روز خانواده بر پایه محبت پنج نفر
فرشتههان! با مسجدیها کار دارند.
پاتوقتون کجاست؟
ستارههای درخشان زمین برای آسمانیها
گزارش ویژه
تو مسجد چه کنیم؟!
زائر خدا شویم! پایهاید؟
بر شما باد مسجدی شدن!
*هشدار داد: نماز همسایه مسجد جز در مسجد پذیرفته نیست...
**یکی پرسید: اى امیر مومنان! همسایه مسجد کیست؟
*فرمود: کسى که...
تجربه کنیم.
امسال توفیق خادمی شهدا در یادمان هویزه میسر نشد؛
انشاءالله به زودی خادمی در آستان امام رضا؛
یا حتی کربلا، کاظمین، نجف، سامرا؛
و چه بسا سوریه و شام بلا؛
و انشاءالله بقیع و مسجد الاقصی.
دیر یا زود، به مانند سه تیر 84 «مردی از جنس مردم» خواهد آمد و کام امت حزب الله شیرین خواهد شد.
دعا کنید با موفقیت زیارت با پای پیاده نصیب همه آرزومندان شود.
حلال کنید!
اگر بطلبند، دوباره عازم عراقم، کافیست عصر شود.
شهید جاوید مرحمتی
نام پدر: عبدالرسول
محل تولد: شیراز
تاریخ تولد: 1340
سال ورود به دانشگاه: 1361
رشته تحصیلی: معارف اسلامی و تبلیغ
تاریخ و محل شهادت: 4/10/1365 ام الرصاص
عملیات: کربلای 4
فردا شب دو تا شهید میآرن دانشگاه. امشب بعد از هیات، با مشورت هماتاقیها تصمیم گرفتیم دوره پنجم دکتری را به نام یک شهید متبرک و مزین کنیم.
کتاب شهدای دانشگاه را آوردیم. قرعه به نام شهید جاوید مرحمتی افتاد. از قضا، شهید جاوید مرحمتی، همرشتهای ماست. تبلیغ میخواند.
نکات زیادی درباره این شهید پیدا کردیم. خیلی جالب است. انشاءالله به تدریج مرور کنیم.
اما به اجمال داشته باشید شعری را از مادر شهید:
جاوید من از جان گذشت و جاودان شد
در کوی جانان جسم پاکش استخوان شد
نُه سال را نُه قرن کردم در فراقش
باز آمد اینک باغ امیدم خزان شد
سال 74 بود. 9 سال پس از شهادت آقا جاوید گل که چند تکه استخوان به نام و یادش آوردند و دفن کردند.
نه فقط ابرار، بعضی رسانههای فلان فلان شده، در به اوج رساندن کینه و دشمنی نسبت به دکتر محمود احمدینژاد، گوی سبقت از یکدیگر را میربایند.از طرفی در اقداماتی غیرانسانی به تطهیر ضدانقلاب داخلی حاضر در فتنه 1388 پرداخته و مبانی جمهوریت را به سخره میگیرند.باز هم برخی فکر میکنند رسانهها رکن چهارم دموکراسی هستند و باید آزاد باشند.
پیشانوشتار: آنچه میخوانید، یادداشتی است که در آغازین روزهای دهه اول ماه مبارک رمضان در مشهد مقدس نوشتم. اردوی تربیتی (+) سرگروههای صالحین دانشگاههای تهران بود. من هم آینهنویسی میکردم! البته بیشتر آینهخوانی میکردم. این یکی از یادداشتهای من بود که در دور جدید «آینه»کاری با تصویری از من منتشر شده است.
چرا تربیت باید مساله همه ما باشد؟
تاملی درباره نسبت مساله تربیت، انقلاب اسلامی و ما
کمی درباره مساله
یکی از بچههای [دانشگاه] امیرکبیر بعد از سحر گفت: یواش یواش داره قضیه کار تربیتی کردن برام جدّی میشه، باید یه کاری بکنم.
مساله یعنی همین. موضوعی که برامون جدّی بشه، بهش فکر کنیم و بریم برای حلّش. مسالههای آدمها و سازمانها با هم فرق میکند. بعضی افراد و سازمانها مساله اقتصاد دارند و بعضی فرهنگ و بعضی سیاست. دغدغه سازمان بسیج هم چند سالی است که مساله تربیت است.
کمی درباره مساله تربیت
موافقید کمی دقیقتر هم بشویم؟ به احتمال زیاد شنیدهاید که مساله ترافیک تهران، ارتباطی با تعداد بزرگراهها و ماشینها ندارد، بلکه فرهنگ ترافیکی مردم باید اصلاح شود. به احتمال بیشتر همین نکته را درباره اقتصاد و سیاست هم شنیدهاید که مساله اصلی ما در اقتصاد و سیاست، مساله فرهنگ اقتصادی و فرهنگ سیاسی است.
بر این باوریم که ریشه مسائل فرهنگی، همه در تربیت فرهنگی ماست. آنجایی که قفل شده و نیاز به کلید دارد، عرصه تربیت است. ما با فرهنگ ایرانی اسلامی خودمان تربیت نشدیم. رشد همهجانبه نداشتیم و به طرف کمال نرفتیم. تربیت یعنی همین رشد همه جانبه به سمت کمال. اینجوری نگاه کنیم که ما متشکل از روح و جسم هستیم. هر کدام هم نیازهایی دارند و هم ظرفیتهایی برای رشد و تعالی. میخواهیم فرهنگ اقتصادی را درست کنیم؟ تربیت اقتصادیمان باید درست شود.
کمی درباره مساله تربیت و انقلاب اسلامی
آنچه تاکنون گفته شد، نیازی به پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 و اینقدر شهید دادن نداشت. در همان دوران طاغوت هم میشد این اتفاقها بیفتد!
موضوع آنجا اهمیت پیدا میکند که هدف از انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی چیزی جز همین تربیت نیست. امام روحالله در فاصله 57 تا 59 بارها بر مساله تربیت اسلامی به عنوان وجه ممیزه حکومت اسلامی و غیر آن تاکید کردند. یعنی حکومت اسلامی میخواهد آدم تربیت کند. انسان را به کمال آن برساند. عمده آن چیزی که در تربیت انسان (به سبک غربی) مغفول میماند، معنویت است.
اگر به تفاوت انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی توجه کنیم، تصدیق میکنیم انقلاب اسلامی آمده است تا زمینهساز حکومت جهانی اسلامی، یعنی زمینهساز ظهور باشد. ما هم میخواهیم برای زمینهسازی حکومت حضرتش، نیروی تراز انقلاب اسلامی تربیت کنیم. جامعه باید آماده ظهور باشد یعنی برای حکومت حضرتش، تربیت شده باشد. حکومت ولایت فقیه تمرینی برای ظهور است. اگر مردم ما امروز توانستند رابطه خود و حکومت را در زمینههای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی درست بفهمند و تربیت شوند، ما به موفقیت بزرگی دست پیدا کردهایم.
کمی درباره ما و مساله تربیت و انقلاب اسلامی
همین! امامتان تداوم انقلاب را تنها در گرو تربیت اسلامی انسانها دانسته است. اگر شما به این انقلاب دلبستگی دارید، اگر به مردمتان علاقه دارید، راهی جز تربیت پیش روی شما نیست. این راهی است که امامتان وعده داده شما میتوانید: «شما مىتوانید جوانها را تربیت کنید به یک تربیتى که تقوا در آن باشد.» (صحیفه امام، ج7، ص469)
سوتیتر:
اگر مردم ما امروز توانستند رابطه خود و حکومت را در زمینههای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی درست بفهمند و تربیت شوند، ما به موفقیت بزرگی دست پیدا کردهایم
سلام خدا بر شما
نکات فراوان اینچنینی در خصوص مدیریت وضعیت فرهنگی و به خصوص موضوع پوشش و حجاب به ذهن ناقص نویسنده میرسد که قابلیت تبدیل شدن به یک مدل جامع با استفده از نظر صاحبنظران را دارد. در اینجا فقط سه عامل آن هم به صورت مجزا و سطحی مورد بررسی قرار گرفت. بسیاری عوامل دیگر مثل نحوه استفاده از نیروی نخبگان علمی و اجتماعی در این موضوع، مدیریت سیستمهای اقتصادی در جهت مدیریت فرهنگی و از این دست عوامل نیز در ذهن هست که از حوصله این نوشته خارج است. ضمن اینکه تبدیل این اجزای غیر پیوسته به یک کل پیوسته نتایجی را به دنبال خواهد داشت که احتمالا برای اغلب صاحبنظران جالب و عجیب خواهد بود.
متأسفانه دوری از این نوع نگاه در مسؤولین فرهنگی کشور اشتباهات بزرگ و بعضا واضحی را به دنبال داشته است. استفاده از قانون به عنوان راهحل بهجای نگاه به آن به عنوان بستری تسهیل کننده برای برنامهها، تمرکز بر راهحلهای مستقیم بهجای مسائل اصلی اشتباهاتی است که معمولا گفتمان غالب مدیران مؤثر را شکل داده است.
آنچه در بالا خواندید، بند آخر یادداشت مفصلی است که یکی از دوستان به مناسبت انتشار مطالبی درباره سیاستگذاری فرهنگی بحث حجاب در وبنوشت پاورقی و نیز در وبنوشت آقا حمید گل برایم فرستادند. با توجه به حجم 300 کیلوبایتی یادداشت که فراتر از یک پست وبلاگی است، میتوانید متن کامل به همراه نمودارهای آن را از اینجا در قالب یک فایل ورد با پسوند Doc دریافت کنید.
حساسیت و دغدغهمندی مردم نسبت به مسائل انقلاب اسلامی تا جایی که فراتر از حرافیهای معمول، به تفکر بپردازند، بنویسند و ضمن بررسی ریشههای مسائل، به ارائه راهکار بپردازند، نشانه خوبی است و جای تشکر فراوان دارد. باید بیش از پیش قدر مردم خوب کشورمان را بدانیم.
خوب است در همین فضا یادی کنیم از شهید حجاب. کسی که تنها به خاطر حجاب در بلاد کفر کشته شد.
نویسنده: شهاب اسفندیاری / دکترای مطالعات رسانه از دانشگاه بیرمنگام
http://shbesf.persianblog.ir/
این مقاله در اردیبهشت ١٣٨٩ نوشته شد و در مجلهی «هابیل» (شمارهی ۴، مرداد و شهریور ۱۳۸۹) منتشر شد. خلاصهای از آن نیز در همایش دوسالانهی علوم انسانی (تهران، شهریور ۱۳۸۹) ارائه شد. در پی پرسش یکی از خوانندگان این وبلاگ، «مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی» توضیحاتی در پاسخ به این مقاله ارائه کرد که متن آن را اینجا گذاشتهام. در شماره بعدی مجله هابیل (شمارهی ۵، خرداد و تیر ۱۳۹۰) نیز نقدی بر این مقاله به قلم آقای آرش سالاری منتشر شد که متن آن را اینجا میتوانید مشاهده کنید. در آذرماه ۱۳۹۰ نقد دیگری به قلم آقای «موسی هنرپیشه» بر این مقاله منتشر شد که اینجا قابل ملاحظه است. در اوایل بهمن ماه سال ۱۳۹۰ مجلهی «هابیل» توسط هیات نظارت بر مطبوعات توقیف شد. یکی از دلایل توقیف مجله انتشار این مقاله در آن ذکر شده بود. درباره توقیف هابیل مطلبی نوشتم که اینجاقابل ملاحظه است. در آذر ماه ۱۳۹۱ مجموعه مستند «جهانشهری ها» به کارگردانی اینجانب از شبکه سه سیما پخش شد. برخی از قسمت های این مجموعه را می توان پیوستی تصویری بر مقاله «فرهنگ علمایی...» محسوب کرد.
دومی: مصاحبه حجتالاسلام زیبایینژاد با فارس
خبرگزاری فارس: مشکل اصلی این است که نهادهای مربوطه سیاستگذاری بلد نیستند. مشکل این نیست که طرح عفاف و حجاب شورای عالی انقلاب فرهنگی اجرا نمیشود. مشکل اصلی این است که این طرح عفاف و حجاب مبتنی بر یک مطالعهی اجتماعی دقیق نیست.
فکر میکنم مهمترین مسالهای که میشه/باید تو عید بهش فکر کرد، همین باشه!
1- ویژگی های اصلی و انقلابی دولت
شعار دولت منطبق با مبانی انقلاب است(پایبندی به ارزش های انقلاب)
عدالت، تندروی نیست؛ استفاده از شیوه های عالمانه است
در هم تنیده بودن عدالت همراه با عقلانیت و معنویت
جلوگیری از گرایش های سکولاریستی
روحیه تهاجمی در مقابل زورگویان بین المللی
سه مقدمه
کارهای فرهنگی ایجابی قشنگ هستند.
کتاب را بیش از هر چیز دوست دارم.
بعضی از دوستانم به کار فرهنگی در زمینه کتاب مشغول هستند.
---
به سایت رواق سر بزنید و در مسابقات کتابخوانی شرکت کنید!
گروه فرهنگی پژوهشی رواق متشکل از جمعی از دانشجویان نخبه و فعال فرهنگی است که با هدف گسترش و تبیین بیانات و اندیشههای رهبر معظم انقلاب و گسترش فرهنگ کتابخوانی در سال 1388 تشکیل گردیده است. این گروه تاکنون 8 مسابقه سراسری کتابخوانی برگزار کرده است:
1) مسابقه سراسری کتابخوانی کاروان آفتاب
2) مسابقه سراسری کتابخوانی شرح ماجرا (مروری بر بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون فتنه سال 88)
3) مسابقه سراسری کتابخوانی مقام زن (آراء شهید مطهری در ارتباط با جایگاه زن)
4) مسابقه سراسری کتابخوانی انس با قرآن (مروری بر بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون انس یا قرآن کریم)
5) مسابقه سراسری کتابخوانی حماسه ی حسینی (شهید استاد مطهری)
6) مسابقه سراسری کتابخوانی نقشه ی نقش بر آب (مروری بر بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون فتنه ی سال 88)
7) مسابقه سراسری کتابخوانی کانون محبت (مروری بر بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون جایگاه زن در جهان امروز )
8) مسابقه سراسری کتابخوانی ضیافت (مروری بر بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون جایگاه دعا در زندگی انسان )
اعضای شورای سیاستگذاری این گروه در سایت رسمی آنها به نشانی http://www.bookfest.ir به شرح ذیل معرفی شدهاند:
1) محمد جعفر کبریایی، کارشناس ارشد معارف اسلامی و مدیریت
2) محمد نوریان، کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات
3) جواد علی صفایی، کارشناسی ارشد فقه و قران
4) امیرحسین سعادتی، کارشناسی ارشد معارف اسلامی و حقوق
5) سید مهدی خلیلزاده، کارشناس ارشد معارف اسلامی و حقوق
دیروز چقدر بازدید وبلاگم زیاد شده بود!
انشاءالله به زودی این وبنوشت از «میهنبلاگ» به «بیان» منتقل خواهد شد.
نکته قشنگی را متوجه شدید!
پژوهش نه فقط در بین دانشجویان و دانشگاههای ما، بلکه در بسیاری از کشورهای مشابه ما هم جدی گرفته نمیشود.
البته در هنگام نظر دادن برای مطلب، تنها به آموزش فکر میکردم و ابعاد آن را به سبک دانشگاه خودمان (که مباحثهمحوری و در کنار هم بودن از ویژگیهای آن است) را بر شمردم. بخش عمدهای از فرآیند آموزشی دانشگاه ما شبها در اقامتگاه دانشجویی یا رستوران دانشگاه صورت میپذیرد. خیلی چیزها را از سال بالاییها در هنگام غذا خوردن یاد گرفتم و ماهها جلو افتادم.
من هنوز ویژگی خاصی برای پژوهشهای مورد علاقه دانشگاه خودمان پیدا نکردم که بخواهم از آن سخن بگویم. شاید علاقه به کارهای بزرگ و باکلاس، فرار از کارهای کوچک و کمی، نفرت از عملگی و حضور در میدان(!) از ویژگیهای علایق پژوهشی دانشجویان باشد. اما این ویژگیها مورد علاقه استادان نیست و تلاش دارند آن را تغییر دهند و بچهها را از کتابخانه به کف جامعه بکشند. چیزی که معمولا شکست میخورد!