نشریه پهپاد | رصدگر تربیت اسلامی و مرجعیت علمی
فرشتههان! با مسجدیها کار دارند.
پاتوقتون کجاست؟
ستارههای درخشان زمین برای آسمانیها
گزارش ویژه
تو مسجد چه کنیم؟!
زائر خدا شویم! پایهاید؟
بر شما باد مسجدی شدن!
*هشدار داد: نماز همسایه مسجد جز در مسجد پذیرفته نیست...
**یکی پرسید: اى امیر مومنان! همسایه مسجد کیست؟
*فرمود: کسى که...
تجربه کنیم.
امسال توفیق خادمی شهدا در یادمان هویزه میسر نشد؛
انشاءالله به زودی خادمی در آستان امام رضا؛
یا حتی کربلا، کاظمین، نجف، سامرا؛
و چه بسا سوریه و شام بلا؛
و انشاءالله بقیع و مسجد الاقصی.
دیر یا زود، به مانند سه تیر 84 «مردی از جنس مردم» خواهد آمد و کام امت حزب الله شیرین خواهد شد.
دعا کنید با موفقیت زیارت با پای پیاده نصیب همه آرزومندان شود.
حلال کنید!
اگر بطلبند، دوباره عازم عراقم، کافیست عصر شود.
پیشانوشتار: آنچه میخوانید یادداشت کوتاهی از من است که برای معرفی کتابی که دوست خوبم، آقا وحید کرایلی زحمت آن را کشیدهاند، نوشتهام و در شماره 67 ماهنامه فرهنگی سیاسی «حیات»، نشریه گفتمان انقلاب اسلامی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام منتشر شده است. به مناسبت هشت آذر (سالروز شهادت استاد شهریاری) این پست را منتشر میکنم!
بوستان کتاب:
ستارههای دنبالهدار، وحید کرایلی
تابستان گذشته، رهبر معظم انقلاب از کمکاری دانشجویان درباره ترور شهدای علم گله کردند.
در کنار اشعار و آثار هنری تولید شده، یکی از اقدامات جالب و بدیع دانشجویان دانشگاه امام صادق علیهالسلام، برگزاری مسابقه «نامهای به بابای آسمونی» بود. شاید امسال در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، غرفه «بابای آسمونی» را در بام شبستان مصلی تهران دیده باشید. غرفهای که به همت جمعی از دانشجویان دانشگاه امام صادق علیهالسلام، با هدف جمعآوری نامهها و نقاشیهای کودکان ایرانی خطاب به فرزندان شهدای علمی به ویژه آرمیتا و علیرضا برپا شده بود.
مسابقه «نامهای به بابای آسمونی» به نمایشگاه کتاب محدود نشد و هزاران نامه و نقاشی از سرتاسر ایران اسلامی به برگزارکنندگان رسید.
نامههایی که در فرصت اجلاس سران عدم تعهد، به دست دبیر کل سازمان ملل هم رسید.
وحید کرایلی، دانشجوی سال پنجم معارف اسلامی و علوم سیاسی و عضو تحریریه ماهنامه حیات، 40 نامه و شش نقاشی برگزیده را در کتابی با عنوان «ستارههای دنبالهدار» گرد هم آورده است.
این کتاب با مقدمه امیرحسین فردی (نویسنده و سردبیر کیهان بچهها) و به همراه ترجمه انگلیسی دلنوشتهها به همت حوزه هنری استان تهران در انتشارات گنج عرفان قم منتشر شد.
پیش از این، کتاب خاطرات شهید شهریاری (به همت مجله راه)، من مادر مصطفی (رحیم مخدومی، انتشارات شاهد و رسول آفتاب ورامین) و یادگاران (از مجموعه روایت فتح) با موضوع شهدای علمی منتشر شده بودند.
از جهت ترویج فرهنگ درستنویسی
به بهانه نامه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام به مسئولین قوای سه گانه کشور (+)
آیا میدانید خطای مسئولین فرهنگی کشور چیست؟
خطای مسئولین سیاسی کشور؟
مهمتر از همه مسئولین اقتصادی کشور؟
تا به حال به مسئولین مذهبی و دینی کشور فکر کردهاید؟
چقدر به اشکالات و مشکلات مسئولین فکر کردهاید؟
خطای «مسئولین» (با همه تنوع آن) در «ین» است. باید با «ان» بنویسید. «مسئولان» درست است!
مثالهای دیگر:
روحانیون> روحانیان
معلمین> معلمان
توضیح: جمع عاقل در فارسی با «ان» است. مثل: استادان. (اساتید غلط است.)
تذکر: قواعد نگارش رسانهای را درست رعایت کنیم!
عنوان کامل کتاب:
مردمشناسی تاریخیشناختی علم در ایران
تالیف:
دکتر ابراهیم فیاض، متولد 1342
ناشر:
تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
نسخهای که من خواندم:
چاپ اول، 1389، 3000 نسخه، 2500 تومان، 220 صفحه
دو مقدمه، سه فصل، پیشنهادها و
سخن آخر. (دقت کردید که ترتیب مُلّایی دارد؟ مقدمات و موخّرات را جزء کتاب نیاورده است.)
عنوانِ دشوارفهم و عجیبی دارد!
فصل اول (تقریبا سهچهارم کتاب) به مردمشناسی شناختی عهد صفویه میپردازد. در این فصل، ادبیات، هنر، فلسفه، فرهنگ عامه و مذهب در دوره صفویه براساس منابع دست دوم (!) و تحلیلهای پژوهشگران قبلی (تالیفی یا ترجمهای) بررسی میشوند.
تحقیر روش علمی در مقام تالیف
علت انتخاب منابع دست دوم به جای دست اول، در مقدمه توضیح داده شده است. اما اگر از من میپرسید، میگویم دکتر فیاض با رونویسی افراطی از این کتابها، به تحقیر فرآیندهای تحقیقی همکاران خود پرداخته است که تعدد و تکثر منابع در آنها از همه چیز مهمتر است. مثلا به دفعات در این کتاب میبینید که چند پاراگراف پشت سر هم به یک کتاب ارجاع داده شده است.
دو فصل پایانی
فصل دوم، در 30 صفحه به علل نازایی علوم تجربی در ایران میپردازد. این فصل دو دسته علل معرفتی و ساختاری را بر میشمرد.
فصل کوتاه پایانی نیز به علل بومی نشدن علوم تجربی وارداتی از غرب در ایران میپردازد و در پایان پیشنهادهایی با محوریت علم برای فرار ایران از عقبماندگی داده میشود.
در دو فصل پایانی، حجم کمی و کیفی اندیشههای استاد فیاض به حد قابل قبولی رسیده است و در حقیقت، کتاب در این صفحات پایانی آن، ارزش خواندن پیدا میکند.
پسانوشتار:
ابراهیم فیاض را امام صادقیها میشناسند. با این همه اخلاق خاص و تندزبانیهایش هنوز سر سبزش بر باد نرفته است! دوستداشتنی است. تقریبا باید گفت به گستره علوم انسانی اندیشه و فکر دارد. (و البته این گستردگی خوبیها و بدیهای خودش را دارد.)
مطالب مرتبط با استاد ابراهیم فیاض در این وبلاگ:
(تصادفا میبینم که دو سال پیش که حکم تغییر وضعیت استاد فیاض، همان که به اخراج محترمانه ایشان از دانشگاه انجامید، در همین روزها بود.)
پیشنوشتار:
آنچه میخوانید یادداشتی شتابزده درباره گفتمان انقلاب اسلامی که به خواست دبیر محترم تحریریه (+) «حیات تازه» ویژهنامه ورودیهای جدید دانشگاه امام صادق علیهالسلام نوشتم. حیات تازه، ضمیمه حیات خلوت(+)، ویژهنامه داخلی ماهنامه (+)حیات، کاری از قرارگاه نشریات (+)بسیج دانشجویی (+) دانشگاه امام صادق علیهالسلام است.
حرف ما
جسته و گریخته درباره گفتمان انقلاب اسلامی
حمید درویشی شاهکلایی
دانشجوی کارشناسیارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات
PavaraQi.ir
انتقال تجربهها، شکاف نسلی را حذف میکند. اصلا چه معنی دارد سال اولی دهه نود از همان جایی شروع کند که سال اولی دهه هشتاد؟ مرور بخشهای منتخب تجربه و شناخت من از «گفتمان انقلاب اسلامی»، موضوع این انتقال است.
گفتمان یعنی فضای فکری. چیزهای مختلف را باید در متن گفتمان آن دید و فهمید. مثلا اگر میخواهید خود را بشناسید و بایدنباید زندگی خود را تشخیص بدهید باید فضای فرهنگی انقلاب اسلامی را بشناسید تا خدای ناکرده پازل دشمن را تکمیل نکنید! چه بسا کاری در فضای گفتمان عقلانیت ابزاری غربی، کار خوب باشد اما در فضای گفتمانی انقلاب اسلامی به شدت بد ارزیابی شود.
در یک نگاه، انقلاب اسلامی به امامت ولی معظم فقیه، حضرت روحالله خمینی در بهمن 57 با مشارکت گسترده مردم اتفاق افتاد. در نگاهی دیگر، انقلاب، یک رویداد نیست، یک گفتمان است. یک نظام تفکر و اندیشه است. به ما چارچوب تحلیل و راهنمای عمل میدهد.
نیمه دوم قرن بیستم است. جهان پس از جنگ جهانی به دو بلوک غرب (آمریکا) و شرق (شوروی) تقسیم شده است. آمریکا به بهانه مقابله با کمونیزم، در پی گسترش فرهنگ خود در کشورهای جهان است. اما ملل آزادیخواه جهان، با استعمار نو و امپریالیسم جهانی آمریکایی مخالفند. الگوی انقلاب و استراتژی مبارزه را در کجا باید پیدا کنند؟ پاسخ: مارکسیسم شوروی صادرکننده انقلابهاست! نظریهپرداز گفتمان انقلاب اسلامی امام روحالله سلاماللهعلیه است. او هر دو الگوی اثباتی غرب و انقلابی شرق را به چالش میکشد. امام، اسلام را میداندار مبارزه میکند و از دل همین اسلام هم الگوی اداره جامعه در میآورد. امام اعتقاد دارد که اسلام برای مسائل مختلف امروز بشر، حرف برای گفتن دارد. اسلام در زمینه اقتصاد، اجتماع و... حرف دارد!
یک بعد انقلاب اسلامی، ظلمستیزی بود. مردم ما از ستمشاهی خسته شدند. «نه بزرگ» به رژیم پهلوی که در پی پیادهسازی گفتمان غربی در ایران عزیز بود.
شاید مهمترین بعد گفتمان انقلاب اسلامی، تمایز و تضاد اسلام ناب و اسلام آمریکایی باشد. امام در تبیین خود از انقلاب اسلامی میفرمایند: «مردم، علیه ظلم و بیداد، تحجر و واپسگرایى قیام کردند و فکر اسلام ناب محمدى را جایگزین تفکر اسلام سلطنتى، اسلام سرمایهدارى، اسلام التقاط و در یک کلمه اسلام امریکایى کردند... در جمود حوزههاى علمیه آن زمان که هر حرکتى را متهم به حرکت مارکسیستى و یا حرکت انگلیسى مىکردند، تنى چند از عالمان دینباور دست در دست مردم کوچه و بازار، مردم فقیر و زجر کشیده گذاشتند و خود را به آتش و خون زدند و از آن پیروز بیرون آمدند.» (صحیفه، ج21، ص240) بله! ظاهرا مردم علیه اسلام حوزههای علمیه قیام کردند! خون دلی که پدرمان از این متحجران و مارهای خوش خط و خال حوزهها خورده، از هیچکس نخورده.
اقتضای ادای حق مطلب به زبان الکن من، به درازا کشیدن سخن است!خلاصه یادتان باشد برای شناخت انقلاب ما باید ظلم و تحجر را بشناسید که انقلاب ما علیه آنها بود. مثلا آمریکا مصداق ظلم است و عربستان مصداق تحجر. امام اگر از آمریکا بگذرد، از آل سعود نخواهد گذشت! خودتان این کلیدواژهها را به ویژه در جلد 21 صحیفه مرور کنید. فقط همین قدر بگویم که تحجری که امام مخالفش بود، یه چیزی تو مایههای اسلام فردی است. اسلام عبادت فردی. اما دین، همه دین است. مزیت نسبی امروز اسلام هم در جنبههای اجتماعی آن نهفته است. اسلام حکومتی که احکام ثانویه دارد، یعنی اسلامی که ضد تحجر است. ما باید فقه کلان حکومتی اسلام را استخراج کنیم.
امروز، جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمیشناسد. هستههای جهانی مقاومت. بسیجیان جهان اسلام باید در فکر حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است. نه فقط جهانی بیندیشید بلکه عملکرد جهانی داشته باشید! انقلاب ما یعنی آرمانها به واقعیت میپیوندند. یعنی بریم سراغ کارهای نشدنی تا بشود.
انقلاب اسلامی به پشتوانه نظری ولایت فقیه در زمان غیبت معصوم، به منظور زمینهسازی ظهور و تشکیل حکومت مهدوی نمیخواهد بگذارد احکام و نظرات اسلام بر روی زمین بماند. امروز بر من و توست که نظرات اسلام را درباره مسائل جدید تبیین کنیم. یاد بگیریم، یادداشت و پایاننامه بنویسیم و از مراجع عزیزمان مطالبه کنیم. اگه من و تو نریم دنبال این حرفها، چه کسی میره دنبال آرمانهای امام؟ عدالتخواهی و مطالبهگری هنوز لُب انتظارات امام خامنهای از ماست. تمدن بزرگ اسلامی را نسل ما میتواند/باید بسازد. انشاءالله نسل ما نسل ظهور است اگر کمی درک کنیم که به امام معصوم هم نیاز داریم!
ببخشید، طولانی شد!
سوتیتر:
عدالتخواهی و مطالبهگری هنوز لُب انتظارات امام خامنهای از ماست. تمدن بزرگ اسلامی را نسل ما میتواند/باید بسازد. انشاءالله نسل ما نسل ظهور است اگر کمی درک کنیم که به امام معصوم هم نیاز داریم!
ظاهرا مردم علیه اسلام حوزههای علمیه قیام کردند! خون دلی که پدرمان از این متحجران و مارهای خوش خط و خال حوزهها خورده، از هیچکس نخورده
پیشنوشت: بعضا آدم یه جا، یه چیزی مینویسه بعد میبینه برای جای دیگه هم مناسبه. پاسخ یکی از نظرات خوانندگان، ارزشش را دارد برای خودش، یک مطلب مستقل باشد.
پینوشت: تحصیل در مقطع دکتری و کسب مدرک آن، هیچگاه به عنوان یک هدف یا آرمان برای من نبوده و نیست. دکتری، وسیله خوبی است. اما قرار نیست همه هزینههای دستیابی به چنین وسیلهای را من بپردازم. من فقط سهم خودم را انجام دادم. هر سال به عنوان دانشجوی ممتاز علمی (این اواخر دانشجوی برتر) تقدیر شدم و در بعضی از این سالها هم از وجهه اجرایی من تقدیر شد. فراتر از معدل و رتبه یک سال گذشته (خبر)، پس از موفقیت حیات - که این یکی حتما با کمک اهل بیت و امدادهای غیبی حاصل شد- خیالم از سهم خودم راحت است! اگر قرار باشد برای قبولی دکتری، کت و شلوار پوشید، ریش را کوتاه کرد و یا هر چیز دیگر، خب، من نیستم! صندل که خط قرمز ماست! (گزارش تجربه مصاحبه دکتری)
47 روز معطل پول بود!
شماره تابستان حیات را میگویم.
«نقطه سر خط» ششمین جزوه فرهنگی قرارگاه نشریات حیات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام در جهت تقویت مهارتهای حرفهای روزنامهنگاری جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی منتشر شده است که با استقبال بینظیر به چاپ سوم رسیده .
این جزوه را از اینجا دانلود کنید
این جزوه به طور خاص به مهارت مهم «یادداشتنویسی» پرداخته است. تیتر یک
این ویژهنامه «چگونه یک یادداشت خوب برای مطبوعات بنویسیم؟» است.
در کنار آموزش یادداشتنویسی برای نشریات، آنچه سردبیران و نیز طراحان
نشریات (دانشجویی) باید بدانند، آورده شده است تا مجموعه مناسبی برای تولید
حرفهایتر نشریات دانشجویی و آماتور فراهم آید.
درسرمقاله
این جزوه فرهنگی سردبیر نشریه حیات به مشکل ضعف گروههای ارزشی در داشتن یک
نشریه قوی اشاره می کند وباذکر این نکته که نشریات وقلم های قوی نیاز
امروز انقلاب اسلامی است هدف از تهیه این جزوه فرهنگی را پرکردن بخشی از
این خلا می داند
«یادداشت چیست؟»، «قسمتهای مختلف یک یادداشت»، «تیترنویسی»، «نوآوری»،
«عکس نویسنده»، «اشارهنویسی»، «میانتیتر»، «سوتیترنویسی و نکات مرتبط»،
«اینفوگرافیک»، «انسجام در یادداشتنویسی»، «پس از نگارش»، «نکات تکمیلی»،
«ویراستاری و نگارش»، «آنچه یک سردبیر باید بداند»، «گرافیک مطبوعاتی» و
«رویکرد پروندهای» عناوین بخشهای اصلی این جزوه هستند.
آنچه میخوانید احتمالا آخرین یادداشت من به مثابه سردبیر ماهنامه فرهنگی سیاسی «حیات» است. خرداد 1391، شماره 66. ایجاد قرارگاه نشریات حیات، تعامل نزدیک با فرماندهی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام و همینطور، قائممقام معاونت محترم دانشجویی، تجربه همکاری تولیدمحور با اهداف تربیتی آموزشی با دانشجویان سال اول فرهنگ و ارتباطات و بسیاری چیزهای دیگر، خیلی برای من باارزش بود. امسال که میتوانست به خاطر شرایط دکتری و دانشآموختگی، بدترین سال زندگیام باشد، به بهترین سال تبدیل شد.
تای تمت
به سوی حیات بهتر
برای تداوم و تعالی حیات
یا حی
1- سلام بر شما!
2- در سال تحصیلی جاری، 9 شماره با شما بودیم. باورش کمی سخت بود که بتوانیم، اما «شد»، «توانستیم». همانگونه که انقلاب ما «شد»، «توانست». ما توانستن را پای درس امام، پای درس انقلاب اسلامی، پای درس بسیجیان دفاع مقدس یاد گرفتیم. وقتی به یاری خدا، محاصره فرهنگی اقتصادی شعب ابیطالب محکوم به شکست است، هیچ چیزی توان شکست دادن معتقدان به جهانبینی الهی و معنوی را نخواهد داشت. اصلا به قاعده احدی الحسنیین، چه پیروز شویم و چه کشته شویم، باز هم پیروزیم. البته در دورهای به سر میبریم که پوچ بودن قدرت ابرقدرتها آشکار شده است. مستضعفان و آزادیخواهان جهان، پی در پی آبروی استکبار جهانی را میبرند. تقلاهای صهیونیزم بینالملل برای ماندن روز به روز دیدنیتر میشود. چیزی به ظهور نمانده است. انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا.
3- شاید در اینکه اسم نشریه گفتمان انقلاب اسلامی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام، «حیات» است، سرّی باشد. حیات همان چیزی است که انقلاب به ما داد. حیات یعنی قدر خود را بدانیم و حرکت کنیم تا برسیم به اوج. مگر نه اینکه مرغ باغ ملکوتیم. همه 124000 پیامبر آمدند که به انسانها حیات بدهند. حجتالاسلام علیرضا پناهیان در برنامه کوهنوردی و دعای عهد تپه نورالشهداء خیلی زیبا این مفهوم را بیان کردند که برای حیات، بریم در خونه اهل بیت. (اَحیِ به عبادَک) دنبال نشونی عوضی نباشیم. امام به ما یاد داد که گام اول برای دستیابی به یک حیات برتر، قطع امید از استکبار جهانی است.
4- علاوه بر 9 شماره ماهنامه، 14 جلد کتابضمیمه هم منتشر شد که با استقبال خوبی مواجه شد. اضافه کنید شش شماره ویژهنامه داخلی «حیات خلوت» را به همراه دو ویژهنامه «سینمایی فانوس» و «پایداران» که بابت آنها تشکر ویژهای از آقای فرزاد رنجبر و تیم سالاولیاش (ورودیهای دوره نهم رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات) دارم. اگر از جنبه تربیتی و با توجه به فضای فرهنگی دانشگاه نگاه کنیم، توانستن سال اولیها در تولید مستمر مجله و ضمائم آن، در مدت کوتاهتر، در این کمیت و کیفیت، به مراتب باارزشتر از تولید 9 شماره ماهنامه است.
5- یک نکته هم درباره نشریه «دانشجوییِ» «گفتمانِ» انقلاب اسلامی یادآوری کنم. حیات یک نشریه دانشجویی است، پس قرار نیست همه مطالب آن، تحلیلهای عجیب و غریب و ناشنیده باشد. حیات، منعکسکننده آرای دانشجویان است و با نگاه دانشجویی به مسائل مینگرد. حیات، قرار نیست همیشه مولد اندیشه جدیدی باشد. حرف ما همان است که بود! «بازتولید» آن اندیشه در قالبها و شیوهها، رویکردها و مطالب جدید، کار حیات است. حیات یک نشریه گفتمانی است که قرار است یک گفتمان را تبیین و ترویج کند. در ترویج گفتمانی، اگر تنها و تنها شاهد تکرار یک مجموعه ایده و حتی شعار هم باشیم، مشکلی ایجاد نمیشود، هیچ؛ به «جا انداختن» گفتمان هم کمک میکند. مثلا همین گفتمان تولید علم و علم دینی که عمدتا با تکرار شعارگونه به گفتمان تبدیل شدهاند. بنابراین، افزایش کمی و حجمی گفتمان انقلاب اسلامی نیز در حیات از این دو جنبه موضوعیت دارد.
6- پیشنهاد ما به همه خوانندگان، استفاده از اشتراک سفارشی است. برخلاف پست عادی، پست سفارشی "حتما" به دست گیرنده میرسد و قابلیت پیگیری دارد. درسال جاری به لطف خدا و تلاش دوستان، ماهنامه به موقع تولید میشد، اما فرآیند چاپ گاهی 27 روز (به علت مشکلات مالی) طول میکشید! اداره پست برخی شهرها نیز گویا وظیفهای در به موقع رساندن مجلات نداشت. اعتماد شما را که موجب افزایش 50 درصدی تیراژ شد، سپاس میگوییم. هنوز در بسیاری از دانشگاهها، حوزهها و شهرها، نمایندگی فعال فروش نداریم. هنوز خیلی به کمک شما احتیاج داریم. شبکه توزیع محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تازه جز با همراهی و مساعدت یکایک شما شکل نمیگیرد.
7- از همه خوانندگانی که برایمان نوشتند، چه یادداشت، چه نظر و چه انتقاد، تشکر میکنم. خیلیها هم تشکر کردند که ای کاش، به جای آن، مثلا نمایندگی میشدند و به توزیع محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کمک میکردند!
8- برخلاف نشریات گیشهای، اصل در نشریات دانشجویی بر تحول و پویایی است. دانشجو قرار است تجربه کند و یاد بگیرد. نقشآفرینی هم در کنار همین تربیت نیرو معنا پیدا میکند. بنابراین اگر دچار یکنواختی و تکرار شدیم، حتما خبرمان کنید!
9- فکر میکنم حیات در سال آینده موفقتر از امسال عمل کند. سردبیر و دبیر تحریریه جوان، خوشفکر و با انگیزهای دارد که مهارتهای فنی بیشتری دارند. خداوند همگان را در خدمت به آرمانهای انقلاب اسلامی موفق بدارد.
10- یا علی مددی!
پیشنوشت: انتشار یادداشتهای منتشر شده کاری است با کلاس و راحت. حیات (+) فرصتی بود تا بسیاری از حرفها را در فضای متفاوتی بزنم.
تای تمت
حیات، همپای آرمانهای جهانی انقلاب
نیروهای جبهه فرهنگی انقلاب در حیات
هوالحیّ
1- باری دیگر، سلام بر شما!
2- «حیات» دیگری در پیش روی شماست. خوشا آنان که با شنیدن «حیات» به یاد آخرت میافتند. «حیات» دنیایی ما که...
3- «حیات» (دانلود پیدیاف این شماره) در این شماره هم مثل بقیه شمارهها چند پروندهویژه داشت و با پاتوق و باشگاه خوانندگان تمام شد. «حیات» برای آن که ماهنامه خوبی برای گفتمان انقلاب اسلامی باشد، بیش از اینها به همکاری همگان نیاز دارد. واقعا از برخی استادان ارجمند دانشگاه امام صادق علیهالسلام دیگر انتظار نداشتم که حتی پنج دقیقه وقت مصاحبه ندهند. از بعضی دانشجویان دکتری دانشگاه امام صادق علیهالسلام بیش از اینها انتظار داشتم. اگر نبود نامههای پرمهر خوانندگان، تقاضاهای اشتراک و نیز همکاریهای گسترده در توزیع مجله، باورم میشد که «این جبهه نیرو ندارد»*
4- هفته آخر فروردین 1391، هفته پرباری در «حیات» بود. شماره اول «فانوس»، ویژهنامه سینمایی «حیاتخلوت» منتشر شد. خود «حیاتخلوت» هم به منزل چهارم رسید. شماره 64 «حیات» (دانلود PDF متن کامل شماره فروردین) از چاپخانه آمد بیرون (پس از 27 روز!). سه کتاب جدید هم از مجموعه موفق و خواندنی «زیر خیمه حسین علیهالسلام» منتشر شد. (1و 2و 3) «دیدبان» هم به افق جلوتری نگاه کرد.
5- «فانوس»، ایده قشنگی است. استقبال خوبی هم شد. بچههای دفتر رسانه واحد پژوهش و نشر بسیج دانشجویی ما هم ابراز تمایل کردند که تداوم «فانوس» با آنها باشد. برای خودم جالب بود که ضمیمه دروندانشگاهی حیات (یعنی حیاتخلوت)، خودش هم ضمیمه تخصصی داشته باشد! شد.
6- «حیاتخلوت» دیگر برای خودش اعتباری دست و پا کرده است. در روزگاری که دیگر نشریات دانشجویی حداکثر سه شماره منتشر کردهاند، با کمترین امکانات و هزینه، چهار شماره منتشر کرده است و شمارههای جدید هم در راه است. یک «خستهنباشید» جدی، تقدیم به همه اهالی «حیاتخلوت». از باب انتقال تجربیات هم بد نیست اشاره کنم که اعضای اصلی تحریریه حیات، همگی دانشجویان سال اولی رشته «معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات» هستند.
7- مجموعه «زیر خیمه حسین علیهالسلام» با انتشار کتاب «سه دقیقه در مقتل گمنامی» شروع شد و هماکنون جلد دهم آن در مرحله آمادهسازی است. (امروز، یعنی دو ماه پس از نگارش این یادداشت، کتاب صوتی جلد دهم هم آماده شده است) فیشنویسی و مطالعات آن در چند سال گذشته انجام شده است و با تجربیات تبلیغی، علمی و... مولف همراه شده و در قالبی نوین ارائه میشود. قطع دوستداشتنی و نثر روان مینیمال کتاب در کنار نگاه کاربردی کتاب، لذت خواندن یک مجموعه کتاب خوب را فراهم میکند. مولف کتابها، دانشجوی کارشناسیارشد معارف اسلامی و مدیریت و در حال تدوین پایاننامه خود در همین موضوعات است. هیچ جا هم اسمی از مولف کتاب و طراح گرافیکی آن پیدا نمیکنید.
8- ویژهنامه «دیدبان» اختصاصی به جشنواره فیلم فجر ندارد. شماره اول (1389) آن به گفتمان انقلاب اسلامی و سینما اختصاص داشت. شماره دوم (1390) در دو بخش به همین موضوع و مصداق آن در جشنواره فیلم فجر 29 پرداخت. شماره سوم و چهارم آن (یعنی شماره 62 و 63 «حیات») چندین پرونده متنوع دارد. البته نگاهی هم به فیلمهای جشنواره فجر خواهد داشت. به هر حال، جشنواره مهم است. گام مهم «دیدبان»، تعدد انتشار آن است که انشاءالله در سال جاری باز هم «دیدبان» خواهیم داشت. «دیدبان» و جایزه سینمای آرمانی آن، تاثیر مهمی در سال 1390 داشت. سینمای انقلاب اسلامی به «دیدبان» احتیاج دارد.
9- سخن بسیار است. باید بیشتر به مستندسازی و مکتوب کردن تجربهها بپردازیم. عمل به تجربهها هم خیلی خوب است. بیشتر کتاب بخوانیم. کمی فکر کنیم. اولویتها را درست تشخیص دهیم. مبادا حسینِ فاطمه را بار دیگر تنها بگذاریم. برای شیعه، یک عاشورا کافی نیست؟ خدا را شکر ملت ما ملت فهمیدهای است. از اشتباهات درس میگیرد. برای ساخت واقعیتها و آینده بهتر باید آرمانخواهی بیشتری داشت. آرمانهای شما واقعیتهای زندگی را میسازند. حیات خود را همپای آرمانهای جهانی انقلاب تعریف کنید.
10- یا علی مددی!
الاحقر حمید درویشی شاهکلایی
سردبیر
*عنوان کتابی از سیدابراهیم رئوف موسوی (فرمانده اسبق بسیج دانشجویی ما) که اولین بار ضمیمه «حیات» شد و بارها در اندازهها و طرح جلدهای مختلف تجدید چاپ گردید.
ماهنامه فرهنگی سیاسی حیات (+)، قرار بود نشریه در تراز نشریات حرفهای و سراسری باشد. بنابراین در قرارگاه نشریات بسیج دانشجویی(+)، نیاز به یک نشریه دانشجویی که موضوعات صنفی دانشجویی و داخلی دانشگاه را با نگاهی به گفتمان انقلاب اسلامی دنبال کند، احساس شد. و این شد که حیات خلوت (+) شکل گرفت. امسال هشت شماره حیات خلوت منتشر شد. (شش شماره به اسم حیات خلوت و دو تا هم به اسم فانوس+ و پایداران+) با تشکر از همه به ویژه سال اولیهای فرهنگ و ارتباطات (دانشجویان دوره نهم کارشناسی ارشد پیوسته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات).
بای بسمالله:
از خدا خواستن، توانستن است
سه نصیحت و یک تشکر
یا حیّ
1- سلام بر شما. استاد علیرضا پناهیان، بیشتر جمعهها تو برنامه تپه نورالشهداء (عهد آدینه که این هفتهها از شبکه سه به صورت زنده پخش میشه) درباره «حیات» سخنرانی میکنند. عجیب دعایی است دعای عهد: «یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ...، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.» بعد از این همه صدا زدن خدا به لفظ «حی» چه اتفاقی میافتد؟ بیشک دوستانی که برنامه کوهنوردی صبح جمعه را از دست میدن، خیلی ضرر میکنن! راستی شما فکر میکنید پیامبر به خاطر فساد شهر مکه میرفت کوه؟ ببخشید ولی تقریبا سادهایدها! اما ایده بدی نیست که شما هم از دست این زندگی شهری، به کوه پناه ببرید! فتامل!
2- کتاب چیز خوبیه. هفتهای یک کتاب بخونید. (مثلا دانشجوی علوم انسانی هستید!) خوب است وبلاگی هم داشته باشید و یکی دو پاراگراف، به معرفی (و احیانا نقد و نظر کوتاه خودتان درباره ظاهر، رویکرد، محتوا و...) کتابهای خواندهشده بپردازید. «ادبیات، تاریخ و دفاع مقدس» نقطههای شروع خوبی برای کتابخوانی و وبلاگنویسی هستند. باور کنید کتاب خواندن مثل فکر کردن چیز مفیدی است.
3- علیرغم همه چیزهایی که میگویند، باور دارم علم دینی جز با تعبّد به دست نمیآید. مشکل ما علوم غربی و روششناسی آنها نیست! اصلا کدام عملیات را به کمک تدابیر نظامی به سرانجام مطلوب رساندیم؟
4- سه نصیحت بود درباره تهذیب، تحصیل و ورزش. بگذارید به حساب کدبالاییبودن!
5- [از خدا] خواستن، توانستن است. از خدا بخواهید میشود، میتوانید. ابتدای سال، کمتر کسی فکر میکرد بشود 9 شماره در سطح ماهنامه حیات منتشر کرد. بحمدلله میتوانیم شماره دهم (تیرماه) را منتشر کنیم. (البته اون وقت کسی برای توزیع نیست!) حیاتخلوت نیز دستاورد بزرگی بود. یک گروه سال اولی عمدتا از بچههای فرهنگ و ارتباطات توانستند با کمترین امکانات، شش شماره مجله و دو ویژهنامه تخصصی منتشر کنند. کدام نشریه دانشگاه در سال جاری توانسته، نصف آنها تولید کند؟ اهالی محترم حیاتخلوت، خدا قوت!
الاحقر حمید درویشی شاهکلایی
سردبیر
PavaraQi.ir
آنچه میخوانید یادداشت بعدالتحریر سردبیری ماهنامه فرهنگی سیاسی حیات (+) در شماره فروردین (+) سال جاری است. کاری از قرارگاه نشریات حیات (+) بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام (+)
تای تمت
احمدینژاد باید شهید شود
چند نکته درباره حیات، جبهه فرهنگی انقلاب و مسائل روز
هو الحی
1- سلام بر شما! سال نو برای شما بهترین حال باشد، انشاءالله.
2- ...مطالب مجلات تحلیلی -برخلاف مجلات خبری- نمیسوزند، بلکه هر چه زمان بگذرد، ارزش تاریخی و پژوهشی بیشتری پیدا میکنند.
3- در سالی که گذشت قرارگاه نشریات حیات، علاوه بر ماهنامه فرهنگی سیاسی و مجله داخلی «حیاتخلوت» چند جزوه و کتاب را منتشر کرد. چند ویژهنامه در دست آمادهسازی هم داریم. دعا کنید.
4- سکون شیء موجب فساد آن است. ما همیشه در حال صیرورت هستیم. اصلا «موجیم که آسودگی ما عدم ماست». حیات «حیات» را خلاقیت و شکستن وضع موجود پیوند دادیم. تحولات و پویایی بخش ثابت مجله بوده است و تلاش کردهایم در هر شماره، بهتر شویم.
5- طرح پایگاه مجازی مستقل نشریه (Hayat.BasijSU.ir)، مهر ماه نوشته شد. اما هنوز هفت شهر عشق را عطار رفت، ما هنوز اندر خم یک وبلاگیم! بخشهای مختلف مجله اکنون برای خود یک وبلاگ مستقل دارند. مطالب شمارهها به تدریج در اینترنت قابلدسترسیتر میشوند. لینک وبلاگهای زیرمجموعه حیات را در HayatMag.ir ببینید.
6- مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی اجتماعی خود به ویژه در 22 بهمن و انتخابات مجلس نهم بسیار هوشمندانه بود. رشد فهم سیاسی مردم در این انتخابات مشهود بود. نظام اسلامی بیش از هر چیز با این پیروزیهای هوشمندانه بیمه میشود.
7- تولید ملی، سرمایه و کار ایرانی. اینها شعارهای جدیدی نیستند، اهمیت جدیدی پیدا کردهاند. با توجه به این که خدای کربلای پنج، خدای طبس، خدای دوازده اسفند هنوز زنده است، بسیجیان امام خامنهای حمایت از تولید ملی، سرمایه و کار ایرانی را به رخ دشمنان قسمخورده خواهند کشید. میگویید نه، وعده ما سخنرانی رهبری در روز اول سال 1392 سال آینده، گزارش از اقتصاد مقاومتی مردم پایدار ایران.
8- این شعارها برای اقتصاد جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی معنیدار است. حمایت مادی و معنوی از جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی امسال بیش از سالیان گذشته اهمیت یافته است. شما چه میکنید؟ یک پیشنهاد: امسال، حتی یک تماشای یک فیلم ارزشی را در سینماهای کشور از دست ندهید. «قلادههای طلا» روی پرده است. امسال، کتابهای بیشتری بخرید و بخوانید. همینطور سی.دی و نرمافراز. اگر مشترک هیچ مجلهای نیستید، شروع کنید. اگر مشترک هستید، مجلات بیشتری را مشترک شوید. چیزهایی که در راه خدا میدهید برمیگردد، چند برابر! اگر اطراف شما یک پروژه خودجوش فرهنگی در حال انجام است، کتابخانهای، مجلهای، بازی رایانهای، چیزی...، حتما از تولید آن حمایت کنید. از فکر و سرمایهای که در جهت منافع مردم ایران به کار افتاده است، حمایت کنید. خیلی ساده است!
9- گرچه رگههای تفکر شهیدآوینی را در «حیات«های اخیر زیاد بود، اما اسم و عکسش رو کمتر کار کردیم. چند جمله از شهید آوینی را که در همین فروردین شهید شد، با هم بخوانیم: «تفکر ایرانی بلندمرتبه است… هویت ایرانی را …عین هویت اسلام میدانم و معتقدم تقربی که ما به دین پیدا کردهایم به این هویت ملی وابسته است و اگر این هویت ایرانی و ملی نبود، …این تقرب و این دین پیدا نمیشد.» شبیه همین جملات را رئیسجمهور احمدینژاد گفته است: «ایرانی بودن را عین انقلابی و حزباللهی بودن میدانم.» کاری به محتوای این سخنان ندارم -وصادقانه بگویم که معنای آنها را نمیفهمم و - اما نیک میدانم نادیده گرفتن خدمات دولت نهم و دهم (و به تبع آن، نادیده گرفتن خدمات انقلاب اسلامی) و ظلمی که رسانهها به این خدمترسانیها میکنند، ظلم به نظام اسلامی است. چرا به خاطر بخشی از اعتقادات و عملکرد یک فرد (و یا مجموعهاش)، چشم خود را بر وجوه مثبت او میبندیم؟ اینقدر به تخریب دولت پرداختند که دکتر احمدینژاد باید شهید شود، تا...
10- یا علی مددی!
سردبیر
الاحقر حمید درویشی شاهکلایی
www.PavaraQi.ir
پس از خاطرههای تلخ و شیرین پارسال،
رتبه امسال با پارسال، «یکی» نشد. یعنی «یک» نشدم!
صرفا مجاز شدیم به انتخاب رشته تا امسال هم سرنوشت ما در مصاحبه مشخص شود.
به امید نشان لبخند رضایت بر لبان امام
لینکهای مرتبط:
گزارش حضور در مصاحبه دکتری + نکات (+)
دومین امتحان کتبی دکتری + نکات (+)
پستی برای شاد کردن دل دوستان: نفر اول دکتری شدم (+)
و خدا را شکر به سر آمد زمستان! (+)
پیشنهاد مطالعاتی (+)
نقشه هوایی علوم ارتباطات (+)
اولین تجربه امتحان دکتری (+)
بی ربط:
فرارسیدن ماه رجب پربرکت!
در مشهد مقدس نایبالزیاره ایم. (+)
از ضعف قانون و عملکردهای سلیقهای در حوزه سایبر که بگذریم، اسفناکتر آن است بعضا جوانان حزباللهی چون حامی بزرگ سیاسی اقتصادی ندارند، مورد ظلم قرار میگیرند. برخوردهای شبهقانونی و غیرقانونی با نسل جوان ارزشی، حتی مقام معظم رهبری را در حمایت از جوانان انقلابی به عرصه کشاند.
حمید درویشی
شاهکلایی
(کارشناسیارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات)
انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ به پیروزی رسید. تئوریهای دانش ارتباطات به هم ریخت. (مصاحبه دکتر باهنر در شماره اخیر حیات را بخوانید.) امت حزبالله ثابت کرده بود با منبر، نوار کاست و اعلامیه (این رسانههای کوچک) میتواند کاری بس عظیم بکند. اکنون به نیمه دهه چهارم انقلاب اسلامی نزدیک شدهایم اما امت حزبالله مشکل رسانه دارد.
موضوع به حدی جدی است که احتمالا شنیدهاید قول آقای وحید جلیلی، فعال فرهنگی (مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و سردبیر اسبق نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام) را که دفاع از «آزادی بیان» نیروهای حزباللهی را اولویت فرهنگی مجلس نهم دانسته بود. بازداشت فعالان رسانهای ارزشی، تعطیلی سایتهای انقلابی و… در دوره اخیر شدت قابل توجهی داشته است.
یکی از جدیترین مواردی که خشم بیشتری را در فضای جبهه فرهنگی سایبر انقلاب اسلامی برانگیخته، مسدودسازی غیرمتعارف پایگاه «تریبون مستضعفین» بود. سایت قدرتمندی که توسط چند جوان انقلابی برای «آنانی که رسانه ندارند» راهاندازی شد و انصافا چه در قضیه فتنه ۱۳۸۸ و چه در قضایای بعدی (مثل تسخیر لانه روباه پیر) عملکرد درخشانی در تبیین آرمانهای انقلاب اسلامی داشت.
از ضعف قانون و عملکردهای سلیقهای در حوزه سایبر که بگذریم، اسفناکتر آن است بعضا جوانان حزباللهی چون حامی بزرگ سیاسی اقتصادی ندارند، مورد ظلم قرار میگیرند. برخوردهای شبهقانونی و غیرقانونی با نسل جوان ارزشی، حتی مقام معظم رهبری را در حمایت از جوانان انقلابی به عرصه کشاند:
«این رسانههاى الکترونیکى و اینترنتى متأسفانه موجب شده است که افراد بىمحابا علیه یکدیگر حرف بزنند، بد بگویند. باید از طرف مسئولین کشور براى این هم یک جورى تدبیر بشود. ولى عمده این است که خود ما مردم، خودمان را مقید کنیم به اخلاق اسلامى؛ خودمان را مقید کنیم به قانون. حالا این حرف من بهانهاى نشود براى اینکه یک عدهاى بروند جوانهاى انقلابى را به عنوان جوانهاى تند، مورد ملامت و شماتت قرار بدهند؛ نه، من همهى جوانهاى غیور کشور را، جوانهاى مؤمنِ انقلابى کشور را فرزندان خودم میدانم و پشت سر آنها قرار میگیرم؛ من از جوانان انقلابى و مؤمن و غیور حمایت میکنم…» (۱/۱/۱۳۹۱)
موجی که در حمایت از سایت تریبون مستضعفین شکل گرفت (تریبون را آزاد کنید)، یعنی جریان حزبالله هنوز تریبون (رسانه) ندارد. البته تریبون تنها یک سایت کوچک (اما خوب و با اخلاص) در نقد کانونهای قدرت و ثروت بود. همین. این در حالی است که حداقل دهها سایت مثل تریبون باید داشت. هر استان و هر شهری باید یک «تریبون مستضعفین» داشته باشد. هر صنف و قشری باید یک «تریبون مستضعفین» داشته باشد. تریبون تبریز، تریبون فارس، تریبون کارگران، تریبون معلمان، تریبون روحانیان و تریبونهای دیگر.
۱۳۵۷ انقلاب شد. قبل آن رادیو و تلویزیون «ملی» داشتیم. این رسانه (رادیو و تلویزیون) بعد انقلاب قرار شد حرف انقلاب را بزند. پس اسمش شد «صدا و سیما» چون قرار بود نسخه صوتی و تصویری انقلاب اسلامی باشد. از همان ابتدا این قدر نسبت این رسانه با گفتمان انقلاب اسلامی به فراموشی رفت که این سالها عنوان مجعول «رسانه ملی» را برای خود پسندیده است. «ملی» با ابعاد جهانی انقلاب اسلامی قابل جمع نیست. همین میشود که دیپلماسی عمومی اسلام در کمک به همنوع فهم نمیشود. لبنان، فلسطین، افغانستان و حتی سومالی خارجی محسوب میشوند. مرزهای استعماری را باور کردهایم دیگر!
۱۳۵۷ انقلاب شد. اما فکر میکنم رسانههای امت حزبالله همچنان در قبل از ۱۳۵۷ گیر کردهاند. امروزه به جای نوار کاست و اعلامیه، از اینترنت و اخیرا شبکه تلویزیونی اینترنتی/ ماهوارهای استفاده میکنیم. اما همچنان رسانههای انقلاب اسلامی، مردمی، خودجوش، غیر وابسته (بخوانید آسیبپذیر در برابر کانونهای قدرت و ثروت) هستند. فعالان رسانهای همچنان با همان خلوص دهه ۵۰ و بعضا به همان میزان هم آماتور کار میکنند. دغدغهمحوری و تکلیفمحوری هنوز هم هست. اصلا همین چیزهاست که رسانههای انقلاب اسلامی را، یکی پس از نابودی دیگری!، سرپا نگه داشته است؛ وگرنه اگر کمی تفکر کارمندی حاکم شود، در بهترین حالت میشود سازمان صدا و سیما. سازمانی که اینقدر از گفتمان انقلاب به دور افتاده است که رهبری تنها از آن مطالبههای حداقلی «دین، اخلاق، امید و آگاهی» دارد!
منبع: نشریه حیات
58، 59، 60 ...، 64 و 65: شمارههایی که توفیق سردبیری را داشتم
پرونده ویژه، یک ویژهنامه به همراه پاتوق و کتابچه ضمیمه «18 ثانیه با کوثر» و دو ضمیمه دیگر
حیات اردیبهشت ماه منتشر شد
شماره
65 ماهنامه فرهنگی سیاسی حیات، نشریه گفتمان انقلاب اسلامی بسیج دانشجویی
دانشگاه امام صادق علیهالسلام در 68 صفحه و به همراه چند ضمیمه منتشر شد.
ماهنامه
فرهنگی سیاسی حیات در شماره جدید خود به موضوعاتی چون «نظامسازی و فقه
سیاسی»، «دموکراسی غربی و مردمسالاری دینی در ایران»، «پروندهای برای
تحولات اخیر سوریه»، «حضرت زهرا سلاماللهعلیها، زن و انقلاب اسلامی»،
«ارتباطات و انقلاب اسلامی» و... پرداخته است.
کتاب تبلیغات و اقناع (Propaganda and Persuasion)، نوشته گارث جاوت(Garth Jowett) و ویکتوریا ادانل (Victoria O'Donnell) با ترجمه حسین افخمی (متولد 1338، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی)، چاپ اول: انتشارات همشهری در 458 صفحه، به قیمت 10 هزار تومان و با شمارگان 1500 نسخه، آذر 1390
این کتاب، ترجمه کتابی است که انتشارات مشهور SAGE Publication در سال 2006 منتشر کرده است. یعنی ترجمه ویراست چهارم کتاب. اما 13 ماه پیش، همین انتشارات، ویرایش جدیدتری از این کتاب ارائه کرده بود! من به تصور این که ویرایش جدید کتاب، ترجمه شده است، آن را خریدم.
ترجمه کتاب و کتابهای ترجمهای را نفی نمیکنم. اما انتظار زیادی نیست که آخرین نسخه کتابها ترجمه شوند. چرا در بهترین حالت، پنج سال باید عقب باشیم؟ امید که در بازنشر کتاب، شاهد ارائه ترجمه ویرایش پنجم کتاب باشیم.
امید دوم آن که در روی جلد و یا در صفحات آغازین کتاب هم ذکر کنند، این کتاب، ترجمه کدام ویرایش است.
بهانه این پست، تشکر از مترجم بود که یک کتاب خوب را ترجمه کرده بود. اما چشممان به سال 2006 افتاد و این طوری شد!
دانشجویان استاد محسنیان در دانشگاه امام صادق علیهالسلام و...، احتمالا این کتاب را به نام نویسنده آن یعنی «جووت» و مدل فراگردی پروپاگاندا به خاطر دارند.
تصویر بالا، طرح جلد ویرایش چهارم (2006) و تصویر پایین طرح روی جلد ویرایش پنجم (2011) است. این تصویر آخری هم طرح جلد، نسخه انتشارات همشهری است. تفاوت را احساس کنید!