند و عده ای اهمیت آن را انکار می کنند. بله. مشکل بزرگ مملکت ماییم که نمی توانیم کارمان را درست انجام دهیم. تا زمانی که دانش آموزان درس خوان و باانگیزه نیایند علوم انسانی همچنان، این تنگه احد، رها شده خواهد ماند.
8- قبل انقلاب، خیال انقلابی ها از جهت فرهنگ راحت بود. می گفتند مبانی قدرتمندی داریم. ما گفتمانمان را می توانیم صادر کنیم. نگرانی ها در زمینه تکنولوژی و پزشکی و صنعت بود. ما امروزه موشک و ماهواره و شنگول و منگول می سازیم. ولی تکنولوژی صادر می کنیم. ولی گفتمانمان را، عقیده مان، مبانی قدرتمندمان را حتی برای مصرف داخلی خودمان نمی توانیم بازتولید کنیم. چرا؟ ضعف علوم انسانی که یکی از پایه های مهم آن، فقدان دانشجویانی است که کمی استعداد داشته باشند. علوم انسانی را بفهمند و بازتولید کنند. بومی سازی کنند برای کشورمان. فرض کنید به جای یک پروفسور سیدحمید مولانا، دهها نمونه داشته باشیم. دهها کچوییان و فیاض. دهها زیباکلام. (سعید و صادقش فرق نمی کنه! هر دو از مفاخر علمی کشورند. از خدا بخواهید چپ نکنید! اصلا درصد چپ کردن اینجا بالاتر است. به ویژه اگر از معارف مکتب امام صادق دوری کنید!)
9- فرض کنید مسئولین نهادهای فرهنگی کشور، متخصص قلب بزرگ گاو نباشند. مهندس نباشند. دکتر نباشند. داروساز نباشند. به تعبیر یکی از اساتید قورباغه شناس نباشند. از اهالی علوم انسانی باشند و بفهمند چه می کنند. دم تعهدشان گرم ولی تخصص هم لازم است.
10- ربطش بدم به دانشگاه خودمون. علوم انسانی امروز کاملا غربی است. برای بومی شدن، مهم ترین نیاز اسلامی شدن است. البته منظور اسلام مالی نیست. اگر چیزی به درد ما نمی خورد و سوال ما نیست، می خواهیم حذف شود. نباشد. ما نباید متخصص تولید کنیم که تنها به درد غرب بخورد. دانشگاههای تهران، علامه، بهشتی و ... خوبند. اساتید بزرگی هم دارند. دو مشکل دارند: متوسط هوش دانشجویان علوم انسانی آنها از دانشگاه ما پایین تر است. (چون دانشگاه ما از ریاضی و تجربی خیلی دانشجو می گیرد!) و دوم اینکه در آن دانشگاهها عزم و اراده ای برای بومی شدن و اسلامی شدن نیست. توانی هم نیست. نه در واحدهای درسی پیش بینی شده و نه در اساتیدشان. اسلام را نمی خوانند که بتوانند اسلامی کنند. دانشگاه ما توانش بالایی برای اسلامی کردن دارد. (البته توانش و کنش دو چیز هستند.) انگیزه ها بالاست. بچه حزب اللهی از سراسر ایران (و گاهی هم از دیگر کشورها) جمع شدند با نسل جدیدی از اساتید انقلابی و متعهد می خواهند حرف نویی بزنند. می خواهند نگذارند تنگه احد انقلاب اسلامی، رها شود.
عنوان کتاب
نویسنده
ترجمه
محل نشر
ناشر
سال انتشار
صفحه
قیمت
(تومان)
پاسیاد پسر خاک: زندگی و زمانه حجت الاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی فرد
محمد قبادی
-
تهران
سوره مهر
1388
443
6800
ارتباطات آئینی: از گفتگوهای روزمره تا جشن های رسانه ای شده
اریک دبلیو رودنبولر
عبدالله گیویان
تهران
دانشگاه امام صادق علیه السلام و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم
1387
267
2500
جهانگردی: ارتباطی میان فرهنگی؛ مطالعه تطبیقی الگوی غربی و الگوی اسلامی
محمدهادی همایون
-
تهران
دانشگاه امام صادق علیه السلام
1384
275
2500
باز اندیشی درباره رسانه، دین و فرهنگ
استوارت ام. هوور
مسعود آریایی نژاد
تهران
سروش
1382
382
2250
فکر می کنید این جدول بالایی چیه؟ بله! طبق قرار که کتابهایی که جدیدا خریدم رو بنویسم، این هم کتابهای اخیره.
این روزها اداره فرهنگی دانشگاه (امام صادق علیه السلام) یه کار خوبی کرده و گلچینی از مطرح ترین رمانهای ایران و جهان را در موضوعات متنوع آورده و با تخفیف 25 درصد (و برخی از کتابهای توصیه شده خاص توسط فردی خاص! را با 40 درصد تخفیف) عرضه می کند. فهرست ذیل هم عناوین کتابهاییه که من سفارش دادم! این فرصت را از دست ندهید!
جنگ و صلح تولستوی، پیرمرد و دریا ارنست همینگوی، بادبادک باز، دنیای سوفی، سووشون دانشور، هملت، پرواز شبانه، زن زیادی جلال آل احمد، مدیر مدرسه جلال احمد، جشن حنابندان، سمفونی مردگان، کوه مرا صدا زد بایرامی، سنگ اندازان غارکبود، من او رضا امیرخانی
آسیبشناسی وبلاگنویسی دینی و قرآنی در کشور/41
حمید درویشی:
تلقی رایج از وبلاگنویسی دینی نادرست است
درویشی: من در صورتی به وبلاگی دینی میگویم که نگاه نویسنده آن، دینی باشد، نه اینکه مسئلهاش را از دین گرفته باشد. خیلی وقتها کسی فکر میکند فیلمی که ساخته، دینی است یا مطلبی که نوشته دینی است، اما اندیشهاش اصلاً دینی نیست استفاده از این خبر ، با ذکر منبع بلامانع است.
گروه فضای مجازی: به اعتقاد یک وبلاگنویس و فعال عرصه فضای مجازی، تلقی رایج از وبلاگ دینی و وبلاگنویسی دینی اشتباه بوده و وبلاگهایی که برچسب دینی و مذهبی دارند و درصدد ارائه موضوعات دینی هستند، گاه مطالبشان کاملاً غیر دینی است.
حمید درویشی، وبلاگنویس و فعال عرصه فضای مجازی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، درباره آسیبشناسی وبلاگنویسی دینی، گفت: وقتی ما صحبت از وبلاگ دینی و وبلاگنویسی دینی میکنیم مطلبی را پیشفرض گرفتهایم و آن این است که رسانه میتواند دینی باشد. حالا اینکه رسانه دینی، چه رسانهای است یا وبلاگنویسی دینی چه وبلاگنویسیای است، دیدگاهها و قرائتها اینجا متفاوت است.
وی توضیح داد: یک دیدگاه این است که وبلاگنویسی دینی آن دسته از وبلاگنویسیهایی است که موضوع آن، دینی باشد؛ از قرآن و نهجالبلاغه و نماز و روزه بگیرید ـ که اینها موضوعاتی دینی از هزار و چهار صد سال پیش هستند ـ تا انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی، کمیته انقلاب، سپاه پاسداران، فرهنگ پایداری، دفاع مقدس و چیزهایی از این دست. در واقع همان طور که دین در آن دوره یک سری تجلیاتی داشت، امروز هم تجلیات دینی جدیدی داریم که 400، 500 سال پیش وجود نداشتند و به آنها اشاره کردم.
این وبلاگنویس افزود: این نگاه، نگاه رایجی است، در مسابقاتی که نهادهای مختلف برگزار میکنند، میتوان این نگاه را دید؛ مثلاً مسابقه وبلاگنویسی دینی با موضوع ایثار و شهادت برگزار میشود و شرط شرکت در آن، نوشتن چند پست در مورد دفاع مقدس است. تلقی رایج این است که اگر موضوع دینی باشد، وبلاگنویسی دینی میشود، این یک نگاه است.
درویشی در ادامه به تشریح سایر نگاهها درباره وبلاگ دینی پرداخت و گفت: نگاه دیگر این است که وبلاگنویسی دینی، وبلاگنویسیای است که در آن نگاه نویسنده وبلاگ، دینی باشد، هر چند موضوع دینی نباشد؛ مثلاً در انعکاس مسافرت، داستان کوتاه، شیمی، فیزیک، علوم تجربی، مهم، نگاه وبلاگنویس است؛ مثلاً کسی یک داستان کوتاه مینویسد و در آن خانوادهای را توصیف میکند که به مسافرت میروند، اگر اول سفر با صدقه شروع بشود، این میشود وبلاگنویسی دینی، وبلاگی که رویکرد دینی دارد.
این فعال عرصه مجازی اضافه کرد: اما اگر در کل سفر، 40، 50 مطلب از سفر یک خانواده مذهبی نوشته شد و در تمام سفر نه صدقهای بود، نه امر به معروفی و نه نشانهای از الگوهای رفتار دینی و الگوهای اقتصادی دینی، میتوانیم بگوییم این سکولار و غیر دینی است، هر چند اسم وبلاگش را مذهبی یا اسلامی بگذارد، اما از طرف دیگر، اگر یک وبلاگ پزشکی به جای موجودات بنویسد مخلوقات، خدا را در نظر گرفته، همین که خدا را در نظر گرفته، میشود وبلاگنویسی دینی، اگر نقش خدا را حذف کند و بنویسد شما اگر این دارو را بخورید شفا پیدا میکنید، بدون انشاءالله و بدون اشاره به نقش خداوند، این غیر دینی است.
حمید درویشی در خصوص دیگر نگاهها به بحث وبلاگ دینی عنوان کرد: بحث علم دینی را میتوان اینجا هم وارد کرد؛ وبلاگنویسی دینی، وبلاگنویسیای است که مسائلش را از دین بگیرد، موضوعاتش را از دین بگیرد، یا در فضای تفکر دینی رشد کرده باشد؛ مثلاً در فضای جامعه اسلامی وبلاگنویسی «پورنو» به وجود نمیآید و وبلاگنویسی جنگ و دفاع مقدس به وجود میآید. نوع خاصی از سینما در فضای دینی به وجود آمده، پس این اسلامی است. همان بحثهایی که در علم دینی مطرح است که این نوع جغرافیا، این نوع نجوم در جامعه اسلامی به وجود آمده، پس این علم اسلامی است.
درویشی در پایان با اشاره به اندیشه شهید مطهری، اظهار کرد: دیدگاه شهید مطهری میگوید که علمی اسلامی است که به درد جامعه اسلامی بخورد، اینجا هم میتوان گفت وبلاگی اسلامی و دینی است که به درد جامعه اسلامی بخورد. مباحثش در راستای منافع جامعه باشد. من در صورتی میگویم به اینها دینی که آن نگاه دینی باشد، نه اینکه مسئلهاش را از دین گرفته باشد، خیلی وقتها کسی فکر میکند فیلمی که ساخته، دینی است یا مطلبی که نوشته دینی است، اما اندیشهاش اصلاً دینی نیست.
در مورد فرهنگ پایداری (دفاع مقدس) دو نکته برایم جالب است: یکی اینکه چرا این فرهنگ که اینقدر هم مورد توجه امام خامنه ای است، منتقل نمی شود. بازتولید نمی شود. در کتب درسی نیست. ما در هیچ کتاب درسی با «بابانظر»ها، «معصومه رامهرمزی» ها، «علی هاشمی» ها، و این «ها» ها آشنا نشدیم. (البته نمی گم همه چیز را باید در کتب درسی بخوانیم؛ نه. ولی این رسانه های مختلف (آموزش و پرورش، صداوسیما، مطبوعات و کتاب و سینما و ...) مثل یه پازل باید همدیگر را تکمیل کنند. نه اینکه همه سکوت کنند و فقط چند ناشر مثل سوره مهر، کتاب چاپ کنند آن هم فقط در حد خاطره!)
بالاخره حداقل نهادهای فرهنگی و رسانه ای حکومتی تکلیفشان روشن کنند که می خواهند چه کنند! اگر هدف انقلاب امام خمینی -یا به تعبیر حضرت ماه- فتح الفتوح امام خمینی، تربیت چنین انسانهایی بود؛ اگر هدف غایی حکومت اسلامی تربیت چنین انسانهایی است؛ -همانگونه که که بارها دو امام عزیز ما گفتند- این همه غفلت برای چی؟
نکته دوم که برای من جالب است: این دلاورها رو هم فراموش کردیم و گذاشتیم کنار و هم رنجوندیمشون. صفحات آخر بابانظر اشک آدم رو در می آورد. وقتی با سرداران سپاه اسلام این برخوردها می شد، بسیجی ها و پاسدارهای ساده باید خیلی بیشتر خون جگر خورده باشند. تو کتاب امروز (کتاب خاطرات آقای بنادری) وضع به گونه ای بدتر است. تو همون دوره جنگ فراموش می شه. استعفا می ده و از سپاه می ره بیرون وهیچ کی نمی فهمه!
عبدالحسن بنادری، قبل انقلاب سرباز ارتش بوده و آموزشهای خوبی می بینه. این آموزشها به تدریج بعد انقلاب تو سپاه (جزیره مینو و آبادان) خیلی به کارش می آد. می شه مسئول عملیات سپاه آبادان. خاطرات سال اول جنگ ایشون فوق العاده مهم است. تصور کنید هر روز یکی با مینی بوس می آد بهش می گه من با نیروهام هر جا که شما بگید، هر کار که شما بگید، ما آماد ایم بیاییم بجنگیم. کی ها؟ اونایی که سال دوم و سوم جنگ فرماندهان بزرگ جنگ شدند: علی فضلی، مهدی باکری، حمید باکری، مرتضی قربانی، احمد کاظمی و ... . دوره بنی صدر و هادی غفاری و دیگران! این زمان و مکان فرمانده پرور طبیعتا باید بیشتر از اینها روش کار بشه. مسلما باید پایان نامه های فراوانی از اینجا بیاد بیرون.
برام جالب بود که بنادری-وقتی که امثال محسن رضایی سرگرم بنی صدر بودند- یکسال تمام آبادان رو از سقوط حفظ می کنه ولی امروز مدیر حراست پالایشگاه یا نیروی انسانی پالایشگاه نفته. سپاه باید قدر سرداران واقعی، سرداران سردارپرور خود را بداند. نه فقط سپاه، که امت انقلابی ایران. جالب بود که علی شمخانی بعد جنگ می فهمه که ایشون خیلی وقته پاسدار نیست و از سپاه حقوق نمی گیره. فراموش شدن این پیشکسوتان جهاد و مبارزه –که از قضا این یکی تحصیل خارج کشور را هم بی خیال شد و آمد به انقلاب خدمت کند- فراموش شدن اونا تو پیچ و خم زندگی روزمره همان خطری بود که حضرت روح الله دهه 60 تذکرش رو دادن. ما فقط تکرار کردیم.
پی نوشت:
1- این کتاب همون کتابیه که روی جلدش جیب یک پیراهن بسیجی دوخته شده. دکمه و پارچه واقعی. همون کتابیه که 400 صفحه است و 11 هزار تومان. همون کتابیه که باید ارزون چاپ می شد. امید که در کنار این سوسول بازی ها (که به گران تر تمام شدن کتاب می انجامد) چاپهایی ویژه دانشجو و مستضعفان چاپ کنند تا قشر کتابخوان بیشتری بتواند کتاب را تهیه کند.
2- دلم نیومد بگم ایشون چون یه جورایی بالادست مهندس غرضی وزیر نفت بودند، و آقای وزیر زحمتهای ایشون رو تو همون اوایل جنگ لمس کرده بودند، به پاس تشکر از ایشون همون سالهای اول تا وسط جنگ، برای ایشون یه طرفه حکم استخدام صادر می کنند. بدون اینکه آقای دلاور چیزی به کسی بگن. وقتی هنوز یک پاسدار بود.
3- این کتاب اولین منبع عمومی بود که دیدم چیزی از سردار گمنام هور، علی هاشمی نوشته است. نمی دونم چرا علی هاشمی اینقدر ناشناخته ماند؟
اطلاعات کتابشناختی:
تاریخ شفاهی2: سرباز سالهای ابری: خاطرات عبدالحسن بنادری، مصاحبه و تدوین: سیدقاسم یاحسینی، تهران، نشر فاتحان، چاپ اول، 1389، 400 صفحه، 11هزار تومان.
متن ارزشمند و اصطلاحا فاخری است. صادق کرمیار (متولد 1338)، رمان خوبی پدید آورده است. همین که بگویم کاری است از نیستان، اهل مطالعه می فهمند دقیقا با چه کتابی روبرو خواهند شد.
چی بگم. تاریخ اسلام سراسر درسه. خاطره نیست. موردکاوی است. حالاحالاها باید کتاب در بیاد تا رفته رفته بفهمیم چه اتفاقی افتاده است. نامیرا کار قشنگی بود. خوندنش برای نسل جوونی که همه چیز رو ساده می انگارد، مفید خواهد بود انشاءالله.
اطلاعات کتابشناختی:
نامیرا، صادق کرمیار، تهران، نیستان، 1388، 336ص. 5400 تومان.
صفحه کتاب نامیرا در گودریدز +
صفحه آقای صادق کرمیار در گودریدز +